بخشی از مقاله
چکیده:
اسلام به عنوان دینی کامل وجامع، احکامی را برای رشد وتعالی یتیم وضع کرده است. خداوند در جواب کسانی که خیال میکردند خداوند با تنگی روزی ،آنها را خوار کرده است ؛می فرماید:»هرگز بلکه شما یتیم را اکرام نمی کنیدو بر اطعام یتیمان تشویق نمیکنید.« پیامبر اکرم سرپرست یتیم را همراه خود در بهشت میداند؛ »من وسرپرست یتیم مانند این دو در بهشت همراه هم هستیم واشاره به انگشت اشاره وسبابه می کرد. یتیم در اصل به معنای منفرد است.ودر انسان به جدایی وانقطاع کودک از پدرش قبل از بلوغ اطلاق می شود.
تصرفات محجورین - صغار، مجانین و اشخاص غیر رشید - در اموال و شئون زندگیشان اعم از بیع، صلح، هبه، تزویج، ، قرض و ... نافذ نبوده و مستلزم ترتیب اثر نیست. در فقه امامیه ولایت بر صغیر و سفیهی که عدم رشدشان متصل به زمان صغرشان باشد، بر عهده پدر و جد پدری،وصی وحاکم می باشد.مستند ولایت حاکم بر یتیم توقیع شریفو»امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا - احادیثنا - «است.
در صورت دسترسی نداشتن به حاکم یاضرورت حفظ ونگهداری مال یتیم ودیگر اموربا استناد به آیه:وَالمومنون» والمومنات بعضم اولیاببعض« مومنان عادل ،بر یتیم ولایت دارند. اکثریت فقهای امامیه براین باوراند که باید مصلحت یتیم وصغیر رعایت وملاحظه شود و به آیه»ولا تقربوا مال الیتیم الا باللتی هی الحسن«استناد کردند. علامت رفع محجوریت کودک دو چیز است بلوغْ و رشد که باید توأما باشند ؛که با تحقّق یکی محجوریت منتفی نمیشود. رشد حالتی نفسانی است که از هدر دادن و تباه کردن مال جلوگیری میکند و موجب میشود که مال را در کارهائی که شایسته افعال عقلاء است خرج کند.
مشهور فقها با استناد به روایات واصل لزوم عقد و استصحاب عقیده دارند که دختر صغیره پس از بلوغ نسبت به عقد انجام شده توسط ولی خود، حقّ خیار ندارد. وعقیدع دارندکه نکاح توسط ولی برای صغیر را جایز وپرداخت نفقه ومهریه را دلیل بر بطلان نمی دانند .مشهور بین فقهای امامیه بر این است که ولی تواند با مال یتیم تجارت یا مال یتیم راقرض ویا رهن دهد هنگامی که به آن نیاز داشته باشد،و باید رعایت مصلحت مال یتیم بشود.
مقدمه
یتیم گرچه پدرش را از دست داده است؛ ولی این سبب نمی شود که حقوق اجتماعی و مالی او پایمال شود .اگرچه در ادیان گذشته نیز یتیم نوازی وتوجه به حقوق یتیم مورد ادیان آسمانی بود ؛ولی اسلام به عنوان دینی کامل وجامع احکام مربوطه را وضع کرده وحتی احکامی را برای رشد وتعالی آنها وضع کرده است . در قران واحادیث معصومین توجه خاصی به ایتام شده است.در قرآن 23بار به یتیم اشاره شده است .این ایات به سه بخش تقسیم میشوند
.1اشاره به لطف خدابه ایتام در ادیان گذشته؛خداونددر قرآن میفرماید: از یهودیها هم پیمان گرفته بودیم که به یتیمها احترام بگذارند؛ و به یاد آورید زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید. - 1 - «واین دسته آیات بیانگر این است که در ادیان پیش از اسلام نیز به یتیم توجه می شده وخود نشاندهنده لطف ومهربانی پرودگار متعال به یتیمان در تمام اعصار دارد.ونیکی به ایتام چنان برای خداوند متعال مهم است که از قوم بنی اسرائیل برای این کار پیمان گرفته است.
.2بیان حقوق اجتماعی؛ » هرگز بلکه شما یتیم را اکرام نمی کنیدو بر اطعام یتیمان تشویق نمیکنید. - 2 - «پس یتیم نیز مانند دیگر مردم دارای حقوق شهروندی است که باید توسط دیگر اعضای جامعه رعایت شود. وخداون این دو آیه را در جواب کسانی داده است که خیال میکرند خداوند با تنگی روزی ،آنها را خوار کرده است..3بیان حقوق مالی ایتام.» واموال بد خود را با اموال خوب آنها عوض نکنید واموال آنها را همراه اموال خودتان - با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن - نخورید
. - 3 - «اموال یتیم با از دست دادن پدر خود در معرض تجاوز می باشد که در قرآن در رابطه با این بخش احکام خاصی وجود دارد. خداوند حقیقت بر ونیکی را بعد از ایمان ، انفاق مال دوست داشتنی خود به نزدیکان و یتیمان ومساکین میداند.»نیکی - تنها - این نیست که به هنگام نماز صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با تمام علاقه ای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و از کارافتادگان وانفاق کند
. - 4 - « و بی اعتنائی به یتیم را نشانه عدم التزام عملی به دین وتکذیب روز جزا میداند» آیا دیدی آنکس را که پویسته روز جزا را تکذیب می کرد او همان کسی است که یتیم را با خشونت می راند ومسلمانان را ارشاد که با آمیختن زندگی خود با یتیمان،برادران ایتام شوید:» از تو - پیامبر - در مورد یتیمان سوال میکنندبگو:اصلاح امور آنها برای شما بهتر است واگر زندگی خود را با آنها بیامیزید ،آنها برادران شما هستند
« سنت پیامبر وائمه - ع - نیز سرشار از این تاکیدات و تبیین احکام آن می باشد است.پیامبر اکرم سرپرست یتیم را همراه خود در بهشت میداند؛ »من وسرپرست یتیم مانند این دو در بهشت همراه هم هستیم واشاره به انگشت اشاره وسبابه می کرد
« امام صادق یکی از شروط دخول در بهشت را دلسوزی واحترام نسبت به یتیم میداند.»اگر خداوند بخواهد کسی را وارد بهشت کند پس با مردم به خوبی رفتار کند و...وبر یتیمان رحم ومهربانی کند وحتی کوچکترین محبت ومهربانی به یتیم را سبب به دست آوردن ثواب بسیار می داند. امیرمؤمنان - ع - فرمود» هر مرد و زن با ایمانی که از روی مهربانی دست خود را روی سر یتیمی بکشد خدای متعال به عدد هر مویی که دست خود را روی آن می گذارد یک ثواب برای او می نویسد.
« اگر شما بچه ها و خانواده ی مردم را احترام کردید، خداوند هم کاری می کند که مردم هم به خانواده ی شما احترام بگذارند. اگر کسی بچههای مردم را تحقیر کند، خداوند هم صحنهای پیش میآورد که بچههای او در تاریخ تحقیر شوند .این وعده را امیرالمومنین داده است
امام حسین - ع - این نکته را یاداور می کند که مهمترین نیاز یتیم،تربیت یتیم است.در تفسیر امام حسن عسکری و احتجاج ازایشان روایت شده که فرمودهاند از کاشف السر و العلن جناب حضرت امام حسین علیه السّلام که فرموده اند: »فضیلتکسی که متکفل ایتام آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بوده باشد و ایتامی که منقطع از ائمه خود بوده باشد و فرو رفته باشد در گمراهی جهل، بیرون بیاورد آنها را از گمراهی جهل و رفع شبهات آنها را بکند بر فضیلت کسانی که متکفل ایتام هستند به اطعام و اکسای آنها مثل فضیلت آفتاب است که أعظم کواکب مشرقه است بر سهی که اصغر کواکب است
یتیم
در اصل به معنای منفرد است.ودر انسان به جدایی وانقطاع کودک از پدرش قبل از بلوغ اطلاق می شود و در مورد حیوان از جهت از دست دادن مادر گفته می شود و برای هر چیز تنهایی لفظ یتیم به کار میرود. - . - 12 در عرف هم بر کودکی که پدرش مرده، یتیم اطلاق میشود، در روایاتی نیز به همین معنا وارد شده است، چنانکه از پیامبر اکرم - ص - نقل شده که فرمودهاند:لا یتم بعد احتلام.فاضل جواد گفتهاند:مقتضای مفهوم لغوی یتیم این است که هم بر کودک اطلاق شود و هم بر بزرگسال و لیکن در عرف به کودک اختصاص داده شده است.
محجوریت یتیم
حجر« به فتح »حاء« و سکون »جیم«، مصدر است در لغت و به معنای منع میباشد، و در اصطلاح »حجر« عبارت از ممنوع بودن شخص از تصرف در اموال و حقوق مالی خود از طرف قانون میباشد؛ و به تعبیر دیگر، محجورین اهلیت استیفا نداشته و از لحاظ شرع و قانون از تصرّف در اموال خود ممنوع میباشند.تصرفات محجورین - صغار، مجانین و اشخاص غیر رشید - در اموال و شئون زندگیشان اعم از بیع، صلح، هبه، تزویج، ، قرض و ... نافذ نبوده و مستلزم ترتیب اثر نیست. البته سفیه بر خلاف صغیر مسلوبالعباره نیست؛ یعنی اگر ولیّ او اذن در معاملهای را واقع بسازند، در نهایت غبطه و صلاح صحیح نیست، هر چند هم که به اجازه ولی باشد.