بخشی از مقاله
چکیده
اخیرا با ایجاد تغییر و تحولات چشمگیر در سیستمهای آموزشی، اهمیت این گونه فضاها در کشورهای پیشرفته دنیا، بسیار مورد توجه صاحبنظران تعلیم و تربیت قرار گرفته است و برای هرچه بیشتر جذاب و دلنشین کردن این نوع فضاها تدابیر زیادی را اندیشیدهاند. این تحقیق در پی آن است که آیا فضای جذاب و دلنشین و نیز بالا بردن کیفیت فضاهای آموزشی در خلاقیت دانش-آموزان تاثیرگذار خواهد بود یا خیر.
در این پژوهش به تاثیر محیط-های آموزشی و نحوه طراحی آنان در بروز رفتار خلاقانه کودکان پرداخته شده است. در بررسی عوامل موثر بر خلاقیت از روش کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است. در بررسی محیط آموزشی و عناصر معماری - عناصر موثر بر خلاقیت کودکان - از روش اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است و در بررسی تاثیر دو مورد بالا برروی یکدیگر از روش میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده است.
نتایج پژوهش بیانگر این است که محیطهای آموزشی در بروز رفتار خلاقانه کودکان تاثیر زیادی دارند و عواملی چون بافت، رنگ، ارتفاع، نحوه مبلمان، دید بصری و... همه میتوانند نحوه رفتار کودکان، میزان خستگی و یا جذب شدن آنها در این محیط را، افزایش و یا کاهش دهند. بنابراین همانطور که اکنون در بسیاری از کشورهای پیشرفته توجه به محیطهای آموزشی بسیار افزایش یافته است، نیاز است که در کشور ما نیز توجه ویژهای به نحوه طراحی این محیطها به عمل آید.
مقدمه
نهاد مدرسه بهعنوان نهاد اصلی جامعه معاصر، علاوه براینکه واسطه عمده انتقال دانش و مهارت فنی است، در اجتماعی کردن افراد، هم-سازی آنان با اخلاق اجتماعی، از طریق انتقال ارزشها، هنجارها و نگرشهای مطلوب و مناسب سهم بهسزایی دارد. بدین ترتیب مدارس از لحاظ تغییر دادن افراد نقش مهمی بر عهده دارند.1[1] در معماری مدارس توجه به خواستهها و نیازهای کودکان الزامی است؛ زیرا توجه به نیازمندیها از پارامترهای موثر تربیتی در امر آموزش و پرورش نوین به شمار میآیند.
در توصیف و روانشناسی کودکان ده ساله باید گفت که این مرحله - سالهای دبستان - را آخرین مرحلهی کودکی مینامند. کودکان در مرحله عملیات ذهنی یا عینی - 7 تا 11 سال - با اشیا و امور عینی آشنا میشوند. وقتی در این مرحله مسئلهای برای کودکان مطرح شود که در آن فرضیههایی وجود دارد، کودکان از حل آن باز میمانند، اما اگر همان مسئله را برای آنان با کلمات و تعابیر عینی و واقعی شرح دهیم آن را حل خواهند کرد. کودک 11-10 ساله نیاز به استقلال دارد و این نیاز از طرف بزرگترها نادیده گرفته میشود و همین امر موجب تضاد و اختلاف بین پدر و مادر و کودک می-گردد.
خلاقیت یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است. در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا خلاقیت فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شده است. در فرهنگ وبستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه بهکارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شده است. اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند اشاره دارد. آیزنک معتقد است؛ خلاقیت فرایند روانی میباشد که منجر به حل مساله، ایده-سازی، مفهومسازی، ساختن اشکال هنری، نظریهپردازی و تولیداتی میشود که بدیع و یکتا باشند.
خلاقیت به معنای خاص آن، به مثابه برترین ویژگی ذهنی انسان مولد و متفکر، خود نشانی است از رشد متعادل و متعالی از شخصیت و پاسخی است به نیاز همیشهی انسان به شکافتن بنبستها و راه یافتن به فراترها. به اعتقاد تورنس، خلاقیت به عنوان یک فرایند که به صورت مجموعهای تحول مییابد در نظر گرفته میشود. او اعتقاد دارد که همهی افراد خلاق هستند و خلاقیت را میتوان به طرق مختلف ایجاد و یا افزایش داد. تورنس به خلاقیت به شکل تحولی مینگرد و عوامل متعددی نظیر فعالیتها، الگوهای تدریس، انگیزش، روشهای تولید و روابط خانوادگی را در شکلگیری و تحول خلاقیت موثر میداند.
همانگونه که روانشناسان در بررسی مسایل آموزشی، همواره عوامل گوناگون چون خانواده، معلم، روش تدریس، کتب درسی، مدیریت آموزشی و غیره را به عنوان عوامل موثر در فرایند تحصیلی مورد تاکید قرار میدهند، معماری یا فضای فیزیکی مدرسه را نیز به عنوان عاملی زنده و پویا در کیفیت فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان موثر میدانند.
در یک نگاه سیستمی، چگونگی معماری مدارس، اصول و عناصر تشکیلدهندهی آن نظیر تناسب اجزا، مقیاس، نوع سازماندهی فضا، رنگ، نور، صدا، فضای باز محوطه و...میتوانند اثرات قابل توجهی بر دانشآموزان باقی بگذارند. مدرسه زیبا یادگیری را آسان کرده، نشاط و شادابی را برای کودکان و نوجوانان به ارمغان میآورد؛ و مدرسه نامناسب، تنگ، تاریک، خشک و بی روح، کسالت و افسردگی را برای دانشآموزان به همراه خواهد داشت و بر میزان یادگیری و حضور فعال و با نشاط آنان در مدرسه تاثیر منفی دارد.
تاکنون پژوهشهایی در رابطه با طراحی معماری و تاثیر محیط آموزشی بر بروز خلاقیت کودکان انجام شده است که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره میشود:
لطفعطا، [2]1387، اشاره میکند که آموزش و به تبع آن محیطهای آموزشی بیشترین اثر و نقش را بر ذهنیت و تمدنسازی جوامع به عهده دارند. لازمه اصلاح کالبد آموزش و پرورش، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیت دانشآموزان است؛ فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان میباشد؛ که تحقق این امر از طریق طراحی جزییات فضاها با توجه به الگوهای رفتاری کودکان امکانپذیر می-گردد.
محققان روانشناسی محیط، با مطالعه الگوهای رفتاری کودکان در محیطهای آموزشی به مواردی موثر، از قبیل اندازه مدرسه، نورپردازی و... که نقش عمدهای در یادگیری دارند، برخوردهاند. در جایی دیگر هیگینز و همکاران، [5]2007، پس از بررسی کلیه عوامل محیطی در فضاها و نقش آن در رفتار و تاثیر آنها در یادگیری دانشآموزان، به این نتیجه رسیدهاند که اجزای فیزیکی در محیط مدرسه میتوانند تاثیرات عمدهای را چه برروی آموزگار و چه دانش-آموزان بگذراند. به طور ویژه، کنترل نامناسب آبوهوایی، نور، کیفیت هوا و آکوستیک اثرات مخربی را برروی تمرکز، رفتار، شادابی، توجه و نهایتا بهرهوری و بازدهی دارند.
در این مقاله سه هدف پیش رو مورد مطالعه قرار گرفته شده است. همچنین با بررسی چندین مقاله مرتبط، عناصری که بر خلاقیت کودکان و میزان یادگیری آنها تاثیر مستقیم میگذارند در یک جدول تنظیم گردیده و آورده شده است.
