بخشی از مقاله
فهرست:
دو ملاك در ارزيابى شخصيت انسانهاي بي قيد
خانواده و پيشگيري از بي قيد شدن
نظرية روانشناسان در ارتباط با افراد بي قيد
انواع پيشگيري بي قيد بارآمدن
شيوه هاي پيشگيري
شدت تماس با ديگران
سن تماس با ديگران
دو ملاك در ارزيابى شخصيت انسانهاي بي قيد
- انحراف اجتماعي و بي قيدي
انحراف در يك معناي عام، شامل هر نوع كنشي است كه با هنجارهاي پذيرفته شده يك جامعه همنوايي ندارد، بلكه آنها را نقض ميكند. جامعه شناسان به دنبال انحرافاتي هستند كه اكثريت اعضاي جامعه آن را به صورت عام محكوم ميكنند. به بيان ديگر آن دسته از نقض هنجارها را مورد بررسي قرار ميدهند كه در نظر عده زيادي از مردم گناه و خطا شمرده ميشود.
بنابراين هر انحرافي داراي دو عنصر اساسي و جوهري به نام «كنش» و نيز «شكستن هنجار مورد قبول جامعه» است. البته انحراف به مفهوم جامعه شناختي آن، يك امر نسبي است، يعني زماني يك فعل انحراف محسوب ميگردد كه در ديدگاه اكثريت اعضاي آن جامعه نابهنجار تلقي شود. هنگامي كه اين هنجار شكسته مي شود انسان دچار بي قيدي نسبت به جامعه ؛ خانواده، دوستان و اطرافيان مي شود.
گرچه ممكن است آن رفتار در نزد اعضاي يك جامعه ديگر، بهنجار شمرده شود. در اين صورت طبيعي است كه تعريف و محدوده انحراف، از يك زمان به زمان ديگر و از يك گروه و يك جامعه به گروه و جامعه اي ديگر متفاوت باشد. از اين رو شكلهاي متفاوت كجروي بر حسب نوع واكنش جامعه نيز در دستههاي كاملاً متفاوت قرار ميگيرد. براي نمونه واكنشهاي حاكي از عدم تأييد، شكلها و درجات كاملاً متفاوت و گوناگوني به خود ميپذيرد و دامنه اين قبيل واكنشها، مواردي نظير بي قيدي، بي اعتنايي و روبرگرداني تا اظهار خشم، ابراز تنفر، طرد، محروم كردن از حقوق اجتماعي، نكوهش زباني، تنبيه بدني، بازداشت، جريمه، حبس و … را در برميگيرد.
بدون ترديد تأثير اجراي سياستهاي پيشگيرانه در جلوگيري از انحرافات اجتماعي، به مراتب از انجام سازوكارهاي پسيني براي مقابله با انحراف، كارآمدتر خواهد بود. به علاوه اين شيوه، هزينه كمتري را براي مقابله با انحرافات اجتماعي در پي دارد. همان گونه كه در علم پزشكي پذيرفته شده است كه پيشگيري از ابتلا به بيماريها، به مراتب آسان تر و كم هزينه تر از درمان بيماريها خواهد بود و به ويژه آنكه در برخي موارد ممكن است عدم پيشگيري، فرد را به يك بيماري لاعلاج مبتلا كند.
خانواده و پيشگيري از بي قيد شدن
مسئله پيشگيري از انحرافات اجتماعي و بي قيد و بار شدن افراد يكي از راهكارهايي است كه در بخش نظارت و كنترل اجتماعي مطرح ميشود و نقش اساسي در آن حوزه ايفا ميكند. در تعريف پيشگيري گفته ميشود: «پيشگيري، سياست پيشيني و متشكل از مجموعه راهكارهاي مستقيم و غير مستقيمياست كه با هدف ايجاد امكانات و موقعيتهاي بازدارنده از وقوع جرم و كجروي طراحي و تدوين ميشود.
بين دو مسئله پيشگيري وكنترل، پيوند وثيقي وجود دارد، به طوري كه بعضي واژه «كنترل پيشگير» را در اين رابطه بكار ميبرند و در تعريف آن بيان ميكنند: «پيشگيري، به كنترلي اطلاق ميشود كه قبل از وقوع اتفاق صورت ميگيرد و از انحراف و تباهي … جلوگيري ميكند.
يكي از مهمترين راههاي پيشگيري افراد از انحراف و بي قيدي، دروني كردن ارزش ها و هنجارهاي پذيرفته شده يك جامعه است. به طوري كه جامعه شناسان معتقدند بين ميزان فرهنگ پذيري و كاهش ميزان انحراف و جرم در يك جامعه، رابطه مستقيمي وجود دارد و يكي از علل افزايش نرخ انحراف، فرهنگ پذيري ناقص افراد است. زيرا فرد، بعد از پذيرش هنجارها، بدون تأمل و تفكر، رفتار متناسب با آن هنجار را البته نه به خاطر ترس از مؤاخذه ديگران كه نوعي نظارت بيروني تلقي ميشود؛ بلكه به دليل نوعي نظارت دروني ناخودآگاه انجام ميدهد.
نظرية روانشناسان در ارتباط با افراد بي قيد
از اين رو جامعه شناسان شكل گيري و ساخت شخصيت فرد را متأثر از فرهنگ پذيري و جامعه پذيري ميدانند و بيان ميكنند كه «از مهمترين نتايج جامعه پذيري، ايجاد شخصيت فردي و الگوهاي نسبتاً ثابت فكر، احساس و عمل است كه همگي ويژگيهاي يك فرد محسوب ميشوند.»
اين صاحبنظران براي جامعه پذيري نقش بسزايي قائلند تا جايي كه تفاوت صفات شخصيتي افراد را نتيجه جامعه پذيري افراد ميدانند و اظهار ميدارند:« در هر جامعه اي هر فردي، متفاوت از فرد ديگر است و اين اختلافات عمدتاً نتيجه جامعه پذيري ميباشد. ما نه تنها در يك جامعه، بلكه در قسمت خاصي از آن متولد شده و زندگي ميكنيم و بنابراين تحت تأثير خرده فرهنگهاي خاص طبقه، نژاد، مذهب، منطقه و نيز تحت تأثير گروههاي خاص از قبيل خانواده و دوستان قرار ميگيريم.
بر مبناي اين ديدگاه، هم تشابهات شخصيتي افراد و هم تمايزات و اختلافات آنها عمدتاً به فرآيند جامعه پذيري آنها بستگي دارد. بنابراين فرهنگ پذيري و جامعه پذيري يكي از مهمترين و بهترين راههايي است كه ميتواند در جهت پيشگيري، نقش مهمي داشته باشد. البته به نظر جامعه شناسان جامعه پذيري در يك جريان زماني و در دورههاي مختلف زندگي صورتي ميگيرد، ولي «مهمترين بخش جامعه پذيري در طي دوران نوزادي و كودكي يعني زماني كه پايههاي بعدي شخصيت گذارده ميشود، تحقق مييابد.»
در اين دوران خلق و خوها، اعتقادات، حالات و ملكات و آداب و عادات فرد، تنها متأثر از خانواده است و در تعامل با اعضاي خانواده شكل ميگيرد.
از اين رو خانواده در تعليم و تربيت افراد نقش اصلي و اولي را به عهده دارد. لذا اولين مراحل فرهنگ پذيري افراد از نهاد خانواده شروع ميشود. دين اسلام براي نهاد خانواده در امور تربيت فرزندان خصوصاً در مراحل اوليه زندگي، نقش بسزايي قائل است و قلب و روح جوان را بستر مناسبي براي پذيرش هر نوع تربيتي ميشمارد و آن را به زمين مناسبي براي پرورش هر نوع بذري تشبيه ميكند. حضرت علي (ع) خطاب به فرزند گراميش امام حسن مجتبي(ع) ميفرمايد: «و انما قلب الحدث كالارض الخالية ما القي فيها من شي قبلته فبادرتك بالادب قبل أن يقسو قلبك» (همانا قلب جوان مانند زمين خالي است و هر بذري را ميپذيرد.)
بنابراين، من در تعليم و ادب تو بيش از آن كه قلبت سخت شود و عقلت به امور ديگر مشغول شود، مبادرت ورزيدم.» بر اين اساس گفته ميشود آنان كه در دوران كودكي نادرست تربيت شده اند، در جواني و بزرگسالي راه صحيح زندگي را نميشناسند و با اين خلقيات زشت، قادر نيستند خود را با جامعه انطباق دهند، اينان در معاشرتهاي اجتماعي اغلب با ناكامي و شكست مواجه ميشوند، زيرا به طور ناآگاه فراگرفتههاي غلط ايام كودكي خويش را بكار ميبندند و حال افرادي بي قيد شده اند.
والدين، نخستين كساني ميباشند كه در محيط خانواده بر خلق و خوي فرزندان تأثير ميگذارند. آنها با برخوردها و حركات و سكنات خود پايههاي فضائل يا رذائل را در نهاد فرزندانشان پايه گذاري ميكنند و زمينههاي شكلگيري حالات و ملكات اخلاقي حميده يا رذيله را فراهم ميكنند.
انواع پيشگيري بي قيد بارآمدن
پيشگيري از نظر مدت زمان اجراي آن به دو نوع پيشگيري كوتاه مدت و بلند مدت تقسيم ميشود كه در ذيل، تعريف هر يك ارائه ميشود:
پيشگيري كوتاه مدت
به مجموعه راهكارهايي گفته ميشود كه در مدت زمان كمتري انجام ميشود، نظير تجهيزات پليس و نيروهاي انتظامي،فراهم نمودن روشنايي بيشتر خيابانها، كوچهها و اماكن عمومي، تدوين قوانين جزايي متناسب و بازدارنده، ايجاد مؤسسات مددكاري، فراهم نمودن فضاهاي مناسب براي گذراندن اوقات فراغت، حمايت از كودكاني كه مورد اذيت و آزار و بدرفتاري خانواده قرار ميگيرند، انهدام يا بستن محلهها و امـاكـن جرم زا و ممانعت از پخش برنـامـههـاي خشـونت زا در تلـويزيون و …تا فرصتهاي وقوع انحراف يا جرم را كاهش دهد.
پيشگيري بلند مدت :
به سازوكارهايي اطلاق ميشود كه در يك فرآيند زماني مدت دار صورت ميگيرد تا در آينده فرصتهاي وقوع جرم را كاهش دهد. از قبيل فراهم نمودن بسترهاي مناسب براي دسترسي افراد به موقعيتهاي مناسب و كافي آموزش و پرورش، تدوين و اجراي سياستهاي كلي جهت ايجاد اشتغال براي اعضاي جامعه، تشكيل گروههاي اجتماعي با هدف ارتقاي مهارتهاي تربيتي والدين، تلاش در جهت برخورداري اعضاي جامعه از نيازهاي اساسي زندگي، تقويت نقش پيشگيرانه مدارس از طريق ارتقاي محتوا و كيفيت برنامههاي آموزشي و تربيتي، تلاش در جهت كاهش شكاف اقتصادي در بين اقشار مختلف جامعه و دستيابي به عدالت اجتماعي و … گرچه اين نوع پيشگيري به جهت آثار و بركات ماندگارتر و مطلوبتر، از اهميت بيشتري برخوردار است، اما در هر جامعهاي در كنار اين نحوه پيشگيري، نميتوان از پيشگيري نوع اول بي نياز بود. به عبارت ديگر اين دو نوع پيشگيري، مكمل همديگر هستند و در پرتو بكارگيري همزمان آنها نتايج بهتري حاصل ميشود.
شيوه هاي پيشگيري
براي پيشگيري از بي قيد و منحرف شدن افراد شيوههاي متفاوتي از سوي صاحبنظران بيان شده است كه در اينجا به بعضي از مهمترين آنها اشاره ميكنيم:
الف) آموزش مدار (يادگيري)
يكي از شيوههاي پيشگيري كه از ديرباز بين انديشمندان مطرح بوده و اكنون نيز طرفداراني دارد؛ مبتني بر اين نظريه است كه افراد، انواع رفتارها را در كنش با ديگران فرا ميگيرند. اين ديدگاه براي رفتار فرد، خواه هنجارمند يا انحرافي، هيچ منشأ ارثي يا ژنتيكي و يا فيزيولوژيكي قائل نميباشد، بلكه بيان ميدارد كه فرد در تعامل با ديگران يك سلسله ارزشها، هنجارها و رفتارها را ياد گرفته و ميپذيرد. بر اساس اين ديدگاه بعضي معتقد بودند اگر در يك جامعه تعليم و تربيت همگاني شود، در واقع به تدريج راه انجام رفتارهاي انحرافي مسدود ميشود، «ويكتور هوگو» در اين زمينه اظهار ميدارد: «يك مدرسه باز كنيد، در يك زندان بسته ميشود.»
نظريه «انتقال فرهنگي» بر يادگيري و آموزش تأكيد دارد. در اين نظريه بيان ميشود كه همنوايان كساني هستند كه در اثر ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزشهاي فرهنگي مورد قبول آنها را فراگرفته، بر اساس آنها عمل كنند و در مقابل، منحرفان كساني هستند كه با افراد كجرو در ارتباط بوده و به شدت از آنها تأثير ميپذيرند؛ به جهت همين تأثير پذيري است كه رهبران ديني، پيروان خود را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهكار باز ميدارند. امام صادق(ع) در اين خصوص ميفرمايد:«لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصيروا عند الناس كواحد منهم» ،«يعني با افراد منحرف همنشيني و معاشرت نداشته باشيد، زيرا همنشيني با آنها موجب ميشود كه مردم شما را يكي از آنها به شمار آورند.»
مطابق اين ديدگاه معيار اثر پذيري فرد از گروههاي همنوا و ناهمنوا با امور سه گانه ذيل مرتبط ميباشد:
شدت تماس با ديگران
يعني هرچقدر ارتباط با اعضاي يكي از اين دو گروه بيشتر باشد، به همان ميزان اثر پذيري او از آن گروه بيشتر خواهد بود. مانند آن كه احتمال پذيرش هنجارها و ارزشهاي اعضاي خانواده يا دوستان و همسالان به جهت داشتن روابط نزديك تر و قوي تر با يكديگر، بيشتر از آشنايان يا همكاران است.
سن فرد در زمان تماس
بيشترين تأثير پذيري فرد از ديگران در زمان كودكي و جواني است. به طوري كه هر چقدر فرد از اين مرحله بيشتر فاصله ميگيرد، به همان نسبت از ميزان اثرپذيري وي كاسته ميشود، از اين رو در منابع ديني بر اهميت فراگيري و آموزش در زمان كودكي تأكيد شده است.
3-نسبت تماس با همنوايان
هر چقدر تماس فرد با افراد همنوا بيشتر باشد، به همان نسبت احتمال همنوايي فرد با هنجارهاي اين گروه بيشتر است و كودك معمولاً بيشترين و عميق ترين تماس را با اعضاي خانواده، به ويژه مادر دارد. بنابراين مادر ميتواند در همنوايي فرزند و در نتيجه پيشگيري از رفتار انحرافي او نقش اصلي داشته باشد. وسعت اين تأثير به قدري است كه حتي روانشناسان، از شير گرفتن نابهنگام كودك يا شيوه تغذيه او را، در انحراف كودك مؤثر ميدانند.