بخشی از مقاله

چکیده

ساقینامه و ساقینامهسرایی درعصر صفوی، بیش از دورههای دیگر مطمح نظر سخنوران قرار گرفت. شاعران این دوره ادبی در ساقینامههای خود از می، مطرب، ساقی، بهار و ... توصیفهایی خواندنی عرضه نمودند و در مطاویِ ابیات از موضوعات فلسفی، تاریخی، اجتماعی و دیگر مباحث مطرح در این نوع سخن به میان آوردند. از میان شاعران این عصر که در این نوع ادب غنایی هنر خود را به معرض نمایش درآورد و نقشهای قابل توجه به واسطه قدرت در توصیف ارائه نمود میتوانبه نام محمّد ابراهیم قزوینیمتخلّص به »سالک« اشاره کرد.

او در مثنوی پر ارج و بلند خود: »ساقینامه«ضمنِ اشارات عرفانی به توصیف: ساقی، می، بهار، گلهای رنگارنگ، سازنده نغمه، سخن و... پرداختهاست. قسمنامه طولانی او نیز از جمله مواردی است که در آنجا به تصویرگری میپردازد خاصه زمانی که از صور خیال به ویژه استعاره و تشبیه مدد میگیرد. نویسندگان در مقاله حاضر زیر عنوان: » گلگشتی در ساقینامهسالکِ قزوینی« درکنار معرّفیشاعر مورد نظر به دوستداران ادب و هنر، جُستار در این ساقینامه را با تکیه بر توصیفهای بدیع آن وجههمّت خود قرار دادهاند.

-1مقدّمه

دفتر و دیوان شاعران عصر صفوی بیش از سخنوران ادوار دیگر، ساقینامه به خود دیدهاست به طوریکه بیشتر از هر زمانی به سرودن ساقیدرنامهاین دوره اهتمام ورزیده شد. اهمّیّت این نوع ادب غنایی در این عصر تا حدی است که عدّهای از ادبیان همّت بر گردآوری ساقینامههای شاعران این عصر نمودند و در کتابهای خود ساقینامهسرایان را معرفی کردند.

محمّد ابراهیم قزوینی متخلّص به »سالک« از جمله ساقینامهسرایان این دوره ادبی است. او سراینده ساقینامهایبا قسمیّه طولانی است که در آن توصیفهای زیبا و چشمگیری به واسطه هنر شاعری ارائه مینماید. »سالک« ضمن اشارات عرفانی در این اثر به وصف طبیعت میپردازد و تصویرهایی مورد توجّه عرضه میدارد و چون شاعران پیشین در سرودن ساقینامه موضوعات معمول آن را چون قسمیّه، وصف ساقی، می، بهار ، شکایت از روزگار و ... پیش چشم دارد. در این تحقیق نگارندگان بر آن بودهاند با روششناسی علمی علاوه بر شناساندن یکی از ساقینامهسرایان، ساقینامه شاعر منظور را با تکیه بر توصیفات قابل بررسی آن موضوع بحث قرار دهند.

-1-1پیشینه تحقیق

از آنجا که سالک قزوینی شاعری شناختهشده نیست کمتر محلّ توجّه پژوهشگران قرار گرفته به همین دلیل، تحقیق مستقلّ و بایستهای در این زمینه صورت نپذیرفته است.

-1-2روش تحقیق

تحقیق حاضر از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. پژوهشگران با مطالعه و جستجو در منابع کتابخانهای، موارد مرتبط با عنوان و موضوعات فرعی مقاله را استخراج کردهاند و پس از دستهبندی موضوعی و مطالعه آنها به تحلیل پرداختهاند.

-2 ساقی نامه

صرف نظر از پژوهش دکتر محجوب و اسنادش پیرامون قدیمیترین ساقینامه و قدیمیترین خطابی که به ساقی ومغنّی شده است بگذریم

ساقی نامه های واقعیکه همراه مغنّینامهها است بیشتر و بهتر از همه مولود ابیات پراکندهمتعدّدی است که نظامی گنجهای در منظومه تاریخی یا حماسه تاریخی خود اسکندرنامه در آغاز یا انجام داستانها و مباحث جای داده... -

بعد از نظامی روش او ملحوظ نظر شاعران قرار گرفت و در این مورد گاه راه تقلید هم پیموده شد اما در این میانفخرالدّین عراقی بر خلاف دیگران، ابتکاری به خرج داد . حافظ نیز در کنار قصائد، غزلیّات، رباعی و قطعات خود یک مثنوی کوتاه میسراید که بعد از خود نام ساقینامه میگیرد. در پایان عهد تیموری و صفوی شاعران بر منوال حافظ به ساختن ساقینامههای مستقل دست یازیدند و آثار درخور توجّهی عرضه نمودند.

دکتر شمیسا ساقینامه را به لحاظشکل ثابت و مضمون مشخّص آن حائز اهمّیّت میداند و در تأیید این گفته، نظر رنه ولک را که نوع ادبی در اصل باید مبتنی بر شکل بیرونی و شکل درونی باشد، میآورد. او همچنین ساقینامه را بدان جهت که توان همراهی با موسیقی در آن بسیار است مهم قلمداد میکند

مضامین شعر غنایی فارسی علاوه بر قالبهایی چون غزل و مثنویهای بزمی و عشقی در ساقی نامهها هم بیان شدهاست - رزمجو، - 71 :1370 بنابراین ساقینامه »یکی از انواع شعر غناییاست که معمولاً به قالب مثنویو به بحر متقارب مثمّن مقصور یا محذوف است - .

از نظر مضمون در این نوع شعر غنایی» مسائل فلسفی - اندیشه یّخامی - و تاریخی و اجتماعی انسان ایرانی در طی تاریخ پر نشیب و فرازش- از مرگها و جنگها و مصیبتهاو ذلّتها- در متنی سخت محزون بیان شده است. شاعر از ساقی میخواهد تا با آوردن شراب - بیا به معنی بیا و بیار - خرد و خودآگاه او را که سرشار از این خاطرههای تلخ است دمی منکوب کند و... - .

این نوع شعر نیز مانند انواع دیگر چون غزل و قصیده ویژگیهایی دارد که میتوان به مواردی چون: مخاطب قرار دادن ساقی، اشاره به بیثباتی عالم، شکایت از روزگار و اهل روزگار، بیان اندوه و رنج خویش، آوردن تلمیحات فراوان اساطیری، تاریخی و دینی، توصیف بهار و وصف میخانه و اسباب و آلات موسیقی و قسمیّه اشاره نمود.

باری پس از نظامی این نوع شعر مورد توجه شاعران و سخنوران قرار گرفت و کمکم و با گذشت زمان از ابیات پراکنده به صورت ساقینامههای مستقل درآمد خاصّه پس از حافظ و در دوران صفویبه سبب اهمّیّت و گرایش سخنوران به ساقینامه عدهای از ادیبانهمّت بر جمعآوری ساقینامههای شاعران عصر مذکور نمودند.

-3 سالک قزوینی و ساقینامه او

در منابعی که از سالک قزوینی 1021 - ه - سخنی رفته چنین آمدهاست: » از شعرای سده یازدهم هجرت میباشد که به ملّا سالک معروف و شاعری بود پاک طینت و خوشسلیقه و نیکو اندیشه

مدّت»ی از جوانی را در سفر گذراند و باز به قزوینبرگشت و پس از چند گاه به اصفهان رفت و مدّتی در آنجا اقامت داشت و با میرزا جلال اسیر معاشر بود... به هند رفت و در آنجا صحبت کلیم کاشانی و حاجیمحمّد جان قدسی مشهدی را دریافت و ثروتی به هم رساند و با آن به قزوین بازگشت، لیکن هرچه را که داشت به تاراج خویشاوندان داد و باز ناگزیر روی به هند نهاد و پس از چندی به زادگاه خود معاودت نمود و آنجا بدرود حیات گفت

در بیت زیر شاعر به سفری که در دوره جوانی و پیری به کشمیر داشته اشاره میکند:

سالک هوای عشق و جوانی زسر گرفت //  پیرانه سر مسافر کشمیر میشود

چنین به نظر میرسد که هیچ یک از تذکرهنویسان سال وفات سالک را به قلم نیاوردهاند اما چنانکه در نسخه مجلس به سال 1084 - ه - نوشته شده زنده بودن شاعر در سال یادشدهمسلّم است.

از او دیوانی مشتمل بر غزلیّات، قصائد، ترکیببند، رباعیّات و دو مثنوی - محیط کونین و ساقی نامه - برجای مانده است و کلیّات اشعارش را بیست و پنج هزار بیت دانستهاند.

درباره شعر و شاعری او برخی صاحبنظران معتقدند: »سالک در قصیده گویی مانند بسیاری از همعهدانش متوسط ولی در مثنوی، چنانکه در محیط کونین و در ساقینامه، میبینیم، توانا بود. غزلهایش به شیوه شاعران سده دهم با بیانی ساده است و در آنها اندیشههای عرفانی و اخلاقی و تمثیل بسیار میبینیم - .

در کنار این نظر، بیان شاعر نیحائز اهمّیّت است. او بیشتر خود را غزلسرا میداند تا مثنویپرداز:
این بنده به مثنوی نپرداخت //  چندانکه تو بشنوی غزل ساخت

تحقیقاًو در دو مثنوی مذکور هنر شاعری خود را به نمایش گذاشتهاست به ویژه در ساقینامه که اساس کار این مقاله قرار گرفته و در سطور آتی بدان میپردازیم. در مجموع با توجه به نوشته تذکرهنویسان » او شاعری درست خالِی راست سلیقه بود به طوریکه درباره او از القابیچون سالکِ طریق سخنوری و حکیم سخنآفرین خطه روشندلی استفاده میکنند. خود او هم درباره شاعری خود و اینکه سخنور و سخننژاد بوده ابیاتی دارد نظیر دو بیت ذیل:

خاقانی اگرچه اوستاد است  //  این سوخته هم سخن نژاد است
انگاره تراش او دروگر  //  ترکیب نگار من سخنور

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید