بخشی از مقاله
مقدمه اي بر مديريت مالي
استفاده از مديريت مالي در شرايط گوناگون بوجود آمده در شركتهاي كوچك براي مقابله با مشكلات استفاده از فرصتها در بسياري از موارد داراي يك سري تفاوتهاي كوچك و مختصر در مقايسه با شركتهاي بزرگ مي باشد . يك تفاوت آشكار و مشخص اين است كه اكثريت شركتهاي كوچك در سياستهاي معمول اقتصادي خود امكان فروش سهام يا اوراق قرضه را به منظور افزايش وجوه نقد خود ندارند. مالك يا مدير يك شركت كوچك تمام تلاش خود را براي تأمين مالي شركت پيرامون تجارت اعتباري _ تأمين مالي بانكي _ تأمين مالي از طريق اجاره دادن و سرمايه شخص خود متمركز مي كند . بنابراين وي با مجموعه اي از موانع و محدوديتهاي بيشتر نسبت به مدير مالي ارشد يا خزانه دار يك مؤسسه بزرگ روبه رو مي شود .
در هر صورت بيشتر مشكلات مالي پيش روي شركتهاي كوچك بسيار با مشكلات مالي شركتهاي بزرگ مشابه است . براي مثال تجزيه و تحليل مورد نياز براي تصميم گيري در مورد انجام يك سرمايه گذاري بلند مدت از قبيل خريد ماشين آلات سنگين يا ارزيابي راههاي اجاره به شرط تملك اصلا به اندازه و وسعت شركت بستگي ندارد . زماني كه تصميمي گرفته مي شود راههاي تأمين مالي آن ممكن است متفاوت باشد اما فرايندهاي تصميم گيري روند مشابهي با هم دارند .
يكي از مقوله ها و نگرانيهاي اصلي مالكين شركتهاي كوچك درباره مديريت مؤثر سرمايه كارشان مي باشد .
خالص سرمايه كار عبارتست از تفاوت مابين دارايي هاي جاري و بدهي جاري كه تحت نام سرمايه در گردش مؤسسه تجاري شناخته مي شود . عدم داشتن كنترل روي اين مقوله چه در شركتهاي بزرگ و چه در شركتهاي كوچك موجب بروز بحران و مشكلات مي شود .
مدير يك مؤسسه تجاري بايد به طور مداوم از تغييرات حسابهاي مرتبط با سرمايه در گردش و دلايل مربوط به بروز تغييرات و ارتباط اين تغييرات با صحت و سلامت مالي شركت مطلع و آگاه باشد . يك روش راحت و مؤثر براي شفاف سازي الزامات كليدي مديريتي در اين مقوله عبارتست از بررسي سرمايه در گردش بر حسب اقلام تشكيل دهنده آن كه ذيلا مورد بحث قرار مي گيرند .
1 _ وجه نقد و شبه پولها : نقدترين شكل دارايي ها كه نيازمند نظارت شديدي مي باشند وجوه نقد و شبه پول ( مثل اوراق بهادار قابل خريد و فروش يا ضمانت نامه هاي كوتاه مدت ) نام دارند . يك سيستم بودجه بندي نقدي كه از طراحي خوب و پايداري مناسبي برخوردار باشد براي پاسخ دادن به سؤالاتي مهم از قبيل اينكه : آيا سطح و مقدار وجه نقد بـراي پوشش دادن هزينـه هـاي جـاري در زمـان تحـقق آنها كفـايت مي نمايد؟ و يا زمانبندي روابط بين جريانات نقدي ورودي و جريانات نقدي خروجي چگونه است؟ و يا كي وجوه نقد به حداكثر خود مي رسند؟ و يا استقراض مورد نياز براي تحقق نيازهاي مالي كوتاه مدت چه تأثيري روي شركت خواهد داشت ؟ و يا اينكه اين استقراض كي ضرورت پيدا مي كند و بازپرداخت آن كي ممكن است تعيين شود ؟ بسيار مثمر ثمر خواهد بود .
2 _ حسابهاي دريافتني : تقريبا همه مؤسسات تجاري فروش اعتباري را در زمرة كارهاي خود دارند . مسئله اصلي در مورد حسابهاي دريافتني اين است كه : آيا مبلغ حسابهاي دريافتني رابطه منطقي با فروش دارد يا نه ؟ يا به طور متوسط حسابهاي دريافتني طي چه مدت زماني وصول مي شوند؟ و كدام مشتريان بد حساب مي باشند؟ و براي وصول هر چه سريعتر مطالبات چه اقداماتي بايد انجام گيرد؟
3 _ موجوديها : موجوديها اغلب 50% يا حتي بيشتر از نصف داراييهاي جاري شركتها را تشكيل مي دهند بنابراين بايد مورد بررسي هاي دقيقي قرار گيرند . سؤالات ضروري كه د رمورد موجوديها طرح مي شوند عبارتند از : آيا سطح موجوديها در مقايسه با فروش ها و ويژگيهاي عملياتي مؤسسه تجاري منطقي مي باشد؟ موجوديهاي شركت در مقايسه با شركتهاي همسان با چه سرعتي به فروش مي رسند؟ آيا هيچ سرمايه اي از ما از دست رفته و يا روند برگشت پذيري سرمايه كند مي باشد ؟ آيا ميزان فروش به خاطر وجود سطح ناكافي موجوديها كاهش يافته است ؟ اگر لازم است چه اقداماتي بايد براي افزايش يا كاهش موجوديها انجام گيرد؟
4 _ حسابهاي پرداختني و اسناد پرداختني تجار ي: اغلب در مؤسسات تجاري تجارت اعتباري منبع مهمي در تأمين مالي شركت محسوب مي شود . سؤالات مهم در مورد اين حسابها و انبار به شرح زير است :
آيا مبلغ بدهعي به فروشندگان كالا و مواد اوليه با خريد رابطه منطقي دارا مي باشد ؟ آيا رويه پرداخت بدهي هاي شركت طوري هست كه باعث افزايش و يا كاهش اعتبار شركت شود ؟ آيا شركت تخفيفاتي نيز مي گيرد ؟ زمانبندي رابطه بين پرداختهاي مربوط به حسابهاي پرداختني و وصول حسابهاي دريافتني منظم مي باشد؟
5 _ اسناد پرداختني : اسناد پرداختني به بانكها و ساير وام دهندگان دومين منبع تأمين مالي شركتها مي باشد . سؤالات اصلي اين مقوله عبارتند از : مبلغ استقراض از بانك چقدر است ؟ آيا اين مبلغ بدهي با حقوق صاحبان سهام رابطه منطقي دارد ؟ چه هنگام موقع پرداخت اصل و بهره بدهي مي باشد ؟ آيا در زمان سر رسيد وجه نقد كافي براي پرداخت بدهي وجود دارد؟
6 _ هزينه هاي معوق و ماليتهاي پرداختني :
هزينه هاي معوق و ماليتهاي پرداختني بيانـگر تعهدات شركـت در زمـان تهيه و تنظيم تـراز نـامـه مي باشند . هزينه هاي معوق شامل اقلامي از قبيل حقوق پرداختني بهره پرداختني به بانكها بيمه هاي پرداختني و اقلام مشابه مي باشند . مسئله اصلي در اين زمينه به ويژه در مورد ماليات پرداختني مقدار زمانبندي و قابليت دسترسي به وجوه نقد براي برآورد كردن تعهدات مي باشد . برنامه ريزي دقيقي لازم است تا اين تعهدات در موعد خود پرداخت شوند .
لازم به ذكر است شناسايي اين موضوع قابل توجه است كه گرچه حسابهاي سرمايه در گردش به تفكيك بيان شدند اما بايد كه آنها به طور كلي و رابطه يك به يك آنها با ساير عوامل مورد بررسي قرار گيرند . رويه كلي در مورد سرمايه در گردش چيست ؟ آيا اين رويه رويه اي مطلوب است ؟ كدام حسابها در صورت استفاده از اين رويه درگير مي شوند ؟ چگونه وضعيت سرمايه در گردش شركت با شركتهاي همسان مرتبط و مقايسه مي شود ؟ در صورت ضرورت براي تصحيح رويه مذكور چه كاري بايد انجام شود ؟
تجزيه و تحليل نسبتهاي مالي
گرچه ترازنامه و صورت سود و زيان بسيار ضروري مي باشند اما
آنها در حقيقت نقطة شـروعي بـراي اعمال يك مديريت مـالي موفـق مي باشند .
بكارگيري تجزيه تحليل نسبتها براي صورتهاي مالي به منظور تجزيه و تحليل موفقيت شكست و يا پيشرفت مؤسسه تجاري انجام مي شود
. تجزيه و تحليل نسبتها مدير و يا مالك مؤسسه را قادر مي سازد تا روشها و سياستهاي مورد استفاده در شركت را شناسايي و عملكرد و وضعيت شركت را با متوسط عملكرد در شركتهاي مشابه خود مقايسه بنمايد. تجزيه و تحليل نسبتها مي تواند نشانه هاي بروز بحرانهاي احتمالي را نمايان سازد تا شما اين امكان را داشته باشيد كه مشكلات و موانع پيش روي مؤسسه تجاري خود را قبل از اينكه مؤسسه دچار آنها شود حل و فصل نمائيد .
تجزيه و تحليل نسبتهاي ترازنامه اي : نسبتهاي مهم تر ترازنامه اي قدرت نقدينگي و قدرت توانايي پرداخت بدهي و اهرمهاي مالي (تأمين مالي از طريق اخذ اعتبار ) را در مورد ارزيابي قرار مي دهند .
نسبتهاي نقدينگي
اين نسبتها ميزان سهولت تبديل دارايي ها به وجه نقد را نشان مي دهند كه شامل نسبت جاري نسبت آني و سرمايه در گردش مي باشد .
نسبتهاي جاري
نسبت جاري يكي از شناخته شده ترين معيارهاي اندازه گيري قدرت مالي است كه فرمول آن را در ذيل مي آيد .
كل دارايي جاري = نسبت جاري
كل بدهي جاري
نكته اصلي در مورد اين نسبت اين است كه آيا مؤسسه تجاري به اندازه كافي دارايي جاري براي برآورده كردن به موقع بدهي جاري خود همراه با حفظ يك حاشيه ايمني در مورد بروز بحران براي دارايي جاري مثل كسورات موجودي كالا يا حسابهاي قابل وصول تحت تملك دارد و يا نه ؟ عددپذيرفته شده براي اين نسبت 2 به يك مي باشد اما در هر صورت ميزان رضايت از اين نسبت در هر شركت به ماهيت شركت و ويژگيهاي دارايي ها جاري و بدهي هاي جاري آن بستگي دارد ؟
حداقل عدد مورد قبول در اين نسبت 1 به يك است اما در اين رابطه معمولا تا حد امكان طرفين نزديك به هم درنظر گرفته مي شود . اگر شما احساس مي كنيد كه نسبت جاري شركت شما خيلي پائين است مي توانيد با انجام كارهاي زير آنرا افزايش دهيد :
• پرداخت مبلغي از بدهي ها
• افزايش دارايي هاي جاري از طريق اخذ وام يا ساير استقراضات با سر رسيد بيشتر از يك سال
• تبديل دارايي هاي غيرجاري (ثابت) به دارايي هاي جاري
• افزايش دارايي هاي جاري از طريق اعطاي سهام جديد به سهامداران
• تزريق سود شركت به خود شركت
نسبتهاي آني
نسبت آني اغلب نسبت سريع ناميده مي شود و يكي از بهترين معيارها ي اندازه گيري قدرت نقدينگي مي باشد كه فرمول آن در زير مي آيد :
حسابهاي دريافتني + اوراق بهادار _ وجه نقد = نسبت سريع
كل بدهي هاي جاري
نسبت آني معيار دقيق تري در مقايسه با نسبت جاري مي باشد . با استثناء كردن موجوديها نسبت آني روي دارايي هاي نقدي واقعي با ارزش بازار مشخص تمركز مي كند . و كمك شايان توجهي به جواب دادن اين سؤال مي نمايد . اگر شركت كليه درآمدحاصل از فروش خود را از دست بدهد آيا مي تواند تعهدات جاري خود را با ساير دارايي هاي جاري خود كه قابليت نقد شدن سريع دارند پرداخت و برآورده نمايد ؟
نسبت آني يك به يك مطلوب مي باشد مگر اينكه قسمت اعظم دارايي هاي سريع نقد شوندة شركت حسابهاي دريافتني باشند و الگوي وصول حسابهاي دريافتني شركت يك الگوي تأخيري باشد .
سرمايه در گردش
سرمايه در گردش بيشتر از يك نسبت به عنوان معيار اندازه گيري جريانات نقدي مورد استفاده قرار مي گيرد . نتيجه محاسبه سرمايه در گردش بايد مثبت باشد كه به شرح زير محاسبه مي شود:
كل بدهي هاي جاري _ كل دارايي هاي جاري = سرمايه در گردش
بانكها هميشه خالص سرمايه در گردش را طي يك دوره زماني براي تعيين توانايي شركت براي مقابله با بحرانهاي مالي مورد بررسي قرار مي دهند . اغلب وامها معمولا بر اساس حداقل سرمايه در گردش اعطا مي شوند .
نگاهي كلي پيرامون اين نسبتهاي نقدينگي بيان مي دارد كه آنها از ساير نسبتها دقيق تر مي باشند بويژه اگر روش تأمين مالي شما استقراض باشد.
نسبت اهرمي
نسبت بدهي به ارزش سهام (worth) يا نسبت اهرمي شان مي دهد كه شركت متكي به تأمين مالي از طريق اخذ اعتبار مي باشد ( اعتبار دهنده پول خود را در مقابل حقوق صاحبان سهام مي دهد .)
كل بدهي ها = نسبت اهرمي
خالص ارزش سهام
معمولا اگر مبلغ اين نسبت بالا باشد شرايط ريسك آميزتري براي اعتبار
دهنده به وجود مي آيد و به دنبال آن اخذ اعتبار سخت تر مي شود .