بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی از انجام این تحقیق گسترش عملکرد کیفیت - QFD - تعیین اولویت های بهبود تکنولوژی می باشد. تحقیق حاضر یک تحقیق کمی است و جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای سنجش و اندازهگیری متغیرها و تحلیل و بررسی تکنولوژی های نو ظهور با بکارگیری گسترش عملکرد کیفیت ، در کار میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه تحقیق مورد آزمون قرار گرفته و با تایید روایی و پایایی آن، بین خبرگان مطلع توزیع شده است. برای انجام گسترش عملکرد کیفیت از یک سو معیارهای فنی توسط خبرگان و کارشناسان آگاه و با تجربه فنی مد نظر قرار گرفته اند، که تعداد ایشان 50 نفر بوده است و از سوی دیگر نیز مشتریان که تعداد آنها 300 نفر بوده است.
در این تحقیق نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است. برای انجام گسترش عملکرد کیفیت از یک سو معیارهای فنی توسط خبرگان و کارشناسان آگاه و با تجربه فنی مد نظر قرار گرفته اند که تعداد ایشان 14 نفر در نظر گرفته شده است و از سوی مشتریان نیز 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند . با توجه به اینکه اوزان به دست آمده بر اساس نظر تیم گسترش کیفی عملکرد، معقولتر هستند، میتوان امیدوار بود که خواستههای مشتریان به نحو مناسبتری برآورده شوند. با توجه به وزن-های به دست آمده، ملاحظه میشود که در میان خواستههای مشتریان، دو خواسته دارای بیشترین اهمیت است و توجه به این دو خواسته، اهمیت زیادی دارد.
.1مقدمه
برنامه ریزی تحقیق و توسعه - R&D - برای فن آوری های نوظهور که منعکس کننده نیازهای آینده مشتریان است، نقش مهمی در افزایش رقابت ملی دارد. انتخاب تکنولوژی در حال ظهور چالش برانگیز است، چرا که فن آوری های بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم به محصول نهایی و خدمات مربوط نیست
با استفاده از QFD ضمن بهبود کیفیت محصول امکان کاهش زمان و هزینه تولید نیز بوجود می آید. در محیط پرتلاطم و رقابتی امروز، سازمان هایی در عرصه رقابت پیشرو خواهند بود که در برآوردن نیازها و خواسته های مشتریان گوی سبقت را از سایر رقبای بازار بربایند.
در این تحقیق برای یافتن تکنولوژی در حال ظهور که نیازهای مخاطب را برآورده سازد، چارچوب گسترش عملکرد کیفیت - QFD - و تعیین اولویت های برنامه ریزی R&D ارائه شده است.
بر همین اساس تحقیق حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که الویت بندی برنامه ریزی تحقیق و توسعه برای تکنولوژی های نوظهور چگونه است؟
.2مبانی نظری پژوهش برنامه ریزی تحقیق و توسعه و تکنولوژی های نوظهور
به واسطه رشد سریع در تئوری ها و شیوه های مدیریت از قرن 19 تا به امروز، حوزه های خاصی ازمطالعات مدیریت در طی 30 سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است، که مدیریت تکنولوژی یکی از آنها می باشد. [ 2 ] مدیریت تکنولوژی یعنی توانایی ایجاد درکی متقابل میان تجارت و تکنولوژی، شناخت محدودیت های فرآیند برنامه ریزی استراتژیک و به کارگیری تکنولوژی به عنوان بخشی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک شرکت. [ 3 ] بنابراین مدیریت تکنولوژی را می توان به عنوان بخشی از مدیریت استراتژیک در نظر گرفت.
مدیریت تکنولوژی، در واقع مدیریت سیستمی است که خلق، کسب و به کارگیری تکنولوژی را ممکن می سازد و شامل مسئولیتی است که این فعالیت ها را در راستای خدمت به بشر و برآورده ساختن نیازهای مشتری قرار می دهد . تحقیق، اختراع و توسعه، اساسی ترین مؤلفه های خلق تکنولوژی و وقوع پیشرفت های تکنولوژیک هستند اما در مسیر تولید ثروت، مؤلفه مهم تری نیز وجود دارد که همان به کارگیری یا تجاری سازی تکنولوژی است. به بیان دیگر، مزایای تکنولوژی هنگامی تحقق می یابند که نتیجه آن به دست مشتری برسد.
مشتری می تواند فرد، شرکت یا یک نهاد دولتی همچون سازمان های دفاعی باشد. اختراعی که در قفسه نهاده شود، ثروت تولید نمی کند و ایده ای که بروز می کند و به کار بسته نمی شود، حتی اگر به عنوان اختراع به ثبت برسد بازده مالی ندارد. تکنولوژی هنگامی به تولید ثروت منجر می شود که یا تجاری شود و یا در مسیر تحقق اهداف استراتژیک یا عملیاتی یک سازمان به کار بسته شود. شورای تحقیقات ملی آمریکا، مدیریت تکنولوژی را چنین تعریف کرده است: یک حوزه بین رشته ای که با طرح ریزی، توسعه و پیاده سازی توانمندی های تکنولوژیک برای شکل دادن و تحقق اهداف استراتژیک و عملیاتی یک سازمان سروکار دارد
بنر و تاشمن مطرح نمودند که سازمان ها باید در جهت برقراری تعادل در توجه به موضوعات کیفیت و پژوهش تلاش کنند و به صورت متعادل آنها را در راهبردهای کلان سازمان مورد توجه قرار دهند. آنان این گونه استدلال نمودند که وجود امکانات کیفی در سازمان یک الزام اساسی در راستای تقویت منابع سازمان برای دست یابی به میزان بالاتری از بهره وری و کارایی است.
آنان این گونه نتیجه گیری کردند که یکپارچه سازی این دو مقوله - کیفیت و نوآوری - اثرات زیادی در تقویت جایگاه رقابتی سازمان داشته است و می تواند زمینه ساز ثبات در عملکرد آتی سازمان باشد. از جنبه های مختلف می توان ضرورت انجام چنین پژوهشی را مشاهده نمود؛ عصری که در آن شاهد ایجاد محیطی پیچیده در دنیای اطراف سازمان ها هستیم، محیطی که درآن فشار بر سازمان برای تطبیق با شرایط متغیر و متنوع رو به افزایش است، همچنین دشوار شدن امکان پیش بینی صحیح تقاضاهای بازار، ضرورت و اهمیت چنین پژوهشی بر ما مسلم می شود زیرا با این موضوع ها دارای ارتباط تنگاتنگ است.
بولیجن و کامپ در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که با شکل گیری محیط های رقابتی و پیچیده، تنها سازمان هایی می توانند در این محیط فعالیت کنند که توانایی تقویت عملکردهایی با ابعاد و ساختارهای چند بعدی و پیچیده، در مقوله های کیفیت و نوآوری را داشته باشند. مدیریت تکنولوژی با پیوند دادن اصول مهندسی، علوم و مدیریت به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک و عملیاتی سازمان به برنامه ریزی، توسعه و اجرای قابلیت های تکنولوژیکی می پردازد. سه عامل اساسی در سازمان های مدرن وجود دارد که نقشی استراتژیک در ایجاد مزیت رقابتی بر عهده دارند. نخستین عامل رهبری استراتژیک است.
رهبری کارا سبب می شود که شرکت، به توسعه خود در مسیر صحیح بپردازد و تولید محصول نیز بر اساس خواست بازار صورت خواهد گرفت. عامل دوم دارا بودن کارکنان توانمند و با انگیزه است. کارکنان نیروی محرکه سازمان هستند. سومین عامل مدیریت صحیح تکنولوژی است. این امر بسیار حائز اهمیت است که تکنولوژی سازمان به طور صحیح و مقتضی مدیریت شود به نحوی که سازمان به وضعیت رقابتی و کارایی دست پیدا کند
از طرف دیگر مسئله کیفیت نیز در طی دهه های 1980 و 1990 م. به عنوان یکی از مهمترین منابع کسب مزیت رقابتی برای سازمان ها مطرح بوده است، به ویژه زمانی که شرکت های غربی بخش بزرگی از سهم بازار خود را در رقابت با شرکت های ژاپنی از دست دادند. به طور مشابه مقوله نوآوری نیز مدت هاست که به عنوان یکی از مهمترین منابع اصلی کسب مزیت رقابتی شناخته شده است.
نتایج تحقیقات نشان داده است که بسیاری از شرکت های تجاری توانسته اند با توجه به مقوله نوآوری مزایایی نظیر افزایش سهم بازار و سود کسب نمایند .[ 7 ] اغلب مدیران، به اهمیت استراتژیک تکنولوژی در آفرینش ارزش و مزیت رقابتی در سازمان یا صنعتی که درآن مشغول هستند پی برده اند. این اهمیت، با افزایش هزینه ها، پیچیدگی های تولید و نرخ تغییرات تکنولوژی، ملموس تر می شود و با جهانی شدن رقابت و منابع تکنولوژی، نیز تشدید میشود. اهمیت روز افزون تکنولوژی و مدیریت بر آن را به ضرورتی برای سازمان ها تبدیل کرده است
اثر عملکرد کیفیت بر تکنولوژی های نوظهور
بر طبق نظریه انتشار نوآوری، میزان پذیرش یک نوآوری، اثر قابل توجهی بر مزیت نسبی نوآوری، سازگاری، پیچیدگی، آزمون پذیری و قابلیت مشاهده آن دارد. مطالعات مختلف کوشیده اند مزیت نسبی - سود درک شده - ، سازگاری، و پیچیدگی پذیرش و اهداف استفاده را برای فن آوری هایی مانند تبادل الکترونیکی داده ها - EDI1 - ، تجارت الکترونیکی، خودپردازهای اینترنتی - ATM2 - ، عملکرد شرکتی توانمند در IT را شناسایی نمایند
سازگاری درجه ای است که در آن یک نوآوری با پذیرنده های بالقوه به صورت سازگار با ارزش های فعلی شان، تجربه قبلی، و نیازهای متقاعد کننده درک شده است. سازگاری، ویژگی مهمی است که به طور مثبت بر سودمندی درک شده تکنولوژی اثر می گذارد. [ 10 ] وو و وانگ - 2005 - دریافتند که سازگاری، برای خدمات تلفن همراه، رابطه مثبتی با سودمندی درک شده و قصد استفاده دارد
وو و همکاران - 2007 - رابطه بین سازگاری و عواملی که بر پذیرش محاسبات تلفن همراه در صنعت اثر می گذارند را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که سازگاری رابطه مثبتی با سودمندی درک شده، سهولت درک شده استفاده، و قصد استفاده دارد .[ 12 ] لین و همکاران. - 2011 - عنوان کردند که سازگاری درک شده کاربرانIT به طور مثبت با در دسترس بودن محصولات مکمل برای کاربران مرتبط بوده است
روگرز - 1983 - بیان کرد که پیچیدگی به عنوان درجه ای تعریف شده که در آن درک و استفاده از یک نوآوری خاص دشوار است. کاربرانی که فن آوری های نوآورانه را پیچیده درک می کنند تمایل به مقاومت در برابر پذیرش آن دارند .[ 14 ] به طور خاص، پیچیدگی رابطه مثبتی با اتخاذ فن آوری اینترنت دارد و پیچیدگی به طور منفی با قصد پذیرش EDI ی اینترنت مرتبط می باشد