بخشی از مقاله

بافت برداري عضلاني زير پوستي

روند: از هر عضله اي مي‌توان نمونه‌برداري كرد ولي به منظور جلوگيري از تنوع در عضلات و قسمتهاي مختلف از يك عضله خاص مورد نياز است عضله glvteal و مياني معمولاً مورد استفاده قرار مي‌گيرد. محدوده 5/2 cm2 از پوست جدا مي‌شود تراشيده شده و براي روند استريل آماده مي‌شود. بخش آماده شده محلول به خود عضله تزريق نمي‌شود يك شكاف يك سانتي‌متري درداخل پوست و در صورت نياز و ضخيم بودن عشا در آن ايجاد مي‌شود

ابزار بافت برداري شامل يك سوزن بيروني يك سيلندر برش دنده داخلي و Stylettc و سوزني كه همراه با سيلندر برش دهنده است در ميان شكاف فشار داده مي‌شود و به داخل عضله مي‌رود سيلندر برش دهنده به صورت جزي بيرون كشيده مي‌شود تا قسمت كناري سوزن را نشان دهد. كه بعد آن را با فشار به عضله وارد خواهند ساخت اين باعث مي‌شود كه قسمت كوچكي از عضله وارد پنجره كناري شود و درون حفره سوزني جاي بگيرد

كه بعد با فشار كامل سيلندر برش دهنده به داخل كاملاً بريده خواهد شد. اين كار را چند بار تكرار مي‌كنيم تا 20 و m از عضله را نمونه‌برداري كنيم سپس سوزن را بيرون مي‌آورند و از دسته آن براي جدا كردن نمونه از سوزن استفاده مي‌كنند مي‌توان اين زخم را بخيه زد ولي در حاليكه تنها يك برش كوچك صورت گرفته است چنين كاري لازم نيست .

آماده سازي نمونه :
سپس نمونه‌ها را براي hixtochemical آماده مي‌كننند حتي براي biochemical و مطالعات فراساختاري نمونه‌‌هاي hixtochemica به شكل قسمتي متقاطع و يخ زده داخل نيتروژن مايع قرار مي‌گيرد. پس از برش، قسمتها رنگ مي‌شوند تا نوع انقباض مشخص شود. همين طور ظرفيت اكسايش و توان گليكولئيك آن هم مورد بررسي قرار مي‌گيرد. براي بررسي biochemical خون و نسوج متصل جدا مي‌شوند و نمونه داخل نيتروژن مايع براي آماده سازي بعد قرار مي‌گيرد. براي مطالعات فراساختاري بخشي از تار عضلاني از نمونه جدا مي‌شود و داخل يك ثابت كننده قرار مي‌گيرد


نتايج
خواننده به متن براي تشريح جزئي نتايج مطالعات بافت برداري عضلاني مراجعه كند.
تحليل مايع زلالي مفصلي synovial flvid
جمع‌آوري و تحليل مايع سينويال مفصلي يك عملكرد كلينكي مرسوم است. نمايش اصلي معمولاً تفاوت بين يك شرايط عفوني و شرايط غيرعفوني باشد. اين روند بيشتر مواقع در محل اتصالات صورت مي‌گيرد و البته به ميزاني كمتر براي پوششهاي تاندون و كيسه هاي آن نوع ارزيابي مورد نياز بستگي به شرايط مورد نياز دارد و بنابراين جمع‌آوري كاملاً استريل و ارزيابي آن براي همه نمونه ما ضروري نيست.


روند : نمونه‌ها مي‌بايست هميشه تحت شرايط استريل جمع‌آوري شوند تا مانع از عفونت شود. هنگامي كه يك ارزيابي مطالعه باكتريايي ضروري است ولي بايست از آلودگي تصادفي جلوگيري كرد يك روند كاملاً استريل با كلاه، ماسك، روپوش بلند و قسمتهاي پوشيده شده به كار گرفته مي‌شود. جمع‌آوري معمولاً همراه با ايستادن است صورت مي‌گيرد گرچه بيهوشي عمومي هنگامي كه دام بيمار همكاري نمي‌كند و هنگام انجام يك روند كاملاً استريل ضروري است.


آماده سازي محيط و اندازه سوزن براي بيهوشي موضعي حفره مفصلي است. روند جمع‌آوري كاملاً استريل در ضميمه، شرح داده شده است. بنابراين اوليه بخشي از بيرون كشيده را مي‌توان براي مطالعه باكتريايي به كار گرفت براي نماندن شانسي براي آلودگي تصادفي سرنگ مي‌بايست هنگام ورود به بدن به سر سوزن متصل شود. پس از وارد ساختن سوزن همراه سرنگ متصل نمونه به آرامي بيرون كشيده مي‌شود. و سرنگ بيرون آمده و سر‌ آن را رويش مي‌گذاريم يك سرنگ جديد به سوزن متصل است و مايع سينويال بيشتري براي محاسبات باقي مانده جمع‌آوري شده است.


مديريت نمونه : مديريت نمونه‌ها براي مطالعه‌هاي باكتريايي در ضميمه C شرح داده شده است. راهي كه طي آن با نمونه برخورد خواهد شد بستگي به نوع ارگانيسم هاي مورد انتظار و تاخير قبل از پروسه دارد. اگر تاخير مورد انتظار باشد يك عامل انتقال مناسب مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
تشخيص‌هايي كه مي‌تواند روي نمونه باقي مانده صورت بگيرد شامل ظاهر، حجم، شكل توده، پروتئين، غلظت، كيفيت تعليق ماده بزاقي، سلول شناسي آنزيم‌ها و تحليل اجزا است. يك ارزيابي معمول از يك نمونه شامل تشخيص ظاهر، حجم، شكل توده، پروتئين، غلظت سلول شناسي است. نمونه را براي ظاهرش آن موقع جمع آوري مورد ارزيابي قرار مي‌دهند.

توانايي لخته شدن مايع سينويال هم در لوله جمع شده مورد بررسي قرار مي‌گيرد وسيكوزيته، پروتئين و ارزشهاي خون شناسي بررسي اين مايع سينويال قرار گرفته در لوله همراه با EDTA مورد بررسي و محاسبه قرار مي‌گيرد خيلي راخت مي‌توان با قرار دادن چند قطره از مايع سينويال بين انگشت اول و انگشت شصت به خوبي تخمين زد كه مايع چه مقدار مي‌تواند بيرون بماند. اين لخته موسين براي نمونه EDTA هدايت مي‌شود.


نتايج : بعضي رفرنس‌ها براي پارامترهايي كه معمولاً براي ارزيابي مايع سينويال مفصلي مورد استفاده قرار مي گيرند در جدول 1-5 آمده است. از مايع به عنوان يك نمونه استفاده كنيد به عنوان يك قانون كلي مايع سينويال مفصلي در مواردي از مسمويت عفوني همراه با ميزان سلول هسته‌اي شده افزايش يافته است همچنين غلظت پروتئين و نسبت نوترونيل و تمايل به لخته شدن، تيرگي كاهش وسيكوزيته و كيفيت حالت بزاقي و حضور انواع باكتري‌ها از جمله همين موارد است. باكتريها هميشه در يك قابل رويت نيستند و معمولاً رشد آنها در طبيعت متصل مي‌شود چرا كه آنتي بيونيك‌هايي در قسمت مفصلي حضور دارند كه باعث جدا شدن باكتري‌ها از غشا مفصلي مي‌شود.


سيتگرافي Scintigraphy
مواقع بسياري هست كه دليل لنگش توسط آزمايشات معمول فيزيكي وراديوگرافي مشخص نمي شود البته اين موارد گاهي اوقات به دليل عدم وجودتجربه يا عدم همكاري بيمار است اصلي ترين دليل آن عدم تشخيص محل دقيق درد توسط بيهوشي تشخيص يا به دليل قرار گرفتن آن محل در عمق نسوجي رويه بدن است كه بيهوشي، لمس كردن بي‌فايده خواهد بود. Scintigraphy براي ارزيابي لنگش در سال 1977 معرفي شده و از آن پس ارزش آن به عنوان يك تكنيك عكس‌برداري در موارد دشوار تاييد شده است Scintigraphy متشكل از تزريق وريدي يك داروي ساتع كننده اشعه گاما است كه فعاليت آن هنگام توزيع در تمام بدن توسط كريستال پديد سديم قرار گرفته روي دروبين گاما با يك ابزاري چشمك‌زن دستي كوچك يا نقطعه شمار مورد تشخيص قرار مي‌گيرد اين داروي راديويي شامل يك گروه، راديونوكليد هماره با تعقيب كننده بافت مي‌باشد.


اين راديو نوكليد تكنيوم 99 است Technetivm
روند: بيمار بايد به شكل مناسب آبديده شود از آنجا كه مواد بيهوش كننده تشخيص مورد استفاده قرار گرفتهسات بايد يك فاصله زماني حداقل 3 روز بين بيهوشي و Scintigraphy وجود داشته باشد كه چه اين فاصله مي‌تواند با استفاده از كاهش يابد. ميزان تزريق داوري راديويي بين 2 تا 8 mB/kg براي چشمك‌زدن دستي و مصرف دوربين گاما است(به ترتيب). استفاده آن به همراه سرنگ و دستكش خواهند بود تصوير 30 دقيقه بعد براي اسكن فاز 2 و 2 تا 3 ساعت بعد براي اسكن فاز 3 به كار مي‌رود و حاصل مي‌شود

همه تصاوير با مهار مناسب است صورت مي‌گيرد يا درحالت ايستاده در حالت تسكين و يا بيهوشي براي اسبهايي با طبيعت خوب و مناسب (رام و آرام) تصوير بردراي ازاعضاي پاييني با ايستادن اسب انجام مي‌شود. و در صورت نياز آزمايش اعظاي بالايي و البته براي اسبهاي چموش كه همكاري نمي‌كنند يا نمي‌توانند ايستاده آزمايش شوند بكار مي رود. كه چهاسكن‌هاي بسياري براي ارزيابي يك جراحت كه قبلاً توسط راديوگرافي مشخص مي‌شده است. به كار مي‌رود. در بسياري از موارد راديوگرافي پس از تشخيص يك منطقه با افزايش فعاليت توسط Scintigraphy به كار مي‌رود.


جمع آوري اطلاعات تا زمانيكه تعداد مشخص از شماره‌ها و محاسبه كردند ادامه مي يابد بر اساس تجهيزات، اطلاعات رو به جلو خواهد رفت و به شكل Scintigraphy نمايش مي‌يابد يا اينكه به شكل يك سري هيستوگرافي متقارن چپ و راست ديده خواهد شد. تكنيك‌هاي دقيق با توجه به تجهيزات و موسه متفاوت خواهد بود و اينجا مورد بحث قرار نمي‌گيرد.


نتايج : بايد به خاطر داشته باشيم كه Scintigraphy مدل‌هايي را مشخص مي‌سازد كه به دليل جريان خون بالا فعاليتي متابوليك افزايش استخوان يا هر دوي آنها فعاليت راديواكتيويته بيشتر شده است و محل هايي كه اين فعاليت به دليل كاهش پارامترهاي قبلاً ذكر شده مثل هنگاميكه شكستگي استخوان وجود دارد دچار كاهش فعاليت شده است گرچه محل‌هاي بسياري وجود دارد كه Scintigraphy آن را نشان مي‌دهد بعضي از شرايط ويژه كلينيكي كه مي‌تواندبا اطلاعات حاصل شده از اسكن استخوان حاصل آيد در زيرمي‌آيد.


• فشار : يا شكستگي ناقص: شكستگي‌ها در استخوان‌هاي قدامي طويل و استخوانهاي سوم دست، معمولاً در راديوگرافي در مراحل اوليه ديده نمي شود و تشخيص محل با استفاده از راديوگرافي خيلي دشوار و اغلب غيرممكن است. شكستگي‌هاي فشاري (ترك خوردگي) در قسمتهايي خاص از استخوان رخ مي‌دهد كه اين مورد طبق بارهاي مكانيكي اصلي خواهد بود شكستگي‌هاي مشابه هم مي‌تواند شامل استخوان‌هاي كوچك دست و پا شود.
• سندرم استخوان نادي: اين يك سندرم گيج كنندهاست كه در آن Scintigraphy خيلي موثر است و به تصميم‌گيري كمك بسياري مي‌كند كه چه دليلي باعث ايجاد درد شده است و اينكه آيا قسمتهاي نرم شامل استخوان‌هاي كوچك كنجدي وجود دارد يا نه.


• تورم استخوان سوم انگشت اين يك مشكل معمولي است وScintigraphy مي تواند افزايش فعاليت استخوان را پيش از تغييرات راديوگرافي و توسعه آن نشان دهد و همين طور يك حالت از فعاليت تغييرات راديوگرافي را تعريف كند.
•ورم مفاصل : ورم مفاصل به صورت عفوني و افزايش فعاليت را در نتيجه افزايش جريان خون نشان مي دهد و بعد هم در نتيجه افزايش فعاليت استخوان.


• ستون فقرات : اسب‌هاي كاري معمولاً به دليل درد همراه با ورم مفاصل كمر يا افزايش وضعيت خار مانند در پشت دچار معلوليت مي‌شوند تشخيص اين سندرم اغلب كار سختي است و اغلب اهميت تغييرات راديوگرافي ناشناخته است.
Scintigraphy همراه با تشخيص فعاليت استخوان در فراهم ساختن تغييرات راديوگرافيكي كلينيكي اهميت دارد.


• محل‌هاي اتصال رباطها و تاندول‌ها روي استخوان مصدوميت براي اين محلها باعث التهاب بافتهاي نرم و بخش هاي مركزي توليد استخوان مي‌شود كه توسط راديوگرافي قابل رويتاست اگر محل مصدوميت قابل تشخيص باشد Scintigraphy مي‌تواند چنين محلهايي را مورد تشخيص قرار دهد و وضعيت فعاليت موچود استخوان را كه در راديوگرافي ديده شده است تشخيص دهد كاملاً مشخص است كه تغيير اسكن‌هاي استخوان ممكن است با اشتباه همراه باشد اغلب با تشخيص ناردست همه قسمتهاي افزايشي فعاليت كه به آن «نقاط گرم» مي گويند.


تحليل حركت غيرتهاجمي noninvasive
گرچه آزمايش ساده بصري از يورتمه رفتن يا لنگش اسب از اهميت بسياري برخوردار است. چشمان انسان در ديدن آنچه در حال وقوع سريع است ناتوان خواهد بود خوشبختانه تكنولوژي هاي بسياري براي تحليل يورتمه سواري از طريق آزمايشات كلينيكي حاصل شده است. تاكنون چنين تكنولوژيها محدود به آزمايشات آزمايشگاهي بود كه دليل آن هم هزينه اين تغيرات بوده است همين طور دشوار بودن حصول كارشناسي در تعيين آنچه رخ داده زمان مورد نياز براي توسعه روشهاي مختلف و فراهم ساختن پايگاه داده‌ها.

تحليل بيومكانيكي
نيروهاي خلق شده در برخورد سم- زمين نيروهايي كه به هنگام برخورد سم با زمين خلق مي‌شود نيروي عكس العمل زيمن (GRF) به وسيله صفحات نيرو، نعل‌ها، زين بر ساسا ابزار در دسترس قابل محاسبه خودهد بود. GRF به حالتهاي عمودي، افقي و اجزاي طولي تقسيم مي شود شده است. براي مقايسه‌اي ساده هر نتايج براي يك ميزان حجم بدن مشخص و مدت زمان خاص محاسبه مي شود. براي صفحات مي‌بايست در يك محل حضور داشته باشيم اين عيب وجود دارد كه بايد سم‌ها به درستي با صفحات برخورد كند عملكردي كه 50 درصد درست از آب دربيايد

واين ميزان با افزايش سرعت كاهش مي‌يابد با استفاده از صفحات متصل به هم گاهي اوقات ممكن است كه دو يا چند عضو در يك زمان در سيستم حضور داشته باشند گرچه بعضي از مقادير براي ارزيابي لنگش نشان داده شده است محدوديت‌هايي براي استفاده آنها در شرايط آزمايشگاهي وجود دارد محل‌هاي ابزاري مشكل اصلي را به هنگام برخورد با سطح زمين پديد آورده‌اند پس از غلبه بر مشكلات اوليه نعل نيرو حالا پيشرفت كرده است و براي ارزيابي حالت يورتمه با لنگش مورد استفاده قرار مي‌گيرد.


يكازين حساس به فشار مواردي را براي چهار عضو ثبت مي‌كند و اطلاعات ديگري در خصوص فاصله بين قرار گرفتن اعضا ارائه مي‌دهد. اين زين نيرو به عنوان سيستم تحليلي يورتمه Kaegieqninc مورد استفاده قرار مي‌گيرد اين سيستم شامل يك سري حسگر قرار گرفته در خطوط موازي در يك بخش محاسبه شده است كه روي آن يك صفحه لاستيكي قرار دارد اين روند شامل حركت مستقيم اسب روي آن قسمت مي‌باشد تا اينكه تعداد مشخصي از حركات ثبت شود. سپس اين اطلاعات توسط كامپيوتر بررسي مي‌شود فعاليتهاي اوليه روي زخم‌هاي اعضاي بايستي مثل سندرم استخوان نادي صورت گرفته است.


شتاب سنج‌ها: شتاب سنج‌ها دستگاههاي هستند كه شتاب را مورد محاسبه قرار مي‌دهند و بخشهايي خاص از اعضا يا بدن را بنمايش مي‌گذارند بسته به پيچيدگي هاي اين موارد اطلاعات مي‌تواند براي براي بيش از يك مورد از اين محورها حاصل آيد و اين اطلاعات براي حصول نيروهاي حاصل از تغيير سرعت مورد استفاده خواهد بود در حال حاضر كاربرد آنها براي ارزيابي يورتمه رفتن و لنگش محدود است.
زوايه سنجي الكتريكي: اين دستگاه تغيير در زاويه اتصال را به استفاده از يك Potentiometer قرار گرفته در محور چرخشي يك مفصل اندازه مي‌گيرد. اين تجهيزات ارزان قيمت هستند و سيگنال آن مي‌تواند توسط يك ثبت كننده روي صفحه يا انتقال دهنده راديوتله‌متري ذخيره شود اين روش را مي‌توان براي يك يا چند نقطه مورد استفاده قرار داد.


سينماتوگرافي و ويدئوگرافي با سرعت بالا
سينماتوپوگرافي و ويدئوگرافي سرعت بالا با كمك بسياري به بررسي متغيرهاي حركتي يورتمه رفتن توسط ثبت وقايع تحليلي مي‌كند سينماتوگرافي توجه بسياري را به خود جلب كرده است و مزايا و معايب آن يك عامل ثبت است. اين روند به مرور پيچيده‌تر و پيشرفته‌تر شده دستگاههاي «تراكي» ويدئوگرافي كه مزاياي بسياري دارد به ديو بازگشت بلافاصله مورد استفاده قرار گرتفند واين موارد براي تحليل يورتمه سواري مناسب ذكر شده است.


گرچه توانايي ثبت وتحليل يورتمه سواري به هنگاميكه اسب در حال تمرين در محيط طبيعي خود است امري مناسب مي‌باشد دشواري حصول موقعيت بهينه و تمايل به محدوديتهاي دوربين از ميزان اطلاعات حاصل مي‌كاهد. استاندارد كردن موارد ثبت شده هم مي‌تواند همراه با كنترل محيط يا استاندارد از تردميل باشد.


سيستم‌هاي الكترنيكي نوري: ثبت اتوماتيك و تحليل زواياي و موقعيتهاي بخش‌هاي خاصي از بدن با استفاده از تكنولوژيي كه نشان دهنده موقعيت اعضاي بدن است، امكان پذير خواهد بود. اين علائم در موقعيت‌هاي خاصي قرار گرفته‌اند و به عنوان فعال و غيرفعال در نظر گرفته مي‌شوند به ترتيب 3- ‍CODA و سيستم‌هاي Selspet براي اسبها مورد استفاده قرار مي‌گيرند و هر دو نيازمند حضور ديودهاي ساتع كنده نور روي اعضاي بدن يا عمل به عنوان علامت گذار هستند. سيستم Selspet براي آ‍‌زمايش حركت در شرايط طبيعي و اسبهايي كه مي‌لنگند به كار مي‌رود.


دمانگاري: دمانگاري يك روش غيرهجومي است كه امواج ساتع شده مادون قرمز را ثبت و محاسبه مي‌كند. موارد تصويري ثبت شده به عنوان ترموگراف خوانده مي‌شود. اين امواج ساتع شده به صورت متصل يا غيرمتصل دريافت خواهد شد. مورد متصل توط كريستالهاي مايع در يك فضاي قابل تغيير به كار گرفته مي‌شود. اين كريستالها شكل و رنگ را مطابق با دماي رخ داده تغيير مي‌دهند دمانگاري غير اتصالي از يك دماسنج مادون قرمز با يك دوربين براي ثبت امواج استفاده مي ‌كند دماسنج دما را درنقطه‌اي خاص محاسبه مي‌كند و يا با تجهيزاتي خاص اختلاف دماي بين دو نقطه مورد محاسبه قرار مي‌گيرد. دوربين ابزاري پيچيده‌تر است و از اشعه براي داشتن يك تصوير سياه و سفيد استفاده مي‌كند دوربين مادون قرمز يكي از مهمترين تكنولوژيهايي است كه بين پوسته و ابزاري غيرضروري ارتباط برقرار مي‌كند و به دليل اينكه قسمتها به جاي نقاطي خاص مي‌توانند به تصوير كشيده شوند يك توموگرام مشخص خواهد شد.


دماي پوست بستگي به عوامل بسياري از جمله تامين خون، متابوليسم بافت طول پوش مويي، دماي محيط، تاثير دارد روي سيستم رگها و انرژي تشعشعي بيرون دارد. براي كنترل اين عوامل خارجي اضافي تصوير سازي مي بايست تحت پوشش به مورد اجرا گذاشته شود و خارج از خورشيد و كشش هاي صورت پذيرد. اسب بايد بدون محدوديت شيميايي خاص همين مسايل را به مورد اجرا گذارد اين كار در مدت 20 دقيقه صورت خواهد گرفت و با كاهش درجه حرارت همراه خواهد بود تصويربرداري از مسيرهاي مختلف باعث يك تشخيص دقيق از قسمتهاي با دماي بالا و پايين پوست خواهد شد.


التهاب در نتيجه آسيب ديدگي پوستي يا بيماري باعث افزايش دماي پوست منطقه‌اي خواهد شد تصويربرداري از مسيرهاي مختلف باعث پديد آمدن تشخيص دقيق از اين كاهش تامين خود به وسيله كبودي خواهد شد. هدف از اين دمانگاري هم دريافت دماهاي مختلف بر اساس تغييرات مختلف حاصل از آسيب شناسي بافتهاست. گرچه دمانگاري يك روش مناسب براز زخم‌هاي بافتهاي نرم و سفت محسوب مي شود ارتباط عوامل خارجي و عدم توانايي در تشخيص دقيق محيط‌هاي زخم شده از جمله محدوديت‌هاي آزمايشگاهي آن است.


درون بيني مفصل
گرچه دردي كه باعث لنگش مي شود اغلب مي‌تواند محدود به يك مفصل باشد دليل اصلي و محدود جزئي آن هميشه توسط آزمايشگاه كلينيكي مشخص نمي شود يا اينكه با انتقال از تكنيك‌هاي عكس‌برداري در چنين شرايطي درون بيني مفصلي مي‌تواند يك ابزار تشخيصي مناسب باشد اين روش به خوبي توضيح دده شده است.
بافت برداري استخواني
گرچه استخوان اسفنجي معمولاً از درشت ني گرفته مي‌شود يا از جناغ سينه يا لگن خاصره كه براي درمان مسايل جراحي شكستگي به كار مي‌رود نمونه‌برداري استخواني معمولاً محدود به تحقيقات مي‌شود. اخيراً تكنيك‌ها و اطلاعات از پيش مورد استفاده قرار گيرد البته براي اين كار نياز به جمع‌آوري اطلاعات در خصوص متابوليسم استخوان دارد نمونه برداري استخوان يك بخش تكميلي از ارزيابي متابوليك بيماري استخوان است كه در قسمتهايي از استخوان لگن خاصره نمونه اسفنجي حاصل مي‌شود به عنوان يك مورد مناسب اين قسمت مورد استفاده مي‌تواند يك نمونه اسفنجي مناسب براي بافت شناسي و تحليل روندها كلينكي يك اسب مورد استفاده قرار گيرد و اين كار تحت بيهوشي موضعي صورت خواهد گرفت.

مي‌بايست مشخص ساختن قسمت بافت ممكن باشد كه اين موضوع بين قسمتهاي مختلفي از محاسبات پارامتري محاسبه شده قرار خواهد گرفت اين نيازها موارد مهم مشابه براي جمع‌آوري يك نمونه بودن قطع كردن نمايش معماري آن به عنوان استخوان لگن قسمتي مناسب را پديد خواهد آورد جمع آوري از دنده دوازدهم شرح داده شده است ولي اين براي عملكرد معمول مناسب نيست قسمت تاج استخوان لگن نيازمنديهاي فوق را برآورده مي‌سازد و يك مرجع مناسب از بدن فراهم مي‌شود نمونه‌برداري به شكل استاندارد توسط دست صورت خواهد گرفت ولي يك دستگاه موتوري براي كاهش زمان نمونه‌برداري مناسب خواهد بود.