1. شناسایی محیط آموزشی برای کودکان 10 ساله
2. شناسایی عناصر معماری موثر بر خلاقیت کودکان 10 ساله در محیط آموزشی
3. شناسایی و بررسی تاثیر محیط آموزشی در میزان خلاقیت کودکان 10 ساله
جدول :1 عناصر تاثیرگذار بر خلاقیت و یادگیری کودکان
ردیف عناصر بررسی شده:
1 استفاده از نور برای کیفیت بخشی به فضا
2 ایجاد بافتهای گوناگون
3 تغییر ابعاد فضا
4 استفاده از سادگی در طراحی فضا
5 رعایت تناسب عناصر محیطی نسبت به کودکان
6 وضوح و خوانایی محیطی
7 جداکنندههای متحرک برای ایجاد فضای کوچک در دل فضای بزرگتر
8 استفاده از رنگها، بافتها و الگوهای جذاب برای پوشش کفسازی و دیوارها
9 نقش گرافیک محیطی در فضای آموزشی-تفریحی و پارک کودکان
1 ایجاد فضاهای چند عملکردی - فضاهایی بزرگ برای انجام فعالیتهای متفاوت در کلاسها -
11 ایجاد فضایی که قابلیت چیدمان جدید مبلمان را داشته باشد
21 ارتباط پیوسته فضای درون و بیرون
31 سهولت حرکت در فضا بدون احساس گم شدن و کشف زوایای ناپیدا، ضمن کنترل و بیان
41 امکان ایجاد فضاهای کنج، برای حس تسلط بر همه افراد و همهجا
51 طراحی فضا به شکلی که چارچوب خشک نداشته باشد
61 طراحی فضا به گونهای که ارتباط با جامعه را قویتر نماید
71 کلاسهایی بیش از یک مکعب و نیمکتهای ردیفی و یک پنجره بزرگ - عدم یکنواختی -
81 ایجاد فضاهایی با کاهش میزان نظارت و افزایش آزادی عمل برای کودکان
91 ایجاد فضاهایی نیمهعمومی برای تعاملات غیررسمی
اگر با توجه به دستاوردهای مفید علم ارتباطات، آموزش و پرورش را نوعی اطلاعرسانی بدانیم، در این نگرش تعلیم و تربیت دانشآموزان، تنها تحت تاثیر کلام معلم نیست؛ بلکه عناصر دیگری چون آموزش-های غیر کلامی و رفتار غیر بیانی بیش از سایر عوامل، در انتقال پیام به فراگیران نقش دارند. بنابراین یادگیری تنها در کلاس درس اتفاق نمی افتد.
این موضوع که فضاهای آموزشی بر میزان یادگیری و دیگر دستاوردهای دانشآموزان موثر است، چندین دهه مطالعات بسیاری را در حوزههای مختلف از جمله در حوزههای روانشناسی محیط، در فضاهای آموزشی به خود اختصاص داده است و این اعتقاد وجود دارد که محیط های یادگیری امروز، باید از محرکهای لازم برخوردار بوده تا امکان فعالیتهای غیر ساکن را تسهیل نماید؛ چرا که اساسیترین نیازهای نظامهای آموزشی نوین، "تحرک فیزیکی و ذهنی" و "رشد روحیه اجتماعی" است.
خلاقیت و انعطافپذیری درکودک، یک توانایی برای غلبه بر موانع فکری است. کودک با استفاده از این توانایی میتواند رویکرد خود را تغییر داده و آن را بهبود بخشد .8[8] باید توجه داشت که اگرچه انعطافپذیری عاطفی و جسمی تا حدی یک موضوع ذاتی است، اما این عامل با عوامل متعددی در ارتباط است که از میان آن-ها حمایت خانواده، حمایت مدرسه و تماس با دوستان را در تعیین سطح انعطاف پذیری مؤثر دانستهاند.
از این رو باید شرایطی را برای کودکان فراهم نمود که با آغوش باز به استقبال تغییر بروند و از وقایع و شرایط گوناگون به عنوان فرصتی برای جهتدهی تازه و افزایش ویژگی انعطافپذیری در خود بهره گیرند.
بارکر موسس - روانشناس اکولوژیک - ، عقیده دارد بین ابعاد فیزیکی-معماری و رفتاری - قرارگاههای فیزیکی-رفتاری - رابطه خاصی وجود دارد که آن را با مفهوم همساخت بیان میکند
در تمام موجودات زنده به موجب قانون تاثیر و تاثر بخشیدن در محیط تمایل به سازش با محیط وجود دارد، به این ترتیب که کودک کوشش دارد با محیطی که در آن زندگی میکند، سازش نماید و خود را با آن منطبق سازد و به اعتقاد پیاژه، سازش با محیط یکی از دوصورتِ هوش در انسان است. کودک در ابتدا سعی میکند که محیط را با سیستم درونی و هوش خود سازش دهد، ولی چون این امر همیشه امکانپذیر نمیباشد و کودک با موارد و مسائلی مواجه میشود که با تجارب قبلیاش متناسب نیست، از این رو خود را با تجربه جدید سازگار مینماید
در حقیقت، تجربه هر فرد در زندگی و مهارتهایی که کسب مینماید، مربوط به شرایط محیطی و محصول تاثیر متقابل میان آن فرد و محیطی است که در آن زندگی میکند. فعالیت به عنوان عامل اصلی رشد و یادگیری کودک فرآیندی است که در ارتباط با فضا و محیط کودک، رشد همه جانبه او را موجب میگردد و محیط با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق کودک در رفتار او تاثیر میگذارد=
از این رو محیط، باید حمایت کافی برای رشد مطلوب کودک را به عمل آورد.
اهداف مورد بررسی در این پژوهش، نخست شناسایی عوامل موثر بر خلاقیت کودکان است. این عوامل از جمله محیط قرارگیری کودکان و نحوه طراحی آن میباشد. هدف دوم بررسی محیط آموزشی و انتخاب عناصر معماری و شناسایی آنها میباشد. هدف نهایی در این پژوهش شناسایی تاثیر این عوامل بر خلاقیت کودکان میباشد.
روش تحقیق
این پژوهش در حوزه روانشناسی رفتار خلاقانه کودکان صورت گرفته است. در این مقاله بررسی شده که چه عواملی بر بروز رفتار خلاقانه کودکان تاثیر خواهد داشت. سپس عناصر معماری موثر بر خلاقیت کودکان در محیط آموزشی شناسایی شده و در نهایت ارزیابی گردیده که این محیط آموزشی چه تاثیری بر خلاقیت کودکان خواهد گذاشت.
در این تحقیق جهت گردآوری مطالب و اطلاعات از روش بنیادی تجربی و نظری، کاربردی و عملی استفاده گردیده و سه هدف دنبال شده است. برای دستیابی به هدف اول از روش تحقیق کتابخانهای و اسنادی، برای دستیابی به هدف دوم از روش اسنادی و میدانی - مشاهده در محیط - و برای دستیابی به هدف سوم از روش تحقیقات میدانی و پرسشنامه بهرهگیری شده است.
در این بخش، با تهیه پرسشنامه تلاش شده است تا آمار نسبتا دقیقی در ارتباط با میزان تاثیرگذاری عوامل محیطی در بروز رفتار خلاقانه کودکان به دست آید. در این پرسشنامه 4 نمونه سوال به صورت -1بله و خیر 2 -خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم -3 دو جوابی - 4 نگارش یا به تصویر کشیدن، مطرح شده است و بین 104 دانش آموز 10 ساله در مقطع چهارم ابتدائی و همچنین 8 نفر از مربیان مربوطه توزیع گردیده و نتایج به صورت نمودار ارائه شده است.
سوالهای پرسشنامه از تعدادی عناصر معماری همچون الگوهای جذاب برای پوشش بدنه و کف، شدت و نوع نور، نوع بافت، سهولت حرکت، چیدمان مبلمان، فضاهای باز و بسته، فضاهای چند عملکردی، نحوهی دسترسیها، تناسبات عناصر و ... که قبلا توسط محققان در پژوهشهای دیگری راجع به آنها در جهت تاثیرگذاری بر بروز خلاقیت کودکان بحث و نتیجه گیری شده بود؛ برگرفته شده است.
نمونه اول:
در این بخش پاسخ سوالات به صورت بله و خیر بوده و پاسخها در جهت مثبت یا منفی بودن تاثیرگذاری بر میزان خلاقیت میباشد؛ که در برخی گروهها نیز افرادی معتقد بودند که این دو در تاثیرگذاری تفاوتی نخواهد داشت.