بخشی از مقاله

خلاصه

الگویابی یکی از مفاهیم پرکاربرد در تحلیل پوششی داده ها می باشد. ماهیت اصلی الگویابی تلاش برای بهتر شدن است که از آن جهت شناسایی عملکردهای برتر، در میان مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده ی قابل قیاس استفاده می شود.

در واقع یک واحد سازمانی از الگویابی برای توسعه و پیشرفت خود بهره می جوید. از طرفی سنجش عملکرد، خود نوعی تصمیم گیری چند معیاره است و تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی از کارآمدترین روش ها در این حوزه محسوب می شود که به مدد آن می توان نظرات کارشناسان و مدیران را نیز به طور علمی در تصمیم گیری ها لحاظ کرد. لذا هدف اصلی در این مقاله به کارگیری ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل پوششی داده ها، به منظور الگویابی واحدهای تصمیم گیرنده ی تحت ارزیابی است، که به توسط آن ارائه ی الگوی پیشرفت، مطلوب تر و واقع بینانه تر خواهد بود.

.1 مقدمه

تصمیم سازی یکی از مهم ترین مشخصه های انسانی است. هرچه مسئولیت و اختیارات انسان بیشتر باشد، تصمیم گیری اهمیت بیشتری خواهد داشت. تصمیم گیری ممکن است تک معیاره و یا چند معیاره باشد. در حالت تک معیاره تصمیم گیری راحت است اما اغلب تصمیم گیری های کلان و کاربردی چند معیاره است. به عنوان مثال در مدیریت تولید برای انتخاب بهترین فروشنده اهدافی مانند کیفیت، قیمت و خدمات پس از فروش تعقیب می شود. لذا ضرورت وجود یک تکنیک قوی که بتواند مدیر را در این زمینه یاری کند، کاملا محسوس می باشد. یکی از کارآمدترین این تکنیک ها، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی - - AHPاست که اولین بار توسط توماس ال ساعتی در سال 1980 مطرح شد

این تکنیک بر اساس مقایسه های زوجی بنا نهاده شده و امکان بررسی سناریوهای مختلف را به مدیران می دهد. امروزه فرآیند تحلیل سلسله مراتبی - AHP - هم در زمینه ی تئوری و هم در زمینه ی کاربرد توسعه ی فراوانی یافته است. در واقع این تکنیک با تجزیه، مسائل پیچیده و مشکل رابه شکلی ساده تبدیل کرده و به حل آنها می پردازد. این روش کاربردهای فراوانی در مسائل اقتصادی و اجتماعی پیدا کرده است و در سال های اخیر در امور مدیریتی نیز به کار رفته است.

تحلیل پوششی داده ها - DEA - * روشی برای سنجش کارایی نسبی واحدهای تصمیم گیرنده - DMU - می باشد در نتیجه سهم معناداری از تحقیقات صورت پذیرفته در این مقوله بر کاربردهای DEA در تعیین کارایی و بهره وری بخش های فعال خصوصی و عمومی، به ویژه بانک ها، موسسات آموزشی، مراکز درمانی و امثال آن تمرکز یافته است.

تحلیل پوششی داده ها، تکنولوژی پوششی را به عنوان جایگزینی برای تابع تولید در اقتصاد خرد به کار می گیرد. بر این اساس DEA یک روش برنامه ریزی ریاضی با کاربردی وسیع برای ارزیابی واحدهای تصمیم گیرنده در سازمان ها می باشد. سنجش کارایی و بهره وری سازمان های بزرگ با ساختار پیچیده ی ورودی ها و خروجی های چندگانه، مساله ی ساده ای نیست و تکنولوژی DEA ماهیتا چنین موضوعاتی را به طور موثر و کارآمد بررسی می کند.

ارزیابی عملکرد و الگویابی از مباحث مطرح در DEA و ابزار بسیار مهمی در جهت توسعه و پیشرفت واحدهای سازمانی و واحدهای تجاری است. در فضای رقابتی امروز، مدیران تصمیم گیرنده می بایست الگوی مناسبی در جهت بهبود بخشیدن سازمان تحت مدیریت خود داشته باشند. مدل پیشنهادی در این مقاله نوعی تعدیل از دیگر مدل هایی هستند که در تحقیقات قبلی ایجاد شده اند و فاصله با مرز پاراتو کارای مجموعه ی امکان تولید را به حداقل می رسانند.

