بخشی از مقاله

چکیده :

شمالشرق فلات ایران در حدود 1500 پ.م پس از گذر از چالشهای سهمگین دورهی انحطاط شهر نشینی وارد عصر آهن میشود. یکپارچگی فرهنگیای که در طول دورهی مفرغ پایانی با فرهنگ جیحون بر شمال شرق فلات - شرق خزر و خراسان و تمامی آسیای مرکزی تا سرحدات غربی هندوکش - حاکم بوده است بعد از ورود به نیمه دوم هزارهی دوم پ.م به شکلی روشن دچار گسستگی شده، به طوری که در نیمهی غربی و شرقی آن، دو فرهنگ کاملا متفاوت ظاهر میشود.

در نیمه ی غربی شمال شرق فلات شامل شرق و جنوب شرق خزر تا غرب حوزهی اترک در خراسان شمالی، فرهنگی با شاخصهی سفال خاکستری ظریف و داغدار به نام » دهستان« ظاهر میشود. و در مقابل، مرکز و نیمهی شرقی ان و تمام آسیای میانه با فرهنگی متمایز با شاخص سفال دستساز منقوش و بی کیفیت موسوم به یاز وارد عصر آهن میشود. این فرهنگ که ظاهرا هیچ نوع نسبت فن آورانه و قرابت فرهنگیای با عصر آهن فلات و حتی ناحیهی دهستان که در همسایگی آن قرارگرفته، ندارد، تا اواسط نیمهی دوم هزارهی نخست پ.م یعنی تا پایان بازهی زمانی مطابق با امپراتوری هخامنشی تداوم مییابد.

طی بروز دگرگونی های محسوس در نظام و طبقات اجتماعی در این دوران بافت معماری استقرارها نیز دچار دگرگونی شده و مطابق با الگوی جدید طبقات اجتماعی نوین سامان میگیرند. اساسا معماری به مثابه آینهی نظام و طبقات اجتماعی بروز میکند.

در این الگوی استاندارد نوین؛ در مرکز هر واحه، یک استقرار مجهز به برج و بارو به عنوان مکان مرکزی منطقه و با هدف هماهنگ کنندهی زندگی اجتماعی و اقتصادی مناطق پیرامونی به وجود میآید. اساس این شکل از استقرار، از نوعی وابستگی مفرط معیشت به زمین پدید میآید و برآیند آن شکلگیری دو طبقه ی خوانین و مردم تحت نفوذ آنهاست، که بر روی زمین کار میکنند. این نظام فئودالی یا ارباب رعیتی با تغییر الگوی طبقات اجتماعی و ظهور بسترهای نوین فرهنگی رخ میدهد. و بازتاب آن شکل گیری بافتی نوین در معماری استقرارهای جدید است.

مقدمه

شمالشرق فلات ایران از نیمه دوم هزارهی دوم، حدود 1500 پ.م پس از گذار از چالشهای سهمگین دوران انحطاط شهر نشینی وارد عصر آهن میشوند. تداوم یا عدم پیوستگی فرهنگی عصر مفرغ و آهن در این منطقه جای بحث بسیار دارد، که از حوصلهی این نوشتار خارج است. اما آنچه مسلم است برخی از پژوهشگران از جمله خلوپین - - Khlopina, 1981 بر اساس شکلی از مشابهتهای سفالی و تداوم برخی وبژگی های فرهنگی به نظریهی پیوستگی میان عصر مفرغ و آهن - نمازگاه VI و یاز - I و برخی نیز از جمله ماسون به چند سده گسستگی زمانی و به تبع آن عدم تداوم فرهنگی معتقد اند.

گفتنی است یکپارچگی فرهنگی ای که در طول دوران مفرغ با تمدن جیحونٌ بر شمال شرق فلات - شرق و جنوب شرق خزر تا تمامی آسیای مرکزی تا سرحدات غربی هندوکش - حاکم بوده بعد از ورود به عصر آهن به شکلی روشن دچار گسستگی میشود.

به طوری که در نیمهی غربی شمال شرق فلات و نیمهی شرقی آن دو فرهنگ کاملا متفاوت ظاهر میشوند. در نیمهی غربی شمال شرق فلات شامل شرق و جنوب شرق خزر - دشت گرگان، ترکمن صحرا - تا غرب حوزهی رود اترک در خراسان شمالی، فرهنگی با شاخصهی سفال خاکستری ظریف و داغدار موسوم به » دهستانٍ« ظاهر میشود. لازم به یادآوریست که قسمت های شمالی این ناحیه پیش از عصر آهن غیر مسکون بوده و با ورود به این دوره در سدهی 15 پ.م اولین استقرارها در این ناحیه شکل گرفته و توسعه مییابد.

اساسا الگوی استقرار فرهنگ دهستان متفاوت است با آنچه در مناطق پیرامونی در ادوار گدشته سراغ داریم در این ناحیه استقرارها به صورت محوطههای مرکزی بارودار و مجموعه ای از برجستگیهای کوچک پیرامونی ظاهر میشوند - - Kohl, 1984: 200-20 اساسا به واسطهی پژوهشهای انجام گرفته دو سوم غربی خراسان شمالی دشتهای بجنورد، اسفراین، مانه و سمنقان و جاجرم ظاهرا حوزهی نفوذ فرهنگ دهستان در خراسان قلمداد میشود

همزمان با فرهنگ دهستان، مرکز و نیمهی شرقی خراسان و تمام آسیای مرکزی از حدود اواسط هزارهی دوم پ.م وارد عصر آهن میشوند. فرهنگی نوظهور با مختصاتی ویژه که تا اواسط نیمهی دوم هزارهی نخست پ.م یعنی تا پایان بازهی زمانی مطابق با امپراتوری هخامنشی تداوم مییابد. فرهنگ مادی این دوران در ترکمنستان و ناحیهی شرقی و مرکزی خراسان، به عنوان» یاز« شناخته میشود .

این فرهنگ در تمامی آسیای میانه و درنیمهی شرقی شمال شرق فلات ایران؛ از رشتهکوههای کپتداغ تا حوزهی مرکزی هیلمند در موندیگاک و درههای بالایی اترک - Riccardi, 1980: 58-59 - ، دشت درگز - شیخ - 1393و تا دشت نیشابور - شهرک فیروزه - - باصفا، - 1392 و همچنین سبزوار - نپه دامغانی - - گاراژیان، - 1391 - صبوری - 1392گسترش یافته است. - تصویر - 1 لازم به یادآوریست برخلاف ناحیهی زیر نفوذ فرهنگ دهستان که در عصر آهن برای نخستین بار مسکون میشود، مجموع پژوهشهای باستان شناختی در آسیای مرکزی، گاهنگاریای پیوسته را نشان میدهد که تسلسل دورهها دستکم از نوسنگی تا پایان عصر آهن در دوران پیش از تاریخ بیوقفه در آن ادامه داشته و این توالی پیوسته به روشنی نشان از شرایط مانای فرهنگی و بستر مساعد زیست بوم در این گسترهی جغرافیایی دارد.

تصویر -1 گسترهی فرهنگهای عصر آهن در شمال شرق فلات و آسیای میانه

عصر آهن شرق شمالی با فرهنگ منطقهایی یازَ I - ، II و . - III

فرهنگ مادی این دوران در ناحیه ترکمنستان و شرق شمالی ایران که به نام یاز شناخته شده است، نام خود را از سایت شاخص و مهم یاز تپهُ در واحهی مرو. گرفته است. »این فرهنگ در تمامی آسیای میانه و در بخش شرقی فلات ایران؛ ازرشتهکوههای کوپتداغ تا حوزه مرکزی هیلمند در موندیگاک و درههای بالایی اترک گسترش یافته است

عصر آهن در شرق شمالی از حدود اواخر هزارهی دوم تا اواسط نیمهی دوم هزارهی نخست پ.م یعنی تا پایان بازهی زمانی مطابق با امپراتوری هخامنشیِ تداوم دارد و به سه میان دوره تقسیم میشود که با عنوان دورههای یاز I، II و III شناخته میشوند. برای مجموعهی یاز II بین 1400 تا 700پیش از میلاد و برای یازIII تاریخی بین 550 تا 300 پیش از میلاد که همزمان با دوره هخامنشی، پیشنهاد شده است

در آغاز هزارهی اول پ.م این منطقه بیشتر به نام پارت شمالی شناخته میشده است و در این زمان تقریبا تمام این ناحیه متعلق به افراد ایرانی زبانی بود که در این ناحیه مسکون شده و جمعیت منطقه را در این دوره افزایش دادهاند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید