بخشی از مقاله
چکیده
عدم تناسب میان رشد علمی و توسعه فناوری باعث گردیده که نتایج پژوهشهای محققان نقش کلیدی در تولید ثروت و توسعه کشورنداشته باشد. در این مقاله بعضی عوامل که در بر هم زدن این تناسب نقش داشته اند، و عمدتا مربوط به عدم درک صحیح از فرآیند نوآوری در مراکز تحقیق و توسعه است، بیان شده است. عدم شناخت دقیق فرآیند نوآوری به ویژه در زمینه های درآمد و هزینه، ماهیت مراحل، نقش آفرینان و ریسک های مرتبط با آن ریشه اصلی این مشکلات است.
مقدمه
حوزه علم و فناوری کشور دچار بیماری مزمنی است که علاج آن تنها بدست سیاستگزاران و برنامه ریزان نیست بلکه مدیران تحقیق و توسعه کشور و حتی پژوهشگران می توانند نقش اساسی در درمان داشته باشند. کشوری که در تولید علم در جایگاه رفیعی قرار می گیرد چگونه است که در بازار فناوری جایگاه نازلی دارد و همواره دست نیاز به علامت طلب دراز می کند؟
علم زیاد و عمل اندک حکایت پدیده یا موجودی است نا متناسب با "سر" بی اندازه بزرگ و " دست و پایی" بسیار کوچک که داناست اما توانا نیست. موجودی که خوب "تحقیق" می کند اما نمی تواند نتیجه تحقیقات خود را به "فناوری" تبدیل کرده و آن را "تجاری" کند. در سال 2013 میلادی جایگاه کشور در علم نانودر جهان هفتم بود اما از صد ها هزار محصول که با نانو فناوری تولید می شود سهم ما فقط 150 محصول است. در سالهای اخیر جایگاه کشور در علوم مختلف ارتقاء یافته است - - 1 اما همگان می دانیم در تولید فناوری های مورد نیاز صنایع مختلف جایگاه شایسته ای نداریم. اگرچه ریشه اصلی این بیماری را باید در سیاستهای کلان علم وفناوری کشور جستجو کرد، اما مسئولیت بخش عمده ای از این بیماری که ما آن را "عدم تناسب میان توسعه علم وتوسعه فناوری" یا به اختصار "بیماری عدم تناسب" می نامیم بر عهده مجریان به ویژه مراکز تحقیق و توسعه است.
تکیه بیش از حد بر پژوهش و عدم درک صحیح و بی توجهی به فرآیند نوآوری در همه سطوح، از سیاستگزاری کلان تا اجرا، موجب رشد سریع و رونق تولیدات علمی و کندی و خمودگی در عرصه توسعه فناوری و تجاری سازی آن گردیده است. این مقاله به بعضی از نکات کلیدی و مشخصات فرآیند نوآوری که کمتر به آن توجه شده است می پردازد.
نوآوری
تعاریف متنوعی برای نوآوری ارائه شده است. پیتر دراکر - - 2 با تعریفی جامع نوآوری را ابزاری خاص برای کارآفرینی می نامد و آن را فعالیتی می داند که به منابع، ظرفیتی جدید برای خلق ثروت می بخشد. جوزف شومپتر - 3 - نوآوری را محصول نو یا فرآیند نو یا روش جدید تولید یا بازار یا منبع جدید برای عرضه یا صورتی نو از سازماندهی بازرگانی یا تجاری یا مالی می داند. منظور از کلمه نو یا جدید آن است که قبلا سابقه این کار در سازمان وجود نداشته است. بر اساس این تعاریف، انواع نوآوری را به چهار دسته "نوآوری در منابع و مواد اولیه"، "نوآوری در محصولات"، نوآوری درروش ها و فرآیندهای تولید" و "نوآوری در تشکیلات و سازمان اداری و اجرایی" تقسیم می کنند.
آنچه مورد نظر این مقاله است "نوآوری فناورانه" نام دارد و منظور عمدتا سه نوع اول نوآوری است که در آنها فناوری می تواند نقش اصلی را داشته باشد. اما مناسب ترین تعریف برای مراکز تحقیق و توسعه صنعتی تعریفی است که در شرکت شل - - 4 برای نوآوری فناورانه به کار گرفته شده است: " نوآوری رساندن موفقیت آمیز ایده ای بصیرانه به بازار است."
»دومین اجلاس مدیران تحقیق، توسعه و فناوری« با رویکرد نسل چهارم تحقیق و توسعه
در شرکت شل نوآوری فناورانه در سه مرحله تعریف شده است: "خلق و شفاف سازی ایده"، "توسعه و تشریح" و "سرمایه گذاری و آماده سازی محصول و فروش در بازار". این مراحل در پژوهشگاه صنعت نفت با عناوین "پژوهش"، "توسعه فناوری" و "تجاری سازی" نامگذاری شده است که در این مقاله نیز از این نامگذاری استفاده می شود. عدم توجه یا درک ناقص از کم وکیف هریک از این مراحل موجب پدید آمدن کج فهمی هایی در فرآیند نوآوری گردیده که موجب بروز "بیماری عدم تناسب" شده است.
درآمد و هزینه
پژوهش و توسعه فناوری هزینه بر است اما نوآوری سودآور است. به عبارت بهتر در شرکت های تولیدی که دارای سازمان تحقیق و توسعه وابسته به خود هستند - نظیر شرکت ملی نفت ایران که پژوهشگاه صنعت نفت را دارد - شرکت بخشی از سود حاصل از تولید خود را به پژوهش و توسعه فناوری اختصاص می دهد تا با بکارگیری نتایج بدست آمده از تحقیق و توسعه چرخه نوآوری را کامل کرده و سود بیشتری برده از محل این سود هزینه تحقیق و توسعه آتی را تامین نماید. اما چرا این چرخه که در همه کشورهای دنیا امتحان خود را به کرات اثبات کرده است در کشور ما هنوز به طور کامل جواب نداده است؟
جواب آن است که مثلا در صنعت نفت اتصال و ارتباط پژوهشگاه صنعت نفت با تولید تعریف نشده است. مصداق آن واحد بنزین بازیافتی مجتمع پتروشیمی خارگ است که پژوهشگاه فقط 110 میلیون تومان بابت قرارداد طراحی دریافت کرد در حالی که از سال 1382 سالانه حدود ده ها میلیون دلار از این واحد که آن را" سود به جای دود" می نامند عاید پتروشیمی خارگ گردیده است.
این کج فهمی در خصوص درآمد و هزینه های مراحل مختلف نوآوری تا آنجا پیش رفته است که بعضی مدیران با اندکی حاشیه سود در قراردادهای پژوهشی انتظار دارند تا مراکز تحقیق و توسعه دولتی به سودآوری برسند. حتی در مراکز تحقیق و توسعه دولتی موفق در دنیا که از محل شرکتهای زایشی متعدد خود درآمدهای مستمر دارند نتوانسته اند تمامی هزینه های خود را پوشش دهند. البته مجموعه هایی نظیر شرکتAxens وجود دارند که با انجام فعالیتهای مهندسی و فروش لیسانس حاصل از فعالیتهای تحقیق و توسعه شرکت IFP فعالیتی سودآور دارند. این مثال و شرکت هایی نظیر آن که با انجام تکنیکال سرویس و خدمات مهندسی در کنار فروش لیسانس کسب و کارسودآوری را نشان می دهند باعث شده است با قیاس نادرست، مراکز تحقیق و توسعه داخلی را به جرم عدم سود دهی متهم و ناکارآمد معرفی نمایند.
جنس مراحل نوآوری و مجریان
اولین مرحله نوآوری یعنی "پژوهش" با یک ایده آغاز می شود. اگر مراحل نه گانه سطوح آمادگی فناوری را ملاک قرار دهیم سطوح یک تا چهار شامل" مطالعات علمی و پرورش ایده"، "تدوین نقشه راه"، "مطالعات آزمایشگاهی" و "مطالعات بنچ" را شامل می شود. در این مرحله خلاقیت نقش اساسی در پیشبرد کار دارد. فعالیتها معمولا با حدس و خطا همراه است. فارغ التحصیلان رشته های علوم - در صنایع نفت و گاز؛ شیمیست ها - نقش اصلی در این مرحله دارند. کلمه پژوهشگر واژه ای است که که از نظر قانونی و حقوقی کاملا تعریف شده و بین عوام و خواص شناخته شده است.
دومین مرحله نوآوری یعنی "توسعه فناوری" سطوح 5 تا 8 از سطوح نه گانه آمادگی فناوری را شامل می شود. فعالیتهای این مرحله که افزایش مقیاس نیز نامیده می شود "مدلسازی و شبیه سازی"، "عملیات پایلوت"، "ساخت واحد نمایشی یا اثباتی" و "اصلاح و تکمیل فناوری" را در بر می گیرد. بازیگران اصلی این مرحله مهندس ها هستند. فعالیتهای این مرحله ملغمه ای از علوم و مهندسی است که هرچه به سطوح بالاتر نزدیک می شویم سهم خلاقیت کمتر و سهم مهندسی بیشتر می شود. کلماتی نظیر "فناور" یا" مهندس توسعه" برای بازیگران نقش این مرحله در بعضی شرکتها تعریف شده است که عمومیت و رسمیت ندارد و از نظر قانونی و حقوقی در وزارت علوم،تحقیقات و فناوری تعریف نشده است. بازیگران این مرحله را نیز اغلب پژوهشگر می نامند.
سومین مرحله نوآوری" تجاری سازی" است که معادل سطح 9 از سطوح آمادگی فناوری است که "اجرا در مقیاس صنعتی" نامیده می شود. این مرحله نیازمند افرادی است که بتوانند مطالعات فنی و اقتصادی انجام داده و طرح تجاری تهیه کنند. افرادی که بازار فناوری و بازار محصول را دقیقا بشناسند و فن مذاکره را بدانند و با عدد و رقم و ارزیابی ریسک های فنی و مالی صاحبان سرمایه را ترغیب به سرمایه گذاری نمایند. طراحی و ساخت واحد صنعتی بر عهده مهندسین است. این افراد به هیچ شکل در فضای نوآوری کشور تعریف نشده اند و بسیاری از مدیران حتی نامی از آنها در حوزه فناوری نمی برند. شرایط فعلی به این گونه است که وظیفه فروش فناوری نیز غالبا بر عهده پژوهشگر است.
در شرکت شل مجریان مراحل اول تا سوم نوآوری را به ترتیب "مخترع"، "قهرمان" و "کارآفرین" می نامند. مسلما در این شرکت وظایف و مسئولیتهای همه بازیگران دقیقا تعریف شده است و هرکس سعی دارد فقط نقش خود را به درستی ایفا نماید. اما وضعیت در فضای نوآوری کشور کاملا متفاوت است و هیچ نقشی جز نقش پژوهشگر تعریف نشده است و در اغلب موارد از پژوهشگر انتظار می رود که هرسه مرحله فرآیند نوآوری را اجرا نماید. استفاده از واژه " پژوهشگر" برای هر سه مرحله نوآوری نشان از عدم درک صحیح از مراحل نوآوری دارد.
حتی در میان متخصصین و اهل فن و در لابه لای مصوبات و دستورالعملهای دولتی نیز فقط پژوهش و پژوهشگر شناخته شده است و به همین خاطر است که دو مرحله توسعه فناوری و به ویژه تجاری سازی در اکثر برنامه ریزی ها یا نادیده گرفته می شوند یا بسیار سطحی و غیر تخصصی با آنها برخورد می گردد. یکی از دلایل اصلی عدم کارکرد فرآیند نوآوری در کشور و شکاف میان علم و فناوری نبود شناخت کافی از مراحل "توسعه فناوری" و "تجاری سازی" و نقش آفرینان آنها است.
ریسک هر مرحله از فرآیند نوآوری
از پژوهش تا توسعه فناوری و از توسعه فناوری تا تجاری سازی، ریسک - احتمال شکست و دست نیافتن به نتیجه مطلوب - کاهش می یابد اما عواقب و شدت خسارت در صورت بروز شکست افزایش می یابد. آنچه که در اثر شکست در مرحله پژوهش، مثلا در یک آزمایشگاه شیمی، تلف می شود چند گرم ماده یا چند وسیله شیشه ای آزمایشگاهی است و خسارت در حد چند میلیون تومان است. اما در مرحله توسعه فناوری که همراه با افزایش مقیاس و ساخت پایلوت است خطا کردن هزینه بیشتری دارد و شکست در این مرحله ممکن است تا چند صد میلیون تومان خسارت پدید آورد.
ضمنا باید به بروز حوادث و خسارتهای مالی و جانی ناشی از آن نیز اشاره کرد که در مقیاس های بزرگتر صدمات گسترده تر خواهد بود. در مرحله تجاری سازی واحد صنعتی طراحی و ساخته می شود. شکست در این مرحله که غالبا به دلیل اشتباهات آشکار نشده مراحل قبل رخ می دهد، بسیار سهمگین بوده و جبران آن در مواردی غیر ممکن است. خسارتهای ناشی از شکست در این مرحله بسته به مورد میلیاردها تومان و حتی گاهی صدها میلیارد تومان است. بنابر این فرآیند نوآوری باید فرآیند مرحله درگاهی باشد و در پایان هر مرحله ارزیابی فنی و اقتصادی انجام شود و ریسکهای مالی و فنی برای ادامه مسیر مشخص گردد.
ارزیابی ریسک - 5 - موضوعی است که اصلا در مراکز تحقیق و توسعه ما به آن توجه نشده است. در صنعت نیز هیچگاه دیده نشده است که به هنگام عرضه یک فناوری بومی که از نتایج تحقیق و توسعه بدست آمده است با روشهای مرسوم ریسک بکارگیری آن را ارزیابی کنند و سپس حکم به فبول یا رد آن فناوری صادر نمایند. صنعت به ویژه صنعت نفت همواره یک نمونه صنعتی در حال کار طلب میکند تا به واسطه آن بتواند درستی فناوری ارائه شده را صحه گذاری نماید. اگر چنین مرجعی نباشد باید صاحب فناوری بومی با یک شرکت خارجی صاحب آن دانش شریک شود و مشترکا فناوری را عرضه نمایند که البته تحقق این امر بسیار دشوار و در اکثر موارد غیر ممکن است.