بخشی از مقاله
بيماري كرونر
بيماري كرونر قلبي به صورت مشكلاتي از قبيل دردهاي آنژيني و انفاركتوس (حمله قلبي) بروز ميكند. آنچه كه سبب بروز بيماري قلبي ميشود، تشكيل تدريجي رسوبهاي چربي يا پلاكها در لايه داخلي ديواره سرخرگها ميباشد. اين رسوبها سبب محدودكردن عبور خون ميشوند كه اين پديده را تصلب شرايين يا سخت شدن رگها (آترواس
كلروز) مينامند.
در اين بيماري هيچ علامت واضحي وجود ندارد، اما اين تا هنگامي است كه آسيب به سرخرگها آنقدر جدي شود كه جريان خون به قلب محدود شده و سبب بروز درد شود. مسدود شدن كامل يك سرخرگ خونرسان به قلب، منجر به حمله قلبي ناگ
هاني و كشنده ميشود. روشهاي متداول جهت پيشگيري از تصلب شرايين شامل كاهش فشارخون، دريافت رژيم غذايي كمچربي، كاهش وزن اضافي و ترك سيگار ميباشد. به برخي افراد نيز جهت كاهش كلسترول خون، دارو داده ميشود.
تحقيقات نشان ميدهند كه ارتباط مستقيمي ميان رژيم غذايي و بيماري قلبي وجود دارد و با دريافت يك رژيم غذايي سالم ميتوان سلامتي قلب و دستگاه گردش خون را حفظ كرد.
چه غذاهايي براي قلب مفيد هستند؟
كلم برگ، كلم قرمز، گل كلم، كلم بروكسل، بروكلي، شلغم، چغندر، اسفناج، مارچوبه، لوبيا سبز، نخود سبز، لوبيا قرمز، لوبيا چشم بلبلي، نخود خشك و عصاره مخمر داراي ويتامينهاي گروه ب خصوصا اسيدفوليك هستند. تحقيقات متعددي نشان دادهاند كه اسيد فوليكي كه بطور طبيعي در مواد غذايي يافت ميشود، ميتواند سبب كاهش مادهاي در خون به نام هموسيستئين شود و به اين ترتيب از ابتلا به تصلب شرايين پيشگيري كند. دانشمندان بر اين باور هستند كه اين ماده مستقيما به ديواره رگها آسيب ميرساند و سبب تشكيل رسوبهاي چربي ميشود. تخمين زده شده است كه افزايش دريافت روزانه اسيد فوليك به ميزان 100 ميكروگرم، سبب كاهش مرگ مرتبط با بيماري هاي قلبي به ميزان 7 درصد در مردان و 5 درصد در زنان ميشود.
در جوامعي كه مصرف كننده مقادير فراواني از ماهيهاي روغني هستند، مشاهده شده است كه شيوع بيماريهاي كرونر قلبي كمتر از جوامعي است كه مقدار خياد،
حلوا، شير، كيلكا، و اوزونبرون داراي اسيدهاي چرب مفيد ميباشند. دانشمندان معتقد هستند كه اين مواد باعث كاهش خطر انعقاد خون و همچنين ممانعت از افزايش چربيهاي مضر خون ميشوند.
مصرف ماهي حداقل 3 بار در هفته، براي افرادي كه داراي سابقه بيماري قلبي و همچنين افرادي كه مايل به پيشگيري از ابتلا به اين بيماري هستند توصيه ميشود.
جو دوسر، حبوبات، سيب و گلابي غني از فيبر محلول هستند كه به كاهش سطوح كلسترول خون كمك ميكنند. سير نيز اثر مشابهي دارد. افزايش كلسترول خون، به خصوص ال دي ال (كلسترول بد)، يكي از عوامل خطر عمده در بروز تصلب شرايين است. مصرف منظم چنين غذاهايي به كاهش ال دي ال كمك ميكند.
روغن زيتون، روغن كانولا، مغزها و دانهها حاوي نوعي از اسيدهاي چرب به نام موفا هستند كه به كاهش سطح ال دي ال كمك ميكنند.
ميوهها و سبزيها حاوي ويتامينهاي آنتي اكسيدان (ضد سرطان)، مواد معدني و مواد مغذي مفيدي هستند كه سبب متوقفكردن آسيب ناشي از عمل مواد سرطانزا به ديواره سرخرگها ميشوند.
مصرف حداقل روزانه 3 واحد از اين غذاها توصيه ميشود. سه چهارم ليوان آب ميوه يا سبزيها به عنوان يك واحد محسوب ميشود كه معادل يك عدد ميوه متوسط يا يك ليوان سبزي خرد شده خام يا نصف ليوان پخته است.
از چه غذاهايي بايد پرهيز كنيم؟
گوشت و فرآوردههاي آن، لبنيات پرچربي و كره، غني از نوعي چربي هستند كه باعث افزايش سطح ال دي ال در خون ميشوند. مصرف اين غذاها را بايد به حداقل رساند.
همچنين مصرف كيك و بيسكويت به علت نوع چربي بكار رفته در آنها سبب افزايش سطح ال دي ال ميشود.
انواع غذاها و سوپهاي آماده مصرف و يا كنسرو شده، غذاهاي بيرون از منزل، سوسيس و كالباس و گوشتهاي نمك سود شده و بطور كلي گوشت و فرآوردههاي آن و همچنين تنقلات شور، سرشار از نمك (سديم كلرايد) هستند. دريافت زياد سديم با فشارخون بالا ارتباط دارد كه از عوامل خطر جدي در بروز بيماري قلبي ميباشد. كاهش مصرف
اين نوع غذاها و نمك طعام سر سفره به كاهش فشارخون كمك ميكند.
راههاي کاهش بيماريکرونر
بيماري کرونر يک بيماري چند علتي است اما رژيم غذايي احتمالاً اصليترين عامل محيطي آن به شمار ميآيد. پايه و اساس بيماري کرونر تصلب شرائين است که در طي ساليان متمادي ايجاد ميشود.
لختهي خوني (ترومبوز) که به مدت چندين ساعت روي پلاک آتروسکلروز قرار ميگيرد معمولاً موجب بروز يک واقعهي باليني ميگردد و در نتيجه بيمار به علت سکتهي قلبي آنژين صدري توسعه يافته يا تغييرات الکتروکارديوگرافي بدون نشانه و به طور ناگهاني ميميرد.
هر يک از اين سه فرايند تا حدودي تحت تأثير اجزاي مختلف رژيمغذايي قرار ميگيرند.
استرکلسترول مادهيي است که در تصلب شرائين نقش دارد و در پلاک آتروسکلروزي جمع ميشود. کلسترول و ساير ليپيدهاي موجود در پلاک مانند رنگ دانههاي زرد کاروتنوئيدي موجود در خون به وسيلهي ليپوپروتئين با چگالي کم (LDL) منتقل ميشوند.
آتروم ممکن است به دليل افزايش تراز کلسترول پلاسما همراه با مصرف زياد چربيهاي حيواني ايجاد شود. مقادير زيادي از اين کلسترول درداخل ماکروفاژهاي تغيير شکل يافته وجود دارد. البته اين سلولها فقط وقتي که LDL اکسيد شده باشد مقادير زيادي از LDL اکسيد شده را برميدارند. اکسيداسيون LDL احتمالاً در درون ديوارهي سرخرگ اتفاق ميافتد. افرادي که از نظر ژنتيکي ميزان بيشتري از LDL کلسترول (هيپرکلسترول فاميلي) دارند براي ابتلا به بيماري کرونر قلب زودرس مستعدتر هستند. اين ميزان ابتلا در افراد هموزيگوت دارا
ي تراز کلسترول پلاسما تا چهار برابر حد طبيعي افزايش مييابد و همهي آنها تا قبل از بيستسالگي دچار بيماري کرونر قلب ميشوند.
عوامل خطر:
سه مورد از عوامل خطر که کاملاً به اثبات رسيدهاند عبارتند از:
-1 افزايش تراز کلسترول توتال پلاسما و LDL کلسترول
-2 استعمال سيگار
-3 فشارخون بالا
• به طور طبيعي تقريباً سه چهارم کلسترول توتال پلاسما در LDL کلسترول قرار دارد و افزايش تراز کلسترول توتال موجب افزايش درصد ميزان LDL کلسترول ميشود.
اجزاي غذايي که بر تراز LDL کلسترول پلاسما اثر ميکنند:
نوع چربي غذايي:
نوع چربي اجزاي رژيم غذايي عامل اصلي است که تراز LDL کلسترول پلاسما را تحت تأثير قرار ميدهد. در رژيمغذايي چربيها عمدتاً به شکلتري گليسريد (تري آسيل گليسرول) هستند که عبارتند از سه اسيد چرب که به گليسرول متصلند؛ فراوانترين اسيدهاي چرب تعيين کننده ترازLDL کلسترول پلاسما هستند. اسيدهاي چرب اشباع شده ميزان LDL کلسترول پلاسما را افزايش ميدهند و عمدتاً شامل اسيدهاي چرب 12 کربنه (لوريک)؛ 14 کربنه (ميريسيتيک)؛ 16 کربنه (پالميتيک) هستند. اسيد پالميتيک فراوانترين اسيد چرب اشباع در غذاهاست ولي ممکن است توانايي کمتري در افزايش تراز LDL کلسترول پلاسما داشته باشد. اسيد چرب 18 کربنه (استئاريک) داراي تأثير کم يا فاقد اثر روي افزايش تراز LDL کلسترول پلاسما است. اسيدهاي چرب چند غير اشباع (با دو اتصال دوگانه و بيشتر) تراز LDL کلسترول پلاسما را کاهش ميدهند. فراوانترين آنها در غذا اسيد لينولنيک (18:2) است که به خانوادهي اسيدهاي چرب غير اشباعي امگا شش تعلق دارد. در حد فاصل اسيدهاي چرب اشباع شده و اسيدهاي چرب چند غير اشباع، اسيدهاي چرب تک غير اشباع قرار گرفتهاند. شکل طبيعي (سيس) اسيد اولئيک (18:1) اثر کمي روي کاهش تراز کلسترول پلاسما دارد. مولکولهاي سيس در محل باندهاي دوگانه دچار خميدگي ميشوند. در هر حال، اگر شکل اسيد چرب 18:1 (اسيد آلائيديک) باشد در محل باند دو گانه حالت مستقيم (ترانس) دارد و از نظر بيولوژيکي مانند اسيد چرب اشباع شده عمل ميکند. ميزان اسيدهاي چرب اشباع نشده ترانس موجود در چربيهاي طي خوراکي به وجود ميآيند.
کلسترول و فيتوسترولهاي رژيمغذايي:
کلسترول تنها در غذاهاي با منشا حيواني يافت ميشود. کلسترول رژيم غذايي در مقايسه با چربيهاي اشباع شده، تراز کلسترول پلاسما را به ميزان کمتري افزايش ميدهد. علت اين است که تقريباً نيمي ازکلسترول پلاسما از طريق رژيم غذايي
وارد بدن ميگردد و نيم ديگر در کبد از استات سنتز ميشود. هنگامي که کلسترول بيشتري از رژيم غذايي جذب ميشود سنتز درونزاي آن قطع ميشود. روغنهاي گياهي نيز داراي استرولهايي از نوع فيتوسترولها نظير بتا سيتوسترول، کامپسترول و برازيکاسترول هستند. اينگونه استرولها در هنگام جذب با کلسترول رقابت کرده و مانع از جذب آن ميگردند.
اضافه وزن:
تراز کلسترول توتال، LDL وتريگليسريد پلاسماي افراد داراي اضافه وزن افزايش مييابد. در اين افراد کاهش وزن از طريق رژيم غذايي و يا ورزش معمولاً تراز کلسترول خون را کاهش ميدهد. اضافه وزن به ويژه چربي شکمي احشايي يک عامل خطر مستقيم براي ايجاد بيماري کرونر قلب محسوب ميگردد.
فيبر غذايي:
اثر فيبر غذايي به نوع آن بستگي دارد. فيبر گندم (نان تهيه شده از آرد کامل گندم) تراز کلسترول پلاسما را کاهش نميدهد. دريافت مقادير زيادي از انواع فيبرهاي چسبنده (محلول) مانند پکتين، گوار و فيبر جو دو سر به علت جلوگيري از جذب مجدد اسيدهاي صفراوي و ايجاد تعادل منفي استرول، تراز کلسترول پلاسما را تا حدودي کاهش ميدهد. دريافت روزانه 5 گرم از انواع فيبرها تراز کلسترول پلاسما را به ميزان تقريباًً 5% کاهش ميدهد.
سبزيها و ميوهها داراي 1% پکتين هستند، از اين رو مصرف روزانه 4 سهم از آنها تقريباً 5 گرم فيبر را تأمين ميکند. آرد جو دو سر، سبوس جو دو سر و حبوبات داراي مقداري فيبر محلول بوده و دريافت زيادشان ممکن است به کاهش تراز کلسترول پلاسما کمک نمايد.
پروتئين گياهي:
اغلب غذاهاي تهيه شده ازگياهان به جز حبوبات (و به ويژه سويا) داراي مقدار کمي پروتئين هستند. معمولاً هنگامي که پروتئين سويا جانشين پروتئين حيواني ميشود، کاهشي در تراز کلسترول توتال و LDL کلسترول ايجاد ميشود.
قهوه:
قهوه داراي مقادير کمي از ديترپنها، کافستول و
کاهوئول است که موجب افزايش تراز کلسترول توتال و LDL کلسترول پلاسما ميگردد. نوشيدن روزانه چندين فنجان قهوهي دم کرده يا قهوهي جوشانده ممکن است تراز کلسترول پلاسما را افزايش دهد ولي قهوهي صاف شده يا فوري اين کار را نميکند چون دي ترپنهاي آن گرفته شده است.
HDL کلسترول:
يک عامل پيشگيري کنندهي بالقوه در جوامع با تراز بالاي کلسترول توتال و LDL کلسترول بالاي پلاسما است. چگونگي عملکرد آن به اين صورت است که کلسترول رسوب کرده در بافتهاي محيطي از جمله شريانها را به حرکت درآورده و آن را براي مصرف به کبد منتقل ميکند. تراز HDL کلسترول پلاسما در زنان در دوران بارداري به علت فعاليت استروژن بالاتر است که اين معمولاً دليل عمدهي ابتلاي زنان به بيماري کرونر در سنين پيري است. تراز پايين HDL کلسترول پلاسما اغلب با افزايش ميزان تريگليسريد پلاسما ارتباط داشته و اختلال چنين عملکرد متابوليکي ممکن است خطري براي بيماري کرونر باشد. تراز HDL کلسترول پلاسما در افراد داراي اضافه وزن، بيماران ديابتي، افراد سيگاري و همچنين با دريافت رژيم پر کربوهيدرات (يعني با مقدار کم چربي) کاهش مييابد. در عوض با کاهش مصرف الکل، انجام فعاليت بدني متوسط يا سنگين، کاهش وزن بدن و مصرف رژيم پرچربي افزايش مييابد. هنگامي که شخص رژيم مصرفي خود را از رژيم غذايي غربي به يک رژيم غذايي کم چربي (يعني رژيم پرکربوهيدرات) تغيير دهد تراز L
DL کلسترول رژيم او کاهش مييابد. اين امر به خاطر کاهش مصرف درصد اسيدهاي چرب اشباع شده است (اثر مفيد) از سوي ديگر تراز HDL کلسترول پلاسماي فرد نيز کاهش مييابد که اين چندان مفيد نيست.
اگر به جاي اين تغيير رژيم غذايي، مقدار دريافت چربي تغيير نکند ولي چربيهاي تک غير اشباعي و چند غير اشباعي جانشين چربيهاي اشباع شده شوند تراز LDL کلسترول پلاسما کاهش مييابد بدون اينکه کاهش در ميزان HDL کلسترول پلاسما ايجاد گردد. با تغيير نوع چربي دريافتي خطر بيماري کرونر کمتر ميشود ولي براي کنترل وزن بهتر است ک
تري گليسريد پلاسما:
هرگاه تريگليسريد پلاسماي فرد بالا باشد، اولين سوال اين است که آيا هنگام خونگيري به منظور انجام آزمايش خون فرد مورد نظر ناشتا بوده است يا خير؟ سوال ديگر اين است که آيا افزايش تراز تريگليسريد پلاسما نشان دهندهي ساير فاکتورهاي خطر مرتبط با آن از قبيل افزايش تراز کلسترول پلاسما، اضافه وزن، فقدان ورزش، عدم تحمل گلوکز، کاهش تراز HDL کلسترول پلاسما يا ساير بيماريهاي متابوليک (بيماري کليه، هيپوتيروئيديسم) ميباشد؟ همانطور که ميدانيم بيشترين مقدار تريگليسريد پلاسما موجود در خون (به صورت ناشتا) ناشي از سنتز کبدي VLDL (ليپوپروتئين با چگالي بسيارکم) و درونزا است و بنابر نتايج بررسيهاي انجام شده به عنوان يک فاکتور خطر بيماري کرونر قلب است. در صورتي که قسمت عمدهيتري گليسريد نمونههاي خون گرفته شده در طي روز ناشي از مصرف يک غذاي چرب باشد که به صورت شيلو ميکرون وارد جريان خون ميشود بنابراين درونزا است.
نتايج بررسيها نشان ميدهد که هيپرتري گليسريدمي با افزايش تراز کلسترول پلاسما، اضافه وزن يا چاقي، عدم تحمل گلوکز، فقدان ورزش و يا کاهش تراز HDL کلسترول ارتباط دارد و هنگامي که اين عوامل کنترل ميگردند افزايش تري گليسريد پلاسما به شدت کلسترول بالا به عنوان يک فاکتور خطر محسوب نميگردد ولي در اغلب زنان تراز تري گليسريد پلاسماي بالا به عنوان يک فاکتور خطر مستقل تشخيص داده ميشود.
مراقبت از هيپر تريگليسريدمي شامل بررسي و کار کردن روي عواملي است که معمولاً با آن مرتبط هستند. درمان غير دارويي تريگليسريد بالا شامل ورزش، کاهش وزن وکاهش مصرف الکل است. براي اين منظور کاهش دريافت کربوهيدرات توصيه نميگردد چون باعث افزايش مقدار دريافت چربي ميگردد که خود سبب افزايش ميزان چربي خون در طي روز ميشود. افرادي که تراز چربي خون پس از غذاي آنها مرتب افزايش مييابد در معرض افزايش خطر بيماري کرونر قلب هستند. روغن ماهي يک مکمل غذايي است که تراز تريگليسريد خون را قوياً کاهش ميدهد و هم چنين مصرف منظم ماهي چرب سبب کاهش ميزان تريگليسريد پلاسما ميشود.
آنتياکسيدانها:
فرضيهي اکسيداسيون LDL در مورد ايجاد ضايعات آترومي در قشر داخلي ديوارهي سرخرگ ثابت کرده است که هر گاه LDL آنتياکسيدان محلول در چربي بيشتري را حمل نمايد، آنها تاحدودي اثر حفاظتي در مقابل بيماري کرونر قلب ايجادمينمايند. آنتياکسيدان اصلي در LDL، آلفاتوکوفرول (ويتامين E) بوده و ميزان آن با افزايش دريافت افزايش مييابد.
نتايج به دست آمده از دو بررسي آيندهنگر نشان داد که دريافت مقدار زياد ويتامين E سبب کاهش خطر بيماري کرونر قلب ميگردد. نتايج کارآزماييهاي کنترل شده حاکي از آن است که مکملهاي بتا کاروتن (آنتياکسيدان ديگري که روي LDL حمل ميگردد) تأثيري در پيشگيري از بيماري کرونر قلب ندارد.
ساير عوامل خطر:
فشارخون بالا و اضافه وزن دو عامل مهم خطرساز اين بيماري ميباشد. در بسياري از بررسيهاي آيندهنگر، افزايش تراز دو فاکتور انعقادي خون يعني فاکتور هفتم و فيبرينوژن در بيماري کرونر قلب مشخص شده است. درطي افزايش چربي خون پس از مصرف يک غذاي چرب، فعاليت فاکتور هفتم (VII) افزايش مييابد و درافراد داراي تراز تري گليسريد خون بالا اين فاکتور به صورت مداوم افزايش فعاليت نشان ميدهد. ميزان فيبرينوژن پلاسما در افراد سيگاري و چاق بالاست. بيماريهاي عروقي (کرونر، عروق مغزي ومحيطي) از جمله عوارض باليني يک اختلال متابوليکي ارثي يعني هموسيستينوري هستند.
عمل پلاکت و لخته شدن خون:
در بيماران داراي نشانههاي بيماري کرونر، تستهاي عملکرد پلاکت معمولاً نشانگر فعال بودن پلاکت است. تستهاي موجود در مورد عملکرد پلاکت عوامل خطر بيماري کرونر را پيشگويي نميکنند. البته فعال شدن پلاکتها يک پديدهي غير مستقيم در سکتهي قلبي يا آنژين صدري قابل بازگشت است و بنابراين هر نوع رژيمي که تجمع پلاکتها را کاهش دهد خطر بيماري کرونر قلب را کاهش خواهد داد. در اسکيموها به عل
ت مصرف زياد روغن دريايي
بيماري کرونر قلب به ندرت ديده ميشود بنابر نتايج بررسيهاي انجام شده روغن ماهي يک جانشين دارويي براي آسپيرين است که لخته شدن خون را کاهش ميدهد.
مصرف ماهي مخصوصاً ماهيهاي چرب 2 يا 3 بار در هفته به پيشگيري از ابتلا به بيماري کرونر قلب کمک ميکند. روغنهاي چند غير اشباعي امگا شش نيز اثر مهار کننده روي عملکرد پلاکتها دارند. اين روغنها فعاليت کمتري دارند ولي ميزان مصرف روغن دانههاي گياهي نسبت به روغن ماهي در بين مردم بيشتر است.
بينظميهاي خطرناک ضربان قلب:
يکي از دو علت مرگ دربيماري کرونر قلب، بينظمي خطرناک ضربان قلب است. بيش از نيمي از موارد مرگ پيش از درمان و دريافت دارو اتفاق ميافتد. تحقيقات نشان داده است که در گروه تغذيه شده با روغن چند غير اشباع در مقايسه با گروه تغذيه شده با روغن اشباع يا تک غير اشباع بينظمي ضربان قلب کمتري وجود دارد. گروه دريافت کنندهي روغن ماهي نسبت به گروه گيرندهي روغن آفتابگردان (اسيد لينولئيک امگا شش) در برابر بينظمي ضربان قلب مقاومتر بودند. روغن تخم ترب يا کانولا داراي اسيد لينولنيک بوده و اين اسيد چرب امگا سه گياهي بينظميضربان قلب را کاهش ميدهد. اسيد ايکوزاپنتانوئيک (امگا3 ) و روغنهاي گياهي امگا3 مانند اسيد لينولنيک و امگا 6 مانند اسيد لينولئيک از بينظمي ضربان قلب ايجاد شده به وسيلهي مواد شيميايي که براي بافت قلب انسان خطرناکند جلوگيري مي نمايند.
چندنكته:
به سيگاريها توصيه ميشود كه به ترك سيگار مبادرت ورزند زيرا نيكوتين سبب افزايش ضربان قلب، افزايش فشارخون و افزايش نياز بافت قلب به اكسيژن ميشود. با مصرف سيگار توانايي خون در حمل اكسيژن كاهش مييابد. عوامل سرطانزاي دود سيگار به ديواره سرخرگها آسيب ميرسانند. استراحت و شلكردن عضلات، جهت كاهش ميزان استرس لازم است. استرس از طريق افزايش هورمونهاي استرس (از جمله آدرنالين) سبب توليد و افزايش كلسترول ميشود