بخشی از مقاله

چکیده:

گرایش جنسی به کشش جنسی شخص به فرد غیر همجنس یا همجنس و یا هر دو جنس اطلاق میشود. استفاده مناسب از واژههای جنس و جنسیت، یکی از بحثهای چالش برانگیز در روانشناسی است. گرایش جنسی میتواند توسط برخورد صحیح و یا غیر صحیح والدین تحت تأثیر قرار گیرد و به صورت مناسب و یا نامناسب شکل بگیرد با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی آرای دیدگاههای اسلام و روان شناختی درباره تأثیر تربیت جنسیتی در کودکی بر گرایش جنسی بزرگسالی صورت گرفته است.

روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی میباشد و به منظور گردآوری اطلاعات از مرور محتوای منابع قرآنی و اسلامی و همچنین مقالات نشریات بین المللی استفاده شده است. طبق آموزه های اخلاقی و دینی ما همجنس گرایی امری خلاف طبیعت بشر است و در تمام ادیان مورد نکوهش و پرهیز قرار گرفته است. بنابراین لازم است تا پروتکل درمانی جامع و کارآمدی برای درمان اختلال همجنسگرایی و دیگر اختلالاتی که از منظر فرهنگی و دینی باید به آنها رسیدگی نمود، تهیه گردد.

مقدمه

رشد رو به افزون انحرافات جنسی بویژه همجنسگرایی که اکنون در غرب به صورت نوعی سبک زندگی در آمده است نظریات بسیاری از روانشناسان و صاحبنظران را به دنبال خود داشته است. پس از اینکه بنابر بسیاری عوامل سیاسی - مثل وجود خود همجنسگرایان و منحرفان جنسی در دستگاههای اجرایی و سیاسی دول غربی و حتی در کلیسا - بسیاری از این انحرافات برچسب قانونی خورده و دیگر نام بیماری را از عنوان خود حذف نمودند فضا برای رشد این انحرافات نیز بیشتر شده است بهگونهای که حتی مراجع دینی غرب نیز از کنترل آن عاجز میباشند.

استفادهی مناسب از واژههای جنس و جنسیت، یکی از بحثهای چالش برانگیز در روانشناسی است. برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه جنس باید به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود و جنسیت به صفات و ویژگیهای اجتماعی هر جنس اطلاق گردد

ولیکن مکابی - 1988 - 1 معتقد است که جنس و جنسیت باید به طور مترادف به کار برده شوند، زیرا جنبههای بیولوژیکی و اجتماعی با یکدیگر در تعاملند و تشخیص و تمیز این دو دشوار است.

بهطور کلی، بین واژههای هویت جنسیتی، نقش جنسیتی و گرایش جنسی تفاوت وجود دارد. هویت جنسیتی مفهومی است که فرد از خود به عنوان یک مرد یا زن دارد، آنگونه که در جملههای من پسرم یا من دخترم بیان میشود. اما نقش جنسیتی شامل رفتارها و نگرشهایی است که برای مردان و زنان، در فرهنگی خاص مناسب قلمداد میشود و گرایش جنس به کشش جنسی شخص به فرد غیر همجنس یا همجنس و یا هر دو جنس اطلاق میشود.

در تعریف گرایشهای جنسی، اصطلاح هویت جنسی باید مورد توجه قرار گیرد. همانطور که ذکر شد هویت جنسی عبارت است از احساس فردی مرد یا زن بودن که از 4-3 سالگی نمایان میشود و اختلال هویت جنسی اشاره دارد به برچسب زدن خود به عنوان دگر جنس خواه، همجنس خواه و دو جنس خواه 

تا دهه 1970 همجنسگرایی به عنوان اختلال جنسی طبقهبندی میگردید. سپس در سال 1974 طی یک رای گیری و بهدنبال جنبش های متعدد همجنسگرایان که معتقد بودند باید سبک زندگیشان مورد پذیرش و احترام قرار گیرد از لیست اختلالات حذف گردید

پژوهشها در غرب نشان دادهاند که تقریبا 2 تا 5 درصد مردان همجنسگرا هستند. این آمار در زنان به 1 تا 2 درصد میرسد

نقشآموزی جنسیتی یعنی کسب آن دسته از رفتارهایی که جامعه یا فرهنگ حاکم بر آن برای هر یک از دو جنس مناسب میداند و این نقشآموزی بر نقش جنسیتی و به تبع آن بر گرایش جنسی هر فرد تأثیر می گذارد که در شکل 1 به نمونهای از این تأثیر اشاره شده است:

شکل.1 نمونهای از تأثیر نقشآموزی جنسیتی اولیه بر رفتارهای جنسی بعدی.

 اگرچه با اطمینان نمیتوان نتیجه گرفت که پسربچهای که به خاطر خالهبازی و یا بازیهای دخترانه تشویق میشود و در کودکی تمایل به رفتارهای دخترانه - مثل همدلی، گریه کردن، تمیز بودن و... - دارد به طور حتم در آینده همجنسگرا میگردد. اما از نقش اساسی آن هم نمیتوان چشم پوشی نمود.

ضرورت پژوهش

تا زمانی که یک پدیده نابهنجار و غیر قانونی تلقی میشود پژوهشگران و متخصصان امر در پی تعریف، تبیین و رفع علل آن میباشند؛ ولیکن در مورد پدیدههای مهمی چون هویت جنسی، گرایشجنسی و تأثیر مهم آنها بر شکلگیری یک خانواده بهنجار اعم از زن و مرد و فرزندان، بنا به دلایل و اهداف سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه غرب، بسیار سهل انگاری شده است و با تبیینهای زیستی و ژنتیکی در پی اثبات بهنجار بودن و حق طبیعی و قانونی بودن همجنسگرایی در افراد برآمدهاند. این امر علاوه بر مضرات بسیاری اعم از مشکلات رفتاری، روانی و...

که متوجه خود افراد همجنسگرا میسازد، کانون خانواده را نیز نابهنجار و متزلزل میسازد. خانوادههایی که بهجای ترکیب طبیعی و بهنجار زن و مرد، از دو زن یا دو مرد تشکیل یافتهاند آفات بسیاری را متوجه فرزندان و فرزند خواندهها در شکلگیری هویتجنسی و گرایشجنسی آنها میسازند.

حال که در جوامع غربی این نابهنجاری را بهنجار و طبیعی قلمداد کردهاند و با رسانهها، مطبوعات و تبلیغات با اهداف سیاسی خود در پی حساسیت زدایی نسبت به این امر و رواج روز افزون این واقعیت خلاف طبیعت بشریت در سایر جوامع بر آمدهاند، ضرورت ایجاب می-کند که با توسل به آموزههای دینی و تربیتی خود و تطبیق آن با پاره ای از دیدگاههای روان شناختی امروزه در اقلیت مانده به بررسی و تبیین آن بپردازیم و با انتخاب سبک تربیتی جنسیتی بهنجار و ایدهآل، به رشد گرایش جنسیتی بهنجار در فرزندان خود کمک کنیم و آنها را نسبت به آفات تبلیغاتی ارسال شده از جامعه فاسد غرب واکسینه سازیم.

هدف اصلی

هدف اصلی این پژوهش بررسی رویکردهای آموزشی غربی و اسلامی در زمینه رشد و تربیت جنسی کودکان است. دراین پژوهش به بررسی دیدگاههای مختلف روان شناختی و اسلام درباره تأثیر نقش آموزی جنسیتی در دوران کودکی بر رشد گرایش جنسی آتی فرد پرداخته میشود.

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی میباشد و بهمنظور گردآوری اطلاعات از مرور محتوای منابع قرآنی و اسلامی و همچنین مقالات نشریات بین المللی استفاده شده است.

دیدگاه غالب در روانشناسی غرب

متاسفانه دیدگاه جدید در روانشناسی غرب، اهمیت چندانی به نقش سالهای ابتدایی زندگی در شکلگیری هویت جنسی و گرایش جنسی نمیدهد و این امر را که یک فرد همجنسگرا، دگرجنسگرا یا دو جنسگرا شود را متاثر از عوامل زیستی میداند. دلیل آنهم روشن است. نفوذ سیاست و دولت در نهادهای روانشناسی غربی مثل انجمن روانشناسان آمریکا باعث شده تا بتوانند حتی نظر خود را در علم نیز وارد نمایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید