بخشی از مقاله

بازارتاريخي اروميه و نقش آن در توسعه گردشگري شهر
چکيده
شهر اروميه ، از جمله شهرهاي مهم و تاريخي ايران ، درشمالغرب غرب کشور واقع شده و داراي جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي فراوان مي باشد که از دير باز مرکز تمدنهايي غني مانند اورارتوها ٬مانناها و... بوده است که با توجه بيشتر مي توان زمينۀ توسعۀ گردشگري را در آن مهيا کرد .از جمله اماکن تاريخي اروميه ٬ مي توان به مجموعه بازار قديمي و سنتي آن اشاره نمود .هدف اين پژوهش ، توجه به بازار کهن اروميه ، بررسي مشکلات موجود آن و ارائه راه حل هايي براي برطرف نمودن اين مشکلات در جهت توسعه گردشگري بازار و جذب بيشتر گردشگران داخلي و خارجي مي باشد .به همين منظور پرسشنامه هايي ميان بازاريان ، مراجعه کنندگان بومي به بازار و گردشگران توزيع شد .نتايج به دست آمده از استخراج داده ها، حاکي از تعداد بسيار اندک گردشگران بازديد کننده از بازار و عملکرد ضعيف بازار در جذب گردشگر به دليل مشکلاتي چون وضعيت ترافيک در خيابانهاي منتهي به بازار، کمبود پارکينگ و ميزان دسترسي به آن ، نداشتن تابلو راهنما، بي توجهي در حفظ و نگهداري ابنيه ، کيفيت پايين اطلاع رساني و آگاهي دهي، وجود مراکز پذيرايي سنتي جهت گردشگران در بازار و ... مي باشد .به نظر مي رسد با رفع چنين مشکلاتي و با توجه به پيشنهاداتي که در خاتمه آمده است ، مي توان نقش بازار را بعنوان يک فضاي عمومي جاذب گردشگر، دوباره به آن بازگرداند.
کليد واژه : گردشگري، توسعه گردشگري، بازار سنتي، شهر اروميه


مقدمه
در صنعت گردشگري، آنچه بيش از همه مسائل براي برنامه ريزي گردشگري اهميت دارد، در ابتدا شناخت مشکلات وضع موجود مکانهاي جاذب گردشگر و پس از آن برنامه ريزي براي بهبود هرچه بيشتر روند جذب گردشگران در اينگونه مکانها مي باشد .از جمله مکانهايي که با توجه به پيشينه تاريخي کشور ما مي توانند در توسعه صنعت گردشگري قابل توجه و داراي اهميت ويژه اي باشند، بازارهاي سنتي هستند که هنوز هم در برخي شهرها از رونق نسبي اقتصادي و گردشگري برخوردارند .در برخي ديگر از شهرها نيز بنا به دلايل مختلف ، حضور گردشگران در فضاي بازار بسيار کمرنگ شده و اين فضا بتدريج از رده مکانهاي واجد ارزش گردشگري خارج شده اند .با شناخت ابعاد گوناگون بازار و پي بردن به مشکلات مبتلا به آن ، مي توان با يک برنامه ريزي منسجم و هدفمند، در بازيابي ارزش بازار و افزايش حضور گردشگران در اين محيط پرداخت ؛ تا اين ميراث گرانبهاي معماري را از خطر نابودي نجات داده و به آيندگان بسپاريم .در اين راستا، نقش دستگاههاي تصميم گيرنده بسيار پررنگ بوده و در حل چنين مشکلاتي بسيار تاثير گذار خواهد بود.
گردشگري
سازمان جهاني جهانگردي، گردشگري را اينگونه تعريف مي کند :گردشگري شامل کليۀ فعاليتهايي است که گردشگران انجام مي دهند و گردشگران کساني هستند که به قصد گذران اوقات فراغت ، کسب و کار و اهداف ديگر مدتي کمتر از يک سال متوالي را در سفر و اوقات خارج از اقامتگاه معمول خود مي گذرانند. (رنجبريان و زاهدي،١١:١٣٨٥ ) هولدن گردشگري را فعاليتي اجتماعي مي داند که شامل رفتار انساني، استفاده از منابع ، تعامل با ديگران ، اقتصاد و محيط است .( موحد،١١:١٣٨٦ ) انواع گردشگري
گردشگري داراي انواع متنوعي است که عمده ترين آنها عبارتند از: گردشگري فرهنگي -تاريخي، گردشگري ماجراجويانه ، گردشگري ورزشي، گردشگري درماني، گردشگري انبوه يا تفريحي، گردشگري نوستالژيک ،گردشگري روستايي،گردشگري قومي، گردشگري شهري، گردشگري مبتني بر کسب و کار، گردشگري مذهبي، گردشگري مبتني بر رويدادها،طبيعت گردي، گردشگري براي ديدار بستگان (رنجبريان و زاهدي،٦٣:١٣٨٥ )
گردشگري شهري
گردشگري شهري عبارتست از مسافرت به شهر با انگيزه هاي مختلف بر پايۀ جاذبه هاي گوناگون ، امکانات و تسهيلات شهري که در شخص ايجاد جذابيت و انگيزه مي نمايد .(موحد،٣٤:١٣٨٦ )

توسعه گردشگري
گردشگري به عنوان يکي از منابع در آمد و ايجاد اشتغال در سطح ملي مي تواند رهيافتي براي توسعه اقتصادي در قلمرو ملي باشد .گردشگري به خصوص در زماني که سود فعاليتهاي ديگر بخشهاي اقتصادي در حال کاهش باشد، جايگزين مناسبي براي آنها
و راهبردي براي توسعه است . آثار گردشگري در زمينه توسعه به شرح زير است :
١. همانند هر فعاليت صادراتي ، درآمد و اشتغال ايجاد مي کند.
٢. زنجيره اي از کل فعاليت هاي اقتصادي و خدماتي به وجود مي آورد و به عنوان يک اهرم براي تعداد زيادي از فعاليتهاي اقتصادي عمل مي کند.
٣. از چشم اندازهاي طبيعي بدون آنکه ماهيت آنها را تغيير دهد و يا مواد اوليه آنها را دستخوش تغييرات کند و يا آنها را به مناطق ديگر حمل و نقل کند بهره برداري مي نمايد.
٤. تقاضا را براي صنايع و هنرهاي سنتي و فعاليتهايي که نياز به نيروي کار بيشتري دارند ارتقاء مي دهد.
٥. به همان اندازه که گردشگراني را از خارج از فضاي اقتصاد ملي جذب مي کند ، جريانهاي برون زاي هزينه ها را به منطقه زريق کرده و ضريب تکاثري را افزايش مي دهد. ( پاپلي يزدي ، سقايي ،٨١:١٣٨٦ ) بازار
بازار در فارسي ميانه « وا زار » و در پارتي «واژار »مي باشد .اين واژه احتمالا از صورت مفروض ايراني باستاني « واها -کاراوا»
که ترکيبي از «واها» به معني خريدن و «کاراوا» به معني جايگاه داد و ستد است گرفته شده است . (مشيري، ١٣٨٠ ، ص
١٠٢ ). سابقه ايجاد بازار در ايران به روزگار بسيار دور باز مي گردد .طبق مدارک تاريخي، بازار در بسياري از شهرهاي قبل از اسلام يکي از عناصر مهم شهري بوده است . پس از اسلام ، گسترش شهرهاي اسلامي و افزايش ارتباطات اجتماعي، ازدياد راههاي کارواني، توسعۀ کاروانسراها و تبادلات اقتصادي موجب شکل گرفتن فضاي بازرگاني و توليدي مرسوم به بازار شد .در شهرهاي اسلامي بازار محور اصلي و مرکز اقتصادي شهر بوده و انبارهاي مهم ، مراکز توليدي، مراکز توزيع کالاهاي گوناگون و مبادلات پولي در آن جاي داشتند. بازارها بيشتر در امتداد مهم ترين راههاي اصلي شهر ساخته مي شدند و در اغلب موارد راسته بازار ، شاهراه اصلي شهر نيز بود که مهمترين و شلوغترين دروازه ها را به مرکز شهر متصل مي کرد ( مانند بازار سلطانيه ، بازار اصفهان و بازار نايين ) در بيشتر شهرهاي اسلامي مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت .دکانها در دو سوي راستۀ اصلي و راسته هاي فرعي قرار داشتند .برخي از راسته ها به عرضۀ کالاهاي مخصوصي اختصاص داشت ؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها.
کاروانسراهاي درون شهري اغلب در پشت دکانهاي بازار قرار داشت و به وسيلۀ راهرو يا فضاي کوچک به بازار مرتبط مي شد.
بسياري از سراها دو طبقه ساخته مي شدند و همۀ آنها داراي حياط مرکزي بودند. طول بازارها اندازة مشخص و معيني نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود .طول راستۀ اصلي در شهرهاي کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهاي بزرگ ، بيش از يک کيلومتر بود و عرض بازارها بين پنج تا ده متر بوده است . در ساختمان بازارها از بهترين مصالح و شيوه هاي معماري استفاده مي شد .ستونها و ديوارها بيشتر از سنگ و آجر بود و براي پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده مي کردند .براي پوشاندن دهانه هاي بزرگ مانند چهارسوها و تيمچه ها از گنبد و کاربندي استفاده مي شد .پشت بام بازارها هم بيشتر با کاهگل پوشانده مي شد؛ زيرا کاهگل هم عايق حرارتي بود و هم عايق رطوبتي .کف بازارها اغلب خاکي بود که در اثر گذشت زمان کوبيده و محکم مي شد .البته گاهي از سنگ و آجر براي پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده مي کردند. به هر حال بازار يکي از مهم ترين بناهاي عمومي شهرهاي گوناگون است که در وهلۀ اول براي عرضه ، توليد، تبادل و خريد و فروش کالا شکل گرفت .ولي بعدها کارکردهاي متعدد فرهنگي و اجتماعي پيدا کرد .رشد و رونق اقتصادي منجر به پيدايش انواع بازار شد که از ميان آنها مي توان از بازارهاي ادواري، بازارهاي روستايي، بازارهاي ثابت ، بازار بين راهي و بازارهاي شهري نام برد .(کياني،
(16:1377
شناخت بازار به عنوان فضاي عمومي در شهر
انسان هاي يکجا نشين و سازمان يافته هميشه به مکاني همگاني نياز دارند تا بتوانند در پهنه آن و در کنج و کنارش به برقرار کردن رابطه هايي آزاد بين خويش و ديگران بپردازند .هرمحيط فرهنگي طبق سنت ها و محدوديت ها و هدفهايي که در لحظه هاي زندگي اش دارد، اين فضا را بوجود مي آورد و در چگونه شکل دادن به آن از ساختن فضاهاي بسته مي پرهيزد. بسته نبودن اين فضا هم در معناي کاربردي و هم در معناي فضايي آن منظور است .هم از فضاي عمومي شهر بايد بتوان به آساني بيرون رفت و هم بايد بتوان بي مخاطره و به راحتي به درون آن راه يافت و اين امر سبب تشکيل فضاي اسفنج گونه اي در اطراف مکان عمومي اي مي شود، قابل انعطاف و نفوذپذير.بازار يا بارزترين نما د کلاسيک يا فرهيخته شهري زيستن در زيستگاه بزرگ و مياني در ايران ، مکاني همگاني شهروندان است .اين عنصر ستون فقرات شهرهاي ايراني داراي توان اقتصادي، اجتماعي، علمي و فرهنگي است .بازار واژه اي است فارسي که ريشه در فرهنگ هزاران سال پيش ايرانيان دارد و بيانگر موجوديت مکاني همگاني است که در آن هم به رفت و آمدهاي بي تکلف و آزاد و هم به کارهاي مربوط به دادو ستد در زمينه هاي مختلف پرداخته ميشود .در بازارعناصر کاربري-کالبدي متفاوتي به وسيله " سقف "به يکديگر پيوند داده ميشوند و اين ويژگي آنگاه که درست در برابر باز بودن ديگر انواع فضاهاي همگاني شهري قرار داده مي شود، جالب توجه و شايسته بررسي مي نمايد. ويژگي هايي که به فرهنگ کهن شهرسازي ايران باز ميگردند و نمايانگر شرايط پديدار شدن و دگرگوني تک تک واحدهاي معماري و ترکيب شاخه و برگهاي اين پيکره بزرگ شهري به شمار مي آيند و نشان مي دهند که بازار مسئله اي است زنده و روزمره ، زيرا :
الف ) تشکيل دهنده و بوجود آورنده هسته اجتماعي ـ فرهنگي شهر است و داراي بازتاب هايي زنده بر عوامل و پديده هاي روزمره اي که بر رفتار شهروندان اثر گذاري دائم دارند.
ب ) سازنده توان اقتصادي شهر است و چه به شکلي ضمني و چه به صورتي مستقيم بر حرکت اقتصاد شهري اثر گذاري فعال دارد.
پ ) نمايانگر و دربرگيرنده ثروت هاي معماري ـ شهرسازي شهر است و توان آن را دارد که بر سليقه ها و بر گزينش هاي شکلي ـ کاربري در سطح معماري و شهرسازي اثر گذاري کند.
