بخشی از مقاله

PLL چيست و چه کاربردهايي دارد


PLL يا همان حلقه قفل فاز به طور اساسي به فرکانس سيستم کنترل حلقه محصور کننده گفته مي شود که اين تابعي بر اساس حساسيت اختلاف فاز که بين سيگنال ورودي و سيگنال خروجي نوسان گر کنترل شده است .هدف اساسي PLL قفل کردن يا سنکرون کردن زاويه ي لحظه اي (براي مثال فاز و فرکانس ) يک خروجي VCO به زاويه لحظه اي يک سيگنال ميان گذر بيروني که ممکن است نوعي مدولاسيون CW داشته باشد ؛ ايت .PLL بايد مقايسه فاز را انجام دهد .PLL در مدارهاي مجتمع از چندين ساختار مشخص که داراي يک بلوگ دياگرام مفيد و خيلي جالب هستند ؛ تشکيل شده است . شکل شماره 1 شامل يک آشکار

ساز فاز ،تقويت کننده و VCO است که ترکيبي آميخته از تکنولوژي ديجنتال و آنالوگ را در يک بسته نشان مي‌دهد .PLL ها در مدولاتورها ،دي مدو لاتورها ، ترکيب کننده هاي فرکانس حالتي پلکس کننده ها و انواعي از فرايند هاي سيگنالي ديده مي شود . ارزان بودن و در دسترس ها کاربرد هاي وسيعي را باعث مي شود . شکل شماره 2، پيکر بندي اي کلاسيک از PLL را نشان مي دهد . آشکار ساز فاز وسيله اي براي مقايسه کردن دو فرکانس ورودي و توليد کردن

خروجي که شامل اختلاف فاز بين آنهاست . اگر سيگنال ورودي با سيگنال نوسان گر داخلي برابر نبا شد ؛ سيگنال خطاي فاز تقويت شده باعث مي شود ؛ فرکانس VCO از جهت سيگنال ورودي منحرف شود . در شرايط مناسب ، سيگنال VCO به طور کامل درسيگنال ورودي قفل مي کند . به اين نکته با يد توجه شود که آشکار ساز فاز خروجي ، سيگنال Dc است . و ورودي کنترل با vco ، مقداري از فرکانس ورودي را با خود داراست . خروجي vco يک سيکنال با فرکانس توليد شده مساوي با ورودي است . بنابراين تشخيص و تميز ورودي از نويز تا حدودي مشکل است . چون خروجي vco مي تواند موجي مثلثي ، سينوسي يا هر آنچه

نويز وارد شده از روش توليد شده يک موج سينوسي ر امقايسه کرده و قفل کند . يکي از کاربرد هاي معمولي pLL ها دو شمارنده ها است Pll روشي براي توليد کردن پالس هاس ساعت در چند ين خط نيرو فرکانس براي مبدل هاي A/D است . اساس نوسانگر کنترل شده ي ولتاژ VCO ، در شکل 3 نشان داده شده

است . اين نشان مي دهد که اساس نوسان گر کنترل شده ولتاژ که فرکانس اسيلاتور آن با تعيين مي شود مشخص مي گردد . خازن متغيير است . ديود ها بيشتر مواقع که در مدار معکوس قرار بگيرند مانند خازن متغيير عمل مي کنند . اما بايد به مشخصات عملکرد آن در حالت اتصال معکوس توجه شود . در باياس معکوس اين ديود به عنوان يک خازن عمل مي کند و ناحيه تهي آن خاصيت دي الکتريک دارد .


محدوديت هاي شکست ديود تحت تاْثير تغيير مقدار باياس معکوس ، عرض ناحيه تهي را تغيير داده و بنابراين ظرفيت موًثري که توسط ديود به وجود مي آيد ، تغيير خواهد کرد ؛ که اين تغييرات ،تغيير فرکانس رزنانس مدارا سيلاتور را منجر خواهد شد . اما اين چه کمکي به ما مي کند ؟ مهم تر از همه ، VCO ؛ ناپايدار است . هر گونه تغيير جزئي در اختلاف پتانسيل در مدار باعث شيفت فرکانس خواهد شد . و اگر روشي وجود داشت که ما مي توانستيم مصالحه اي بين VCO و پايداري اسيلاتور کريستال برقرار کنيم ما مي توانستيم يک سيستم ايجاد کننده فرکانس ايده ال داشته باشيم . اگر يک آشکار کننده فاز از طريق خروجي يک VCO و اسيلاتور کريستال تغذيه مي شد ؛ چه اتفاق مي افتاد ؟ آشکار کننده فاز چيست ؟ به شکل 4 نگاه کنيد .
يک آشکار کننده فاز شبيه به يک متمايز کننده با آشکار کننده ي نسبي مورد استفاده دردي مدولاسيون فرکانس مي باشد و يا آن مي تواند يک وسيله ديجيتالي شبيه يک کيثت انحصاري «OR » باشد . اگر دو سيگنال به آشکار ساز فاز داده شوند ،که از لحاظ فاز و فرکانس يکسان باشد در اين صورت آشکار ساز هيچ خروجي نخواهد داشت . با وجود اين ، اگر اين سيگنال ها از لحاظ فرکانس و فاز يکسان نبا شد ،اين اختلاف به يک سيگنال خروجي dc تبديل مي شود .

اختلاف فاز يا فرکانس در ميان دوسيگنال بزرگتر باشد ؛ولتاژ خروجي بزرگتر خواهد بود . به شکل شماره 4 نگاه کنيد . خروجي هاي vco و اسيلاتور کريستال با يک آشکار ساز فاز ترکيب شده اند و هر گونه اختلافي به يک خروجي ولتاژ dc منتهي خواهد شد . فرض کنيم که اين ولتاژ dc به يک اسيلاتور کنترلي ولتاژي فيربک شده است . به طريق که آن خروجي vco را به فرکانس اسيلاتور کريستال مي راند . سرانجام vco بر روي فرکانس اسيلاتور کريستال قفل خواهد شد . اين پديده به اصطلاح حلقه قفل فاز خوانده مي شود تنها قسمتي از خروجي vco لازم است که به آشکار ساز فاز فرستاده شود . وباقي مانده آن مي تواند به

عنوان خروجي قابل استفاده باشد . فرض کنيد که فرکانس کريستال ما IOMHZ باشد ولي ما بخواهيم که VCO برروي 2OMHZ عمل کند البته آشکار ساز فاز که اختلاف فرکانس را آشکار خواهد کرد وvco راتا iomhz پايين خواهد کشيد . چه مي شد اگر ما مي توانستيم آشکار ساز فاز را مجبور کنيم به اين تفکر که vco واقعا ٌ يک عمل کننده بر روي iomhz باشد . زماني که حقيقتاٌبر روي2omhz عمل مي کند به شکل 5 نگاه کنيد . فرض کنيم به طور مثال درشکل 4 مايک مقسم چهار تايي به جاي دوتايي استفاده مي کرديم . که دراين صورت درحالت قفل Vco هنوز در فرکانس 4omhz به پايداري فرکانس مرجع کريستال مي ر

سيد . نوسان سازي هايي وجود دارد که در يک رنج وسعيي از فرکانس ها عمل مي کنند . اسيلاتورهاي فرکانس متغيير vfo باعث تغيير فرکانس به وسيله تغيير دادن يکي از مدارهاي تعيين شده فرکانس مي شوند .


موَ لفه هاي Pll
آشکار ساز فاز :اجازه بدهيد نگاهي به اساس آشکار ساز و فاز بياندازيم .در حقيقت دو نوع آشکار ساز فاز داريم . نوع يک و نوع دو نوع يک آشکار ساز فاز ؛ طوري طراحي شده است که با سيگنال آنالوگ يا سيگنال موج مربعي ديجيتالي عمل مي کند و نوع دو آشکار سا زفاز به وسيله سيگنال گذر اديجيتال (لبه ها ) کار مي کند . ساده‌ترين آشکار ساز فاز نوع يک ؛ يک گيت انحصاري or است شکل شماره را ببينيد . بوسيله يک فيلتر پايين کذر ،نموداري از ولتاژ خروجي در برابر اختلاف فاز نسبت به ورودي موج مربعي با دوره زماني 50% نشان داده شده است . نوع يک‌،آشکار ساز فاز ،به ولتاژ خروجي در مقابل مشخصات فاز شبيه است . اگر چه مدارات دروني واقعا ٌ يک «مالتي پلير چهار گوشه » هستند و همچنين يک «ميکرتعادل کننده » ناميده مي شوند . امروزه مهندسان به صورت ثابت درطراحي مدارهاي pll رقابت مي کنند . زيرا سطح نويز فاز وخصوصيات بنيادي سيکنال هاي نويز ،بويژه درطراحي شبکه هاي راديويي و بي سيمي مهم هستند در طراحي امروزه ترکيب کننده ها ،در سرعت سؤچينگ pll هايي که داراي پارامتر هاي بحراني هستند و بويژه براي شبکه هاي مدرن از جمله wlans وwedma و تکنولوژي بلوتوس مورد استفاده قرار مي گيرد . براي سرعت سؤچنگ حلقه سيگنال احتياج به رقابت درطراحي pll احساس مي شود . سرعت به طور عمده تا بمي از پنهاي باند حلقه است . اما در بيشتر مواردپنهاي باند حلقه نمي تواند به دليل محدوديت هاي نويز فاز بيش از اندازه گسترش يابد . نوع دوم آشکار ساز فاز تنها حساس به زمان وابسته به لبه ي سيگنال و ورودي VCO است که در شکل شماره 6 نشان داده شده است . مدار مقايسه گر فاز بزرگتر از پالسهاي خروجي پيش فاز و پس فاز که اينها وابسته به خروجي VCO منتقل شده هستند که به ترتيب بعد يا پس از انتقال سيگنال مرجع اتفاق مي افتد . پنهاي اين پالس ها با زمان بين لبه هاي مربوطه برابر است . مدار خروجي به تر تيب جريان پاسخ دهيد را در طول پالسها سينک يا سورس مي کند . با اين حال مدار با ز است . و ميانگين ولتاژ خروجي در مقابل اختلاف فاز بزرگتر است ؛شبيه آنچه درشکل 7 نشان داده شده است . اين به طور کامل به دور ه زماني سيگنال ورودي وابسته است . بدون شباهنگ به موقعيت مقايسه گر فاز نوع يک که اخيراٌبحث شد . به عبارت بهتر خصوصيات اين آشکار ساز فاز در حقيقت اين است که تمام پالس هاي خروجي وقتي دوسيگنال قفل مي کنند ،ناپديد مي شوند .اين معني مي دهد که دراشکار ساز نوع اول هيچ ريپلي درخروج موجود نيست تا در حلقه مدولاسيون با فاز دوره اي توليد شود . هميشه ،اختلاف زيادي بين دو نوع آشکار ساز هاي فاز وجود دارد آشکار ساز نوع اول هميشه در خروج ،موج توليد مي کند که با يد به وسيله فيلتر حلقه ،فيلتر شود . بنابر اين در يک pll با آشکار ساز نوع اول ،فيلتر حلقه مانند فيلتر پايين گذر عمل مي کند تاسيگنال خروجي منطقي در حالت اوج را صاف کند . اما هميشه ريپلي باقي خواهد ماند . و اين نتيجه نوسا نهاي فاز دوره اي در يک حلقه است . در مدارهايي که حلقه هاي قفل فاز براي ضرب يا ترکيب فرکانس استفاده


مي شود ؛ «کنار باند مدولاسيون فاز » با سيگنال خروجي جمع مي شود . آشکار ساز فاز نوع دو تنها زماني پالسهاي خروجي توليد مي کند که خطا ي فاز بين سيگنال منبع وvco وجود داشته باشد . چون خروجي آشکار ساز فاز شبيه مدار باز است . که خازن فيلتر حلقه به عنوان قطعه ي ذخيره ولتاژ عمل کرده و ولتاژ ي که از فرکانس ‌‌‌‌vco مستقيماٌداده مي شود را نگه مي دارد. اگر سيگنال مرجع دور از فرکانس حرکت کند ، آشکار ساز فاز يک رديف پالس هاي کوتاه توليد مي کند ؛و خازن با ولتاژ جديد براي گذاشتن vco قبلي در داخل قفل شارژ (يا دشارژ )مي شود . دومين صورت pll به طور اساسي در طراحي ها تکنولوژي

ترکيب کننده هاي بکار مي رود بيشتر pll به طور اختصاصي براي ترکيب کننده هايي که سه و چهار حلقه معمول دارند طراحي مي شوند . که از يک ترمينولوژي مختلف استفاده شده و بيشتر داراي فاز وبهره حلقه باز هستند lm567 يک تراشه عمومي پرکاربرد حلقه قفل فاز است که شامل ،پايداري بالا ،اسيلاتور کنترل شده ي ولتاژ خطي بالاvco دي مدولاسيون fm اعوجاج کم و دوبرابر کننده بالايس آشکار ساز فاز با يک حاصل خوب است . اين تراشه داراي 8 پايه مي باشد که پايه 1 آن به وسيله خازن به زمين وصل مي‌شود که به عنوان فيلتر خروجي عمل مي کند .مقدار اين خازن بايد تقريباٌ دوبرابر خازن پايه شماره 2 است و دررنج

ميکروفاراد قرار دارد . با استفاده از پايه يک مطالعه مي توان حساسيت مدار را کنترل کر د اگر بخواهيم حساسيت مدار را افزايش دهيم بايد پايه يک را از طرفي با يک مقاومت به تغذيه وصل کنيم و از طرف ديگر با خازن به زمين ؛که مقاومت ‌r و خازن به صورت سري قرار مي گيرند . اما اگر بخواهيم حساسيت مدار را کاهش دهيم پايه يک را با مقاومت r و خازن به صورت موازي به زمين وصل مي کنيم . پايه شماره 2 که يک فيلتر پايين گذراست با خازن به زمين وصل مي شود . همچنين با استفاده از اين پايه مي توان سرعت عملکرد تراشه را کنترل کرد به اين صورت که هر چه مقدار مينيمم شود ، سرعت عملکرد ماکزيمم مي شود ومقدار خازن با مقدار سرعت نسبي معکوس دار د.


پايه شماره 3 ، ورودي تراشه است . اين پايه درحقيقت فاز يا فرکانس را که قرار است با فاز يا فرکانس اسيلا تور داخلي تراشه ،vco مقايسه شود ودر يک فاز يا فرکانس برابر قفل کند ؛ را وارد تراشه مي کند . بهتر است قبل از ورود ي پايه 3 ، يک خازن در حدود نانو فاراد استفاده شود . پايه شماره 4پايه تغذيه يا vcc است . اين پايه تنها پايه تغذيه مدار مي باشد ودر مدار تغذيه منفي نداريم . مقدار تغذيه اين تراشه بين 5 ولت تا 12 ولت مي باشد وبهترين ولتاژ مورد استفاده 9 است . پايه شماره 5 وپايه شماره 6 يک مقاومت يک مقاومت وصل مي شود واز طرف ديگر پايه 6به وسيله خازن زمين مي شود. وخازن ومقاومت زوجي را تشکيل مي دهند که با شارژ و دشارژ شدن خازن توسط مقاومت ،يک اسلاتور کنترل شده ولتاژ vco به وجود مي آيد . در حقيقت اين دوالمان مقدار فرکانس vco را نيز مشخص مي کنند . فرکانس داخلي از فرمول زير به دست مي آيد .



در اين فرمول بهتر است مقدار بين 2کيلواهم تا 20 کيلو اهم باشد . پايه شماره 7 زمين است ومستقيماٌبه زمين وصل مي شود .
پايه شماره 8 پايه خروجي تراشه است . اين پايه حساس به لبه بالا ست به همين خاطر توسط مقاومت بايد به تغذيه وصل شود . تا زمانيکه فرکانس يا فاز ورودي بافرکانس يا فاز اسلاتور داخلي برابر نباشد خروجي پايه 8 تقريباٌبرابر VCC است يعني در يک منطقي قرار دارد . و وقتي فرکانس يا فاز با فرکانس يا فاز اسلاتور داخلي برابر باشد خروجي شروع به نوسان کرده و با همان فرکانس VCO يک وصفر مي شود و اين عمل تا زماني ادامه مي يابد که فرکانس يا فاز ورودي با فرکانس يا فاز اسلاتور داخلي برابراست .
مشخصات تراشه LM567 :1- رنج پهناي فرکانس (500khz تاooihz )


2-پايداري بالا ي فرکانس مرکزي 3-پهناي باند قابل کنترل مستقل
4-سيگنال باند خروجي بالا وخذف کردن نويز 5-توانايي کشيدن 100 ميلي آمير درخروجي 6-فرکانس قابل تنظيم بالا از رنج 1 تا 20 با يک مقاومت خارجي . کاربردهاي تراشه LM567
1-کنترل از راه دور باحامل جريان 2- کنترل هاي مافوق صوت
3- ارتباطات بدون سيم 4- مدولاسيون FSK 5- دي مدولاسيون FM
6- ترکيب کننده فرکانس 7- ربات ها ، کنترل راديو وماهواره ها
تراشه 4093
اين تراشه داراي چهار اشميت تريگر NANMD دو ورودي است . که هر يک از
چهار اشميت تريگر NAND مي تواند به طور جداگانه مورد استفاده قرار گيرند .اگر يک يا هر دو ورودي يک اشميت تريگر صفر باشد خروجي يک خواهد شد اگر هر دو وورودي يک باشد خروجي صفر مي گردد . اگر اين تراشه تنها به عنوان NAND استاندارد به کارمي رود ، به رليل پسماند داخلي hgstersis) ) درورودي ها اين تراشه براي ورود هاي نويز دار يا داراي زمان صعود و نزول کند مناسب است . همچنين براي کاربرد هاي آستابل و منو استابل مناسب است . با افزايش ولتاژ

ورودي ، بارسيدن به ولتاژ 2.9ولت براي ولتاژ تغذيه 5 ولت و5.9 ولت براي ولتاژ تغذيه 10ولت ، خروجي تغيير مي کند و در هنگام کاهش ولتاژ ورودي ، بارسيدن به ولتاژ 1.9 ولت براي ولتاژ تغذيه 5 ولت و 3.9 ولت براي ولتاژ تغذيه 10ولت ؛ خروجي تغيير خواهد کرد . بنابراين پسماند يا باند مرده برابر 1 ولت براي ولتاژ تغذيه 5 ولت و2 ولت براي ولتاژ تغذيه 10 ولت مي باشد اين تراشه داراي 16 پايه است که چهار اشميت تريگر namd دو ورودي آن عبارتند از :اشميت تريکر اول ؛ پايه ها

ي 1و2 ورودي و پايه 3 خروجي ، اشميت تريگر دوم ، پايه هاي 5و6 ورودي وپايه 4 خروجي ، اشميت تريگر سوم ،پايه هاي 8و9 ورودي و پايه 10 خروجي ، اشميت تريگر چهارم ،پايه هاي 11و12 ورودي وپايه 13 خروجي است . پايه 7 به زمين وصل مي شود و پايه 14 ، ولتاژ تغذيه VCC است . کاربرد ها : 1- شکل دادن پالس و سطح منطقي
2- مورد استفاده در سيستم هايي که سيگنالنويزي دارند 3- مولتي و

يبراتورهاي ،
مونوآستابل و آستابل 4- آشکارسازهاي ولتاژ آستانه

تراشه تايمر 555:


تراشه 555 در پاسخ به ورودي هاي فرمان داده شده مي تواند وقفه هاي زماني دقيقي در خروجي توليد کند . همچنين اين تراشه مي تواند تابعي نوسانگر باشد .
اين تراشه وقفه در گستره وسيعي از کاربردها استفاده مي شود که در حالت نوسان موجهاي مربعي توليد مي کند . برخي از مشخصات اين تراشه عبارت است از :
1-زمان خاموش شدن کمتر از 2 ميکروثانيه 2-فرکانس عملکرد بالاي 500 کيلو هرتز 3- دقت زماني ميکرو ثانيه 4- عملکرد در پايدار ياددداشت برداري و حالت منواستابل 5-جريان خروجي بالا 6- دوره زماني قابل تنظيم
7- پايداري حرارتي بالا
بعضي از کاربرد هاي تراشه 555
1- زمان شمار دقيق 2- توليد کننده پالس 3- توليد کننده زمان تاْخير
4- مدولاسيون پهناي پالس
اين تراشه شامل 8 پايه مي باشد . پايه 1 آن مستقيماٌ به زمين وصل مي شود . پايه 2 آن تريگر است و پايه 6 آن تريشولد است . که اين پايه ها دو حالت اسلاتور به هم وصل مي شوند .پايه 3خروجي است که در حالت نوسانگر پالس هاي مربعي توليد مي کند . پايه 4 اين تراشه رسيت است که زمانهايي در صورت لزوم مثلا ٌ حالتي که خروجي يک منطقي است با وصل به زمين توسط مقاومت مي توان مدار را دوبار هاز نو راه اندازي کرد . و تغييرات خروجي را مشاهده کرد . اما درحالت عادي به تغذيه وصل مي شود . پايه 5 ،ولتاژ کنترل است که به وسيله يک مقاومت به زمين وصل شده و مقدار ولتاژ تريگر و ولتاژ ترشولد راشارژ مي کند اما در بيشتر کاربرد ها به وسيله يک خازن نانو فاراد به زمين وصل مي شود که در اين حالت باعث باي باس کردن ريپل منبع تغذيه و ولتاژ هاي نويز و کم کردن تاْ ثير ولتاژ تريگر و ولتاژ تريشولد مي شود . پايه شماره 7 – پايه دشارژ است و بيشتر درنوسانگر بودن تراشه با شارژ ودشارژ شدن نقش خود را اعمال مي کند . پايه شماره 8 به منبع تغذيه VCC ،و ولت وصل مي شود .
چون ما در اين پروژه از اين تراشه به عنوان نوسانگر موج مربعي استفاده خواهيم کرد به توضيحات در مورد چگونگي نوسان اين تراشه مي پردازيم براي درست کردن يک نوسان ساز با استفاده از تراشه تايمر 555 پايه هاي 2 و6 يعني تريگر و تريشولد را به هم ديگر وصل کرده و همين نقطه اتصال را از طرفي با خازن C به زمين وصل کرده و از طرف ديگر با استفاده از مقاومت به پايه 7 وهمچنين پايه 7 از طرف ديگر با مقاومت به منبع تغذيه VCC وصل مي کنيم . ديگر پايه‌هابراساس شرح قبلي که داده شد . وصل مي شوند . طريقه نوسان کردن تراشه با استفاده از ولتاژ هاي تريگر وتريشولد صورت مي گيرد .
درفاصله زماني خازن C توسط پايه 7- که از داخل تراشه با پايه يک حالت کليدي وصل و قطع را دارد ، دشارژ مي شود و تداوم اين کار باعث ظاهر شدن موج نوسانگر مربعي شکل در پايه 3 مي شود که زمان On موج مربعي مدت زمان شارژ خازن و زمان OFF موج مدت زمان دشارژ خازن مي باشد به عبارت ديگر با تغيير عقا ديگر مي توان مدت زمان ON وoff يک دوره کامل موج وهمچنين فرکانس يا همان T رانيز کنترل کرد و با توجه به مورد استفاده خود موجهايي با فرکانس هاي متفاوت و زمان ON و OFF دلخواه بدست آورد که اين مقادير توسط فرمول هاي زير براي قابل محاسبه مي باشند .





تنظيم کننده ولتاژ L7809
سري تراشه هاي L7800 که داراي سه پايه مي باشند ، تنظيم کننده ولتاژ مثبت درزنج هاي مختلف هستند که مي توان از روي شماره تراشه به ولتاژ dc خروجي آنهايي برد به طوري که در شماره L7800 ؛دوصفر آخر نماينده مقدار ولتاژ خروجي است . همچنين اين تراشه در اشکال و مشخصات متفاوت موجود مي باشد . که کاربد هاي آن با توجه به مشخصات ساختاري متفاوت است . پايه شماره 1 اين تراشه ورودي است . ولتاژ ورودي اين تراشه مي تواند برق شهري باشد که با استفاده از يک ترانسفورماتور کاهنده مثلاٌ 220 ولت به 12 ولت و پس از عبور اين ولتاژ از 4 ديود که همان يک سوکننده پل مي باشند به ورودي تراشه برسد . پايه هاي شماره 2 زمين است وپايه شماره 3 ، خروجي تراشه است که يک ولتاژ خطي شده ثابت را درآن خواهيم داشت .برخي از خصوصيات اين تراشه عبارت است از .
1- 9، 12، 5/1 ،18 ، 24 ولت 3- حفاظت گرمايي بالا . اين تراشه در موارد ي که به ولتاژ ،ثابتي نياز است مورد استفاده قرار بزرگترين مزيت اين تراشه ، خطي بودن کامل وبدون ريپل ونويزاست .
پيش تقويت کننده دوکاناله LA3161
اين تراشه اي است که به عنوان تقويت کننده ولتاژ ورودي به کار مي رود . که به دليل وجود دوتقويت کننده مجزا در اين تراشه مي توان بهره ي نسبتاٌ بالايي از اين تراشه گرفت . LA3161 داراي 8 پايه مي باشد که پايه 2 و پايه 8 ، ورودي تقويت کننده هاي شماره يک و شماره2 است . پايه هاي 2 و7 ، مسير فيدبک با خروجي راتشکيل مي دهند که با تغيير مقدار مقاومت بين پايه 2 و خروجي تقويت کننده شماره يک و همچنين با تغيير مقدار مقاومت بين پايه 7 و خروجي

تقويت کننده شماره دو مي توان مقدار بهره ي هر دو تقويت کننده را تغيير داد . پايه 3، خروجي تقويت کننده شماره يک و پايه شماره 6 خروجي تقويت کننده ي شماره 2مي باشد . پايه 4 ، تغذيه تراشه و به VCC وصل مي شود و پايه 5 نيز مستقيماٌ به زمين وصل مي شود . برخي از مشخصات ساختاري اين تراشه :1- تقويت کننده دوکاناله 2- حذف ريپل با تنظيم کننده ولتاژ دروني تراشه با عملکرد خوب 3- احتياج کم به المان هاي خارجي 5-نويز کم ماکزييم ولتاژ منبع تغذيه

VCC اين تراشه 18 ولت است که توصيه مي شود از 9 ولت استفاده شود محدوده دمايي اين تراشه بين 20-سانتي گراد تا75+ سانتي گراد است . بهره هر کدام از تراشه ها مي تواند حدود 35db باشد . ولتاژ خروجي داراي اعوجاج هارمونيک 1% است . مقاومت بار اين تراشه بهتر است درحدود 10کيلو اهم باشد و مقاومت ورودي اين تراشه برابر 100 کيلو اهم است بايد يادآوري هم کنيم که ما از تقويت کننده شماره يک اين تراشه به عنوان يک تقويت کننده لگاريتمي استفاده مي کنيم .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید