بخشی از مقاله
دلايل فراوان و مثبتي وجود دارد كه «سازهاي زهي» را به عنوان مهمترين بخش و قلباركستر ميدانند. اين دلايل به شرح زر است:
1- سازهاي زهي داراي وسعت صوتي بسيار وسيعي است. آهنگساز همهي وسعتصوتي يعني از بالاترين نت ويولن تا بمترين نت كنترباس را در اختيار دارد.
2- سازهاي زهي از نظر تكنيكي بسيار متنوع هستند.
3- خصوصاً طنين و گرمي صوت سازهاي زهي آنها را بيشتر قابل بهرهوري كرده است.
5- معمولاً دانهي شدت و ضعف صوتي در گروه سازهاي زهي بسيار وسيع است.
6- سازهاي زهي برخلاف سازهاي بادي چوبي و برنجي كه بايد گاهگاهي به آنهااستراحت داد تا نوازنده بتواند نفس تازه كند و لبهاي او رفع خستگي كند، سازهاي زهيقادرند كه به طور مداوم و بدون سكوت براي مدت زمان طولاني كه لازم باشد نواختهشوند.
آرشهكشي و افههاي مخصوص
واژهي «آرشه كشي» (bowing) ميتواد فقط به معني حركت آرشه روي سيمها باشد، يا بهمعني علايمي در بخش سازهاي زهي كه راهنماي نوازندان در چگونگي آرشهكشي باشد.با استفاده از مفهوم دومي كلمه، آرشه كشي شامل اين موارد است:
1- خط منحني اتحاد روي گروهي از نتها كه بايد با يك آرشه اجرا شوند؛
2- آرشه راست (رو به پايين كشيده ميشود) به وسيلهي علامت (TT) و آرشهي چپ (روبه بالا) با علامت (V) نشان داده ميشوند كه هرجا يكي از آنها موردنياز باشد به كارميروند.
3- علايمي مانند نقطه يا آكسان روي نتها براي پيشنهاد نوع آرشه كشي مناسب.
4- لغات حقيقي چون «سپيكاتو» براي مشخص كردن نوع واقعي آرشه كشياي كه بايد بهكار رود. همچنين علامتهاي arco و pizzicato كه قبلاً توضيح داده شدند، ميتوانند تحتعنوان آرشهكشي نيز بيايند.
گرچه نوازندگان ممكن است دربارهي آرشه گذاري بيشتر از آهنگسازان بدانند، ولي آنهابدون مشخص شدن علايم آرشه گذاري نميدانند دقيقاً چه افهاي موردنظر آهنگساز ياتنظيم كننده بوده است. به عبارت ديگر آرشه گذاري جزء جداييناپذير موسيقي است ونبايد آن را شانسي رها كرد.
پاسخ ديگر اينكه طرح آرشهگذاري براي تمام گروههاي سازهاي زهي به طور همزمانايجاد همگوني افه موسيقايي ميكند كه امر مهمي است و كسب آن بسيار مشكل خواهدبود. اگر چنانچه نوازندگان هر گروه به تنهايي اجازهي انتخاب آرشهگذاري خود را داشتهباشند.
پارتيتورهايي وجود دارند كه در آن به جاي آرشه گذاري، خطوط منحني طويلي برايمشخص كردن جملهبندي موسيقايي در نقاط به خصوصي از بخش سازهاي زهي قرارميگيرند. معمولاً، اين عمل در خطوط ملوديك كشيده و طولاني به كار ميرود. در اينگونه موارد، بايد آرشه گذاري به عهده رهبر يا نوازندگان باشد. گاهگاهي هر دو علامتجملهبندي و خطوط اتحاد آرشهگذاري با هم به منظور تأمين افهي يكنواخت و متصل درپارتيتور گنجانده ميشوند. ولي اكثر پارتيتورها براي القاء ساختمان موسيقايي بخشسازهاي زهي، فقط بر استفاده از خطوط اتحاد آرشهگذاري تكيه دارد.
بعضي عوامل كه بر آرشهگذاري تأثير دارند، عبارتند از: شدت و ضعف صوتي و سرعتاثر، افهي كلي موردنياز و عوامل تكنيكي چون لزوم آرشه راست يا چپ در نقاط بهخصوص.
انواع آرشه كشي
شايد هيچ جنبهاي از اركستراسيون به اندازهي نامگذاري و طبقهبندي انواع گوناگونآرشهكشي بيشترين فرصت را براي بحث و جدل فراهم نكند.
در مرحلهي اوّل، درهم بودن اصطلاحات در زبانهاي مختلف مشكل ساز است. گاهي دويا سه نام مختلف در هر زبان براي يك نوع به خصوص آرشه كشي وجود دارد.
انواع اصلي آرشه كشي را ميتوان به دو دسته مهم تقسيم بندي نمود: دستهي اوّل، شاملانواعي است كه آرشه روي سيم ميماند و دستهي ديگر آرشه از روي سيم جدا ميشود.
آرشه كشي روي سيم
«لگاتو» Legato - گروهي از نتهاي مختلف است كه به وسيله خط اتحاد به همديگر وصلميشوند و تا حد ممكن افه كلي آن نرم است.
«دتاشه» detche - در «دتاشه» هر نت داراي آرشه مجزا ميباشد.
«مارتله» Martele - توصيف «چكشي» كه رسماً به اين نوع آرشهكشي اطلاق ميشود، بهخاطر معني لغوي «مارتله» است كه شايد گمراه كننده است، زيرا آرشه از بالا به سيمضربه وارد نميكند، بلكه روي سيم شروع ميكند و چسبيده ميماند.
«استاكاتو» Staccato - در به كار بردن مفهوم عام آن، كلمهي «استاكاتو» ميتواند بههرگونه آرشه كشي (چه روي سيم و چه جدا از سيم) كه در آن نتها از همديگر جدا باشنددلالت كند.
«استاكاتوي گروهي» group staccato - مينامند، در بخشهاي سازهاي زهي اركسترظاهر ميشوند. در اينجا دو نوع را ميتوان نام برد: نوع اوّل ضربهي آرشه چپ است كهشامل سه يا چهار نت (گاهي بيشتر) است و نتها به صورت جدا از هم به صدا درميآيند.
نوع دوم كه ميتواند هم با آرشه چپ و هم آرشه راست اجرا شود، شامل دو نت تكرارياست كه به وسيلهي مكث كوتاه آرشه نتها از همديگر جدا ميشوند.
«لوره يا پورتاتو» Lour (portato) - اين نوع آرشه كشي عموماً در موسيقي با حالتآهسته و فصيح (espressivo) به كار ميرود كه در آن دو يا چند نت (به ندرت بيشتر ازچهار نت) به وسيلهي يك آرشه با يك فشار جداگانه و كمي خيزش در ابتداي صوت هر نتاجرا ميشود. «لوره» در برخي از موسيقيها شامل مكث نامحسوسي است در بين نتها.
«سپيكاتو» spiccato، معمولاً يك ضربهي سبك در وسط آرشه است كه در آن آرشه رويسيم ميپرد و هر آرشه يك نت را اجرا ميكند.
«سپيكاتو گروهي» Group spiccato - اگرچه اين واژه كمتر به كار برده ميشود، ولي بهنظر منطقي ميرسد كه آن را به عنوان يك نوع آرشه كشي مشابه «استكاتو گروهي» وليجدا از سيم توضيح داد.
«جته» (Jete - در زبان فرانسوي به معني پرتاب است) آرشه در نصفهي بالايي، به سرعترو به پايين (آرشه راست) روي سيم پرش ميكند، به طريقي كه يك گروه دو تا شش نت رابه صدا درميآورد.
آرشههاي چپ متوالي
اين نوع آرشه كشي هم، نتها را به وضوح از همديگر جدا ميسازد، اما بيشتر از شدتصوتي ملايمتر و ظريفتر مفيد است.
افههاي مخصوص
«ترمولو» Tremolos - اگرچه غالباً «ترمولو» را تحت عنوان انواع آرشهكشي ميدانند(نوع آرشهكشي روي سيم)، جزو انواع آرشه كشي نميباشد. «ترمولو»ي با آرشه در واقعيك نسخهي تند شدهاي است از «دتاشه» و «ترمولو» با انگشت (دو نت متوالي سريع با يكآرشه» از خط اتصال معمولي استفاده ميكند، درحالي كه انگشتان افه مشخص ترمولو راايجاد ميكنند.
در فرم نامنظم و آزاد «ترمولو» آرشهاي، تا آنجايي كه امكانپذير است، آرشه روي سيم بهسرعت به جلو و عقب حركت ميكند.
ترمولوي نامنظم، افهي پرقدرت و هيجاني به دست ميدهد، در مواقع ديگر خصوصاًهنگامي كه قوي و نرم به كار رود ميتواند افه لرزان، مواج و آسماني توليد كند.
ديگر افههاي مخصوص
افهي خفه شده - Muted قرار دادن يك قطعهي كوچك چوب، فلز، لاستيك، چرم و ياپلاستيك بر روي خرك ويولن، حجم و شدت صوتي را تقليل ميدهد و كيفيتي تاريك وپوشيده بدان ميبخشد. براي گذاشتن سوردين بايد حداقل به اندازهي دو ميزان چهارضربي (ترجيحاً بيشتر) با تمپوي معمولي به نوازنده فرصت داد و براي برداشتن آنحداقل يك ميزان معمولترين شيوه اين است كه بر روي نت نوازندگان جايي كه سكوتقبل از پاساژ با سوردين است، اصطلاح "Put on mutes" يعني «سوردين را بگذاريد» و درسكوت بعد از آن اصطلاح "Take off mutes" يعني «سوردين را برداريد» مشخص كنيد،به طوري كه نوازندگان وقت كافي براي آماده شدن اجراي پاساژ بعدي را داشته باشند.
در ساز كنترباس كمتر از ديگر سازهاي زهي از سوردين استفاده ميشود، زيرا صوتكنترباس بدون سوردين ميتواند تا حد بسيار آهسته و پچ پچ كردن تقليل يابد كه در اينصورت ميتواند به خوبي با صوت سورديندار ديگر سازهاي زهي تركيب شود.
«آرشه كشي روي خرك يا نزديك آن» پونتي جلو ميگويند.
صوت حاصله از اين نوع آرشه كشي، داراي كيفيتي زلال و ترسناك است. شدت اين رنگمشخص صوتي با نسبت نزديكي آرشه به خرك تغيير پيدا ميكند.
آرشه كشي روي گريف را «تاستو» ميگويند. صوت حاصله در اين نوع آرشه كشي،نرمتر است و طنين كمتري دارد. اصطلاح flautando، نوازندگان را هدايت ميكند كه فقطاز آرشهي خيلي كمي روي گريف استفاده كنند.
«اجراي با چوب پشت آرشه» «لنيو» ميگويند. اين افهاي است كه به ندرت استفاده ميشودو معمولاً در فيگورهاي نت تكراري به كار ميرود، ولي نمونههاي اندكي از به كارگيري بهصورت آرشه كشي لگاتو و ترمولو نيز وجود دارد. صوت آن خشك است و امكان حجمصوتي كمي دارد.
علامت خنثي كردن هركدام از اين افههاي مخصوص به صورت modo ordinario (ياخلاصه شده آن، ord) به معني «برگشت به حالت معمولي» ميباشد.
سازهاي بادي چوبي
فلوت THE FLUTE
براي شاگرد اركستراسيون كه ساز بادي نمينوازد، هميشه مشكل است كه اختلافاتفاحش قدرت و كيفيت بين مناطق صوتي متفاوت هر ساز بادي را بفهمد. موضوع بغرنجتراينكه اصول كلي كه در اين مورد بر كليه سازهاي بادي دلالت كند وجود ندارد،
بعضي ازآنها در منطقهي صوتي بم ضخيم و قوي هستند و در منطقهي صوتي بالا نازك و سبك،درحالي كه در ديگر سازها اين ارتباط برعكس ميباشد. در مورد فلوت، اكتاو پايينضعيف و تاحدي پرنفس است، اما صدايي مخملي و پراحساس دارد. چون در اين منطقهيصوتي بم، شدت صوتي كمي امكانپذير است، بنابراين، براي اينكه فلوت شنيده شود، بايدقسمت اكمپانميان آن سبك باشد.