بخشی از مقاله

چکیده

مقصود از کلام،غالباً افاده مضمون جمله به مخاطب است؛ اما گاه ممکن است که جمله مفید مقاصد دیگری نیز باشد که آنها را معانی ثانوی جمله میتوان نامید. تعداد و تنوع اغراض پنهان در جملات خبری، محدود به اغراض یاد شده در کتب بلاغینیست و اساساً برای اغراض ثانوی نمیتوان حد مشخص و محدودی در نظر گرفت. گاه تقلید صرف از کتابهای بلاغی عربی و نقل مثالها و شواهد آنها باعث شده تا مباحثی به برخی کتابهای بلاغی فارسی راه یابد که هیچگونه تناسبی با ویژگیهای این زبان ندارد.

بدخوانی شعر و احاطه نداشتن بلاغتنویسان بر مفهوم اشعار، بیتوجهی در گزینش عنوان مناسب و برداشت نادرست از غرض مورد نظر شاعر، مشکلاتی را در مباحث مربوط به جملههای خبری در کتابهای بلاغی فارسی ایجاد کرده است. مقاله پیش رو میکوشد تا با تکیه بر ابیات بوستان سعدی ضمن معرفی مبحث بلاغی »خبر« به بررسی موارد مطرح شده در این باب بهویژه »اغراض ثانوی خبر« پرداخته و آن را مورد واکاوی قرار دهد.

مقدمه

علم معانی به همراه دو علم دیگر یعنی »بیان« و » بدیع« در ابتدا مجموعه واحدی را تحت عنوان علم بلاغت تشکیل میدادند که بعدها و به مرور زمان این علوم از یکدیگر تفکیک شده، هر یک علمی مستقل را به وجود آوردند. این سه علم، که روی هم رفته دانشهای زیباشناختی ادب اسلامی نام گرفته، علومی هستند که شیوهها، شگردها و ترفندهای هنری موجود در اثر ادبی را مورد بحث و بررسی قرار میدهند و با بهرهگیری از این سه دانش است که میتوان تفاوت میان زبان عادی و زبان ادبی را آشکار ساخت.

از میان سه علم مذکور، بیان و بدیع بیشتر با آرایههای زیباشناختی مربوط به تخیل و موسیقی لفظی کلام سروکار دارند، در حالی که علم معانی، شگردهای ادبی در حوزه زبان را مورد توجه، مطالعه و بررسی قرار میدهد. اما چنان که میدانیم عواملی نظیر آمیخته شدن اصیلترین منابع علم معانی با انبوهی از تلخیصها، در هم آمیختگی مباحث علم معانی با علوم دیگر و... قابلیتهای این علم را از دید همگان پنهان و آن را در مقایسه با شاخههای دیگر علم بلاغت یعنی بیان و بدیع، مهجور و منزوی ساخته است، تا آنجا که پژوهشگران حوزه زبان و ادبیات به علم معانی کمتر از دو علم مذکور بها داده و به ندرت به سراغ آن میروند.

بررسی بوستان سعدی از زاویه علم معانی کمک شیان توجّهی به دریافت دقایق و ظرایف ادبی این اثر ارزشمند و همچنین کشف چگونگی رفتار سعدی با زبان میکند و به علاوه قدرت شاعر را نیز در بهرهگیری از اصول این علم در خلق بوستان نشان میدهد. همچنین از طریق این پژوهش می توان به این نتیجه رسید که همانطور که صورخیال و آرایههای ادبی مختلف میتوانند کلام عادی را به سخنی ادبی بدل سازند، زبان نیز وسیلهای است در دست گوینده که سخنور با استفاده از آن میتواند در کلام، رستاخیزی صورت دهد و اثر ادبی بیافریند.

همچنین علم معانی زاویه دید مناسبی برای بررسی آثار ادبی تواند بود، زیرا این علم ضمن کشف و توصیف قواعد و شگردهای تأثیرگذاری کلام بر مخاطب، ظرافتهای بلاغی متون ادبی را نیز مورد بررسی قرار میدهد. در اینگونه نگاه پژوهشگر میکوشد تا نشان دهد که چرا در آثار سخنوران بزرگ حتی بههنگام فقدان عنصر تخیل، کلام همچنان در اوج است و دارای فصاحت و بلاغت. بهعبارت دیگر همانطور که صورخیال از راه تخیل، کلام را زیبا میکند، زبان نیز وسیلهای است که سخنور با استفاده از آن دست به خلق اثر ادبی میزند. این مقاله نیز میکوشد تا با تکیه بر بیتهای بوستان سعدی ضمن معرفی یکی از مهمترین مباحث علم معانی یعنی »خبر« به واکاوی مباحث مطرح شده در این مبحث بپردازد.

طرح مسئله

بررسی بوستان سعدی از زاویه علم معانی اینجا- مشخصاً مبحث خبر و اغراض ثانوی آن-کمک شایان توجّهی به دریافت دقایق و ظرایف ادبی این اثر ارزشمند و همچنین کشف چگونگی رفتار سعدی با زبان میکند و به علاوه قدرت شاعر را نیز در بهرهگیری از اصول این علم در خلق بوستان نشان میدهد.

ضرورت و اهمیت پژوهش

عوامل متعددی قابلیتهای علم معانی را از دید همگان پنهان و آن را در مقایسه با شاخههای دیگر علم بلاغت یعنی بیان و بدیع، مهجور و منزوی ساخته است تا آنجا که پژوهشگران حوزه زبان و ادبیات به علم معانی کمتر از دو علم مذکور بها داده و به ندرت به سراغ آن میروند، این در حالیاست که این علم در غرب، بهویژه نزد زبانشناسان، پیشرفت زیادی داشته است.

پیشینه تحقیق

فنون بلاغت، اعم از معانی، بیان و بدیع همگی مولود ظهور اسلام و نزول قرآن است، چرا که با نفوذ اسلام به سرزمینهای مختلف، مسلمانان برای ادراک هر چه بیشتر اسرار و رموز اعجاز قرآن، روی به قرائت آن آوردند اما در این رویکرد با مشکلاتی نظیر تلفظ قرآن روبهرو شدند تا جایی که تلاش برای برطرف ساختن این مشکل، در نهایت منجر به پیدایش علوم بلاغی گردید.

با ظهور دانشمندان بزرگی چونفرّاء، بشربنمعتمر، جاحظ بصری، ابنمعتز، ابنطباطبا، ابوهل العسکری، ابوعلیرشیق قیروانی، زمخشری و... این علوم بسط و توسعه یافت و بعدها به دست دانشمندانی چون عبدالقاهر جرجانی و ابویعقوب سکاکی مدارج بالاتری را پیمود.

سؤالات تحقیق
مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالات است:

الف - خبر چیست؟

ب - اغراض ثانوی خبر چه جایگاهی در علم معانی دارد؟

ج - اغراض ثانوی خبر کدامد؟

د - اغراض ثانوی خبر چه جایگاهی در بلاغت بوستان سعدی دارد؟

فرضیه تحقیق

الف - سعدی از اغراض ثانوی خبر در بلاغت بوستان فراوان بهره جسته است.

ب - اغراض ثانوی خبر در بوستان سعدی از تنوع بسیاری برخوردار است.

ج - اغراض ثانوی خبر کمک شایانی به بحث تعلیم و تربیت در بوستان سعدی نموده است.

اهداف تحقیق

این مقاله بر آن است تا ضمن معرفی مبحث بلاغی خبر به بررسی اغراض ثانوی آن در سبک تعلیمی بوستان سعدی بپردازد.

بحث و بررسی علم معانی چیست

چنانکه میدانیم علم معانی به همراه دو علم دیگر یعنی »بیان« و »بدیع« در ابتدا مجموعهای واحد را تحت عنوان »بلاغت« تشکیل میدادند؛ اما بعدها و به مرور زمان این علوم از یکدیگر تفکیک یافته، هر یک علمی مستقل را به وجود آوردند. این سه علم، که روی هم رفته دانشهای زیباشناختی ادب اسلامی نام گرفته است، علومی است که شیوهها، شگردها و ترفندهای هنری موجود در اثر ادبی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. با بهرهگیری از این سه دانش است که میتوان تفاوت میان زبان عادی و زبان ادبی را آشکار کرد. از میان سه علم مذکور، بیان و بدیع بیشتر با آرایههای زیباشناختی مربوط با تخیل و موسیقی لفظی کلام سروکار دارند، در حالی که معانی، شگردهای ادبی در حوزه زبان را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد.

در کتابهای مختلف بلاغی، علم معانی به صورتهای مختلفی تعریف شده است: خطیب قزوینی در تلخیص المفتاح در تعریف علم معانی مینویسد: »هو علم یعرف به احوال اللفظ العربی التی بها یطابق مقتضی الحال« - خطیبقزوینی، - 6 :1302، تفتازانی نیز در المطول، علم معانی را چنین تعریف میکند: »انه علم یعرف به کیفیه تطبیق الکلام العربی للمقتضی الحال.« - تفتازانی، - 37 :1310 صاحب جواهر البلاغه نیز در تعریف این علم میگوید: »اصول و قواعد یعرف بها کیفیه مطابقه الکلام لمقتضی الحال.

ذبیحاالله صفا نیز در آیین سخن علم معانی را چنین تعریف میکند: » علم معانی، علم به اصول و قواعدی است که به یاری آن کیفیت مطابقت کلام با مقتضای حال و مقام شناخته میشود.

استاد بدیعالزمان فروزانفر علم معانی را »علم بر حکمت ترکیب و ترتیب زبان« میداند.

تقوی نیز در هنجار گفتار در این باره میگوید: »علمی است که در آن از احوال لفظ از حیث مطابقه آنها با مقتضای مقام بحث میشود.«

استاد همایی نیز در تعریف علم معانی مینویسد: »فنی است که به واسطه آن احوال لفظ معلوم میشود از جهت مطابقت با مقتضای حال و به عبارت اُخری، علم معانی عبارت است از شناختن ترکیبات انواع کلام از این جهت که هر نوع ترکیبی مناسب چه مقامی از مقامات سخن است، اعم از نظم یا نثر یا خطابه و سخنرانی

غلامحسین آهنی این علم را چنین تعریف میکند: »معانی علمی است که به وسیله آن، احوال الفاظ و تراکیب کلمات از حیث مطابقت با مقتضای حال مخاطب دانسته میشود، زیرا مخاطب یا خالیالذهن است یا مردد یا منکر، اگر خالیالذهن باشد کلام باید بدون تأکید آورده شود و در صورت تردید، تأکید بهتر و در صورت انکار، تأکید واجب است و هر قدر مراتب انکار شدت یابد، تأکید باید بیشتر شود و این احوال منحصر در هشت باب است.

صاحب معالم البلاغه نیز در تعریف علم معانی میگوید: »علم معانی علم به اصول و قواعدی است که شناخته میشود بدانها، کیفیت مطابقت کلام عربی و فارسی با مقتضای حال.

همچنین جلیل تجلیل در تعریف این علم مینویسد: »علم معانی دانشی است که به یاری آن، حالات گوناگون سخن به منظور هماهنگی با اقتضای حال شنونده و خواننده شناخته میشود.

اگرچه فایده اولیهای که مسلمانان از علم معانی جستجو میکردند شناخت دقایق ادبی قرآن کریم بود، ولی به طریق اولی میتوان گفت شناخت دقایق کلام، پرهیز از اشتباه در سخن گفتن و افزایش قدرت تأثیر کلام در ذهن و قلب شنونده مهمترین فواید این علم به شمار میرود. به عقیده همایی »فایده علم معانی آن است که به اسرار فصاحت و بلاغت پی ببرند و در بیان اشتباه نکنند.

صفا نیز فایده علم معانی را آگهی بر اسرار فصاحت و بلاغت در نظم و نثر میداند.

موضوع علم معانی الفاظی است که رساننده مقصود متکلم باشد و فایده آن آگاهی بر اسرار بلاغت است در نظم و نثر. علم معانی از هشت باب تشکیل شده که عبارتند از: - 1 اسناد خبری، - 2 احوال مسندالیه، - 3 احوال مسند، - 4 احوال متعلقات فعل، - 5 قصر، - 6 انشاء، - 7 فصل و وصل، - 8 ایجاز و اطناب و مساوات.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید