بخشی از مقاله

عناصر تزئيني

عناصر و موضوع هاي مورد استفاده در تزئينات را بطور كلي مي توان به پنج بخش مجزا تقسيم بندي رد كه عبارتند از نقوش گياهي، آرايه هاي هندسي، تزئينات كتيبه اي، عناسر معماري و تصاوير انساني و حيواني .
نقوش گياهي – نقوش گياهي يكي از مهمترين عناصر تزئيني اين دوره به حساب مي آيد كه از آن در تزئين بسياري از بناها استفاده شده است. در بكار گيري اين نقوش در دوره ايلخاني سعي بر آن بوده است تا ضمن دوري جستن از بكار گيري نمونه هاي طبيعي گياهان به معناي واقعي مضمون آنها احساس شديدتري داده شود. در اي عصر تزئينات گياهي تحت تاثير سبك هاي چيني كه به ايران راه يافته بود، كم كم به طبيعت گرايي نزديك شد. در اكثر موارد هنرمندان سعي داشتند تزئينات گياهي را بصورت تكثير يافته اي در كنار هم قرار دهند و آنها را بصورت پيچك و در جريان اتصال خطوط به همديگر و نيز در زمينه عناصر تزئيني ديگر همچون كتيبه ها بكار گيرند. ولي در مواردي استفاده از اين نقش مايه ها بصورت انفرادي و مجزا نيز در بناي گنبد سلطانيه ديده مي شود.


آرايه هاي هندسي – نقوش هندسي كه از دير باز مورد توجه ايرانيان در خلق آثار پرشكوهشان بود از قرن پنجم هجري به اهميت خاصي رسيد. شايد دليل آن سازگاري و هماهنگي آن با قالب ها و اشكال اجري مورد استفاده در بناهاي اين دوره باشد. اين اشكال كه از تنوع زيادي همچون مستطيل، مربع، مثلث، و لوزي و ... برخوردار بودند تحرك پذيري فراواني را در برداشتند. به گونه اي كه امكان استفاده از آنها را در بسياري از مكانها ممكن مي ساخت. براي نمونه در كتيبه هاي كوفي موجود در سلطانيه كه اغلب به دوره اول تزئينات بر مي گردد. شاهد حروفي هستيم كه انتهاي آنها به شكل زيبايي به صورت هندسي ترسيم شده است. شايد بتوان در جاي جاي گنبد

سلطانيه از تزئينات كاشي كاري گرفته تا مشبك هاي سنگي، بكارگيري اين نقوش را پي گيري كرد. نقوشي كه به طرز استادانه اي بكار گرفته شده اند.
تزئينات كتيبه اي _ خط بنابر ظرفيت هاي گوناگون خود اعم از انعطاف پذيري و بار معنوي پيام رساني، غير قابل اجتناب ترين تزئين در معماري اسلامي بشمار مي آيد كه اطلاعات زيادي از تاريخ احداث بنا، نام باني يا حاميان آن و اعتقادات مذهبي و ديني و نمودهاي فرهنگي يك عصر را به ما منتقل مي كند.


عناصر معماري – عناصر معماري، موضوعاتي هستند كه در اصل مفهوم ساختماني دارند. اين اجزاء غالبا" وظيفه طرحهاي تزئيني را بر عهده گرفته و وسايل صرفا" تزئيني گرديده اند. ستونها، سرستونها، پايه ستونها و مقرنس ها از اين جمله اند شايد از موارد ذكر شده هيچكدام به اندازه مقرنس در تزئينات معماري ايراني مورد استفاده قرار نگرفته باشد. اصولا" مقرنس قسمتي از طاق است كه در دوره هاي پيشين مورد استفاده ساختماني داشته است و در سه كنج ها و طاقبندها به كار مي رفته است. در تزئينات مربوط به گنبد سلطانيه از عناصر معماري از جمله مقرنس به كرات استفاده گرديده است.


تصاوير انساني و حيواني – شايد نادرترين عناصر تزئيني در معماري اسلامي ايران علي الخصوص در بناهاي مذهبي و ديني، اينگونه مضمونها باشد. اين موضوعات كه در تزئينات قبل از اسلام مخصوصا" دوران ساساني مورد توجه بسيار بوده و در بناهاي زيادي مورد استفاده قرار كرفته است، با گسترش اسلام و با مكروه شدن نقاشي از رونق افتاده و عملكرد خود را در تزئينات معماري از دست داده است. در بررسي هاي گنبد سلطانيه اثري از بكارگيري تزئينات انساني يا حيواني مشاهده نشده است. ليكن در اين زمينه بدون پايان تعميراتو لايه برداري تزئينات نمي توان نظر قطعي ارائه داد.

 

تزئينات آجري :
کاربرد آجر در ساخت ابنيه از دير باز مورد توجه ايرانيان بوده است كه نمونه بارز آن را در معبد چغازنبيل ( حدود 1250 ق.م) مشاهده مي كنيم. از آغاز امكاناتي كه آجر در اختيار معماران قرار مي داد، بسيار متنوع بود، بطوريكه بواسطه خصوصيات منحصر به فرد خود به سرعت جاي كاربرد سنگ را گرفت مقاومت بالا ارزاني سهولت كاربرد، سرعت بخشيدن به ساخت و اتمام بناها، امكانات تزئيني و .. عواملي بودند كه آجر را مورد توجه قرار مي داد. با اين همه اوج بهره برداري از امكانات زينتي آن با وجود

كاربرد عمومي آن در ساخت بناها، تا اوايل دوران اسلامي بخوبي شناخته نشد. قبل از اسلام عموما" سطح آجر كاري شده را با تزئينات گچ بري مي پوشاندند. اما با نفوذ اسلام و شايد محدويت هنرمندان در بكارگيري نقوش طبيعت گرابانه دوره هاي قبل زيبائي هاي بالقوه آجر، از قبيل گره سازيهاي زينتي و بافت هاي متضاد و ايجاد سايه و روشن با قرار دادن رج ها بصورت پيش آمده و تورفته، خود را نشان داد. تحقق چنين مسئله اي نقطه عطفي را در تزئينات معماري بوجود آورد كه در آن از تنوع در اندازه ها و قالب هاي مختلف، رنگ هاي گوناگون و شيوه هاي بكارگيري، بخوبي استفاده گرديد و نهايتا" طرح هاي ساده هندسي به حروف عظيم و زيبايي كوفي تبديل شد. بدين

