بخشی از مقاله

چکیده

کهنگرایی یعنی استفاده از واژهها و ساختارهای قدیم و مهجور، یکی از راههای آشناییزدایی و هنجارگریزی از نوع درزمانی است که به دو نوع واژگانی و نحوی تقسیم میشود. یکی از شاعران معاصر که از راه آرکائیسم به شعر خود تشخص بخشیده و از هنجار زبان معیار، فراتر رفته است، سیدعلی صالحی، نظریهپرداز جنبش شعر گفتار، است.

در این پژوهش برای بررسی آرکائیسم در شعر گفتار ایشان، دفتر یکم از مجموعه اشعار او مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه حاکی از این است که شاعر به دو شیوه کهنگرایی واژگانی و نحوی، در شعر خود آشناییزدایی کرده است. صالحی در بحث کهنگرایی واژگانی، با استفاده از فعلهای ساده، پیشوندی، مرکب و گروهی قدیمی، اسامی قدیمی و تلفظ قدیم اسم، صفتهای ساده، مشتق و مرکب و قیدهای قدیمی دست به آشناییزدایی زدهاست. در بحث کهنگرایی نحوی نیز، با جابهجا کردن اجزای جمله، حذف قسمتهایی از جمله، استفاده از کاف تصغیر، جمع بستن به شیوه قدیم و ... به شعر خود جنبه آرکائیک بخشیده و هنجارگریزی کردهاست.مقدمه

یکی از انواع راههای هنجارگریزی که فرمالیستهای روسی مطرح کردند، هنجارگریزی زمانی است که در این مقاله از آن با عنوان باستانگرایی یاد میشود و شکلوفسکی، نظریهپرداز بزرگ مکتب فرمالیسم برای اولین بار آن را مطرح کرد. رویکرد به ساختهای کهن و واژگانی که زمانی جزو هنجار عادی زبان بودهاند و به مرور زمان جای خود را به واژگان جدیدی دادهاند و احیای دوباره آنها بر روی زنجیره کلام، یکی از راههای تمایز زبان شعر از زبان هنجار میباشد. باستانگرایی بر دو نوع است: باستانگرایی واژگانی - lexical archaism - و باستانگرایی نحوی .

دکتر شفیعی کدکنی نیز راههای تمایز زبان یا رستاخیز واژهها را به دو دستهموسیقایی و زبانشناسی تقسیم میکند که بخش زبانشناسی، آرکائیسم را هم شامل میشود. - شفیعی کدکنی، - 8 :1381 ایشان معتقد است که پس از وزن و قافیه، معروفترین و پرتأثیرترین راههای تشخص دادن به زبان، کاربرد آرکائیک آن است.

یکی از شاعران معاصر که از زبان آرکائیک در جهت آشناییزدایی در شعر خود بهره بردهاست، سید علی صالحی، نظریهپرداز شعر گفتار است. »او در سال 1364 جنبش شعر گفتار را راهاندازی کرد و خود را به عنوان یکی از چهرههای شعر معاصر مطرح نمود . شعر گفتار صالحی حرکت مستدل و جدی خود را با مجموعه شعر »مثلثات و اشراقها« آغاز کرد.

او به موازات شعر گفتاری که مطرح میکند، کتابهای دیگری هم دارد که نه تنها در قاموس تئوریهایش نمیگنجد، بلکه با آنها در تضاد است. بعضی از این آثار، بازسرایی متون کهناند که زبان آرکائیک را میطلبند و نوشتار آنها خود نیازمند چنین درکی است. اما نظریهپرداز شعر گفتار، این نکته را به بازسراییها محدود نمیکند و در جای جای آثارش، کهنگرایی دیده میشود، حتی جاهایی که شعر سروده شده به عنوان شعر گفتار مطرح شدهاست.

او در تأیید سخن نصرت رحمانی که میگوید شعر گفتار همان فاصله گرفتن از زبان آرکائیک است و این نوع شعر ریشه در روح و زبان فولکلوریک دارد، شعر گفتار را پایان اقتدار زبان استبداد میداند و اشاره میکند که مخاطبان شعر آرکائیک تنها مردگانند. اما با این تفاسیر باز نمیتوان میل شاعر را حتی در شعر گفتارش به آرکائیکسرایی نادیده گرفت. - همان: - 356-355 او در ضمن اشعارش به باستانگرایی واژگانی اشارهای کرده است:

... اما او که به جستجوی من از پی واژگان عتیق میآید/ خود میداند و میکشان سبوریز مثنوی/ خود میداند و رویای رابعه یا برائت راز/ خود میداند و ماه بلند و شب دراز... 

نگارندگان برای بررسی آرکائیسم در شعر صالحی، دفتر یکم از مجموعه آثار او را مدنظر قرار دادهاند، زیرا دفتر دوم ایشان شامل بازسراییهاست که همانطور که اشاره شد، زبان فاخر و آرکائیک میطلبد، اما زبان آرکائیک در شعر گفتار، که سعی در نزدیک شدن به زبان روزمره دارد، جای بحث و بررسی دارد. در دفتر یکم، با دو نوع باستانگرایی مواجه هستیم: باستانگرایی واژگانی و باستانگرایی نحوی.

پیشینه تحقیق

در زمینه باستانگرایی، مطالب متعددی در کتابهای مختلف مطرح شدهاست و در حیطه بررسی باستانگرایی در شعر شاعران معاصر، مقالات متعددی نوشته شدهاست. بیرانوند در »شرح حاشیه« به جنبههای آرکائیک زبان شعر صالحی به صورت کلی اشاره کرده است اما تا بهحال پژوهشی منسجم در مورد باستانگرایی در شعر گفتار سید علی صالحی صورت نگرفتهاست.

بحث:قبلاً اشاره شد که صالحی در شعر گفتار از دو نوع آرکائیسم واژگانی و نحوی استفاده کرده و از این طریق به نوعی هنجارگریزی دست زدهاست و شعر گفتار را، که سعی در رسیدن به زبان تخاطب دارد، به زبان آرکائیک نزدیک کردهاست. در ادامه، به رویکرد این دو نوع باستانگرایی در شعر ایشان به صورت جداگانه پرداخته میشود.

کهنگرایی واژگانی

باستانگرایی واژگانی آن است که شاعر از کلمات مهجور یا تلفظهای قدیمیتر کلمات استفاده کند. - داد، - 70 :1387 این نوع کهنگرایی شامل کاربرد انواع واژههای کهن، اعم از فعل، اسم، صفت، قید، ضمیر و حرف، میشود که در شعر صالحی نیز مصداق دارد.

-1  باستانگرایی در فعل

باستانگرایی فعلی در شعر صالحی به صورت کاربرد افعال پیشوندی کهن، افعال مرکب قدیمی، عبارت فعلی و فعل ساده کهن وجود دارد.

1-1 افعال پیشوندی: استعمال پیشوندها و پسوندها در دورهی قدیم بسیار مورد توجه بوده است، چون در تغییر معنی فعل دست داشته و گاهی فعل را مؤکد میکرده، گاهی در وجههی فعل تأثیر میبخشیده و گاهی معنی مستقلی به فعل میداده است. از جمله پیشوندهای افعال که در قدیم بر سر فعل میآمده است »بای تاکید، میم نهی، می، همی، بر، ور، اندر، فرا، فرو، فراز، باز، با، نون نفی و...« است

صالحی در ساختن فعلهای پیشوندی بیشتر از پیشوندهای »بر«، »فرا«، »فرو«، »باز«، »در« و »فراز« استفاده کردهاست.

پیشوند »بر« که از ادات استعلاست، از مختصات سبک قدیم است و برسر فعل میآمده است. در نثر قدیم گاهی »ور« هم دیده میشود که امروز هم متداول است. این پیشوند معنی فعل را عوض میکند

به بالای خویش بر شدن/ مقصود محرمانه هر موجی نیست. - 72 - پیشوندهای »فرا« و »فرو« از مختصات زبان دری هستند که بر سر فعل میآیند و آن را مؤکد و جهت آن را مشخص میکنند.

- بهار: - 362 هزار سال تمام است که خوابی مدید/ لبان مرا به تعبیر تفألی مشکوک فروبسته است.

مردگان را / در آواز این گل سرخ/ فراخواندهام - 72 - »فرا« و »فرو« را بر سر اسامی و ضمایر مثل حرف قید مکان میآوردند.

در شعر صالحی اینگونه کاربرد برای پیشوند »فرو« دیده میشود:
فرو که میشوی از چهار جانب جهان/ فرزانهتر از همیشه - - 53 »فراز« در زبان دری با افعال بسیار ترکیب میشده است و اگرچه جزء اسمهاست، در نثر و نظم قدیم حالت پیشوند به خود میگیرد و برای مؤکد کردن فعل به کار میرود.

در شعر صالحی مانند حرف قید مکان به کار رفته است که به نوعی کاربرد کهن است:

فراز میشوم /تا دوردست جهان را به خاطر بازآمدنت بنگرم. - 206 - »باز«در قدیم غالباً پیشوند فعل بوده است و دو معنی تکرار و ایضاح به فعل میبخشیده است و مانند بعضی پیشوندها گاهی معنای فعل را تغییر میداده است. یکی از مواردی که در قدیم زیاد به کار میرفته و امروز از میان رفته است، کاربرد آن با فعل »شد«، »آمد« و »رفت« است - بهار: - 364 که در شعر صالحی زیاد به کار رفته است. »باز« از پیشوندهای پرکاربرد در شعر صالحی است:

تابستان است/ گویا دیگر کسی از خواب چشمه بازنمیآید. - ص - 191 »در« از واژههایی است از دوران قدیم تا امروز به کار میرفته است. در دورهی سامانی »اندر« بوده و پس از آن تخفیف یافته و به صورت »در« درآمده است. این واژه به صورت پیشوند بر سر فعل میآید و هنگامی که به عنوان قید به کار رود، مفهوم ظرفیت را در بر دارد. پیشوند »در « در شعر صالحی با کاربردهای امروزهی آنمثلاٌ - »دررفت - « متفاوت است و جنبهی آرکائیک دارد. در نمونهی زیر این پیشوند با فعل »افکند« که خود فعلی کهن است، به شعر وجههی کهن داده و یادآور فعل »درانداختن« است که منسوخ شده است:

فراتر از این رعشه جنون/ مَنَشکه مثقالی اگر بر گریبان این سیاره درافکنم - - 67 پیشوند »می« بر سر صیغههای فعل»دوست داشتن« امروز به کار نمیرود اما در آثار قدیم کاربرد داشته و در اثر تحول زبان و

کثرت استعمال حذف شدهاست. - فرشیدورد، - 399 :1388در شعر صالحی این فعل غالباً به شکل کهن یعنی با پیشوند »می« به-کار رفتهاست:

در دهکده مردیست که منش دوست میدارم. / - 231 - هم از این روست که تو را دوست میدارم. - 168 - از دیگر پیشوندهای کهن که بر سر فعل میآمده است، »میم« نفی و نهی است که امروزه متروک مانده اما در شعر صالحی زیاد به کار رفته است:

باور مکن/ هرگز حق با هیچ کسی نبوده است. - 428 - تو از نزاع کهنه ظلمت و نور، سخن مگوی. - 229 - شد آمد باد را مفاصل متروک کومهها... مشمار!

استعمال باء تأکید بر سر فعل ماضی و مصدر و صیغههای نفی از مختصات دورهی سامانی است که بعدها رو به نقصان می-گذارد. - بهار، ج - 75 :2 اینگونه »باء« در شعر صالحی -هرچند خیلی کم- به کار رفته است:

دل در نازکای غزلی/ شکوه میکند/ که ملالی اگر بمانده است/ خراب از دریغ نفسی است - 29 - ... یکی از ویژگیهای افعالپیشوندیِ کهن، فاصله افتادن بین اجزای فعل پیشوندی است که در شعر صالحی نمونههای زیادی دارد.

هرچه بود، جز تقدیری که تو را بازت به من میشناسد/ نشانی نیست. ... - 226 - اما به طرز بیرحمانهای از واژه بازمبریدهاند

2-1 فعل مرکب قدیمی: فعل مرکب فعلی است که از یک جزء فعلی و یک یا چند جزء غیرفعلی - کلمه یا نیمه کلمه - تشکیل میشود

ساخت فعل مرکب قدیمی به زبان فارسی میانه میرسد. در فارسی میانه، تعداد افعال زیاد نبوده و این قلت را وجود ترکیب اسم و فعل جبران میکرد. پیامد این نکته این است که تشکیل فعل مرکب در فارسی قدیم - آغاز دورهی فارسی نو - تمایل غالب و مسلط بوده است. وجود تعداد زیاد افعال مرکب در فارسی که متشکل از وجه وصفی، اسم، صفت هستند گواهی است بر آن.

فعل مرکب امروزه هم بسیار کاربرد دارد. اما منظور ما فعلهای مرکبی هستند که در قدیم بهکار میرفته و امروز از دایرهی لغات زبان معیار خارج شدهاند مانند فعل »آواز دادن« که امروز بهکار نمیرود، اما در شعر صالحی چند بار به کار رفتهاست:

به اندیشهی آسمانی ابرآلود حتی/ آوازمان نمیدهند. - 288 - همچنین فعلهایی که امروز به شکل دیگری کاربرد دارند. مانند فعلهای »پوست انداختن« و »فرق گذاشتن« که امروزه به کار میروند، اما صالحی با تغییر جزء فعلی، به آنها وجهه ی کهن داده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید