بخشی از مقاله

چکیده

شهر و شهرنشینی در ایران پیشینه ای چند هزار ساله و تقرباٌی مستمر دارد. شهرهای ایران همواره هم محل استقرار دستگاه های حکومت و سکونت کارگزاران اداری و نظامی، هم مرکز تولید و تجارت و محل سکونت پیشه وران و سوداگران و هم استقرار نهادها و متولیان مذهبی بوده اند. ویژگی ها و روابط این سه بخش و گروه های مرتبط با آنها روی هم رفته هویت جماعات و گروه های شهری و سرشت سیاسی شهرها را شکل می داده است.

هویت ساختاری شهرها با سه مقوله ی مکان - جغرافیا - ، فضا - شبکه ها و روابط اجتماعی - و زمان - تاریخ - پیوندی دقیق دارند و از ویژگی ها و تحولات این سه مقوله متأثر می شوند. بر این اساس، مکانها و محیط های با دوام زندگی اجتماعی نظیر خانواده، محله، روستا، شهر و همچنین تعلقات بادوام اجتماعی، نظیر صنف، قشر، طبقه و کشور هر کدام می توانند عرصه ای برای شکل گیری، تداوم و تحول هویت و به تبع آن زمینه ای برای بررسی مسائل مربوط به هویت معماری و شهرسازی ایرانی باشد.

مقدمه

جدال شهر - دولتهای در ستیز بین لنهرین که زیر چشمان، اقوام و قبایل مستقر در کوه های شرق ان رخ می دهد، سبب می گردد که این اقوام با گونه ای دیگر از شکل جامعه مواجه می گردند، شکلی که تا آن زمان برای آنان نا آشنا بود. تا این زمان برای این اقوام دو گونه جامعه مفهوم دارد. جامعه ی ایلی - جامعه ی کوچ رو - و جامعه روستایی - جامعه یکجانشین - . این دو جامعه هر دو تحت نظامی عشیره ای اداره شده و در ارتباط چند سویه ای با یکدیگر قرار دارند. شکل جدید، شکلی که در دشتهای هموار غرب قرار دارد، جامعه ی شهر نشین است.

اقوام آریائی مستقر در جبال زاگرس و در دشت های مرتفع آن با تشکیل »دولت ماد « اولین اقوامی هستند که گذر تاریخی خود را از مرحله ی جوامع ساده ی روستایی، ایلی به جامعه ی شهری به انجام می رسانند. سازمان فضائی و تبلور کالبدی چنین گذری ایجاد اولین »شهر - قدرت« در فلات ایران است: هگمتانه، هگمدان، همدان. شرکت فعال اشرافیت ایلی در دولت و به تبع آن شرکت در کلیه ی فعالیت های اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی - سیاسی سبب می گردد تا دولت ماد در تحول خود و مسیر منطقی این تحول جای خود را به دولت هخامنشی بسپارد و شار مادی در مقابل شار پارسی رنگ بازد.

روش تحقیق

این مقاله به روش تحقیق کاربردی - Applied Research - تنظیم، و از کتب، اسناد کتابخانه ای و مقالات مرتبط به همایش های گذشته استفاده شده است.

مقاله

شهر در درون خود یه به عبارتی ر حوزه ی رسمی خود باغ و بستان دارد و در لابلای آنها زراعت و کاشت را سامان می دهد. شهر هم مکان استقرار دولت است و بدان اعتبار مدیریت خویش را بر همه روابط تولیدی و فرهنگی حوزه نفوذ خویش می گستراند، هم مکان تولید صنعتی و صناعت - در مفهوم روزگاران خویش - است، هم به کار بازرگانی می پردازدو هم از تولید کشاورزی نشان دارد. مفهوم شار دیگر در محدوده دیوارهای بلا فعلش باقی نمی ماند، شار معنائی منطقه ای می یابد و در پیوندی منطقه ای و چند سویه، با روستاهای اطراف خود، از آنها هویت می پذیرد و به آن ها هویت می بخشد.

جامعه ی دودمانی هخامنشی به سرعت جای خود را به جامعه دولت سالاری می دهد. دولت با قرارگیریدر رأس هرم قدرت، سازمان اجتماعی را بر مبنای طبقات مشخص سامان می دهد:

-1 اشرافیت دودمانی -2 مغان و روحانیون -3 اشرافیت دهقانی -4 بازرگانان و پیشه وران این چهار طبقه با مقام گرفتن در »شار پارسی« مفهوم آن را بیش از پیش یگانه ساخته و بدان ویژگی می بخشد. خصیصه ای که این شار را هم از شهرها قبل خود یعنی دولت - شهرهای بین النهرین و هم معاصر خود یعنی دولت - شهرهای یونانی، جدا می سازد.

این چهره از دیدگاه ریخت شناسی شهری از فضاهای زیر ترکیب شده است:

-1 دژ حکومتی: مجموعه ای مرکب از کاخ ها، معابد، دیوان ها، تأسیسات نظامی اداری، ذخائر و انبارهای آذوقه.

-2 شار میانی: مجموعه ای مرکب از محلات خاص برای استقرار طبقات ممتاز، با خانه هائی کم و بیش مشابه، بازاری در میان و همه محصور در دیواری سنگین با دروازه هایی برای ورود و خروج به شار میانی.

-3 شار بیرونی: مجوعه ای است مرکب از محلات و خانه ها، بازارها، باغات و مزارع پراکنده در سطحی وسیع

جابجایی بیشتر شهرهای کهن بر پایه ی معیارهای ویژه ای انجام می شده. معیارهایی چون افتادن بر سر راه شاهراه ها و گذرهای اصلی، اعتبار بازرگانی داشتن، مرکزیت داشتن نسبت به پیرامون خود، سیل گیر نبودن، سخت بودن زمین آن، زمین لرزه خیز نبودن و ویژگی های دیگر.

پیش از اسلام بیشتر شهر ها به گونه ی کلات ساخته می شدند و دارای برج و بارو بوده اند. مردم در این دژها بر پایه ی رده بندی طبقاتی خانه می گزیدند. کهندژ، دژ مهم شهر بوده که گاهی در درون شهر وگاهی بیرون باروی شهر و بیشتر در کوی ارگ بوده است. نگهبان آن جا » ارگبد« نامیده می شده و هموارگی برای خود خندق و باروی جداگانه داشته است. نمونه آن ارگ تهران بوده. هسته ی کانون شهر، شارستان یا شهرستان نام داشته. راست بازار از کنار دروازه ی مهم شارستان آغاز می شده و به کانون شهر می رسیده است. بیرون شارستان،پَروَست و سپس رَبض نامیده می شده.

شهرها در ایرانمعمولاً دو شکل خاص داشته اند؛ -1 شهرهای پیچازی - شطرنجی - : که در آن گذرها وکوچه ها عمود بهم هستند. نمونه آن در شمار فراوانی از دژهای روستایی یافت می شود.

-2 شهرهاتَنسِتهی ای - تارعنکبوتی - : که مانند دایره ای است که در کانون آن ساختمان های اصلی مانند آتشکده، ساختمان فرمانروا و مانند آن جای داشته است

بنیاد شیوه معماری پارسی از همان ساختمان های ساده که در سرزمین های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده ی تازه ای که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین های گوناگون در کار ستاختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران در دوره ی هخامنشی با ملت های گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته، این کار را می بایست انجام دهد

هنر هخامنشیمعمولاً به دو دوره تقسیم شده است:دوره ی اول که قدیمی ترین آثار آنان را شامل می شود، ویرانه ها و بقایای از هم گسیخته ایست که بنام پاسارگاد شناسایی شده است و دوره ی دوم آثار شکوهمندی است که در مجموعه کاخ های تخت جمشید قرار دارند.

پاسارگاد نخستین شهر یا کانون امپراطوری است که معرف سبک معماری هخامنشی است. صفه یا سکوی سنگی و ستون های سنگی و یا چوبی بلند و استوانه ای شکل یادآور سبک معماری پارسی این عهد است. همپنین سیمای شهرهای هخامنشی هم از وجود جامعه ای حکایت دارد که شهرها و روستاها و سایر مراکز سکونتی چشم به اعمال و گوش به فرمان شاهان داشته اند. این دو شهر بعنوان مقر پادشاه و وابستگان او مظهر عظمت و قدرت امپراطوری و محل صدور فرمان و ابلاغ آن به دیگر نقاط بوده است.

بهرصورت، وسعت امپراتوری هخامنشی وتسلط کوروش و داریوش بر سرزمین های بین النهرین، سوریه، مصر، آسیای صغیر و جزایر یونانی که البته مراحل پیشرفته ای از تکامل اجتماعی را پشت سر می گذارده اند و نیز فرهنگ اقوام مناطق یاد شده ساکن در ایران، قضاوت درباره ی اصالت معماری هخمنشی را مشکل می سازد. چراکه هریک از آنان قرنها پیش تر از هخامنشی ها به دوران تاریخ و تمدن گسترده ای وارد و تمدن و اندیشه های دینی شان در جهان آن روز پرآوازه بوده است

فروپاشی دولت هخامنشی و همراه با آن سقوط »شهر - قدرتهای« پارسی و تاراج »شهر - قدرتها« و » شهر - معبد« هایی چون پاسارگاد و تخت جمشید، سبب می گردد تا جوامع شهری و روستایی دچار نابسامانی های فراوان گردند. ورود و رسوخ روابط اجتماعی- فرهنگی یونانی نشأت گرفته از جوامع اشرافی برده دار متکی بر تقسیم کار اجتماعی سبب دگرگونی و آشفتگی روابط اجتماعی - فرهنگی منبعث از جامعه ی دولت سالار متکی بر وحدت اجتماعی کار می گردد. برای نخستین بار در تاریخ جهانی دو فلسفه »شرقی و غربی « با یکدیگر ممزوج می شوند. دو فلسفه یکی مبتنی بر منشاء فرهنگی شکل گیری دولت و از آن ره نحوه ی استقرار فضائی جامعه و جوامع، دولتی که قدرت خود را از آسمان می داند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید