بخشی از مقاله

سازهای بادی

چکيده
انواع مختلفی از سازهای به کار رفته در موسيقی های ملل مختلف جهان از جمله ايران و انواع متنوع تر آنها که در موسيقی غربی و بيشتر به صورت دسته جمعی در ارکستراسيونهای غربی به کار گرفته می شوند دارای ساختار مختلف و مواد به کار رفته متفاوتی می باشد، اما تمامی سازها را می توان به طور کلی به چهار دسته يا گروه اصلی تقسيم بندی نمود که عبارتند از:


1-سازهای زهی
2-سازهای بادی: سازهای بادی چوبی، سازهای بادی برنجی
3-سازهای ضربی: سازهای ضربی پوستی، سازهای ضربی سنجی يا فلزی
4-سازهای کلاويه ای (پدال دارد)


اين مجموعه به معرفی و بررسی متداول ترين سازهای کلاسيک و بومی ايران و ارکستر سمفونيک جمع آوری شده است.که بطور برجسته به بررسی سازهای بادی ايرانی مانند نی، سرنا، کرنا، دوزله، بالابان و ... / سازهای بادی چوبی مانند فلوت، پيکولو، ابوا، کلارينت، فاگوت و ... / سازهای بادی برنجی مانند ترومپت، ترومبون، هورن، توبا و ... از لحاظ تاريخچه، ساختمان، ساختار و قسمتهای مختلف ساز، رنج صوتی و ميدان صوتی، نحوه قرارگيری در ارکستر، رنگ صدا، کاربرد آنها و ... سخن گفته ايم.

مقدمه
ساز بادی سازی است که دارای تشديدکننده‌ای معمولاً لوله يا مجرای توخالی است که در آن ستونی از هوا يا در اثر دميدن نوازنده در دهنی مانند نی و يا توسط دستان او مانند آكاردئون به ارتعاش در می‌آيد. تغيير در ارتفاع يا اجرای نت‌ها با باز و بسته کردن کليدها برای بلند وکوتاه کردن طول لوله تشديد کننده يا سوراخ‌های روی ساز يا تغيير حالت لب و دهان نوازنده انجام می‌شود.


سازهای بادی را به دو دسته بزرگ بخش می‌کنند: سازهای بادی چوبی و سازهای بادی برنجی. مهمترين عضو خانواده سازهای بادی فلوت کلاسيک می باشد. اما اين نام‌ها را نبايد به معنی آن گرفت که لزوماً اين سازها از چوب يا برنج ساخته شده‌اند. مثلاً ساکسوفون از نظر ساختمان و نحوه توليد صدا بسيار به کلارينت نزديک است و مانند کلارينت جزو سازهای بادی چوبی به‌شمار می‌رود هرچند که بدنه آن از برنج يا فلز ديگری ساخته می‌شود. يا فلوت ريکوردر که در گذشته بسيار رايج بود و از چوب ساخته می‌شد و امروز برای آموزش

موسيقی به کودکان رواج دارد و از پلاستيک ساخته می‌شود ولی جزو سازهای بادی چوبی است. در واقع فرق اين دو دسته نه در جنسی است که از آن ساخته شده‌اند بلکه به نحوه توليد صدا در دهنی آن‌ها مربوط می‌شود. در سازهای معروف به برنجی صدا از لرزيدن لب‌های نوازنده درون کاسه دهنی حاصل می‌شود و در سازهای معروف به چوبی صدا از لرزش قميش يا لرزش لايه‌های هوا در گذر از روی تيغه يا لبه دهنی به‌وجود می‌آيد.
انواع سازهای بادی:


دسته سازهای بادی مشروحه به دو رده کلی تقسيم می شوند:
1-رده بادی های چوبی که خود بر سه قسم هستند:


قسم اول: سازهاي بي زبانه مانند ني و بالابان كه هوا بطور ساده يا با برخورد به لبه سوراخ ورود به داخل لوله وارد می شود.
قسم دوم: سازهاي يك زبانه مانند دوزله كه هوا در ورود به لوله زبانه اي ازجنس ني به نام قميش را مي لرزاند.
قسم سوم: سازهاي دو زبانه مانند سرنا كه هوا از ميان دو تيغه نازك متكي به هم از جنس نی عبور کرده، سبب لرزش آن دو می شود.
بديهي است كه كيفيت صدا در هر يك از انواع سازهاي بالا با يكديگر متفاوت است.


2-رده بادي هاي برنجي مانند كرميل كه به عوض سوراخ يا زبانه، دهاني اي لنگي يا فنجاني شكل دارند و لبهاي خود عبورداده به درون لوله مي فرستد. كيفيت صدا در اين رده قوي تر و درخشان تر است.
نيروي محركه توليد صوت در تمام سازهاي بادي هوا و در قسمت اعظم آنها نفس آدمي است كه در نوع اخير نوازنده ساز نمي تواند صوتي را بيش ازمدت معيني بكشد زيرا او براي تازه كردن نفس احتياج به قطع صوت دارد. زير و بم شدن صوت در سازهاي بادي به چند عامل بستگي دارد كه مهمترين آنها كوتاهي با بلندي لوله و نيز قطر مقطع آن است؛ به عبارت ديگر هر چه لوله كوتاه تر و نازك تر شود صوت حاصل زيرتر خواهد بود، عامل ديگر فشار هوا است. به اين ترتيب كه هر چه هوا با فشار بيشتري به لوله داخل شود صوت حاصل در فواصل

معيني زيرتر خواهد شد. قسمت اعظم سازهاي بادي سازهای انتقالي هستند، يعني اصوات حاصل از اجراي هر نت به نسبت معيني زيرتر يا بم تر از اصوات استاندارد شده در سازهاي غيرانتقالي است.


فصل اول
سازهای بادی ايرانی


سازهای بادی ايرانی :
بُرغو، بُرغوا
از آلات بادی قديمی به شکل شاخ ميان تهی است که در آن دميده می شده، نوعی از آن از جنس برنج با طول سه برابر سرنا ساخته و از آن سه نغمه " ا، يا، بح" معادل " دو، می، دو" استخراج می شده در واقع سازی مانند کُرنا است. نوعی از آن قلمی از جنس فولاد مخصوص است با شيارهای ديواره وظيفه تراش دادن را در ساختمان ساز به عهده دارد.

شاخ آبنوسی
از سازهای بادی چوبی قديمی است که شکل و شمايل شاخ داشته و از جنس چوب آبنوس احتمالاً به شکل شاخ تراشيده و داخل آن را خالی می کرده اند.

بوق
معرب آن بوکسينا و از آلات بادی می باشد. بوق سازی ساده و مارپيچی شکل است با امتداد مخروطی و دهانه ای بازتر و طولی بين 40 تا 80 سانتيمتر که با دميدن از دهانه کوچک نواخته می شود. نوع قديمی


آن از جنس شاخ يا استخوان و يا فلز بوده. نوع ديگر آن را شيپور دستی يا کوچک می نامند که شکارچيان از آن استفاده می کرده اند. از بوق در مراسم و مجالسی مانند بزم و رزم، شکار، حرکت سپاه و شروع جنگ يا عقب نشينی و به طور کلی فرامين و علائمی از طريق صدای بوق بکار می رفته، بوق با ابعاد کوچک تا بزرگ آن و از جنسهای مختلف تقريباً در نزد اکثر ملل وجود داشته و در عزاداری و تعزيه و يا صور جمع و جلب توجه يا خبر نمودن مردم بکار می رفته است.

نی (نای)
لطيف ترين صدای سازهای ارکستر موسيقی ايرانی بی شک متعلق به نی است. نی يا نای قديمی ترين ساز بشر است. انواع و اقسام اين ساز در موسيقی های مقامی ايران وجود دارد و نوع متداول آن در موسيقی رسمی رديف دستگاهي، نی هفت بند است. تکنيک نواختن نی به شيوه امروزی را از استاد نايب اسدالله اصفهانی می دانند.
ساده ترين نوع ساز بادی است که متشكل از يك لوله استوانه اي از جنس ني كه سراسر طول آن از هفت بند و شش گروه تشكيل شده است به اين دليل اين ساز را ني هفت بند نيز مي گويند. ني به قطرهاي متفاوت از 5/1 تا 3 سانتيمتر و طولهايي مختلف حدود 30 تا 70 سانتيمتر ساخته شده است. در تمام آنها روي لوله، كمي در قسمت پايين 5 سوراخ در طرف جلو و يك سوراخ در قسمت عقب قرارگرفته و در يك يا دو انتهاي ني روكشي برنجي با طولي كوتاه لوله نئي را پوشانده است و لبه لوله در قسمت دهاني آنقدر تيز است كه مي تواند لای دندانها قرار گيرد.


ني از انواع سازهاي بي زبانه است. هوا توسط نفس نوازنده از انتهاي بالايي به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزديكترين سوراخ باز خارج مي شود. بنابراين باز و بسته شدن سوراخها به توسط انگشتان هر
دو دست نوازنده، طول هواي مرتعش و طول موج ارتعاش را زياد و كم كرده و در نتيجه صوت زير و بم مي شود.
ساز را نمي توان كوك كرد، يعني كوك آن راچنانكه در سازهاي زهي با پيچاندن گوشي ها ميسر است، تغيير داد. بدين نسبت نمي توان آن را با ساز ديگر منطبق كرد و از اين رو معمولاً درنقش تكنواز ظاهر مي شود. گاه اگر چه بسيار به ندرت كه بخواهند از صوت ني در همنوازي اركستر استفاده كنند، ناگزير نوازنده ساز تعدادي ني را با كوكهاي مختلف فراهم كرده و در دسترس خود مي گذارد تا در طي همنوازي با همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از يکی از نی ها استفاده کند.


يکی از کهن ترين سازهای جهان می باشد که در هر فرهنگ و در نزد ملل مختلف از جنسهای مثل چوب، نی خيزران و فلزاتی مانند روی، آهن، مس، برنج و غيره و در ابعاد و اندازه های (بلندی - کوتاهی) مختلف ساخته شده است و به عنوان ساز تنهايی، ساز چوپانی و غيره ناميده می شود. ساخت نی ملهم از نای (حنجره) انسان است و به همين دليل نزديکترين صوت را از نظر تُن و حالات به صدای انسان دارد. فارابی اشرف آلات موسيقی را حلق انسان می داند و دوم از نی (نای) نام می برد. نی بی زبانه مشهور و متداول است و نی هفت بند ناميده می شود که از چوب نی خودرو و با تعداد هفت بند و به شکل لوله ای صاف می باشد که در فواصل تقريباً مساوی يک کنگره يا بند به صورت طبيعی قرار دارد.
وسعت صداي ني حدود دو اكتاو و نيم است، ولي ميدان صدا يا كوك در سازهاي مختلف متفاوت مي كند.


اجراي اصوات در اكتاوهاي بالاتر بوسيله فشار هوا عملي است. به عبارت ديگر با دو برابر كردن فشار صداهاي حاصله يك اكتاو زير مي شود و بايد دانست كه هر ني فاقد يكي دو صدا است. ني از دسته سازهاي محلي است و تقريباً در تمام ايران معمول است. نوازندگان محلي با ابتكاري سنتي تا اندازه اي ازقطع شدن صداي ساز، هنگام تازه كردن نفس جلوگيري مي كنند. توضيح آنكه در حين نواختن هوا را از بيني به ريه و نيز به لُپها داخل كرده، ذخيره مي كنند و اين هوا را به تدريج به درون لوله مي فرستند.
امروزه انواع نی در موسيقی محلی ايران نواخته می شود و هر کدام نام خود را دارد مانند دوزله، شمشال، سرنا، نای، بالابان و غيره.

 

شکل (1-1 ) نی

شکل (2-1 ) نی

بيشه (نيشه)
از آلات موسيقی چوبی يا نی بادی مورد استفاده شبانان و چوپانها، که نيشه نيز ناميده می شود و عبارت از نايی است مشابه نی که نوازنده همچون نی از آن استفاده می کند. در زبانهای محلی فيگو نيز ناميده می شود.

 

ساز دونای
نوعی ساز با دو لوله به هم چسبيده. با طول و ضخامتی مساوی که هر يک دارای پنج سوراخ بوده اين نای مختص ايرانيان بوده و در آثار مختلف از آن ياد شده است. وسعت صوتی دونای يک اکتاو کامل است. و در يک نقش برجسته آشوری شکل آن ديده می شود. نوعی از آن وجود دارد که از دو نی به هم وصل شده تشکيل گرديده يکی دارای سوراخ و ديگری بدون سوراخ و يا تک سوراخه بوده و صدای ثابتی دارد.

 

دی دی
از آلات بادی موسيقی بلوچستان و شامل دو نی کاملاً مجزا از هم که هر يک با طول متفاوت ساخته شده. نی طولانی تر دارای هفت سوراخ و طول تقريبی 65 سانتيمتر و نی کوتاهتر دارای 10-9 سوراخ و طول تقريبی 40 سانتيمتر می باشد. نی بزرگتر مجری ملودی و نی کوتاهتر واخوان می باشد.

سُرنا
از آلات بادی قديمی که معمولاً با همراهی دهل در مجالس و به خصوص در روستاها و اماکن ديگر نواخته می شود و نام آن مرکب از سور يا سُر به معنی جشن و سرور و نای به معنی نی می باشد، که در جشنها و اعياد نواخته می شده و صدايی شاداب دارد.


اين ساز متشكل است ازيك لوله مخروطي شكل که طول تقريبی آن بين 30 تا 45 سانتيمتر می باشد. (نوع بلندتر آن تا 60 سانتيمتر می رسد) كه درانتهاي بالايي آن قميش قرارمي گيرد. سرنا از دسته سازهاي دوزبانه است و به اين ترتيب قميش آن از دو تيغه متكي به هم تشكيل شده و انتهاي آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
در روي لوله تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبيه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دو دست، اصوات حاصله را زير و بم می کند.


طريقه دميدن آن بدين شکل است که نفس از بينی کشيده در دهان نگه می دارند تا دهان پُر شود. سپس از مخرج ساز که قميش دارد وارد ساز شده و از سر گشاد آن صوت خارج می شود. و اين ساز در بسياری از مناطق ايران همچون کردستان، لرستان، فارس، بختياری و غيره مشاهده می شود. و به زبان محلی آن را ساز می نامند. (وجه تسميه ساز و دهل از همين مرجع است که هميشه با يکديگر می آيند) جنس سرنا از چوب است با زبانه دوتايی و از جنس نی و با وسعت صوتی يک اکتاو که سرناهای بزرگتر صدای بمتری دارند. در نواختن سرنا همانطور که ذکر شد دو عدد زبانه يا قميش قبل از نواختن ساز نمناک شده و نوازنده با شُش های پُر، هوا را در دهان جمع کرده و در زبانه می دمد و فشاری که بر پشت هوای دم قرار دارد و از مابين دو قميش عبور می کند باعث عبور با جريان هوا و در نتيجه توليد صدا می شود.


ريشه لغت سرنا:
سرنا و کرنا هر دو به معنی بوق و با لغت Horn در انگليسی از يک ريشه می باشند. در اصل در ميان اقوامی که زبان هند و اروپايی اوليه را صحبت می کردند اين ساز به علت اينکه از شاخ حيوانات ساخته می شد به اين اسم ناميده شده. شاهد ديگری که به اين ادعا و مشابهت مهر تائيد می زند نام ذوالقرنين به معنی دارنده دو شاخ است. قَرن که معرب کَرن است (که در اسم کرنا مشاهده می شود) به معنی شاخ می باشد. البته سرنای کنونی به مراتب از بوقهای شاخی اوليه پيشرفته تر است، ولی عضوی از خانواده سازهای بادی به شمار می آيد.


سرنا در ايران: سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قديمی است. در اشعار شعرای ايران به کرات نام سرنا يا سورنا يا سورنای آمده است. در نواحی بختياری و دزفول سرنای کوچک معمول است. سرنای محلی معمولاً با دهل نواخته می شود.
رخنه در فرهنگ: همچنين ضرب المثلی در پارسی برگرفته از اين ساز ساخته‌شده‌است که می‌گويد: « آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می زند. »

شکل (3-1 ) سرنا

شکل (4-1 ) سرنا
خالو
نوعی سرنا يا برهان که به شاه نايی و شهنايی نيز مشهور است.

جوری زورنا
از آلات بادی و از انواع سُرنا است و به طول 30 سانتيمتر و با صوتی لطيف و خوش احتمال می دهند جزء سازهای ايرانی باشد. (چون امروزه در ترکيه، مصر و چند کشور ديگر استفاده می شود)

کرنا
کر به معنی کارزار و جنگ، نای به معنی نی از آلات بادی و با قدمت بسيار زياد که در جنگ، اعياد، ايام سوگواری و غيره نواخته می شود. انواع تقريباً مشابه نوع قديمی آن (که در زمان هخامنشی می باشد) به عنوان يک ساز بادی محلی در گيلان، مشهد و فارس و برخی نقاط ايران نواخته می شود. شکل آن مخروطی و مستقيم است و معمولاً از جنس شاخ است و دارای صدای بم و بلند بسيار تهييج کننده در مراسم است و از اين ساز در ادبيات و نوشته های قديمی مثل شاهنامه و مثنوی نيز نام برده شده.

کرنای شمالی
نوعی نفير دراز در ولايات شمالی ايران که در مراسم سوگواری و ايام عاشورا نواخته می شود. آن را اخيراً درازناي نام نهاده اند. لوله فاقد سوراخ است و به همين دليل حصول اصوات مختلف فقط به تغيير فشار هواي نفس آدمي ميسر مي گردد؛ در نتيجه تعداد اصوات آن بسيار محدود است. جنس آن ازني است و طول آن زياد و گاه تا 3 متر مي رسد. بر انتهاي تحتاني ساز كدوي پرورش داده ي خميده اي الصاق كرده
اند. دهاني آن در واقع استوانه كوچكي است كه روي لوله محكم شده و يک سوی آن تراش خورده و از همين سو هوا وارد لوله می شود. استخراج صوت از قسمت دهانی که به شکل استوانه مستقر بر روی لوله است، قدری مشکل است.


کرنای فارس
کرنايی دو زبانه که با دو اندازه مختلف و مشابه سرنای دزفولی و بختياری با 6 تا 7 سوراخ بر روی لوله بلند آن که قسمت بالايی طرف دهانی آن از جنس چوب است که سوراخها در اين نيمه قرار گرفته و قسمت ديگر لوله ای فلزی می باشد. كرناي فارس جديداً به دو اندازه مختلف ساخته شده است. اين كرنا سازي دو زبانه است. کرنا در تمام انواع خود سازی محلی است.


کرنای مشهد
اين نوع کرنا که با لوله فلزی و بدون سوراخ بوده که در طول لوله سه برآمدگی يا قپه و بنابر عقايد مذهبی مانند برآمدگيهای روی استوانه گلدسته ها می باشد. اين کرنا بسيار ساده و يک تکه می باشد. دهاني آن در كرناي ساخت محل بسيار ساده ساخته شده و نواختن آن را بسيار مشكل مي كند.

شکل (5-1 ) کرنا

نفير
از سازهای بادی و در واقع نوع کوچک کرنا يا شيپور است.

دو زله
نی جفتی و دو آهنگ از آلات بادی موسيقی و رايج در ميان عشاير و ايلات ايران اين ساز دارای دو زبانه همصدا است و متشکل از دو لوله مجوف استخوانی يا نی ای يا خيزران است که با صدايی مختص فرهنگ روستايی. اين ساز در لرستان و کرمانشاه به زنبوره مشهور است. دوزله يا نی جفته را می توان باقی مانده جفت نی های قديمی مضاعف دانست که در نقاشيها و نقوش باستانی ديده می شود.


سازی است محلی و از انواع بادی های يک زبانه است. در بعضی نقاط ايران اين ساز را جفته يا جفتی می نامند.
دارای اسامی مختلف از قبيل دونی، جفتی، جفته و قُمشه است. دونای دارای سابقه بسيار قديمی است و فارابی اين ساز را مزمارالمثنی يا مزدوج می نامد و بعضی از قدما آن را دو آهنگ می گفتند.
دوزله را در بيشتر نقاط ايران می نوازند و دارای دو قسمت است: زبانه ها، لوله های صوتی
۱-زبانه‌ها:
که يک جفت هستند و جنسشان از نی است. اين زبانه از نی باريکی ساخته می شود که قسمتی از روی آن را برش داده، به طوری که از خود نی جدا نشود و آن را نازک می کنند و موقع نواختن، نوازنده آن را با آب دهان خيس می‌نمايد. اندازه اين دو زبانه حدوداً 3 تا 4 سانتيمتر است. برای هم صدا بودن آن، قسمت نازک يا برشی را که قبلاً ذکر شده، با انگشت از جا بلند می کنند تا وقتی که هم صدا گردند.
2-لوله های صوتی:
که محل سوراخ‌هاست و از استخوان يا نی است يا از جنس پر دال (پرنده ای از جنس و شبيه عقاب) که به وسيله روده يا نخ يا نوارهای پلاستيکی يا زردپی گوسفند کيسک به هم متصل می شوند. روی اين استوانه ها 5، 6 و يا 7 جفت سوراخ می باشد. طرز سوراخ کردن اين ساز و کلاً سازهای بادی چوبی به اين طريق است که ميله ای به قطر سوراخ‌ها انتخاب می‌کنند و پس از داغ کردن آن به وسيله آتش، آن را در محل‌های دلخواه و انتخاب شده فرو می برند.


طول دوزله را دقيقاً نمی توان تعيين نمود. چون در هر منطقه اندازه خاصی دارد و تعداد سوراخها نيز فرق می‌کند ولی حدوداً می توان گفت بين 18 تا 22 سانتيمتر است.
وسعت صدای اين ساز تقريباً يک اکتاو است و در آنهايی که سوراخ بيشتری دارند، يک تا يک و نيم پرده بعدی را هم نوازندگان چيره دست و خبره می توانند اخذ نمايند.
اين ساز جزء سازهای محلی محسوب می گردد و صدای آن شبيه به نی انبان، ولی درخشان تر و واضح‌تر از آن است و در مراسم جشن و سرور از آن استفاده می شود.


اين ساز متشکل است از دو لوله مسی يا از جنس پر دال يا استخوان قلم مرغان ديگر که به توازی به هم الصاق شده يا برهم بسته و محکم شده است. هر يک از لوله ها دارای قميشی يک زبانه و مستقل از ديگری است. درطول هر لوله 6 سوراخ تعبيه شده، به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گيرند. انتهای تحتانی لوله ها، مانند تمام سازه های بادی باز است. دوزله به طول های مختلف ساخته می شود کوچک ترين آن به طول ۲۲ سانتيمتر و قطر حدود ۲ سانتيمتر است.
وسعت ساز حدود دو اکتاو است که بسته به بزرگی و کوچکی ساز در ميدان صدايی متفاوت قرار می گيرد.


شکل (6-1 ) دوزله


شکل (7-1 ) دوزله به ترتيب از راست به چپ مربوط به کردستان و جنوب


قوشمه
قوشمه که مشابه دوزله متداول در کردستان و کرمانشاهان است، از ديگر سازهايی است که عاشق ها می نوازند. در شمال خراسان سه نوع قوشمه ديده می شود: قوشمه های پنج سوراخه، شش سوراخه و هفت سوراخه که همگی بدون سوراخ پشت هستند. قوشمه بيشتر در عروسيها به همراهی دايره و يا دهلی که با دست نواخته می شود، به اجرای آهنگهای رقص می پردازد. قوشمه معمولاً از استخوان بال قوش يا درنا و گاهی از نی ساخته می شود که صدای حاصله از قوشمه استخوانی بهتر و پخته تر است.


قوشمه سازی است دوبل و اندازه آن بستگی به کوچکی و بزرگی استخوان پرنده دارد. برروی هر کدام از لوله های صوتی آن يک قميش سوار می شود. دو لوله صوتی قوشمه معمولاً به طول همصدا کوک می شوند اما ممکن است به ندرت شاهد کوک های مأنوس ديگری مانند کوک سوم و حتی گاه دوم باشيم. اين کوکها را اغلب نوازندگان زبردست قوشمه استفاده می کنند و در نظر اول ممکن است به حساب ناتوانی نوازنده درکوک کردن دقيق ساز گذاشته شوند. در حالی که استفاده از اين کوکهای نامأنوس کاملاً آگاهانه و برای تحرک بيشتر صورت می گيرد. همچنين نوازندگان قوشمه باز به منظور ايجاد تحرک گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور يکديگر را توسط لوله های صوتی مضاعف ساز ايجاد می کنند.

نی انبان Bagpipe
از آلات بادی مخصوص مناطق جنوبی ايران و بعضی کشورهای عربی و اروپايی مثل اسکاتلند، ايرلند و غيره. اين ساز از آلات موسيقی بوشهری و ساير مناطق جنوبی است که دارای دو عدد نی و هر نی دارای شش سوراخ است و هر سوراخ قميشی کوچک زبانه دار دارد و مشک يا انبانی از پوست بز که از گلوگاه انبان و نی ها به يکديگر وصل شده اند. زبانه ها به وسيله نخ به سر انبان متصل شده و هنگام نواختن در دهان نوازنده قرار می گيرد. شانی ها يا لوله های صوتی نی ای و گاهی چوبی يا استخوانی و متصل به هم که به وسيله نخ يا روده به مشک يا انبان بسته می شوند. اندازه هر يک از نی ها 18 تا 20 سانتيمتر است.


بعد از پر شدن انبان هوا که وارد انبان می شود با شدت دست نوازنده و با صوت بيشتری خارج می شود. نواختن آن مانند سرنا مشکل است و صدايی حدود يک اکتاو دارد.
نی انبان از نظر رده بندی جزء سازهای بادی زبانه دار ترکيبی می باشد. اين ساز در واقع دوزله ای است کمی بزرگ تر از دوزله ی معمولی که انتهای قميش دار آن به کيسه ای به نام انبان الصاق و دقيقاً هواگيری شده است که از اين نقطه ی الصاق هوا داخل و خارج نشود در نزديکی محل الصاق دوزله لوله ی ديگری به طول نامعين خارج شده (محل خروج اين لوله نيز به دقت هواگيری شده) که نوازنده آن را به دهان می گذارد و از اين طريق کيسه را پر باد می کند و در نتيجه ی فشار بازو و آرنج بر روی کيسه که هنگام نواختن آن را زير بغل گرفته است هوا را به داخل لوله ی دوزله می فرستد و با انگشتان خود سوراخ ها را باز و بسته می کند.


اگر تعداد لوله ها از دو زيادتر باشند دو تا از لوله ها سوراخ دار و برای اجرای ملودی است و ديگر لوله ها بدون سوراخ است.
نگاهی کلی به سازشناسی نی انبان:
نی انبان سازی بادی است که در ساده ترين شکل خود از قسمتهای زير تشکيل شده است:
۱-لوله دميدنی (Blow Pipe)
۲-لوله صوتی ((Chanter
۳-انبان (Bag)


در اين ساز هوا از طريق لوله دميدنی وارد انبان شده بدون آنکه برگشتی به خارج از آن داشته باشد. سپس با فشار بازوان نوازنده به انبان هوای لوله صوتی مرتعش شده و نوازنده قادر به نواختن ساز می گردد.
در نی انبان های مدرن علاوه بر بخشهای موجود، می توان لوله های واخوان را مشاهده نمود (Drone). اين لوله ها، تأمين کننده صداهای پدال بوده که يکنواخت و ممتد به گوش می رسند. لوله های واخوان دارای زبانه (Reed) بوده و طول های مختلف دارند. بعنوان مثال در نی انبان نواحی کوهستانی اسکاتلند


می توان لوله های واخوان باس و تنور را مشاهده نمود. لوله صوتی به دو شکل متفاوت مشاهده می شود: استوانه ای مانند کلارينت با انتهای مخروطی شکل خود و با يک زبانه يا مخروطی مانند ابوا با زبانه دوبل.


لوله های واخوان نيز استوانه ای زبانه دار بوده و از چند تکه ساخته شده اند تا بتوان آنها را کوک نمود.
نی انبان های نواحی کوهستانی اسکاتلند:
در اسکاتلند چهارگونه نی انبان مشاهده می گردد:
۱-نی انبان های نواحی مرتفع و کوهستانی
۲-نی انبان های نواحی پست
۳-نی انبان های کوچک Northumbrian


۴-نی انبان های ايرلندی Hybrid union
نی انبان کوهستانی اسکاتلند تا قرن ۱۶ در موسيقی نظامی کاربرد داشته است. در اين ساز، انبان از جنس پوست گوسفند بوده که به آن سه لوله واخوان، يک لوله صوتی و يک لوله دميدنی وصل شده است. دو عدد از لوله های واخوان يک اکتاو بم تر از نت A لوله صوتی بوده درحاليکه لوله واخوان بلندتر دو اکتاو بم تر از نت A می باشد. لوله صوتی از نوع مخروطی بوده و دارای هشت سوراخ می باشد.

شکل (8-1 ) نی انبان

چبچيق
از آلات بادی قديمی و مشهور به موسيقار ختايی است و متشکل از نی های متصل به هم که از يک سر محفظه ای خيک مانند پيوسته و با دميدن در لوله اتصال به محفظه و حجيم شدن آن، باد به داخل نی ها رفته و موجب توليد صدا می شود. نوعی از اين به شکل نی انبان در هند استفاده می شود.

بالابان (نرمه نای)
اين ساز از يك لوله استوانه اي چوبي و يك قسمت سر مركب از قميشي دو زبانه اي تشكيل شده است. در روی لوله 7 سوراخ در جلو و يک سوراخ در عقب تعبيه شده است.
ميدان صداي ساز به اضافه تعداد كمي از فواصل كروماتيك مخصوص موسيقي محلي حدود دو اكتاو است.
طول ساز بدون زبانه 32 و در مجموع 40 سانتيمتر است.
بالابان سازي محلي و متعلق به نواحي شمال غربي ايران است (بالابان به نظر مي رسد كه كلمه اي به زبان آذربايجاني باشد). فارسي آن را نرمه ناي گفته اند.

شکل (9-1) بالابان

پيک
از آلات بادی جنوب ايران، نوعی نی لبک کوچک است که بيشتر جنبه بازيچه يا تکنوازی ساده و غير موسيقايی دارد. لفظ پيک به قميش نيز اطلاق شده است.
دودک (توتک)


نوعی نی لبک از انواع نای و از آلات بادی (بيشتر محلی و روستايی) است که از جنس گل رس ساخته شده و به همين دليل نيز به نای گلين يا توتک گلی مشهور می باشد. از اين ساز در متون قديمی نيز مکرر ياد شده است.


دودک دارای نی مخصوص کوچکی است که قميش خوانده می‌شود و معمولاً دارای ۹ تا ۱۴ سانتيمتر درازا است. نی کوچک يا قميش به ‌وسيله بست چوبی انعطاف‌پذيری احاطه شده‌است که در طول نی متحرک است و بر روی آن می‌لغزد. اين بست برای کوک کردن دودک است، زيرا همين بست باز و بسته کردن دهانه نی را کنترل می‌کند. اين نی به وفور در اطراف رود ارس می‌رويد.
اولين و مهم‌ترين چيز به هنگام نواختن دودک طرز به دهان گذاشتن نی کوچک يا قميش آن می‌باشد.
دودک از سازهای رايج ارمنستان و آذربايجان و منطقه قفقاز است. اين ساز در حدود ۲۸ الی ۴۰ سانت طول داشته و معمولاً از چوب درخت زردآلو ساخته می شود. و 9 سوراخ دارد که 8 عدد روی ساز و يکی در قسمت پايين ساز قرار دارد. صدايی بسيار خاص دارد که بی شباهت به آوای انسانی نيست. عده ای آن را غمگين ترين ساز جهان می نامند. در سالهای اخير طرفداران بسياری در دنيا يافته و استفاده از آن روز به روز همه گيرتر می شود. از موسيقی پاپ گرفته تا کلاسيک و موسيقی متن فيلم. اما اولين بار که اين ساز در جهان به سر

زبانها افتاد در سال ۱۹۸۸ بود زمانی که پيتر گابريل آهنگساز و خواننده سبک راک انگليسی برای ساختن موسيقی فيلم آخرين وسوسه مسيح (مارتين اسکورسيزی) از آن استفاده کرد. نام اين ساز بيشتر با نام نوازنده افسانه ای آن درهم آميخته ژيوان گاسپاريان استاد و نوازنده ارمنی دودک که بعدها در سال۲۰۰۰ در ساخت موسيقی فيلم گلادياتور هم با هانس زيمر همکاری داشت. زيمر برای موسيقی اين فيلم برنده جايزه اسکار نيز شد و اين همکاری در موسيقی متن فيلم راز داوينچی هم ادامه يافت. از نوازنده های معروف ديگر می شود به عليخان صمداف نوازنده آذربايجانی بالابان و پدرو يوستش نوازنده ونزوئلايی سازهای بادی نام برد. اين نوازنده بی آرام و قرار و پرجنب و جوش سازهای بادی که مدتی شاگرد گاسپاريان

هم بوده را احتمال زياد در کنسرتهای يانی ديده ايد. يوستش همچنين در فيلمهای مصائب مسيح، مونيخ٬ تاريخچه نارنيا و غيره و همچنين در آلبومهای مشترکی با سرپل مک کارتنی (آخرين بازمانده بيتل ها) و راوی شانکار موسيقدان برجسته هندی نيز به نواختن دودک پرداخته. ناگفته نماند که ژيوان گاسپاريان و حسين عليزاده چند سال پيش آلبوم به تماشای آبهای سفيد را مشترکاً منتشر کردند که يکی از نامزدهای اصلی جايزه گرمی ۲۰۰۷ نيز بود. يکی از زيباترين آهنگهای اين آلبوم ترانه قديمی و معروف ساری گلين (عروس زرد پوش) بود که به سه زبان فارسی- ارمنی و ترکی اجرا گرديد.

شکل (10-1 ) دودک

شکل (11-1 ) دودک


كرميل
نوعي ساز فلزي است و بسيار قديمي متعلق به دوره هاي قبل از اسلام بوده كه در قرون اخير متروك مانده است. از آنجا كه نوع ملي آن تا قبل از جشنهاي دو هزار و پانصد ساله اساساً وجود نداشته و در دسترس نبوده است.

شمشال
از آلات بادی موسيقی محلی کردستان و نواحی جنوب ايران با لوله ای فلزی است. حدود صوت در هر بخش، هفت نت و گاهی تا يک اکتاو است و صوتی دو بخشی متشکل از بم و زير با فاصله يک اکتاو دارد.
شيوه ساخت:
امروزه شمشال را معمولا از فلزي كه جنس آن برنج است، مي سازند.تا اوايل سده حاضر شمشال را از ني و يا چوب مي ساختند. در فرهنگ هاي لغت، شمشال مترادف با شمشاد ذكر شده است. بنابراين بعيد نيست كه وجه تسميه اتلاق شمشال به اين ساز به دليل ساخت آن با چوب شمشاد باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید