بخشی از مقاله
چكيده:
هدف از تحقيق حاضر بررسى بازى درمانى و درمان كودكان بيش فعال حدود سنى 7 ساله شهرستان ابهر است كه فرضيه عنوان شده در تحقيق حاضر عبارت است از اينكه بازى درمانى در درمان كودكان بيش فعال تاْثير دارد.جامعه مورد پژوهش حاضر دانش آموزان حدود سنى 7 ساله شهرستان ابهر تشكيل داده كه 24 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند
كه مشكل بيش فعالىدارند و بازى درمانى مثل بازى پازل يا ساختن خانه هاى سازمانى و وسايل بازى ديگر مورد آزمون قرار گرفته اند كه از اين دانش آموزان كه بصورت تصادفى انتخاب شده اند ميتوان گفت كه بازى درمانىتاْثير بسزايى در درمان بيش فعالى دارد به علت اينكه F بدست آمده برابر 367/12 از جدول 671/5 با درجه آزادى 22 در سطح مفىدارى 05/0 بزرگتر است پس ميتوان گفت كه فرض سفر رد شده است و بازىدرمانى در درمان كودكان بيش فعال نقش بسزايى دارد.
«فصل اول»
كليات تحقيق
مقدمه:
موضوع كودكان بيش فعال در اين مبحث بيشتر خلاقيت رشد قواى ذهنى،هوش،و واكنشهاى حركتى كودكان و نوجوانان و روشهاى تربيتى و آموزشى آنهاست كه از نظر يك روانپزشك يا مشاور راهنمايى حائذ اهميت است،اگرچه جنبه هاى تخصصى روانپزشكى مورد نظر نيست ولىدر ضمن بحث سعى خواهد شد علائمى از اين اختلالات بطور خلاصه بيان شود و بطور كلى دستگاه عصبى كودك به درجه رشد و كمال بزرگسالان نرسيده و چون رشد ادامه دارد و به عبارت ديگر در حال تغيير و تحول است،لذا رفتار نيز به همين منوال در تحول خواهد بود.
در كودكان بيش فعال همان طور كه از اسمش پيداست،واكنشها و ويژگيهاىخاص دارند و چون كودك رشد فكرى و حركتى بالايى با حركات و رفتار خود نشان ميدهد،لذه نميتواند به رفتارهاى خود كنترل داشته باشد و يا اگر عمل خلافىاز او سر بزند بىتفاوت از او عبور ميكند.كودكان در مقابل فشارات زندگى،واكنشهاى نسبتاً سريع نشان ميدهند و به همان سرعت هم وقتى فشارهاى زندگى از بين برود،بهبود ميابند.از آنجاكه وابسته و متكىبه ديگران هستند و در واقع از نظر شخصيتىهم در حد متعادل هستند،لذا در مقابل فشار و ناراحتى تنها كارىكه انجام ميدهند نشان دادن حركات مختلف از خود هستند و بطورى ميتوان گفت كه اصلاً نميتوانند رفتار و اعمال خود را كنترل كنند.پس اينگونه اختلالات حركتى در كودك وسيله
قدرت بيان است و اگر كودك سن كمترى داشته،در ارتباط با بزرگسالان بيشتر در زحمت بوده است.بطور خلاصه قدرت بيانىو حركتى و زبانىكودك در كودكان بيش فعال ممكن است ناشىاز احساساتى مثل ترس و اضظراب و احساس محدوديت و شكست باشد و اين موارد باعث اختلالات ديگرى از جمله؛امتناع از رفتن به مدرسه و بهانه گيرىشود.
در روانشناسىكودكان،كودكان بيش فعال اختلالات ناشىاز نارسايى در حفظ تعادل اعضاء و رفتار و حركات در بين كودكان است و آموزش هاى حركتى و رفتارى براى اين دسته از كودكان لازم است تا بتوانند به حد متعادل،از خود رفتارهايىرا نشان دهند.لغت بيش فعال اصولاً يك اصطلاح آموزشى است و به عهده مريبان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمايى است كه در زمره اولين كسانى هستند كه با مشاوره رفتارى ميتوانند رفتار و حركات كودكان را مورد بررسى قرار داده و با آنها به حل اين رفتار بپردازند.(ميلانى فر 1385).
بيان مسئله
تاكنون اصطلاحات و اسامىزيادىبراى اين نوع كودكان بكار رفته و ميرود.يكى از اصطلاحاتى كه هنوز رايج است،كودكان بيش فعال است كه بيشتر جنبه حركتى و رفتارى داشته و به اختلالات . نابهنجاريهاى عصبى و روانى بستگىندارد.اصطلاح بيش فعال قدرى جديدتر بوده و بنابر توصيه كنگره بين المللى روانپزشكى پاريس از سال 1960 به جاى اصطلاح كودكان غير عادى و شيطان،بيش فعال بكار رفت.اصطلاحات بيش فعال به اين دليل گسترده تر شده كه به اختلالات حركتى در رفتار كودكان كه ممكن بود به واكنشهايىمنجر شود كه در برابر محيط نامناسب از خود نشان دهد يا اصطلاح بيش فعال كه هرآن ممكن است كودك با حركاتى كه انجام دهد مشكلات خطرناك ديگرىرا پيش رو آورد و حركات نا متعادل و نا همخوان در كنار همديگر يكى از خصوصيات اين كودكان است كه تمام اين مسائل چه مشكلات خانوادگى و يا نوع رفتار والدين با فرزندان بستگى دارد ولىمسئله اىكه ميتوان اين بيش فعالىرا در
كودكان كاهش داد مواردى مثل بازىكنترل رفتار و حركات كودكان و همينطور آموزش دادن است كه با روشهاى جديد و مدرن در كاهش حركات و رفتار اين كودكان نقش بسزايى ميتوان داشت.سرگرم كردن كودك با كارهايىمثل درست كردن پازل و يا نقاشى،خود ميتواند حركات او را كنترل كند و باعث شكوفايى حس هاىديگر كودك شود.
سوال مسئله:آيا بازىدرمانى در درمان بيش فعالىكودكان تاْثير دارد؟
اهميت و ضرورت تحقيق
مسئله كودكان بيش فعال يا به اصطلاح كودكان پر جنب و جوش از لحاظ رشد قواىحركتى موضوع تازه و جديدى نيست،بلكه در هر دوره و زمان افرادى در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعاليتهاى ذهنى در حد طبيعى نبودند،بخصوص از روزى كه بشر زندگى اجتماعى را شروع كرده،موضوع كسانى كه به عللىقادر نبوده اند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.اجتماع براى مصلحت،تعصب يا سالم سازىبعضىاز اين افراد را تحمل كرده،عده اىرا محبوس ميساخت يا به مرگ محكوم مينمود.از مجموعه مدارك بدست آمده چنين
استنباط ميشود كه تا قرن هجدهم اين افراد مورد توجه اطراف نبوده و حتى پزشكان از پذيرفتن و درمان آنان خوددارى ميكردند،اگرچه بعدها مشخص شده است كه اين كودكان بيش فعال ممكن است به علت مشكلاتى در خانواده و يا عدم توجه والدين(پدر و مادر)بوده،اين كودكان باعث وجود اين مشكل شده اند و همينطور عدم توجه والدين به رفتارهاى كودك و حركات آن در اوايل سنين كودكى مىتوانست كودك را به اوج مشكل نرساند كه اميد است با ارائه اينگونه تحقيقات بتوانيم شيوه هاىمناسب جهت حل اين مشكلات را پيدا كنيم و همينطور بتوانيم راههاى درست و مناسب جهت كاهش بيش فعالىكودكان را در سنين مختلف اجرا كرده تا كودكان هم بتوانند با رفتار متعادل در جامعه حضور پيدا كنند.
اهداف تحقيق
هدف از تحقيق حاضر اينست كه آيا بازىدرمانى در درمان كودكان بيش فعال نقش مؤثرى دارد يا نه،اينكه آيا بازى كردن با كودكان و نشاندن آنها بعلت بازى با چيزى و يا كسى در حركات و خلاقيت آن نقش مؤثرى خواهد داشت يا نه؟،و همين بيان اين مطلب كه بازى در شخصيت سازى و رشد كودك تاْثير فراوان دارد.بازى وسيله كسب تجربه هاى پر ارزشى است كه كودكان در خلال آن از جهت احساسى،اجتماعى و روانى رشد ميكنند و اين كه الگوهاى رفتارى آنان در بازى شكل ميگيرد و اين الگوها در سراسر عمر كودك سرمشقى مفيد براى او خواهد شد.كودك به مرور بازى،الگوهاى بيشمار و در هم پيچيده و ظريف زندگى آدمى را در مى يابد و آن را تجربه و تمرين ميكند و رابطه ميان اين الگوها را ميبيند تا آنها را فرا گيرد.و يكى از راههاى اين تحقيق،استفاده از بازى درمانى براى درمان كودك است تا بتوان مشكلات رفتارى كودكان را شناخت.
فرضيه تحقيق
1-بازى درمانى در بين كودكان بيش فعال نقش مؤثرى دارد.
تعاريف عملياتى و نظرى و واژه ها و مفاهيم
بازىدرمانى:هر نوع فعاليتى كه توسط كودكان به منظور تفريح انجام گيرد،بازىناميده ميشود و بازى عبارتست از فعاليتى كه افراد با ميل و رغبت در اوقات فراغت انجام ميدهند كه بازى درمانى هم مفهومى است كه روانشناس براى حل مشكل خود از فعاليتهاى كودك با ميل و رغبت ميتواند انجام دهد استفاده ميكند تا مشكلات حركتى و رفتارى را بتواند تحت كنترل قرار دهد.(ميلانىفر 1385).
بازىدرمانى روشى است كه بوسيله آن ابزارهاى طبيعى بيان حالت كودك است يعنى بازى به عنوان مقصد درمانى وى بكار گرفته ميشود تا به كودك كمك كند فشارهاى احساسى خويش را تحت كنترل قرار دهد.(اينترنت)
بيش فعالى:به حالتى دلالت ميكند كه در آن كودك به نحو مفرط و بيش از اندازه فعال و پر جنب و جوش است.تحريك زياد اين كودكان نه تنها خود آنها بلكه اطرافيان،همكلاسيها،اولياى مدرسه را دچار مشكل ميكند.از هر 100 كودك، 5 كودك ميتواند به بيش فعالى مبتلا شود.پسران 3 برابر بيشتر از دختران در معرض ابتلا هستند. اغلب اين مشكلات قبل از 7 سالگى آغاز ميشود و ممكن است والدين تا وقتى كه فرزندانشان بزرگتر شده متوجه مشكل او نگردند.علائم بيش فعالى عبارتند از:مشكل در توجه،فعاليت بيش از حد،انجام عمل قبل از فكر كردن و حركات تكانشى مانند بالا و پايين پريدن بيش از اندازه.(اينترنت)
«فصل دوم»
پيشينه و ادبيات تحقيق
تعريف بازى
هر نوع فعاليتى كه،توسط كودكان به منظور تفريح انجام گيرد،بازىناميده ميشود.
مربيان ورزش از بازى تلقى جامع ترى دارند.آنها معتقدند كه (بازىعبارتست از فعاليتى كه افراد با ميل و رغبت در اوقات فراغت انجام ميدهند.)
بر خلاف نظريات گذشتگان كه بازى را تنها وسيله اىبراى اتلاف انرژى مازاد بدن مىدانستند،كودكان به هنگام بازى بخشى از نيروى ذهنى و بدنى خود را بكار ميبرند،وبازى را بخشى از زندگىخويش به حساب مىآورند اما نبايد اين نكته را فراموش كرد كه كودك از انجام اين فعاليت لذت مى برد.
در يك فرهنگ لغت 10 معناى متفاوت براى واژه - در جايگاه اسمى – و 24 معناى متفاوت براى واژه(بازىكردن)- در جايگاه فعلى - ديده ميشود.اما بنظر ميرسد كه واژه (بازى) براى افراد مختلف،كاربردهاى متفاوتى را دارد.براىروشن شدن اين مبحث به مثالهاى ذيل توجه نمائيد:
1- مادرى كه از سرو صداى فرزندش به ستوه مى آيد فرياد ميزند:"برو بيرون،اينقدر اذيتم نكن،برو بازيتو بكن".اين مادر به فرزندش مىفهماند كه من مشغول هستم و شما نيستيد.كار من با اهميت است و مار شما بىاهميت است.متاْسفانه ديدگاه اكثر مادران بدين صورت است.
2- در يك كلاس معلم به شاگردانش ميگويد:"بجاى بازى پشت ميزاتون فقط بايد درس بخونيد."
3- بازديد كننده اى - از كلاس درس يك دبستان – هنگامى كه دانش آموزان كلاس را ترك ميكنند به دانش آموزان ميگويد:"شما آنقدر چيزهاى جالب توجه براى بازى كردن داريد كه من مايلم مجدداً به مدرسه شما بيايم و شما را ملاقات كنم".
دانش آموزان ناراحت ميشوند و اعتراض مينمايند"ما داريم كار ميكنيم بازى نميكنيم".در اين مثال،بازى با كار متفاوت است اما ما نميتوانيم اين نكته را بيان نمائيم كه بازى متضاد كار است.
اگر يك كودك خردسال را در هنگام بازى با دقت بسيار مشاهده نمائيد،در ميابيد كه كودك با دقت تمام با اسباب بازى خود بازى ميكند.از ديت هايش با مهارت بسيار استفاده ميكند و نشان ميدهد كه مشغول استدلال است.از يك فرضيه به سوى فرضيه ديگرى حركت مينمايد.
در حقيقت رفتار او همانند يك فرد بزرگسال است كه در حال انجام دادن يك پروژه تحقيقاتى است.
در قرن اخير فيلسوفان و روانشناسان همواره در صدد بوده اند كه در پيرامون فعاليتهاى كودكان به كشف حقايقى نائل گردند.آنان دريافتند كه راههاى بسيارى براى مشاهده كودكان،در هنگام بازى وجود دارد و در موقعيتهاى متفاوت،بايد از روشهاى مناسب با آن استفاده كرد،زيرا هر شيوه اى ارزش خاص خود را دارد.اگر فردى تمايل دارد به صورت محسوس به بازى نظر افكند،نخست بايد از راهكارهايى كه صاحب نظران در اين زمينه مطرح كرده اند آگاهى داشته باشد.
اگر در انديشه آنها هستند كه فرزندان شما از شخصيت كاملى برخوردار شوند و در آينده نزديك به ديدگاه هاى سنجيده دست يابند.بايد آنها،مراحل مختلف رشد را بخوبى طىنمايند.اگر در طى مراحل از رشد ،كودك رشد مطلوب را كسب نمايد و دوران كودكى رضايت بخشى را سپرى كند،آنگاه بصورت فردى شاد و سرزنده به زندگى مسرت بخش خويش ادامه داد.
يكى از راههايى كه در اين مرحله از رشد ممكن است به نحو موفقيت آميزى حاصل شود برخوردارى از فرصت كافى براىبازى آزاد است.
شاخصه هاى ذيل در بازى كودكان تاْثير بسزايى دارد.
1- نگرش هاى والدين و معلمين
2- ويژگى هاى مسكن كودك:نظير سكونت در آپارتمان ها،خانه هاىحياط دار
3- ترافيك خيابان ها
4- تنش هاى فزاينده اى كه والدين تحت تاْثير آنها زندگى مىكنند.
دوران پيش از دبستان ف براى والدين مسائلى ايجاد ميكند،زيرا كودكان بايد سرگرم شوند و از امكانات بازى استفاده نمايند.اما راههايى وجود دارد كه والدين مىتوانند شرايط مناسبى را براى كودكان پيش از ورود به دبستان فراهم آورد.
*نظرات متخصصان تعليم و تربيت در پيرامون بازى
تاكنون نظريات بيشمارى،پيرامون بازىكودكان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است اما با اين وجود ما نميتوانيم يك تعريف جامع را براى بازى كودكان بيابيم،زيرا بازى خون جارى در رگ هاى زندگى كودكان است.
براى آشنايى با ديدگاههاى نظريه پردازان به تعاريف ذيل توجه نمائيد:
ماريا مونته سورى: "بازى حرفه كودك است"
جان ديويى: "بازىچيزى است كه در حال انجام دادن از آن لذت مىبريم.اما كار چيزى است كه پايان آن خوشايند ميباشد."
زيگموند فرويد: "بازى موقعيت هايى را فراهم مى آورد كه عواطف،بطور واضح بيان شده و همچنين رشد پيدا كنند."
ژان پياژه: "آيا اين بازى نيست كه به كودك اجازه ميدهد تا نشانه ها را جايگزين واقعيت هاى زندگى كند؟"
ويگوتسكى: "بازى به رشد و پيشرفت روز افزون كودك كمك ميكند."
بازى باعث ميشود تا كودك،رفتارهاى غير عادى خود را بهتر كنترل كند.همچنين كودك را ناگزير ميكند تا ماهيت اشياء را درك كند و اين امر موجب ميگردد كودك تفاوت خيال و واقعيت را دريابد.
آيا كودكان،تنها به اين علت به بازى كردن مىپردازند كه از بازى لذت مى برند؟آيا كودكان،تنها به خاطر تشويق معلمان به بازى كردن مى پردازند؟
*بازى آزادانه انتخاب ميشود.
آيا كودكان ميتوانند،آنچه را كه دوست دارند انتخاب نمايند؟آيا آنها اجازه دارند بر اساس عقايد خودشان بازى كنند و محل هاىمناسب آموزشى را خودشان ترتيب دهند؟
بازى يك عملكرد هدفمند است.كودكان در هنگام بازى احساس رضايت ميكنند،حتى اگر اين بازى نتيجه اى هم نداشته باشد،كودكان از بازى كردن لذت ميبرند.
مربيان در هنگام برگزارى بازى ها بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه كودكان حق انتخاب داشته باشند.به عنوان مثال:از كودك بپرسد:آيا قصد دارى با لگوهايت يك خانه بسازى يا يك مدرسه؟.اين رفتار نا مناسب مانع از تصميم گيرى كودك ميشود و قدرت انتخاب او را محدود ميكند.
*مراحل متفاوت بازى كودكان
محققين عقيده دارند كه بازى از مراحل تكاملى مختلفى ميگذرد.
1- بازى كاربردى و كشف اعضاى بدن:فعاليتهاى تكرارى و ساده كه در آن كودك اعضاى بدن خود را لمس و نكاتى را ياد ميگيرد؛به عنوان مثال:هنگامى كه كودك با انگشتان خود بازى ميكند و يا آنها را مىفشارد و يا زمانى كه او خمير بازى را بصورت لوله در مىآورد.
2- بازى ساده:بازى هايى كه داراى هدف و منظور خاصى باشند بازى هاى سازنده ميشود.مانند:ريختن آب براىپر كردن سطل
3- بازى هاى نمايشى(دراماتيك):كه در اين بازى ها كودك انجام كارى را نشان ميدهد و سعى بر يادگيرى كاربرد آنها ميكند.
4- بازىهاى قانون مندانه:اين بازى ها براى كودكان خردسالانه مناسب نيستند اما براى كودكان بزرگسال مناسب است. برنامه هاى رقابتى در اين بازى ها توسعه بيشترى پيدا ميكند.
5- بازىهاى غير اجتماعى:در اين مرحله كودك فعاليتهاى اجتماعى محدودىرا انجام ميدهد و بطور موازى بازى ميكند.منظور از بازى موازى آنست كه كودك در نزديكى كودك ديگر و با وسايل او به بازى بپردازد،اما كودك براى تاْثير نهادن بر او اقدامى را انجام نميدهد.
6-بازى هايى با فعاليت هاىاجتماعى محدود:در اين مرحله كودكان به تنهايى بازىمىكنند اما در هنگام بازى،با يكديگر به تبادل رفتار مىپردازند و نظرات خود را به يكديگر بيان مىكنند.
بازى هايى با تاْثيرات متقابل اجتماعى
در بازىهاى مشاركتى،كودكان تمايل دارند كه فعاليت هاى خود را بصورت جداگانه انجام دهند،اما اسباب بازى هاى خود را با هم تعويض كنند و رفتار يكديگر را مورد نقد و بررسى قرار دهند.
1- بازى هاى مشاركتى:كودكان با همكارى يكديگر براى يك هدف مشترك تلاش مىكنند.اينگونه بازيها دسته جمعى،مخصوص كودكان پيش دبستانى است.
2-بازىهاىانفرادى:اين بازى ها اغلب در خردسالان مشاهده ميشود اما اگر بزرگسالان به دفعات مشاهده شود،جاى تاْمل دارد.بزرگسالان نياز دارند تا در بعضى مواقع در حريم شخصى خود فكر كنند،اما اگر اين امر بصورت يك عادت درآيد جاى نگرانى است.البته بازى هاى موازى در بعضى مواقع بعد از بازى هاى گروهى مشاهده ميشوند.
بازى هاى نمايشى:
بازىهاى نمايش مستلزم تقليد از بعضى افراد ميباشد.در اجراى نمايش ارتباط كلامى و تاْثير متقابل بين دو يا چند نفر تقويت ميشود.اجراى يك نقش همان تقليد از فرد است.
توجه به هدف بازى و يافتن راهى براى اجراى نمايش تا پايان وقت لازم،از اهداف ديگر اين نوع بازى ميباشد.
خردسالان و كودكان نوپا،رفتار اجتماعى مناسبى را در بازى هاى نمايشى از خود نشان ميدهند،به عنوان مثال:در تمام دنيا و با هر فرهنگى بازى "مدرسه بازى" توسط والدين با كودكان انجام ميشود.
اغلب بازى هاى سنتى،بازىهاىحركتى هستند.مانند:دست زدن،آواز خواندن،دويدن،لىلى حوضك و قايم باشك.اين بازى ها پيوندهاى عاطفى ميان كودكان را تقويت مى نمايد و مهارت هاى اجتماعى آنها را افزايش مىدهد و احساس همكارى و صميميت را در كودكان پديد مى آورد.
بر اساس ديدگاه "كوپلان و روبين" كودكانى كه در زندگى از امكانات كمترى براىبازى برخوردارند،كمتر ميتوانند خود را با جامعه تطبيق دهند.
در بازى هاى نمايشى كه توسط كودكان انجام ميشود مهارتهاى ذيل كسب ميشود:
1- ايجاد حس همدلى:كودك مىآموزد كه از شخص ديگرى تقليد كند،در نتيجه احساس همدلى و توجه به ديگران در او تقويت ميشود.
2- رشد شخصيت اجتماعى:كودك با بازى در نقش ديگران در ميابد كه مادر،پزشك و يا پرستار چگونهفكر ميكنند و اين آگاهى،موجب رشد شخصيت اجتماعى او ميشود.
3- كسب مهارتهاى اجتماعى:انتظار كودك براى اينكه نوبتش شود،توفيقات اجتماعى كه كودك بدست مىآورد.دانستن اين نكات كه كودك چگونه مورد تاْييد يك جمع قرار ميگيرد؟كودكان چگونه كار گروهى را انجام ميدهند؟كليد موفقيت كودك در جامعه است.
پيشرفت ذهنى در بازى
بر اساس نظريات "پياژ و ويگ.تسكى" بازى اصلىترين عامل رشد¬- شناختى – كودك است.همچنين يكى از پاك ترين روشهاى فكرى قابل دسترسى براى خردسالان ميباشد.كودكان در قالب بازى با درك واقعيتها و كنترل مهارتهاى شخصى،به تعادل دست ميابند.بازى هاى تخيلى،حافطه كودك را توانمند ميسازد و اطلاعات و معلومات كودك را افزايش ميدهند.كودك در بازى هاى نمايشى،از لغات توصيفى بيشترى نسبت به دايره لغت روزمره استفاده ميكند.
عوامل مؤثر در بازى
بدون ترديد بازى يكىاز فعاليتهاى اساسى كودكان است و كودكان از راه بازى،دنياى پيرامون خود را ميشناسند و آن را تجربه ميكنند.كودكان احساسها و نيازهاى خود را از راه بازىابراز مى نمايند.در جريان آن اهداف خود را جستجو ميكنند و ديدگاهها و احساسات خود را با خيال پردازى بيان ميكنند.همچنين از طريق بازى آرزوهايشان را به واقعيت نزديك مينمايند و بر نگرانى ها و اضطرابهاى خود غلبه ميكنند.از سوى ديگر كودكان در هنگام بازى به تواناييهاى جسمانى خود پى ميبرند و در تقويت و ايجاد مهارتهاى گوناگون سعى و تلاش ميكنند و به همين علت بازى در اعاد مختلف جسمانى،عاطفى،شناختى،اخلاقى و .... داراى ارزش است.
بازىكودكان متاْثر از عواملى مانند:جنسيت،هوش،سن و محيط ميباشد كه هر يك به نحوى در روند بازىتاْثير مى گذارند.در اينجا بطور خلاصه عوامل فوق مورد بحث و بررسى قرار ميگيرند.
1-ويژگى هاى فردى:
عوامل تشكيل دهنده موقعيت روانى و تشخيص كودكان با يكديگر يكسان نيستند.همين تفاوت خلقيات و تمايلات كودكان را از يكديگر متمايز ميكند.
به عنوان مثال:كودكان باهوش به بازىهاى پيچيده علاقه مند هستند و مدت زمان كمترى را به يك نوع بازى مىپردازند.
كودكانى كه حساس ترند گرايش بيشترى به بازى هاى تخيلى دارند و از هم بازى هاى خود انتظارات بيشترىدارند.
2-جنسيت:
جنسيت يكى از عوامل مؤثر در بازى است و به همين دليل مى توان گفت كه بازى پسران و دختران تفاوت دارد.پسران بيشتر از بازى هايى لذت ميبرند كه به فعاليتهاى فيزيكى نياز دارند اما دختران بازى هاى ساكت،آرام و ظريف را ترجيح مى دهند.بطور معمول تا پيش از سن- هشت سالگى – اهميت چندانى به جنس همبازى خود نميدهند،اما در سنين – هشت تا ده سالگى – اختلاف بازى بين دو جنس بطور كامل آشكار ميگردد و كودكان ترجيح ميدهند با همجنس خود بازى كنند.دختران بازى با عروسك را براى شير دادن،نوازش كردن و خواباندن آن دوست دارند و حتى بيشتر اوقات با عروسك خود ميخوابند.پسران فعاليتهاى بدنى را بيانگر قدرت و نيروى عضلانى بيشتر آنهاست،در بازى هايى مانند توپ بازى،دويدن،كشتىگرفتن بروز ميدهند.
به عقيده روانشناسان فرانسوى بازى در نزد پسران بيشتر وسيله اىبراى اثبات خود در برابر ديگران و براى دختران وسيله اى براى بودن با ديگران است.
رفتار دختران به وسيله خوددارى از پرخاشگرى،تلقين پذيرى از اطرافيان و تحت تاْثير همبازى هاى خود قرار گرفتن،مشخص ميشود و حالتهاى هيجانى در آنها كمتر از پسران به پرخاشگرىو تنبيه بدنى مى انجامد.
پسران فعاليت جسمانى زياد و حركات شديد،هيجان،رفتار تند و پرخاشگرانه را دوست دارند و در برابر ابداع و نوآورى در قانونها و مقررات بازىشانه خالى ميكنند.آنها بيشتر ميكوشند تا قانونهاى بازى را به سود خود ناديده بگيرند و بر رقيب پيروز شوند.از اين رو پسران اغلب در بازى،تغيير چهره ميدهند،اما دختران بيشتر از پسران به قواعد و اصول گردن مى نهند و به رعايت اصول و نظم بازى مقيد هستند.
"دبس پيرون" پيرامون فعاليتهاى مربوط به جنسيت با استناد به پژوهش هايى كه در آمريكا صورت گرفته است،در مورد امكان تنظيم ليست بازى ها بر حسب شاخص(دخترانه و پسرانه)مى نويسد:بودن شك بازى خاصى كه مخصوص پسران يا دختران باشد،وجود ندارد؛"زيرا حيطه بازى هايى كه به وسيله هر دو نوع جنس بطور مساوى انجام ميگيرد،بسيار وسيع است؛از سوىديگر مدارس مختلط،بعضىاز فعاليتهاى ابزارى و ساختمانى مختص يك جنس معين را به طور جرياناتى از مبادله بارى در اختيار دارند.در هر صورت اگر پسران يا دختران به يك بازىمعين بپردازند،يا بازى هاى متفاوتى را انجام دهند،باز هم به يك طريق به آن بازىنمى پردازند.
در واقع نوعى روش بازى مخصوص،براى جنس وجود دارد كه محققان بسيارى به آن اشاره كرده اند.
بازى دختران پيش از هر چيزى مبتنى بر رعايت اصول و قواعد است.علاقه به آداب و رسوم مذهبى و تشريفاتى از همان دوره كودكستان در نزد دختران نمايان ميشود؛پسران بمنظور تسلط بيشتر بر همبازى هاى خود،با تغيير دادن اختيارى قانونها و يا با فراموش كردن عمدى آنها،خود را از قيد قواعد و اصول آزاد ميكنند؛بنابراين ممكن است يك بازىمعين،بر حسب آنها كه دختران و پسران به آن مشغول باشند،شكل متفاوتى را به خود بگيرد.يك بازى ممكن است در نزد پسران خشونت آميز باشد اما در نزد دختران يك بازىساده و منظم جلوه گر شود.
كار و بازى در ميان دختران روستايى با يكديگر همراه ميشود.آنان ضمن نگهدارى از كودكان خردسال،مانند عروسك زنده با آنها بازى ميكنند.بازىپسران روستايى از آزادى بيشترى نسبت به دختران برخوردار است.بازىپسران تنوع بيشترى دارد؛اما آنان نيز كار و بازى را با هم انجام ميدهند،زيرا نقش مهمى در اقتصاد خانواده به عهده آنهاست.اين موضوع بيشتر از آنكه تنها يك مساْله روانشناسى باشد،مساْله روانشناسى اجتماعى و يا جامعه شناسىاست.در جامعه روستايى فقدان اسباب بازى ها به سلامت روانى كودكان لطمه نمى زند،زيرا كار و بازى بصورت همزمان،براىآنها نشاط،شادابى،طراوت و سرزندگى را فراهم مىآورد.
3-هوش:
هوش ميتواند بر نحوه و نوع انتخاب بازى و استفاده از آن تاْثير بگذارد؛برخورد كودكان باهوش و كم هوش يا بازى و اسباب بازى متفاوت است.كودكان تيز هوش سعىميكنند وسايل و اسباب بازىهايى را انتخاب كنند كه بتوانند با آنها به ابتكار و ابداع دست بزنند و قواى ذهنى خود را بكار گيرند.كودكان باهوش تر مدت زمان كمترى را به يك بازى ميپردازند،زيرا خواهان تنوع هستند و از آن لذت ميبرند.كودكان باهوش در سنين بالاتر به بازىهايى مىپردازند كه داراى فعاليتهاى ذهنى و جسمى است؛مثل جمع آورى كلكسيون.
كودكان تيز هوش به دليل توانايى هاى بيشتر به انجام بازى هاى انفرادى تمايل دارند و بطور معمول انرژى بدنى را در حد زيادى صرف نميكنند.عقب مانده نيز بيشتر به بازى هاى انفرادى ميپردازد،زيرا كودكان تيز هوش به علت توانايى زياد و كودكان كم هوش به علت توانايى كم،به آسانى در گروه پذيرفته نميشوند.
4-سن:
كودك در هر سنى بازىخاصى را مىپسندد.نوزاد بيشتر دست و پا را دوست دارد و هنگامى كه بزرگتر شد،به عنوان مثال:از اينكه چشمانش را بگيرند و با او (دالى بازى)كنند لذت مى برد.در مراحل اوليه كودكى - تولد تا سه ماهگى – بازىهاى كودكان بيشتر انفرادى و با هدف شناسايى اندامها،اشياء و چگونگى كاربرد آنها صورت ميگيرد.در مرحله دوم كودكى - سه تا هفت سالگى – كودكان علاوه بر بازى هاى فردى قادر به فعاليتهاى گروهى نيز مىگردند.همانطور كه "پياژه" مطرح ميكند: " كودكان-چهار الىهفت ساله- در يك محل جمع ميشوند،ولى هر كدام براى خود بازى مىكنند و اگر يكىاز آنها را از جمع خارج كنيم ديگران اعتراض مى كنند،اما هيچ كدام حاضر به انجام بازى گروهى و مشترك نيستند(بازى موازى)".
بازى ها در اواخر اين مرحله به مرور از حالت خود خارج مىشوند و به صورت بازى هاى قراردادى ،كه انجام آنها مستلزم رعايت اصول و مقرراتى است،در مىآيند.فعاليتهاى خود به خودى و بىهدف جاى بعضى از فعاليتهاى بازى را مىگيرند و با نزديك شدن كودك به دوران بلوغ،تنوع بازى هاى او كم مىشود،و تغييراتى در آنها بوجود مىآيد.در اين سن فعاليتهايى كه سازمان داده شده اند و به صورت انفرادى انجام مىپذيرد مانند:(سينما رفتن،تماشاى تلويزيون و مطالعه)براىآنان لذت بخش است.
كودكان بزرگسال زمان كمترى را براى بازىكردن دارند.آنان برخى فعاليتها را رها مى كنند،زيرا احساس مىنمايند كه اين نوع فعاليتها ،كودكانه و كسل كننده هستند.به عنوان مثال:كودكان به هنگام ورود به كودكستان بازىبا مكعب هاى چوبى را رها مى كنند،زيرا اشيايى مانند:رنگ گل رس،مداد رنگى،گچ،فعاليتهاى جالب تر و متنوع تر را به آنها عرضه مىكنند.
يكىديگر از علتهاى كم شدن تعداد فعاليتهاى بازى،ممكن است نبودن همبازى باشد.با افزايش سن و كاسته شدن از اوقات فراغت كودك،فعاليتهايى انتخاب مىشوند كه،لذت بيشترى را براى كودك فراهم مىآورد و هرچه كودك بزرگتر شود اين انتخاب دقيق تر مى شود.
5-محيط:
كودكان در سراسر دنيا،در شهر،روستا،كوه،دشت و هرجا كه باشند،بازىمى كنند اما محيط تنها در نوع بازى آنها تاْثير مىگذارد.بر اساس مطالعه هايى كه انجام شده است،كودكان ژاپنى بيشتر به انجام فعاليتهاى غير رسمى گروهى علاقه نشان مىدهند،در حالى كه كودكان آمريكايى به بازى هاى گروهى و رقابتى تاْكيد دارند.نه تنها بازى هاى دو كشور بلكه بازى هاى شمال و جنوب يك كشور و حتى محله هاى يك كشور و يا شهر نيز با هم تفاوت دارند.فرهنگ هر جامعه در بازى كودكان تاْثير مى گذارد و مى توان گفت بازىكودكان فرهنگ آن جامعه را منعكس مىكند.در منطقه هاى محروم به علت اينكه افراد از توانايى اقتصادىبالايى براى خريد وسايل و اسباب بازى براى كودكان برخوردار نيستند،آن دسته از بازىهاى سنتى را به كودكان خود مىآموزند كه نياز چندانى به اسباب بازى ندارند.كودكان در اين جامعه ياد مى گيرند كه براى خود اسباب بازى بسازند.اين توليد و سازندگى به نوبه خود يم بازىو فعاليت جذاب براى كودكان محسوب مى شود.
فضا،مكان و محيط بازى با نوع بازى تناسب دارد.فعاليتهاى بدنى بطور معمول در فضاى باز و بازى هاى فكرى در اتاقهاى منزل انجام مىگيرد.
عوامل مؤثر در بازى بسيارند،از جمله مىتوان به نقش همبازى،پوشاك بازى،زمان،آزادى عمل كودك در بازى،تشويق والدين و تغذيه كودك نيز اشاره كرد.
6-عامل تغذيه و بهداشت:
نيرويىكه از تغذيه مى گيرد در تحرك او براى بازى نقش بسيارى را دارد.كودكى كه بر اثر عدم تغذيه كافى از گرسنگى و كمبود ويتامين ها رنج مىبرد در بازى بهانه مىگيرد،لجباز و غير فعال است.
همچنين نبودن يا نداشتن مراقبتهاى بهداشتى ممكن است كودك را اندوهگين نمايد و حوصله بازى را از او بگيرد.كودك بيمار تمايلى به بازى كردن ندارد و در مدت زمان بسيار اندكى از انجام بازى احساس كسالت مىنمايد.كودكانى كه داراى ناتوانى جسمانى هستند در انتخاب بازى دچار محدوديت مىشوند و به عنوان مثال:كودكانى كه در پاى خود دچار نقصىهستند در هنگام دويدن با مشكل مواجه مىگردند به همين دليل از بازى هايى كه نياز به دويدن و جست و خيز كردن است اجتناب مىنمايند.
كاربرد بازى در درمان
نظريه پردازان كودك بر اين باورند كه چهار سال اول زندگى،دوران مهمى در روند رشد كودك است و در شكل گيرى شخصيت و ويژگى هاى جسمانى او نقش حائز اهميتى را ايفا مىكند.
كودك در اين سن مستعد پذيرش محيط است.تحقيقات نشان مىدهد كه توجه به فعاليتهاى روانى و اجتماعى كودك توانايى او را براى يادگيرى افزايش مىبخشد.توانايى هاى كودك براىيادگيرىبيشتر به خاطر نياز او به وجود يك مكمل مىباشد و بمنظوربدست آوردن اين مكمل،كودك نيازمند هدايت است.
بايد گفت تا هنگامى كه كودك از لحاظ سيستم عصبى به حد مطلوبى نرسيده است،انجام تمارين نمىتواند كودك را براىنشستن يا ايستادن يارىنمايد.از سوىديگر تاْخير در كسب اين مهارتها امكان دارد باعث گردد تا كودك از تجاربى كه به منظور كسب اين توانايى نيازمند است محروم گردد.
بايد گفت كه هركس از بازى تعبيرى دارد،اما بطور كلى رفتارى كه بدون در نظر گرفتن سود و زيان و بدون اجبار انجام شود،بازى ناميده ميشود.كودكان در مرحله "حسىو حركتى"ارتباط بيشترى را با اشياء برقرار مىكنند،آنها دوست دارند با اشياء در تماس باشند و حتى پيش از شناسايى،آنها را احساس كنند،ببينند و بو بكشند.اشكالات عمده اى كه در آموزش پيش از دبستان پيش مىآيد،از بىتوجهى ما نسبت به برآوردن اين نيازها و ضروريات سرچشمه مىگيرد.
"پياژه" اذعان مىنمايد:"نمىتوانيد پيش از آنكه كودك به سطح رشدى مناسب برسد،به وى ياد دهيد كه ادراكات لفظى داشته باشد،بايستى روشى برگرفته از عمل را بكار برد."كودك پيش از دبستان چون هنوز از لحاظ گفتارى رشد كاملى نيافته است،گفتار براى او وسيله اى نارسا و ضعيف است.بنابراين در اين مرحله براى كمك به يادگيرى كودك بايستى از روشهاى غير كلامى استفاده كرد و آموزش پيش از دبستان بايد تاْكيد بيشترى بر بازىداشته باشد و در تدوين برنامه درسى و آموزش كودكان به عنوان يك اصل مورد استفاده قرار گيرد.كوششهايى كه براى تقسيم بازى به بخشهاى كوچك و مستقل انجام شده بازده چندانى نداشته است و مورد تاْئيد همگان قرار نگرفته است،برخى آنرا به سه و برخى به چهار،شش،و هشت نوع تقسيم كرده اند.اين مشكل هنگامى حل مىشود كه بگوييم كودك در طى بازى حداقل به چهار نوع آگاهى در مورد خود و اشياء مىرسد.
كودك در پيرامون اشياء موجود در محيط اطلاعاتى را كسب مىكند،خصوصاً در هنگام انجام بازىهاى حركتى و بازىكردن با بلوكها،اسباب بازى ها،شن و خاك،در مورد طرح،حجم و شكل اشياء چيزهايى را ياد مىگيرد و ارتباط و تفاوت اشياء را كشف مىكند و از روىرنگ،شكل و اندازه قادر به تقسيم بندى اشياء مىشود و ياد مى گيرد كه به وسيله اين اشياء چه كارهايى را مىتوان انجام داد و چه كارهايى را نمى توان انجام داد.
كودك پيرامون ساير افراد اطلاعاتى را بدست مىآورد،خصوصاً بوسيله بازىهاى نمايشى و ايفاى نقش هاى گوناگون مانند:نقشهاى دكتر،پليس،پدر و مادر.از همه مهمتر اينكه كودك درميابد كه ديگران مىتوانند عملكرد و عقايد كاملاً متفاوتى را داشته باشند.كودك در مورد خود اطلاعاتى را كسب مى كند،چون در بازى هاى نمايشى ،احساسات و خواسته هاى خود را نشان مىدهدو با هر تجربه جديد كودك چهره ديگرى را نشان مىدهد و با كسب هر مهارت جديد به كشف جديدى نائل مى شود و تجربه اى را كسب مى كند.
كودك از لحاظ فيزيكى رشد مى كند و به كمك بازى عضلات كوچك و بزرگ خود را تقويت مىكند،استفاده از اسباب بازى هاى متفاوت نيز اين امر را تسهيل مى كند.
بازىدرمانى روشى است كه به كمك آن به كودكان داراى مشكل كمك مىشود تا با ناراحتى هايشان مقابله كنند و بازى به عنوان ابزارى براى برقرارى ارتباط بين كودك و درمانگر مورد استفاده قرار مىگيرد.اين شيوه بر اساس فرضيه اى استوار است كه مىپندارد بازى فرآيندى است كه با استفاده از آن كودك نخست من را از غير من جدا مى كند و با جهانى فراتر از خود ارتباط برقرار مى كند.كودك از طريق بازى با محيط خود ارتباط برقرار مى كند.بازى درمانى وظيفه دشوار روان درمانى كودك را در متن بازى بر عهده دارد.از آنجاكه كودكان به شيوه اى متفاوت از بزرگسالان مىانديشند و رفتار مى كنند،روش برخورد با آنان بايستى انعكاس دهنده اين تفاوت باشد.بازىدرمانى روشهاى خود را با استفاده از تكنيك هاى بازى به بگونه اى برداشت كرده است كه با استفاده از آنها بتواند بصورت نمادين با كودك ارتباط برقرار نمايد.
از حدود سال 1920 بازى درمانى مورد استفاده قرار گرفته.اين فعاليت زمانى اتفاق افتاد كه آنا فرويد(46/1926)از بازى ها و اسباب بازى به عنوان وسيله اى براىبرقرارىارتباط با كودكان مراجعه كننده به وىاستفاده كرد.روان تحليل گر ديگرى كه در زمينه كودك فاليت مىكرد ملانى كلاين(1932)بود كه از بازى هاىكودكان به عنوان پايه اى براى ترجمان خواسته هاى كودك استفاده مىكرد و از ساير پيشگامان بازىدرمانى مىتوان به ديويد لوى (1938)اشاره كرد.كودكانى كه به بازى درمانى فراخوانده مىشوند،به روش خاص خود بازى را انتخاب مىكنند و آن را با اسباب بازى ها،و يا ساير وسايل موجود در محيط اجرا مىكنند.در اين زمان ارتباط ميان دنياى بازى و دنياى واقعى مشخص و آشكار نيست در واقع مىتوان گفت كودكان در هر دو جهان زندگى مىكنند.
اهميت بازى هاى خيلىبه اين دليل است كه كودك جهانى را خلق مىكند كه بر آن تسلط دارد و در آن حضورى قدرتمند را تجربه مىكند،بازىدرمانى محيط مناسبى را براى فعاليتهاى كودك فراهم مىآورد كه مىتواند آزاد و غير محدود كننده و در عين حال قابل كنترل باشد و بر اين اساس درمانگر مىتواند در مورد توانايى هاى كودك در زمينه تخيلات و ادراكات فردى و اجتماعى آگاهى نسبى بدست آورد.
بازى درمانى در اتاق بازىانجام مىشود،اتاقى كه بصورت ويژه اى طراحىشده است، كه در آن مبلمان،دكوراسيون،اسباب بازى به كمك درمانگر براى ايجاد حالتهاى حسى مورد استفاده قرارمى گيرد.والدين نقش حائز اهميتى را در روند بازى درمانى بر عهده دارند.درمانگران بصورت منظم والدين را ملاقات مىكنند تا درك درستى از اتفاقات زندگى كودك داشته باشند و آنان رابراى درك درست بازى كودكانشان يارى دهند.
امروزه ديگر بازىدرمانى رويكردى بر مبناى حدس،آزمون و خطاى بازى درمانگر نيست،بلكه رويكردى بسيار سنجيده است.فلسفه آن كاملاً روشن است و پايه هاى رشدى آن مشخص است و تحقيقات نيز به رشد آن كمك مىكنند.بازى درمانى رويكردى براى كمك به كودكان براى مواجه و غلبه بر مشكلاتى است كه در زندگى خود با آن روبرو مىشوند.شايد ماهها انجام شود و مورد مطالعه قرار گيرد.تنها در دانشگاه تگزاس 2000 مقاله پيرامون اين موضوع در مجلات معتبر انتشار شده است.
در هنگام بازى كودك خود مدير و راهنما است و قاعده مىسازد،اقدام به خلق جهانى مى كند كه بر آن تسلط ميابد،مهارتهاى اجتماعى را از آن طريق بيان مىكند.از طزيق بازىدرمانى كودك بصورت نمادين بر تكانه ها و فشارات روحى خود فائق مىآيد.
درمانگر اين فرصت را فراهم مىآورد تا كودكان به بيان مشكلات خود بپردازند و به جست وجوى راه حل مناسب اقدام نمايند.بازى شيوه اى طبيعىبراىياد گيرى و رشد كودك است.
بازى درمانى چيست؟
هدف از بازى درمانى ايجاد يك محيط صميمانه و راحت است تا كودك بتواند در هنگام درمان از توانايى هاى خود در حل مشكلات بهره بگيرد.بازى درمانگر بدون توجه به ارزش ها و رفتارهاى پذيرفته شده كودك را درك مىكند.او با منعكس كردن آنچه كه كودك مىگويد،افكار و احساسات وىرا اصلاح مىكند.بر اساس اين واقعيت،بازى به وسيله اى تبديل مىشود كه كودك مىتواند از طريق آن،به اظهار ضمير نا خودآگاه بپردازد و احساسات،ترس ها و نگرانى هاى خود را ابراز نمايد.
بازىدرمانى به دو صورت مستقيم؛يعنى با دخالت و راهنمايى بازى درمانگر و غير مستقيم؛يعنى بدون دخالت بازى درمانگر صورت مىگيرد.در روش مستقيم،كودك هر جهتى را كه مىخواهد،انتخاب مىكند و بطور كلى به او اجازه داده مىشود كه در هنگام درمان،آزادانه بازى كند و جزء به جزء تغيير يابد.البته اين تغييرها منوط به تجارب ،طرز تلقى،افكار و احساسات گذشته كودك است كه باعث پديد آمدن بصيرت؛يعنى آنچه لازمه يك درمان موفقيت آميز است،مىشود.در اين روش به كودك اجازه داده مىشود خودش باشد.
بازىفرصتىاست كه تا كودك،احساسات نهفته خود را از عمق به سطح آورد و با آنها روبرو شود،كنترل كردن آنها را ياد بگيرد و يا از آنها دست بردارد.هنگامى كه كودك به حالت رهايى از احساسات و عواطف نهفته خود مىرسد،درك صحيح خويش را آغاز مىكند و به عنوان پاداش،حق فكر كردن ،تصميم گرفتن و شناساندن خود را به عنوان يك فرد بدست آورد.
اتاق بازى درمانى،محيط رشد و نمو مناسبى است كه كودك مهمترين فرد آنجاست.محيط در اختيار او و او در اختيار محيط است،بطورى كه هيچكس به او نمىگويد چه كار بكند و يا هيچكس از او انتقاد نمىكند؛به كودكى كه در اتاق بازىپذيرفته شده است،احترام گذاشته مىشود و او مىتواند با آزادى تمام احساسات خود را ابراز نمايد.به همين دليل براى كودك فرصت مناسبى پيش مىآيد و آزادى كودك،جايگزين پيشنهادها،محدوديتها،انتقادها و عدم تاْييد بزرگسالان مىشود.پذيرش و درك دوستانه در اتاق بازى درمانى به كودك آرامش و امنيت خاطر مىبخشد و او مىتواند استقلال خود را بدست آورد.
اسباب بازىها،وسيله اى براىبيان احساسات كودك هستند و بازى آزاد،وسيله اى براى بيان تشريح شخصيت كودك است.بديهى است كه هدف از بازىدرمانى،جانشين كردن رفتار خاص مورد نظر بزرگسالان،به جاى رفتار كودكان نيست.از اينرو پيش از درمان،مصاحبه تخصصى وجود ندارد و بازىدرمانگر،بدون توجه به نشانه هاى رفتارى ،كودك را در همان وضعيت كه قرار دارد،مىپذيرد و معتقد است آنچه كه در گذشته براىكودك اتفاق افتاده،فاقد اهميت است؛زيرا زندگى همواره در حال تغيير و تبديل است و حالتى پويا دارد.به اين سبب اگر جريان درمان را به تجربه هاى گذشته بازگردانيم،كودك به همان حالات گذشته برمىگردد و امكان رشد در زمان حال را از دست مىدهد،از سوىديگر كودك هنگامى كه آماده بازى درمانى مىشود،چيزهايى را انتخاب مىكند كه براى او با اهميت است.
بازى درمانگر كيست؟
بازىدرمانگر ،نقش بسيار فعالى را ايفا مىكند كه لازمه آن،ذكاوت و حساسيت خاص نسبت به اعمال و گفته هاى كودك و بررسى و سنجش پيوسته رفتارهاى اوست.بازى درمانگر، طرز تلقى خود را در جريان بازى درمانى براىكودك روشن مىسازد و با صداقت به درمان ادامه مى دهد.يك بازى درمانگر انعطاف ناپذير و ناآرام نمىتواند رابطه انعطاف پذير و آرامى را با كودك برقرار سازد.
روش هاى متفاوت بازى درمانى:
اصول بازى درمانى بسيار ساده است.اين اصول زمانى مفيدند كه بطور پيوسته و با صداقت و تدبير به مار گرفته شوند.به اين سبب بازىدرمانگر بايد رابطه گرم و صميمانه اى را با كودك داشته باشد تا بتواند هر چه زودتر با او ارتباط برقرار كند.برقرارى ارتباط بين بازى درمانگر و كودك،او را در پذيرش درمان يارى مىكند.
بازىدرمانگر با نشان دادن طرز تلقى خود،كودك را بطور كامل مىپذيرد و با برقرارى ارتباط دوستانه، آرام و ثابت با او اقدام مى كند.بازىدرمانگر نبايد از خود نا شكيبايى نشان دهد،زيرا كودك بسيار حساس است و مىتواند هر رفتارى مبتنى بر طرد يا رد خود از جانب بازىدرمانگر درك نمايد.بنابراين بازىدرمانگر بايد كودك را همانطور كه هست بپذيرد.
بازىدرمانگر بايد موقعيت مناسبى را براى صحبت كردن با كودك ايجاد كند تا كودك بتواند با آزادى كامل به بيان احساسات خود بپردازد،عمق و ژرفاى احساسى كه كودك در اتاق بازى و در خلال درمان نشان مىدهد،با موقعيت به وجود آمده از طرف بازى درمانگر ارتباط مستقيم دارد.
به عبارت ديگر،احساس آزادى كودك در گرو طرز تلقى بازىدرمانگر در هنگام بازى است.به عنوان مثال :اگر كودكى عمداً در اتاق بازى آب بريزد و بازىدرمانگر به سرعت آنرا خشك نمايد،كودك احساس مىكند كه آزادىخود را از دست داده است.بازىدرمانگر بايد به احساسات كودك و بازتابهاى آن توجه نمايد و نسبت به احساسات كودك كه از طريق گفتگو بيان مىشود و يا از راه بازى ظاهر مىگردد،آگاهى كامل داشته باشد.بايد گفت كه شناسايى احساسات و تفسير آنها دو مقوله جداگانه است.
مىدانيم كه كودك احساسات خود را بصورت نمادى(سمبوليك)از راه بازى نشان مىدهد.به اين سبب هرگاه بازى درمانگر بخواهد رفتارهاى نمادىرا بيان كند،به زبان آورده است.با وجود اين، گريزى نيست و همين روش نيز تا حدى سودمند است،به شرط آنكه در مورد تفسيرها دقت و احتياط كافىبه عمل آيد.بازىدرمانگر نبايد در هنگام بازى به كودك جهت بدهد يا او را هدايت كند،به عبارتىديگر بازىدرمانگر نبايد تعريف و تمجيد كند تا كودك نلزم شود تا براى تحسين و تمجيد بيشتر در يك جهت خاص عمل كند.
بازى درمانگر انتقاد نمىكند تا كودك احساس ياْس و دلسردى كند.اگر كودك كمك بخواهد بازىدرمانگر به او كمك مىكند،اگر براىبكار بردن وسيله اى راهنمايىبخواهد بازى درمانگر تنها او را راهنمايى مىكند و هرگز پيشنهادى را ارائه نمىدهد.به عنوان مثال:يازىدرمانگر وسايل را با منظور خاصى جلوىكودك نمىچيند.
بازى درمانگر اعتقاد دارد كه اگر به كودك فرصت لازم داده شود،كودك توانايى حل مسئله خود را خواهد داشت،و هرگونه تغييررفتارى در كودك چنانچه ارزش باقى ماندن داشته باشد بايد حاصل بصيرتى باشد كه خود كودك آنرا بدست آورده است.هنگامى كه بازىدرمانگر مسئوليت تغيير يا عدم تغيير رفتار را به عهده كودك مىگذارد، در واقع درمان را روى آن متمركز مىكند و اين واگذارى مسئوليت بصورت امرى اختيارى است.
بازى درمانگر نبايد در جريان درمان تعجيل نمايد و درمان،كه مراحل آن را خود بازى درمانگر تشخيص مىدهد بايد بصورت يك جريان تدريجى و گام به گام باشد.هنگامى كه كودك آماده مىشود تا احساسات خود را در حضور بازى درمانگر بيان كند،نميتواند اينكار را با شتاب انجام دهد.اگر او را تحت فشار قرار دهيم ممكن است از بيان اين احساسات خوددارى كند،زيرا كودك نياز به زمان دارد تا مسائل را بشناسد.اجازه دهيد كودك هر اندازه كه مىخواهد وقت صرف كند تا به تعادل لازم برسد.
كودك شخصيت بسيار پيچيده اى را دارد و نميتوان به آسانى عنصرى از شخصيت كودك را جدا كرد و گفت:اين عنصر است كه سبب همه ناراحتىهاى كودك مىشود؛زيرا بازىدرمانگر كودك را به اندازه خود نمىشناسد و نميتواند احساسات بيان شده كودك را منعكس كند.
اگر بازىدرمانگر به اين نتيجه برسد كه كودك در هنگام درمان هيچ پيشرفتى نكرده است،بهتر است به يادداشتهاى خود بازگردد . ببيند علت مقاومت كودك در درمان چيست؟.
بازىدرمانگر تنها شرايطى را كه براىايجاد ارتباط ميان درمان و دنياى واقعى لازم است را برقرار مىسازد و كودك را نسبت به مسئوليت هاى خود در اين ارتباط آگاه مىگرداند.محدوديت ها اغلب در زمينه اشياء به وجود مىآيد.به عنوان مثال:نشكستن وسايل بازى و محدوديت هايى كه براى حفظ جان كودك ضرورى است.با وجود اين ،بازى درمانگر بايد به ياد داشته باشد زمانى كه فعاليت ها به خارج ار اتاق بازى كشيده مىشود سوءتفاهم هايىبراىكودك پيش ميآيد و او از خود مىپرسد كه رفتار قابل قبول كدام است؟.بنابراين وجود محدوديت هاى مشخص شرط لازم و ضرورى يك درمان رضايت بخش است.
در بازىدرمانى،مهمترين و اساسى ترين عامل محدوديت،زمان است،زيرا زمان ملاقات ثابت است و مدت زمان تعيين شده بازىبايد رعايت شود.در عين حال بايد مراقب بود كه اين محدوديت به عنوان يك عامل فشار به كار گرفته نشود؛زيرا در بازى غير مستقيم اصرارى نيست كه با تحميل فشار بر كودك به تغيير مورد نظر دست يابيم.
اتاق بازى درمانى:
اتاقى كه در آن احساسات كودك تحريك مىشوند.صداىموسيقى هاى متفاوت براىتحريك شنوايى با توجه به علاقه فرد در آن موجود است اتاق بازىدرمانى ناميده ميشود.
شاخصه هاى يك اتاق بازىدرمانى عبارتست از :
1- پنجره و نور كافى
2- آيينه
3- مبلمان استاندارد مخصوص كودك
4- قفسه هايى به اندازه 5/1 متر تا نيمه ديوار
5- دستشوئى با آب گرم و سرد
6- انواع اسباب بازىهاى متفاوت مانند:عروسك و خانه عروسكى،انواع ماشين هاى بازى،كارتهاى بازى،باغ وحش پلاستيكى
توجه داشته باشيد كه اسباب بازى ها بايد در اندازه كوچك و غير مكانيكى باشند يعنى با باطرى يا برق كار نكنند.
7- مداد رنگى ، وايت برد
8- نقاب هاى متفاوت
9- موكت:بخشى از اتاق بايد موكت باشد
10- ظرف شن و آب:اين ظرف بايد در اتاق بازى درمانى وجود داشته باشد
اتاق بازىدرمانى،اتاق بازىاست،نه اتاق درس و مدرسه آموزشى
وسايل اتاق بازى درمانى
يك خانه عروسكى با ميز و صندلى،تعدادى عروسك،بطرى هاىشير،سربازان و وسايل نظامى،حيوانها ،ميز و صندلى،اجاق گاز،تختخواب،ظروف غذا و آشپزخانه(همه متناسب با خانه عروسكى)مداد رنگى،كاغذ رنگى،مداد شمعى،قيچى،چسب،آبرنگ،گچ و گچ رنگى،خاك رس،شن،ماشين هاى كوچك،ظروف آب بازى،هواپيما و كشتى كوچك،تلفن و جاروى اسباب بازى،روزنامه ها و مجله باطله،تصاوير مختلفى كه از مجله هاىباطله بريده شده يا از كارت پستال هاى قديمىانتخاب شده است،وسايل ساختمان سازى،وسايل خياطى كودكانه،لگو،پازل،تخته سياه،و... وسايل بازى را تشكيل مى دهند.اين اشياء بايد ساده ،سبك و قابل حمل باشند تا كودك در هنگام بازى با آنها دچار مشكل نشود.يك جعبه بزرگ محتوى شن نيز وسيله بسيار مناسبى براى كودكان پرخاشگر است.همچنين اگر در اتاق محلى براى برگزارى نمايش در نظر گرفته شود نتيجه مطلوبى بدست خواد آمد.كودكانى كه تحت دران قرار مى گيرند اغلب كودكانى هستند كه از عشق،محبت،آسايش خاطر و شادى كه حق مسلم هر كودكى است محروم مانده اند.آنها براى حفظ خود در اين دنيا دائماً در جنگ و جدال هستند و مشكلاتى را دارند كه به تنهايى از عهده حل آن بر نمىآيند،به اين سبب سعى مىكنند با رفتارهاى پرخاشگرانه،از قيد فشارها خلاص شوند.در حالى كه اين رفتارها مشكلات بيشترى را براى كودكان به وجود مىآورند.
كودكى كه پرخاشگر و مزاحم است به عنوان يك كودك مسئله ساز شناخته شده است.زيرا او بطور مداوم مسئله مىآفريند و براى خود و اطرافيان مزاحمت ايجاد مىكند.در مقابل كودكانى هم وجود دارند كه به دليل نياز فراوان به كمك به دنياى ناكامى ها كشيده شده اند و هميشه ساكت،آرام و تنها هستند و كمتر حرف مىزنند.
واقعيت اينست كه اين كودكان طرد شده هم مانند كودكانى كه از رشد عقلانى متناسب با سن تقويمى خود به دور هستند و يا كودكانى كه با جويدن ناخن،شب ادرارى،ديدن خواب هاى وحشتناك،مكيدن انگشت و اجتناب از غذا خوردن مبتلا هستند نيازمند درمان هستند.كودكانى كه مشكلات تحصيلى دارند و كودكانى كه رفتارهاى غير طبيعى ناشى از هيجان و بىقرارى درونى دارند نيز جزوء اين دسته به شمار مىآيند.بازى درمانى تكنيكى براى درك بيشتر كودكان و كمك به آنها در سازگارى با محيط خود است.
نمونه هايىاز بازىهاى آموزشى بر اساس نظريه((گانيه)):
1-بازىتشخيص رنگ ها:
تعدادى قطعات سياه و سفيد را بر روى ميز بگذاريد.يكىاز قطعات سفيد را برداشته و به كودك بدهيد تا آن را لمس و مشاهده كند.سپس از او بخواهيد تا از ميان قطعات موجود بر روىميز يكى از قطعات همرنگ(سفيد)را به شما بدهد.بر روى كلمه همرنگ تكيه كنيد تا كودك در هنگام انجام دادن اين عمل،مفهوم همرنگ را دريابد.از بكار بردن و ناميدن رنگ در اين قسمت خوددارى كنيد.هرگاه كودك قادر گرديد كه قطعات سفيد را از ميان قطعات سياه جدا كند آنگاه رنگهاى ديگر را به ترتيب در داخل مجموعه قرار دهيد و از كودك بخواهيد تا بر حسب رنگها آنها را دسته بندى كند.(مهارت فكرى-تمايز دادن)
2-بازى شناخت بزرگتر:
تعدادى قطعات بزرگ و كوچك را آماده كنيد.يكىاز بزرگترين قطعات را برداريد،آنرا در كنار كوچكترين قطعه قرار دهيد.به نو آموز بگوييد:و اين يكى بزرگ است(به قطعه بزرگتر اشاره كنيد).از نو آموز بخواهيد تا كلمات بزرگ و كوچك را تكرار نمايد.سپس نوآموز را تشويق نماييد تا قطعات بزرگ را از ميان قطعات موجود انتخاب نمايد.قطعات انتخاب شده را در يك گوشه ميز قرار دهيد.(مهارت فكرى- مفهوم عينى)
3-بازى آشنايى با اعضاء بدن:
(اين بازى مخصوص نوآموزانى است كه با اعضاء بدن خود آشنا هستند.)دايره اى از نوآموزان را در حالت ايستاده بسازيد.خود در مركز دايره قرار بگيريد.با آرامش به نو آموزان بگوييد:دست راست خود را بلند كن،پاى چپ خود را لمس كن،و.....شروع بازى بصورت آهسته خواهد بود.اما همزمان با پيشرفت بازى فرمان ها سرسع تر خواهد شد.(مهارت فكرى- مفاهيم تعريف شده)
4- بازى شناخت كوچكتر:
قطعات را بصورت دو به دو در كنار يكديگر قرار گرفته،وجود داشته باشد.به قطعه كوچكتر اشاره كرده و به نوآموز بگوييد:اين قطعه كوچكتر از آن قطعه است(به قطعه بزرگتر اشاره كنيد).نوآموز را تشويق به تكرار كوچكتر كنيد.سپس از نوآموز بخواهيد تا از ميان قطعات چيده شده قطعه كوچكتر را نشان دهد.اين عمل را تا جائى كه از ياد گيرى اطمينان يابيد ادامه دهيد(مهارت هاى فكرى قانون)