بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
فلسفه بعد از ارسطو
اسلاید 2 :
ارسطو در سال 322 قبل از میلاد درگذشت.
در این ایام یونان قدرت بزرگی در دنیا محسوب می شد و این قدرت بیشتر به جهت کشورگشایی های اسکندر مقدونی بود.
اسکندر پادشاه مقدونیه بود و ارسطو هم از اهالی مقدونیه به شمار می رفت و زمانی که اسکندر کوچک بود، ارسطو مدتی به تعلیم او همت گماشت.
اسلاید 3 :
در آخرین لشکرکشی به ایران به پیروزی کامل دست یافت.
در دیگر جنگ های خود، مصر و تمامی سرزمین های شرق تا هندوستان را فتح کرد.
بدین ترتیب: دورۀ جدیدی از تاریخ بشر آغاز شد.
در آن جامعه ای با شرکت ملیت های مختلف پدید آورد.
در آن زبان و فرهنگ یونانی توسعه یافت.
این دوره از تاریخ که در حدود سه قرن به طول انجامید.
معمولاً به دورۀ هلنیسم معروف است.
اسکندر
اسلاید 4 :
منظور از آن غلبۀ فرهنگ یونانی بر سه امپراطوری بزرگ مقدونیه، سوریه و مصر آن زمان است.
هلنیسم
اسلاید 5 :
فلسفه یونان چگونه نقش خود را حفظ کرد و به حیات خود ادامه داد؟
حدود 50 سال پیش از میلاد امپراطوری روم، حاکمیت سیاسی و نظامی را در اختیار گرفت.
تمامی قلمرو امپراطوری هلنی را از آن خود کرد.
تا اعماق آسیا پیش رفت.
گرچه یونان قدرت سیاسی خود را از دست داد، ولی فرهنگ و طبعا فلسفۀ یونانی نقش مهم خود را حفظ کرد و به حیات خود ادامه داد.
فلسفۀ هلنیسم چیز تازه ای نبود. میراث مابعدالطّبیعه سه دانای بزرگ یونانی مورد استفاده متفکران و استادان فلسفه قرار می گرفت.
اسلاید 6 :
بیشترین تلاش فلسفی این دوران معطوف به این پرسش بود که بهترین زندگی و مرگ برای انسان کدام است؟
این پرسش طبعا موضوع اخلاق و خوشبختی را محور پژوهش فلسفی قرار می دهد و مکتب های مختلفی را پدید می آورد.
اسلاید 7 :
تأمل
برای آنکه بتوان به این سؤال:
«بهترین زندگی و مرگ برای انسان کدام است؟»
پاسخ داد به چه سؤالاتی باید قبل از آن پاسخ داد؟
با مشورت دوستان خود پاسختان را ارائه کنید.
اسلاید 8 :
کلبیان
دربارۀ سقراط گفته اند که روزی در مقابل مغازه ای ایستاد و به اجناس درون آن نگاهی کرد و گفت:
«ببینید، مردم آتن برای زندگی کردن به چه چیزهایی نیاز دارند؟»
سقراط با این حرف می خواست چه چیزی را نشاندهد؟
او می خواست نشان دهد که از این چیزها بی نیاز است.
اسلاید 9 :
یکی از شاگردان سقراط نقل می کند که در نبردی با سقراط همراه بود. با اینکه هوا بسیار سرد بود و برف همه جا را پوشانده بود و همۀ سربازان و افسران لباس های ضخیم پوشیده و خود را با تجهیزات بسیار مهیا کرده بودند، ولی همه می دیدند که سقراط با تن پوشی نازک و اسلحه ای سبک و با پایی برهنه در میدان نبرد حاضر می شد. گویی به هیچ وسیله ای نیاز ندارد!
چنین رفتارهایی از سقراط برخی از شاگردان و طرفداران او را به تأسیس فلسفۀ کَلبی سوق داد.
فلسفۀ کَلبی
اسلاید 10 :
کلبیان معتقد بودند:
خوشبختی واقعی در برخورداری از رفاه و آسایش یا قدرت سیاسی یا حتی سلامت نیست.
خوشبختی:
در صرف نظر کردن از همۀ امور زود گذر است و چون سعادت واقعی
وابسته به پدیده های موقتی و اتفاقی نیست، همگان می توانند با همت خود به آن دست یابند.
معروف ترین کلبیان: دیوژن
دیوژن: او پیوسته لباسی ژنده به تن می کرد؛ عصایی به دست می گرفت؛ توبره ای بر دوش داشت و در خمره ای می خوابید.
اسلاید 11 :
روزی اسکندر که با همراهان خود از کنار او می گذشت، توقفی کرد و از او خواست تا آرزویی کند و تقاضایی از وی نماید. دیوژن از اسکندر خواست که کنار برود و جلوی نور آفتاب را نگیرد. او می خواست نشان دهد که از آن فرمانروای مقتدر، غنی تر و خوشبخت تر است.
به عقیدۀ کلبیان:
انسان نباید از هیچ اتفاقی نگران شود و هیچ درد و رنجی او را آزار دهد.
به همین دلیل به این گروه از فیلسوفان، «کلبی» می گفتند.
چرا به این فیلسوفان کلبی می گفتند؟
زیرا زندگی آنها را از این جهت که در بند رعایت آداب ظاهری و پوشش و قید و بندهای اجتماعی و عرفی نبودند به زندگی سگان تشبیه می کردند.
اسلاید 12 :
تفکر
با توجه به آنچه دربارۀ کلبیان خوانده شد، معیار سعادت اخلاقی از نظر کلبیان چیست؟
چگونه می توان به این سعادت اخلاقی دست یافت؟
آیا همه می توانند به آن دست یابند؟
اسلاید 13 :
تأمل
چگونه رنج ها و دردهای دنیوی می توانند قابل تحمل شوند؟
توصیۀ کلبیان در این باره چیست؟
آیا می توانید نظریۀ اخلاقی کلبیان را با نظریۀ اخلاقی ارسطو مقایسه کنید؟
اسلاید 14 :
راقیون
بنیان گذار فلسفۀ رواقی شخصی بود به نام زنون که از اهالی قبرس بود و پس از سانحه ای دریایی که به غرق شدن کشتی اش منجر شد، به آتن رفت و در آنجا سکنی گزید.
چرا زنون به شاگردی سقراط در آمد؟
زنون خطابۀ دفاعیۀ سقراط را در دادگاه آتن مطالعه کرد و از قدرت روحی و شخصیت ممتاز سقراط درشگفت شد و چون تصور می کرد که کلبیان بیشترین شباهت را به سقراط دارند، به شاگردی درشگفت شد و چون تصور می کرد که کلبیان بیشترین شباهت را به سقراط دارند، به شاگردی آنها درآمد.
اسلاید 15 :
چرا حوزة درسی زنون به حوزه رواقی معروف شد؟
او حوزۀ درسی تشکیل داد و چون محل آن یک رواق پرنگار بود، به حوزۀ رواقی معروف شد.
دیدگاه رواقیون:
رواقیون برخلاف افلاطون که به ادراک حسی اهمیت نمی داد، تمام فلسفۀ خود را بر ادراک حسی مستقر کردند.
به دوگانگی روح و بدن نیز اعتقاد نداشتند و دیدگاهشان دربارۀ انسان مادی بود.
بینشی بازتر از کلبیان هم عصر خود داشتند.
به مسائل اجتماعی اهمیت می دادند.
در سیاست دخالت می کردند و حتی به مقامات اجتماعی می رسیدند.
روش کلبیان را در زندگی قبول نداشتند.
اسلاید 16 :
فلسفه از نظر رواقیون:
فلسفه از نظر رواقیون دانشی بود برای زندگی با فضیلت و فضیلت در نزد آنها زندگی بر وفق طبیعت بود.
به عقیدۀ آنها:
جهان یک نظام ضروری دارد و به سوی غایتی در حرکت است.
انسان نمی تواند برخلاف جهت طبیعت حرکت کند و باید خود را با ضروریات طبیعت همراه و موافق سازد.
سرنوشت انسان:
امری حتمی است و تغییر نمی پذیرد.
لذا باید هرگونه سختی را در زندگی قبول کرد و از هیچ حادثه ای نباید برآشفته شد.
اسلاید 17 :
برای رواقیان:
نه خوشبختی ها باید متانت و آرامش او را متزلزل سازد و نه حوادث و تیره روزی ها.
باید عنان اختیار از کف برباید.
برای رواقیان هیچ رویدادی چه خوب و چه بد اهمیتی نداشت و سعادت در تسلیم شدن به قضای روزگار بود.
اسلاید 18 :
بررسی و جست و جو
چرا رواقیون سعادت را در تسلیم شدن به قضای روزگار می دانستند؟
آیا می توانید مبانی فکری آنها را در چند جمله بنویسید؟
آیا انتخاب های امروز ما سرنوشت فردایمان را رقم می زند یا سرنوشتمان فارغ از انتخاب های ما حتمی و ضروری است؟
اسلاید 19 :
اپیکوریان
کلبیان و رواقیان هر یک به شیوۀ خود از تعالیم سقراطی راه و رسم سعادت را آموختند و آن را در گریز از تجملات و زرق وبرق دنیا یافتند.
نظر سقراط در رابطه با فضیلت:
سقراط اعلام کرده بود که فضیلت تنها راه سعادت و نیک بختی است و انگیزۀ رسیدن به خوشبختی محرکی است برای اینکه انسان به فضایل عمل کند.
او معتقد نبود؛ نیک بختی را در لذت جویی و لذت پرستی است، اما عده ای از سخن سقراط چنین برداشت کردند که اگر خوشبختی بخواهد انگیزۀ عمل اخلاقی باشد، لازم است که ملایم طبع و لذت آفرین باشد.
اسلاید 20 :
اپیکور
در حدود 300 سال قبل از میلاد فیلسوفی به نام اپیکور یک مدرسۀ فلسفی به نام خودش در آتن تأسیس کرد و این دیدگاه را توسعه بخشید.
اپیکور عقیده داشت که افراط در هر لذتی آثار منفی برای انسان در پی دارد و باید همواره راه اعتدال را در لذت های زندگی پیمود.
از نظر اپیکور افراط در هر لذتی چه آثاری برجای می گذارد؟
اپیکور چگونه لذت های مختلف را تفکیک می کرد؟
او لذت های مختلف را از یکدیگر تفکیک می کرد و لذات حسی و جسمانی را کوچک می شمرد و آنها را اموری زود گذر می دانست که نمی توانند فیلسوف را راضی کند.