با این مقدمات در بخشهای بعد با تلفیق این دو تکنیک یعنی DEA و AHP به الگویابی و هدف گذاری واحدهای تصمیم گیرنده پرداخته می شود.

.2    تابع تولید و الگویابی روی مرز پاراتو کارا
رابطه ی y   f - x -  را به عنوان رابطه ی عملکرد با عوامل تاثیر گذار در انظر بگیرید که در آن ورودی x خروجی
y را تولید می کند. هنگامی که از یک ترکیب از ورودی ها، ماکزیمم خروجی عاید گردد، گوئیم f  تابع تولید است. پس تابع تولید، تابعی است که برای یک ترکیب از ورودی ها ، حداکثر خروجی را بدهد. این تابع در اقتصاد خرد بسیار مورد توجه است، زیرا با داشتن آن می توان قضاوت نمود که یک واحد تصمیم گیرنده خوب عمل می کند - کاراست - یا نه. در واقع با استفاده از نسبت خروجی موجود به خروجی ماکزیمم، می توان از چگونگی عملکرد واحد اطلاع حاصل نمود.

در اغلب موارد تابع تولید در دست نیست و این به دلیل پیچیدگی فرآیند تولید، تغییر در تکنولوژی تولید و چند مقداره بودن تابع تولید می باشد. یعنی در اغلب موارد یک ترکیب از ورودی ها، مانند - - x1 ,..., xm یک بردار خروجی نظیر - - y1 ,..., ys را تولید می نماید. بنابراین می بایست نوعی جایگزین برای تابع تولید در نظر گرفته شود. به همین منظور در DEA مجموعه ای با عنوان مجموعه ی امکان تولید - - PPS که شامل مجموعه ی فعالیت های شدنی است ساخته شده و مرز این مجموعه به عنوان مرز پاراتو کارا در نظر گرفته می شود.>3@ واحدهای تصمیم گیرنده ای که روی این مرز واقع هستند به عنوان واحدهای کارا شناخته می شوند. در حالت کلی مجموعه ی امکان تولید به صورت زیز تعریف می شود.

الگویابی و هدف گذاری می بایست بهترین نمونه ها را برای واحد تحت ارزیابی معین کنند که نه تنها به لحاظ تکنیکی قابل دسترس بوده بلکه از دیدگاه مدیریتی و نظر کارشناسان نیز مطلوب باشد. برخی از مدل ها این اجازه را میدهند که فرد ترجیحات تخصصی خود را از طریق اضافه کردن محدودیت های وزنی وارد مساله کند . 

رویز و همکاران  یک چارچوب مشترک برای الگویابی کل مجموعه ی DMU ها فراهم می کنند. بدیت منظور، برای الگویابی n واحد تصمیم گیرنده، تحت یک مدل، با ایده ی دستیابی نزدیک ترین اهداف بر یک وجه مشترک از مرز کارای پاراتو مدلی را پیشنهاد کردند که به صورت زیر معرفی می گردد.

n واحد تصمیم گیرنده که هر یک از m ورودی برای تولید s خروجی استفاده می کنند را در نظر بگیرید. این DMU ها با - X j ,Y j - , j 1,..., n نشان داده می شوند و فرض می شود که:

مدل - - 1 به طور همزمان نزدیک ترین اهداف را برای هر واحد تصمیم گیرنده بر یک وجه مشترک از مرز کارای پاراتو، به وسیله ی مینیمم کردن فاصله ی وزن دار شده - نرم یک وزن دار شده - تا ورودی ها و خروجی های واقعی ارائه می کند.

که در مدل فوق - X diag - x1 ,..., xm و - Y diag - y1 ,..., ys به ترتیب ماتریس های قطری m m و s s هستند که با میانگین ورودی ها و خروجی ها شکل گرفته اند. همچنین فاصله ی وزن دار شده ی نرم یک به صورت زیر تعریف می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید