بخشی از مقاله
مقدمه
الگوي دو مسیرة خواندن
یکی از رایجترین الگوهاي خواندن بر مبناي پردازش زبان طراحی شده، الگوي دو مسیرة خواندن1 است. بر طبق این الگو، از طریق دو مسیر یا سازوکار کلمهها و حروف چاپ شده
تلفّظ میشوند.
∗
1- dual – route model
٨٥
در اولین مسیر، کلمه از راه دسترسی و ورود به خزانه کلمهها در مورد همه کلمههاي آشنا که داراي درون داد دیداري قبلی و یا جزء فرهنگ لغات فرد باشند، شناسایی میشود. سپس کلمه براساس دسترسی و مرور کلمههاي موجود در حافظه، تشخیص داده شده و الگوي تلفّظی آن، بازیابی میشود، این مسیر خواندن کلمه، از راه مطابقت با خزانه لغات مسیر معنایی نامگذاري شده و براي خواندن کلمههاي استثنا مانند Colonel و Pint و غیره که از طریق تناظر یک بر یک واج نویسه به درستی تلفّظ نمیشوند، مناسب است.
فرآیند و مسیر دوم که مسیر واجشناختی نامیده میشود براي تلفّظ ناکلمهها1 و شبهکلمه ها2
مناسب است. چرا که این نوع کلمه ها در حافظه هیچگونه سابقهاي ندارند. از طریق رمزگشایی رشته حروف در قالب بخشهاي کوچکتر و یافتن واج مناسب هر حرف با توجه به متن ارایه شده، حروف تلفّظ میشوند. در این مسیر از طریق تناظر یکبهیک نویسه ـ واج3 فرد قادر به خواندن میشود، در حالی که در مسیر اول فرد از طریق رمزگشایی نوشتاري4 یا بدون دستیابی به معنی کلمه قادر به خواندن آن میشود. علیرغم نامگذاري این الگو به الگوي دو مسیره، ما شاهد سه مسیر هستیم. دو مسیر اصلی و یک مسیر فرعی (کارانت5، .(2003
نوروپسیکولوژیستها به شناسایی و تفسیر انواع متفاوت خوانشپریشی اکتسابی بر مبناي این الگو اقدام کردهاند که یکی از آنها خوانشپریشی سطحی6 است. مشکل اصلی این افراد ناتوانی در بازشناسی الگوهاي نوشتاري (هجی کردن) کلمهها و تلفّظ صحیح آنها است. بیماران میتوانند کلمههاي با قاعده و ناکلمه ها را به خوبی بخوانند اما در خواندن کلمههاي بیقاعده مشکل دارند و براي خواندن چنین کلمههایی تمایل به استفاده از مسیر فرعی تناظر نویسه ـ واج داشته و در نتیجه آن را غلط تلفّظ میکنند. در مقابل بیماران با خوانشپریشی واجی7
میتوانند کلمههاي آشناي با قاعده و بیقاعده را تلفّظ کرده اما در خواندن ناکلمه ها مشکل
1- non - words 2- pseudowords 3- letter – sound correspondence 4- orthographic recoding
5- Karanth, P. 6- surface dyslexia 7- phonological dyslexia
٨٦
دارند. در نتیجه میتوان گفت مسیر فرعی یا همان مسیر تناظر یکبهیک نویسه ـ واج در این افراد آسیبدیده است. در خوانشپریشی خالص1 درك و تولید زبان تحت تأثیر قرار نمیگیرد
اما به شکل ناگهانی و کامل فرد توانایی خواندن را از دست میدهد. در این نوع از خوانشپریشی حتّی هجی کردن و نوشتن متأثّر نمی شود (کولتهرت2، 2000، مونتانت و بهرمان3، .(2001 همچنین در خوانشپریشی عمیق4 فرد مرتکب خطاهاي معنایی میشود. به این صورت که اغلب کلمهاي را که از نقطهنظر معنایی با کلمه ارایه شده ارتباط دارد، به جاي آن میخواند در حالی که از نظر تلفّظ و هجی کردن بین این دو تفاوت وجود دارد. مثلاً برادر
را به جاي پدر میخواند (پاترسون، مارشال5 و کولتهرت، .(1985 اختلالهاي تولید شده در این نوع از خوانشپریشی ارتباط مستقیمی با سیستم نوشتاري هر زبان خاص دارد. در خوانشپریشی دیداري6 خطاهاي خواندنی منحصراً دیداري هستند و پاسخها به کلمههاي
محرّك در برگیرندة بیشتر حروف آن کلمه بوده اما همه آن نیستند. مانند arrangement براي .argument در این اختلال بیمار حروف را تک به تک درست میخواند اما در خواندن ترکیبی حروف به عنوان کلمه مشکل دارد. در خوانشپریشی فراموششده7 که متعاقب، آسیب در ناحیه خاصی از نیمکرة راست مغز ایجاد میشود فرد فراموشی و غفلت طرفی پیدا میکند.
در چنین شرایطی تنها کلمههاي سمت چپ صفحه را دیده و خواندن آسیب میبیند. گاهی در خواندن تککلمهها ممکن است حروف سمت راست آن کلمه را فراموش کند. پاترسون و ویلسون(1990) 8 و هیوود(1996) 9 تعدادي از بیماران مبتلا به این حالت را گزارش کردند که فراموشی طرفی آنها منحصر به خواندن بوده و در دیگر کارها، عملکردي عادي داشتند. در
1- pure dyslexia
2- Coltheart, M.
3- Montant, M. & Behrmann, M. 4- deep dyslexia
5- Patterson, K. & Marshall , K. J. C. 6- visual dyslexia 7- neglect dyslexia
8- Willson, B. A.
9- Haywood, M.
٨٧
خوانشپریشی توجهی1، افراد در خواندن جمله دچار مشکل بوده اما براي کلمههاي مجزا مشکلی ندارند. این افراد در جریان خواندن، حروف و کلمهها را با هم مخلوط کرده و آن را به درستی تلفّظ نمیکنند. مشکل آنها ناتوانی در ادراك گروهی حروف، و رمزگذاري درست جایگاه آنها توصیف شده است. در الگوي دو مسیره براي تفسیر اختلالها فرض بر این بوده که آسیب مغزي به شکل انتخابی بخش خاصی از الگو را متأثّر نموده اما باقیماندة اجزا، عملکرد طبیعی خود را ادامه میدهند. بعدها کولهرت و همکارانش نسخه جدیدي از این الگو را با عنوان الگوي دو مسیرة آبشاري(DRC) 2 ارایه نمودند که اساساً نمونه شبیهسازيشده و
محاسبهاي الگوي اول بوده و داراي همان دو مسیر مجزا براي خواندن است. در این الگو در اصل سه مسیر وجود دارد: مسیر معنایی اصلی، مسیر غیرمعنایی اصلی و مسیر تناظر نویسه ـ واج. بر طبق این الگو در ابتدا درونداد یا همان کلمه چاپی از نظر دیداري حرف به حرف تحلیل میشود، بعد با انتزاع حروف در ذهن در قالب بخشهاي کوچک اسم آنها فعال میشود؛ سپس از طریق تناظر یکبهیک نویسه ـ واج در بعضی از موارد و در موارد دیگر از طریق تعامل بین سیستم واج ـ نویسه و سیستم نوشتاري تلفّظ اختصاصی هر کلمه از مسیر واجی در ذهن بازنمایی می شود و بعد براساس این که کلمه مورد نظر با قاعده، استثنا و یا ناکلمه باشد در یکی از دو مسیر به شکل مناسبی پردازش میشود. در الگوي جدید، تناظر نویسه ـ واج میتواند به شکل موازي با مسیر معنایی در یک فرآیند آبشار مانند و به شکلی تعاملی با آن از طریق فرآیندهاي برانگیختن و بازداري، فعال شود. همزمان سطوح مختلف اطّلاعات مربوط به کلمه مانند نوشتاري، واجی و معنایی براي نامگذاري و بازشناسی فعال میشوند. در این الگو نهتنها میشود خوانشپریشی اکتسابی را شبیهسازي نمود بلکه براي سطح وسیعی از آزمایشهاي مربوط به خواندن در افراد عادي تبیینکننده است (بیتن3، .(2004