بخشی از مقاله

گیاه شناسی

مقدمه:
رازک با نام گیاهی و علمی (Humulus Lupulus) گیاهیست دو پایه (نر و ماده) و یکساله که در کلیه شرایط آب و هوا قابل رشد و کشت است و فقط نوع ماده آن به گل مینشیند و همان گل کامل شده (رازک) قابل استفاده برای مصرف آبجو سازی یا پزشکی است. نوع نر آن ارزش اقتصادی ندارد ولی برای گرده افشانی مورد استفاده قرار میگیرد.

نکته مهم آنست که نوع نر آنرا فقط با رازک های نوع ضعیف و معمولی یکجا میکارند زیرا گرد افشانی مستقیم باعث پیدایش هسته در نوع مرغوب رازک میشود که ارزش اقتصادی نوع مرغوب را پایین میآورد. بطور وحشی در جنگلهای گیلان و مازندران و طوالش و حتی فارس یافت میشود ولی افراد محلی ممکن است آنرا با نام دیگری (بسته به محل) بشناسند. بزرگترین صادر کننده رازک در جهان چین است.
احترام به گياهان
گروهي از گياه‌شناسان سوئيسي مي‌گويند كه بايد به گياهان احترام گذاشت و كشتن آنها به‌خاطر اهداف شخصي از لحاظ اخلاقي اشتباه است.
البته اگر اين كار براي نجات جان انساني انجام شود يا اينكه فردي حداكثر يك شاخه گل وحشي را از بوته جدا كند، اشكالي ندارد. در گزارش اين گروه تحت عنوان «احترام به مخلوقات دنياي گياهان» آمده: لذت ساده چيدن يك گل را مي‌توان به عنوان دليل براي آسيب زدن به گياهان توجيه كرد. به علاوه تمامي استفاده‌هاي انسان از گياهان در جهت خدمت به نوع بشر از لحاظ اخلاقي قابل توجيه است.


اين انجمن حتي در مورد تمامي فعاليت‌هاي انسان در حوزه‌هاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك اظهارنظر كرده است.


در گزارش اين گروه آمده كه مستقيما با مهندسي ژنتيك مخالف نيست چون زندگي خودگردان گياهان ـ توانايي توليدمثل و امكان سازگاري با محيط ـ را به خطر نمي‌اندازد. با اين حال چند نفر از اعضاي گروه با تغيير دادن صفات ژنتيكي گياهان مخالف بودند ولي اكثر اعضا اعتقاد داشتند اين كار «ارزش‌هاي اخلاقي» آنها را به خطر نمي‌اندازد!


سازه گلخانه:
یک گلخانه، وسیله ای برای تغییر محیط اطراف گیاهان، جهت بهبود شرایط رشد فراهم می کند.گلخانه ها در چند مورد قابل استفاده اند. بعضی از گلخانه ها برای عملیات سالیانه مورد استفاده قرار می گیرند، درحالیکه بعضی از آنها فقط برای پرورش گیاهان در فصلهای بهار و پاییز ساخته می شوند. در بعضی از شرایط آب و هوایی، برای پرورش تعدادی از گیاهان درتابستان (مانند گوجه فرنگی)، که در شرایط بیرون قابل کشت نیستند، گلخانه مورد نیاز می باشد.
مقدمه: سرزمين ايران به طور كلي كوهستاني (OROGRAPHIC) و نيمه خشك (SEMI ARID) محسوب مي شود.


حدود 90% از خاك ايران در محدوده فلات ايران واقع شده است .
فلات (PLATEOU) دو مشخصه دارد :
مناطقي كه ريزش جوي أنها به طور متوسط بين 250-500 mm در سال –داراي زمستانهاي سردوتابستانهاي گرم است ميزان بارندگي كشور بسته به مناطق مختلف بين 10-2000 mm متغير مي باشد و امار بارندگي ساليانه در نقاط مختلف كشور نشان ميدهد كه بجز حاشيه جنوبي در ياي خزر تقريبا بقيه نقاط ايران خشك و نيمه خشك است . به طور كلي نزديك به 31% از خاك ايران يعني حدود 51000000 هكتار از اراضي داراي استعداد خوب براي كشاوزري است و هنوز 62% منابع خاك ايران داراي استعداد كشاورزي است كه بالغ بر 33ميليون هكتار است كه از اين مقدار 19ميليون هكتار تحت كشت آبي (IVRIGARED FARM ) و ديم(DRY FARM) است .
12ميليون هكتار از 19 ميليون هكتار ديم است .
حدود يك سوم اراضي قابل كشت ساليانه به ديم كاري اختصاص دارد و بقيه آن به صورت آيش FALLOW) ) است .
FALLOW : ناكاشت گذاشتن زمين به مدت يك يا چند سال
AGRONOMY : عبارت است از علم و فن كشت وكار و بهره برداري از سه فاكتور خاك . آب. گياه .
همچنين زراعت شامل مجموعه أي از فعاليت هاي انساني كه در جهت تامين نياز برخي گياهان در جهت بهره گيري از حداكثر قدرت توليدي در آنها انجام مي گيرد .


اين فعاليت ها بيشتر در جهت تغيير عوامل محيطي است .
زراعت AGRONOMY ريشه يوناني دارد واز دو لغت :
AGROS به معناي مزرعه و NOMUS به معناي مديريت تشكيل شده است .
از نظر علمي AGRONOMIST به شخصي اطلاق مي شود كه تحصيلات عالي دارد و از نظر تئوري مطالعاتي را انجام داده است تا بتواند به عنوان مشاور يا راهنما ي زارع انجام وظيفه كند .
از ديدگاه علم زراعت براي افزايش توليد محصولات كشاورزي سه راه پيشنهاد شده است


1- افزايش زمينهاي زير كشت
2- افزايش محصول در واحد سطح
3- افزايش محصول در واحد زمان

زراعت سطحي EXTENSIVE FARMING زراعت فشرده INTENSIVE FARMING
زراعت سطحي نوعي از زراعت است كه زارع تابع شرايط آب و هوايي است . بنابر اين نهاده هاي زيادي را مصرف نمي كند و سطح زير كشت را هم نمي تواند افزايش دهد .
ولي نوعي زراعت فشرده : در اين نوع زراعت از نهاده هاي زيادي مانند بذر هاي اصلاح شده ، كودهاي شيميايي ، ماشين آلات و… استفاده مي كند تا بتواند حد اكثر عملكرد را در سطح بدست آورد .


زعفران با نام علمي كركوس ساتيوس Crocus Sativus از خانواده زنبقيان Iridaceae مي باشد. در برخي منابع، مثلا در دائره المــعارف آمريكانا Americana Encyclopedia ذكر شده است كه اين كلمه از كريكوس Corycus كه نام منطقه اي در سيليسيا Cilicia واقع در شرق مديترانه مي باشد گرفته شده است. عده اي مبداء زعفران را ايالت قديم ماد ايران مي دانند، برخي از محققين نيز خاستگاه زعفران را در منطقه وسيعتري از كره زمين شامل يونان، تركيه، آسياي صغير و ايران مي دانند.


ايرانيان ضمن صدور زعفران به بسياري از نقاط جهان باستان، خواص آن را به يونانيها، روميها، چينيها و اقوام سامي از جمله عربها معرفي كردند و شيوه زراعت آن را در سده هاي اول تا چهارم هجري به امم اسلامي پيرامون مديترانه آموختند. به اين ترتيب كه نخستين زعفران زارها به وسيله ايرانيان تبعيد شده توسط معاويه در نواحي شام داير شدند، سپس كاشت زعفران در شمال افريقا و اندلس (اسپانياي اسلامي) وصقليه (سيسيل) رواج يافت و اقوام ايراني همچون رستميان و بنوطبري در انتقال فرهنگ زعفرانكاري مؤثر بودند.
مستندات تاريخي بيانگر اين واقعيت است كه ايرانيان از روزگاران كهن به زر و زعفران علاقه و توجهي بليغ داشته اند به طوري كه در جشن ها و سرور ها و مجالس بزم و نشاط مانند عروسي ها و اعياد، يا استقبال از بزرگان و زائران زر و زعفران نثار قدمها مي كردند. در برپايي با شكوهتر اين گونه آئين ها، ضمن آذين بندي و آينه بندان، سكه هاي زرين و سيمين را به همراه زعفران و گل و نقل بر سر عروس و داماد يا شخصيتهاي مورد نظر، و گاهي همه حاضران در اين گونه مراسم مي ريختند. در برخي ازمراسم زعفران را به تنهايي، يا همراه با مشك وعنبر و عود دود مي كردند و گلاب مي پاشيدند.


درعصرهخامنشيان زعفران براي تزئين گرده هاي نان ومعطر كردن خوراكها به كار مي رفته است. فرديناند يوستي ضمن شرح زندگاني داريوش نوشته است: ((شاه ايران تن خود را روغني معطر مي ماليد كه عبارت بود از مخلوط روغن آفتاب گردان كه در پيه شير پخته و با زعفران و شراب خرما تهيه ميشد))

. در دوره پارتها زعفران ايران به يونان و روم مي رفت، بعدا چين هم از مشتريان زعفران ايران شد. در عصر ساسانيان كاشت زعفران در قم و بون نيز رايج گرديد و مرغوبيت محصول آنها شهرت يافت. در همان روزگار زعفران در پرداخت كاغذهاي گران قيمت كاربرد پيداكرد، اما پيشتر از آن محلول زعفران به عنوان مركب تحريراستفاده مي شد،وتا قرنها بعددرتركيب مركبهاي تحرير مرغوب به كار مي رفته است. از انواع مركب زعفراني كم رنگ و پر رنگ (از زرد كمرنگ تا قرمز خونين) براي نوشتن عنوان فرمانها و نامه هاي سلاطين و خليفگان و امرا، و همچنين در تحرير عنوانها و سرفصلهاي كتب و رسالات و نيز در تذهيب و تشعير ، و در تصوير ها و نقوش حواشي و متن استفاده مي شده است. افزون بر اينها در تحرير دعاهاي مقدس و همچنين تعويذ ها و طلسم هاي خاص بر روي كاغد و پارچه و گاهي كفن، مركب زعفران به كار مي رفته است .


در منابع پهلوي زعفران با نام پارسي (كركم) ثبت شده است. در يك ترجمه بندهش زعفران جزو اسپرغم ها يا عطرها يا گياهان خوشبوي به حساب آمده، و در ترجمه ديگري از اين كتاب، زعفران در شمار گياهان رنگ كننده پارچه ذكر شده است. كلمه زعفران يك واژهء عربي يا احتمالا معرب است كه ريشه و وجه اشتقاق آن ناشناخته مانده، گو اينكه در منابع غربي براي اين كلمه و كلمه كركم مبناي سومري عنوان شده است. اين نظر قابل تامل در صورتي به واقعيت نزديك است كه مبدا سومريان از نواحي زعفران خيز ايران باشد، يا بتوان آنها را همان بوميان رانده شده از ايران زمين، پس از هجوم آرياهاي دامدار و شبان پيشه پنداشت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید