بخشی از مقاله
چکیده
به نظر می رسد غزلها ي حافظ، بیش از هر شعر و دیوان دیگري مورد بررسی، تحلیل و انواع نقد قرار گرفته باشند؛ اما به دلیل وجود برخی ویژگیها و مختصات بی بدیل لفظی و معنوي در دیوان خواجه، همواره باب نقد و تحلیل و تاویل به روي شعر او باز بوده و می توان هر بار از دریچه اي نو به اشعار حافظ نگریست و محصول و یافته اي نو عرضه کرد. نگارنده مقاله حاضر، کوشیده است تا پس از بررسی و تحلیل ساختارگرایانه غزلهاي مدحی - ستایشی - لسان الغیب، الگو و طرح کلی این گونه از اشعار خواجه را به دست دهد.
در این روش، سه غزل با مضمون و محتواي مدح، از سه منظر زبان - لفظ - ، ادبیات - بلاغت - و مولفههاي معرفتی - فکري/فلسفی - مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته و سرانجام، نتایج آن در جدول الگوي ساختاري غزلهاي ستایشی ارائه گردیده است.
مقدمه
دیوان حافظ در میان متنهاي برجسته شعر فار سی، از حیث معنا و محتواي غزلها، متنوع ترین دیوان، محسوب می شود. حافظ به واسطه نبوغ و خلاقیت بی نظیر هنري و ادبی خویش و نیز تسلط و اشراف فوق العاده اي که بر زبان، فرهنگ و اوضاع و احوال زمانهاش داشته، توانسته است غزل فارسی را از بلیه تکرار مضمون رهایی بخش د؛ این نکته به مدد واکاوي محتوایی غزل حافظ، بهتر دریافته می شود. این دریافت در نگاه آغازین و غیر تحلیلی حاصل نمی شود؛ زیرا به طور سنتی، غزل حافظ را همواره به دو بخش عرفانی و عاشقانه غیر عرفانی تقسیم کرده اند.
همچنین، شارحان و حافظپژوهان از دیر باز، هر کدا م از ظن خود، یار خواجه گردیده و هر کدام در گونه شناسی غزلها بر اساس سلیقه فردي - و نه محتوا و یا تحلیل درون مایه غزلها - نظر داده و تفسیر و تأویل خود را به شاعر نسبت دادهاند، به نحوي که برخی شارحان، تمام غزلها را مطلقِ عارفانه و برخی تماماً عاشقانه و برخی علَی الاطلاق تاریخی دانسته اند. در این میان، قلیلی از پژوهشگران به طبقهبندي اشعار خواجه نائل شدهاند و گونههاي مختلفی از حیث معناي غزلها به دست دادهاند که تفصیل آن در بخش پیشینه تحقیق خواهد آمد.
پژوهش حاضر، بر آن است تا به مدد بررسی دقیق و تأمل موشکافانه در فرم، محتوا و مضامین سه غزل مدحی - ستایشی - دیوان حافظ بر اساس نسخه مصحح استاد پرویز ناتل خانلري، طرح نهایی و الگوي ساختاري این نوع از غزل پر تکرار خواجه را به دست دهد. نکته مهمی که قابل ذکر است این که مطالعه غزل ها بر اساس خوانش و تحلیلی دقیق و علمی صورت پذیرفته است
در این بررسی ها هر غزل از حیث لفظ و محتوا مورد کاوش قرار گرفته و صرف نظر از معناي ظاهري ابیات، چهارچوب و تمام شبکههاي افقی و عمودي آشکار و نهان اشعار به لحاظ »فرم« و »ساخت« مورد مداقه واقع شده است؛ در نهایت، و در پژوهشی مفصل تر که نگارنده به سرانجام رسانده است - و مقاله حاضر، تنها بخشی از آن تحقیق گسترده است - تمام 486 غزل حافظ - به طبع و تصحیح استاد خانلري - با همین شیوه نقد ساختارگرا، مورد ارزیابی قرار گرفته اند که نتیجه آن رسیدن به مدلی از گونه شناسی غزل حافظ است که نتایج آن در ذیل همین مقاله و در بخش ضمائم به صورت جدول و نمودار، ارائه شده است.
پیشینه پژوهش
سالهاست که از نواختن کوس »حافظ بس« به دست استاد امیري فیروزکوهی می گذرد - ر.ك: امیري فیروزکوهی، - 597 : 1352 و چرخ حافظ پژوهی بعد از این تذکار، همچنان - کم و بیش - می چرخد و پیش می رود؛ و این از شگفتیهاي ادب فارسی است که دیوانی نه چندان حجیم، این گونه مورد اقبال و استقبال مردم اعصار و قرون واقع شده و در هر قرنی و در هر دهه اي نسخه اي از آن شعرها، ویرایش و آرایشی نو به خود می گیرد و ساعتها و صفحههاي خارج از عدد، تحلیل مکتوب و شفاهی، صرف نقد این شعرها می گردد.
اگر تعریف کارل گوستاو یونگ - روانکاو مشهور سوئیسی - را از ناخودآگاه تباري یا قومی - Collective Unconscious - بپذیریم، باید گفت که حافظ و شعر او در ناخودآگاه تباري ما ایرانیان خوش نشسته است و شاید علت اصلی اقبال و توجه مردم این سرزمین به حافظ همین باشد - ر.ك: مرتضوي، . - 627 : 1384 به تعبیر بهاءالدین خرمشاهی: حافظ، حافظه ماست و »حافظ پژوهی از آن شغلهایی است که بازنشستگی ندارد
به هر روي، در منابع گذشته تا متاخر، کم و بیش، برخی از شروح به نوعی گونه شناسی غزلها را مورد توجه خود قرار داده و با تقسیم بنديهاي خاص خود، هرچند که در موارد بسیار، فاقد قطعیت است، دست به طبقه بندي غزلهاي حافظ زده اند، که از جمله آنهاست:
• شرح عرفانی غزلهاي حافظ، تألیف ختمی لاهوري
مؤلف کتاب فوق براساس تفسیر و تأویلی شخصی تمام غزلهاي حافظ را به نحوي عرفانی تلقی کرده و به شرح و توضیح آن ها پرداخته است و »صرف نظر از شرح و تفسیرهاي بعضا مقبول و پذیرفتنی، کمتر بیتی را بیرون از دایره دریافتها ي عرفانی خود قرار داده و حتی در این میان از بدیهی ترین مواردي که جنبه حسب حال و یا زمینه تاریخی نیز داشته، بی نکته و اشاره اي عرفانی نگذشته است« - امامی، . - 314 :1391 این گونه از تحلیل و تحمیل، البته چندان مورد اقبال و استقبال صاحبنظران واقع نگردید
• درس حافظ، تألیف محمد استعلامی
مولف در این کتاب، تمام غزل هاي خواجه را به سه طبقه آشنا تقسیم کرده و آنگونه که در مقدمه، توضیح داده است بنا به مضمون غالب در اشعار، آنها را به سه گونه عارفانه، عاشقانه و رندانه دسته بندي نموده است
• شرح جلالی بر دیوان حافظ، تالیف عبدالحسین جلالیان
نویسنده کتاب مزبور، در این شرح چهار جلدي، اغلب غزل ها را از دریچه تحلیل تاریخی دیده و شرح کرده است. اگر چه حافظ، در تمام غزلهاي سیاسی، اجتماعی و انتقادي خود، گاه و بی گاه گریزي به تحولها و مسائل تاریخی می زند و عمده غزلهاي گونه مذکور داراي صبغه تاریخی اند، اما این بدان معنا نیست که بتوان کُلیت غزلهاي حافظ را تاریخی انگاشت
• بر آستان جانان، تألیف نصراله امامی
مؤلف »بر آستان جانان« ضمن شرح و تحلیل گزیده 101غزل خواجه، در مقدمه مطولی که بر آن نوشته، ضمن اشاراتی به تاریخ و زمانه حافظ و شرح جهان بینی و اندیشه او، غزلهاي خواجه را به سه طبقه کلی عرفانی، غیر عرفانی و ترکیبی طبقهبندي کرده است
• ساختار منسجم غزلهاي حافظ، تیمور مالمیر
نویسندة مقاله فوق، ضمن بررسی سبک حافظ در غزل و تحلیل استقلال ابیات و بحث پیرامون گسسته نمایی ابیات برخی غزلها، اشعار حافظ را به چهار طبقه عارفانه، عاشقانه، قلندري و رندانه تقسیم کرده است