بخشی از مقاله
چکیده
اسطوره، آیینه ازلی و حلقه اتصال بشر است، که در قالب شخصیتها، الگوها، تمها و بینش اساطیري به شگردها و انحا مختلف در همه سطوح زندگی بشر کلاسیک، مدرن و پسامدرن جاري و ساري است، به زندگی او معنا می بخشد و چون جهانی موازي در کنار جهانهاي دیگر بشر، به حیات خود ادامه میدهد، حجم قابل توجهاي از این میراث کهن در ادبیات و جهان داستان بازتولید و بازآفرینی شده و میشود.
یکی از موتیوهاي بنیادین جهان اساطیر، کهنالگوي اسطوره قهرمان است. جستار حاضر با تکیه بر اسطوره قهرمان، سه داستان کوتاه »نگاه یک مرغابی«، »من چی را میخوام پیدا کنم؟« و »به چی میگن گرگ به چی میگن «... بیژن نجدي را از منظر آیین تشرف/ گذر تحلیل و واکاوي مینماید. در جهان اساطیر آیین گذر، پیوند معناداري با بازه زمانیِ نوجوانی دارد، نجدي با قرار دادن سه نوجوان، که کارکترهاي اصلی داستان هستند، در سفري از جنس زندگی امروز، زمینه و امکان بلوغ جسمانی و خویشتنیابی و بلوغ فکري و اجتماعی قهرمان را فراهم مینماید.
این پژوهش نشان میدهد، که چگونه قهرمان/ کارکتر داستان در بافتی سفرگونه؛ در گشت و گذار در بازار، ورود به جهان داد و ستد، بازداشت شدن در ژاندارمري، تراشیدن شدن موي سر، تلاش براي بیدار ماندن، در مستی و خلسه و مراسم ازداواجو... آیین گذار را میگذراند و اینکه گاه، قهرمان داستان موفق به گذراندن این مسیر نمیشود.
-1 مقدمه
اسطوره در همه وجوه زندگی بشر، تولد، مرگ، دین،هنر،آیینها، مراسم ازدواج و... جریان دارند، شخصیتها، الگوها، موتیوها و بینش اساطیري همیشه زنده اند، فقط با مرور زمان دچار دگردیسی می شوند و در ساختار و کالبد دیگري استمرار مییابند. بنمایهها و بینش اسطورهاي در جهان مدرن و پسامدرن به زندگی خود ادامه میدهند و به انحاي مختلف، بازتولید، بازسازي و بازآفرینی میشوند، زیرا هر نسل اسطوره ها را متناسب با نیازها و باورها و انگیزشهاي ایدئولوژیک خود دریافت و تأویل میکند؛ زمانی که جامعه با بحران روبه رو میشود، ناگزیر به ریشهها و سرچشمه-هاي هویت خود بازمی گردد و به اسطوره هاي کهن روي میآورد.
اسطورهها بهواسطه کهن-الگوهاي ناخودآگاه جمعی حیات مییابند،برجستهترین ویژگی ناخودآگاه جمعی وجود گنجینه-هایی از نمادها و نگاره هایی است، که یونگ آن را آرکیتایپ مینامد، اینها بخش عظیمی از عناصر سازنده ناخودآگاه جمعی هستند، الگوییهایی که در جان و جهان بشر ریشه دوانده و در اعصار و قرون مختلف، در قالبها، صورت ها و ژانرهاي ادبی و... خود را نشان میدهد،
کارکترها، موتیوها و بینش اساطیري در جهان ادبیات و مدیوم داستان، بازتولید و بازآفرینی می-شوند.»نظام اسطوره اي یعنی حجم اساطیر موروثی هر فرهنگی، جزیی مهم از ادبیات است و ادبیات خود ابزاري که اسطورهها را تداوم میبخشد.به این اعتبار میتوان آثار ادبی را اسطوره-سرایی دانست، زیرا غالباً روایتهایی را میآفرینند یا بازآفرینی می کنند، که بشر آنها را براي فهم دنیاي خود مهم میداند -
شایعترین اسطوره در جهان که بیانگر چهرهاي جهانشمول از موتیوهاي اساطیري است،اسطوره یا کهنالگوي قهرمان است. بنمایههایی چون تولد نمادین، آیین تشرف، سفر قهرمان و... تولدي دوباره و رسیدن به آگاهی و فردانیت قهرمان را رقم میزند، »در حقیقت، حرکت قهرمان قصه در قالب سفر، براي رسیدن به غایتی است، که با گذراندن مرحلهاي به نام فرایند فردیت محقق می-گردد و یونگ این فرایند را داراي سیري تدریجی دانسته که در نیمه دوم رندگانی فرد، توسعه و تحول می یابد و لازمه این انتقال و دگرگونی، مرگی واقعی نیست، بلکه مرگی رمزي و نمادین است، که میان دو مرحله از حیات فاصله میگذارد -
قهرمان در این مرگ نمادین با ابعاد و وجوهی از زندگی، هستی و جنبههاي وجودي خویش آشنا می شود، که زمینه رویارویی او را با نقاط قوت و ضعف و چالشهاي درونیاش، فراهم میکند و او را به درك، دریافت و شناخت برتر و عمیقتر میرساند.
این جستار بر آن است، یا با بررسی و واکاوي سه داستانکوتاه »نگاه یک مرغابی«،» من چی را میخوام پیدا کنم؟ « و »به چی می گن گرگ به چی میگن «... به بیان و تبیین چگونگی سازوکارهاي سفر قهرمان در جهان داستانی نجدي بپردازدو نشان میدهد، که چگونه قهرمان امروزي در جهانِ بازتولید و بازسازي شده اسطورهها، جاده آزمون ها را پشت سر میگذارد، از آستانها می گذرد، تا به بلوغ و بالندگی برسد و از آنجا که آیین تشرف ارتباط معناداري با سن قهرمان دارد، در هر سه داستان کارکتر اصلی که آیین گذر را تجربه میکند، نوجوانی است، که قرار است، پس از طی مراحل آیین گذر که در بطن خود بلوغ جسمانی را دارد، به بلوغ اجتماعی و روحی برسد.
ذکر این نکته ضروري است، که تحلیل مراحل سفرقهرمان و بررسی کهنالگوي اسطوره قهرمان در داستان هاي نجدي، به معناي هماهنگی و یگانگی کامل این مفاهیم با کهن-الگوي اساطیري آن نیست. کهن الگوهاي اسطوره قهرمان و آیین تشرف در جهان داستانهاي نجدي در نسبت و پیوند با دغدغه ها، نگرش و جهتگیري هاي راوي و در برخورد با مؤلفهها و ویژگی هاي جهان و زندگی مدرن، نمود و بروز مییابند و در ساحتها و بسترهاي گوناگون رخ می نماید؛ درگشت و گذار/ سفر قهرمان در بازار، ورود به جهان داد و ستد، بازداشت در ژاندارمري، تراشیدن موي سر، تلاش براي بیدار ماندن، در مستی و خلسه و مراسم ازداواج و...، البته قهرمان داستانهاي نجدي، همیشه هم نمیتواند، آزمونها را با موفقیت بگذرا ند و به تولدي دوباره و بلوغ فکري و روحی برسد.
-2 خلاصه داستان
در داستان »نگاه یک مرغابی« مرتضی با ورود به دورهاي جدید، رفتارش تغییر میکند و با غرور و قدرتی که در خود احساس می کند، از دوستانش توقع اطاعت بی چون و چرا دارد.به دستور مرتضی تصمیم به خرید چیزي به قیمت مشخص صد تومان میگیرند، بعد از گشت و گذار و جست و جو در شهر، از میان بساط یک دست فروش یک زره توجه مرتضی را به خود جلب میکند.
زره امام حسین در مراسم تعزیه خوانی، اما مرتضی پول خرید آن را ندارد. تقاضاي وي از دوستان و فروشنده رد می شود و مرتضی به لا به و التماس می افتد و در نهایت با فروشنده درگیر می شود، پس او را بازداشت و به کلانتري می برند. فرداي آن روز مرتضی با سري تراشیده وارد کلاس میشود، در حالی که نگاه وي تغییر یافته است، به گونهاي که واقعاً یک سال از همسالانش بزرگتر به نظر میرسد
در داستان»من چی را میخوام پیداکنم؟« وقایع حول یک جشن ازدواج و رسوم خاص آن شکل می گیرد، رسومی نظیر حمام رفتن داماد همراه با دوستان که با برپایی بساط سور و سات همراه است.داماد/ طاهر باید پیاده به حمام برود و عروس سوار بر الاغی سفید مسیر خانه تا حمام را طی کند. زنها باید بام خانههایشان را جارو کنند، تا چشم شیطان پر از خاك شود.