بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
مکتب متعارف کينزي
ايده هاي برجسته در مکتب متعارف کينزي بصورت زير خلاصه مي گردد:
اقتصاد ذاتا بي ثبات است و در معرض شوکهاي غير قابل پيش بيني قراردارد.
اگر اقتصاد در معرض يک اختلال قرارگيرد، در صورت عدم اتخاذ تدابير لازم، مدت زمان نسبتا طولاني براي بازگشت به اشتغال کامل مورد نياز مي باشد، يعني اقتصاد سريعا خودش به تعادل نمي رسد.
سطح توليد و اشتغال کل اساسا توسط تقاضاي کل تعيين مي گردد و مسولين مي توانند براي تاثير گذاري بر تقاضاي موثر مداخله کرده تا بازگشت سريعتر به اشتغال کامل را تضمين نمايد.
در جريان سياست تثبيت، بطور کلي سياست مالي بر سياست پولي ترجيح دارد. اين ايده ها که در مدل متعارف کينزي يافت مي شود، همان مدل IS-LM مشهور است.
اسلاید 3 :
مدل IS-LM
مدل متعارف کينزي که چنين تاثير مهمي بر توسعه اقتصاد کلان داشته است، ابتدا از مقاله معروف هيکس (1937) تحت عنوان (( آقاي کينز و کلاسيکها، يک تفسير پيشنهادي)) نشات مي گيرد.
بازار کالا و منحني IS
منحني IS مکان هندسي ترکيباتي از نرخهاي بهره و درآمد ملي است که بيانگر تعادل در بازار کالا است . با اين فرض که رابطه بين سرمايه گذاري و نرخ بهره منفي است منحني IS شيب نزولي دارد. شيب منحني IS بستگي به کشش بهره اي مخارج سرمايه گذاري ومقدار ضريب تکاثري دارد. شيب منحني IS بيشتر (کمتر) مي شود هر گاه واکنش سرمايه گذاري به تغييرات نرخ بهره کمتر (بيشتر) و مقدار ضريب تکاثري کوچکتر ( بزرگتر) باشد. در حالت حدي کينز که سرمايه گذاري نسبت به نرخ بهره کاملا بي کشش است منحني IS عمودي خواهد بود.
اسلاید 4 :
بازار پول و منحني LM
منحني LM مکان هندسي ترکيباتي از نرخهاي بهره و درآمد است که بيانگر تعادل در بازار پول مي باشد. با اين فرض که تقاضاي پول رابطه مثبت با درآمد و رابطه منفي با نرخ بهره دارد، منحني LM شيب مثبت دارد. با ثابت بودن ساير شرايط، همراه با افزايش درآمد، تقاضاي معاملاتي و احتياطي پول افزايش مي يابد که با ثابت بودن عرضه پول، نرخ بهره بالاتري براي کاهش تقاضاي سفته بازي پول و حفظ تعادل بازار پول مورد نياز است.
منحني LM شيب بيشتر (کمتر) دارد اگر کشش درآمدي پول بزرگتر(کوچکتر) و کشش بهره اي تقاضاي پول کمتر(بشتر) باشد. بعنوان مثال با ثابت بودن ساير شرايط، اگر بدنبال يک افزايش معين در درآمد، تقاضاي پول افزايش بيشتري يابد، نياز داريم که نرخ بهره نيز افزايش بيشتري پيدا کند تا تعادل در بازار پول حفظ شود که منحني LM را پرشيب تر مي کند.در حالتهاي حدي؛ (الف) محدوده کلاسيکي که در آن تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره کاملا بي کشش است و لذا منحني LM کاملا عمودي مي باشد و (ب) دام نقدينگي که در آن تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره کاملا با کشش است و لذا منحني LM افقي خواهد بود.
اسلاید 6 :
اگر سطح درآمد کمتر از اشتغال کامل باشد، در اين صورت هم سياست پولي و هم سياست مالي نقش بالقوه و مهمي در تثبيت اقتصادي بازي مي کنند . حال بطور خلاصه عواملي را مرور مي کنيم که موثر بودن نسبي سياستهاي پولي و مالي را در تاثير گذاري بر تقاضاي کل و از اين طريق بر سطح توليد واشتغال تعيين مي کند.