روند : اگر مشخص ساختن عنوان استخوان براي هيسترمورفومتي مورد نياز باشد در اكسي‌تتراسايلكين به مدت 7 روز جداي از هم قرار خواهند گرفت نمونه به مدت 2-4 روز جداي از قسمت نمونه برداري شده قرار خواهد گرفت و اين وقوع اتفاقات مي‌تواند تعيين پروسه انجام شده باشد. براي اهداف تحقيق و آماده ساي يك تركيب از ليبل‌هاي مختلف را مي‌توان مورد استفاده قرار داد و اين روند توضيح داده شده در اين قسمت استخواني است اين فعاليت همراه با مهار كردن اسب ايستاده يا تسكين يافته انجام خواهد گرفت يك قسمت 6×6 اينچي جدا شده در داخل يك ظرف قرار خواهد گرفت. قسمت وارد ساختن ابزار نمونه‌برداري با تعيين قسمتهاي پشتي و شكمي انجام مي‌گيرد و تقريباً 2 اينچ در مسير مورد نظر خواهد شد.


بيهوشي موضعي در اين محل صورت مي‌گيرد و در طول خطي موازي با تارهاي عضله سر پنسي Gluteal خواهد بود و در طول هم بافت ها به سمت پوشش استخوان كشيده خواهد شد. يك برش 5/1 تا 2 اينچي روي پوست انجام مي‌شود از قيچي براي بيرون كشيدن قسمت تشريحي از عضله و پوشش استخوان استفاده مي‌شود براي بريدن نمونه بدون اينكه در سطح استخوان برش ايجاد كنيم قسمت هدايت شونده برش مي‌بايست ابتدا براي برش سطحي به كار گرفته شود اين كار به شيوه‌هاي مختلف بسته به تجهيزات مورد استفاده انجام مي‌شود اگر قسمت هدايت كننده يك ابزار مجزا باشد وارد قسمت برش مي‌ود و بعد به آرامي كشيده خواهد شد باابزار قسمت مركزي استخوان هر دو قسمت به عنوان يك واحد داخل خواهد شد اين برش به صورت عمودي درون استخوان انجام خواهد شد و نمونه‌برداري با فعال ساختن دستگاهب رش و فشاري آرام صورت خواهد گرفت عبور اين قسمت از ميان قسمتهاي قدامي و دور مي‌تواند احساس شود كه در اين هنگام علارغم چرخيدن باز هم به اجرا در خواهد آمد.


هسته نمونه‌بردراي كه در قسمت سوراخ شدن قرار گرفتهاست به صورت دستي يا اتوماتيك بيرون كشيده مي‌شود و در الكل 70% به مدت 24 ساعت قرار خواهد گرفت سپس نمونه را در يك واسط پلاستيكي قرار مي‌دهند كه براي بررسي نوري و فلورسنت مدنظر قرار خواهد گرفت و اين نوع ارزيابي با استفاده از يك مجموعه تكنيك‌هاي محاسبه‌ دستي يا كامپيوتر به منظور محصول محاسبات مستقيم وپارامتري حاصل صورت مي‌گيرد.


نتايج : اين روند يك بخش سيلندري از استخوان اسفنجي را حاصل مي سازد كه همراه با بخشي از استخوان پوستي در هر دو سو است تنها موارد پيچيده خيلي كوچكي به شكل زخم‌هاي عفوني ديده خواهد شد در كمتر از 5% موارد چنين موردي ديده شده است. تفاوتهاي خيلي كمي در ارزش هاي نمونه‌هاي جمع شده در نزديكي نمونه‌برداريهاي استاندارد و بين نمونه‌هاي از چپ به راست ديده مي‌شود اين نشاندهنده آن است كه نمونه‌هاي پياپي مي‌توانند بلافاصله از هر استخواني گرفته شود البته در نمونه اول از بين رفته باشد بايد به خاطر داشته باشيم كه متابوليسم استخوان با نمونه‌برداي عوض مي‌شود تاثيرهاي آن به عنوان يك پديده شتاب دهنده منطقه‌اي (RAP) در نظر گرفته مي‌شود و تاثيرات سمتاتيك به عنوان يك پديده شتاب دهنده سمتيك (SAP) مطرح مي شوند از پارامترها براي اسبهاي جوان و پيرتر در جدول 2-5 آمده است.
تكنيك‌هاي تصويربرداري جديد


حتي تكنيك‌هاي تصويربرداري پيچيده در داروهاي دامپزشكي معرفي شده است اين موارد شامل توپوگرافي تصويربرداري با تشديد مغناطيسي و محاسبات جذب فوتون دوتايي محاسبات جذب انرژي دوتايي وتوموگرافي بر اساس موارد محاسباتي عددي و محاسبات فراصوتي اين تكنيك‌ها نيازمند تخصص كاملي هستند و بيشتر گران قيمت خواهندبود و به صورت كلي تكنيك‌هاي توموگرافيك و تشديد مغناطيس به بافتها اجاره مي‌دهند كه در يكسري از قطعات ديده شوند بنابراين فراهم كردن يك تصوير 3 بعدي باعث افزايش بسيار تشخيص خواهد شد. اندازه اسب در محدوديتهاي فعلي اين تحقيقات از سر، گردن، اعضا، پاييني و قسمتهاي كه ابزار تشخيص وارد بدن خواهد شد تعيين مي‌گردد تصويربرداري با استفاده ازتشديد مغناطيسي براي تحقيق نسوج نرم موثر است تكنيك‌هاي محاسبات جذب و دانسيته براي تعيين.


دستگاه گردش خون
محتويات : براي اهداف اين قسمت دستگاه گردش خون شامل قلب بريكارديوم و سيستم رگها است كه خون را حمل ميكنند به قلب و از آن به كل سيستم‌هاي ستميك وريي مي برد.
آشكار سازي بيماري
قلب همچون يك پپم عمل مي‌كند تاخون را در سيستم رگها پخش كند انتقال موفق از ميان قسمتهاي سمتيك و ريوي مويرگي و سيستم‌هاي وريدي نه تنها در بخش سيستم آناتوميك موثر هستند بلكه در تعادل عملكردي دلخواه بين خروجي قسمتهاي قلبي بازگشت وريدي و آهنگ ضربان خواهد بود اين سيستم مي‌تواند با از دست دادن توان پمپاژ نامنظم شدن ضربان نبض فوران غشا قلب يا بيماريهاي محدود مسموميت عفوني كاهش ميزان بازگشت وريدي يا از دست دادن يكپارچگي رگها تحت تاثير قرار بگيرد آشكارسازي بستگي به توسعه اجزاء و قسمتهاي موجود دارد از دست دادن توان كمتر پمپاژ باعث پديد آمدن ميزان كمي از تعادل تمريني خواهد شد

كه مي‌تواند باعث كاهش اصلي همچون ورم حاشيه آن همراه با ناتواني در قسمت سمت راست و ورم وريدي همراه با نارسايي سمت چپ شود آزمايشات وتمرينات خاصي مي‌تواند باعث ضعف و چنين مسايلي شود از دست دادن يكپارچگي رگها باعث افزايش حركت مايعات به قسمتهاي خارج رگ شود كه با توليد ورم همراه است و بعضي بيماريها را به همراه خواهد داشت همچنين ممكن است باعث بيرون رفتن خون از مجراي طبيعي آن شود كه به آن به عنوان خونريزي، خون مردگي و حتي التهاب خوني نگاه مي‌ شود.
مسموميت عفوني موضعي ممكن است شامل وريدها قلب و دريچه‌ها آن شود در كنار عملكرد نادرست مكانيكي علائمي از يك سندرم بي صدا به عنوان يكي از بدترين مسموميتها همراه با تب و افسردگي وجود دارد چنين زخم‌هاي اغلب باعث گسترش انسداد رگ در ساير قسمتها خواهد شد. التهاب پخش شده هم همراه با همين قسمتهاي اصلي خواهد بود محصولات گسترده‌اي از همين التهابات باعث گسترش بسياري از همين چرخش‌هاي مويرگي است كه باعث ايجاد درد و لنگش مي‌شود آماس شراينها كه اساساً شامل شريان جمجمه است اغلب مسمول عملكرد روده است هنگاميكه اكسيژن دادن به خون به صورت ناكامل صورت بگيرد قسمتهاي مخاطي حاصل از افزايش غلظت هموگلوبين كاهش يافته است


آزمايش فيزيكي عمومي
وضعيت: مهم است كه متوجه شويم آيا بيماري روي اسب آنقدر تاثير گذاشته است كه افسرده شد و علاقمندي خود را به محيط از دست داده يا نه اين موضوع مشخص خواهد شد وقتي كه اسب از حضور مردم در كنارش مطلع نيست نسبت به مسايل اطراف مثل صدا يا حركت افراد يا ساير حيوانات عكس العمل نشان نمي دهد و اشتهاي خيلي كم دارد.


حالت ايستادن
اسبهايي كه سخت تنفس مي‌كنند خيلي كم دور مي زنند و وقتي دشواري واقعي در هنگام تنفس دارند در حاليكه آرنج خود را خم كرده‌اند مي‌ايستند سر و گردن را مي‌كشند و دهان باز است.


شرايط فيزيكي
حيواناتي با بيماري مزمن قلبي معمولاً شرايط بدني ضعيفي دارند.
تنفس
آسيب ديدگي‌هاي قلبي پتانسيل قابل ملاحظه اي براي تاثير بر تنفس دارد ميزان تنفس اغلب در پاسخ به اكسيژن رساني نامناسب به خون صورت مي‌گيرد كه اين مورد حاصل از عفونت‌هاي ريوي يا ورم است.
ورم :
افزايش فشارهاي هيدواستاتيك همراه با نارسايي سمت چپ قلب است كه باعث افزايش بيرون زدگي آب خالص بدن از طريق مويرگها در چرخش سمتيك مي شود و در نتيجه وم را به همراه خواهد داشت. اين ورم ابتدا به عنوان يك جناغ سينه ديده خواهد شد ولي با توسعه آن به صورت ورم و حتي اعضا ديده مي‌شود


پريدن زير گلو
طبيعي است كه شاهد زدن نبض در سم يا پلك سوم قسمت زير گلو به دليل قسمتهاي گلويي مرتبط باشيم نبض زيرگلو به وسيله انتقال امواج فشاري از قلب مي‌تواند نقش مهم از نارسايي قلبي را ايفا كند هر دو سياهرگهاي زير گلويي مي‌بايست با دقت مورد بررسي قرار بگيرند در حاليكه سر اسب به صورت طبيعي برافراشته است اين نبض معمولي شامل يك سري فشار حاصل ازتقابل دريچه‌هاي دهليزي و بطني مي باشد مكش انقباضي هنگام يك دوره فعاليت بطني و فشارهاي آن قسمتهاي خالي را پر خواهد كرد. افزايش فشار همراه با هر يك از اين وقايع يك نبض زيرگلويي شديد را ايجاد خواهد كرد. مقاومت در برابر احساس پر شدن بطن مقابل رگها در مقابل يك دريچه بسته AV بالا آوردن خون به دهان از طريق دريچه سه لختي كه همگي انتقال يك امواج فشاري را به همراه خواهد داشت شبيه‌سازي دقيق به درك اين موضوع كمك خواهد كرد.


انتقال نبض شرياني به راحتي با نبض زير گردن اشتباه گرفته مي‌شود هر چند اين مورد عادي و ساده است كه بين اين دو تفاوت قايل شويم ابتدا سياهرگ زيرگلو در گردن باعث از بين رفتن نبض آن قسمت و مانع از انتقال فشار امواج مي شود ولي هيچ تاثيري روي نبض شرياني ندارد.
انبساط بدون نبض وريدهاي زير گردن مي‌تواند حاصل از افزايش فشار سياهرگ مركز و باعث نارسايي قلي و بيماري غشا قلب شود انبساط بدون نبض وريدها همچنين مربوط به انسداد يا كاهش جريان همراه با بيماري خود رگها است مثل التهاب به وريدها كه با ضخيم شدن وريد ودرد همراه است.

ضربان قلبي:
در اسبهاي لاغر با تناسب ضربان قلبي در قسمت چپ سينه به صورت بلافاصله به قسمت آرنج كشيده مي‌شود نمي‌توان آنرا معمولاً در سمت راست ديد به شكل مشابه قابل لمس است كه با اينكار در سمت چپ با دست چپ ودر سمت راست با دست راست انجام مي‌شود. درهر حالتي دست به صورتي كه كف آن روي قفسه سينه قرار گيرد و انگشتان به صورت كشيده به قسمتهاي زير عضلات آن كشيده مي‌شود تا دروترين نقطه ممكن اين نبض مي‌تواند اين فضاي بين دنده‌هاي سوم و پنجم يافته شود كه در پنجمين دنده قويترين است.


نبض شريان (سرخرگ)
نبض شرياني حاصل از تفاوت بين اموا فشاري انقباض و انبساط قلب مي باشد و تحت تاثير اندازه رگ خواهد بود همين طور فاصله از قلب و اختلاف بين فشار حالت انقباض و انبساط قلب توانايي حصول يك نبض و متوجه شدن آن توسط مجاورت به سطح بدن حاصل خواهد شد. از چه قسمتهايي استفاده مي شود به ترتيبات شخص بستگي دارد. هر چند دامپزشك مي‌بايست با تعداد موقعيتها آشنا باشد چرا كه تحت شرايطي خاص مثل استراحت هيجان و تمرد قسمتهايي بهتر ممكن است غيرقابل دسترسي يا نامناسب باشد محل‌هايي كه يك نبض شريان مي‌تواند حس شود شامل صورت شاهرگ. شاهرگ سافنا و عضله دنبالچه‌ است و هنگاميكه صداي همزمان قلب هم مورد نياز باشد معمولاً از شريان محوري استفاده مي‌كنند مشخصات نبض عبارتند از سرعت، ريتم شدت،بزرگي و مدت تحت شرايط عادي سرعت نبض و سرعت قلب برابر است ريتم آن مي‌بايست منظم باشد و اگر اينگونه نيست مي‌بايست

توجه داشت كه بي‌نظمي چرخه‌اي است يا نه اگر چرخه‌اي است اين اختلال احتمال حاصل از اختلاف حاصل در سرعت قلب است و اگر چرخه اي نيست احتمالاً حاصل از تغيير در پر شدن شكم است كه خون ناكافي به سمت سيستم شرياني پمپاژ مي شود و به همين دليل هر نبض بدين شكل قابل لمس است. حد نهايي اين موقعيت دوم هنگامي است كه هيچ نبضي پس از زدن قلب وجود نداشته باشد و يك كمبود نبض وجود داشته باشد.


رنگ صورتي تا زماني باقي مي‌ماند كه هموگلوبين هاي كافي همراه با اكسيژن در ميان گويچه‌هاي قرمز خون وجود دارد آن هم در چرخش موريگها هنگاميكه حجم خون در چرخش كم است مثل پس از خونريزي اين مخاط است كه به دليل نبود خون رنگ پريده مي‌باشند. هنگاميكه گويچه‌هاي قرمز خون طبيعي است ولي ميزان فزاينده‌اي از كاهش هموگلوبين به دليل غيرطبيعي بودن اكسيژن رساني به گويچه‌هاي خون قرمز يا ركود جهان مويرگي ديده مي شود رنگ مخاط آبي خواهد بود براي وقوع رنگ آبي مي‌بايست يك ميزان غلظت طبيعي يا نزديك به طبيعي هموگلوبين وجود داشته باشد بنابراين در حضور كم خوني ممكن است ميران كاهش هموگلوبين ناكافي باشد كه اين تغيير رنگ را فراهم آورد اين حالت مخاطي ممكن است رنگ قهوه‌اي بگيرد آن هم توسط مت هموگلوبين نيما با توحه به سمي شدن به وسيله نيتيت و رنگ قرمز روشن به دليل سمي شدن با سيائيد باشد.


زمان پركردن مجدد مويرگ
متراكم سازي مخاط لثه خون را از چرخه مويرگ نشان خواهد داد كه همين عامل باعث بي‌رنگ شدن مخاط مي شود هنگاميكه اين تراكم قطع شود خون بازمي‌گردد و مخاط دوباره صورتي مي شود زمان صرف شده براي بازگشت رنگ به عنوان زمان پر شدن مويرگ خوانده مي‌شود (CRT) و به عنوان يك مورد نزديك ولي موثر از انسداد مويرگي به كار گرفته مي شود. CRT معمولي.


شنيدن
شنيدن يك جزوء بسيار مهم از آزمايش دستگاه گردش خون است مي بايست در محيطي آرام انجام گيرد با آرامش اسب در حالت مهار شده در وضعيت ايستاده براي نتيجه بهتر توصيه مي‌شود كه ديافراگم گوشي طبي براي فركانس هاي پايين و بالا استفاده شود شكل موانع بخشي رنگ از فشرده شدن زير عظلات سه گانه خواهد بود آزمايش عمومي شامل يك ارزشيابي سيتماتيك از هر دو قفسه سينه مي دهد مناطقي دريچه‌اي است محصولات توسط صداي معمولي سپس زمينه‌ مي شود حركتي آرام تنفس صداي اصطكاك حاصل از حركت فونندوسكوپ روي موها يك آزمايش سيماتيك ضروري است گرچه نظم جزيي روند درحالت احتياط پزشك مورد نظر خواهد بود.


صداهاي قلب طبيعي
براي اطمينان از دسترسي به مناسب‌ترين محل‌ها براي شنيدن اسب بايد پاهاي جلويي خود را به صورت هم سطح يكديگر قراردهد در حاليكه پاي چپ اندكي به سمت جلوي راستي آمده است صداهاي قلب طبيعي تحركات نسوج قابل شنيدن است كه توسط قطع جريان نازكي محل خون در رگهاي اصلي قلب تشديد شده است يا كند شده است به منظور تفسير صداهاي طبيعي و غيرطبيعي دام پزشكان نيازمند يك تفكر و دانش از وقايعي هستند كه چرخه قلبي و توليد صداهايي از موارد مرتبط با قضيه پزشكي است حاصل شده است به صورت جزئي ارتباط و تقابل‌هاي قلبي در شرايط كره سينوسي دهليزي در ديواره دهليز راست و سپس توسعه همراه بانبض كه به يك قسمت بطن با استفاده ازكره دهليزي بطني و مسير عصبي ويژه حاصل درايوان بطن قرار گرفته است توان وقايع توزيع شد. در صداهاي قلب طبيعي و معمولي تقابلي از پر شدن شكم و شريانهاست و نزديك بودن دريچه‌هاي بطني بسته شدن آنها و بسته شدن دريچه هاي هلالي و پر شدن سريع شكم و بطن محل‌هايي براي صداهاي دريچه ويژه مي‌تواندبه بهترين شكل شنيده شوددر تصوير 5-6 آمده است.


در اسبهاي معمولي 4 نوع صداي قلب را مي‌توان شنيد گرچه تنها دو يا سه مورد از آنها قابل تشخيص هستند صداهايي كه شنيده مي‌شود مرتبط با يك اسب خاص، سرعت قلب، هيجان، كيفيت و موقعيت جبران گوشي طبي، صداي محيط اطراف و تجربه و نيز هوش دامپزشك دارد. اين صداها به صورت S3, S4 S1, S2 نمايش داده مي‌شوند هر چند متاسفانه صدايي كه به عنوان S2 شناخته مي شود اولين صدايي است كه در چرخه قلب پديدمي‌آيد. بنابراين يك درست قلب در حالت شنيدن S3, S2 S1, S4 است كه براي بعضي گيج كننده خواهد بود. به خاطر داشتن اين دو صداي بلند S1, S2 موثر است.


صداي چهارم قلب S4 متشكل از دو جزءاست صداي اول خيلي به ندرت شنيده مي شود همراه با صداي جريان خون از بطن به سمت بطن است و پس از جريان P الكتروكارديوگرام (ECG) رخ مي‌دهد صداي درم همراه با بسته شدن دريچه AV است و خيلي قابل شنيدن تر از (PR) است جدا كردن صداهاي S4 زماني رخ مي‌دهد كه فاصله بين دو صدا طولاني مي‌شوديا اينكه هيچ تقابل شكلي وجود ندارد اين كمك مي‌كند كه توقف قلب حاصل از كره سينوسي را متوجه شويم هنگامي كه هيچ صدايي شنيده نميش شود احتمال يك مشكل بين بطن و دريچه‌ها وجود دارد.


صداي اول قلب S1 مربوط به انقباض بطن است بسته شدن دريچه Av باز شدن دريچه‌ هلالي و خروج اوليه خوناست پس از آن از مجموعه CPRS موجوددر ECG پيروي مي‌كند وبعد از آن هم نبض بطني به صدا درخواهد آمد. ممكن است اين صدا به عنوان صداي طبيعي يا غيرطبيعي همراه با آسيب‌هاي حاصل از انقباض بطن غيرمتقارن باشد صداي شكافتن مي بايست ا زاجزاي انتهايي S1,4 باشد S1 در بهترين شرايط شنيده مي شود و تنها در پايين منطقه دريچه‌هاي Av قرار دارد صداي دوم قلب S2 همراه با بسته شدن دريچه‌هاي هلالي و برگشت سريع جريان خون است شكافتن صداها مي‌تواند در اسبهاي معمولي ديده شود به ويژه هنگامي تنفس وقتي بسته شدن دريچه‌ها هلالي همزمان است شكافتن كاملاً مشخص در بيماريهاي تنفسي مسدود شدن مزمن ديده مي‌شود صداي سوم قلب S3 همراه با ايان پرشدن غيرهمزمان بطن مي‌باشد.


ريتم : ارزيابي ريتم قلبي يك جزء سهم از بررسي كلي عملكرد قلب است براي موارد پيچيده نمايش انواع ريتم‌ طبيعي در اسب وجود دارد به منظور حركت و كمك به تشخيص ريتم‌هاي غيرمعمول پزشك (دام پزشك) مي‌بايست سرعت قلب را بفهمد همين طور ريتم اصلي شدت و هر تمايل ديگر براي شكافتن صداهاي بلند S1 و S2 حضور صداهاي ديگر و غيبت صداهاي معمولي هم همراه آن است. عوان dsrhythmia به معني تداخل ريتم است و arrhythmia به معني غيبت و نداشتن ريتم است.
سرعت معمول با توجه به اندازه بدن و آمادگي جريان و دستگاه گردش خون متفاوت است اما در حالت كلي چيزي بين 25 تا 50 bpm است تنوع در فعاليت سيستم عصبي منتقل باعث همين تنوع و سرعت مي شود و افزايش فعاليت عصبي مكانيزم اوليه مشمول براي نبودن ريتم در اسبهاي معمولي است.


سرعت معمولي به ميزان بسياري متفاوت ازموارد ديگر خواهد بود اختلال در ريتم همراه با افزايش سرعت حاصل از افزايش فعاليت دستگاه تنظيم كننده ضربان قلب در كه سينوس بطن با حاصل از قسمتهاي زير مجموعه آن در بطن خواهد بود.
تاكي كاردي عنواني است كه براي شرح سرعتهاي بزرگتر از bpm50 به كار مي‌رود (افزايش ضربان قلب) اين اختلال در سرعت ريتم عبارتست از كاهش سرعت حاصل از فعاليت دستگاه تنظيم ضربان كم شده عنوان برادي كاري براي شرح سرعتهاي زير bpm به كار گرفته مي‌شود. اختلال در ريتم بدون يك تاثير جدي روي سرعت هم هنگامي رخ مي‌دهد كه فواصل جدا شدن از حالتهاياوليه يافته از دست دادن آن وجود دارد همان طور كه بيان شد صداي افزايش يافته يك دليل معمول از همين اختلال ريتم در اسبهاست هر چند تحت شرايط خاص تاثيرات اين فعاليت توسط تمرين از بين خواهد رفت يا داروهاي خاص مي‌تواند باعث همين مسئله شود.


از آنجا كه اختلال در ريتم يك عامل در سرعت قلب است كه ممكن است همراه با تنفس باشد مين موضوع مطرح مي‌شود. وقتي همراه با تنفس باشد افزايش سرعت همراه با تنفس ريه خواهد شد.
گرچه بسياري از اختلالها در ريتم مي‌تواند بااستفاده از احساس تشخيص داده شود يك موردتشخيص با معني اغلب نيازمند يك آزمايش ECG خواهد بود.


Mvrmvrs
صداهاي كم (مرمر) لرزش‌هاي قابل شنيدن حاصل از جريان متلاطم هنگام يك دوره آرام معمول از چرخه قلب است جريان در لوله‌ها زماني
پايان
متلاطم مي‌شود كه عدد بحراني نيولذز از ميزان 2000 عبور كند مطابق با اين فرمول : 200×Re=RVD/V
V- ويسكوزيته جريان D- دانسيته جريان V- سرعت جريان R – شعاع رگ يا روزنه


در سيستم گردش خون افزايش سرعت و كاهش دانسيته دلايل اصلي اين صداهاي كم است. دلايل ديگر را خيلي كم مي‌توان فهميد و بسياري از صداهاي حاصلي به صورت روبه پايين از ساختاري است كه مسئول آن خواهد بود. صداهاي ك م به عنوان الگويي يا آسيب شناسي دسته بندي مي‌شوند و مطابق با زمان و مدلشان شرح داده مي‌شوند همين طور شدت، شعاع و كيفيت.
زمان- صداهاي كم ابتدا مطابق با هنگاميكه در چرخه قلبي رخ مي‌دهند، شرح داده خواهند شد. هنگاميكه در اين فازهاي انبساط يا انقباض قلب رخ مي‌دهند، مطابق با آخرين مدت آنها خواهد بود.
مشخصات- مشخصات اين صداهاي كم مي‌تواند مطابق با خصوصيات آكوستيك شرح داده شود صداي كم مي‌تواند مداوم باشد يا اينكه بيشتر و كمتر شود. صداهاي كم اغلب شرح داده مي‌شوند بنابراين همان طور كه افزايش مي‌يابد افزايش- كاهش و كاهش هم جزيي از مشخصات آن است.


شدت- شدت مي‌تواند در نقطه‌اي از حداكثر شدت در نظر گرفته مي‌شود (RMI) كه همراه با 6 واحد سيستمي خواهد بود.
شعاع- اين صاي كم معمولاً در مسير جريان متلاطم حركت مي‌كند اگر چه يك صداي كم مي‌تواند تقريباً در هر مسير حركت كند PMI آن يك جريان مناسب براي موقعيت آناتوميك است.
صداهاي كم وابسته و آسيب شناسي
اين صداها كم همراه با عملكرد مرتبط همان‌هايي هستند كه همراه با بيماري ارگانيك نخواهند بود مي‌توانند در هر بخشي از چرخه قبلي رخ دهند و تقسيم بندي مطابق با صداهاي كم انقباض و انبساط دارند. صداهاي كم كاركردي انقباضي در 50 درصد از اسبهاي طبيعي قابل شنيدن است و همراه با كم خوني و سرعتهاي بالا و شرايط نامساعد مثل تب خواهد بود

آنها مرتبط با جريان سريع معمول خواهند بود كه اين مورد هنگام مراحل اوليه خروج از حالت بطني است و معمولاً از شدت كمي برخوردار است. افزايش و كاهش از همان مراحل اوليه انقباض رخ مي‌دهند و يك حالت PMI در مورد اساس قلب خواهد داشت.چنين صداهاي كم اغلب به عنوان نوع خروجي تشريح مي‌شوند. صداي پيش از انقباض در همان مراحل اوليه انبساط هم رخ خواهد داد. بين S4 و S1 است و مرتبط با جريان حركتي بطني خواهد بود. اين موارد در انبساط اوليه و پس از S2 رخ خواهد داد.
صداهاي اصطكاكي يا مالش قلب
صداهاي اصطكاكي قلب حاصل از اصطكاك بين پرده غشايي متراكم شده و قسمت خارجي عضله قلب است. اين مورد هنگام حركت قلب رخ مي‌دهد و بنابراين هنگام انقباض و انبساط شنيده مي‌شود. اين صداها مي‌تواند به عنوان خراش آور مطرح شود ولي ممكن است به صورت ترشح دار هم مطرح باشد البته اگر گاز حاصل از ميكروارگانيزم ها مثل جريان وجود داشته باشد. اين صداها در مراحل اوليه بيماريهاي قلبي وجود دارند اما درمراحل بعدي به عنوان جمع كننده جريان ناپذير خواهند شدو لايه‌هاي قلب را به صورت جداي از هم حفظ مي‌كنند. مي‌بايست دقت بسياري براي جداسازي اين صداها از موارد همراه با سيستم تنفسي صورت دارد كه مي‌تواند دشوار باشد البته اگر تنفس و سرعت قلب مشابه يا برابر باشد.


صداهاي ريه
شنيدن صداي ريه يك بخش در سطر كامل از آزمايش دستگاه گردش خون است چرا كه بيماري قلبي گاهي اوقات توسط علايم مربوطه به آسيب‌هاي ريوي هم آشكار مي‌شود. بيماري ريوي ممكن است باعث ايجاد شرايط غير معمول شود.
تپش
تپش حالت قابل لمسي از صداهاي كم است، هر دو باعث شده از لرزش‌هاي حاصل از جريان خون متلاطم مي‌باشد. اين تپش هنگاميكه آسيب‌ان باعث ايجاد لرزش نسوج مي شود قابل لمس خواهد بود و به بخش ديواره خارجي قفسه سينه منتقل مي‌شود يك تپش زماني قابل لمس است كه كف دست باز روي قفسه سينه گذاشته مي شود، دقيقاً روي قلب. تپش‌ها همراه با درجات جدي‌تري از صداهاي كم هستند.


ضربت
بزرگ شدن قلب مي‌تواند با ضربت به نمايش گذاشته شود كه در خارج از منطقه قفسه سينه خواهد بود. با استفاده از يك پلكسور يا دپلكس متر بدست آيد حضور اين عضلات سه سر مي‌تواند به كشش رو به جلو كمك كند.
ارزيابي قلب هنگام تمرين
ارزيابي هنگام و پس از تمرين مناسب خواهد بود، البته اگر آسيبهايي وجود داشته باشد، به ويژه در اسبهاي تمريني. آزمايشهاي ساده زمين هنگاميكه سرعت قلب بيشاز تمرين و پس از آن محاسبه مي‌شود ساده‌ترين روش آزمايش استو لكن مورد نشام مي‌دهد كه سرعت غيرطبيعي يا ريتم پس از پايان آزمايش اسب باقي مي‌ماند. شنيدن ساده يا حتي لمس نبض باعث يك تشخيص جزيي خواهد شد و نشان مي‌دهد كه عملكرد قلب ممكن است غيرطبيعي باشد

. براي موارد غيرطبيعي كه تنها هنگام تمرين حاضر هستند يا نيازمند يك آزمايش است ندارد مي‌باشند روشهاي ديگر مي بايست به كار گرفته شود نمايشگرهاي سرعت قلب و الكترودهاي الكتروكارديوگرافيك مي‌تواند متصل به اسب باشد و اجازه دهد كه سرعت و موارد تثبيت شده‌ از الكتروكارديوگرام براي پشخ دوباره مورد استفاده قرار گيرد. اين موارد براي آزمايشات منتقل خواهد شد در حاليكه آزمايش در خواهد بود پيشرفته‌ترين حالت يك آزمايش همراه با دويدن است آن هم با سرعتي بالا روي يك تردميل و با شرايط است ندارد آزمايش


ارزيابي سرعت قلب در ميدان
تاثير آزمايش و تمرين روي سرعت قلب مي‌تواند توسط آزمايش بازپروري پس از تمرين سرعت قلب و همين طور عكس‌العمل قلب نسبت به شدت خاص تمرينات، ارزيابي شود.
روند- اين روند مطابق با پيچيدگي آزمايش متفاوت خواهد بود. ساده‌ترين روش‌ها معمولاً همراه با پزشكان هم خواهد بود اين محاسبه‌اي از سرعت همراه گوشي طبي پس از تمرين است. سرعت مي بايست بلافاصله پس از تمرين ثبت شود و اگر بازپروري غيرمعمول باشد تا 5 يا 20 دقيقه هم پس از تمرين منتظر مي‌مانيم.


اگر يك كارديوتاكومتر روي كار مورد استفاده قرارگيرد، سرعت قلب مي‌تواند كه راههاي ديگري مورد استفاده باشد. ابتدابا ثبت سرعت مورد نياز برا يخلق سرعت قلب هدف و بعد سرعت همراه با سرعت قلب در حداكثر يك سرعت هدف مثل bpm200 معمولاً مورد استفاده قرار مي‌گيرد و سرعت همراه به عنوان 200V طراحي خواهد شد. سرعت در حالت حداكثر VHRma خوانده مي‌شود سرعت توسط ثبت زماني و مدت فاصله مورد نظر تخمين زده مي‌شود.
استفادهاز يك تردميل باعث نمايش بسته‌اي از سرعت قلب و افزايش كم يك روند آزمايش است ندارد خواهد بود تردميل معمولاً در حالت حركت مي‌كند كه حداكثر بار كاري در سرعتي كمتر از حداكثر به همراه خواهد داشت.
نتايج – پس از تمرينات قدرتي، سرعت قلب در اسب آماده به سرعت كاهش خواهد يافت آن هم در يك دقيقه اول و مي‌بايست به حدود bpm 100 يا كمتر از آن پس از حدود 5 دقيقه برسد حداكثر سرعت در شرايط 200 تا bpm 24 است. اختلافات معمول مي‌تواند مرتبط با عواملي باشد مثل نبود آمادگي، بيماري؛ دماي بالاي محيط و رطوبت و همين طور هيجان. كاهش عملكرد قلب باعث توسعه وافزايش زمان بازپروري همراه با كاهش سرعت در سرعتهاي قلب هدف خواهد بود.


الكتروكارديوگرافي كلدمتريك
الكتروكارديوگرام تمريني هم مي‌تواند همراه با دويدن اسب ثبت شود كه روي يك تردميل انجام مي‌شود اين اطلاعات مي‌تواند براي يك بازگشت ياهنگام آزمايش مورد توجه قرار گيرد. اين شكل از آزمايش كاربردهاي ويژه‌اي براي ارزيابي اختلال در ريتم و كاهش هماهنگي با آزمايش دارد.
روند. ECG مي تواند توسط راديوتله‌متري براي آزمايش هنگام تمرين يا پس از آن صورت بگيرد كه از طريق يك ثبت كننده عمل ثبت كردن نتايج صورت خواهد گرفت.


نتايج – مجموعه CRS به صورت خيلي زيادي تحت تأثيرات آزمايش و تمرين قرار نگرفته است. پاسخهاي معمولي به تمرين شامل كاهش فواصل Gt, PR و قرار گرفتن امواج P در تعقيب امواج T خواهد بود. احتمالاً بعضي از اختلافات در امواج T و از بين رفتن درجه دوم AV هم از اين موارد خواهد بود ارزيابي ناسايي‌هايي مثل نواختن بطن و رشته‌هاي بطني هم با تمرين ساد‌ه‌تر خواهد شد پس از تمريين تداخل ريتم مثل حالت سينوسي در بعضي از اسبها ديده مي‌شود و ضربان بطن و دهليزي هم در ساير موارد وجود ندارد كه شناخته شود.
تكنيك‌هاي تشخيص ويژه
تحليل قلب (غشاء‌ بيروني)
گرچه بيماري قلب در ميان اسبها خيلي نادر است، معمولاً ضروري است كه مايع غشاء قلبي را جمع‌آوري كرده و از بابت عفونت سرطان نارسايي متراكمي قلب يا آسيب ريوي ديگر موردبررسي قرار مي‌گيرد. روند جمع‌آوري به عنوان Pericardiocentesis شناخته مي‌شود. وجود مايع ممكن است از آزمايش كلينيكي كم شود و نشانه‌هايي مثل از بين برنده‌ صداهاي قلب و يا زير گلو در حالت افزايش ميزان مايع غشاء قلب باشد. ساير روشهاي تشخيص مثل نمايش فراصوتي براي تاييد حضور اين مايع از اهميت بسياري برخوردار است و به ويژه براي كمك به تفاوت بين حالتهاي جمعي و عملي در نظر گرفته خواهد شد. همين طور افزايش حجم همين شرايط حاضر هم راه را براي بدست آوردن مايع غشاء قلبي باز خواهد كرد.


روند- براي جلوگيري از حركت ناخواسته و غيرمنتظره كه مي‌تواند باعث آسيبهاي جدي شود، اسب مي بايست به صورت مناسبي مهار شود. روند مي‌تواند از سمت راست به چپ قفسه سينه انجام گيرد هر چند انتخاب ممكن است بستگي به ساير عوامل مثل وجود بيماري پرده جنب يا ريه و يافته‌هاي راديوگرافي يا اكوكارديوگرافي باشد. محدوده‌اي با ابعاد cm10×10 فضاهاي پنجم،ششم و هفتم را پوشانده است و در قسمت دنده مياني جاي گرفته است و آماده نمونه سازي تحت شرايط استريل مي شود. مايع بيهوشي موضعي به صورت زير پوستي تزريق مي شود و به بخش عضلاني بين دنده‌ها زده خواهد شد يك شكلاف كوچك توسط چاقوي كالبد شكافي ايجاد مي‌شود و يك لوله همراه با سرنگ متصل به داخل قفسه سينه وارد مي‌شود با اطمينان از اينكه آن را به كناره جمجمه و شيارهاي آن براي ممانعت ازبرخورد با رگها يا اعصاب خواهيم فرستاد. گرچه اين لوله به صورت مستقيم مي‌تواند وارد پوست شود ابتدا بهتر است كه يك شكاف كوچك ايجاد شود. بنابراين نمي‌تواند بدون اصطكاك وارد شود. غيبت حاصل از اصطكاك پوستي، توان پزشكي يا براي يافتن ارتباط با قلب افزايش خواهد داد. هنگام ورود فشار منفي كمي به كار گرفته مي‌شود.

اگر پرده غشايي ضخيم باشد، در نتيجه بيمراي ممكن است نفوذ كار را دشوارتر كند و معمولاً از حركت همراه قلب مي‌تواند نمونه برداري كرد. اگر يك الكتروكارديوگرام براي ثبت به كار گرفته شود، تحريك اين غشاء قلب باعث ايجاد انقباض بطن خواهد شد. هنگاميكه چنين اتفاقي مي‌افتد مي‌بايست سوزن را كمي جدا كرد و مايع خالي خواهد شد. اگر مايع خيلي غليظ باشد عمل خالي كردن ممكن نخواهد بوديا اينكه اگر تصلب بافتها به صورت مزمن وجود داشته باشد مايع جمع شده مي‌بايست در همان حالت مثل ساير قسمتهاي بدن مورد آزمايش قرار گيرد با اين هدف كه ماهيت آن مشخص شود.


نتايج- مايع غشاء قلب همين خصوصيات را به عنوان مايع از ساير حفره‌هاي بدن دارد. گرچه همپوشاني بسيار و قابل توجه‌ي از يافته‌هاي سلول شناسي همراه با شرايط مختلف است حضور سرطان ممكن است توسط مشخصات سلول هاي تومور نشان داده شود. مسموميت عفوني با افزايش غلظت پروتئين همراه خواهد بود. مشكلات گويچه‌هاي گلبول سفيد و حضور باكتري، خونريزي به ميزان زيادي از گويچه‌هاي گلبول قرمز پس از خونريزي مايع خيلي سريع لخته خواهد شد.


مسايل- سوزش پرده غشاء قلب مي‌تواند باعث توليد انقباض‌هاي بطني و سپس از بين رفتن ريتم شود و بنابراين داشتن دارو براي از بين بردن آن كاري عاقلان است 2% ليدوكائين معمولاً مورد استفاده قرار مي گيرد. و مي‌تواند به صورت زير پوستي يا مستقيم تزريق شود.
مشكلات جمع شدگي غشائ قلب مي‌تواند باعث خونريزي شود و آزمايشات مي‌بايست در صورت مشاهده خونريزي بلافاصله متوقف مي شود. اگر خونريزي كافي باشد، آن هم براي قسمت غشائ و عمل پركردن قلب به خوني صورت پذيرد، تلاش براي از بين بردن بعضي از مقادير خون موثر واقع خواهد شد.


الكتروكارديوگرافي
وقايع همراه با بدون قطب كردن قلب و دوباره قلبي ساختن آن باعث ايجاد مناطق الكتريكي متفاوتي در سطح بدن مي‌شود كه نايج بالقوه آن بين دو نقطه فوق مي‌كند و توسط الكتروكارديوگرافي مورد محاسبه قرار خواهد گرفت. در هر حالت، فعاليت قلب يك عامل برداري را به همراه قطبيت مسير و بزرگي خواهد داشت. الكتروكارديوگراف يك گالوانومتر است كه پس از تنظيم مناسب براي حساسيت و فركانس مي‌تواند به صورت مداوم ثبت شود. آن هم با توجه به اختلاف بالقوه بين نقاط مختلف همراه دستگاه ثبيتي مثل سوزن گرم شده روي يك كاغذ به حرارت را روي يك قلم جوهري يا جهت هنگامي كه اختلاف بالقوه وجود داشته باشد

جريان حاضر در الكتروكارديوگرافي باعث شكست قلم همراه با شكستن رو به بالا خواهد شد. جرياني از الكترود به صورت منفي ساتع مي‌شود. ركورد حاصل همان الكتروكارديوگرام است. بنابراين دستگاه نشان دهنده قطبيت نمودارها وبردارهاي الكتريكي است. پس از كاليبراسيون وقرار دادن با دقت، بزرگي آنها و مسير شدن مشخص خواهد شد. اين اسباب ثبت كننده متصل به اسب از طريق تعدادي از سيم‌هاي هدايت كننده خواهد بود كه همراه با يك سري نقاط بين آنها خواهد بود. سيستم هداست كننده در حيوانات بزرگي مورد استفاده قرار گرفته است. و اينها بر اساس مثلث خواهد بود. در ساده‌ترين سيستم يك مورد دو قطبي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. كه در آن دو مورد وجود دارد، مثبت و منفي كه به اسب متصل هستند. اين حالت استاندارد دو قطبي باعث هدايت مي‌شود و بعد حالت تك قطبي مطرح خواهد شد كه معمولاً همراه با يك نمايش هدايت سينه صورت خواهد گرفت.


به دليل تفاوتهاي مشخص آناتوميك و فيزيولوژي بين انسان و قلب است، استفاده از سيستم‌هاي چند هدايت در اسبها محدود است و به نظر نمي رسد كه ECG باعث استفاده‌اي موثر در ارزيابي شكل واندازه قلب در انسان شود. در نتيجه الكتروكارديوگراف اسبي به صورت اساسي براي ارزيابي اختلال ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد.


روند- به دليل اينكه الكتروكارديوگرم يك مورد محاسبه فعاليت الكتريكي است، مهم است كه اسب آرام بايستد تا فعاليت عضلات در كمترين حالت باشد ميزان سرعت قلب در حال استراحت بايد كمتر از bpm40 باشد. اسب بايد به صورت ايستاده قرار بگيرد در حاليكه پاهاي جلويي در مقابل يكديگر باشد در حاليكه پاي چپ اندكي جلوتر از پاي راست است ماشين ECG مي‌بايست براي كاهش شانس شوك الكتريكي و سطح مشترك اصلي به كار گرفته شود معمولاً اسب روي يك زيرانداز لاستيكي قرار مي‌گيرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید