بخشی از مقاله
عید نوروز
مقدمه
با سلام
• این تحقیق در مورد عید نوروز و مراسمی است که در عید نوروز انجام میدهند.
• مردم ایران رسم و رسومات خاصی دارند که در این تحقیق آن ها را خواهید دید.
• عید نوروز یکی از عید های مهم ایران به حساب می آید.
• به دلیل اینکه این عید عید بزرگ شیعیان است تمامی مردم شروع به خانه تکانی
می کنند و همه با اغوش باز به استقبال بهار میروند.
عید نوروز مبارک باد
نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای است كه روايت های تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است نوروز جشن شروع فروردين يا « فرودگان » است كه ياد آور اجداد و نياكان ما بود و چنان مي پنداشتند كه در پنج شب ، ارواح پاك مردگان ، برای ديدار وضع زندگي و احوال بازماندگان به زمين فرود مي آيند و در خانه و آشيانه خويش سرگرم تماشا وسركشي مي شوند . اگرخانه روشن و پاكيزه و ساكنان آن راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمي گردند. اما درغير اينصورت ، آنان غمگين وناراحت به منزلگاه خويش باز مي گردند وتا سال آينده به انتظار مي نشينند .
درباره پيدايش نوروز در روايتي ديگر چنين آمده است كه نيشكر را جمشيد در اين روز يافت و مردم از كشف خاصيت آن متحير شدند . پس جمشيد دستور داد تا از ( شهد آن ) شكر ساختند و به مردم هديه دادند . از اين رو ، آن را نوروز ناميدند .
همچنين روايت شده كه اهريمن ، بلای خشكسالي و قحطي را بر زمين فرو نشانيد . اما جمشيد به جنگ با اهريمن پرداخت و عاقبت او را شكست داد . آنگاه خشكسالي، قحطي ونكبت را بر روي زمين از ريشه بخشكانيد و به زمين بازگشت با بازگشت ويدرختان و هر نهال و چوب خشكي سبز شدند . پس مرد م اين روز را « نوروز » خواندند و هر كس به يمن و مباركي در تشتي جو كاشت و اين رسم سبزه نشانيدن در ايام نوروز از آن زمان به امروز باقي مانده است . در خيام نامه آمده است چون از اميري جمشيد 421 سال گذشت ، جهان از او يكسره راست همي آمد .ايران و ايرانيان هم مطيع و مريد او شدند تا بفرمود گرمابه های بسيار ساختند و سيم و زر از معادن بر آوردند و ديبای ابريشمي بافتند كه آن روز ، روز اول « حمل » بود . پس جشني بر پا ساخته و نوروزش نام نهاد تا هر سال چو فروردين آيد ، آن روز را جشن گيرند . در ميان اقوام آريايي كه وارد ايران شدند ، جشن سال نو در اصل به دو شكل زير بوده است :
آرياييها در روزگاران باستاني دارای دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما شامل دو ماه و فصل گرما شامل ده ماه مي شد . ولي پس از مدتي ، تابستان داراي هفت ماه و زمستان داراي پنج ماه شد . در هر يك از اين دو فصل جشني برگزار مي كردند كه هر دو اين جشنها را آغاز سال نو تلقي مي كردند . در جشن اول كه به هنگام آغاز فصل گرما يعني به هنگامي كه گله ها را از آغل به چمنهاي سبز و خرم مي كشانيدند و از ديدن چهره گرمابخش خورشيد شاد مي شدند. جشن دوم با شروع سرما آغاز مي شد . در اين ايام گله را به آغل باز مي گرداندند و با توشه هاي اندوخته از آنها نگهداري مي كردند . بر اساس شواهد و قرا ئن ، جشن نوروز حتي به هنگام تدوين بخش كهن اوستا نيز در آغاز بهار بر پا مي شده و شايد به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نيست آن را در برج مزبور ثابت نگاه مي داشتند
عيد نوروز شش روز متوالي دوام داشت و در اين روزها ، سلاطين بار عام مي دادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتيب مي پذيرفتند و به حاضران عيدی مي دادند . در روز اول سال مردم زود از خواب برمي خواستند ، به كنار نهرها و قناتها و خود را مي شستند و به يكديگر آب مي پاشيدند و شيريني تعارف مي كردند . صبح قبل از آنكه كلامي گويند ، شكر يا عسل مي خورند و برای حفظ بدن از نا خوشي ها و بدبختي ها روغن به تن مي ماليدند.
اما نوروز ، پس از مرگ جمشيد نيز به حيات خود ادامه داد . در معنا ، نوروز ، از هجمه ها و حمله هاي يونانيان ، اعراب ، تركها ومغول ها جان به در برد . و نوروز ثابت كرد كه مهم ترين جشن فرهنگي ميليون ها ايراني است كه در درون ايران زندگي مي كنند
هفت سين
هفت سين ، هفت واژه كه با حروف « سين » شروع مي شوند نيز از سنت های جالب نوروز است . در زمان امروز ، هفت سين مشخصاً معاني استعاره اي خاص خود را دارد : سمنو ، جوانه هاي گندم كه طي مراسم خاصي پخته مي شود . سيب ، سنجد ، سير . زرتشتيان ، اوستا ، كتاب مقدس آسماني خود را در رأس سفره هفت سين قرار مي دهند . تخم مرغ های رنگين ، گلاب ، سكه ، طلا ، ماهي قرمز در آب ، آينه ، شمع و هر يك از اين موارد سمبل و نماد تولد ديگر باره بهاران است . در اساطير ايراني در ارتباط با نوروز ، جوانه ي گندم و عناب ، نشانه و سمبل زايش ديگر باره بهاران است و سبزی ، سكه ، و سركه سمبل و نماد افكار نيك ، كردار نيك ، خدا پرستي ، نيك بختي ، جاودانگي و داد و دهش است كه به باور زرتشتيان ، زرتشت پيامبر، آنها را از جمله صفات اهورا مزدا دانسته است .
به نقل از سایت : http://www.yataahoo.com/
جاری باشید،
فلسفهی آيينهای نوروزی
سر آغاز جشن ِ نوروز، روز نخست ماه فروردين (روز اورمزد) است و چون برخلاف ساير جشنها برابری نام ماه و روز را به دوش نميكشد ، بر ساير جشنهای ايران باستان برتری دارد.
در مورد پيدايی اين جشن افسانههای بسيار است ، اما آنچه به آن جنبهی راز وارگی ميبخشد ، آيينهای بسياری است كه روزهای قبل و بعد از آن انجام ميگيرد.
اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگی و درهم ريختگی آغاز ميشود ، حيرت انگيز نيست چرا كه بينظمی يكی از مظاهر آن است. ايرانيان باستان ، نا آرامی را ريشهی آرامش و پريشانی را اساس سامان ميدانستند و چه بسا كه در پارهای از مراسم نوروزی ، آنها را به عمد بوجود ميآوردند ، چنان كه در رسم باز گشت ِ مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردين) چون عقيده داشتند كه فروهرها يا ارواح درگذشتگان باز ميگردند ، افرادی با صورتكهای سياه برای تمثيل در كوچه و بازار به آمد و رفت ميپرداختند و بدينگونه فاصلهی ميان مرگ و زندگی و هست و نيست را در هم ميريختند و قانون و نظم يك ساله را محو ميكردند. باز ماندهی اين رسم ، آمدن حاجی فيروز يا آتش افروز بود كه تا چند سال پيش نيز ادامه داشت.
از ديگر آشفتگيهای ساختگی ، رسم مير نوروزی ، يعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح كسی را از طبقههای پايين برای چند روز يا چند ساعت به سلطانی بر ميگزيدند و سلطان موقت ? بر طبق قواعدی ? اگر فرمانهای بيجا صادر ميكرد ، از مقام اميری بر كنار ميشد. حافظ نيز در يكی از غزلياتش به حكومت ناپايدار مير نوروزی گوشهی چشمی دارد:
سخن در پرده ميگويم ، چو گل از غنچه بيرونای
كه بيش از چند روزی نيست حكم مير نوروزی.
خانه تكانی هم به اين نكته اشاره دارد ؛ نخست درهم ريختگی ، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زير و رو ميشد. در بعضی از نقاط ايران رسم بود كه حتا خانهها را رنگ آميزی ميكردند و اگر ميسر نميشد ، دست كم همان اتاقی كه هفت سين را در آن ميچيدند ، سفيد ميشد. اثاثيهی كهنه را به دور ميريختند و نو به جايش ميخريدند و در آن ميان شكستن كوزه را كه جايگاه آلودگيها و اندوههای يك ساله بود واجب ميدانستند. ظرفهای مسين را به رويگران ميسپردند. نقرهها را جلا ميدادند. گوشه و كنار خانه را از گرد و غبار پاك ميكردند. فرش و گليمها را غاز تيرگيهای يك ساله ميزدودند و بر آن باور بودند كه ارواح مردگان ، فروهرها (ريشهی كلمهی فروردين) در اين روزها به خانه و كاشانهی خود باز ميگردند ، اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال ميشوند و برای باز ماندگان خود دعا ميفرستند و اگر نه ، غمگين و افسرده باز ميگردند. از اين رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشك و عنبر ميسوزاندند و شمع و چراغ ميافروختند.
در بعضی نقاط ايران رسم است كه زنها شب آخرين جمعهی سال بهترين غذا را ميپختند و بر گور درگذشتگان ميپاشيدند و روز پيش از نوروز را كه همان عرفه يا علفه و يا به قولی بی بی حور باشد ، به خانهای كه در طول سال در گذشتهای داشت به پُر سه ميرفتند و دعا ميفرستادند و ميگفتند كه برای مرده عيد گرفته اند.
در گير و دار خانه تكانی و از 20 روز به روز عيد مانده سبزه سبز ميكردند. ايرانيان باستان دانهها را كه عبارت بودند از گندم ، جو ، برنج ، لوبيا ، عدس ، ارزن ، نخود ، كنجد ، باقلا ، كاجيله ، ذرت ، و ماش به شمارهی هفت- نماد هفت امشاسپند - يا دوازده ? شمارهی مقدس برجها ? در ستونهايی از خشت خام بر ميآوردند و باليدن هر يك را به فال نيك ميگرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در سال نو موجب بركت و باروری خواهد بود. خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= انديشهی نيك) ، هوخت (= گفتار نيك) و هوو.رشت (كردار نيك) سبز ميكردند و فروهر نياكان را موجب بالندگی و رشد آنها ميدانستند.
چهار شنبه سوری كه از دو كلمهی چهارشنبه ? منظور آخرين چهارشنبهی سال ? و سوری كه همان سوريك فارسی و به معنای سرخ باشد و در كل به معنای چهارشنبهی سرخ ، مقدمهی جدی جشن نوروز بود. در ايران باستان بعضی از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه و كوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوری و از چهارشنبه بازار تهيه ميكردند. بازار در اين شب چراغانی و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادمانی بود و البته خريد هركدام هم آيين خاصی را تدارك ميديد.
غروب هنگام بوتهها را به تعداد هفت يا سه (نماد سه منش نيك) روی هم ميگذاشتند و خورشيد كه به تمامی پنهان ميشد ، آن را بر ميافروختند تا آتش سر به فلك كشيده جانشين خورشيد شود. در بعضی نقاط ايران برای شگون ، وسايل دور ريختنی خانه از قبيل پتو ، لحاف و لباسهای كهنه را ميسوزاندند.
آتش ميتوانست در بيابانها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتی آتش شعله ميكشيد از رويش ميپريدندو ترانههايی كه در همهی آنها خواهش بركت و سلامت و بارآوری و پاكيزگی بود ، ميخواندند. آتش چهار شنبه سوری را خاموش نميكردند تا خودش خاكستر شود. سپس خاكسترش را كه مقدس بود كسی جمع ميكرد و بی آنكه پشت سرش را نگاه كند ، سر ِ نخستين چهار راه ميريخت. در باز گشت در پاسخ اهل خانه كه ميپرسيدند:
كيست؟"
ميگفت: "منم."
- " از كجا ميآيي؟"
- "از عروسی... "
- "چه آوردهاي؟"
- "تندرستی..."
شال اندازی از آداب چهارشنبه سوری بود. پس از مراسم آتش افروزی جوانان به بام همسايگان و خويشان ميرفتند و از روی روزنهی بالای اتاق (روزنهی بخاری) شال درازی را به درون ميانداختند. صاحب خانه ميبايست هديهای در شال بگذارد. شهريار در بند 27 منظومهی حيدر بابا به آيين شال اندازی و در بند 28 به ارتباط شال اندازی با بركت خواهی و احترام به درگذشتگان به نحوی شاعرانه اشاره دارد:
برگردان بند 27:
عيد بود و مرغ شب آواز ميخواند
ختر نامزد شده برای داماد ،
جوراب نقشين ميبافت...
و هر كس شال خود را از دريچهای آويزان ميكرد
وه... كه چه رسم زيبايی است ? رسم شال اندازی
هديه عيدی بستن به شال داماد...
برگردان بند 28
من هم گريه و زاری كردم و شالی خواستم
شالی گرفتم و فوراً بر كمر بستم
شتابان به طرف خانهی غلام (پسر خالهام) رفتم ،
و شال را آويزان كردم...
فاطمه خالهام جورابی به شال من بست
"خانم ننهام" را به ياد آورد و گريه كرد...
شهريار در توضيح اين رسم ميگويد: "در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نميبايست در مراسم عيد شركت ميكرديم ولی من بچه بودم ، با سماجت شالی گرفتم و به پشت بام دويدم."
از ديگر مراسم چهارشنبه سوری فالگوش بود و آن بيشتر مخصوص كسانی بود كه آرزويی داشتند. مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی كه نماد گذار از مشكل بود ميايستادند و كليدی را كه نماد گشايش بود ، زير پا ميگذاشتند. نيت ميكردند و به گوش ميايستادند و گفت و گوی اولين رهگذران را پاسخ نيت خود ميدانستند. آنها در واقع از فروهرها ميخواستند كه بستگی كارشان را با كليدی كه زير پا داشتند ، بگشايند.
قاشق زنی هم تمثيلی بود از پذيرايی از فروهرها... زيرا كه قاشق و ظرف مسين نشانهی خوراك و خوردن بود.
ايرانيان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون ميگذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيدهی آسمانی پذيرايی كنند و چون فروهرها پنهان و غير محسوس اند ، كسانی هم كه برای قاشق زنی ميرفتند ، سعی ميكردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر ميدانستند ، دريافتشان را خوش يُمن ميپنداشتند.
اما اصيل ترين پيك نوروزی سفرهی هفت سين بود كه به شمارهی هفت امشاسپند از عدد هفت مايه ميگرفت. دكتر بهرام فره وشی در جهان فروری مبنای هفت سين را چيدن هفت سينی يا هفت قاب بر خوان نوروزی ميداند كه به آن هفت سينی ميگفتند و بعدها با حذف (يای) نسنت به صورت هفت سين در آمد. او عقيده دارد كه هنوز هم در بعضی از روستاهای ايران اين سفره را ، سفرهی هفت سينی ميگويند. چيزهای روی سفره عبارت بود از آب و سبزه ، نماد روشنايی و افزونی ، آتشدان ، نماد پايداری نور و گرما كه بعدها به شمع و چراغ مبدل شد ، شير نماد نوزايی و رستاخيز و تولد دوباره ، تخم مرغ نماد نژاد و نطفه ، آيينه نماد شفافيت و صفا ، سنجد نماد دلدادگی و زايش و باروری ، سيب نماد رازوارگی عشق ، انار نماد تقدس ، سكههای تازه ضرب نماد بركت و دارندگی ، ماهی نماد برج سپری شدهی اسفند ، حوت (= ماهی) ، نارنج نماد گوی زمين ، گل بيد مشك كه گل ويژهی اسفند ماه است ، نماد امشاسپند سپندار مز و گلاب كه باز ماندهی رسم آبريزان يا آبپاشان است ( بر مبنای اشارهی ابو ريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است ، به دود و خاكستر آن آلوده ميشود و لذا آب پاشيدن به يكد يگر نماد پاكيزگی از آن آلايش است. ) نان پخته شده از هفت حبوب ، خرما ، پنير ، شكر ، بَرسَم (= شاخههايی از درخت مقدس انار ، بيد ، زيتون ، انجير در دستههای سه ، هفت يا دوازده تايی) و كتاب مقدس.
بعضی از مؤمنان مسلمان نوروز را مقارن با روز آغاز خلافت علی عليه السلام ميدانستند چنانكههاتف اصفهانی ميگويد:
نسيم صبح عنبر بيز شد ، بر تودهی غبرا
زمين سبز نسرين خيز شد چون گنبد خضرا
همايون روز نوروز است امروز و به فيروزی
بر اورنگ خـلافت كـرده شـــاه لافـتی مأوا
بد نيست اشاره شود كه در زمان شاهی ِ فتحعليشاه قاجار و به فرمان او دستور داده بودند كه شاعران به جای مدح ، حقيقت گويی كنند. شاعری با تكيه بر اين فرمان شعر زير را سرود و آن را در حضور شاه خواند و صلهی قابل توجهی هم دريافت نمود
مگر دارا و يا خسـرو سـت اين شـاه بدين جـاه و بدين جـاه و بدين جـاه
ز كيخـسرو بســی افـتاده او پـيش بدين ريش و بدين ريش و بدين ريش
ز جاهش مُلك كيخسرو خراب است ز ريشـش ريشهی ايــران در آب است
در پايان با آرزوی سالی خجسته با ترجمهی شعری از ابونواس شاعر اهوازی نوشتار را به انجام ميبريم:
مگر نميبينی كه ؛
خورشيد به برج بره
اندر شده
و اندازهی زمانه برابر گرديده؟
مگر نميبينی كه ؛
مرغان پس از زبان گرفتگی
به آواز خوانی پرداختهاند؟
مگر نميبينی كه ؛
زمين از پارچههای رنگين گياهان
جامه بر تن كرده؟
پس بر نوشدن زمانه
شاد كام ميباش...
نوروز به عنوان آیینی سنتی زمینه اتحاد و وفاق جمعی را در طول تاریخ برای ایرانیان فراهم کرده است. حمید بقایی با بیان این مطلب درباره مراسم ثبت ملی نوروز، گفت: ثبت ملی نوروز از ابتدای سال جاری با جدیت از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مطرح بود.
به همین دلیل کارها و تشریفات اداری این اقدام در طول سال جاری انجام شد و خوشبختانه قرار است که نوروز به عنوان آیینی سنتی با حضور رئیس جمهور ثبت ملی شود.
وی افزود: ثبت ملی مقدمهای برای ثبت جهانی است.
امیدوارم با تکمیل پرونده ثبت جهانی با همکاری کشورهای حوزه نوروز، این آیین سنتی و دیرینه ایرانیان ثبت جهانی شود.
بقایی با بیان اینکه قرار است در مراسم ثبت ملی نوروز سفرای تمامی کشورها به ویژه کشورهای فارسی زبان حضور یابند، خاطرنشان کرد: فلسفه نوروز حرکت به سمت جمع شدن و اتحاد است. چنین مراسم هایی کمتر در طول تاریخ به این شکل و در این ابعاد وجود داشته است.
به گفته قائم مقام سازمان میراث فرهنگی، آیین نوروز حتی بعد از ورود اسلام به ایران همچنان مورد توجه بوده است
این موضوع نشان میدهد که وجه معنوی نوروز بر سایر وجوح آن برتری داشته زیرا این آیین مورد توجه مسلمانان نیز قرار گرفته است.
بقایی تأکید کرد: نوروز به عنوان آیینی سنتی زمینه اتحاد و وفاق جمعی را در طول تاریخ برای ایرانیان فراهم کرده است. بنابراین ثبت ملی چنین آیینی که نشان دهنده روحیه جمعی ایرانیان است ضروری و ارزشمند است.
بخش اعظمی از «نوروزخوانی ها» در گذشته به مدح پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) اختصاص داشته و در حال حاضر نیز این اشعار با ستایش رسول خدا آغاز و با مدح سایر ائمه (ع) پایان می یابد. محمد جعفری قنواتی؛ پژوهشگر فرهنگ عامه و شفاهی؛ در گفتگو با خبرگزاری قرآنی با توجه به تأثیر دین اسلام در فرهنگ و ادبیات شفاهی نوروز بیان كرد: «در بسیاری از نقاط ایران هنوز هم پیك های نوروزی وجود دارد كه یكی از آن ها نوروز خوان ها هستند و یكی از شیوه های مهم نوروزخوانی در گذشته این بوده است به ترتیب پس از نام خداوند، نام پیامبر (ص) و سپس هر یك از اهل بیت (ع) در این اشعار ذكر می شود.» قنواتی افزود: «نوروز یك آیین بسیار كهن است و قدمت آن به پیش از تاریخ، اسلام می رسد و به گفته بسیاری از پژوهشگران قبل از آریایی ها، آیین نوروز بوده و نخستین بار كوروش در قرن ششم پیش از میلاد نوروز را رسمیت بخشیده است.
نوروز فراتر از هر آیین و اعتقادی بوده است و دیگر اقوامی كه به ایران آمدند نوروز را پذیرفتند و دین زرتشت هم نوروز را دفع نكرد؛ بلكه آن را جذب كرد و به آن احترام گذاشت.» این نویسنده با اشاره به تأثیرات آیین اسلام در ادبیات شفاهی نوروز تصریح كرد: «پس از این كه ایرانیان دین زرتشت را پذیرفتند یكی از نمودهای آن این بود كه كتاب زرتشتیان یعنی اوستا را بر روی سفره های تحویل سال خود قرار دادند و پس از پذیرفتن اسلام بسیاری از اعتقادات این دین با مراسم نوروز آمیخته شد. دین اسلام نیز یك برخورد مدارا آمیز با نوروز داشت و نه تنها با مبانی اسلام در تناقض نبود، بلكه در پرورش آن هم سهیم بود.» جعفری قنواتی با اشاره به تغییراتی كه دین اسلام بر ادبیات شفاهی نوروز ایجاد كرد افزود: «پس از این كه ایرانی ها به دین اسلام روی آوردند تغییرات زیادی در آیین های نوروزی شكل گرفت و ایرانی ها بر روی سفره های هفت سین قرآن، مهر و جانماز گذاشتند و بسیاری از شیعیان ایران نیز بر این اعتقادند كه روزغدیرخم مصادف با نوروز بوده است.» وی یكی از تأثیرات اسلام بر آیین های نوروزی را خواندن دعای تحویل سال دانست و بیان كرد: «تمام تعبیرات و واژه های دعای یا مقلب القلوب والابصار از قرآن و احادیث مختلف شكل گرفته است.»
"اسفندیار رحیم مشایی" معاون رییس جمهوری و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری كشور دیروز چهارشنبه برگزاری جشنی ویژه به مناسبت تحویل سال نو را در تخت جمشید تكذیب كرد اما در عین حال گفت كه ما از این محل، پخش زنده اینترنتی خواهیم داشت.
وی امروز چهارشنبه در حاشیه نشست هیات دولت به خبرگزاری فارس گفت: اخبار مربوط به برگزاری مراسمی خاص سال نو در تخت جمشید از سوی این سازمان به هیچ عنوان صحت ندارد و سازمان میراث فرهنگی چنین اقدامی نخواهد كرد.
رحیم مشایی حتی تهدید كرد كه سازمان متبوعش از كسانی كه چنین اخبار كذبی را منتشر ساخته اند، شكایت می كند.
با این وجود، در ادامه خبر كوتاهی كه فارس از اظهارات مشایی مخابره كرده، به نقل از وی آمده است:"ما بر اساس برنامهریزی پخش اینترنتی از اماكن مختلفی چون شهرهای مقدس كربلا، مشهد، شهر ری و اماكنی چون شاهچراغ و تخت جمشید را خواهیم داشت."
برخی منابع خبری در روزهای اخیر گزارش داده بودند كه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، «تخت جمشید» را به عنوان یكی از مكانهای برگزاری مراسم تحوبل سال نو انتخاب كرده و برنامههای متنوعی نیز در این مكان برگزار خواهد كرد.
این منابع در این زمینه اظهاراتی را از بقایی، قائممقام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نقل كرده و نوشته بودند كه او گفته است:سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در ایام نوروز برگزاری هم زمان جشن تحویل سال در چند نقطه تاریخی ایران را در دستور كار خود دارد.
به گفته منابع یادشده، بقایی تخت جمشید را یكی از نقاط تعیین شده برای برپایی جشن تحویل سال ۸۷ اعلام و اضافه كرده است: «لحظه تحویل سال را در سه نقطه كشور از جمله تخت جمشید، جشن خواهیم گرفت كه طبق هماهنگیهایی كه صورت میگیرد مراسم تحویل سال از این مكان به طور مستقیم برای ایرانیان خارج از كشور بر روی اینترنت پخش خواهد شد».
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی هشت سال پیش در اولین روز آغاز سال ۱۳۷۸ در جمع دههاهزارتن از زائران بارگاه ملكوتی امام هشتم (ع)، جشن نوروز در تخت جمشید را "اشتباه و ندانم كاری" توصیف و تصریح كرده بودند:"... یك نفر هم پیدا میشود كه از سرِ اشتباه و ندانمكاری، به جای مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوی، تخت جمشید را زنده میكند! البته تخت جمشید، یك اثر معماری است؛ انسان، اثر معماری را تحسین میكند و چون متعلّق به ما و مال ایرانیهاست، به آن افتخار هم میكند؛ اما این غیر از آن است كه ما دلها و ذهنها و جانهای مردم را متوجّه به نقطهای كنیم كه در آن خبری از معنویت نیست، بلكه نشانه طاغوتیگری است! در همان ساختمانها كه امروز بعد از گذشت یكی دو هزار سال، ویران است، زمانی به مناسبت همین روز نوروز، خدا میداند كه چقدر بیگناه، در مقابل تخت طاغوتهای زمان به قتل میرسیدند و چقدر دلها ناكام میشدند! این افتخاری ندارد."
● داربستهای مقبره كوروش باز می شود
در همین حال، "محمدحسن طالبیان" مدیر پایگاه پژوهشی پارسه ـ پاسارگاد از باز كردن داربستهای
مقبره كوروش در پاسارگاد در ایام نوروز خبر داد.
طالبیان در گفتگو با ایسنا در باره اقداماتی كه به مناسبت نوروز در این مجموعه انجام میشود، گفت:" ما تلاش میكنیم با ایجاد یك سالن، برای بازدیدكنندگان، تخت جمشید (پارسه) و منظر فرهنگی پارسه ـ پاسارگاد را معرفی كنیم. همچنین از بخشهای مختلف مانند بانك و پست برای امانات مردم و ارایه تسهیلات استفاده خواهیم كرد."
وی با اشاره به افزایش تعداد راهنمایان زنده در تخت جمشید (پارسه) افزود: افرادی در اینباره آموزش دیدهاند و با لباسهای مخصوص در مجموعه به فعالیت خواهند پرداخت. البته از لحاظ وسایل امنیتی مانند دوربین، همچنان وضعیت گذشته را داریم و فقط تعداد افراد محافظ در بخش مردمی و یگان نسبت به گذشته افزایش پیدا كرده است.
به گفته طالبیان، امسال بخش دیگری از مسیر بازدیدكنندگان برای جلوگیری از فرسایش، با چوب حفاظت میشود. همچنین در ایام نوروز، نمایشگاههایی مانند نمایشگاه عكس، تمبر یا نمایشگاه آثاری از كسانی كه در ارتباط با آثار باستانی مانند خط میخی كار كردهاند، برپا خواهد بود.
مدیر پایگاه پارسه با بیان اینكه اقلامی اطلاعاتی درباره مجموعه برای نوروز تدارك دیده شدهاند، اظهار داشت: برخی قسمتهای مجموعه كه در آنها كار مرمتی را نمیتوان انجام داد، آماده بازدید گردشگران خواهد بود. همچنین با حضور استادكاران تلاش میشود چند كارگاه مرمتی را برای نمایش باز بگذاریم.
وی افزود: پاسارگاد نیز علاوه بر ایجاد خدمات رفاهی، سرویسهای بهداشتی و رستوران، با باز شدن داربستهای مقبرهی كوروش آماده بازدید علاقهمندان خواهد بود.
جشن نوروز در تخت جمشید
نقل است در نوروز، جامی پر از حلوا برای پیغمبر هدیه آوردند.
آن حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: امروز، روز نوروز است.
پرسیدند: نوروز چیست؟ گفتند: عید بزرگ ایرانیان است. فرمود: آری. در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد.
پرسیدند: عسكره چیست؟ فرمود: عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ، ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند و سپس آنان را زنده كرد و ابرها را امر فرمود كه به آنان ببارد.
ازاینروست كه پاشیدن آب در این روز رسم شد. پس از آن حلوا تناول و بقیه را میان یاران خود قسمت كرد و گفت: كاش هر روزی برای ما نوروز بود. سال در فرس باستان از كلمه «سرد» مشتق شده و به همین دلیل سال را با فصل سرد شروع میكردند.
نوروز، بزرگترین جشن ملی مردم ایران به شمار میرود. این روز در واقع آغاز نوزایی طبیعت و بشارت زنده شدن دوباره مردگان است. برگزاری جشنهای آغاز سال نو بسیار قدیمی و كهن بوده و در هر دوره، اندكی از شاخ و برگ آن زده شده و درخت كهنسال نوروز بار دیگر منعطف با زمانه، رشد و نمو دیگری یافته است و امروزه نه تنها رسمی كهن كه رسمی دینی نیز به شمار میرود كه به نوزایی و بازگشت اشاره دارد.
در گذشته، سال در میان ایرانیان به ۲ بخش تابستان و زمستان تقسیم میشد كه به تابستان «همه» و به زمستان «زینه» میگفتند. تابستان از آغاز بهار و فروردین آغاز و تا پایان مهرماه ادامه داشت كه در واقع ۷ ماه به اضافه فروردین بود. ۶ ماه بعد نیز كه از آغاز آبان شروع میشد، تا پایان اسفند و پنجه بزرگ ادامه پیدا میكرد.
زرتشتیان آغاز سال را با قرار گرفتن برج حمل در آفتاب و اعتدال بهاری شروع میكردند و مهرگان را به عنوان جشنی برای ۶ ماه پایان سال برپا میداشتند.
سلمان فارسی میگوید: «ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو بر ایام دیگر، مانند برتری یاقوت و زبرجد است به جواهر دیگر.»
ایرانیان باستان سال نو را با انجام مراسم دینی آغاز میكردند و نوروز برای آنها مقدس بود و به این دلیل جشنها و رسوم بازمانده از جشن نوروز را نباید تنها برای شادی و جشن ظاهری دانست و ریشه آن را باید در رسوم و عقاید دینی آنها بازجست.
جشنهای نوروزی در ایران پس از ورود اسلام نیز با آیینهای دین شریف درهم آمیخت و ضمن حفظ ریشهها، شاخ و برگهای تازه یافت.
شاید به دلیل روحانی بودن جشنهای نوروزی بود كه پیامبر اكرمص و امامان معصومع همگی به بزرگی از نوروز ایرانیان یاد كرده و بر تداوم آن پای میفشارند.
معلی بن خنیس به نقل از امام جعفر صادقع میگوید: «گفتم ای سید من! فدای تو شوم. نمیآموزی به من نام روزها را به زبان فارسی؟»
جواب فرمود: «آنها روزی چند قدیم از ماههای قدیمند كه هر ماهی ۳۰ روز است و زیاد و كم ندارد.
آنگاه افزود: اول از هر ماه هرمزد نام دارد كه نامی است از نامهای خدای تعالی. در این روز آدم علیهالسلام آفریده شد. فارسیان میگویند این روز جهت آشامیدن مفرحات و خوشحالی كردن خوب است و ما میگوییم روزی است مبارك و روز سرور و خرمی است...»
جشنهای باستانی نوروزی مانند سبزه به آب دادن یا نذر و نیاز برای مردگان نیز نشانی از نوزایی است كه همچنان برگزار میشود و نوروز را دوچندان ارزشمند و ماندگار میكند.
● آیینهای نوروزی
تردیدی نیست گردآوری تمامی آیینها و رسوم مربوط به بزرگترین جشن ملی ایرانیان، همان اندازه غیرممكن است كه سر زدن به تمامی دوستان و آشنایان در این روزها. با این حال تا جایی كه امكان باشد با چنین آیینهایی به شما سر میزنیم و عید را تبریك میگوییم؛ باشد كه هر روزتان نوروز باشد.
● حكومت زنان در نوروز
در روستای بیمرغ نزدیك گناباد (از توابع خراسان شمالی) از روز نهم فروردین تا سیزدهبدر، اختیار روستا به دست زنان میافتد و هیچ مردی حق ندارد از خانه خارج شود و اگر خارج شود، زنان او را تنبیه میكنند. اداره این روستا در این روزها به اختیار زنان است. زنان اغلب روز را در خارج از خانه میگذرانند. اسب سوار میشوند. میتازند و از روز سیزدهبدر دوباره به خانه برمیگردند و باز همان زن تسلیم و سر به زیر میشوند.
● نوروزیخوان (نوروز سلطان)
یكی دیگر از مراسمی كه در مناطق مختلف گیلان و مازندران و الموت و طالقان در روزهای پیش از نوروز مشاهده میشد، حضور نوروزیخوانها بود. نوروزیخوانها ۲ گونه شعری میخواندند؛ عدهای شعری مذهبی میخواندند و در واقع امامخوانی میكردند و برخی نیز شعری نوروزی و ملی برای مردم میخواندند. به نظر میرسد این آیین پیش از اسلام، جدا از بشارت رسیدن نوروز، مدح امیران و مردمان گشادهدست نیز بوده است.
نوروزیخوانها میخواندند:
مژده دهید ای دوستان
گل در گلستان آمده
فصل بهاران آمده
نوروز سلطان آمده
آبپاشی در اول نوروز
مهدی محیالدین بناب، استاد بازنشسته دانشگاه برایمان میگوید: مسجد بزرگی به نام مهرآباد در بناب هست. این مسجد سنگنوشتهای دارد كه رویش نوشته شده: بُنی هذه المسجد الشریف فی زمن السلطان العادل المرشد الكامل الشاه الطهماسب الصفوی الحسینی و بناها عالیه خانم بنت منصور بگ فی سنه احدی و خمسین و تسع مائه
روز عید نوروز مردم در مسجد مهرآباد جمع میشدند. پدرم و عمویم كه هر دو روحانی بودند، با آب زعفران دعا مینوشتند و این دعاها را به مردم میدادند. یك دعای دیگری هم مینوشتند و به تشت خیلی بزرگی میزدند كه ده پانزده نفری میشد آن را بلند كرد. این تشت را هر سال پر از آب میكردند و به مجرد این كه سال تحویل میشد، مردم میآمدند و هر كدام كاسه یا گلابدانی پر میكردند و به عنوان تبرك میبردند.
آب را تا در خانهشان میبردند و به همه جا میپاشیدند تا ارواح خبیثه و جن و شیاطین وارد خانه نشوند.
هفت یا هشت سال بیشتر نداشتم كه یك بار دیدم عمویم دارد دعایی مینویسد كه شبیه دعاهای عربی نیست. دعا این بود: «به نام نامی ایرج و به نام بینوا فریدون.» برایم عجیب بود كه این چه دعایی است! پدرم كه روحانی متعصبی بود، به عمویم گفت: «اینها چیه مینویسی؟» او جواب داد: «از قدیم، اینها را مینوشتیم.» پدرم گفت: «بنویسید بسمالله» .
احتمالا آنچه عمویم مینوشت، از دوران زرتشت در آذربایجان باقی مانده بود. عمویم با این كه آخوند بود، این را مینوشت و به همان آب میزد یا به مردم میداد كه ببرند.
● مرغانه جنگ (بازی با تخممرغ) در گیلان
مرغانه جنگ دو طرف داشت و ممكن بود به دو گونه: تكی (تك به تك) و رجی (چندتایی) بازی شود. در این بازی، نوك تیز تخممرغ (سر) و انتهای پهن آن (ته) نامیده میشد. مرغانه جنگ به صورت سر به سر، ته به ته و گاه با توافق طرفین سر به ته و ته به سر انجام میپذیرد. در شروع بازی، یكی از طرفین تخممرغ خود را در حلقه تنگ بین شست و انگشت به گونهای كه نوك تیز آن به طرف بالا باشد، قرار داده و طرف مقابل سر تیز تخممرغ خود را بر آن ضربه وارد میكند. هر تخممرغ كه میشكست، صاحبش بازنده محسوب شده و باید ته تخممرغ خود را برای ضربهپذیری در اختیار حریف قرار دهد. تخممرغبازهای حرفهای بعضا ترفندهایی برای برنده شدن به كار میبرند. از جمله یك تخممرغ را با سوزن سوراخ و مایع داخل آن را خالی میكنند و با پر كردن مواد شیمیایی چسبنده یا سقز، استحكام بدنه تخممرغ را افزایش میدهند.
برخی نیز از تخممرغهای دوزرده كه از ضخامت و استحكام بیشتری برخوردار است و در مرغانه جنگ كاربرد بیشتری دارد، استفاده میكنند تا شانس برنده شدن خود را افزایش دهند. گاه هنگام بازی بومی مرغانه جنگ، طرفین بازی تخممرغ یكدیگر را محك میزنند كه اصطلاحا در زبان گیلكی شرق گیلان به آن «چیشتن» (چشیدن) میگویند. روش چشیدن كه برای تشخیص مقاومت تخممرغ حریف انجام میشود، به وسیله ضربه زدن دو سر آن تخممرغ به دندانهای پیشین انجام میشود. بدین ترتیب حریف مرغانه جنگ از صدای زیر و بم تخممرغ، متوجه استحكام آن میشود و سپس بنا به تشخیص صورتهای مختلف بازی سر به سر، سر به ته و... را انتخاب میكند.