بخشی از مقاله
بلوغ تولدی دیگر
برخی معتقدند كه دوره بلوغ بحرانی ترین مراحل زندگی به حساب می آید و دوران طوفان و تلاطم است. همه وجود نوجوان دستخوش جریانات سهمگین تحول و تغییر است. عده ای این بحران را وابسته به تغییرات جسمی، روحی و روانی نوجوان می دانند و عده ای اعتقاد دارند كه عبور از مرحله بلوغ طبیعی است.
آنچه كه موجب بحران می شود،عدم برقراری ارتباط صحیح و منطقی بزرگترها با نوجوان است. در شماره قبل به تعریف بلوغ و تغییرات جسمانی و فیزیولوژیكی در نوجوان به تأثیرات این تغییرات جسمانی در نوجوانان پرداختیم. در این شماره به یكی از واكنشهای روحی روانی بسیار شایع در نوجوان یعنی پرخاشگری و عصبانیت و نقش خانواده می پردازیم.
خانواده مهمترین و اصلی ترین نهاد تربیتی و نخستین آموزشگاه فرد محسوب می شود. پرداختن به مسائل دوره بلوغ بدون توجه به نقش حیاتی خانواده و تأثیر شكل تعاملات و ساختار خانواده ناقص و ناتمام تلقی می شود. یك خانواده سالم خانواده ای است كه میان والدین و فرزندان، رابطه ای انسانی و سالم برقرار باشد.
وجود تنش، دعوا، عصبانیت و پرخاشگری در بین اعضاء خانواده نشانه ای است از آسیب در برقراری روابط سالم، شاید شما نیز با مواردی اینچنین برخورد داشته باشید.
مراجع: پسرم تا به حال هیچ مسئله و مشكلی نداشته، ولی نمی دانم چرا یك مرتبه عوض شده است؟
روانشناس: منظورتان چیست؟
مراجع: همیشه مؤدب و آرام بود. ولی مدتی است كه بسیار عصبانی است و بیشتر اوقات بی حوصله است . مرتباً بهانه می گیرد و با خواهر كوچكتر از خودش همیشه جر و بحث دارد.
روانشناس: وقتی حالت عصبانیت و پرخاشگری دارد، شما چه می كنید؟
مراجع: دیگر خسته شده ام، چاره دیگری ندارم، گاهی او را تنبیه می كنم و سرش فریاد
می كشم و ...
روانشناس: آیا از تنبیه ها و فریاد كشیدن ها، نتیجه مثبت هم گرفته اید؟
مراجع: خیر، تازه آن وقت عصبانی تر و لجبازتر می شود.
روانشناس: برای برخورد با هر مشكلی ابتدا لازم است دلایل وقوع آن را شناسایی كنید، بنابراین باید اطلاعاتی در زمینه پرخاشگری نوجوانان در دوره بلوغ داشته باشید.
بلوغ دوران سركشی:
سالهای بلوغ اغلب دوران سركشی و تمرد و اضطراب است. سركشی نوجوانان در برابر صاحبان اختیار و مقررات، مطلب تازه ای نیست و اگر علاقه ای به تربیت و آموزش و رشد فرزندانمان داریم باید آن را تحمل كنیم.
سالهای بلوغ سالهای سختی و مرارت والدین است. تماشای تبدیل كودكی شیرین و دوست داشتنی به نوجوانی بالغ و سركش آسان نیست. تحمل ظاهر و حركاتی مانند جویدن ناخنها، دست كردن در بینی، ضرب گرفتن و پر سر و صدا راه رفتن، پای بر زمین كوبیدن، صاف كردن گلو، زیر چشمی نگاه كردن، بی اعتنایی و دهن كجی، صبر ایوب می خواهد.
تنها مایه دلخوشی و شاید بهتر بگوییم، نیم مایه دلخوشی این است كه، جنون و سركشی اش از قانون بلوغ تبعیت می كند. رفتارش منطبق با رشد و بزرگ شدن است. راه تكامل را می پیماید.
منظور از بلوغ و سالهای بحران نوجوانی جز گذراندن این تحول نیست. شخصیتی شكل می گیرد و لازمه اش این تغییرات است. عبور از سازمان كودكی به سازمان نوجوانی و از آنجا به بلوغ كه باید خود را از قید پدر و مادر آزاد كند و هویت تازه ای بیابد.
راهنمایی برای سركشی :
پدر و مادر گرامی؛ سركشی نوجوان خود را بپذیر. سالهای نوجوانی دوران دشواری است زمان سوء ظن و در خود به دیده تردید نگریستن و رنج بردن است. دوران آرزوهای دنیوی ، شهوت و مجاهده و رنج و عذاب شخصی است. زمان ناسازگاری ، دم دم مزاجی و دلسردی است.
به گفته آنافروید: سازگاری نوجوان و رفتار غیرقابل پیش بینی او طبیعی است. اگر با انگیزه اش می جنگد و آن را قبول می كند،اگر در عین حال هم پدر و مادرش را می پرستد و هم از آنها متنفر است، اگر در برابر دیگران به هیچ وجه حاضر به تصدیق حرف مادر خود نیست و با این حال به طور غیرمنتظره با او درددل می كند. اگر از دیگران تقلید می كند و در عین حال، بی وقفه در جستجوی هویت خویش می گردد، اگر بیش از هر زمانی در زندگی آرمان گرایی می كند و در قالب هنرمندان می رود، سخاوت به خرج می دهد و از خود گذشته می شود، اگر بر عكس با خود محوری و نفس پرستی، حسابگری را انتخاب می كند، كاری طبیعی انجام داده است.
تظاهر به دانایی بیش از اندازه نكنید
برای راهنمایی نوجوان دائم به آنها امر و نهی نكنید. بلكه با استدلال سعی كنید نوجوان در عمل خود به راه حل و نتیجه دست یابد. هرگز آن را حاضر و آ,اده در اختیارش قرار ندهید. نوجوانان از همه جیزدانها و كسانی كه مدعی همه جیزدانی هستند، رابطه خوبی ندارند. تقریباً همه نوجوانان در برخورد با گرفتاریها، احساسی مشابه دارند. در نظر آنها احساساتشان بدیع، شخصی و منحصر به فرد است.
[ آنطور كه گویی احساسات ایشان به قدری خصوصی است، كه قبلاً كسی آن را تجربه نكرده است. وقتی به آنها می گویید احساست را كاملاً درك می كنم وقتی من هم سن تو بودم همین احساس را داشتم انگار توهینی در حقشان كرده ای!
فهمیدن اینكه نوجوان چه موقع انتظار درك شدن و چه زمان انتظار درك نشدن دارد، وظیفه خطیری است.
واقعیت تلخی است كه علیرغم همه دانایی هایمان نمی توانیم برای همیشه در نظر نوجوانها همه چیز دان باشیم.
تفاوت پذیرفتن و تأیید كردن
باید میان تحمل و تصدیق و به عبارتی پذیرفتن و تأیید كردن تقاوت قائل شویم. تحمل می كنیم، اما این تحمل نشانه تصدیق و تأیید نیست. ناراحت می شویم ولی با این حال شكیبایی به خرج می دهیم و رفتارهای ناخوشایند را تحمل می كنیم. اما تحمل كردن،تشویق كننده نیست، تنها تحمل است و بس.
وقتی پدری در روز تعطیل از سر و صدای توپ پسر بیدار می شود به پسر می گوید: می خواستم بیشتر بخوابم، ولی پسر به زدن ادامه می دهد و پس از چند بار توپ زدن اتاق را ترك می كند. پدر می داند كه توپ زدنهای اضافی برای حفظ آبرو و خالی نبودن عریضه بوده و پسر می خواهد ثابت كند كه چون خودش خواسته از زدن توپ به زمین خودداری كرده وگرنه اجباری در كار نبوده است.
نوجوان نیاز دارد لحظاتی عمل ناخوشایند خود را در ذهن بسنجد و متوقف كردن این قبیل اعمال به كمی وقت نیاز دارد. با صبر خود به نوجوانتان این فرصت را بدهید.
عیب جویی نكنید:
متأسفانه عیب جویی، هر چند صادقانه، رابطه میان نوجوان و والدین را خراب می كند. كمتر كسی را پیدا می كنید كه از ایراد و انتقاد خوشش بیاید. برخورد نوجوان با حقیقت عریان و عیوب شخصی اش مهیب و ترساننده است. توجه بیش از حد، زیر ذره بین گذاشتن اوست. عیب و نقصش برای ما روشنتر می شود ولی نه برای او، زیرا چشمانش را بلافاصله می بندد.
جدل بر سر عیب و ایراد و بر آن نامی گذاشتن بی فایده است. نوجوانی كه به جبر و آشكارا به قبول عیب و نقص خویش رضایت میدهد، علاقه ای به اصلاح خود پیدا نمی كند. وقتی عیبی عیان و مشخص است، وظیفه طبیعی ما این است كه نوجوان را در برخورد با بحران موجود یاری دهیم. آنگاه در بلند مدت وظیفه ما است كه به اتكای تجربه و با اخلاق نیك و خلق خوش، رفتارش را بطور غیر مستقیم ، اصلاح كنیم.
مسخره نكنید:
هر نوجوانی را كه در نظر بگیرید نواقصی دارد كه نسبت به آن حساس است. اطرافیان هم كه اغلب متوجه موضوع می شوند، از آن برای سر به سر گذاشتن و به اصطلاح برای دست انداختن استفاده میكنند. مثلاً اگر كسی قدش كوتاه باشد، كوتوله، خپله و نیم وجبی نامیده می شود.
اگر لاغر و قدبلند باشد،تیر چراغ برق، نردبان دزدها و لنگ دراز نامیده می شود. اگر چاق باشد، چاقالو، كپل، خیكی و سازمان گوشت خوانده می شود.
اگر ضعیف باشد، لاغر مردنی، بچه ننه یا جوچه و فستیوال پوست و استخوان نامیده می شود.
نوجوانها، حتی وقتی كه وانمود به بی تفاوتی می كنند، به خاطر نامهایی كه رویشان گذاشته می شود ناراحت می شوند. پدر و مادر حتی به شوخی باید از اینكار اجتناب كنند. تمسخر اگر از سوی پدر و مادر و مادها باشد، آزاردهنده تر است. اگر چه در میان نوجوانان خواندن این القاب به یكدیگر مرسوم است، ولی چنانچه از سوی پدر و مادر نیز تأیید شود، تأثیرات منفی در شخصیت نوجوان می گذارد.
انتقاد سازنده:
انتقاد سازنده، انتقادی است كه بر حسب شرایط به اقدامی كه باید صورت گیرد اشاره دارد. انتقاد سازنده به جای حمله به شخصیت اشخاص، مسئله را مورد توجه قرار می دهد. به عبارت دیگر به جای آنكه شخصی را آماج حمله قرار دهد، با مشكل برخورد می كند.
چگونه عصبانی شویم :
هنگام خشم پدر و مادر می توانند آن را به گونه ای سازنده و غیر مخرب بروز دهند، تا از یك سو اسباب تسلای خود و از سوی دیگر موجب بصیرت فرزندان نوجوان را فراهم آورند و هر دواز لطمات احتمالی مصون بمانند در ابراز خشم باید با آگاهی از به حركت در آوردن امواج پشت سر هم عصبانیت، خودداری كنیم. هدف انتقال خواسته است و متعاقب آن باید طوفان خشم فرو نشیند.
برای برخورد با لحظات تشویش و اضطراب باید به نكاتی توجه نمود:
قبول كنیم كه به حكم طبیعت، از دست نوجوان خود، عصبانی، ناراحت، آزرده و خشمگین می شویم.
حق ما است كه با رعایت تنها یك محدودیت اصولی، احساساتمان را بروز دهیم. بی توجه به شدت عصبانیت، حق تحقیر شخصیت و منشهای خصلتی فرزندانمان را نداریم.
ولی در نهایت حق ما است كه بدون احساس تقصی، استرس و شرمندگی، عصبانیتمان را بروز دهیم.
اگر تصمیم گرفتید، خشم خود را ابراز كنید، از طعنه زدن بپرهیزید. صادقانه حرف بزنید و ناسزا نگویید، تحقیر نكنید و از هر اقدام فیزیكی خودداری كنید.
هنگام عصبانیت گفتار و كردارتان باید سازگاری داشته باشد در غیر اینصورت پیام مغشوشی فرستاده اید كه نشان می دهد، رفتار و گفتارتان یكی نیست.
بی پرده سخن بگویید ولی مسئولیت اظهاراتتان را بر عهده بگیرید. ولی مستقیماً فرزندتان را سرزنش نكنید، مثلاً به جای اینكه بگویید: تو باعث عصبانیت من می شود، بگویید: ( هر وقت فلان اتفاق می افتد، من عصبانی می شوم )
هنگام عصبانیت، سعی كنید به گفتار و نظر طرف مقابل گوش فرا دهید.
در نظر داشته باشید كه می توانید در عین حال كه برای شخصی اهمیت قائل هستید خشم خود را به وی ابراز كنید.
در هنگام عصبانیت دقیق و صریح صحبت كنید. در حالی كه فرد خطای كوچكی مرتكب شده از استفاده كردن كلماتی همچون هرگز و همیشه در جملات خود پرهیز كنید.
در صورت امكان، در اوج عصبانیت خود تصمیم نگیرید. این عمل، مانع از آن می شود، كه بر اساس احساسات خود عمل كنید و به شما اجازه می دهد كه به عواقب تصمیم خود فكر كنید.
چه بسا پدرها و مادرها در حین عصبانیت، فرزند را تهدید به تنبیهاتی می كنند كه پس از عملی نشدن آن، تنها منجر به كاهش اعتبار شخصیتی ایشان می شود، یا در مقابل ممكن است بر اثر یك خطای كوچك ، در هنگام عصبانیت، واكنشی بسیار شدیدتر از خود نشان می دهند، كه منجر به گسست رابطه عاطفی بین ایشان شود.
هنگام عصبانیت برای پیدا كردن بهترین راه حل تلاش كنید و نه صرفاً به كرسی نشاندن حرف خود.
شیوه های رویارویی با خشم دیگران والدین و نوجوانان با توجه و رعایت نكات زیر، می توانند در هنگام مواجه شدن با خشم یكدیگر، به صورت مثبت برخورد كنند. مراعات موارد زیر هنگام مواجه شدن با خشم، می تواند سودمند باشد:
به شخص خشمگین، فرصت دهید تا احساسات ناخوشایند خود را تخلیه كند.
ابتدا با قبول حرفهای او واكنش نشان دهید.
سعی كنید تا حد امكان آرام باقی بمانید و به شخص خشمگین فرصت بدهید تا خونسردی خود را باز یابد.
پیشنهاد كنید كه در زمان و فرصت مناسبتری راجع به موضوع مورد نظر با یكدیگر صحبت كنید.
به خاطر داشته باشید كه هیچ راهحلی بلادرنگ به دست نمی آید.
نتیجه گیری:
اولین حالت روانی كه نوجوان را از بزرگسالان متمایز می كند و در دنیای امروز بسیار چشمگیر است، یك نوع حالت عصبانی است. خود نوجوان نیز دچار تضادهای داخلی و كشمكشهای ضد و نقیضی میگردد. این كشمكش ها و این تضادها برای خود نوجوان نیز تازگی دارند و درك و توجیه آنها در آن سن بسیار مشكل و تقریباً غیر ممكن است.
اگر نوجوان از طرف بزرگسال درك نشود و بزرگسال احساس همدردی نسبت به نوجوان نكند و نتواند به شكل صحیحی وی را راهنمایی كند، این تضادها ممكن است تبدیل به عصیان شود.
در مقابل هنگام خشم، والدین می توانند به گونه ای سازنده و غیر مخرب با آن برخورد كنند تا از یك سو اسباب تسلای خاطر خود و از سوی دیگر موجب بصیرت و آرامش نوجوانان خود گردند
نیازهای تغذیه ای در دوران نوجوانی :
نوجوانی یكی از بحرانی ترین دوره های رشد انسان محسوب می شود. به دلیل وسعت تغییرات فیزیكی و رفتاری در این دوران، وضعیت تغذیه ای نوجوان تحت تأثیر قرار می گیرد. بلوغ فرآیند فیزیكی تبدیل كودك به بزرگسال می باشد و با تغییرات فیزیكی كه شامل رشد تمامی ابعاد بدن است، شروع می شود.
رشد كند بدن در دوران كودكی و سپس رشد سریع در دوران بلوغ همانند سالهای اول دوران كودكی اتفاق می افتد. فرد در حدود ۲۰ درصد از قد و ۵۰ درصد وزن دوران بزرگسالی را در این دوره به دست می آورد. این رشد در حدود ۵ تا ۷ سال ادامه دارد و به طور معمول بلوغ در دخترها زودتر از پسرها اتفاق می افتد. نوجوانان به سرعت رشد می كنند
. بنابراین نیازهای انرژی و مواد غذایی آنها بسیار بالاست. آنها نیاز به مصرف مقدار كافی از ویتامینها و املاح به ویژه آهن، كلسیم، ویتامینها C و D و A دارند. بعلاوه برای تأمین رشد و تكامل مقادیر كافی انرژی و پروتئین لازم است.
دختران نوجوان باید مورد توجه خاص قرار گیرند، زیرا آنها باید برای رشد و تحمل شرایط دوره بارداری در آینده، به خوبی تغذیه شوند. كم خونی و كمبود كلسیم از مشكلات شایع این گروه است. آنها را باید به مصرف غذاهای غنی از كلسیم و آهن تشویق كرد.
سن رسیدن به بلوغ
جواب : در مورد سن بلوغ ، آغاز و پایان آن تنوع زیادی در ملل مختلف
دیده می شود . در میان برخی از ملت ها بلوغ بسیار زود به وجود می آید
و در میان برخی دیگر ، دیرتر به وقوع می پیوندد . یکی از مسایل مهم
مسئله مناطق خاص جغرافیای گرم یا سرد است که در مناطق گرم به
صورت معمول این قضیه زودتر و در مناطق سرد به طور معمول
دیرتر اتفاق می افتد .مسئله دیگر علایم مختلف بلوغ است که
احتمال دارد در برخی زود آغاز شده و مدتی ادامه یابد و در برخی بسیار
سریع شروع و خود را نشان دهد و در برخی نیز دیر آغاز شود .
از طرفی سن بلوغ نسبت به گذشته تفاوت
زیادی کرده است و به صورت طبیعی در گذشته سن بلوغ نسبت به امروز
دیر تر بوده است ولی امروزه به دلایل بسیاری از جمله زندگی شهری ،
محیط های خفقان آور زندگی ، آلودگی های محیطی ، آموزش ، تعلیم
و تربیت و . . . زمان وقوع این واقعه بیولوژیکی به عقب برگشته است .
عوامل موثر دیگر در سرعت بلوغ عبارتند از : سینما ، رسانه های
گروهی ، رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات ، کتاب های ویژه کودکان ، بهبود
وضع تعلیم و تربیت ، وضع تغذیه ، بهداشت فردی و روانی مناسب و . . . .
بنابر این و بر اساس یافته پژوهشگران متوسط سن بلوغ دختران در آمریکا
5/12 تا 13 سالگی و در اروپا 13 سالگی برآورد شده است . متوسط سن
بلوغ پسران در آمریکا 5/13 تا 14 سالگی و در اروپا 14 سالگی بر
آورد شده است . جان استانلی هال اعتقاد دارد که مرحله بلوغ از 12
سالگی آغاز و تا 22 و حتی 25 سالگی ادامه دارد . و آلفرد آدلر مرحله
بلوغ را بین 14 تا 20 سالگی می داند .
گرچه در شروع زودتر بلوغ در دختران نسبت به پسران در میان تمام
پژوهشگران اتفاق نظر وجود دارد ولی در بقیه موارد ، اتفاق نظری در
ارتباط با زمان شروع و اتمام دوره بلوغ در پسران و دختران وجود ندارد
و دلیل آن عوامل مختلفی است که در وقوع آن تاثیر داشته و در مناطق
گوناگون جهان متفاوت است . ولی به طور کلی می توان گفت که سن بلوغ
در دختر ها به طور متوسط چیزی بین 9 تا 16 سالگی و در پسر ها
چیزی بین 10 تا 17 سالگی می باشد . در مجموع سن بلوغ بدون توجه
به مسئله جنسیت به دوره بین 12 تا 18 سالگی اطلاق شده و شروع
آن نیز بدون توجه به مسئله جنسیت حدود 11 سالگی
تعیین گردیده است
برزخ نوجوانى و طوفان جنسى
در ميان دورانهاى مختلف حيات انسان، دوره بلوغ و آغاز حيات جنسى از مهمترين و بحرانىترين ايام زندگانى به شمار مىرود . در همين دوران است كه دگرگونيهاى بسيارى در تواناييهاى جسمى به وقوع مىپيوندد و به همراه خويش بينشها و گرايشهاى نوجوان را متحول مىسازد . مولوى در ضمن بيانى گيرا اين دوره را اين گونه به شعر در مىآورد:
و آن جوانى همچو باغ سبز و تر
مىرساند بى دريغى بار و بر
چشمههاى قوت و شهوت روان
سبز مىگردد زمين تن بدان
خانه معمور و سقفش بس بلند
معتدل اركان و بى تخليط و بند (1)
با نظر به اهميت اين دوران، روان شناسان در يكصد ساله اخير به تحقيقات دامنه دارى دست زدهاند و هر كدام از زاويهاى خاص به بازگشايى و تشريح اين دوره پرداختهاند .
جالب استبدانيم قرن بيستم در كنار تمامى القاب و اسامى خويش، مانند: عصر فضا، اتم و عصر ارتباطات به «عصر شناسايى علمى نوجوانان» نيز ملقب شده است . (2) و اين مطلب نشانگر پيچيدگى اين دوران خاص مىباشد . از اين رو، برخورد سطحى با اين مقوله جز باز خوردها و واكنشهاى منفى به بار نخواهد آورد . از همين جا مىتوان سنگينى رسالت مبلغان و مربيان را درك نمود; چرا كه آنان مىتوانند با شناسايى اين مرحله حياتى و ظريف، نقشهاى مثبتترى در پرورش مخاطبان جوان و نوجوان خويش ايفا نمايند .
در اين راستا، نوشتار حاضر سعى خواهد نمود، ضمن رعايت چكيده گويى و با تاكيد بر حيات جنسى در دوران بلوغ، نكاتى را يادآورى نمايد . بديهى است كاوش بيشتر در اين عرصه و شناخت همه جانبه دوران نوجوانى، نيازمند تلاش خوانندگان محترم و پيگيرى مباحث ارائه شده در منابع اصلى مىباشد .
آستانه حيات جنسى
آستانه زمانى حيات جنسى در كشورها و مناطق مختلف جهان متفاوت است و به عوامل اجتماعى، اقتصادى، جغرافيايى قومى و توارث بستگى دارد . (3) البته، بايد توجه داشت كه در مورد سن بلوغ بين كارشناسان اختلاف نظر است، اما بيشتر آنان بر اين عقيدهاند كه شروع بلوغ در دختران 9 - 16 سال و در پسرها 10 - 17 سالگى است . اما آنچه مورد توافق همگى است، بلوغ زودرس دختران نسبتبه پسران است . (4)
در هر حال، بلوغ در پسرها با ترشح هورمونهاى جنسى آغاز مىشود و مهمترين آنها تستوسترون است كه موجب تغييرات بسيارى مىگردد كه در پايين به آنها اشاره مىشود:
1 . اين هورمون بر توزيع موى بدن تاثير گذاشته، رشد مو در ناحيه زهار، صورت، زير بغل، قفسه سينه و پشت را موجب مىشود .
2 . در ابتدا صداى نوجوان را دورگه ساخته، سپس موجب بم شدن صدا مىگردد .
3 . ضخامت پوست را افزايش داده، با فعال ساختن غدد چربى موجب پديدآوردن جوش غرور مىشود .
4 . به خاطر ترشح تستوسترون ضخامت و استقامت استخوانها افزايش مىيابد و بدن عضلانى مىگردد .
5 . با شروع بلوغ و ترشح هورمون ياد شده، اندازه قسمتهاى مختلف بدن، افزايش مىيابد .
6 . نياز بدن به انرژى را تا 15% افزايش داده، رژيم غذايى را تغيير مىدهد . (5)
امام صادق عليه السلام نيز در همين رابطه با گفتارى گويا به ارائه نشانههاى بلوغ مىپردازند و خطاب به مفضل مىفرمايند: «فاذا ادرك و كان ذكرا طلع الشعر فى وجهه فكان ذلك علامة الذكر ... و عز الرجل التى يخرج به من حد الصبى و شبه النساء; (6) و آنگاه كه طفل به مرز بلوغ مىرسد، چنانچه پسر باشد، در صورتش مو مىرويد و اين نشانه جنس مرد و خروج از دوران كودكى و شباهتبه زنان است .»
در دنباله اين دوران در حدود 14 سالگى احتلام و انزالهاى شبانه رخ مىدهد و به مرور سرعت رشد كاهش يافته و در حدود 18 يا 19 سالگى متوقف مىشود . در برخى روايات اسلامى نيز با اشاره به همين دوران، پايان رشد، 18 سالگى قرار داده شده است:
«عن ابى عبدالله عليه السلام فى قول الله - عزوجل - «فلما بلغ اشده واستوى» (7) قال: اشده ثمانى عشرة سنة واستوى التحى; (8) امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «فلما بلغ اشده واستوى» فرمودند: مراد از نيرومندى، رسيدن به هجده سالگى است و مقصود از «استوى» رويش مو بر صورت است .»
هويتيابى
نقش بلوغ تنها به جنبههاى جنسى ختم نمىشود، بلكه از آنجا كه دوران نوجوانى، زمان ساخت هويت و شخصيتيك فرد نيز محسوب مىشود، بر آن نيز تاثير مىگذارد . اين تاثيرها مىتواند به صورت اختلالات شخصيتى ذيل جلوهگر شود:
الف) بدبينى: نوجوانان به هيچ كس اعتماد نداشته، دائما نگران آسيب ديدن و فريب خوردن از ديگران مىباشند . در ذهن خود تهديدهايى از طرف ديگران ترسيم مىكنند و به دنبال آن موضع دفاعى مىگيرند . زود عصبانى مىشوند و به انتقاد يا پيشنهاد ديگران اهميتى نمىدهند . مسائل كوچك را بزرگ مىبينند و زندگى را بر خود و ديگران دشوار مىسازند .
ب) شخصيت منزوى: كناره گير، مردم گريز و اجتماعناپذير مىباشند، دوستان كمى دارند، بىتفاوت بوده، به ندرت به دنبال تفريح و حضور در فضاهاى باز مىروند .
ج) شخصيتبى ثبات: اين گونه افراد قدرت مواجهه با مشكلات را ندارند . روابط ايشان سطحى و فاقد صميميت است و براى آينده خويش هدف مشخصى ندارند . اين گونه اشخاص براى رسيدن به اهداف خويش از خشونت روى گردان نيستند و ممكن استبه انواع انحرافات اخلاقى و بزهكارى مبتلا شوند . (9) در بخشهاى آينده به خوبى در خواهيم يافت كه بين بافتشخصيتى و حيات جنسى رابطهاى محكم وجود دارد . به عنوان مثال، برخى از انواع انحرافات جنسى سبب جامعه گريزى، انزوا يا شونتخواهد شد كه در بحثهاى آتى به آن خواهيم پرداخت .
رويش خرد و بلوغ جنسى
بلوغ جنسى و علائم آن نه تنها نشانگر رشد جسمى و جنسى نوجوان است، بلكه نشانى از تحول و تكامل در جنبههاى روانى نيز هست . به همين دليل، اغلب نوجوانان در سنين بين 12 تا 15 سالگى به نوعى بلوغ عقلى مىرسند و مفاهيم مجرد و انتزاعى را درك مىكنند و بسيارى از ارزشها و اصول اخلاقى را درمىيابند . در ادامه اين رشد، آنان در 15 تا 18 سالگى وارد مرحلهاى جديدتر مىشوند و به فلسفه زندگى، بايدها و نبايدهاى زندگى توجه مىنمايند و به پرسشگرى در اين موارد مىپردازند .
در همين دوران است كه ضمن درك واقعيتها، بر آزادى خويش تاكيد مىكنند و خواستار آزادى در بسيارى از زمينهها مىشوند . اين مسئله از آنجا اهميت مىيابد كه اگر نتوان در اين دوران بين بلوغ عقلى و جنسى نوجوان رابطهاى منطقى و درست پديد آورد، انحرافات، بزهكارى و اختلالات رفتارى و شخصيتى را در پى خواهد آورد . (10)
اميرمؤمنان نيز باتاكيد بر همين هويت متضاد نوجوانان، دوره نوجوانى را عرصه پيكار خرد و حماقت مىداند و مىفرمايد: «لا يزال العقل والحمق يتغالبان على الرجل الى ثمانى عشر سنة فاذا بلغها غلب عليه اكثرهما فيه; (11) خرد و حماقت همواره و پيوسته تا 18 سالگى در جنگ و ستيز براى غلبه بر انساناند و آن گاه كه به هجده سالگى برسد، از ميان خرد و حماقت هركدام كه در جان نوجوان عمق بيشترى داشته باشد، پيروز اين ميدان خواهد بود .»
در همين رابطه روايات ديگرى نيز وجود دارد كه ضمن تاكيد بر تفكيك بلوغ عقلانى و جنسى، بلوغ عقلى را تنها ملاك مهم در ارزشيابى از شخصيت نوجوان به حساب مىآورند . از اين ميان، مىتوان به روايتى از امام صادق عليه السلام اشاره نمود كه مىفرمايد: «انقطاع يتم اليتيم بالاحتلام وهو اشده وان احتلم ولم يؤنس منه رشد وكان سفيها او ضعيفا فليمسك عنه وليه ماله; (12) يتيمى [كودكان بىسرپرست] با احتلام كه همان نيرومندى بدن اوست [و نشانه بلوغ جنسى است] پايان مىپذيرد . اما چنانچه با وجود احتلام، او به رشد [عقلى] نرسيده باشد و سفيه يا ضعيف باشد، سرپرست وى بايد اموال او را [بازستانده،] نزد خويش نگه دارد .»
مراحل تمايلات جنسى
نوجوانى، دورهاى انتقالى و نوعى برزخ ميان كودكى و جوانى به شمار مىرود . در اين سن مسئله آفرين، نوجوان وارد حيات عاطفى خويش مىشود و با رشد جنسى، احساس بىثباتى و عدم امنيت در وى تشديد مىشود . زنگهاى خطر آنگاه به صدا درمىآيند كه والدين و مربيان به جاى راهنماييهاى مؤثر و كارگشا، تدابيرى مبهم و گيج كننده را اتخاذ نمايند و به اين وسيله نوجوان را در سرگردانى رها سازند . از اين رو، مناسب استبا توجه به اهميت مطلب، گذرى هرچند كوتاه بر مراحل تمايلات عاطفى - جنسى در نوجوان داشته باشيم .
پيش از بررسى اين مراحل، لازم استبدانيم نوجوان در آغاز اين دوران احساس ناشناخته و مرموزى را در وجود خويش مىيابد كه با نوعى محبت و علاقه به ديگران آميخته است . اين احساس به پنج مرحله تقسيم مىشود:
مرحله اول: توجه نوجوان به وضع بدن به ويژه دستگاه تناسلىاش معطوف مىشود و اين سرآغاز تمايلات جنسى او است .
مرحله دوم: در اين مرحله توجه به امور جنسى با عاطفه و محبت همراه مىشود و ماهيتى عاطفى به خود مىگيرد .
مرحله سوم: علاقه به جنس مخالف در وى بيدار مىشود . اين علاقه ممكن استيك يا چند نفر را هدف قرار دهد .
مرحله چهارم: علاقه از چند نفر به يك نفر معطوف مىگردد . اين فرد ممكن است از لحاظ سنى مسنتر از نوجوان باشد .
مرحله پنجم: نوجوان تغيير عقيده داده، به فردى از جنس مخالف كه همسن او باشد متوجه مىشود . (13)
در واقع، نوجوان طى حيات جنسى خود دو نوع عشق را تجربه مىكند: عشق عاطفى و عشق شهوانى . عشق عاطفى محبتى پاك مىباشد و به دور از جنبههاى جنسى با تمجيد و تحسين توام است و نوجوان از اينكه اين احساس را با مسائل جنسى لكهدار كند به شدت پرهيز دارد . به دنبال عشق عاطفى، عشق شهوانى سر مىرسد كه همراه با لذتهاى جنسى مىباشد . در اين مرحله، نوجوان چنانچه ويژگيهاى مطلوب خويش را در شخص مقابل ببيند، به ازدواج مىانديشد .
«موريس دبس» در تشريح اين دوران مىگويد: «دير يا زود غريزه جنسى، به ويژه در پسران، تا سرحد وجدان نفوذ كرده، تحريكات شهوانى، همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه مىنمايند . اين غريزه آن گونه قدرتمند است كه مركز تاثيرگذارى براى تمام آرزوهاى اعضاى ديگر بدن مىگردد . اما تاثيرات غيرمستقيم آن بسيار بيشتر است . وجود آن به كلى زندگانى عاطفى و تظاهرات محبتآميز انسان را تحت تاثير قرار مىدهد . تا جايى كه اگر در 13 يا 14 سالگى مكان محدودى را در عاطفه اشغال كرده باشد، سه يا چهار سال بعد، مالك اصلى آن مىشود و آن گاه است كه تمام تظاهرات محبتآميز انسان از غريزه جنسى سرچشمه مىگيرد .» (14)
با اين وجود، بايد توجه داشت كه در اين مرحله، چنانچه اين علاقهمنديها در چارچوب شرع و قانون مهار نشوند، ممكن استبه مسئلهاى پرمخاطره تبديل شوند . به همين خاطر، مناسب است در سنين حساس بلوغ با تقويت اراده نوجوانان و ارائه آگاهيهاى لازم آنان را به خويشتن دارى و پىگيرى فعاليتهاى سالم تشويق نمود تا در اين دوران پر اضطراب و خطرآفرين، در مسيرى سالم و خداپسندانه گام بگذارند و به سلامت از طوفانهاى جنسى بگذرند .