بخشی از مقاله
چکیده
»شرح زندگانی من« یا تاریخ اداری و اجتماعی دوره قاجار، اثر ماندگار عبداالله مستوفی، حسب حالی زنده و پویاست در توضیح و تشریح اوضاع اجتماعی و امور دولتی و اداری کشور در زمان حیات مؤلف که به تصریح وی تاریخ نیست؛ اما با دقت و ظرافت تمام، گوشههایی از تاریخ ایران را در زمینهای گوناگون، با لحنی نسبتاً انتقادی، به تصویر کشیده است.
این کتاب یک دوره از تاریخ ایران را از زمان سطنت آقامحمدخان قاجار تا پایان دوران پادشاهی پهلوی اوّل در قالب زندگینامه شرح و تفسیر کرده است. شرححالنویسان در آثار خود به شرح وقایع تاریخی و اجتماعی دوران زندگی خویش میپردازند؛ اما از آنجا که خاطرهنویسی و حسب حال یکی از انواع ادبی به شمار میرود، از این لحاظ جایگاه خاصی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است.
یکی از ابزار بیان معنی به شیوههای مختلف با هدف بلاغت و تأثیرگذاری بیشتر بر خواننده، کنایه است که در قاموس اهل بیان، پوشیده سخن گفتن و ترک صراحت و ایراد لفظ و اراده معنای غیر حقیقی با در نظر گرفتن مفهوم حقیقی، معنا میشود. مستوفی در بخشهای مختلف زندگینامه خود از این ابزار بیانی در شکلهای متنوع بهره برده است. این پژوهش بر آن است تا نحوه کاربرد کنایه را در »شرح زندگانی من« بررسی و تحلیل کرده و نوآوریهایی را که مؤلف در این زمینه به کار گرفته است، ارائه دهد.
مقدمه
کنایه را میتوان اشارهای مبهم و غیرصریح معنا کرد که مفهومی صریح و روشن در درون آن نهفته است؛ اشارهای که در قالب واژهها یا عبارات و ترکیباتی شکل گرفته و با معنایی غیرحقیقی پیش روی خواننده قرار میگیرد و مفهوم نهفته در آن، حقیقت پوشیدهای است که باید از باطن واژهها و عبارات کشف شود؛ بنابراین ماهیت کنایه، همچون غالب ابزار بیانی دووجهی است؛ یک وجه آن به معنای غیرحقیقی میپردازد و وجه دیگر ناظر بر مفهوم حقیقی آن است. عبدالقاهر جرجانی در کتاب دلائل الاعجاز در این خصوص بحث کرده است.
در کنایه، هدف گوینده معنای غیرحقیقی یا مجازی است. »کنایه مثل ایهام دو رو دارد؛ روی حقیقت و روی مجاز که مقصود گوینده روی مجاز است
ظاهر کنایه، معنای قریب آن و باطن کنایه مفهوم بعید آن است. اهل بیان این دو معنا را لازم و ملزوم یکدیگر دانستهاند و معتقدند کنایه، ذکر یکی از این دو مفهوم و اراده دیگری است. »کنایه در اصطلاح، سخنی است که دارای دو معنی قریب و بعید باشد و این دو معنی لازم و ملزوم یکدیگر باشند
تفاوت کنایه با دیگر ابزار بیانی مانند استعاره، در این است که در کنایه قرینه و نشانهای که ذهن خواننده را از معنای ظاهری به مفهوم باطنی و مورد نظر گوینده سوق دهد، وجود ندارد و درک معنای اصلی، منوط به دریافت ارتباط میان لازم و ملزوم است. »در کنایه قرینه صارفهای که ما را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند، وجود ندارد. کنایه ذکر مطلبی و دریافت مطلبی دیگر است و این دریافت از طریق انتقال از لازم به ملزوم و یا برعکس صورت میگیرد« - شمیسا، :1371 - 235؛ اما در هر صورت آنچه در کنایه مورد نظر است، همان معنای غیر حقیقی است. »در کنایه به علت عدم وجود قرینه ظاهری، اراده معنی حقیقی نیز خالی از اشکال است؛ اما تا این معنی حقیقی اشارهای به معنی مجازی نداشته باشد، نمیتوان آن را کنایه شمرد
با مطالعه آثاری که وقایع تاریخی و اجتماعی دورههای مختلف در آنها به تصویر کشیده شده است، میتوان دریافت که تاریخنگاران برای تجسم بخشیدن به حقایق تاریخی مطرحشده در آثار خویش و تفهیم بهتر آنها به خوانندگانشان از ابزار ادبی همچون صور خیال بهره بردهاند. یکی از پرکاربردترین این ابزار در کتب تاریخی- ادبی منثور فارسی کنایه است که کاربرد آن در اینگونه تألیفات هم به وقایع مطرحشده عینیت بیشتری میبخشد و هم درک مطلب را برای خواننده لذتبخشتر میکند. هر جا که سخن مؤلف با مسائل مربوط به فرهنگ عامه پیوند بیشتری داشته و ارتباط وی با مردم و اجتماع نزدیکتر بوده است، کاربرد کنایه در اثر او چشمگیرتر است.
عبداالله مستوفی، وقایعنگار عصر قاجار، در زندگینامه خود که آن را تحت عنوان »شرح زندگانی من« به رشته تحریر درآورده، از تعابیر کنایی بهکرّات استفاده کرده است. شاید تا به حال کمتر کسی به این نکته توجه کرده باشد که مستوفی در جایجای کتاب خود برای تفهیم مقصود خویش به خواننده تا چه حد از ابزار کنایه بهره برده است. او نثر شیوای زندگینامه خود را به شکل زیبا و دلنشینی با انواع تعابیر و ترکیبات کنایی زبان فارسی آراسته است. »نثر مستوفی سرشار است از واژهها و ترکیبها و تعبیرها و کنایههای زبان گفتار... راز توفیق او این است که توانسته مجموعهای از واژهها و تعبیرات و تمثیلات و کنایهها را به شیرینی به کار برد و این، نثر او را از قدرت و طراوت خاصی برخوردار کرده است
به نظر میرسد این اثر تاریخی- ادبی که میتواند به عنوان مأخذی برای دستیابی به انبوهی از تعابیر کنایی نو و ابداعی ادب فارسی مورد توجه قرار بگیرد، از سوی پژوهشگران آثار ادبی مغفول مانده است و مقاله حاضر میتواند از این لحاظ تحقیقی تازه باشد که راه را برای تأمل بیشتر در مطالعه این حسب حال ارزشمند باز میکند.
روش کار در این تحقیق، ابتدا مطالعه دقیق اثر و سپس گردآوری کنایات بهکارگرفتهشده در متن و پس از آن بررسی و تحلیل جایگاه کنایات در قسمتهای مختلف کتاب و در نهایت، معرفی ابداعات و نوآوریهای مؤلف در زمینه کنایه با توجه به آشنایی او با زبانهای بیگانهای چون فرانسه و روسی است. در این گفتار، پس از قرائت کامل متن کتاب، کلیه کنایات موجود استخراج و سپس طبقهبندی گردیده و در مرحله بعد، کنایههای نویافته بر مبنای فرهنگهای کنایه و منابع معتبری که در این زمینه تألیف شده است، استخراج شده و به صورت الفبایی ارائه گردید و در ادامه، ویژگیهای مربوط به کنایات و تحلیل آنها بیان شده است.
اهمیت این تحقیق در آن است که کنایات استخراجشده از اثر مؤلف را در دو گروه مجزا معرفی کرده است که هر دو به نوعی کنایات ابتکاری و نویافته محسوب میشوند؛ زیرا گروهی از آنها در فرهنگهای معتبر کنایات زبان فارسی وارد نشدهاند و ساخته ذهن خلاقِ خالق اثر هستند و گروهی دیگر حاصل تلاش وی برای ترجمه و معادلسازی مفاهیم کنایی زبانهای بیگانهای مانند فرانسوی، روسی، عربی و... بودهاند