بخشی از مقاله

چکیده

پیشرفت در ساده ترین تعریف به معنی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است. چنین حرکتی مانند هر هدف دیگری نیازمند پیش زمینه هایی است. بر اساس نظریه خودتعیین گری انسان موجودی عامل است که می تواند به هدف های خود و در آن میان پیشرفت برسد. از مهم ترین ویژگی هایی که عاملیت انسان را نشان می دهند می توان به خود تنظیمی و انگیزه درونی اشاره کرد، هر چند که رسیدن به این توانایی ها خود نیازمند برآورده شدن نیازهای اساسی انسان است. نیازهایی که باید توسط جامعه براورده شوند.

واژگان کلیدی: پیشرفت، خودتعیین گری، خودتنظیمی، انگیزه درونی.

.1 مقدمه

همانطور که از نام الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت مشخص است، هدف اساسی الگو رسیدن به "پیشرفت" است؛ پیشرفتی با هدف و ویژگی هایی خاص - ایرانی- اسلامی - . برای رسیدن به این هدف مانند هر هدف دیگری ابتدا باید چیستی و چگونگی هدف را شناخت تا بتوان در مسیر آن هدف حرکت کرد.چیستی پیشرفت یعنی تعریفی که از آن داریم. پیشرفت عبارت است از فرآیند حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب. الگوی پیشرفت مشتمل بر سه امر است: الف - تحلیل وضعیت موجود؛ ب - تبیین وضعیت مطلوب؛ ج - راهبرد حرکت از وضعیت موجود به مطلوب.

اما برای رسیدن به این هدف، باید چگونگی آن را بدانیم. منظور از چگونگی پیش نیازها و زیرساخت های لازم برای رسیدن به هر هدفی است، و هر جایی که حرف از انسان و هدف هایش است، ویژگی های انسانی نیز در میان پیش نیازها مورد توجه هستند. یکی از ویژگی هایی که انسان، را انسان می کند "عاملیت" است. عاملیت یعنی توان اراده، تصمیم گیری، و تاثیرگذاری برای شکل دادن به محیط خود و استفاده از امکاناتش برای رسیدن به هدف.یکی از توانمندی های انسان که عاملیت او و امکان رسیدن به هدف هایش را فراهم میکند، توانایی خودتنظیمی است.

.2 خود تنظیمی1 چیست؟

خود تنظیمی سازه ای است که از دهه 1960 از سوی بندورا مطرح شد. این سازه به عنوان یک عامل تسهیل گر در زندگی به طور عام و در سال های اخیر در محیط آموزشی مورد توجه سیاستگذاران معلمان، مربیان، والدین قرار گرفته است. برای بسیاری از روان شناسان معاصر، خود تنظیمی یک ویژگی مشخصه انسان بودن است، به گفته زیمرمن "شاید مهم ترین کیفیت ما به عنوان انسان توانایی ما برای خود تنظیمی است". خود تنظیمی یک جنبه حیاتی سازگاری انسان در زندگی بوده و هست - بامیستر، وهس، و تینک، . - 2007خود تنظیمی تلاش منظمی برای هدایت افکار، احساسات، و اقدامات برای رسیدن به هدف تعریف شده است - زیمرمن، 2000 و وهس و بامیستر، . - 2004

بنابراین در انتخاب و تصمیم گیری، مسئولیت، ساخت و اجرای طرح، و آغاز و مهار رفتار، ارتباط با دیگران، و به عنوان عامل ضروری برای موفقیت و شادی در انسان نقش دارد - تیک، براتلاوسکی، و بامیستر، . - 2001با وجود اینکه بیشتر پژوهش های روانشناختی و آموزشی بر روی خود تنظیمی از اوایل دهه 1980 شروع شد، اما اکثر قریب به اتفاق پژوهش ها در این زمینه تاکنون در طول 15 سال گذشته رخ داده است و امروز هم موضوعی است که شدیدا مورد توجه است. میکل و آیداک - 2004 - بیان کردند که امروزه دشوار است که یک کنفرانس اجتماعی، روان شناسی رشد و یا شخصیت پیدا کرد که خود تنظیمی و خود کنترلی در میان موضوعات اصلی مورد توجه آنها نباشند.

تعاریف گوناگونی از خود تنظیمی وجود دارد، یکی از تعاریف مفهومی که امروزه مورد پذیرش است، تعریف مویلانن - 2007 - است. مویلانن می گوید خود" تنظیمی تواناییِ عمل کردن، نظارت کردن، برنامه ریزی کردن، پشتکار داشتن و یا انطباق توام با انعطافِ رفتار، توجه،هیجان، و راهبردهای شناختی در پاسخ به هدایت از جانبِ نشانه های درونی، محرک های محیطی، و پس خوراند های دیگر افراد، در جهتِ تلاش برای به دست آوردن هدف های فردی" و به دنبال آن هدف های اجتماعی است.

.3 یادگیری خود تنظیمی - SRL - 2

گرچه بر سر تعریف نظری خود تنظیمی میان صاحب نظران اختلاف هست اما همگی بر این باورند که فراگیران خود تنظیم فعالند و به کمک نظارت راهبردهای یادگیری خود را به گونه موثری سامان می بخشند. زیمرمن، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را نوعی یادگیری تعریف می کند که در آن یادگیرندگان به جای آن که برای به دست آوردن دانش و مهارت بر معلمان، والدین، و دیگر عوامل آموزشی تکیه کنند شخصا کوشش های خود را آغاز و هدایت می کنند. پنتریچ - 2004 - ، خود تنظیمی یادگیری را فرایندی فعال و ساختاری پردازشی تعریف می کند که با آن یادگیرنده اهداف، فعالیت های یادگیری، شناخت، انگیزه، و رفتار خود را تنظیم و کنترل می کند.نکته این است که یکی از مهم ترین عوامل شناختی موثر بر هر پیشرفتی، یادگیری خود نظم بخش است که پیامدهای ارزشمندی در فرایند یادگیری و آموزش دارد.

موفقیت مستلزم این است که افراد خود تنظیمی را در شناخت ها، عواطف،و رفتارهایی که آنها را به اهدافشان نزدیک می کند، گسترش دهند. پژوهش ها نشان داده اند که فراگیرانی که مهارت بیشتری در یادگیری خود نظم بخش دارند، تجارب یادگیری خود را فعالانه و از راه های گوناگونی هدایت می کنند. آنان از راهبردهای نظارتی مناسبی سود می جویند و هر زمان که ضروری باشد، راهبردهای یادگیری مورد استفاده شان را در پاسخ به الزامات خود، ویژگی های تکلیف، و شرایط محیط تغییر می دهند. یادگیری خود نظم بخش را می توان تلاش مستمر برای هدایت افکار، احساسات، و اعمال به سوی دستیابی به اهداف شخصی و یک میانجی مهم در رابطه بین ویژگی های فردی و بافتی، و پیشرفت در نظر گرفت - زیمرمن، . - 2000 یکی از نظریه های برجسته ای که انسان را عامل و خودتنظیم میداند و پیامدهای خودتنظیمی را به خوبی تبیین می کند، نظریه خودتعیین گری است.

.4 نظریه خود تعیین گری - SDT - 1

یک نظریه برجسته انگیزش انسان که برای مشخصات مختلف خود تنظیمی از جمله انگیزه و انرژی، و رابطه بین این دو مبنای نظری ارایه می دهد، نظریه خود تعیین گری است.SDT نظریه ای در زمینه انگیزش انسان است که می گوید افراد می توانند خودشان را در جهات مختلف تنظیم کنند. تمرکز SDT بر روی میزانی است که این تنظیمات خود تعیین شده هستند- یعنی میزانی که مردم فعالیت هایشان را در بالاترین سطح تعیین می کنند و در اعمال شان با احساسی کامل از انتخاب درگیر می شوند. بر اساس SDT، تنظیمات اساسی رفتار انسان در امتداد یک پیوستار از خود تعیین گری قرار دارد. به طور کلی، خود تعیین گریِ بیشتر برای یک رفتار، به پیامدهای مثبت تر، از جمله نشاط بیشتر و موفقیت بیشتر خود تنظیمی منجر می شود.

.5 زنجیره خود تعیین گری

بر اساس SDT - دسی و رایان - ، انگیزش درونی2 نشان دهنده بالاترین سطح خود تعیین گری است. با انگیزه ذاتی، افراد در فعالیت ها آزادانه و با علاقه و لذت درگیر می شوند. رفتارهای با انگیزه درونی، آنهایی هستند که انگیزه آنها به دنبال رضایت ذاتی از عملکرد بوجود می آید. بنابراین انگیزه در این مورد وابسته به عوامل بیرونی یا تقویت نیست. در پایان زنجیره خود تعیین گری، بی انگیزشی3 زمانی رخ می دهد که افراد رابطه ای بین اعمال خود و پیامدهای آنها نمی بینند. بی انگیزگی نوعی احساس بیگانگی و عدم کنترل مشابه درماندگی آموخته شده است، بنابراین این موقعیت، معادل فقدان کامل خود تعیین گری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید