بخشی از مقاله

چکیده:

رشد تکنولوژی و پیچیدگی مسائل سبب شده است که موضوعات یک رشته به تنهایی پاسخگوی نیازها و مسائل آن رشته نباشد و تصمیم گیری و کسب نتایج مناسب را با مشکل مواجه ساخته است. ترکیب رشته ها برای اتخاذ تصمیم بهینه و حل مسائل و مشکلات پیچیده و چند وجهی، ضرورت توسعه در علوم است. این مقاله توصیفی-تحلیلی، با هدف بیان اهمیت و ضرورت بکارگیری مطالعات بین رشته ای، با بهره گیری از مطالعات موجود، به دنیال ایجاد بینشی وسیعتر از نقش نورومارکیتینگ و مزیت های کاربرد آن در بازاریابی و حفظ بقای کسب و کارها در محیط رقابتی است. یافته حاکی است گذر علوم از عصر سنتی به عصر صنعتی و سپس عصر اطلاعات و در ادامه رسیدن به عصر مولکول یا کوانتوم، بازاریابی را نیز همانند سایر حوزه ها تحت تأثیر قرار داده است.

بازاریابی از نظر مفهومی نیز به تدریج از مفهوم فروش به تولید و سپس حلقه واسط تولید و فروش و سپس فرایند مدیریتی و اجتماعی و در ادامه رسیدن به مفهوم مشارکت است که از طریق هیجان و تعامل با سایر مفاهیم و علوم ممکن می شود. در این میان ظهور روش نورومارکتینگ - عصب شناسی+بازاریابی - یکی از جلوههای این مفهوم می باشد. این مفهوم نیز به تدریج مرتبط با شرایط به مفهوم دیگری تحول خواهد یافت. نتایج نشان میدهد یافته های حاصل از نورومارکتینگ به شناخت بهتر تصمیمات مشتریان و تامین درست نیازهای آن ها و توسعه کسب و کارها می انجامد و در واقع پیشرفت علمی زمینه ساز پیشرفت همه جانبه کشور است.

.1مقدمه:

رشد و توسعه علوم و توجه به جزئیات باعث شده است، به رغم تفکیک و تقسیم بندی آنها در گرایش های مختلف، آنها به شدت با یکدیگر تلاقی داشته باشند .با توجه به ای نکه علم در تولید، تجربه و گسترش، از منبع و وسیله ای به نام عقل انسانی برخوردار است، بنابراین به طور طبیعی همه علوم به رغم گستردگی دارای تشابهات و فصل مشتر کهای قابل تأملی هستند .زیرا همه علوم بر اساس نیاز و احتیاج مادی و معنوی انسان تعریف و تبیین می شوند و طبیعی است هر اندازه که حوزه مطالعات علم وسیعتر و پیچیده تر باشد، به همان نسبت آن علم از ویژگی ها و جایگاه خاصی برخوردار خواهد شد .توجه به دغدغه های تجربی نظیر مسائل اجتماعی، بهداشتی، امنیتی، خوراکی و رفاهی نقش اساسی در فعال شدن فکر بشر در کالبدشکافی پدیده های پیرامونی او دارد .

به این معنا که ضرورت تأمین مسائل اساسی زندگی، نظیر حفظ جان و مال، تأثیر بنیادین در رویکرد انسان به کنکاش های تجربی و مادی دارد. ترکیب یا تفکیک شاخه ها و گرایش های مختلف از یکدیگر دلالت بر این نکته دارد که هرگز شاخه های مختلف علم بشری به طور مطلق بی نیاز از هم نبوده، بلکه مکمل یکدیگر هستند - ابراهیمی، . - 20 .1393 یکی از راهکارهایی که در یک دهه اخیر برای شتاب بخشیدن به روند توسعه علمی کشور و نیز توسعه علوم انسانی در سیاست های علمی کشور مورد توجه قرار گرفته است، توسعه مطالعات میان رشته ای است .

به عنوان مثال در نقشه جامع علمی کشور که به تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده،… متحول سازی و ارتقای کمی و کیفی علوم انسانی » به عنوان یکی از راهبردهای کلان توسعه علم و فناوری در کشور مورد توجه قرار گرفته و در ذیل این راهبرد کلان… گسترش گرایش های میان رشت های در درون علوم انسانی و بین رشته های علوم انسانی با سایر علوم » به عنوان یکی از راهبردهای ملی و… ایجاد گرایش های میان رشته ای بین شاخه های مختلف علوم اسلامی علوم انسانی و سایر علوم » به عنوان یکی از اقدامات ملی برای تحقق این راهبرد کلان مورد توجه قرار گرفته است - نقشه جامع علمی کشور1390،. - 55

.2بیان مسئله

رشد تکنولوژی و پیچیدگی مسائل سبب شده است که موضوعات یک رشته به تنهایی پاسخگوی نیازها و مسائل آن رشته نباشد و تصمیم گیری و کسب نتایج مناسب را با مشکل مواجه ساخته است . ترکیب رشته ها برای اتخاذ تصمیم بهینه و حل مسائل و مشکلات پیچیده و چندوجهی، ضرورت توسعه در علوم است. محیط دنیای امروز یک محیط رقابتی است و سرعت اتخاذ تصمیم سریع از یک طرف، و اتخاذ تصمیم درست از طرف دیگر، بقای کسب و کارها را با چالش مواجه کرده است. تمامی علوم برای خدمت به انسان و رفع نیازهای او بکارگرفته می شوند با افزایش پیچیدگی و وجوه نیازهای انسانی، چگونگی رفع این نیازها نیز پیچیده تر میشود، بدیهی است که نگاه یک جانبه و تنها از دریچه یک رشته نمیتواند پاسخگوی این نیازها باشد.

3-1  -اهمیت و ضرورت پژوهش

تمامی علوم برای خدمت بهتر به انسان نیازمند بهره گیری از علوم دیگر هستند بنابراین ضروری است که حوزه های مرتبط با هر علم که میتواند بر حسب نیاز آن، خلا موردنظر را پر نماید از طریق پژوهش مشخص گردد و اهمیت این موضوع به دلیل افزایش پیچیدگی های محیطی و رفتاری انسان ها روز به روز بیشتر میشود. نورومارکتینگ به عنوان یکی از حوزه های نوظهور نیازمند پژوهش و بررسی برای کاربردی تر شدن در حوزه بازاریابی و خارج شدن از نظرگاه صرفا تئوری و متمایل شدن به نظرگاه کاربردی در حوزه رفتار مصرف کننده است.

4-1 هدف اصلی و نوآوری پژوهش:

هدف اصلی این پژوهش بررسی اهمیت و ضرورت بکارگیری مطالعات بین رشته ای، به منظور شناخت بیشتر این موضوع و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه علمی برای رسیدن به پیشرفت و توسعه همه جانبه ایرانی اسلامی و    جهانی است همچنین در پرتو این هدف، بررسی و توجه به نقش و اهمیت نقش نورومارکتینگ و مزیت های کاربرد آن در بازاریابی و حفظ بقای کسب و کارها در شرایط پیچیده و متغیر محیط رقابتی امروز نیز قرار دارد. تحلیل و بررسی عمیق موضوع نورومارکتینگ از منظر حوزه ای میان رشته ای از نوآوری این پژوهش می باشد.

5-1 پرسش اصلی پژوهش

-اهمیت و ضرورت مطالعات بین رشته ای چیست؟

-ورود علم عصب شناسی چه اهمیت و کاربردی در بازاریابی دارد و چه کمکی به کسب و کارها و توسعه و پیشرفت کشور می کند؟

-2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش

دانش میان رشته ای1

دانش میان رشته ای ناظر بر آن حوزه از مطالعه دانش است که ارتباط تکمیلی متقابل با شاخه های دیگر دارد؛ به عبارت دیگر میان رشته نقطه مقابل رهیافت حصرگرایی بوده و به قصد درمان و پیشگیری از آفات این رویکرد ایجاد شده است. میان رشته ای برنامه پژوهش مبتنی بر کثرت گرایی یا روش شناسی است که فرد محقق و پژوهشگر از سطح واحد و محدود به یک حوزه از دانش فراتر رفته و نسبت به دانش های مختلف ناظر بر مسئله ای واحد توجه نشان میدهد - قراملکی، 1380، . - 29

در تعریفی دیگر، میان رشته ای عبارت است از تلفیق دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده یا معضل اجتماعی چندوجهی - خورسندی طاسکوه، 1388، . - 69 در واقع مطالعات میان رشته ای موضوعی غیر رشته ایست که در قلمرو علم و رشته خاصی نمی گنجد و در مرز محدودی متوقف نمیشود، بلکه مانند مسائل عام فلسفه علم و معرفت شناسی با اکثر رشته های تخصصی - به ویژه در علوم انسانی - سر و کار دارد - برزگر،1386، . - 9

نورومارکتینگ2 - بازاریابی عصبی -

بازاریابی به عنوان علم مطالعه چگونگی نزدیکتر کردن شرکت ها به مشتریان خود، از نظر مطالعاتی چون روش کسب و کار، فروش و ارتباطات محدودیت های متعددی دارد. بازاریابی با بهره گیری از نوروساینس - علوم اعصاب - که به بررسی هوش و مغز انسان و ادراکات ناخودآگاه مغز کمک می کند، به طور قابل توجهی کارایی آن را در برابر تمام طرف های آن یعنی: مدیران،کارکنان، شرکا، همراهان و مشتریان بهبود می بخشد. این رویکرد جدید به منزله ایجاد قلمرو نورومارکتینگ - بازاریابی عصبی - است. که از دل فرصت های فنی الهام گرفته از بخش پزشکی، تجزیه و تحلیل چگونگی کارهای مغز و کاربرد آنها در بازاریابی متولد شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید