بخشی از مقاله
چکیده
برنامههای آموزش حرفهای دانشآموزان کمتوان ذهنی به دلیل برآورده نشدن اهداف و انتظارات، صرف هزینههای هنگفت و زمان زیاد با بازدهی کم و نیز ناکارآمدی محتوا و برنامهها و شیوهی اجرای آنها همواره با انتقادهایی همراه بوده است. با این حال مشاهده میشود که برنامههای آموزش حرفهای دانشآموزان کمتوان ذهنی رو به گسترش بوده و فرآیندی تکاملی را تجربه میکند.
این مقاله سعی دارد تا به طرح و بررسی محورهای مربوط به ارتقا اثربخشی برنامههای آموزشی و توانبخشی حرفهای افراد کمتوان ذهنی ضمن ایجاد و نگرش مثبت در خانوادهها، مربیان، متخصصان، دستاندرکاران و برنامهریزان به آنان کمک نماید.
.1مقدمه
زندگی هر موجود زنده در یک لحظه غیر قابل پیشبینی آغاز می شود - کشاورز، . - 1388 انسان در اینکه دنیا بیاید یا به دنیا بیاید، از خود هیچگونه اختیاری ندارد. زشتی و زیبایی، عقبماندگی و تیزهوشی، نابینایی و بینایی، ناشنوایی و شنوایی، ناسازگاری و سازگاری، معلولیت و سلامت جسمانی، همواره با انسان بوده و هست
اصطلاح »کودک استثنایی« اغلب بدینمعناست که کودک از نظر هوشی، جسمی، روانی و اجتماعی به میزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت میباشد و نمیتواند به نحوی مطلوب حداکثر استفاده را از برنامههای آموزش و پرورش عادی ببرد و ناگزیر نیازمند به توجه خاص، آموزش و خدمات فوقالعاده میباشد.بنابراین، از نظر آموزشی، کودکی استثنایی است که برای تأمین حداکثر نیازهای تربیتی و آموزشی او تغییراتی در شیوه تربیتی و آموزشی خانواده و برنامههای مدارس عادی داده شود
این چنین کودکانی دارای مسائل و برخوردار از استعدادهای ویژهای هستند که در نحوه تفکر، دیدن، شنیدن، صحبت کردن، اجتماعی شدن، و یا حرکات او تأثیر میگذارد. در اغلب موارد، چنین کودکی استعدادهایی دارد که ترکیبی از تواناییها و ناتوانیهای ویژه است
تأکید بر زندگی مستقل، به این صورت است که به فرد کمتوان ذهنی و به طور کلی افراد دارای ناتوانی این امکان داده میشود تا از طریق یادگیری مهارتهای زندگی مستقل، امکان زندگی در اجتماع را پیدا کند
یکی مهمترین و شاید حیاتی ترین انتخابها که در زندگی انسانها رخ میدهد انتخاب حرفه و شغل است. آموزش دانشآموزان کمتوان ذهنی باید متناسب با توانایی ذهنی آنان باشد
یکی از بزرگ ترین مسایل در برخورد با دانشآموزان با نیازهای ویژه این است که به آنها کمک شود تا یک هدف واقعی و مناسب شغلی برا ی خود در نظر بگیرند
در ایران، سازمان آموزش و پرورش استثنایی مسئولیت آموزش حرفهای افراد مبتلا به ناتوانیهای ویژه را به عهده دارد. تأکید بر رویکرد حرفهآموزی در این نظام آموزشی نه تنها باعث توانمندتر شدن دانشآموزان با نیازهای ویژه در فرایند تحصیل و یادگیری میگردد، بلکه از این طریق مدرسه به رسالت خویش که همانا آماده کردن دانشآموزان برای زندگی مفید و پویا در جامعه است دست مییابد
سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور که متولی سیاستگذاری در امر آموزش، پرورش و توانبخشی مجموعه کودکان و دانشآموزان با نیازهای ویژه تحت پوشش میباشد در عرصه خدماتدهی به دانشآموزان کمتوان ذهنی، اقدام به راهاندازی دورههای پیشحرفهای و متوسطه حرفهای با اهداف مشخصی نموده است. دوره راهنمایی پیشحرفهای میتواند تا حدودی تواناییهای دانشآموزان را به فعل تبدیل نموده و آنها را به کفایت اقتصادی نسبی رساند.
شهرامی - 1377 - ، شیرزاد - 1387 - و محسنی صدر - 1382 - برنامههای کلاسهای ویژه در مدرسه برای دانشآموزان کمتوان ذهنی را مناسب گزارش دادند.
کندی و ریوز - 1948 - 3 در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که پسران کمتوان ذهنی عمدتاً در کارهای نیمه تخصصی و در پی آن غیر تخصصی، خدمات شخصی و فروشندگی و کشاورزی استخدام میشوند.
همچنین، ریچاردر4 - 2007 - ، اسمیت - 1982 - 5، چانینگ - 2007 - 6، جانسون و کریک - 2005 - 7 و سلیماننژاد و شاطرلو - 1387 - به این نتیجه رسیدند که افراد با کمتوانی ذهنی در صورت داشتن برنامههای بررسی شده میتوانند در مشاغل سادهتر به فعالیت مشغول باشند.هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی شیوههای آموزشی صنایع دستی و قالیبافی در دانشآموزان کمتوان ذهنی هنرستانهای شهر کرمانشاه میباشد.
.2 اهمیت و ضرورت پژوهش
برنامههای آموزش حرفهای دانشآموزان کمتوان ذهنی در ایران، طی چند سال گذشته رو به گسترش بوده و فرایندی تکاملی را تجربه نموده است. از زمان شروع توجه به این حیطه در سال 75 تا کنون افزایش کمی پوشش آموزشهای حرفهای و توسعه مراکز آموزش حرفهای - براساس گزارش عملکرد سازمان، - 1384 و در نهایت تغییر و تحول دورههای حرفهآموزی و تأسیس دورههای آموزش پیشحرفهای - راهنمایی تحصیلی پیش حرفهای - و دوره متوسطه حرفهای، در مجموع نمایانگر ایدههای ارزنده و انگیزههای والایی در ارایه خدمات آموزشی مناسب و سودمند برای دانشآموزان دارای نیازهای ویژه میباشد.
برنامههای آموزش حرفهای دانشآموزان کمتوان ذهنی، همواره با نقدها و بررسی هایی همراه بوده و منتقدان و مخالفان یا مدافعانی داشته است. برآورده نشدن اهداف و انتظارات، صرف هزینه و زمان با بازدهی کم و ناکارآمدی محتوا و برنامهها یا شیوه اجرایی آنها، محورهای اصلی این انتقادها و مخالفت ورزی ها را تشکیل میدهند.در این میان سؤال اینجاست که آیا مبنا و ملاک های مورد نظر با ویژگیهای واقعی افراد کمتوان ذهنی و با واقعیت های مربوط به اشتغال در جامعه همخوانی دارد یا خیر؟ نقش و سهم جامعه، سازمانهای دولتی، مؤسسههای مردم نهاد و نقش خانوادهها و دستاندرکاران آموزش و توانبخشی در این فرآیند چیست؟
.3پیشینه پژوهش
به دلیل جدید بودن مقاله حاضر پژوهشی مرتبط با این موضوع پیدا نگردید ولی موضوعات مشابهی که به دست آمده در ادامه ارائه میگردد:کاروترز و تایلر - 2004 - فعالیت مشترک معلمان و والدین را برای آموزش مهارتهای زندگی روزمره به کودکان اوتیستیک مورد بررسی و پژوهش قرار دادهاند. کودکان اوتیستیک در بسیاری از موارد کمتوان ذهنی نیز هستند. در این پژوهش به چگونگی آموزش مهارتهای زندگی روزمره به کودکان دارای ناتوانی های رشدی به ویژه کودکان اوتیستیک پرداخته شده است.
پژوهشهای صورت گرفته در زمینه دوره مهارتهای حرفهای در ایران بیانگر آن است که نیل به اهداف توانمندسازی شغلی در صحنه عمل چندان مورد تأیید قرار نگرفته و میزان دستیابی دانش آموختگان عقب مانده ذهنی آموزشپذیر به توانمندسازی شغلی، فقدان یا کمبود آن را نشان میدهد
شهرامی و متقیانی - 1385 - در پژوهشهای خود نشان دادند که نیل به اهداف استقلال اجتماعی و اقتصادی با ارائه آموزشهایصرفاً تئوریک به ویژه از نوعی که در مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش استثنایی ایران ارائه میگردد، امکانپذیر نیست؛ بلکه آموزشهایکاملاً کاربردی و مهارت مداری لازم است که نیازهای فرد معلول را به عنوان یک عضو جامعه مدنظر قرار دهد.
.4بررسی عوامل موفقیت نظامهای آموزشی کارآمد و برنامههای توانبخشی اثربخش در آموزش مهارت های حرفه ای
.4-1توجه به ویژگیهای واقعی افراد کمتوان ذهنی
در واقع همواره باید به خاطر داشت که کودکان، نوجوانان و بزرگسالان کمتوان ذهنی نیازمند حمایت های آموزشی و حرفهای مادامالعمر هستند وهمیشه باید برنامههای آموزش حرفهای افراد کمتوان ذهنی و پیامدها و نتایج آن را با نوعی واقعبینی و به تناسب ویژگیهای فردی و وضعیت های موجود اجتماعی - اقتصادی طراحی،اجرا و ارزیابی نمود. آنها در حد و توان خود به مهارتهای شغلی دست پیدا میکنند و اغلب میتوانند در مشاغلی ساده، با زنجیرههای شغلی اندک به موفقیت دست یابند.
از این رو، موفقیت و اثربخشی برنامههای آموزش ویژه و توانبخشی، مرهون سرمایهگذاری بر روی آموزش مهارتهای پایه و مشاغل ساده میباشند. که البته این امر مستلزم بهرهگیری از یک دیدگاه فردمحور و مورد استفاده قرار دادن یک برنامه آموزش انفرادی نیز میباشد.در هر صورت باید بخاطر داشت که افراد کمتوان ذهنی در بین کمبودهای سازشی در زمینه تواناییهای شغلی مشکلات بیشتری را به نمایش میگذارند
4-2 .اتخاذ دیدگاهی مناسب به آموزش ویژه
دیدگاه برنامهریزان و مجریان نسبت به آموزش ویژه یکی از عوامل بنیادی اثرگذار بر آموزش و توانبخشی میباشدچنانچه قرار باشد برنامههای آموزش شغلی با موفقیت همراه گردند لازم است بر مبنای نقاط قوت و ضعف افراد استوار شوند .امروزه صاحبنظران برنامهریزی مبتنی بر آموزش انفرادی را سنگ زیربنا و پایه اصلی آموزش ویژه میدانند - کوپر2، . - 2000 و برنامههای آموزش شغلی کارآمد براساس دیدگاه آموزش انفرادی شکل گرفته و اجرا میشوند. به عبارتی بررسی تواناییها و محدودیتهای فرد، علایق فرد، فرصتهای خانوادگی و منطقهای مقولههای کانونی برنامهریزی و اجرا را به خود اختصاص میدهد.