ت ) به وجود آورنده و شکل دهنده يک عنصر بزرگ شهر سازانه است ، برخودار از ابعادي گسترده و توان آن را دارد که گزينش هاي شهرسازي را در مقياس هاي گوناگون مشروط کند.
ث ) سازنده موجوديتي نهادي است که چه به شکلي مستقيم و چه به شکلي غير مستقيم بر زندگي مدني و اداري شهروندان اثر گذاري دارد.
اشاره اي به نقش بازار در طول تاريخ گذشته ايران به بازشناسانيدن فضايي که در بازارهاي ايران وجود داشت کمک مي کند. بازار جايي بود که مردمان با آزادي بيشتري نسبت به آنچه در فضاهاي ديگر مي توانست يافت ، گرد هم مي آمدند و مسايل گوناگون روز را در ارتباط با آينده شهر بحث مي کردند .بازارهايي که در سده هاي اوليه دوران اسلام شناخته شدند، توان جذب و حفاظت و نيز امکان پرورش دادن انديشه ها و نمادهايي را داشتند که هم به نيازها به گرايش هاي مادي و اقتصادي متوجه بودند و هم شهر را بي دانش و بي فرهنگ خاص خود نمي خواستند.در پيکره کالبدي بازار سه گونه فضا را مي بينيم که به کار پيشبرد اهداف اقتصادي شهر و کار تضمين حفاظت شهر و به کار برخوردار کردن وارد شدگان به شهر از خدمات ويژه مي آيند.(مسگريان ،
(8:1386
معماري بازار و موقعيت آن در بافت سنتي شهر
در گذشته اين سرزمين با آثاري مواجه مي شويم که هرچند آفرينندگان مختلفي داشته و در ادوار گوناگوني بوجود آمده اند اما داراي ارزشهاي بسيارند.آنچه ميتوان گفت اين است که مجموعه اين آثار صرف نظر از مختصات و مقررات خاص گواه بر تمدن و هنر بزرگي است ، بدين معني که همواره تمدن و فرهنگي عالي، کامل ، يکپارچه و متجانس معماري عالي از نوع خود مي آفرينند و بالعکس فرهنگ و تمدن ناقص ، فاسد و درهم ريخته معماري راحقير ميسازد .در واقع ، معماري آيينه تمام نماي عصر خويش بوده و بايد اضافه کرد که معماري اصيل همواره مانند آيينه حقيقت نماست .نياز به تنوع ، بشر اوليه را ناچار به تبادل کالا کرد .به همان صورت که در غارها زندگي ميکرد و از وسايل اوليه زندگي برخوردار بود و سپس پيشرفت کرد و به اين تمدن رسيد، بازار هم بهمين روش منتهي بر اساس اصل تبادلات کالا و ارضا احتياجات بتدريج بوجود آمد .بدين ترتيب که کالاي مورد نياز را با کالايي که نتيجه دسترنج خويش بود معاوضه ميکرد و چون موقعيت زندگي اجتماعيش اين امکان را نمي داد که بطور نامرتب رفع نياز کند به اختيار در ميدانگاهها کالاهاي متنوع خود را عرضه ميکرد و چون اين عده در ميدان از ناملايمات جوي و طبيعي در امان نبودند و بخصوص بعلت آنکه با تسهيل در امر ارتباطات ، تعداد روزهاي خريد و فروش در بازار از يک يا دو روز در هفته به هر روز تبديل شده بود، ناچار شدند پناهگاههايي براي خود بسازند و جهت استحکام بيشتر و بسته به امکانات و احتياجات روز افزون اين پناهگاهها بتدريج به اشکال گوناگون تغيير شکل يافت و طي قرون و ساليان متمادي به شکل امروزي درآمد .آنچه که امروز بازار مي ناميم ، شکل تکامل يافته صورت ابتدايي آن ميباشد .بازار در ايران چه در مناطق کويري و چه در آبادي هاي سرد شمال و باختر، هنوز هم بهترين محل براي خريداران و پيشه وران اين کشور است .(بيگلري،١٥ )
انواع بازار
بر اساس مطالعات پيشين ، انواع بازار در ايران را مي توان به شرح زير تقسيم بندي نمود.
بازارهاي خطي يا يک بعدي
اين نوع بازار به صورت راسته اي است که در جهت طولي رشد و گسترش پيدا کرده و مغازه ها در دو سوي آن قرار دارند. هرچند انشعاباتي از اين بازارها مانند مساجد، مدارس ، آب انبار و ... خارج شده ، اما در مقايسه با طول بسيار زياد راسته آنها اين انشعابات ناچيز مي نمايد. بازار به عنوان يکي از مهم ترين اجزاء شهرهاي توليدي -بازرگاني، اغلب در مجاورت يکي از پر رفت و آمدترين دروازه هاي شهر شکل گرفته و به سوي مرکز شهر امتداد مي يافت و در صورت توسعه بازرگاني و مبادلات تجاري شهر، دو دروازه مهم شهر را به يکديگر متصل مي نمود .از آنجايي که نقش ارتباطي بازار به ويژه راسته بازار در شهر ايراني -اسلامي مهم بوده است از اين رو به تبعيت از اين نقش بازارهاي ايران عمدتا شکل خطي به خود گرفته اند .در کنار بازار وکيل شيراز و بازار کرمان ، مي توان از بازار زنجان نيز به عنوان نمونه اي از بزرگترين بازارهاي خطي ايران نام برد.
بازارهاي گسترده يا چند محوري
شبکه اي است گسترده از راسته هاي متوازي يا متقاطع که مجموعه هاي خان ها و سراها را در ميان مي گيرد .مانند بازار تبريز و بخشهاي جديد تر شمال بازار تهران .
بازارهاي صليبي(با دو محور اصلي متقاطع )
مرکب از دو بازار خطي متقاطع عمود بر هم است که در محل تقاطع به صورت چند محوري تراکم يافته است .
بازارهاي خود رو
اين بازارها بدون طرح و نقشه ي قبلي و بنا به ضروريات روزانه مردم گسترش يافته و بيشتر در مناطق گرمسير واقع شده اند.
بازارهاي اينگونه شهرها نيز اگر در دوره هاي بعدي تغيير فرم نداده باشند، زائيده اين نوع معماري هستند .از جمله ي اين بازارها، بازار کاشان را مي توان نام برد.
بازار هاي دايمي
در شهرهاي متوسط يا بزرگ و گاهي شهرهاي کوچک يک يا چند راه اصلي شهر به بازار اختصاص ميافت .معمولا بازارهاي دائمي و اصلي از مهمترين دروازه هاي شهر شروع مي شد و تا مرکز شهر يا دروازه و دروازه هاي ديگر امتداد مي يافت .در دو سوي راسته هاي اين بازارها، تعدادي دکان متصل به يکديگر وجود داشت .در پشت دکان ها تعدادي کاروانسرا و تيمچه مي ساختند که در ورودي آنها در راسته اصلي و گاه درراسته هاي فرعي قرار داشت .بازارها مهمترين محور ارتباطي، اقتصادي و اجتماعي و به عبارت ديگر مرکز شهر بودند و علاوه بر فضاهاي اقتصادي مهمترين فضاهاي فرهنگي و اجتماعي شهر مانند مسجد جامع ، مدرسه هاي علميه ، خانقاه ها، زور خانه ها و غيره در امتداد آن قرار داشتند.
بازارهاي ادواري
تا گذشته اي نه چندان دور بازارهايي در مواقع معيني از سال يا ماه و يا حتي هفته به صورت ادواري تشکيل ميشد .وسعت و دوره زماني اين بازارها به نوع کالاهاي مورد معامله و حجم مبادلات و حوزه نفوذ آنها بستگي داشت .در بعضي از شهرها يک روز از هر هفته به تشکيل بازار اختصاص داشت و معمولا اين بازار به نام همان روز موسوم ميشد مانند سه شنبه بازار، پنجشنبه بازار، جمعه بازار و ... .در مواردي هم اين بازارها ماهانه يا سالانه برگزار ميشد .اين بازارها با وجود آنکه گاهي در طي يک مدت طولاني در هر شهر و در يک محله معين و معمولا در کنار يک راه يا ميدان تشکيل ميشد، فاقد فضاي ساخته شده بودند.
بازارچه ها
در شهرهاي بزرگ و متوسط در مرکز هر محله ، يک بازار کوچک متشکل از چند دکان مانند بقالي، قصابي، ميوه فروشي و گاه نانوايي و پينه دوزي و نجاري که نيازهاي روزانه و هفتگي مردم را تامين ميکرد وجود داشت و معمولا بازارچه ناميده ميشد. وسعت بازارچه و تعداد دکان هاي آن بستگي به وسعت و جمعيت محله داشت .فضاي محله ها و بازارچه ها بر دو نوع بود: نخست بصورت ميدان ها و نوع دوم بصورت گذر که در بخشي از معبر که بازارچه در آن جاي داشت ، پهن تر از ساير قسمتهاي معبر بود تا توقف و داد و ستد خريداران و مردم محله ايجاد زحمت براي عابران نکند .بازارچه هاي همدان و تهران قديم داراي اين خصوصيت بودند.(سلطان زاده ،١٣٨٥ :٢٦) عناصر اصلي بازار
عناصر اصلي بازار عبارتند از راسته (اصلي ترين عنصر بازار)، رسته ، دالان ، سرا يا خان ، خانبار(محل انبار کالا)، تيم يا تيمچه ، قيصريه ، دکان و عناصري که جز نياز بازار بوده است .(پيرنيا،١١٩:١٣٨٨ ) موقعيت جغرافيايي اروميه
شهر اروميه در عرض جغرافيايي ٣٧ درجه و ٣٢ دقيقه شمال غربي کشور در حاشيه غربي درياچه اروميه واقع شده است .اين شهر در منطقه کوهتباني و در ارتفاعي معادل ١٣١٣متر از سطح دريا قرار دارد و از جانب غرب ٬جنوب ٬جنوب غربي٬و شمال غربي توسط ازتفاعات ١٥٠٠تا ٢٥٠٠متري محصور شده است . همجواري اين شهر در تمام حاشيه شرقي با درياچه اروميه باعث شده است تا اين شهر از هواي نسبتا معتدل برخوردار شود .اروميه داراي زمستانهاي خيلي سرد و تابستانهاي معتدل ميباشد.محدوده مورد مطالعه به واسطه موقعيت ويژه شهري که کاملا در جلگه واقع شده تقريبا بر بستري هموار با شيبي بسيار ملايم به سمت شرق واقع شده است البته ارتفاع نسبي مرکز تاريخي شهر (بازار) که به واسطه لايه هاي متعدد تاريخي حاصل شده باعث ميشود شيب ملايمي نيز از مرکز به اطراف داشته باشد.ارتفاع نسبي اين مکان ٬وجود مسيلهاي مختلف پيرامون شهر و همچنين رودخانه شهر چاي باعث شده از سيلابها به دور باشد.

تاريخچه اروميه
شمالغرب کشور از دير باز مرکز تمدن هاي غني بود .تمدنهايي مانند اورارتوها مانناها و...قلمرو کشور اورارتو شرق درياچه اروميه تا درياچه وان در ترکيه و قفقاز را شامل مي شد که مردماني با تمدنهاي خيلي بالا بودند.آثار به دست آمده از تپه هاي اطراف (گوي تپه حسنلو و...)نشان از پيشينه تاريخي اين منطقه دارد. از سوي ديگر منسوب داشتن زرتشت به اروميه و اينکه يک يا دو تن از حواريون زرتشت که در تولد عيسي (ع ) به بيت اللحم رفته بودند ٬در اروميه مدفونند٬حاکي از آن است که اين شهر يکي از بزرگترين کانونهاي مذهبي و علمي در گذشته هاي دور بوده است .
به گفته ابن حوقل پس از ظهور اسلام نيز اروميه ٬ پس از مراغه دومين شهر آذربايجان به شمار مي رفته است . به طور کلي اروميه از اعصار قديم يکي از مراکز آباد و پر جمعيت بوده و فعالترين منطقه کشاورزي آذر بايجان به شمار ميرود و با اينکه بر اثر حوادث تاريخي بارها ويران شده ٬ولي دوباره و خيلي زود به حالت اول برگشته و عظمت خود را تجديدکرده است .
شناخت بازار قديمي اروميه
١-موقعيت طبيعي
بازار قديمي اروميه که در زمان قبل از نفوذ زندگي ماشيني مرکز ثقل داد و ستد و در بين بافت قديمي مرکز تجاري اجتماعي شهر محسوب مي شده ٬داراي اهميت ويژه اي بوده ٬اين بافت در گوشه جنوب شرقي شهر قرار داشته و توسط دروازه هاي قديمي که در مجاورت آن بوده محصور مي شده .در حال حاضر با توسعه و نو سازي شهر ٬هسته مرکز بازار شامل قسمتهاي تجاري و مذهبي آن باقي مانده .وجود تيمچه ها ٬سراها٬مسجد٬حمامها تماما دال بر آباداني و تحرک اين بخش از شهر در زماني نه چندان دور مي باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید