بخشی از مقاله
چکیده
بیماري سیمولاتور شکلی از بیماري حرکت ایجادشده به علت عدم انطباق بازخوردهاي حسی دریافتشده از حواس بینایی، پروپریوسپتیو و سیستم وستیبولار در شبیهسازهاي پرواز است، که میتواند در طی قرارگیري خلبانان در سیمولاتورهاي هواپیماهاي نظامی و غیر نظامی ایجاد شود. هدف از این مقاله شناسایی عوامل دخیل در این بیماري، بررسی امکان قانونی و لزوم پزشکی استفاده از داروهایی است که با هدف اجتناب از علائم، کاهش زمان بیماري و یا به حداقل رساندن علائم این بیماري در دسترسهستند.
علائم این بیماري در سه گروه اختلال جهتیابی، اکولوموتور و تهوع قرار میگیرند. عواقب آن مشتمل است بر کاهش استفاده از سیمولاتور، اختلال در آموزش کاربر، اختلال در ایمنی زمینی و هوایی. اگر خلبان بعد از کار با سیمولاتور هدایت هواپیما را به عهده بگیرد، به علت بروز علائم یا ایجاد تغییراتی که جهت سازگاري با سیمولاتور در وي ایجاد شدهاند، در هدایت هواپیما دچار مشکل خواهد شد.
بر طبق قوانین موجود خلبان بایستی تا 7 روز پس از قرارگیري در سیمولاتور از پرواز اجتناب کند. ولی این امر، با توجه به اینکه میزان متفاوت واکنشها و علائمی که افراد در مواجهه با سیمولاتور از خود نشان میدهند در یک بازة زمانی خاص از بین نمیرود، باید براساس شدت علائم تعیینگردد و نه به شکل یک عدد مطلق. جهت ارزیابی این مشکل و ارتقاي ایمنی پرواز بایستی از معاینه توسط پزشکان هوایی و پرسشنامههاي بیماري سیمولاتور استفاده شود.
مقدمه
بیماري سیمولاتور شکلی از بیماري حرکت ایجادشده توسط حس بینایی است. این بیماري اولین بار در سال 1957 توسط هاورون و باتلر در یک کارآموز هلیکوپتر گزارش شد. با اینکه این بیماري مشابه بیماري حرکت است ولی میتواند بدون حرکت واقعی فرد هم ایجاد شود. این بیماري به علت عدم انطباق بازخوردهاي حسی دریافتشده از حواس بینایی، پروپریوسپتیو و سیستم وستیبولار در شبیهسازهاي پرواز است، که میتواند در طی قرارگیري خلبانان در سیمولاتورهاي هواپیماهاي نظامی و غیرنظامی بهخصوص در انواع داراي غپطکطه ایجاد شود.
هدف از این مقاله بارت است از: شناسایی عوامل دخیل در ایجاد این بیماري از دیدگاه فیزیولوژیک و ارگونومیک، شناسایی نشانهها و علائم مربوط به شدت و ضعف بیماري، اثبات لزوم معاینه خلبانان توسط پزشک پس از گذراندن دورهها و تعیین چارچوب دقیق این معاینات، تعیین نسبی تعداد روزهایی که خلبان پس از گذراندن دورهها باید 2غأپط؟ شود و بررسی امکان قانونی و لزوم پزشکی استفاده از داروهایی که با هدف اجتناب از علائم، کاهش زمان بیماري و یا به حداقل رساندن علائم این بیماري در دسترس هستند.
نتایج
این بیماري مجموعهاي از علائم و نشانههایی هستند که در سه گروه اختلال جهتیابی، اکولوموتور و تهوع قرار می گیرد و مشتمل بر احساس ناراحتی عمومی، آپاتی، خواب آلودگی، سردرد، اختلال در جهتیابی و اشکال در تمرکز بر روي شیء خاص، خستگی چشمی و عمومی، رنگپریدگی، تعریق، ترشح زیاد بزاق، ناراحتی معده، تهوع و استفراغ، بیثباتی وضعیت بدنی و عود ناگهانی علائم بعد از پایان کار با سیمولاتور است که ممکن است در عدهاي از افراد تمام علائم فوق مشاهده شوند، در عدهاي فقط بعضی از علائم دیده شوند و در بعضی هیچ مشکلی به وجود نیاید. علیرغم ایجاد تغییرات در سیستمهاي حسی و حسی حرکتی جهت سازگاري با سیمولاتور با شرایط تغییریافته، سازش با این شرایط به طور فوري صورت نمیگیرد.
بهعلاوه سرعت سازگاري به نوع تغییر ایجادشده هم بستگی دارد. تغییرات ایجادشده میتوانند در اثر اختلالات بصري، اشکال در درك زمان و همچنین عدم تطابق بین اطلاعات دریافتی از چشم و سیستم دهلیزي که وضعیت حرکت فرد در فضا را نشان میدهند، به وجود آیند. بنابراین تغییرات بزرگ و مواجهه طولانیتر با سیمولاتورها میتواند باعث افزایش میزان بروز بیماري و نیاز به زمان سازگاري بیشتري شود. عوامل دخیل در بیماري سیمولاتور در دو بخش کلی عوامل مربوط به فرد و عوامل مربوط به سیمولاتور تقسیمبندي میشوند که به شرح آن میپردازیم.
الف - عوامل فردي مؤثر بر بروز بیماري سیمولاتور
بین افراد مختلف تفاوتهاي عمدهاي در مستعد بودن نسبت به بیماري سیمولاتور وجود دارد. عواملی که باعث بروز چنین تفاوتهایی میشوند عبارتند از: سن، سطح تمرکز، نژاد میزان تجربه در انجام کار در محیطهاي واقعی، میزان تجربه کار با سیمولاتور، آستانه فرکانس ترکیب فلیکر، جنس، بیماري، خصوصیات فردي، توانایی چرخش ذهنی، شیوه ادراکی و ثبات وضعیتی.
سن
فرد در سنین بین 2 تا 12 سالگی بیشترین حساسیت را به بیماري حرکت دارد. از 12 تا 21 سالگی این حساسیت بهسرعت کاهش یافته و بعد از آن هم این روند کاهش با سرعت کمتري ادامه مییابد. بیماري بعد از 50 سالگیتقریباً وجود نخواهد داشت. با افزایش سن، تجربه فرد در زمینه انجام وظیفه محوله در شرایط واقعی افزایش مییابد و این امر نقش مهمی در تئوري تعارض نشانههاي بیماري سیمولاتور دارد. به نظر میرسد تعارضات بین الگوي واقعی محرك ها و آنچه انتظار میرود رخ دهد بروز میکنند. الگوهاي مورد انتظار اغلب از تجارب متعدد فرد ناشی میشوند. سن و تجربه با یکدیگر مربوط بوده و تجربه انجام فعالیت واقعی ارتباط مثبتی با بروز بیماري دارد.
سطح تمرکز
بعضی مطالعات به این نتیجه رسیدهاند که هر چقدر میزان تمرکز بالاتر باشد، سطح بیماري کاهش مییابد.
نژاد
در مطالعهاي که بر روي گروهی از زنان براي ارزیابی استعداد آنها به بیماري حرکت ناشی از القاي بینایی انجام شد، سه گروه نژادي مختلف مورد بررسی قرار گرفتند: چینی، امریکایی با اصلیت اروپایی و امریکایی با اصلیت افریقایی. بعد از برقراري حرکت خیالی، سیگنالهاي مربوط به نوار مغزي افراد ثبت شده و از طرف دیگر آنها هم علائم بیماري حرکت را به محققان گزارش میکردند. نتیجه تحقیق این بود که گروه چینیها نسبت به دو گروه دیگر علائم بیشتري را گزارش کردند. نتیجه مشابهی هم از سیگنالهاي نوار مغز حاصل شد. علت بروز این تفاوتها را میتوان به شرایط محیطی و یا اختلاف در میزان کاتکول آمینهاي آزادشده در این سه گروه مرتبط دانست.
تجربه قبلی کار با سیمولاتور
خلبانانی که در مراحل اولیه کار با سیمولاتور دچار بیماري میشوند بهسرعت با شرایط سیمولاتور وفق پیدا کرده و با گذشت زمان دچار عوارض کمتري میشوند. این مسئله میتواند ناشی از مقاوم شدن نسبت به محركهاي ایجادکننده بیماري و یادگیري رفتارهاي مربوط به سازگاري براي اجتناب از بیماري است. اگرچه چنین سازگاري ممکن است در کاهش علائم بیماري کمککننده باشد ولی از طرف دیگر میتواند هنگام بازگشت فرد به محیط واقعی مشکلساز شود.
آستانه فرکانس ترکیب فلیکر
فلیکر در بخش بعدي به طور مفصل مورد بحث قرار خواهد گرفت. آستانه ترکیب فلیکر نقطهاي است که در آن فلیکر از نظر بینایی قابل رؤیت است. آستانه ترکیب فلیکر انسان یک ریتم شبانهروزي داشته و روزها افزایش و شبها کاهش می یابد. بنابراین فرکانسی که در آن فلیکر قابل درك است در شب کاهش مییابد.
جنس
هرچند که مرد و زن در پاسخ حسی به محركهاي حرکتی تفاوتی با هم ندارند ولی زنان استعداد بیشتري به بیماري حرکت دارند. این امر میتواند ناشی از تفاوتهاي هورمونی باشد چراکه میزان حساسیت در هنگام بارداري و یا عادت ماهیانه تغییر مییابد. از طرف دیگر زنان نسبت به مردان محدوده دید وسیعتري دارند که خود میتواند باعث افزایش بروز بیماري سیمولاتور شود.
توانایی چرخش ذهنی
چرخش ذهنی در واقع عملی است که فرد باید براي شناسایی اشیاء وقتی که در وضعیت عادي خود قرار ندارند انجام دهد. چرخش ذهنی براي یک حرکت هدف مند و مؤثر ضروري است. این موضوع در یک محیط مجازي که فرد باید براي حرکت جهت مشخصی را براي خود تعیین کند، امري شایع است. بنابراین میتوان براي شناسایی افرادي که استعداد کمتري نسبت به بیماري در محیطهاي مجازي دارند از آزمونهاي مربوط به توانایی چرخش ذهنی استفاده کرد یا میتوان به کسانی که از چنین محیطهایی استفاده میکنند آموزشهاي لازم را در زمینه بهبود توانایی چرخش ذهنی ارائه کرد.
شیوه ادراکی
شیوه ادراکی عبارت است از وابسته بودن یا وابسته نبودن به زمینه درك اهداف یا اشیاء موجود در آن محیط. طبقهبندي شیوه ادراکی نشاندهنده این موضوع است که به چه میزان زمینه اطراف احساس فرد را از موردي که در آن زمینه واقع است تحت تأثیر قرار میدهد یا به عبارت دیگر میزان درك تحلیلی فرد را مشخص میکند. تستهاي متعددي براي طبقهبندي شیوة ادراکی فرد به کار میروند. تست کلاسیک عبارت است از تست استوانه و فریم که دقتی را که فرد با آن و تحت شرایطی که در آن تصاویر متحرك باعث ایجاد تعارضات حسی میشوند و میتواند یک استوانه را در یک وضعیت عمودي واقعی قرار دهد، ارزیابی میکند.
آزمون دیگر در این زمینه تست اعداد نهفته است که توانایی فرد را براي استخراج یک الگوي هندسی از یک زمینه پیچیده میسنجد. براساس نحوه عملکرد فرد در هریک از این تستها، شیوه ادراکی وي به دو دسته وابسته به زمینه و یا غیروابسته به زمینه دستهبندي میشود. افراد غیروابسته، قادرند اهداف را به صورت جدا از زمینه اطراف تشخیص دهند و استوانه را با دقت بالا در وضعیت عمودي واقعی قرار دهند و یا اینکه با موفقیت از یک زمینه پیچیده الگوهاي هندسی را استخراج کنند.