بخشی از مقاله

. مقدمه

تاریخ قصّه و داستان در ایران به روزگاران کهن باز میگردد. انسانهای نخستین از دیر باز یا برای سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت و یا برای انتقال تجربه و عبرت آموزی و یا به خاطر لذّت بردن از خیال پردازی و یا تبادل اطّلاعات و یا ... ، چه به صورت شفاهی و چه مکتوب، داستان را خلق کردهاند. » بخشی ازادبیّات داستانی ایران، اسطورهها، افسانهها، داستانها یا داستان وارههایی هستند که ریشه در دورانی از زندگی افسانهیی یا تاریخی سرزمین ایران ویچ دارند . . . این داستانها از دورهیی آغاز میشوند که از آغازش به درستی آگاه نیستیم امّانقطه پایانش را باید آغاز پیدایش مادها بدانیمادبیّات. این دوره را بایدادبیّات اوستایی بنامیم.

ایرانیان آریایی نیز چون دیگر اقوام - مردم سرزمین هند - تا روزگارانی پیش از مهاجرتشان با خط و نوشتن آشنایی نداشتند و رخدادهای پهلوانی، افسانهها و روایتهای ادبی خود را تنها به حافظه میسپردند.»ادبیّات در آغاز ریخت شفاهی داشتهاست و بی گمان ایرانیان باستان تصنیفهایملّی، یعنی؛ افسانههای پهلوانی، اسطورهها و نوشتارهای همانند اینها را داشتهاند.

همچنین آثاری که از پایگاه مردمی برخوردار بودهاست. آثاری چون؛ ترانهها، سخنان حکیمانه، مثلها، چیستانها وقصّهها که روایتهایی شفاهی بودند، هرگز نوشته نشدند و سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر سپرده میشدند.» در جریان این جا به جایی و با گذشت سدهها پارهیی از روایتها از میان رفتهاند و پارهای نیز دگرگون یا کامل شدهاند. -

اگر بخشی از این آثار به روزگار ما رسیده است، حاصل توجّه و ذوق و علاقهی عامهی مردم به حفظ این میراث باستانی بوده است.

ایران باستان از هزارهیاوّل پیش از میلاد شروع و در سال 331، - سال قتل داریوش سوم هخامنشی - پایان میپذیرد. در این دوره از زبان اوستایی و فارسی، اثر مکتوب به جای مانده است. - ن.ک: ابوالقاسمی، - 7 : 1383 برای نوشتن کتاب دینی از زبان اوستایی و برای نوشتن کتیبهها از زبان فارسی استفاده میکردند. در این دوره خط و نوشتن، مختص به متون دینی و یا نامههای شاهان و در خدمت دربار و در انحصار درباریان بوده است. از این رو متون مستقلی در مورد داستان وجود ندارد.

کتاب » اوستا « که آن را به زرتشت - حدود 600 ق . م - پیامبر ایرانیان باستان نسبت میدهند. » میراث مشترک فرهنگی جهانیان، کهنترین نوشتار ایرانیان و نامهی دینی مزداپرستان است. بخش های گوناگون این مجموعهی کهن، از زمانی در حدود نیمهیهزارهی دوم پیش از میلاد به بعد پدید آمد و در طول سدههای متوالی از نسلی به نسل دیگر رسید تا سرانجام در روزگار ساسانیان، آنچه بر جای ماندهبود، به خطی به نام » دین و دبیرهبه« نگارش درآمد و شکلی منظّم و مدوّن یافت. -

اوستایی کنونی شامل شش بخش گاهانیَسنَه،، یشتها، ویسپرد، خرده اوستا و وندیداد میباشد. پس از پیدایش اوستا و آیین مزدیسنا، در میان ایران باستان، ترجمههایی از این کتاب به زبان پهلوی انجام میگیرد. ترجمها و تفسیرهای پهلوی بر اساس اوستای مدوّن و مکتوب ساسانی فراهم آمده استترجمه. و تفسیر اوستا به پهلوی اصطلاحاً » زند « خوانده میشود. و برگردانیدن متن پهلوی به خط اوستایی 

از زمان زندگی زرتشت تا ظهور اسلام، روایات و داستانهای حماسی پهلوانان ایرانیان کهن به صورت شفاهی منتقل شدهاست. اقبال و توجّه اکثریت مردم به این گونه داستانها و روایتها و همچنین توجّه و علاقهی شاهان ساسانی اردشیر پاپکان مؤسس ساسانیان، انوشیروان و خسرو پرویز به جمع آوری و تدوین کتاب مذهبی اوستا و روایتهای متعلّق به ایران باستان و از طرف دیگر شفاهی بودن این آثار، موجب شدهاست تا افزایشها و کاستیهایی در مضامین و اجزای این آثار راه یابد و به تدریج حماسههای ملّی به شکل داستانهایی در کتب ادبی و مذهبی پهلوی و خداینامهها مدون گردند. این کتاب با حملهی اسکندر به ایران از بین میرود.

در اواخر دورهی اشکانیان و اوایل ساسانیان، قطعات پراکنده اوستا گردآوری میشود. متأسفانه این مجموعهی گردآوری شده بار دیگر با حملهی اعراب به ایران پراکنده میشود و قسمتهایی از آن از میان میرود.» تنها خلاصهای از آنها در کتاب دینکرت باقی ماند. از میان این قطعات از همه مهمتر »چیتر دات نسک« بود که در آن از تاریخ داستانی ایران سخن رفته بود و از این جهت برای دریافتن مآخذ داستانملّیهای اهمّیّت بسیار داشت. از این نسک خلاصهی فهرست مانندی در دینکرت آمدهاست.

1 . 1 بیان مساله

مهمترین قسمت اوستا از باب تدوین و حفظ روایات ملّی و اساطیر، نسک معروف یشتهاست که اصل بسیاری ازروایات ملّی و اساطیر در آن دیده میشود. مطالب یشتها در ستایش ایزدان و نیایش فرشتگان است. سرودههایی است؛ پر از تشبیهات شاعرانه، توانمندی ایزدان، تدبیر شاهان و نیرومندی قهرمانان. در یشتها سنّتهای اخلاقی ایرانیان کهن، بازگو شده است. در یشتها برای هر پدیدهی سودمند طبیعی، ایزدی پنداشتهشده که وظیفهی آن، نگهبانی آن پدیدهاست.

یشتهااز این جهت اهمّیّت دارند که »بخشی از رخدادهای حماسی که در شاهنامه فردوسی و دیگر منظومههای پهلوانی فارسی ارائه گردیدهاست، نظیر امیرانی که در دوران اساطیری شاهنامه، از کیومرث تا گشتاسب به پادشاهی میرسند و نام عدّهای از پهلوانان و پادشاهان اساطیری حماسهملّی ایران و وقایع زندگیشان در آن ثبت و مدون شده است

و از آنجایی که روایات کهن ایرانی برای نخستین بار در کتاب اوستا تدوین شدهاند، این کتاب ارزش تاریخی و داستانی یافتهاست. اصلیترین درون مایهی اینقصّهها جدال بین نیکی و بدی است و مبارزه برای رهایی از بدی،» گاه اندیشههای نیک و بد به نبرد یکدیگر میروند و گاه تنهای نیرومند برای دفاع از اندیشههای نیک و بد خود به جنگ و مبارزه روی میآورند. گاه ممکن است نیروی بدخوی با خوی نیک در قهرمانی به ستیز بپردازد، در این ستیزههاست که گاه بدی پیروز میشود و گاه نیکی.

به روایت تاریخ، قصّهگویی و داستان پردازی، به گاه باستان، در ایران زمین، رونق و رواج فروان داشتهاست از این روی زرشناس به نقل از گرشویچ مینویسد:»قصّههای که در یشتها آمده بسیار کوتاه است و تا پایان بیان نگردیدهاند، بلکه فقط اشاراتی ضمنی به آنها شدهاست و بیشتر به صورتی چنان مبهم است که برای ما نامفهوم باقی میماند، مگر آنکه با ظهور دوبارهی شاهنامه و ادبیّات پهلوی روشن شود.

و شاید این بدان خاطر بودهاست که مخاطبان همهی آن داستانها را میدانستهاند. برخی از این قصّهها خیلی کوتاه و خلاصهوار در یشتها آمدهاند. قصّه در اصطلاح به آثاری اطلاق میشود که » در آنها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحوّل و تکوین آدمها و شخصیتهاست. در قصّه، ماجرا بر محور حوادث خلق الساعه شکل مگیرد. حوادث، قصّهها را به وجود میآورد و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل میدهد بی آنکه در گسترش و باز سازی قهرمان و آدم های قصّه نقشی داشته باشد. به عبارت دیگر، قهرمانها و شخصیتها، در قصّه کمتر دگرگونی مییابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگوناند.

قصّههای ذکر شده در کتاب اوستا این ویژگیها را دارند و از جدال خیر و شر می گوید. میر صادقی در تعریف دیگری از قصّه آوردهاست کهقصّه» اغلب پایان خوشی دارد و در آنها خوبیها بر بدیها پیروز میشود. شکل قصّههای عامیانه، اغلب ساده و ابتدایی است و زبانی نقلی و روایتی دارد. زبان اغلب آنها گفتاری است و پر از اصطلاحها و لغتها و ضرب المثلها تکیه کلامهای عامیانه است. -

قصّههایی که در یشتها به آنها اشاره شده است، سالها بعد و در روایتهای بعدی، مانند:دبیّات پهلوی یا شاهنامه یا منابع اسلامی مربوط به ایران، به صورت کاملتر و مفصّلتر ذکر شدهاند. شاید بتوان گفت که در اکثریت یشتها از پادشاهان، پهلوانان و اساطیر ایرانی سخن به میان آمدهاست و همهی آنها ارزش تاریخی داستانی دارند امّا برای رعایت اختصار به بررسی آبان یشت میپردازیم.

2 . اهمّیّت و ضرورت پژوهش

از آن جایی که در زمینهیتاریخ ادبیّات داستانی دوران ایران باستان منابع زیادی در دست نیست جز برخی اشارات پراکنده و مقالاتی که در این زمینه منتشر شدهاست، لذا گشودن زوایای مبهم، پنهان و فرو رفته در غبار این دوران خالی از فایده نیست. شاید این سوالات برای بسیاری از ما پیش آمده باشند کهصّهق و داستان چگونه به وجود آمدهاست و به یک گونهی ادبی تبدیل شده است؟

همچنین این سوال که رابطهیداستان و داستان پردازی با زندگی مردم چگونه بوده است و آیا مردم ایران به این گونه ادبی توجّه داشتهانداهمّیّت؟ و ضرورت این پژوهش در پاسخ دادن به این سوالات استسؤال. های مهمّی که برای رسیدن به پاسخی قانع کننده، می بایست در متون ادبی کهن باستانی به تحقیق و تدبّر پرداخت. یکی از این متون باستانی کتاب ارزشمند اوستا میباشد که مآخذ بسیاری از داستانها و قصّههای کهن ایرانی است. با بررسی و پژوهیدن اوستا و نسکهای آن با بسیاری از داستانهای اساطیری آشنا میشویم.

3 . 1 اهداف و فرضیه های پژوهش

داستان، روایت سادهیزندگی است و بشر از دیر باز یا به خاطر گذراندن اوقات و یا به خاطر لذّت بردن از خیال پردازی و یا تبادل اطّلاعات چه به صورت شفاهی و چه مکتوب، داستان را خلق کردهاست و چون سند مکتوب رسمی از دوران آغازین زندگی بشر در دست نیست - خط و الفبا اختراع نشده بود - فقط میتوان به حدس و گمان اکتفا کرد. در دوران باستان، داستانها به صورت شفاهی بودهاند و راویانی هنرمند، این آثار را از حفظ داشتهاند و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر سپردهاند تا در دوران کتابت و خط، به صورت مکتوب و مدّون درآمدهاند. نخستین قدم دراین تحقیق، آن است که قصّه گویی را درکتاب مقدّس اوستا و به طور اختصاصی در آبان یشت بررسی میکنیم.

مردم از دورهی باستان تا کنون با حفظ آثار ادبی - قصّههاو روایات - علاقه و توجّه خود را نشان دادهاند. در واقع انسانها با خلق داستان احساسات شخصی و عواطف و عوالم درون خود را در قالب خلق شخصیتها و فضاهای مجازی مطرح میکنند و دنیایی خلق میکنند که بازتاب آرمانها، امیدها، آلام،ذّلات، دوستیها، عشقها و تأثیرات روحی آنهاست. خواننده نیز با همزاد پنداری با شخصیتهایقصّه، درد آنها را درد خود، پیروزی و شادی آنها را پیروزی و شادی خود می پندارد. از این رو، از خواندن شنیدن قصّهها لذّت میبرد.

از اهدافی که در این پژوهشمدّ نظر داشتهایم، میتوانیم؛ به واکاویدن ریشههایادبیّات داستانیو قصّهای ایرانی با توجّه به متون کهن باستانی - اوستا - و همچنین معرفی آثار و متونادبیّات داستانی، دوران باستان را ذکر کنیم.

4 . 1 پیشینهی پژوهش

نام و نشان داستانهای اوستا در بسیاری از کتابها و مقالات آمده است از آن جمله میتوان به کتاب حماسه سرای در ایران، نوشتهی آقای ذبیح االله صفا، قلمروادبیّات حماسی آقای حسین رزمجو، تاریخادبیّات پیش از اسلام آقای احمد تفضلی و پژوهشی در اساطیر ایران زنده یاد مهرداد بهار و همچنین مقالهی افسانهی مردی به نام پائوروه از خانم زهره زرشناس و .... اشاره کردامّا. در این مقاله به صورت اختصاصی به قصّهها و داستانوارههایی که در آبان یشت از آنها نام برده شدهو یا قسمتی از آن قصّهها ذکر شدهاست، پرداختهایم.

.2 مبحث اصلی

کتاب اوستا ازرشمندترین اثر مدون ایران باستان است.» اوستا به ویژه در بخش یشتها تاریخ داستانی ایران را به صورت پراکنده بازگو میکند که با تامّل و تحلیل درست میتوان ارتباط آن را با منظومههای حماسی دریافت و مشخص کرد. -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید