بخشی از مقاله

چکیده

ما در دنیایی زندگی میکنیم که به خاطر جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتنابناپذیری است. بدین منظور سازمانها خود را ملزم به بکارگیری سبک جدیدی از مدیریت تحت عنوان مدیریت دانش کرده اند تا بتوانند به بهترین نحو به این تغییرات پاسخ دهند و بقا و رشد خود را تضمین کنند. این پژوهش با هدف شناسایی منابع دانش در سازمان ها و اولویت بندی این منابع از دید مدیران و معاونان به روشAHP است که به طور موردی در بانک مهر اقتصاد شیراز انجام گرفته است.

جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معاونین و مدیران شعب بانک مهر اقتصاد در شیراز می باشد که تعداد 12 نفر آنها به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خبره - محقق ساخته - استفاده شده است که روایی صوری آن با استفاده از نظر اساتید و پایایی آن با نرخ ناسازگاری محاسبه شده است. نتایج بیانگر روایی و پایایی پرسشنامه می باشند. پس از جمع آوری داده ها وارد نرم افزار Expert Choice شد و داده به روش سلسله مرتبی AHP تحلیل شد.

نتایج بیانگر آن می باشد که مدیران و معاونان بانک مهر اقتصاد از میان 4 منبع دانش در سازمان بالاترین نمره را به منابع انسانی اختصاص می دهند - 59,6 - و پس از آن به ترتیب مدیریت سازمانی - 24 - ، بکارگیری تکنولوژی - - 11,5 و محیط کسب و کار - 4,9 - دارای بیشترین نمره می باشند. نتایج تجزیه و تحلیل مربوط به زیر معیارها نشان می دهد که مدیران و معاونان بانک بیشترین نمره را به دانش استدلالی اختصاص داده اند - 30 - و پس از آن به ترتیب دانش رویه ای - 19,6 - ، بکارگیری تکنولوژی - 11,5 - دموکراتیک - 11 - ، دانش تشریحی - 10 - ، عدم مداخله - 9,3 - ، استبدادی و تقلید از مشتریان و عرضه کنندگان - 3,7 - و تقلید از رقبا - 1,2 - می باشد.

مقدمه

در عصر حاضر سازمانها به صورت فزاینده ای با محیطهای پویا و در حال تغییر مواجهند و بنابراین، به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به بیان دیگر با توجه به سرعت شتابنده تغییرات و تحولات علمی،تکنولوژیک، اجتماعی،فرهنگی و ... در عصر حاضر ،سازمانهایی موفق و کارآمد محسوب می شوند که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه، بتوانند مسیر تغییرات ودگرگونیها را نیز در آینده پیشبینی کرده و قادر باشند که این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آیندهای بهتر هدایت کنند

صاحبنظران و نظریه پردازان مدیریت همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب مزیت رقابتی تنها شاخصی است که برتری سازمانها را نسبت به یکدیگر نشان میدهد که با توجه به شرایط پر تحول و پیچیده فعلی سازمانهای می توانند ماندگاری خود را تضمین کنند که محصولات و خدمات بهتری را نسبت به سایر رقبا ارائه کنند و از این طریق به مزیت رقابتی خود بیفزایند و برتری سازمان خود را نسبت به سایر سازمانها نشان دهند. در عصر حاضر برتری سازمانی از طریق دانش و مدیریت دانش امکان پذیر است

در حال حاضراقتصاد کشورها به سمت اقتصاد دانش محور حرکت کرده و بسیاری از معادلات کنونی کشورها را با چالش مواجه ساخته که این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است.سازمانهای کنونی، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباقپذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده و در کسب و به کارگیری دانش و اطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوبتر به ارباب رجوعان پیشی گرفتهاند.چنین سازمانهایی نیازمند بکارگیری سبک جدیدی از مدیریت به نام "مدیریت دانش"میباشند

مبانی نظری

مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.بنابراین به منظور درک بهتر مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم

داده: داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست - بالو و دیسازا، . - 2011 دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند

اطلاعات: اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود

اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر این که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند

دانش: منظور از دانش اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات است که موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد - آمایا،. - 2013 1 منظور از اطلاعات هرگونه اطلاعات پردازش شده ای است که در جهت تحقق اهداف سازمان مفید باشد 

خلاصه سازی هرچه بیشتر - انباشت - اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد2دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند

مدیریت دانش: از آنجایی که توافق جمعی برای مفهوم مدیریت دانش وجود ندارد؛ تعاریف گوناگونی پیرامون آن وجود دارد. مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیت ها است که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه های فکری در یک سازمان به کار می رود 

مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها کمک می کند اطلاعات و مهارت های مهم که به عنوان حافظه سازمانی به حساب می آیند را در گام نخست شناسایی و انتخاب کرده و سپس با سیستمی مناسب آنها را سازماندهی کند و انتشار دهد. این امر سازمان را برای حل مسائل، یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری کارآ توانمند می سازد

پرز1 - 1999 - معتقد است مدیریت دانش عبارت است از گردآوری دانش، قابلیت های عقلانی و تجربیات افراد یک سازمان و ایجاد قابلیت بازیابی برای آن ها به عنوان یک سرمایه سازمانی

از دیدگاه نیکل کینگ - 1999 - 2 مدیریت دانش عبارت است از فرایند ایجاد، سازماندهی، اشاعه و حصول اطمینان از درک اطلاعات مورد نیاز برای انجام کار

برای مدیریت سریع دانش ابتدا باید منابع دانش را به درستی بشناسیم. دانش مورد نیاز سازمان ها را می توان از چهار منبع اصلی به دست آورد که عبارتند از:

الف- منابع انسانی بخش بزرگی از منابع دانش سازمان از طریق منابع انسانی به دست می آید. توانایی ها و تجارب اعضای سازمان یکی از مهم ترین منابع دانش هر سازمانی به شمار می رود

فعالیت هایی که اعضای سازمان هنگام استفاده از منابع دانش انجام می دهند را به دو سطح تفکیک می کنند. اول، فعالیت های سطح بالا که به آزمایش و تصمیم گیری از طریق جمع آوری و تجزیه و تحلیل دانش در سازمان اشاره می کند.

دوم، فعالیت های سطح ابتدایی که به فرآیندهای اشاره می کند که به موجب آن اعضای سازمان دانش را به دست می آورند، انتخاب می کنند، درونی سازی می کنند، و از دانش استفاده می کنند. زمانی که اعضای سازمان دانش را انتخاب می کنند، آن را شخصی سازی می کنند و دانش جدید را بین ساختارهای دانش جدید سازمان، سازماندهی می کنند. درونی سازی دانش به فرایندی اشاره می کند که به موجب آن اعضای سازمان توزیع دانش را جذب کرده و آن مواردی که انتخاب شده و یا تولید شده دانش را شبیه سازی می کند. درونی سازی دانش معمولا به معنی تغییرات ساختاری منابع دانش درون سازمان است. در نهایت، استفاده از دانش به زمانی اشاره می کند که اعضای سازمانی دانش خود را برای انجام وظایف مربوط به شغل به کار می برد

ب- سازمان

طبق نظر محققان بخش قابل توجهی از دانش سازمان در درون سازمان ایجاد می شود. یعنی اینکه سازمان ها دانش را از طریق شیوه های خود ایجاد می کنند. فرهنگ، ساختار، سبک مدیریت، یادگیری فردی و گروهی، فرآیندها، و فن آوری ها از جمله ابزارهایی هستند که سازمان می تواند با استفاده از آنها در افراد ایجاد انگیزه کرده تا دانش ضمنی خود را به دانش صریح تبدیل کنند و از این طریق دانش سازمانی را ایجاد کنند. این منبع دانش به شدت به منبع قبلی مرتبط است

ج- تکنولوژی ژاپسون و فردریکسن - 2006 - 6 بیان می کنند که وجود نرم افزار کامپیوتر بین افراد سازمان، راه حلی را برای مشکلات مالی و ابزار برای انجام وظایف ایجاد می دهند. بنابراین، استفاده از نرم افزار اجازه مدیریت دانش موثر تر را می دهد. علاوه بر این، به دلیل رشد روزافزون استفاده از شبکه های اجتماعی، مدیریت دانش به طور گسترده تر و به راحتی در دسترس است.البته باید بیان کرد که استفاده از نرم افزار اجتماعی شامل خطرات بزرگ و هزینه های مالی بالا است.

تقریبا تمام نهادهای مالی نرم افزارهایی دارند که آنها را با مشتریان خود متصل می کند. با این تکنولوژی ها، نهادهای مالی دسترسی به مقادیر زیادی از اطلاعات - و در نتیجه دانش - در مورد بازارهای که آنها در حال حاضر در آن عمل کرده یا می خواهند گسترش دهند، دارند . استفاده از فن آوری وسیله ای برای به دست آوردن دانش است که در نیمه راه بین دو استراتژی است: - الف - جمع آوری دانش با تقلید دانش رقبا و سازمان ها و یا نهادهای مربوطه. و - ب - ایجاد دانش در کسب و کار از طریق منابع خود کسب و کار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید