بخشی از مقاله
چکیده
مثنوی »گل و نوروز«، اثر خواجوی کرمانی، از جمله آثار غنایی مهم با ویژگیهای بارز روایی، راه را برای نظریههای ادبی متأخر، آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی 1895 - م. - ، میتواند یکی از شیوههای تحلیل و طبقهبندی ریختشناسی ادبیات داستانی فارسی باشد. نوشته حاضر با بهره گرفتن از شیوه پراپ، که اساسش را بر پایه کنش شخصیتها گمارده است به تحلیل قصه گل و نوروز میپردازد. تطبیق قصه با این نظریه، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است که نشانگر این اهمیت است که چه میزان جابجایی و کنشهای اشخاص قصه با خویشکاریهای ارائه شده روش پراپ هماهنگ است. 25 خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این قصه، نشاندهنده و گواه این مدعا است. خویشکاریهای مبارزه، پیروزی و حل کار دشوار، عناصر جداییناپذیر و تکرارشونده قصه هستند که بین 7 شخصیت اصلی تقسیم شده است و روند عبور از آرامش به اوج فاجعه با بسط قصه از طریق هر دو عملکرد - مبارزه پیروزی - و - کار دشوار حل کار دشوار - را طی می-کنند.
کلیدواژهها: ریختشناسی، نظریه پراپ، قصه گل و نوروز.
مقدمه
کاوش در بستر قصهها، دستاوردی را برای مطالعه ارتباطات متقابل فراهم میآورد. از این منظر تطبیق یا مقایسه منبعی سرشار از منابع معرفت بشری است؛ انسان در بررسیهای مختلف و متنوع فرد مقایسه و تطبیق را راهی برای دستیابی به حقایق اصیل مربوط به حوزههای پژوهش خود برگزیده است. از محورهای بنیادی مطالعات ادبی امروز، مطالعه متون ادبی کهن از دیدگاه نظریهپردازان متأخر است که مایه پویایی این متون میگردد. یکی از مواردی که امروزه پژوهشگران به آن میپردازند ساختار متون ادبی است،ساختار یعنی نظام؛ در هر نظام همه اجزا در ارتباط با یکدیگر و کارکرد هر جزء وابسته به کل نظام است؛ کل نظام بدون درک کارکرد اجزا قابل درک نیست پس ساختارگرایی - Structuralism - را میتوان یک شیوه درک و توضیح دانست - گلدمن، - 9 :1369 و به این خاطر است که پراپ عقیده دارد که: در چند دهه گذشته هیچ گرایشی نظری به اندازه نظریه اصالت ساخت وساختارگرایی در علوم انسانی و علوم اجتماعی تأثیر نداشته است« - پراپ، 1368، هفت - پژوهشهای متعدد و مختلفی از طرق گوناگون به بررسی و ردهبندی مقدماتی عامیانه و روایتهای آن پرداخته است از جمله گردآوری قصههای عامیانه توسط برادران گریم و دیگر؛ یکی از معروفترین این روشها، روش آنتی آرند صاحب نظر فلاندی، - Anti Arnd - را می توان برشمرد - ستاری، - 172 :1391 اما پژوهشی که تمام پرداختهای قبلی پژوهشگران را تحتالشعاع قرار داد نظریه فرمالیست روسی-ولادیمیر پراپ - Veladimir Proopp - ، با عنوان »ریختشناسی« بود.
پراپ در کتاب »ریختشناسی حکایت1928 - «م - که با عنوان »ریختشناسی قصههای عامیانه «، ترجمه و چاپ گردید، با تجزیه و تحلیل ساختارگرایانه دوره جدیدی در بررسی قصههای عامیانه در جهان پایهریزی نمود.پراپ اصطلاح ریختشناسی را به معنای توصیف حکایت بر اساس واحدهای تشکیلدهنده آن و مناسبات این واحدها با یکدیگر و با کل حکایت به کار میبرد و به یک نظام خویشاوند در آنها دست یافت. سپس روایت قصهها را در سی و یک کارکرد - خویشکاری - ، ساختارشناسی کرد و جریان قصهها را در قالب یا شخصیت تعریف کرد.دامنه تحقیق حاضر قصه »گل و نوروز« از مثنویهای غنایی خواجوی کرمانی - قرن 8 ه. - است که سفر قهرمانی »نوروز« شاهزاده ایرانی با عشق »گل« دختر قیصر روم گره میخورد.
پرسش بنیادین جستار حاضر نشان دادن همگونی و ناهمگونیهای سیر مراحل الگوی ریختشناسی پراپ بر قصه برگزیده است و این که تا چه اندازه مدل پیشنهادی میتواند پاسخگوی مراحل سیر روایی و ساختاری قصه مزبور باشد و در راستای پاسخگویی به این پرسش، نگارنده می کوشد تا نشان دهد که آثار ادبی فارسی بر اساس این الگو با وجود برخی شباهت ها و تفاوتها قابلیت بررسی تطبیقی را داراست.هدف و ضرورت این نوع پژوهش شناساندن نظام ساختاری سنتی ادبیات است و از سوی دیگر نشان میدهد که آثار ادبی فارسی در عین غنای مفهومی از طرح، برنامه و انسجام و بر پایه و زیربنای نظری و نظاممندی استوار است.این نوشتار با بررسی ساختار صوری روایت گل و نوروز خواجوی کرمانی الگوی پژوهشی پراپ را در یک متن غنایی کهن فارسی آزموده است؛ ابتدا خلاصه قصه همراه با شواهد شعری آن با دسته بندی 5 گانه حرکت هدفمند ارایه شده است. سپس ترکیب قصه، نمودارنماها و شخصیتها، نمودار حرکت قصه و در نهایت ساختار کلی حکایت ارایه شده است.
پیشینه پژوهش
پراپ این روش را درباره قصه پریان روسی آزمود اما تحقیقات نشان داده است که این شیوه قابل تعمیم بر قصههای همه اقوام وملتهاست از جمله قصههای ایرانی چنان که گستره متعدد پژوهش های محققان با این روش،مستندی بر این تطابق است، اما در میان گستره پیشینه این نوع پژوهش، تا کنون جستاری که قصه »گل و نوروز« اثر خواجوی کرمانی را مطابق این ساختار مورد تحلیل و بررسی قرار دهد نگاشته نشده است اما این شیوه و چگونگی انطباق آن بر سایر قصههای ادب فارسی بسیار مورد توجه قرار گرفته است از جمله »تحلیل ریختشناسی قصه سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ« ابراهیم استاجی و سعید رمشکی - - 1392؛ »بررسی و نقد توالی خویشکاریهای قهرمان در نظریه ریختشناسی پراپ با تکیه بر ریختشناسی قصه از شاهنامه« خاور قربانی - - 1390، »بررسی و تحلیل ساختار روایی هفتخان رستم« علیرضا نبی لو - - 1390؛ »شکلشناسی سه داستان از گرشاسبنامه بر بنیاد نظریه پراپ« فاطمه کوپا و نوشین رفیعی - - 1389، »ریختشناسی قصه جنگ مازندران، بهرام جلالیپور - - 1379، »ریخت شناسی داستان های فرج بعد از شدت« عصمت اسماعیلی و نیره نبی زاده - - 1388، »ریخت شناسی تطبیقی مقامه های فارسی و عربی« فائزه یوسف آبادی و همکاران - - 1393، این پژوهش ها علاوه بر این که همگونی هاوناهمگونی های ساختار روایی اساطیر، قصه های پهلوانی و قصه های عاشقانه نظم و نثر ادبیات فارسی را بررسی می کند نشان دهنده انسجام، ساختار هدفمند روایی، حرکت،خویشکاری ها و شخصیت های قصه، به ویژه قهرمان در قصه ها است.
روش پژوهش
این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه مرور متون و اسناد کتابخانهای انجام شده است. مطالب مرتبط با این موضوع از میان منابع معتبر استخراج و با استفاده از این مطالب، به عنوان ادبیات پژوهش، معیارهایی برای توصیف، تحلیل و تطبیق به شیوه ریختشناسی پراپ در بررسی ساختار و روایت قصه پرداخته است.
چارچوب نظری پژوهش
ولادیمیر پراپ - 1895م - بیشترین تلاش خود را صرف پژوهش و تحقیق در فلکلورها نمود، در سال 1928 کتاب ریختشناسی قصههای پریان را منتشر کرد و آرا و نظریات خود را در آن بیان نمود. پراپ کارش را با طبقهبندی قصههای عامیانه روسی آغاز کرد او عناصر ثابت و متغیر قصهها را بررسی نمود و دریافت که با وجود شخصیتهای متغیر در قصهها، کارکردهای آنها ثابت و محدود است. او کارکرد را چنین توصیف میکند »عمل یک شخصیت که بر حسب میران اهمیت آن در پیشبرد کنش تعریف میشود« - اسکولز، . - 96 :1383 علاوه بر ثابت و محدود بودن کارکردها، او معتقد است، توالی کارکردها همیشه یکسان است و همه قصههای عامیانه از لحاظ ساختار به یک نوع متعلق هستند. او تعداد کارکردها را به سی و یک مورد محدود میکند و معتقد است در هر قصه تعدادی از این کارکردها آورده میشود.
این سی و یک کارکرد در مراتب کلیتری قرار میگیرند که شامل مراحل تدارک، پیدایش گرفتاری، جا به جایی، مبارزه، بازگشت و شناسایی است. هر روایت ممکن است این سه وضعیتآغازی، میانی و پایانی را در خود داشته باشد، معمولاً وضعیت آغازی با تعادل و آرامش همراه است و با پیش رفتن حوادث، روایت وارد مرحله پایانی میشود، دراین مرحله تعادل به هم میخورد و غالباً با دخالت شریر، تشویق و بحران در روایت به وجدمیآید، سپس با ورود قهرمان این بحران و عدم تعادل به پایان میرسد و روایت وارد مرحله پایانی شده و تعادل و آرامش به حالت آغازین برمیگردد.این کارکردها با نشانههای مشخصی فرمولنویسی میشوند و میتوان ساختار و بن مایه قصه را با آن خلاصه کرد و الگویی به دست داد تا بتوان قصههای متعددی را با آن بررسی و مقایسه نمود.
این نگرش پراپ علاوه بر قصههای عامیانه، سایر قصهها را نیز در برمیگیرد و هر نوع روایتی را میتوان از نظرگاه او بررسی کرد. این شیوه در انواع مختلف ادبی نظیر قصهها، روایتها، امثال و... امکان ورود دارد؛ زیرا بامشخص شدن کوچکترین واحد ساختاری، نحوه ترکیب، انسجام و روابط متقابل آنها میتوان به شناخت ساختار دست زد، آن چنان که پراپ در قصهای پریان روسی به کار گرفت. » پراپ کوچکترین جزء سازای قصههای پریان را خویشکاری - function - مینامد و خویشکاری را به عمل و کار یک شخصیت از نقطهنظر اهمیتش در پیشبرد قصه تعریف میکند« - پراپ، :1386هشت - .پراپ هر خویشکاری را با یک علامت اختصاری و با یک کلمه معرف مشخص میکند:
صحنه آغازین - - ، غیبت - - ، نهی - - ، نقض نهی - - ، خبرگیری - - ، خبردهی - - ، فریبکاری - - ، شرارت - - A، میانجی گری - - B، مقابله آغازین - - c، عزیمت - - ، نخستین خویشکاری بخشنده - - D، واکنش قهرمان - - €، دریافت شیء جادو - - F، انتقال - - G، کشمکش - - H، داغ گذاشتن - - j، پیروزی - - I، رفع مشکل - - K، قهرمان باز میگردد - - ، تعقیب - - pr، رهایی - - ₨، ناشناخته - - O، ادعاهای بیپایه - - L، کار دشوار - - Ϻ، حل کار دشوار - - N ، شناخته شدن - - Q، رسوایی - - €X، تغییر شکل - - T، مجازات - - U، عروسی - - W، صورتهای نامشخص - - X، - پراپ، - 273 :1386
قصه گل و نوروز
چنان که در مقدمه اشاره شد قصه »گل و نوروز« برای بررسی ریختشناسانه، گزینش شده است این مثنوی غنایی عاشقانه با 5302 بیت، در بحر هزج مسدس محذوف یا مقصور - 742 ه.ق - برای نظیرهسازی در برابر خسرو شیرین نظامی، توسط کمال الدین ابوعطا محمود بن علی بن محمود کرمانی، ملقب به »نخلبند شعرا« و متخلص به »خواجو679 - « ه. - ، سروده شده است. این بخش ضمن روایت قصه گل و نوروز، به بررسی ساختار قصه می پردازد تا همگونی ها و ناهمگونی های آن با نظریه ساختاری پراپ تعیین گردد. چون اساس ردهبندی پراپ بر خویشکاریهای قهرمان است در ریختشناسی این قصه هم بیشتر بر این عنصر تأکید میشود. خویشکاریهای سی و یک گانه پراپ با توجه به روند عبور از آرامش به اوج فاجعه، چرخه خویشکاری ها وحوادث در آنها از وقوع یک مصیبت تا ترمیم به هفت کارکرد مشترک تقسیم میشوند.
ریختشناسی قصه گل و نوروز بر اساس خویشکاریهای قهرمان -1 وضعیت آغازین - تعادل اولیه قهرمان در این قصه - Аاین صحنه یک خویشکاری محسوب نمیشود، با وجود، این یک عنصر ریختشناسی بسیار مهم است - پراپ. - 60:1386 در ابتدای همه قصهها قهرمان در تعادل اولیه به سر میبرد و این صحنه به گونهای ارایه میشود که معرف اطلاعات اولیه در خصوص شخصیتها، فضا و مکان وقوع قصه است.در روزگار باستان در سرزمین خراسان شاهی صاحب مقام و حکمت، به نام »پیروز« از نسل ساسان میزیست و روز و شب ادامه نسل خود را از خداوند خواستار بود.
که شاهی بود در ملک خراسان به عهد باستان از نسل ساسان... - - 125
نبودی از خدای بیمثالش جزین حاجت که باقی ماند آلش...