بخشی از مقاله

چکیده

نگارنده که دارای سمت معاون آموزشی یک دبستان دخترانه می باشد در حین انجام فعالیت های آموزشی در ساعات تفریح دانشآموزان متوجه شد که جملات نگارشی دانشآموزان عاری از هر گونه کیفیت نوشتاری است و در رابطه با هر موضوعی تنها به نوشتن اطلاعات سادهی علمی اکتفا میکنند. سعی گردید این مشکل با بهرهگیری از ظرفیت روش تحقیق اقدامپژوهی، مورد اقدام و بهبود قرار بگیرد.

در همین راستا به روش دلفی و با استفاده از نظرات معلمان باتجربه، کارشناس با سابقه آموزش ابتدایی، سرگروه پایهی پنجم، داور جشنواره الگوهای برتر تدریس، مدیر و دیگر معاونین مدرسه، ملاکهایی بر اساس کتابهای درسی برای تعیین کیفیت نوشتاری دانشآموزان برگزیده شد و قالبهای نوشتاری مناسب مشخصگردید.

بررسیهای تکمیلی نشان داد دانشآموزان از پایهی اول ابتدایی با این قالبهای نوشتاری آشنا میشوند ولی بعدها بهدلایلی نظیر عدم استفاده برای ارزشگذاری به عنوان معیار قضاوت، فقدان توجه و تاکید لازم توسط معلمان، و کمتوجهی درکُتبهای درسی، این مهارتها فراموش میشود. بر همین مبنا، پژوهشگر به طراحی نموداری از قالبهای نوشتاری پرداخت و سپس آن را در کلاس درس بر اساس یک سناریوی آموزشی به دانشآموزان معرفینمود. در پایان نتایج قابلتوجهی به دست آمد که نشانگر شکلگیری تغییرات محسوس در کیفیت نوشتههای دانشآموزان بود..

.1  مقدمه

نگارنده در سال تحصیلی 94-95 به سمت معاون آموزشی یک دبستان منسوب گردید. از آنجا که رشتهی کارشناسی وی ادبیات فارسی بوده است لذا به نوع نگارش دانش آموزان و انجام فعالیتهای آموزشی در این زمینه در ساعات تفریح علاقمند می باشد. به همین دلیل در ساعات تفریح اقدام به طرح موضوعاتی که سعی می گردید تا حدود زیادی تازه و نو و غیر تکراری باشد و مورد علاقه ی کودکان نیز باشند ، بپردازد. بر همین اساس گاهی موضوعی یا عکسی را به دیوار راهروی دبستان می چسباند و از دانش آموزان می خواست درباره ی آن جملات کوتاه بنویسند و در پایان همان روز جملاتی که روی کاغذ نوشته شده بودند را جمع آوری کرده و پس از بررسی، بهترین ها را با مشورت دیگر معاون آموزشی انتخاب نموده و به تشویق و ترغیب آنان می پرداخت. ولی در میان نوشته های دانش آموزان یک خلا عمیق موج می زد.

بیشتر نوشتههای آنان خالی از تشبیه ، خلاقیت و تازگی و جسارت بیان و خلق جملات نو بود ، احساس می شد که دانش آموزان در این زمینه اصلا اعتماد به نفس ندارند و با احتیاط زیادی دارند تفکراتشان را به روی کاغذ می آورند که مبادا کسی از آنان ایراد بگیرد. گویا فقط به دنبال گرفتن امتیاز بهترین ها هستند و اصلا برایشان مهم نیست که آزادانه فکر کنند و آزادانه بنویسند.

در حالی که انتظار می رود در سال های پایین تر ، جمله ها کوتاه و خبری باشد اما در سال های بالاتر دوره ی ابتدایی دانش آموز توانایی جمله سازی خود را افزایش داده و جمله های طولانی تری بسازید. - انوش پور، حسین زاده، - 2000 در گفتگوی با معلمان مشخص گردید آنان نیز از نحوه ی نگارش دانش آموزان گله مندند و آنچه در وهله ی نخست به ذهن می رسد این است که معلمان در این زمینه خود دچار رکود و کم کاری هستند و فن نگارش از دیدگاه آنان دارای اهمیت چندانی نسبت به دیگر دروسی چون ریاضی و علوم نیست که این عامل خود باعث می گردد خود به خود به دانش آموزان این امر تلقین شود و آنان اهمیتی به نوع و سبک نگارش خویش ندهند

در راستای توانمندی سازی دانش آموزان در زمینه ی شکوفایی استعداد های نوشتن آنان ، فعالیت های بسیاری در سطح دنیا انجام گرفته است و نظریه ها و مدل های مختلف آموزشی ارائه گردیده است ولی متاسفانه باز هم شاهد نارساییهای بسیاری در این زمینه هستیم. اکثر پژوهش های حاضر در زمینه ی تقویت کیفیت نگارش دانش آموزان حکایت از درج دلایل ضعف نویسندگی در آنان دارد از قبیل عدم آشنایی با جمله بندی و حالت های دستوری و نداشتن موضوع برای نوشتن و عدم علاقه ی معلمان و تقویت نکردن مهارت گوش دادن و نداشتن معیارهای صحیح برای ارزشیابی از انشا و راهکارها اغلب در راستای رفع دلایل ضعف می باشد و الگوی خاص و کاربردی ارایه نمی نمایند.

فن نگارش به طور بدیهی با دو جریان تفکر و خلاقیت در ارتباط مستقیم می باشد. خلاقیت را می توان آفرینش اندیشه های نو و متفاوت نگریستن به امور و ابداع راه حل های جدید تعریف کرد. خلاقیت تا 10 سالگی در کودکان وجود دارد - بودو، - 1385 و به تدریج رو به نزول خواهد رفت. اگر این مهم تقویت شود در بزرگسالی شکوفا خواهد شد و گرنه کم کم ریشه ی آن خشکیده می شود. خلاقیت در کودکان امری همگانی است در حالی که در بین بزرگسالان تقریبا وجود ندارد. خود به خود این سوال به وجود می آید که : چه بر سر این توانایی عظیم و همگانی بشر می آید؟ - بودو، - 1385 خلاقیت به دلایل مختلفی چون موارد ذیل در کودکان سرکوب می شود

الف - موانع فردی :

تأکید بر محفوظات ذهنی و حافظه، ترس از شکست و ریسک پذیر نبودن، عدم شفافیت در اهداف، عدم اعتماد به نفس، نداشتن پشتکار و مقاوم نبودن، خجالتی و کم رو بودن، اعتقاد به ارثی بودن خلاقیت، منفی گرایی و داشتن تصور منفی از خود، عدم تمرکز ذهنی، استراحت طلب بودن، انعطاف پذیر نبودن، تمایل به هماهنگ بودن با دیگران، عدم تحمل مخالفت و تضاد

ب - موانع اجتماعی :

عدم شناسایی و استفاده از مربیان خلاق و نوآور، مقاومت در برابر طرح های جدید، اجرای روش های تدریس سنتی، برقراری مقررات خشک انضباطی، توجه به امتیازگرایی به جای توجه به فعالیت های نوآورانه، انتقاد مکرر از رفتار دانش آموزان، عدم مشارکت فعال دانش آموزان در فعالیت های آموزشی، بی توجهی به تخیلات دانش آموزان و عدم شناسایی علایق آنها، نبود امکانات کافی برای رشد خلاقیت تمامی موارد بالا در مدارس ما وجود دارد. آیا به دلیل وجود این مشکلات نمی شود راهی پیدا نمود که دانش آموزان با فنون نوشتن آشنا بشوند؟ و افکارشان را آزادانه به روی کاغذ بیاورند؟

.2  وضعیت موجود

در همین راستا بهتر است ابتدا به سراغ بررسی کتاب های درسی رفت تا روشن شود که در آنجا چه برنامه ای برای بهتر شدن مشکل یادگیری و کیفیت بخشی به نوشته های دانش آموزان تدوین شده است؟ چرا که ملاحظه می گردد حتی با وجود تغییر کتاب های درسی باز هم تغییر محسوسی در نگارش فراگیران مشهود نیست . با گروهی از معلمان با سابقه که تمایل به همکاری خود را در این پژوهش اعلام کرده بودند مصاحبه ای با روش گروه های کانونی به عمل آمد و آنان به مواردی که در کتاب های فارسی ابتدایی درباره ی نوع نوشتن به دانش آموزان آموزش داده می شود اشاره کردند که نتایج این گفتگو ها به صورت جدول 1 نمایش داده می شود.

جدول :1 قالب های نوشتاری درج شده در کتب درسی اول تا ششم

در مصاحبه هایی که با معلمان با سابقه انجام گرفت و نتیجه ی مشاهدات و تجارب پژوهشگر و بررسی کتاب فارسی و نوع نگارش دانش آموزان این نتیجه حاصل شد که علی رغم اینکه آنان در نوشتن هایی که قالب نوشتاری به آنان داده می شود بسیار موفق هستند و مطالب خوبی می نویسند ولی وقتی در پایه های بالاتر - پنجم و ششم - ازآنان خواسته می شود به صورت فی البداهه درباره ی موضوعی مطلب بنویسند ، به شدت به مشکل برخورد می کنند و خیلی کم به سراغ قالب های نوشتاری که در پایههای پایین تر آموزش دیده اند می روند!

حال سوال این پژوهش این است، چه دلیلی وجود دارد که حتی دانش آموزانی که در نوشتن تمرین های جز به جز کتابهای نوشتاری طبق الگوهای داده شده بسیار موفق عمل می کنند ، وقتی از آن ها خواسته می شود یک بند به صورت فی البداهه درباره ی یک موضوع بنویسند، فقط در موارد نادر از آن الگوها و قالب های نوشتاری استفاده می نمایند؟! آنان نمی توانند بین آموزش های صورت گرفته به صورت جز به جز و افکار آنی و فی البداهه ی خود ارتباط برقرار نمایند. این ناتوانی از کجا به وجود می آید ؟!

البته اولین دلیلی که به ذهن می رسد تأکید نکردن معلمان بر ادامه ی آموزش های جز به جز در بند نویسی بدون الگوهای نوشتاری است و حال علت این که چراخودِ معلمان به این مساله تاکید نمی کنند و هر الگویی که بر اساس بخش نگارش کتاب نوشتاری، با دانش آموزان کار می کنند، همان جا رها می نمایند ؛ بر اساس مصاحبه های انجام گرفته می تواند عدم علاقمندیه خودِ معلم و همچنین تاکید نکردن نظام ارزشیابی و بی اعتنایی مدیران آموزشی صفی و ستادی و همچنین نارسایی کتاب های درسی بر نمایش مجموعه ای از قالب های نوشتاری به صورت کلی باشد.

در این پژوهش هدف تنها بررسی نوشته های فی البداهه ی دانش آموزان است و نوشته هایی که آنان از قبل می توانند منابعی برای بررسی در دست داشته باشند یا به کمک بزرگترها یا والدین آن را می نویسند در این حیطه ی کاری منظور نگردیده است.

.3 روش

پژوهشگر سعی نمود از طریق روش اقدام پژوهی به رفع این معضل بپردازد. در روش اقدام پژوهی هم می توان از رویکرد کیفی و هم از رویکرد کمی استفاده نمود که در این پژوهش با رویکرد کیفی اقدام به جمع آوری داده ها شده است. از جمله ویژگی های اقدام پژوهی آن است که هر فرد که علاقه مند به امر پژوهش می تواند این روش را در حیطه ی تخصصی خود برای شناخت و رفع مسایل مبتلا به محیط آموزشی خود به طور انفرادی و گروهی به کار برد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید