بخشی از مقاله
«اثر رنگ در فرش»
رنگ از عواملي است كه بنا به قراين تاريخي هميشه توجه بشر را جلب كرده است.
رنگها بوسيلة امواجي ايجاد ميشوند كه اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها ميگردد. رنگ بر جسم و روح انسان تأثيري مسلم دارد. تأثير جسماني و رواني رنگها را از اكتشافات قرن اخير ميدانند ولي در قرون وسطي پزشكان از رنگ قرمز براي درمان بيماريهاي پوستي استفاده ميكردند. در طب قديم خود ما، اطاق بيماران سرخكي را با پارچههاي قرمز رنگ، رنگين ميساختند.
در يونان باستان از رشتههاي بنفش رنگ كه با رنگهاي ديگري مانند سياه، سفيد و آبي مخلوط شده بود در كار پزشكي بهرهبرداري ميشد. پزشكان زمانة ما نيز در درمان بيماري رواني از تأثير رنگها غافل نيستند. دربارة رنگ و تركيب و هماهنگي آنها كتابهاي بسياري فراهم آمده است. با دستگاههاي اندازهگيري، ثابت كردهاند كه تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصي كه در اتاق قرمز رنگي قرار ميگيرد، بيشتر از حد معمول ميشود. درمان كودكان بيحس و كم خون به وسيلة رنگ قرمز نتيجه غيرقابل انكاري دارد زيرا با تأثير رنگ قرمز تعداد گلبولهاي قرمز فزوني ميگيرد دور شد بدن به سرعت بيشتري ميرسد و در نتيجه وزن كودك بيشتر ميگردد. ميل به فعاليت و احساس شادي و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انكار ناپذير است.
هر فردي در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتني بر تجربههاي آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همين تجربه ها باعث ميشود كه بعضي افراد يك يا دو رنگ را بر ساير رنگها ترجيح بدهند و يا اينكه يك رنگ را نپسندند. در عين حال بعضي از رنگها را همگاني ميدانند.
مثلاً قرمز براي عشق و رنگ بنفش براي اندوه و رنگ سبز براي اميد همگاني تصور شده است.
عوامل مؤثر در انتخاب رنگ :
در انتخاب رنگ بين افراد تفاوت قابل ملاحظهاي وجود دارد. يكي رنگ ابي را بر رنگهيا ديگر ترجيح ميدهد و دو ديگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتني ميشناسد.
به درستي نميتوان گفت چرا افراد در رنگهاي مطلوب و محبوب مخصوص خويشتن دارند. شايد زمينههاي ذهني، تجربهها، تداعيها و حوادث ديگري كه در زندگي بزرگسالان بوجود آمده است! افرادي را به رنگ مشخصي علاقمند ساخته باشد. و شايد نيازهاي بدني باعث جلب توجه باشد و نيز ميدانيم بعضي از رنگها مورد پذيرش معدودي قرار نميگيرند و حتي از آن رنگها ابزار نفرت هم ميكنند. هنوز هيچ مجموعهاي دربارة رنگهاي موردپسند مردم تمامي كشورها به دست نيامده است و نيز از واكنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع كافي در دست نيست.
- تأثير سن در انتخاب رنگ :
سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثيري قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهاي انتخابي خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهاي زنده و خالص مورد توجه كودكان قرار ميگيرد. در صورتي كه بزرگسالان رنگهاي پخته و تركيب شده را ترجيح ميدهند.
- محل زندگي :
محل زندگي نيز در انتخاب رنگ مؤثر است. در مناطقي كه هوا آفتابي است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابري تفاوت دارد همچنين در مناطقي كه آفتاب درخشان دارند رنگهاي مورد توجه معمولاً قوي، غني و غالباً براق است، ولي در مناطقي كه زياد آفتابي نيست رنگهاي تيره و ملايم انتخاب ميشوند.
فصول سالانه عاملي است كه اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائي متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهاي تيره و در تابستان رنگهاي روشن بيشتر مورد توجه قرار ميگيرند. يكي از مشكلاتي كه در رنگ آميزي ساختمانها وجود دارد مسئلة تأثير محيط در رنگ ساختمان است و اگر به عكسهايي كه در تابستان و در زمستان از يك ساختمان گرفته باشيم با دقت ملاحظه كنيم ساختمان ما دو جلوة متفاوت را نشان ميدهد لذا بايد سعي كرد رنگي براي ساختمان و اثاثيهها و پردهها انتخاب بشود كه در تمام فصول و نيز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محيط باشد.
- تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا :
رنگهاي سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حاليكه روستانشينان از رنگهاي گرم مانند قرمز و رنگهاي اشباع شده و نقوش الوان انتخاب ميكنند. گويا تماس روستانشينان با طبيعت باعث ميشود كه رنگ سبز كمتر طرف توجه قرار بگيرد، در حالي كه شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقة بيشتري دارند.
- فرهنگ :
فرهنگ جامعه در عقيدة انتخاب رنگ بياثر نيست. براي تشخيص سليقة اشخاص به تحقيقات رواني و اجتماعي دست ميبرند، در اين تحقيقات مصاحبه و تكثير پرسشنامه از وسايل تحقيق به شمار ميآيد، بعد از هر تحقيق ميتوان سليقة جمعي يا گروهي را دريافت.
- وضع بدن و سلامت روح :
سلامت بدن و سلامت روح و نيز خصايص اخلاقي ديگر كه بطور كلي ميتوان گفت شخصيت آدمي را تشكيل ميدهند و حتي حالت رواني زمان تحقيق در انتخاب رنگي كه وسيله افراد صورت ميگيرد، مؤثر است.
- انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :
با پرسشنامههاي متعدد تاكنون نتوانستهاند بين سليقة زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعي پيدا كنند ولي ميتوان گفت در اجتماع، بعضي از رنگها را زنانه و بعضي ديگر را مردانه ميشناسند و براي نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتي و براي نوزادان پسر، آبي انتخاب ميكنند.
تئوري رنگ :
دربارة تئوري رنگ كتابهاي زيادي در سالهاي گذشته به فارسي ترجمه شده است. در اينجا به صورت خيلي خلاصه مطالبي يادآوري ميشود. شناسايي رنگها و آگاهي از رموز رواني آنها ما را در استفادة صحيح و از آنها راهنمائي ميكند.
سه رنگ اصلاي وجود دارد كه عبارتند از رنگهاي قرمز، زردو آبي.
و رنگهاي فرعي رنگهايي هستند كه از تركيب دو رنگ اصلي به دست ميآيند و عبارتند از :
- رنگهاي گرم و رنگهاي سرد :
رنگهاي گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجي، زرد. رنگ قرمز از ديگر رنگها گرمتر به نظر ميرسد و تماشاي رنگهاي گرم ميزان ضربان قلب را تشديد و تنفس را تند ميكند و در نقاشي براي نمايش فضاي پرهيجان بكار ميرود و در معماري در راهروها ميتوان بكار برد كه باعث تحرك بشود و افراد زودتر از راهروها حركت كنند. اين رنگها بر اثر تشابهي كه با آتش و خورشيد دارند گرما را به احساس ميآورند. قرمز و نارنجي وقتي مجاور هم قرار بگيرند بالاترين درجة گرما را نشان ميدهند.
رنگهاي سرد عبارتند از : آبي ـ نيلي ـ بنفش ـ سبز
برخلاف رنگهاي گرم اين رنگها باعث آرامش و انسان را از هيجان باز ميدارد. نشانة طبيعي رنگهاي سرد آب دريا و آسمان آبي است. سبز و آبي در كنار هم سردترين رنگها را جلوه ميدهند.
- تضاد رنگ :
مقايسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر ميگيريم. ميان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد كه عبارتند از :
1- تضاد
وقتي بوجود ميآيد كه دو رنگ مختلف پهلوي هم قرار بگيرند.
2- تضاد تيرگي و روشني (سفيدي و سياهي)
وقتي تشكيل ميشود كه رنگها با درجات مختلف روشني و تيرگي پهلوي هم قرار بگيرند. تمام رنگها را ميتوان با رنگ سفيد و سياه روشن و يا تاريك كرد، قويترين تضاد، تضاد رنگ سياه و سفيد است.
3- تضاد سرد و گرم
وقتي بوجود ميآيد كه رنگ گرم در كنار رنگ سرد قرار بگيرد. قويترين تضاد بين گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجي در كنار آبي سبز است.
4- تضاد مكمل
دو رنگ را مكمل ميناميم كه اگر آن دو را با هم تركيب كنيم رنگ خاكستري بوجود بيايد. مانند تركيب زرد در مقابل بنفش، آبي در مقابل نارنجي و قرمز در مقابل سبز.
5- تضاد هم پايه (متقارن)
هر رنگي بعد از رؤيت به رنگ مكملش نياز پيدا ميكند و اين عمل خود بخود در چشم انجام ميشود و حتي ممكن است رنگ مكمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.
6- تضاد اشباع
تضاد اشباع ميزان صافي رنگها را مشخص مينمايد و دربارة شدت و قدرت هر يك و دقت و تيرگي آنها بحث ميكند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل ميكند.
7- تضاد توسعه و امتداد سطوح
اين تضاد مستلزم تناسب دو يا چند سطح از رنگهاي مختلف است. اين تضاد به صورت كم و زياد و يا كوچكي و بزرگي مورد مطالعه قرار ميگيرد.
- تأثير رنگها (كاركتر رنگها) :
با آزمايشات علمي گوناگون ثابت شده است كه اشخاص در اتاقي كه با رنگ قرمز مايل به نارنجي رنگ آميزي شده در مقايسه با اتاقي كه با رنگ آبي مايل به سبز رنگآميزي دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در اين دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس ميشود. اين احساس در حيوانات هم وجود دارد و در فضاهاي آبي بيشتر احساس آرامش به آنها دست ميدهد حتي تا سر حد بيحالي و بالعكس رنگ قرمز آنها را به هيجان و ناراحتي وا ميدارد. كمي رنگ قرمز و نارنجي در مقابل صفحة آبي يا سبز بيشتر به چشم ميخورد از اين تأثير و خصائص رنگها براي بيشتر جلوه دادن شبئي و با مشخص كردن قسمتي از فضا از ديگر قسمتها استفاده ميكنند.
دربارة رنگ كتابهاي زيادي نوشته شده است و در سالهاي اخير هم فيزيكدانان، روانشناسان، شبميستها و هنرمندان در خيلي از حوزههاي هنري و صنعتي بطور مداوم در جستجوي كشف جنبههاي ديگري از طرز عمل و تأثير رنگها در انسان هستند. ولي بنظر ميآيد معماي رنگ بتدريج پيچيدهتر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.
چند فضاي مشابه با پارچههاي مشابه با رنگ آميزي مختلط را ميتوان بصورت كاملاً متفاوتي جلوه داد. رنگها ميتوانند يك فضا را بزرگتر و با كوچكتر نشان بدهند. رنگها تأثير بسزايي دربرداشت ما از فضاهاي داخلي دارند. نه تنها از لحاظ زيبايي و با علاقة ما به رنگ خاصي بلكه رنگها داراي خواصي هستند كه در روحيه و احساس و حركات ما با اينكه از تأثير رنگها در كودكان و بزرگسالان بعد از تحقيقات رواني ميتوان اظهار نظر كرد در بعضي از كتابها مطالبي مرقوم شده است كه نكاتي از آنها در زير ميآيد :
آبي : رنگ آبي كه در آسمان و دريا ديده ميشود، رنگ آرامش است. ميگويند اين رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام ميسازد و استراحت عمومي در پي احساس اين رنگ دست ميدهد، در نتيجه انسان به رضايت خاطر ميرسد، قدر مسلم اين است كه رنگ آبي آسماني رنگي است كه در محيط زيست وجود دارد و پي در پي انسانها را متأثر ميسازد.
زرد : نزديكترين رنگها به نور خورشيد است. اين رنگ نوراني و تابنده مينمايد. قدرت رنگ زرد كم است لذا تأثيري سبك و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهاي ديگر و نور را در خود منعكس ميسازد، اين رنگ نوعي هيجان ملايمتر از رنگ قرمز دارد و رنگي است فرح بخش.
رنگ زرد را نشانة اشتياق و علاقه و هوش و تيز بيني ميشناسد و رنگ زرد را هر آينه خيلي كم رنگ به كار ببرند نموداري از حسادت است. زرد باعث تحريك قواي فكري است، در فضاهايي كه مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده ميكنند. در انسان رنگ زرد احساس سبكي و راضي بودن را بوجود ميآورد.
قرمز : رنگ آتش و نمايانگر حرارت و گرمي است اين رنگ نمايانگر هيجانات و احساسات انساني است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بيشتر مينمايد. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگي، با عشق علاقه، شوق و اشتياق ميشناسند. همچنين اين رنگ را بيانگر پيروزي، موفقيت، نفوذ و غلبه بر مشكلات ميدانند.
كودكان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراواني نشان ميدهند.
سبز : رنگ سبز رنگ طبيعت است. اين رنگ نشانهاي از قدرت اراده، اطمينان، اعتما بنفس، اميد، ترقي، صفا، جواني و پايداري است. سبز بيانگر احساسات قدرت فكر و طرز تفكر بهتر است. با ديدن رنگ سبز احساس آرامش دست ميدهد.
سفيد و مشكي : رنگ سفيد چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزية رنگها ميگردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم ميآورد. رنگ مشكي متناسب با محيطهايي است كه در آنها مسائل جدي به بحث ميآيد. همة رنگها در جوار رنگ مشكي و روي آن، جلوة بهتري دارند. از رنگهاي سياه و سفيد در منسوجاتي كه به مصرف كفپوش ميرسد كمتر استفاده ميشود زيرا اين هر دو رنگ، گرد و غبار و خاك را زودتر نشان ميدهند.
همة رنگها براساس تابش نور تغيير ميكند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شديد سفيد مينمايد. رنگهاي تيره در نور كم رو به سياهي ميروند، همچنين تمامي رنگها در پهلوي يكديگر و روي يكديگر تغيير ميكنند. بعنوان مثال براي خنثي كردن تأثير رنگ قرمز مبلها، ميتوان كفپوش خاكستري انتخاب كرد و اگر مبلها خاكستري رنگ باشد با كفپوش رنگي آنها را بهتر جلوه ميدهند.
واكنش رواني انسان در برابر رنگها
اصل هماهنگي رنگ نه فقط براي كساني كه در زمينههاي نساجي و سراميك كار ميكنند بلكه براي معماران، طراحان و به طور كلي اكثر صنعتگران، مورد توجه ميباشد.
در مورد تركيب رنگها بسيار شنيدهايم. همه جا ميتوان دايرههاي رنگ، نمودارهاي رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را ديد. همچنين منابع نامحدودي در مورد احساسات فردي و نظريهي هنرمندان در اين باره وجود دارد.
نمادگرايي در برابر بيان شخص
استفادهي بشر اوليه ازر رنگ هيچ ارتباطي با زيبايي شناسي نداشت. شيوهي برخورد امروزي با رنگ به عنوان عنصر زيبايي به زمان رنسانس و پس از آن بر ميگردد. البته درست است كه براي بشر اوليه رنگ و طرح زيبايي وجود داشت اما بيان هنري وي بيش از ميل شديد به رازهاي جهان و قدرتهاي ماوراللطبيعه ناشي ميشد تا از يك ضرورت احساسي يا زيبايي شناختي.
رنگهاي مورد استفادهي انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهاي سادهي زير ميشد : ارغواني، زرد، قرمز، سبز، آبي، طلايي، سياه و سفيد. شكي نيست كه اين رنگها بخشي از دانش و فلسفهي بشر بودند و از رازها، خدايان، شياطين و جاودانگي سخن ميگفتند. در نتيجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبي عنصر هوا و يا خداي را نمايندگي ميكرد. رنگها ميبايست مطلق باشند زيرا مفاهيم زنده و مطلقي از زندگي بر زمين يا زندگي پس از مرگ را بيان ميكردند.
نگاهي به نظريات مطرح دربارهي واكنش زيبايي شناختي
لئوناردو داوينچي (Leonardo Davinchi )
داوينچي دربارهي رنگ، زيبايي و هارموني نظرات خاصي دارد. او ميگويد : (بين سطوح با سفيدي يكسان و فاصلهي يكسان با چشم. آن سطحي سفيدتر به نظر خواهد رسيد كه با تيرهترين رنگ احاطه شده باشد و برعكس سايهاي تيرهتر به نظر خواهد رسيد كه با روشنترين رنگ احاطه شده باشد).
(بين رنگهاي با درجهي خلوص يكسان، رنگي خالصتر به نظر ميرسد كه در كنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگي در مقابل قرمز يا سياه در زمينهاي سفيد… آبي در كنار زرد و سبز نزدكي قرمز، چرا كه هر رنگ زماني كه در كنار رنگ متضادش قرار ميگيرد مشخصتر ديده ميشود تا زماني كه در كنار رنگي مشابه خود قرار گيرد.)
(اگر ميخواهيد تيرگي شديد را نشان دهيد بايد آنرا در مقابل روشنايي شديد قرار دهيد و برعكس. قانون ديگر اينكه اگر چه نميتوان زيبايي طبيعي رنگها را افزايش داد، اما ميتوان مشاهده كرد كه وقتي رنگها در كنار هم قرار ميگيرند زيبايي بيشتري به رنگ ميبخشند، همچنين ميتوان با ترتيب عاقلانهي رنگها مثل كنار هم چيدن آبي و زرد كم رنگ و يا نظاير اين ترتيبات، هارموني و زيبايي ايجاد كرد.)
يوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)
گوته، شاعر بزرگ آلماني، سالهاي زيادي از عمر خود را صرف مطالعهي رنگ نمود و به تئوريهاي علمي نيوتون انتقاد شديدي كرد، هر چند در اين مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به ميكند و بنابراين نوعي خصوصيت فعال به خود ميگيرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد… ميتوان گفت بيشتر دافعه دارد تا جاذبه).
گرچه گوته رنگ سبز مايل به زرد را نميپسنديد اما علاقهي زيادي به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبي را كه اساسيترين رنگهاست در نظر بگيريم و با يكديگر مخلوط كنيم نتيجه رنگي خواهد شد كه ما آنرا سبز ميناميم و چشم از ديدن ان لذت فراواني ميبرد. اگر دقيقاً سبز رنگي بين زرد و آبي باشد، بيننده نه ميخواهد و نه ميتواند رنگي وراي آن تصور كند پس براي محيطهاي زندگي دائمي عموماً رنگ سبز را انتخاب ميكنند).
براي ايجاد هارموني، گوته رنگهاي مكمل را ميپسندد با عطف به دايرهي رنگي، وي نوشت كه زرد طالب بنفش است. آبي نارنجي را طلب ميكند يا قرمز خواهان سبز است و برعكس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارموني رنگي اطلاعات جامعي داشته باشند. (تاكنون هنرمندان نسبت به تمام تئوريهاي مربوط به رنگ و هر آنچه به اين تئوريها تعلق دارد احساسي حاكي از هراس و نفي و تنفر داشتهاند. البته نبايد آنها را سرزنش كرد،چرا كه آنچه تاكنون بنام تئوري معروف بوده، كاملاً بياساس و نامطمئن بوده است.) گوته براي بهبود اين اوضاع نهايت تلاشش را كرد.
آلبرت. اچ. مانسل (Albert. H. Munsell)
آلبرت. اچ. مانسل معروفترين رنگ شناس آمريكايي است. كرهي رنگ او، ساخته شده در آغاز قرن حاضر، هنوز هم در تاييد دانشمندان آمريكايي است و امروزه بيشتر از هر سيستم رنگي ديگر مورد استفاده قرار ميگيرد. يكي از كتابهاي او به نام (دستگاه رنگ) هنوز هم تجديد چاپ ميشود.
هنر رنگ عرضه داشت، روح، اشتياق و بصيرت فوقالعادة يك نابغه بود. وي دايرهها و مثلثهاي رنگ مختلفي ابداع كرد.
گوته دربارهي عوامل عاطفي و زيبايي شناختي (Aesthetic)در رنگ عقايد محكمي داشت. وي معتقد بود كه همهي رنگها از روشنايي و تاريكي سرچشمه ميگيرند و زرد و آبي دو رنگ اوليهي اصلي ميباشند. بعضي رنگها مثبت هستند مثل زرد، زرد مايل به قرمز ] نارنجي[ و قمرز مايل به زرد. در مورد زرد ميگويد : (در بالاترين درجهي خلوص خود مظهر روشنايي است و طبيعتي متين، شاداب و تقريباً هيجان انگيز دارد…)
اما زردد براحتي ممكن است آلوده شود و نتايج نامطلوبي داشته باشد. (بدين ترتيب رنگ گوگرد كه مايل به سبز است چيزي ناخوشايند در خود دارد… با تغييري اندك تأثير زيبايي رنگ آتش و طلا تبديل به چيزي ميشود كه سزاوار صفت متعفن است، و رنگ افتخار و لذت به رنگ فضاحث و بيزاري تغيير ماهيت ميدهد.) در مورد قرمز مينويسد : (اثر اين رنگ همچون ماهيتش، خاص است. اين رنگ حالتي از سنگيني و وقار و در عين حال زيبايي و جذابيت در خود دارد.) به نظر وي در رنگ نارنجي اثر فراواني وجود دارد. (رنگ زرد مايل به قرمز اثري از گرمي و نشاط بر انسان ميگذارد، زيرا رنگ آتش است و همچنين رنگ غروب آفتاب… تعجبي ندارد كه مردم شتابزده، تنومند و تهذيب نيافته به اين رنگ علاقهي خاصي نشان ميدهند.)
به عقيدهي گوته آبي، آبي مايل به قرمز ] بنفش[ و قرمز مايل به آبي ] ارغواني[ رنگهاي منفي هستند : (رنگ ابي اثر خاص و تقريباً غير قابل توصيفي برچشم دارد. رنگ قوي است اما در جهت منفي قرار دارد و در بالاترين درجهي خلوص خود، يك نفي تحريك كننده است. پس ظاهرش نوعي تناقض بين هيجان و آسايش است.) در مورد بنفش مينويسد : (آبي به سوي قرمز ميل اين ترتيب ارجحيت رنگها تقريباً براي تمام نوع بشر از هر جنس و مليت و مذهبي يكسان است. (تي. آر. كارث) دريافت كه سرخپوستان آمريكا به ترتيب رنگهاي قرمز، آبي، سبز، نارنجي و زرد را ميپسندند. در مورد مردم فيليپين اين ترتيب به صورت زير است قرمز، سبز، آبي، بنفش، نارنجي، زرد… سياهپوستان : آبي، قرمز، سبز، بنفش، نارنجي و زرد را ميپسندند.
با آزمايشي كه اس. تي. كانس انجام داد، معلوم شد كه حتي ديوانگان نيز نظير همين ترتيبات را ميپسندند.
براي جمعبندي كلي (اچ.بي. آي سنك) نتايج تحقيقاتي را كه شامل نظرات بيست و يك هزار و ششصد نفر بود را جدولبندي كرد. آبي مقام نخست را داشت. سپس قرمز و بعد از آن به ترتيب سبز، بنفش، نارنجي و زرد قرار گرفتند.
تحقيقات فراواني در مورد تلفيق رنگها انجام شده است (ايم. ايمادا) در كار با كودكان دريافت كه انتخاب رنگها حتي در بين كودكاني كه هنوز قوهي تميزشان توسعه نيافته، تصادفي نيست. وقتي به نوجوانان براي نقاشي، مداد رنگهاي سياه داده ميشد بيشتر موضوعات بيجاني چون : وسائط نقليه، ساختمان و غيره ميكشيدند. اما وقتي به آنها مدادهاي رنگي داده ميشد انسان، حيوان يا گياه كشيدند. قرمز با زرد و قرمز با آبي تلفيقهاي محبوب بودند. در تحقيق مشابهاي (آن وان نايس) دريافت كه زرد همراه با قرمز و بنفش يا آبي محبوبيت دارند. تلفيق آبي و سبز نيز مورد توجه بود. بطور طبيعي كنتراستها بيشتر مورد توجه بودند تا رنگهاي شبيه و ظريف.
با انداختن نورهاي رنگي بر روي يك صفحه و تحقيق از بزرگسالان (ويليام. ئي. والتون) و (بولا. ام. موريسون) دريافتند كه تلفيقات رنگي از نظر درجهي محبوبيت به ترتيب مانسل در زمان خود داراي سليقهي محافظ كارانهي ويكتوريانها بود. نقل قولهاي جالب زير عقايد وي را منعكس ميكند : (احساس راحتي نتيجهي تعادل است، حال آنكه عدم تعادل تصحيح فوري را طلب ميكند.) اين موضوع بايد كنترل ميشد. (استفاده از قويترين رنگها فقط چشم را خسته ميكند، البته رنگهاي خيلي ضعيف نيز همين احساس را ايجاد ميكند.) در مكتب فرانسوي (فوويسم) اغلب هنرمندان در مقابل اين محافظه كاري موضع ميگرفتند. (مبتديان بايد از رنگهاي قوي بپرهيزند، حال آنكه رنگهاي آرام نشانهي سليقهي خوب است.)