سياست مالي در تاثير گذاري بر تقاضا و به دنبال آن بر سطح توليد و اشتغال موثرتر خواهد بود اگر؛ (الف) تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره با کشش باشد يعني منحني LM کم شيب تر باشد و (ب) کشش بهره اي سرمايه گذاري کمتر باشد، يعني شيب IS بيشتر باشد. در حالت حدي كه منحني LM عمودي ( محدوده كلاسيكي ) باشد، انبساط مالي هيچ اثري بر درآمد نخواهد داشت . زيرا افزايش در نرخ بهره، سرمايه گذاري بخش خصوصي رادرست به اندازه افزايش در مخارج دولت، كاهش خواهد داد: يعني جانشيني كامل رخ مي دهد . در حالت حدي ديگر كه LM افقي است (دام نقدينگي )، نتيجه انبساط مالي ، معادل با اثر ضريب تكاثري كامل در مدل ساده كينزي مي باشد.
اسلاید 8 :
سياست پولي در تاثيرگذاري بر تقاضاي كل و در نتيجه بر سطح توليد و اشتغال موثرتر است، اگر ( الف) تقاضاي پول نسبت به نرخ بهره كم كشش باشد، يعني منحني LM پرشيب تر باشد (ب ) سرمايه گذاري نسبت به نرخ بهره با كشش باشد يعني منحني IS افقي تر باشد.
در حالتهاي حدي كينزي يعني منحني LM افقي (دام نقدينگي) يا منحني IS عمودي (که سرمايه گذاري نسبت به نرخ بهره کاملا بي کشش است) وضعيت بگونه اي است که سياست پولي هيچ اثري بر درآمد ندارد. در حاليکه سياستهاي پولي و مالي در شرايط عادي، براي تاثيرگذاري بر توليد و اشتغال مي توانند مورد استفاده قرار گيرند، موثر بودن نسبي اين دو ابزار بستگي به پارامترهاي ساختاري مدل يعني شيب نسبي منحني هاي ISو LM دارد.
در نگرش کينزي متعارف به نظر مي آيد تقاضاي پول اساسا به تغييرات نرخ بهره خيلي حساس باشد (که منحني LM را کم شيب تر مي کند) در حاليکه سرمايه گذاري بگونه اي است که به تغييرات نرخ بهره حساس نيست ( که منحني IS را پرشيب تر مي کند).
اسلاید 9 :
اين تحليل اقتصاد را مي توان به صورت جبري نيز خلاصه نمود. در آنچه در زير مي آيد فرض مي شود که در اشتغال ناقص و سطح قيمت ثابت مي باشد. مخارج کل حقيقي (E) برابر است با يک مقدار مستقل (A)، قسمتي که به درآمد حقيقي وابسته است (cY) و قسمتي که به نرخ بهره حساس است (ar) :E=A+cY-ar
تعادل در بازار كالا در جايي رخ مي دهد كه تقاضاي كل كالا با عرضه كل برابر باشد:
E=Y
اسلاید 11 :
ايده متعارف كينزي در مورد موثر بودن سياست مالي توسط پول گرايان ( و هم چنين ديگران ) به چالش كشيده شد كه نوعاً مي گويند در بلندمدت انبساط مالي محض (يعني انبساط مالي بدون اينكه توسط تغييرات عرضه پول همراهي شود) نتيجه اش خروج بخش خصوصي يا جايگزيني مخارج خصوصي است و لذا داراي كمترين اثر بر روي تقاضاي كل ، سطح درآمد و اشتغال خواهد بود.
در آنچه كه در زير مي آيد، واكنش كينزي ها را شرح مي دهيم كه مجدداً مدعي اهميت سياست مالي هستند اما تاكيد آنها بر اثرات ثروت است كه ناشي از تامين مالي مخارج دولت از طريق اوراق قرضه مي باشد.
اسلاید 15 :
يكي از ايرادات وارده بر پيش بيني هاي اين تحليل، مربوط به كارآمدي سياست مالي مي باشد كه از قضيه " برابر بدهي ريكاردويي " Ricardian debt equivalence نشات مي گيرد. بطور خلاصه اين قضيه بيان مي كند كه بار مخارج دولت بر بخش خصوصي چه از طريق افزايش در ماليات تامين مالي شود و چه از طريق فروش اوراق قرضه ، برابر است. فروش اوراق قرضه دولتي باري را بر بخش خصوصي تحميل مي كند كه مجبور به پرداخت بدهي مالياتي آتي بمنظور تامين پرداختهاي بهره اي مي كند و اگر اوراق قرضه با سررسيد معين باشند دولت مجبور به بازخريد اوراق قرضه نيز خواهد شد. با فرض اينكه بخش خصوصي اين بدهي مالياتي آتي را كاملاً در نظر بگيرد و آنرا در محاسبات خود وارد نمايد، اوراق قرضه دولتي بعنوان ثروت خالص به حساب نخواهد آمد. بدهي هاي مالياتي آتي، تنزيل خواهند شد و درمي يابيم كه ارزش فعلي آنها دقيقاً معادل با ارزش اوراق قرضه فروخته شده خواهد بود.
در اين شرايط براي تامين مخارج دولت تفاوتي ندارد كه اوراق قرضه دولتي منتشر شود يا مالياتها افزايش يابند زيرا با فروش اوراق قرضه ثروت بخش خصوصي متاثر نخواهد شد.
اسلاید 16 :
تامين مالي مخارج دولت از طريق اوراق قرضه فقط وقتي موثرتر از تامين مالي از طريق ماليات خواهد بود كه اوراق قرضه دولتي بعنوان ثروت خالص بحساب آيند. بحث هايي در مخالفت با قضيه " برابري بدهي ريكاردويي " مطرح شده است.
اولاً اگر بدهي مالياتي آتي كه ناشي از انبساط مالي از طريق اوراق قرضه است به عهده نسل آينده گذاشته شود آنگاه مي توان گفت كه نسل فعلي ثروتمندتر خواهد شد. اين بحث بارو كه وجود ارث به معني نگراني والدين در مورد بار مالياتي فرزندانشان مي باشد نيز در معرض برخي انتقادات بوده است. بعنوان مثال جاي ترديد دارد كه آيا همه والدين چنان دورانديش يا نگران خواهند بود كه بدهي هاي مالياتي انتظاري فرزندانشان را به حساب آورند؟ ثانياً با وجود بازار سرمايه ناقص، اوراق قرضه دولتي مي تواند بعنوان ثروت خالص به حساب آيند. نرخ بهره اي كه دولت به اوراق قرضه مي پردازد، حجم بدهي مالياتي آتي را تعيين مي كند. چنانچه دولت در مقايسه باافراد، دسترسي مناسب تري به بازارهاي سرمايه داشته باشد، نرخ بهره مذكور كمتر از نرخ تنزيل موردنظر بخش خصوصي جهت برآورد ارزش فعلي بدهي مالياتي آتي بوده و در اين صورت اوراق قرضه دولت به عنوان ثروت خالص در نظر گرفته خواهد شد.
اسلاید 17 :
در اينجا شرايطي را بحث مي كنيم كه در آن مدل IS-LM نمي تواند بطور خودكار درجهت برقراري تعادل اشتغال كامل عمل نمايد.
تعادل اشتغال ناقص در مدل کينزي
در مدل IS-LM وجود تعادل اشتغال ناقص را مي توان به وجود "چسبندگي هاي " سيستم بويژه به دو قيمت كليدي يعني دستمزد پولي و نرخ بهره نسبت داد. ما با اين فرض كينزي شروع مي كنيم كه دستمزدهاي پولي به سمت پايين چسبندگي دارند. اين مورد را با استفاده از نمودار چهار قسمتي 6-3 نشان داده ايم.
در اينجا همواره بايد از نمودار (a) شروع كرده و درجهت خلاف عقربه ساعت حركت نماييم تا اين سطح درآمد را كه توسط تقاضاي كل تعيين مي شود، برحسب سطح اشتغال در قسمت (d) مشخص نماييم.