ترتيب آجر چيني ، مضومن و معناي خاصي را به سطوح ديوارها بخشيد. از سوي ديگر گره سازي آجرين با تنوع و زيبايي فراوان خود، با كتيبه هاي كوفي به كار گرفته شد كه شايد مجلل ترين و با شكوه ترين آن را بعد از دوران سلجوقي بتوان در گنبد سلطانيه يافت تصوير 2 اين تغييرات در آجر كاري تنها به منظور تاكيد روي خطوط عمده بنا نبود، بلكه به منظور متمايز كردن سطحي كه قصد تزئين آن را داشتند، مورد استفاده واقع مي شد.


بطور كلي عنصر آجر در گنبد سلطانيه نقش به سزايي بر عهده دارد كه علاوه بر نقش اساسي در شالوده بنا و اتسحكام آن وظايف تزئيني متفاوتي را نيز ايفا مي كند. تزئينات آجري در اين بنا به پنج صورت به كار برده شده كه در زير ضمن توضيح در مورد كاربرد اين شيوه ها، به نمونه هايي از آنها نيز اشاره مي گردد.

1- آجرهاي قالبي ( مهري ):
در چهار ايوان از ايوانهاي هشتگانه از اين نوع آجرها استفاده شده است كه شامل ايوانهاي شمالي شرقي، جنوبي وشمال غربي است. اين آجرها كه به صورت نقوش هندسي و گياهي و گاه كتيبه اي بكار گرفته شده و در شكل هاي گوناگون مثل طبل كند، شش بند تند، پنج تند، شمشه هشت، زهره، ترنج تندو كند، پنج كند. ترقه و غيره ديده مي شود كه نقوش داخلي آنها را تزئينات اسليمي و گل و بوته تشكيل مي دهد . تصاوير 1 و 2


اين تزئينات در ايوان شمال غربي داراي عناصر تشكيل دهنده كوچكتري در مقياس با ايوانهاي ديگر است. در همه اين ايوانها نقوش از شمسه منشعب شده و در اضلاع ايوان شرقي در داخل شمسه ها كلمات محمد و علي هر كدام پنج بار تكرار گرديده است. در حد فاصل اين آجرها از كاشي هاي فيروزه اي استفاده شده است.
استفاده از اين نوع تزئين قالبي كه به يكي از خصوصيات تزئين دوره ايلخاني مبدل گرديد در دوره هاي قبلي با اين مشخصات يكسان شده وجود نداشته است.
در روش ديگر براي ايجاد فرم بخصوص آجرها، از قالب ويژه اي استفاده مي گرديد كه ب اشكال مختلف براي تزئين قسمت هاي معيني از سطوح بنا ساخته مي شد. وجود چنين روشي، بيانگر اين است كه اولا" طرح هاي تزئيني براي سطوح مختلف قبلا" پيش بيني و طراحي مي شد. ثانيا" اين آجرها در محل تهيه و پخته مي گرديد. تصوير


2- آجر كاري تزئيني :
در اين روش هنرمند، تزئينات و نقوش را با استفاده از شيوه چيدن آجرها در كنار هم و نيز رنگ آنها اجرا مي كند. در مقرنس هاي موجود در ايوانهاي شرقي و غربي طبقه اول بنا، نقوش زيبايي را مي توان مشاهده كرد كه از تركيت آجرها در فرمها و رنگ هاي مختلف و تلفيق آنها بوجود آمده است . تصوير4 همين سبك تزئيني در طبقه اول ايوان شمال غربي در سطح صافي اجرا شده است.


از ديگر نمونه هاي آجر كاري تزئيني مي توان به سبك رايج خفته راسته اشاره كرد كه در بعضي از بخش هاي سقف راهرو طبقه اول و نيز سقف ايوانها قابل مشاهده است. 3
3- آجرهاي كنده كاري :
در دو ايوان از ايوانهاي هشتگانه در سمت شرقي و جنوبي از اين نوع تزئين استفاده شده است. در اين روش تزئينات بصورت آلت و لغت اجرا مي گردد كه آلت آن از آجرهاي كنده كاري شده و لغت آن از كاشي هاي فيروزه اي است در اينجا خط بند آجرهاي الت بطور مساوي و موازي كنده شده است تصوير 5 اين تزئينات كه از شمسه ده پر و هشت پر منشعب مي گردد با حاشيه اي از كاشي كاري معرق اسليمي داراي محاط شده و جذابيت خاصي بر اين ايوانها بخشيده است.


4- آجرهاي تزئيني پيش بر :
بخش ديگري از تزئينات آجري را كلمات و كتيبه ها تشكيل مي دهند. در اين روش پس از تهيه گل مخصوص و دادن ضخامت مناسب، آن را در سطح همواري قرار داده و كلمات مورد نظر را با ابزار نوك تيز از آن جدا مي كنند اين قطعات پس از پخته شدن بوسيله گچ در محل مورد نظر نصب مي گردد.
5- تزئينات تلفيقي آجر و كاشي:


در اين روش كه آن را معقلي نيز مي گويند. آجر و كاشي به همراه هم و در كنار يكديگر براي تزئين بكار گرفته مي شود. در دوره ايلخاني از اين شيوه به كرات در تزئينات بناها استفاده شده است. دو نالد ويلبر ضمن شاراه به خصوصيات آجر چيني دوره سلجوقيان مي گويد طرحهاي دوره مغول داراي يك خصوصيت تازه است كه عبارت باشد از استعمال نقش كوچك لعابدار كه در داخل ديوار جاي داده مي شد و استعمال آجر كاري معلق كه تا آخر قرن چهاردهم به كل منسوخ شد.

تزئين آجر با تلفيق كاشي در اين بنا در حد عالي است قسمت عمده اين تزئينات متعلق به دوره اول تزئينات ساختمان است كه با مهارت خاصي اجرا شده است. (تصاوير 7 و 8) اين نوع تزئين در طبقه اول تمام ايوانهاي هشتگانه ديده مي شود. از اين روش هم براي اجراي نقوش و هم براي اجراي كتيبه ها استفاده شده كه در ايوان هاي جنوب شرقي، شرقي و شمال غربي كاربرد كتيبه اي دارد.
در تزئينات سطح خارجي وساقه گنبد و نيز بدنه مناره ها از اين شيوه بهره جسته اند تا بوسيله آن كلماتي همچون الله، محمد، علي و البقاء، بوجود آيد.

تزئينات گچي :
گچ از اجزاء مهم معماري ايران است كه در دوره هاي گوناگون به فراواني به كار برده شده است. هر چند از تاريخچه به كارگيري گچ اطلاعات كمي در اختيار داريم اما نمونه هايي از سده اول ميلادي پيدا شده كه حاكي از رشد قبلي آن است. در دوران پيش از اسلام از گچ براي اندود سطوح زمخت و خشن بناها كه عموما" از سنگ ساخته مي شد استفاده مي گرديد و اغلب تزئينات نيز روي آن انجام مي گرفت كه اين تزئينات در عصر ساساني به موازات تنوع نقوش از ويژگيهاي منحصر بفردي برخوردار شد ظاهرا" در دوره هاي قبلي نمونه هايي از آن را مشاهده نمي كنيم.


در اوايل دوران اسلامي كاربرد گچ در تزئينات معماري، از جايگاه والايي برخوردار بود بطوريكه اغلب سطوح بناها را با آن اندود مي كردند و روي آن را گچ بري رنگي تزئين مي نمودند. در قرن پنجم هجري قمري، تغييراتي در ظاهر گچ بريها پديدار گشت كه محصول خلاقيت و ابتكار بود. در اين دوره گچ بري از نظر تنوع اجراء به مرتبه حيرت انگيزي دست باقتو در اغلب موارد و در نحوه استفاده از گچبري نيز تغييراتي پيدا شد به گونه اي كه كم كم بطور موقت، گچ بري جاي خود را به رشد عظيم آجر كاري دوره سلجوقي داد. اما اين بدان معنا نبود كه گچ بري جايگاه والاي خود را بطور كلي از دست بدهد چرا كه وجود گچ بريهاي بسيار غني همچون گنبد علويان همدان مويد اين نكته است كه گچ بري به موازات آجر كاري به پيشرفت و تكامل خود ادامه داد اما در درجه اي كمتر.


در ميانه سده هشتم هجري قمري و ترميم چشمگير ايران پس از حمله مغول شاهد پيدايش بناهايي هستيم كه در نهايت زيبايي با گچ بريهاي بسيار ظريفي آراسته شده اند. موضوع هاي بكار رفته در اين بناها انواع گوناگوني را شامل مي شوند كه در مباحث قبلي به آنها اشاره شد. گرايش هنرمندان اين دوره به تزئينات گچ بري و بكارگيري آن در كاخ ها و رنگ آميزي آنها به حدي از تنوع و دقت رسيد كه در بسياري موارد اين گونه نقشها به نقاشيها و صفحات تذهيب شده كتابهاي خطي مي مانست تا به تزيئنات گچ بري شده دو نالد ويلبر در زمينه گسترش بكارگيري گچ در دوره ايلخاني مي گويد يكي از خصوصيات برجسته معماري دوره ايلخاني مهارت فوق العاده در گچكاري و استفاده زيادي بود كه از آن به انواع مختلف به عمل مي آمد.


در بناي گنيد سلطانيه كه موضوع اصلي بحث ماست از عنصر گچ به وفور استفاده شده است در اكثر قسمت ها علاوه بر بكارگيري آن بعنوان ملات در بين رج هاي آجري بعنوان پوششي بر روي سطوح زير و ناهموار آجر كاري نيز بكار رفته و اغلب بعنوان زير كار مناسب براي اجراي نقوش و كتيبه ها مورد استفاده قرار گرفته است. بطور كلي كاربرد تزئيني گچ عموما" در داخل بنا مشاهده مي شود و تنها در يك مورد كاربرد گچ بري آن در خارج بنا ديده مي شود. شواهد نشان مي دهد كه اين مورد نيز در زي طاق هاي الحاقي به ورودي شمالي قرار داشته كه هم اكنون فرو ريخته است. ظاهرا" عدم استفاده از تزئينات گچي در خارج بنا به علت مقاومت كم آن در برابر عوامل جوي بوده است. در كل تزئينات گچي گنبد سلطانيه را با توجه به نوع كار و شيوه اجرا به گونه هاي زير مي توان تقسيم كرد.
تزئينات گچي استامپي :


رابطه بين درزهاي عمودي و افقي در آجر كاري را مي توان در سه دسته خلاصه نمود.
هر سه دسته در بناي گنبد سلطانيه كاربر داشته است. در نوع اول عرض درزهاي عمودي و افقي با هم يكسان است. از اين نوع در اكثر قسمت هاي آجر كاري ديوارها استفاده شده است. در نوع دوم درزهاي افقي پهن تر از درزهاي عمودي در نظر گرفته مي شود و درزهاي عمودي در حداقل ضخامت خود قرار دارند. از اين نمونه مي توان به آجرهاي تزئيني بكار رفته در نقوش هندسي داخل بنا اشاره نمود. در نوع سوم درزهاي افقي ضخامت كمتري از درزهاي عمودي دارند . درزهاي عمودي در اين نوع اغلب بين 2 تا 6 سانتيمتر عرض دارند. اين شيوه از دو روش قبلي براي تزئين مناسب تر است


معمارت اين دوره در ادامه سبك هاي دوره سلجوقي بندهاي عمودي آجرها را عريض تر مي گرفتند و يا دو انتهاي آجر را در امتداد بند عمودي مي بريدند. با اين كار فضاي مناسبي بوجود مي آمد كه اغلب بوسيله گچ پر مي شد و هنگامي كه گچ كاملا" خود را نگرفته بود سطح آن را به طرح هاي گوناگون زينت مي دادند ( تصوير 10) در بعضي مواقع از قالب هاي چوبي براي ايجاد نقش استفاده مي كردند. طرح هاي مذكور اغلب شامل طرحهاي ساده هندسي است كه از تنوع زيادي برخوردارند. اين روش تزيني در تمامي ديوارهاي ايوانهاي خارجي و راهروهاي طبقه اول ديده مي شود.


2- تزئينات گچي مسطح ( آجركاري كاذب):
با رواج هر چه بيشتر گچ بري در دوره ايلخاني روش جديدي براي تزئين سطوح در نظر گرفته شد كه سرعت انجام كار را بالاي مي برد در اين شيوه از شبيه سازي طرح هاي آجركاري استفاده مي شد بدين تزتيب كه ابتدا بر روي سطوح آجر كاري شده لايه اي از گچ، كشيده شده و پس از سفت شدن گچ، بندهاي افقي و عمودي و نيز طرح تزئينات گچي استامپي بر روي آن ، بدون در نظر گرفتن بندهاي سطح زيرين كنده مي شد. از اين تكنيك در سطوح بالاي ديوارهاي ايوانهاي خارجي گنبد استفاده فراوان شده است


3- تزئينات گچي روي پارچه :
در معدود نوشته هايي كه تزئينات گنبد سلطانيه را مورد بحث قرار داده اند به جز در يك مورد به اين تكنيك اشاره نشده است. اين در حالي است كه نظير چنين تزئيني در هيچ يك از بناهاي ايراني كار نشده و يا اگر كار شده اثري از آن بر جاي نمانده است. ظاهرا" اجراي اين نوع تزئينات در اتفاع زياد و عدم دسترسي به آن ، باعث شده است تا محققين كمتر به اين مسئله بپردازند.


در بررسي نزديكي كه از بخش داخلي كاسه گنبد انجام گرفت، مشاهده شد كه ايت نوع تزئينات از قسمت فوقاني و راس گنبد تا ارتفاع حدود 35 متري در رديف هاي متعدد انجام پذيرفته و متاسفانه اثر قابل توجهي از آنهاباقي نمانده است در رويارويي با اين نوع تزئين در وحله اول اين سوال مطرح مي گردد كه چرا هنرمند معماري از اين شيوه براي تزئينات اين بخش سود جسته است. در پاسخ به اين سوال اساسي بايد گفت كه به علت ارتفاع زياد بنا از داخل و لزوم ديد بصري مناسب، در رابطه با

نقوشي كه در ارتفاع نزديك پنجاه متري اجرا مي شدند.، نياز به اجراي نقوش با جزئيات بزرگتر و برجستگي بيشتري را مطرح مي كرد. از طرف ديگر اجراي اين نقوش در آن ارتفاع با توجه به جاذبه و كشش شديد زمين در زير كاسه گنبد نسبت به نقوشي كه به سقف چسبيده و علي القاعده مي بايست داراي سنگيني فوق العاده اي باشند، مشكل و يا نا ممكن بود. به اين جهت هنرمند معمار با درك صحيح از موقعيت تزئينات به شيوه اي روي مي آورد كه به بهترين وجهي جوابگوي نيازهاي موجود باشد.


در اين شيوه پس از طراحي نقوش براي فضاي مورد نظر، نمونه گچي آن در روي زمين اجرا و گچ بري مي شد. سپس براي اين نمونه قالب گيري انجام گرفته و سپس قالب بدست آمده را بوسيله مواد روغني براي جلوگيري از چسبيدن آن به نمونه اصلي اندود مي كردند پس از آنكه قالب آماده مي شد ورقه نازك كاغذ خيس خورده را در داخل قالب قرار مي دادند. بطوريكه كه به خوبي به گوشه و زوايا و پستي و بلنديهاي قالب چسبيده و فرم قالب را به خود بگيرد. سپس روي آن را در چندين مرحله بوسيله دو غاب رقيق شده گچ مخلوط با اكليل مي پوشاندند بطوريكه كه در نهايت قشري از گچ طلائي رنگ به ضخامت حدود 2 تا 3 ميليمتر بدست مي آمد. پس از اتمام اين مرحله و قبل از خشك شدن كامل قشر گچي، لايه هايي از پارچه هاي كنفي يا كتاني نسبتا" محكم را بوسيله چسب هاي حيواني بر روي آن مي چسباندند در نمونه برداريهايي كه انجام گرفت دو لايه پارچه مشاهده گرديد كه بر ريو هم واقع شده بودند و در فاصله بين آنها اثري از چسب هاي مذكور و يا گچ ديده نشد.
هنگامي كه پارچه به خوبي به روي قشر گچي چسبيده و خشك مي شد، فرم مورد نظر را از قالب جدا كرده و بوسيله ميخ هاي چهار گوش 1 تا 5 سانتيمتري در محل مورد نظر نصب مي كردند بدين ترتيب قشر نازكي بدست مي آند كه به ترتيب از دو لايه پارچه و 2 تا3 ميليمتر گچ تشكيل مي يافت چنين تزئيناتي در عين سبكي از برجستگي فوق العاده اي نيز برخوردار بودند.
پس از نصب نقوش ياد شده بر روي سطح مورد نظر آن را رنگ آميزي مي كردند در نمونه هاي كوچك باقي مانده آثاري از رنگ هاي آبي و سبز بدست آمد.
آثار چنين تزئينات را در حاشيه اطراف كتيبه مربوط به ساقه گنب4) و نيز بر روي مقرنس هاي طبقه دوم ايوان غربي نيز مي تو
- تزئينات گچي وصله اي


ظاهرا" اولين كوشش هاي آزمايشي اين شيوه گچ بري عصر ايلخاني را در گنبد سلطانيه به عمل آورده اند كه بعدها در بناهاي ديگري همچون مقبره سيده ركن الدين در يزد و حسن بن كيخسرو در ابرقو مرود تقليد قرار گرفته است. روش كار در اين شيوه به اين ترتيب بود كه طرح مورد نظر را روي سطح صافي كه قبلا" سفيد كاري گرديده بود منتقل مي كردند و گچكاري در نهايت دقت و ظرافت گچ را روي طرحها خوابانده و آن را شكل مي داد. ضخامت نقوش در اين سبك متغير بوده و بستگي به نوع نقوش و نظر استادكار داشت.


در گنبد سلطانيه از نمونه هاي اين شيوه گچكاري مي توان به ترنج هاي بخش مياني گنبد و نيز داخل مقرنس هاي منطقه انتقالب تصوير و منتهااليه طرفين ايوانهاي غربي، جنوب غربي و شمال غربي و همچنين سطح زيري قوس ايوانهاي طبقه دوم در دوره تزئينات اشاره كرد.


ترنج هاي اجرا شده به اين روشدر ارتفاع حدود 40 متري واقع شده اند و بدين جهت از ابعاد بزرگي برخوردارند. آثار اكليل آنها بخوبي مشاهده مي گردد كه در اكثر قسمت ها، به رنگ مايل به بنفش تبديل شده است. در بخش هايي كه گچ بريها تخريب شده علائمي از طرح و خط اوليه قابل مشاهده است و نيز در زير گچ بريها ميخ هايي را بكار برده اند كه بدينوسيله ميزان استقامت و چسبندگي عناصر تزئين را تقويت كنند. حاشيه اين ترنجها با رنگ هاي سبز تيزه و روشن دور گيري گرديده است تعداد اين ترنج ها 16 عدد بوده كه هم اكنون 14 عدد از آنها پابرجاست و دو ترنج اجرا شده در سمت جنوبي بنا از محل اصلي برداشته شده و هم اكنون در تربت خانه نگهدادري مي شود. عناصر تزئين اين ترنج ها را نقوش اسليمي و گياهي تشكيل مي دهد كه در همه آنها بطور يكسان تكرار گرديده است. اين ترنج ها از برجستگي نسبتا" زيادي برخوردارند. در نمونه هاي ديگر گچ بري وصله اي گنبد سلطانيه ضخامت برجستگي ها به حدود 5/1 الي 3 سانتيمتر مي رسد.

5 – تزئينات گچي حكاكي
گچ بري شيوه يكي از رايج ترين روشهاي تزئيني در دوره ايلخاني به شمار مي رود بطوريكه هنرمندان اين دوره در اين شيوه از مهارت و دقت بالايي برخوردار بودند. اجراي اين روش بدين صورت بود كه هنرمندان پس از انتقال طرح به سطح گچ كاري شدهآن را با طرافت تمام، به عمق حدود دو سانتيمتر مي بريد تا پس از برداشتن اجزاي اضافي سطحي به موزارت سطح اول پديدار گردد. بديهي است ايجاد سطحي صاف و يك دست در اين روش بسيار دشوار بود. چرا كه كنترل عمق كار و رعايت حدود نقوش مي بايست در نهايت ظرافت انجام مي گرديد. تزئينات گچي انجام شده و در سقف تمام ايوانهاي خارجي گنبد سلطانيه بدين شيوه است. نمونه هاي باقي مانده از اين تزئينات حاكي از توانايي بالاي هنرمندان گچ بر اين دوره است اين نوع تزئينات در سلطانيه موفق تر از روش هاي مشابه در جاهاي ديگر به نظر مي رسد. نقوش گچ بري اين ايوانها به قدري زيبا و پر قدرت اجرا شده كه نمونه آن را در هيچ كجا نمي توان يافت. شايد آنها را به زيبايي يك فرش پر نقش و نگار بيشتر بتوان تشبيه كرد تا به گچ بري ( تصوير 19) دو نالد و يلبر در اين زمينه مي گويد شايد مهمتر از تنوع طرحها و مهارت در بردين آنها وجود رنگ فراوان است كه كاملا" حفظ شده و هر سانتيمتر مربع سطح طرحها به رنگ سفيد و قرمز و زرد و سبز نقاشي شده است.


بطور كلي طرح اغلب سقف ها از تلفيق نقوش هندسي و گياهي و گاه كتيبه ها با تنوع خاصي اجرا شده به گونه اي كه هر يك از سقف هاي بيست و چهارگانه داراي طرح مخصوص به خود بوده وتركيبي جالب توجه يافته است. طرح ها اغلب از شمسه هايي منشعب مي شوند كه پيچ هاي زير و روي حكاكي شده اطراف آنها را در بر مي گيرند جذابيت و گيرايي اين طرحها از آنجا دو چندان مي شود كه استاد چيره دست در اغلب موارد با رنگ آميزي زمينه كار به رنگ هاي گوناگون كمك شاياني به برجسته نشان دادن طرحها كرده است اين طرح ها شاهكاري از تلفيق گچ، آجر و رنگ را به نمايش مي گذارند ضخامت اين تزئينات در اغلب موارد حداكثر يك سانتيمتر است.


با دقت در اين تزئينات مي توان ارتباط تنگاتنگي را بين نقوش و تزئينات موجود در فلز كاري، تذهيب كتب، كاشي كاري و صفحه آرايي دوره ايلخاني مشاهده كرد.
در نوع ديگر از اين شيوه كه اصطلاحا" به شيوه گچ بري نقاري معروف است، عمق حكاكي بيشتر بوده و در قمست زيرين سطح موازي سطح بوجود نمي آيد. استفادخ از اين شيوه در گنبد سلطانيه به استثناي كادر تزئيني سقف ايوانهاي هتشگانه خارجي نه نسبت ديگر شيوه ها كمتر بوده و تنها در ايوان شمال غربي در طبقع همكف مشاهده مي شود.


6- تزئينات گچ بري رنگي
به هنگام شرح شيوه هاي گچ بري حكاكي وصله اي و پارچه اي، از گچ بري رنگ شده، ذكري به ميان آمد. بايد توجه داشت كه استفاده از گچ بري رنگي در تزئينات ضمن القاء عمق و تشديد حالت سه بعدي نقوش براي ايجاد تعادل نيز مفيد فايده بوده است كه هنرمندان دست اندكار اين بنا نيز از آن سود فراواني جسته اند. رنگهاي بكار رفته در تزئينت گچ بري بناي سلطانيه را بطور كلي مي توان در هشت گروه سبزه تيره و روشن آبي تيره و روشن ، قرمز و نارنجي، زرد، سفيد ، سياه ، قهوه اي تيره و روشن و طلايي دسته بندي كرد كه نمونه بارز چنين رنگ هايي را در تصاوير مربوط به سقف ايوانها مي توان مشاهده كرد.

 

تزئينات چوبي:
چوب در ايران از ابتداي شروع تاريخ در ايران مرسوم بوده است و اين مسله را مي توان از كتيبه هايي كه از خزانه داريوش در تخت جمشيد بدست آمده استنباط نمود.


در دوره معماري ايلخانان نيز از چوب چه در قسمت معماري و چه در قسمت تزئينات استفاده شده است. استفاده از چوب در معماري به صورت كلافهاي چوبي كه در ميان ديوارها قرار مي دادند و جهت جلوگيري از رانش آنها به يكديگر متصل مي كردند رواج داشته است كه اين اقتباسي از نحوه معماري روميان و به روايتي ديگر معماري يونانيان بوده است كه در دوره هاي گذشته به خدمت معماري ايران در آمده است.


در قسمت تزئينات نيز بايد از نرده هاي چوبي منبت كاري شده كه در قسمتهاي مياني داراي گره چيني هندسي مي باشند نام برد. اين نرده ها از چوب ساج ساخته شده است و بنابر مستندات و متون تاريخي از كشور هندوستان به صورت تحفه و هديه جهت گنبد سلطانيه به كشور ايران آورده شده است.
قابل توجه است كه اين نرده هاي چوبي بدون استفاده از آلتهاي فلزي و ميخ و فقط با زبانه هاي چوبي بر روي يكديگر سوار شده اند.


تزئينات نقاشي رنگي :
آنچه كه در گنبد به گونه اي اساسي مي تواند مورد توجه واقع شود، استفاده منطقي از تركيب رنگهاست كه ذكر نمونه هايي از آن در بخش هاي گذشته به ميان آمد. در جاي جاي سطوح تزئيني دوره دوم گنبد و به همراه تكنيك هاي مختلف مي توان نقوشي را ملاحظه كرد كه ب روي گچ نقاشي شده است نقش رنگ آميزي در اجراي كليه كتيبه ها نيز مورد توجه بوده است بطوريكه اغلب آنها در سطوح جانبي ايوانها و كتيبه هاي فوقاني گنبد تنها بوسيله رنگ نگاشته شده اند. تركيب كلي اين تزئينات به رنگ هاي سفيد، آبي، قرمز، قهوه اي ، طلائي ، سبز، سياه و زرد با توناليته هاي گوناگون بكار رفته است ظاهرا" اين طور به نظر مي رسد كه پيش از رنگ گذاري و اجراي طراحها، آنها را بوسيله مداد بر روي سطح گچي پياده و قلم گيري مي كردند.



بايد متذكر شد كه بدون ترديد علاوه بر تزئينات ياد شده از مصالح ديگري همچون آهن، طلا، نقره نيز به عنوان تزئينات در اين بناي عظيم استفاده شده كه تني چند از سياحان در سده هاي گذشته از آنها بازديد و مشاهدات خود را در سفرنامه هاي خود آورده اند.
از مجموع آنچه گفته شد چنين برداشت مي گردد كه گنبد داراي دو دروه تزئيني است. تزئينات دوره اول قديمتر و بيشتر تزئينات آن از آجر و كاشي و درپاره اي مواقع هماره با قطعات گچ بري بسيار نفيس است. تزئينات دوره دوم از يك لايه گچي تشكيل يافته كه بر روي تزئينات دوره اول كشيده شده و در كمال استادي بر روي آن نقش و نگارهاي زيبا به همراه كتيبه هاي قرآني و احاديث اجرا شده است جهت اجراي تزئينات دوره دوم متاسفانه بخش هايي از تزئنات دوره اول زخمي شده و در پاره اي از قسمت ها بطور كلي تخريب گرديده است.


کلیاتی درباره معماری گنبد سلطانیه
سبب ايجاد گنبد سلطانيه
در مورد علل احداث اين بنا در تواريخ چنين آمده است :
اولجايتو پس از طرح سلطانيه تصميم گرفت كه به تقليد از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفيع و با شكوهي براي خود بسازد به همين جهت براي بر پايي اين آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانيه آمدند تا يكي از شاهكارهاي عظيم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند


بناي گنبد سلطانيه در سال 702 ه ( به روايتي ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان كه آن نيز از بناي آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با اين تفاوت كه پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع ،‌و پلان گنبد سلطانيه هشت ضلعي است . اگر چه تا حد زيادي معماري آرامگاه سلطان سنجر در بناي سلطانيه تاثير گذاشته بود ليكن حيزهاي ابتكاري در بناي اخير بحدي است كه آنرا بصورت يكي از شاهكارهاي هنر و معماري ايران در آورده است كه بعدها نمونه و الگوئي براي احداث تعداد زيادي از انبيه اين دوره شد. همچنين معماري گنبد سلطانيه را شخصي به نام سيد علي شاه انجام داده است .


ظاهرا" هنگامي كه اولجايتو امر به احداث آرامگاه خود كرد هنوز يكي از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمي انتخاب ننموده بود . وي تقريبا" در سال 709 ه يعني موقعيكه كار ساختماني گنبد رو به اتمام بود سفري به عراق نمود و تربت پاك امام حسن ( ع‌ ) و حضرت علي ( ع ) را در كربلا و نجف زيارت كرد .
بنا به قولي ، بر اثر تشويق و ترغيب علما و روحانيون بزرگ شيعه كه در آن زمان در دستگاه حكومتي صاحب منزلتي بودند، اولجايتو مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمي پذيرفت و بعد از مدتي تصميم گرفت كه آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد . بدين منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان ( حضرت علي (‌ع ) و امام حسين (‌ع ) ) را به سلطانيه داشت تا بر رونق تجاري و اهميت مذهبي پايتخت جديد التايس خود بيفزايد .لذا دستور داد تاتزئينات داخلي بنا كه تا آن روز انجام نگرفته بود طوري بپردازند كه در آن شعائر مذهب تشيع بخوبي مورد استفاده قرار گيرد. بهمين جهت بود كه كلمه ((علي)) به طور مكرر با كاشي در متن آجر نوشته شده است
در همين اوان سلطان محمد خدابنده دستور ساختن آرامگاهي ساده براي خود در جنب گنبد اصلي را صادر كرد كه به گفته مورخين اين بناي آجري ظرف چند هفته به اتمام رسيد.


انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شديد علماي شيعه يا بقولي خواب سلطان كه حضرت علي بن ابيطالب را نارضي ديده بود وآن حضرت از اين عمل ناراضي بود ، انجام نگرفت و منصرف شد .


بنابر اين سلطان ايلخاني مصمم شد كه دوباره اين بنا را به آرامگاهي براي خود اختصاص دهد . به نظر مي رسد كه در همين ايام از مذهب تشيع برگشت و مذهب اهل سنت را اختيار كرد. شايد به همين منظور بود كه دستور داد تمام تزئينات معرق كاري كه كلمه (( علي ))‌ ( ع )‌ بر آن نقش بسته بود ، و تمام تزئينات آجري كاشيكاري و گره سازي را با پوشش از گچ اندودند و روي آن پوشش را با كتيبه و اشكال مختلف هندسي طرحهاي گل و بوته دار با رنگ آبي بر زمينه سفيد گچبري كردند كه اين عمل احتمالا" در سال 713 ه رخ داده . اولجايتو در سال 716 ه. يعني تقريبا" چهار سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگي در گذشت و جسد وي در تابوتي از زر ناب در آرامگاه ابديش دفن شد .
معماری:


گنبد سلطانيه در دوره برپايي مرتفعترين بناي جهان بوده و هم اكنون نيز يكي از عظيم ترين بناهاي تاريخي جهان به شمار مي رود . اين بنا قسمتي از مجموعه عظيمي است كه به ابواب البر مشهور بوده و شامل دارالشفاء ، بيت القانون ، بيت الحكمه ، دارالياده و ... اين بنا در قوم هم كف با فضاهايجانبي آرامگاه داراي پلان مربع مستطيل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعي متمايل به منتظم است .


اين گنبد از سه فضاي گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابه تشكيل شده و از نظر حجمي و تركيب فضا اين بنا با معماري هيچكدام از مقابر اسلامي ايران مطابقت ندارد در حاليكه اين وضعيت را مي توان با آئين تدفين مغول كه در دو مرحله انجام مي گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماري تركيبي از مراسم
تدفين مغول تبيين نمود.باتوجه به اين طرز تفكر گنبد خانه محل عزاداري به جسد ، سردابه محل نگهداري و تدفين جسد وتربت خانه فضاي مسقف بالاي سردابه مي باشد .ورودي اصلي آرامگاه اولجايتو در ايوان هاي شمال شرقي و شمال غربي تعبيه شده و كاربرد ايوانهاي شمالي ، شرقي وغربي پنجره مي باشند .پلان فضاي گنبد خانه متمايل به هشت ضلعي منتظم و طول هر يك از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10 متر متغير است .



قطر گنبد خانه 40/24 متر مي باشد در اين فضا 8 جرز سنگين با عرض 32/6 تا 25/7 متر با سطح مقطع 50 متر مربع قرار گرفته و مهمترين وجه مشخصه تحول معماري از درون سلجوقي به دوران ايلخاني را نمايش مي دهد . در حد فاصل اين جرزها ايوانها و بنائي در دو طبقه اجرا گرديده و ارتفاع طبقه همكف از رقوم فعلي 7/9 متر و ارتفاع طبقه اول از رقوم هم كف 70 /19 متر قابل اندازه گيري مي باشد . كف اين فضا با استفاده از سنگ رخام سفيد مفروشي بوده است .
قوس ايوانها در اين فضا پنج و هفت تند است . در منتهي اليه اين قوسها كتيبه هايي با متن احاديث نبوي در آن نوشته شده و پس مقرنس كاري زيبايي كه وظيفه ترمپه ها بر آن محول شده پلان هشت ضلعي را به پلان دايره تبديل نموده و زمينه اجرا گنبد را فراهم آورده است .


دومين فضاي مورد بحث آرامگاه اولجايتو ، فضاي موسوم به تربت خانه مي باشد ،‌اين فضا به شكل مستطيل با طول ضلع 60/17 متر و عرض 8/7 متر و با ارتفاع 16 متر ، محراب مجموعه را در جرز جنوبي در خود جاي داده است . پوشش سقف تربت خانه از سه واحد طاق و تويزه ساخته شده قطر طاق وسطي كه بزرگتر است 9 متر و طاقهاي طرفين 3 متر قابل اندازه گيري مي باشد در ارتفاع 0/3 متري از كف ، درگرداگرد آن كتيبه اي در دو قلم ريز به خط كوفي مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف كلمات را تزئينات اسليمي پر نموده است . بين تريت خانه و محوطه زير گنبد پنچره بزرگي از مس طلا قرار داشت كه به مرور زمان از بين رفته و يا به غارت برده شده است .
سردابه سومين فضايي است كه با تركيب فضاهاي مذكور افاده معني مي نمايد . اين فضا محل قبر اصلي مي باشد . ورودي سردابه در ايوان جنوبي تربت خانه قرار دارد و با تعبير 9 پله به پهناي 250 سانتيمتر مي رسد در وسط اين فضا محل قبر و در طرفين آن دو فضاي كوچك جهت استقرار نگهبانان جلوگيري از ورود ارواح خبيثه تعبيه شده . بررسي تركيب فضايي اين سردابه و ارتباط آن با كل مجموعه و قابل مقايسه نبودن آن با ساير بناهاي آرامگاهي مي توان چنين استنتاج نمود كه اين آرامگاه بر اساس بينش مغول بويژه آئين شمنيت ساخته شده باشد . گنبد آرامگاه اولجايتو بزرگترين نوع خود در بناهاي تاريخي ايران با ارتفاع 50/48 متر و قطر دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتيمتر با روش دو پوششي ساخته شده و فضاي خالي بين دو پوسته 60 سانتيمتر مي باشد .


پلكانها
در بين جرزهاي هشت گانه پلكانهاي مارپيچي وجود دارد كه طبقه زيرين را به طبقات دوم و غرفه هاي خارجي و مناره هاي هشتگانه متصل مي كند . لازم به تذكر است كه اين پلكانها همه از پايين شروع نمي شود بلكه فقط دو پلكان زواياي شمالي و پلكان ديگر در نماي خارجي واقع شده است .
پلكانهاي زواياي شمالي به طبقه دوم راه مي يابد و پلكان سومي بدون اتصال به طبقه دوم بسوي بالا ادامه پيدا مي كند . پلكانهاي هشتگانه از طبقه سوم ( غرفه هاي خارجي ) ظاهر شده و تا امتداد مناره هاي هشتگانه صعود مي نمايد .
ايوانها
همانطور كه در فوق اشاره شد بر اضلاع هشتگانه پلان داخلي 8 ايوان رفيع و وسيع به ارتفاع 80/18 و به عرض 70/7 متر واقع شده اند .اين ايوانها يكنواختي حاصل از وجود جرزهاي قطور ، را از بين برده و باعث شده كه بنا زمخت جلوه ننمايد . اين ايوانها در عمق 60/2 و ارتفاع 9 متري به دو طبقه تقسيم شده است . در طبقه اول يا همكف ورودي هاي اصلي و ورودي هاي كوچك فرعي به محوطه هاي عبادتي قرار دارند
ايوان جنوبي متصل به محوطه اي بنام تربت خانه است كه در صفحات آينده شرح آن داده خواهد شد . ايوانهاي شرقي و غربي در انتها داراي درهاي بزرگ مي باشد . در حاليكه در انتهاي طبقه اول ايوانهاي فرعي يك در كوچك وجود دارد. سقف طبقه اول داراي قنديل بندي و مقرنسكاري بسيار جالب و زيبا مي باشد .
طبقه دوم اين بخش بوسيله راهروي پوشيده اي با هم در ارتباطند . بطوري كه مي توان در اين طبقه تمامي بنا را دور زد در غرفه هاي طبقه دوم انواع تزئينات و مقرنسكاريهاي ارزنده اي ديده مي شود كه نشانگرذوق و سليقه و دقت هنرمندان دوره ايلخانيان است <
يكي از خصوصيات اصلي و منحصر بفرد در گنبد سلطانيه دو جداره بودن آن است كه از دو قشر موازي و مجزا كه صرفا" با پشت بندهاي آجري بين خود بهم مربوط بوده و همچنين فرم واحدي را شامل مي شوند تشكيل شده است . و اين تنها نمونه در مورد گنبدهائي با وضع ساختماني فوق الذكر محسوب مي شود و به نظر اينجانب نمي توان نمونه اي با وضع ساختماني فوق الذكر در دنيا يافت كه متعلق به قبل از بناي مزبور باشد . و از اين رو گنبد فوق اهميت شاياني را در تاريخ معماري دنيا داراست بطوريكه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانيه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاري با خصوصيات تكنيكي فوق بوجود مي آيد . از جمله مهمترين آثاري كه به تقليد از گنبد سلطانيه احداث شده گنبد كليساي سانتاماريا دلفيوره مي باشد كه بيش از صد سال بعد از آن ساخته شده است .


تاثير معماري گنبد سلطانيه در گنبد سانتاماريادلفيوره
در پايان بررسي معماري گنبد سلطانيه اين نكته ضروري است كه اين بنا در دوره هاي بعد الگوئي براي معماران ايراني گرديد . تاثير اين گنبد را نه تنها در معماري بعضي از بناهاي تاريخي ايران مي توان مشاهد نمود ، بلكه حتي برخي از باستان شناسان نيز بر اين عقيده اند كه طرح گنبد سلطانيه و معماري آن پا از مرزها فراتر نهاده و بر بنائي چون گنبد سانتاماريا دلفيوره در شهر ( فلورانس ) نيز تاثير گذارده است .


نظريه پروفسور پائولزي در اين مورد چنين است :
" و با اينكه ما از تركيب ساختماني گنبد اين كليسا بي اطلاعيم ، معذالك مطمئنيم كه گنبدي را كه بيش از صد سال بعد يعني سال 1418 و 1419 توسط برونلسكي و گيبرتي بر روي كليسا زده شده از فرم و نحوه ساختماني گنبد سلطانيه متاثر گرديده است چون گنبد سلطانيه تنها نمونه گنبد دو جداره متوازي است كه اينجانب در تمام آسيا مي شناسم . بنابر اين اثر آن بر روي تنها گنبد اروپائي از اين نوع يعني گنبد برونلسكي انكار ناپذير است . "
پائولزي در بخش ديگر از نوشته هاي خود وجه تشابهات دو بنا را ياد آوري كرده و چنين اظهار نظر مي كند :
"روابطي كه معماري دو بناي گنبد سلطانيه و كليساي سانتاماريادلفيوره را بهم نزديك مي كند اين است كه هر دو داراي يك نقشه مركزي و گنبدي دو جداره است ."


هر ضلع اين بنا دوازده ضلعي 8/4 متر و در بين زواياي دوازده گانه نيز نيمه ستونهايي تزئيني ديده مي شود . ضمنا" بدنه خارجي دو نيمه ستون جبهه شمالي را فرورفته و مقعر ترتيب داده اند و با آثار آجري كه بر روي بعضي از نيم ستونها باقي است بنظر مي رسد كه در روي اين نيم ستونها گلدسته هاي آجري شبيه گنبد سلطانيه وجود داشته است .
پله هاي متعدد ويران شده كه بطرف شرق تپه ادامه دارد از آثار باقيمانده ايست كه مي توان در بنا مشاهده نمود . گنبد ويران شده و راهروها و پله هاي داخلي عموما" از آجر ساخته شده اند . تزئينات بنا شامل آجر همراه با كاشيهاي فيروزه اي و آبي گلدار ،‌با طرحهاي ستاره چهار پر وكاشيهاي كوچك چند پهلو است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید