بخشی از مقاله
گرافیک در تئاتر
زمانی كه از میشل بووه (Michel Bouvet) طراح وگرافیست مشهور فرانسوی خواسته شد تا یكی از پوسترهای خود را به عنوان انتخاب اول معرفی كند، پوستری «سیاه و سفید» به اسم ارواح، را كه جهت مركز تئاتر ژمو طراحی كرده بود انتخاب كرد و در توضیح این پوستر چنین نوشت «سیاه و سفید بودن پوستر باعث میگردد تا شما همه چیز را ساده و واضح ببینید و در نظر بگیرید. در طراحی عنوان پوستر سعی كردم تا قدرت وضوح آن به قدری باشد كه در خیابان و ایستگاه مترو به راحتی خوانده شود.»
طراح فرانسوی، در توضیح پوستر خود به دو موضوع مهم و اساسی در طراحی پوستر اشاره میكند یكی سادگی و دیگری خوانا بودن نوشتار پوستر كه توسط مخاطب در كمترین زمان ممكن خوانده شود. پوسترهایی كه جهت نمایشهای در حال اجراء مجموعه تئاتر شهر به چاپ رسیده است از این دو اصل مهم طراحی پوستر فاصله گرفتهاند و صرفاً به یك ذهنیت مفهومی نمایش بیشتر نزدیك شدهاند درحالیكه پیام نمایش میتواند دستمایهای باشد جهت ساخت پوستر و زمانیكه فاكتورهای طراحی پوستر فراموش شود پوستر تئاتر به سمت داستان سرایی میرود كه این مقوله با پوستر نسبتی ندارد. پوستر نمایشی «خانه» كه به صورت تكرنگ (قهوهایی) ارائه گردیده دارای قطعی خشتی بود و طراح پوستر معنی لاتین عنوان نمایشی را لازمه كار خود دیده و تصویر دو بازیگر زن نمایش خانه به صورت مدور جای یكی از حروف لاتین را پر
كرده است. لوگوی فارسی نمایش «خانه» با لوگوی لاتین آن «لیاوت» شده است و باقی نوشتار پوستر در قسمت بالا و پایین پوستر قرار گرفته است. فكر طراح پوستر به دلیل پراكندگی عناصر پوستر در صفحه و از طرفی نوع رنگ انتخابی، چندان به چشم نمیآید و به نوعی پوستر به یك پراكندگی و شلوغی رسیده است و مخاطب از دیدن پوستر به خط بصری نائل نمیشود و پوستر در حد یك اطلاعرسانی باقی مانده است.چهار پوستر نمایشی «دن كیشوت» به دلیل سادگی تا حدودی خود را به
استانداردهای یك پوستر موفق نزدیك كرده است. فیگورهای شناخته شده «دن كیشوت» به صورت مشكی با زمینه خاكستری یك دست پوستر كه كل فضای پوستر را در برگرفته، تركیببندی منطقی دارد، اما لوگوی پوستر با رنگ سفید و حاشیه قرمز تركیب شده است، پوستر را از لحاظ تركیببندی رنگی، خنثی جلوه داده درحالیكه پوستر موفق از لحاظ رنگبندی میتواند از رنگهای درخشان استفاده كند. پوستر نمایشی «ژولیوس سزار» از فكر و ایده خوبی جهت طراحی سود جسته و نسبت به پوسترهای
گذشته طرحی نو و بدیع است. لوگوی نمایشی با توجه به تم نمایشی، دارای طراحی حروف قوی و جا افتاده از لحاظ طراحی است، اما نوع «لیاوت» مابقی نوشتار پوستر به دلیل اندازه حروف و چیدمان آن چه زیبایی لوگوی نمایشی را ندارد و كمی بزرگ جلوه میكند. بافت پوستر كه از تكرار لوگوی پوستر تشكیل شده است بیش از اندازه فضای پوستر را پوشانده و در كل فكر جالب طراح، در تركیببندی چندان محكم و هنرمندانه نیست و جذابیت بصری لازم را ندارد.پوستر نمایش «قوانین پنج قلعه» از تركیب دو رنگ قرمز و مشكی است. پوستر از لحاظ فرم و فیگورهای به كار رفته كاملاً قرینهسازی شده است و باند قرمز رنگ وسط پوستر این امر را شدید كرده است. تعداد كم
رنگ در پوستر مذكور یكی از نكات مثبت آن به شمار میرود. فیگورهای سفید بر روی زمینه مشكی به نمایان شدن فیگورها كمك شایانی كرده است اما باند قرمز وسط پوستر، اثر را كاملاً به دو قسمت مجزا تقسیم كرده است كه این اتفاق خوشایندی محسوب نمیشود. طراح بر روی «لوگوی» پوستر تعمق كرده است و به یك تركیببندی نسبتاً موفقی دست پیدا كرده است. طراحی پوستر تئاتر در ایران كماكان مشكلات خاص خود را دارد از جمله زمان كم، طراحی توسط افراد متخصص و نكتهٔ از همه مهمتر عدم شناخت بعضی از كارگردانان تئاتر، نسبت به مقوله پوستر، كه این نكته آخر حائز اهمیت بیشتری است چرا كه در یك گروه نمایشی این كارگردان است حرف آخر هر مرحله از تولید یك اثر نمایشی از جمله «پوستر تئاتر» را میزند.
گرافیک در تئاتر
ابراهیم حسینی
اشاره:
زماني كه از ميشل بووه (Michel Bouvet) طراح وگرافيست مشهور فرانسوي خواسته شد تا يكي از پوسترهاي خود را به عنوان انتخاب اول معرفي كند، پوستري «سياه و سفيد» به اسم ارواح، را كه جهت مركز تئاتر ژمو طراحي كرده بود انتخاب كرد و در توضيح اين پوستر چنين نوشت «سياه و سفيد بودن پوستر باعث ميگردد تا شما همه چيز را ساده و واضح ببينيد و در نظر بگيريد.
در طراحي عنوان پوستر سعي كردم تا قدرت وضوح آن به قدري باشد كه در خيابان و ايستگاه مترو به راحتي خوانده شود.»
طراح فرانسوي، در توضيح پوستر خود به دو موضوع مهم و اساسي در طراحي پوستر اشاره ميكند يكي سادگي و ديگري خوانا بودن نوشتار پوستر كه توسط مخاطب در كمترين زمان ممكن خوانده شود.
پوسترهايي كه جهت نمايشهاي در حال اجراء مجموعه تئاتر شهر به چاپ رسيده است از اين دو اصل مهم طراحي پوستر فاصله گرفتهاند و صرفاً به يك ذهنيت مفهومي نمايش بيشتر نزديك شدهاند درحاليكه پيام نمايش ميتواند دستمايهاي باشد جهت ساخت پوستر و زمانيكه فاكتورهاي طراحي پوستر فراموش شود پوستر تئاتر به سمت داستان سرايي ميرود كه اين مقوله با پوستر نسبتي ندارد.
پوستر نمايشي «خانه» كه به صورت تكرنگ (قهوهايي) ارائه گرديده داراي قطعي خشتي بود و طراح پوستر معني لاتين عنوان نمايشي را لازمه كار خود ديده و تصوير دو بازيگر زن نمايش خانه به صورت مدور جاي يكي از حروف لاتين را پر كرده است.
لوگوي فارسي نمايش «خانه» با لوگوي لاتين آن «لياوت» شده است و باقي نوشتار پوستر در قسمت بالا و پايين پوستر قرار گرفته است.
فكر طراح پوستر به دليل پراكندگي عناصر پوستر در صفحه و از طرفي نوع رنگ انتخابي، چندان به چشم نميآيد و به نوعي پوستر به يك پراكندگي و شلوغي رسيده است و مخاطب از ديدن پوستر به خط بصري نائل نميشود و پوستر در حد يك اطلاعرساني باقي مانده است.
چهار پوستر نمايشي «دن كيشوت» به دليل سادگي تا حدودي خود را به استانداردهاي يك پوستر موفق نزديك كرده است.
فيگورهاي شناخته شده «دن كيشوت» به صورت مشكي با زمينه خاكستري يك دست پوستر كه كل فضاي پوستر را در برگرفته، تركيببندي منطقي دارد، اما لوگوي پوستر با رنگ سفيد و حاشيه قرمز تركيب شده است، پوستر را از لحاظ تركيببندي رنگي، خنثي جلوه داده درحاليكه پوستر موفق از لحاظ رنگبندي ميتواند از رنگهاي درخشان استفاده كند.
پوستر نمايشي «ژوليوس سزار» از فكر و ايده خوبي جهت طراحي سود جسته و نسبت به پوسترهاي گذشته طرحي نو و بديع است.
لوگوي نمايشي با توجه به تم نمايشي، داراي طراحي حروف قوي و جا افتاده از لحاظ طراحي است، اما نوع «لياوت» مابقي نوشتار پوستر به دليل اندازه حروف و چيدمان آن چه زيبايي لوگوي نمايشي را ندارد و كمي بزرگ جلوه ميكند.
بافت پوستر كه از تكرار لوگوي پوستر تشكيل شده است بيش از اندازه فضاي پوستر را پوشانده و در كل فكر جالب طراح، در تركيببندي چندان محكم و هنرمندانه نيست و جذابيت بصري لازم را ندارد.
پوستر نمايش «قوانين پنج قلعه» از تركيب دو رنگ قرمز و مشكي است.
پوستر از لحاظ فرم و فيگورهاي به كار رفته كاملاً قرينهسازي شده است و باند قرمز رنگ وسط پوستر اين امر را شديد كرده است.
تعداد كم رنگ در پوستر مذكور يكي از نكات مثبت آن به شمار ميرود. فيگورهاي سفيد بر روي زمينه مشكي به نمايان شدن فيگورها كمك شاياني كرده است اما باند قرمز وسط پوستر، اثر را كاملاً به دو قسمت مجزا تقسيم كرده است كه اين اتفاق خوشايندي محسوب نميشود.
طراح بر روي «لوگوي» پوستر تعمق كرده است و به يك تركيببندي نسبتاً موفقي دست پيدا كرده است.
طراحي پوستر تئاتر در ايران كماكان مشكلات خاص خود را دارد از جمله زمان كم، طراحي توسط افراد متخصص و نكتة از همه مهمتر عدم شناخت بعضي از كارگردانان تئاتر، نسبت به مقوله پوستر، كه اين نكته آخر حائز اهميت بيشتري است چرا كه در يك گروه نمايشي اين كارگردان است حرف آخر هر مرحله از توليد يك اثر نمايشي از جمله «پوستر تئاتر» را ميزند.
راهيم حقيقى ۱۳ مهر ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. تحصيلاتش را در رشته معمارى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران تمام كرد و از همان سال هاى دانشجوئى به طراحى گرافيك پرداخت.
او علاوه بر همكارى با بسيارى از مجلات مانند تلاش، آدينه، دنياى سخن و تاليف كتاب هايى از قبيل نشانهها، بارون و هفت رنگ به طراحى صحنه فيلم و سريال هائى مانند سربداران ، سلطان و شعبان، و ساخت تيتراژ فيلم هاى سينمايى و مجموعه هاى تلويزيونى نيز پرداخته است . تيتراژ فيلم هاى شهر موش ها ، نرگس ، من ترانه پانزده سال دارم، زندان زنان و مجموعه هاى تلويزيونى شب دهم، كيف انگليسى، روزهاى به ياد ماندنى و... از ساخته هاى او هستند.
آقاى حقيقى در سال ۱۳۸۵ مجموعه اى از پوسترهاى تئاتر خود را كه بين سالهاى ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ طراحى كرده بود به صورت كتاب منتشر نمود.
شوکا صحرائى از گفتگوئى با ابراهيم حقيقى در باره اين کتاب يک گزارش مصور فرستاده است که در اين صفحه مى بينيد. متن زير از آيدين آغداشلو نيز در باره پوسترهاى تئاتر ابراهيم حقيقى است :
اصلا نمى دانستم ابراهيم حقيقى اين همه پوستر براى تئاتر كار كرده است، تا تصاوير اين مجموعه را تماشا كردم وآن وقت دانستم كه يك گرافيست حرفه اى، چه آفاق وسيعى را نشانه مى زند و چطور آرام و صبور جهان تصويرى دورانش را تعالى مى بخشد.
طراحى پوستر تئاتر كار ظريف خاصى است كه در آن طراح از سويى مى تواند با دستى باز، تا هر جايى كه بخواهد و بتواند سليقه و تخيلش را راه ببرد و به آن ميدان دهد، چون مى داند مخاطب خاص و فرهيخته و هم زبانى در پيش رو دارد كه لازم نيست عناصر درخشان و پيشتاز طرحش را تقليل دهد تا پيام بى نقص و افت به او برسد و زمينه براى پيشتازى از پيش فراهم و آماده است.
از سوى ديگر شرايط خاص تئاتر ايران امكانات محدودى را فرا روى او قرار مى دهد كه از حيث اجرايى دست و پايش را مى بندد، و براى درك و به جا آوردن اين موقعيت بايد به پيشينهى تئاتر ايران در دهههاى سى و چهل رجوع كرد.
تئاتر ايران با پس زمينهاى مردمى آغاز مى شود كه عمرش به چندين قرن مى رسد. اما در آغاز گسترش مدرنيته در ايران، يعنى از اوايل قرن بيستم، مخاطبين خاص و محدود خود را مى سازد و از دهه ى چهل شمسى، بخش جدى آن رفته رفته به كمك هاى دولتى تكيه مى كند، تالارهاى مهم نمايش در اختيار دولت قرار مى گيرند و ادارهى تئاتر و بودجه و به تبع آن سانسور به راه مىافتد.
محدوديت امكانات نمايشى و بودجههاى مختصرى كه بهره ى چندانى از فروش گيشه ندارند، بر كار طراحى و چاپ پوسترهاى تئاتر نيز تاثير مى گذارند. پوسترهاى تئاتر، در دهه هاى چهل و پنجاه شمسى، از چنين وضعيتى حكايت مى كنند و اغلب به روش سيلك اسكرين چاپ مى شوند و به خاطر محدوديت سرمايه گذارى و نمايش داده شدن در تنها يك تالار، مخاطبى گسترده تر را نمى توانند پوشش دهند. اين است كه پوستر ها با دوسه رنگ چاپ مى شوند و كيفيت نازل چاپ، تقريبا در همه آنها آشكار است.
اما براى طراحى مانند ابراهيم حقيقى محدوديت ها نبايد محدود كننده باشند، كه نبودند، و نگاهى به اين مجموعه كه از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ را در بر مى گيرد گواه همين اعتقاد است.
او در اين دوران طولانى، وتنها در يكى از زمينههاى طراحى گرافيك يعنى پوسترهاى تئاتر نمونههايى متنوع و زيبا و كاربردى خلق كرده است كه كارنامهى هر طراحى را مى توانند پربار و درخشان كنند، و اين فرصت را داشته است تا جنبههاى گوناگون گرافيك معاصرايران را بيازمايد و به عرصهاى كه شايد بشود آن را « گرافيك ايرانى» ناميد دست پيدا كند.
استفاده از نقش مايهها و طرحهاى ايرانى در اين مجموعه بسيار هوشمندانه و به جا صورت گرفته است و در نمونههايى مانند پوسترهاى « پل» ، « باغ شب نما»، « چاى خانه باغ پريان»، بى هيچ ادايى به كارآيى در خور توجه و متعادل و طراز اولى رسيده است.
ابراهيم حقيقى گرافيست خلاق و توانمندى است و به نسلى از گرافيستهاى برجسته و شاخص ما تعلق دارد كه پشتوانه و پشتيبان گرافيك معاصر ايران اند و بى حاصل عمر تك تك آنها، دستاورد امروز ما چنين پر بار و سرشار نمى بود و دوام نمى داشت.
چرا تئاتر، هيچگاه به سمت حمايتهاي غيردولتي در غالب اسپانسر نرفته است؟
براي پاسخ به اين پرسش بايد از موانع بيشمار نوشته يا ننوشتهشدهاي گذشت. مهمترين مانع را بايد درون خود تئاتر جستوجو كرد؛ يعني هنرمندان بهعنوان پيكره تئاتر و مديران سياستگذار بهعنوان مغز اين بدنه.
بدون ترديد همدلي اين دو، طي ساليان گذشته آنچنان كه بايد، نتوانسته به يك جريان تبديل شود. بهزعم نگارنده دليل اين اتفاق نقصان مطالبات درون تئاتر است كه به هر دو اجازه خروج از دايره تكرار نداده؛ مديران همواره گرفتار مشكلات اداري و سيستمهاي سنتي پر مشكل تئاتر بودهاند و در اجرا در بسياري از موارد به در بسته كوبيدهاند و اهالي تئاتر نيز همواره درگير مطالبات شخصي براي نوبت اجرا و دريافت دستمزد خود بودهاند. اين گرفتاريهاي دروني كه ناشي از تن بيمار تئاتر است هيچگاه فرصت مطالبه به دستاندركاران تئاتر كشور را نداده و همواره آنها را در يك دايره بسته نگاه داشته است.
با اين مقدمه بايد گفت كه براي جذب حمايتهاي دولتي ابتدا بايد به يك خواست جمعي و مشترك در ميان دستاندركاران تئاتر رسيد كه اين اتفاق در تئاتر بهدليل تعدد انديشهها و سلايق و نبود الگو، امري بسيار مشكل مينماياند.
نكته ديگر اينكه وحدت جمعي براي مطالبات بيروني نيازمند يك تئوري مشترك است؛ يعني رويكرد به بازار اقتصادي و تجاري كه طي سالهاي گذشته با عدمهمراهي بسياري از دستاندركاران تئاتر روبهرو شده است.
تئوري اين افراد بر تقدس هنر تئاتر و شأن و جايگاه آن تأكيد داشته و هر نوع رويكردي را به بازار تجاري دور از شأن خود ميدانسته است. همين تئوري به ظاهر ساده موجب شده تقاضا و عرضه بازار تبليغات در تئاتر همواره در انزوا بماند.
نكته ديگري كه ميتوان آن را يكي از موانع پيش رو در اين مقوله برشمرد، نبود الگوهاي داخلي و فقدان افرادي متخصص در زمينه بازاريابي و تبليغات براي تئاتر است. تنها مجراي تبليغات تئاتر چه در ميان مديران و چه در اهالي تئاتر روابط عموميها محسوب ميشوند. روابط عموميها هم مجال خروج از دايره تكرار و سيستم سنتي تئاتر را ندارند.
شايد به اين دليل كه آنها نيز بخشي از خانواده تئاتر هستند و همانگونه كه پيشتر به آن اشاره شد، نتوانستهاند به نقطهاي مشترك و همدل و زبان با تئاتر حركت كنند، چرا كه نه از سوي مديران و نه از سوي اهالي تئاتر مورد حمايت قرار نگرفتهاند و انگيزه و فضاي چنداني براي ظهور خلاقيتهاي خود نميبينند. شايد بهترين زمان براي مطالبات از بازار اقتصادي زماني بوده كه در دورههاي قبل از دست رفته، اما اكنون نيز نميتوان در اندوه دوران سپري شده زانوي غم بغل گرفت و گوشهاي نشست.
تجربههاي گذشته و نتايج آزمون و خطاها، نقصانها و حتي نقاط قوت ميتوانند توشهاي براي تئاتر امروز محسوب شوند.خانواده تئاتر (مديران و هنرمندان) بايد ديوارهاي پيش روي را با اميد فرو بريزند و مطالبات خود را نه تنها به درون تئاتر، كه معطوف به بيرون از جامعه تئاتر كنند.مديران شهري و سازمان و نهادهاي مختلف نقاطي هستند كه امروز در نظام جمهوري اسلامي با اهتمام دولت به مقوله فرهنگ ميتوانند در اين حوزه پاسخگو باشند.اگرچه پيگيريها يا اندك و يا ناكارآمد هستند اما بايد در سوي ديگر مديراني را ديد كه طي اين سالها تئاتر را از مقوله حمايتهاي سازماني خود خارج كردهاند. مديران شهري، تلويزيون و بسياري ديگر كه شمارشان بيشمار است در سوي ديگر اين مطالبه قرار دارند.
به هر ترتيب براي باور تئاتر بايد خانواده تئاتر موانع پيش روي خود را از درون بردارد و همانطور كه سالهاي گذشته نشان داده ميتواند با نيرو و ايمان هنرمندان برگه ديگري به افتخارات نظام جمهوري اسلامي ايران بيفزايد و سهم بسياري در پيشبرد فرهنگي كشور بر عهده بگيرد و يك گام ديگر نيز بردارد و آن چيزي نيست جز ورود به بازارهاي جديد كه تنها در سايه عزم خانواده تئاتر به دست خواهد آمد.
منبع:همشهری آنلاین
ازگشت به فهرست مقالات پ
پوستر. اين واژه در زبان فارسيآگهي ديواري يا ديواركوب، در زبان عربي "اعلان"، در زبان فرانسوي "آفيش"[1] ، و در آلماني "پلاكارد"[2] نام گرفته است. پوستر صفحهاي با پيامي روشن و گوياست كه در آن از دو عنصر كلام و تصوير استفاده شده باشد و بيننده، با نگاهي سريع و گذرا، پيام آن را درك كند.
پوستر بهعنوان رسانهاي خبري، پديدهاي آشنا و نيرومند در اطلاعرساني است. پيامهاي پوستر، فوري و كوتاه در زمينههاي صنعتي، تجاري، ح
كومتي، سياسي، و مانند آن است. آنچه پوستر را از ديگر رسانهها متمايز ميسازد، نياز مبرم به رساندن سريع پيام و سرعت در برقراري ارتباط با بيننده پوستر است.
پوستر پديدهاي است كه ميتواند با چهار ويژگي محتوا، ارزشهاي برجسته هنري، كيفيتهاي تبليغاتي، و درك عامه، تجربهاي را به بيننده ارائه دهد و بيانكننده مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي، هنري، و تغييرات زمان باشد؛ زيرا ارتباطات بصري يكي از بهترين شيوهها براي ارائه نظر و برانگيختن تفكر انسان است (2:4).
پوسترسازي رشتهاي از هنر گرافيك است كه بايد سرچشمه آن را در نقوش برجسته مصري، بابلي، رومي، و در هزارههاي پيش از ميلاد و آگهيهاي نوشتهشده بر قطعات چوب و پوست يافت. در قرون وسطي نيز اعلانهايي را كه مربوط به عموم مردم بوده بر روي صفحههاي بزرگ نوشته و در ميدانهاي عمومي شهرها قرار ميدادند. يكي از كهنترين آگهيهاي كشفشده، پاپيروسي است كه پاداش براي بازگرداندن يك برده فراري مصري را اعلام ميكند (13:6).
تاريخچه. در سير تحول پوستر ميتوان به سه دوره مشخص اشاره كرد: 1) دوره بهرهبرداري تبليغات تجاري، از آغاز تهيه پوستر تا اوايل قرن بيستم؛ 2) دوره بهرهبرداري در تبليغات سياسي، از آغاز جنگ جهاني اول تاكنون؛ و 3) دوره بهرهبرداري در تبليغات فرهنگي، جهانگردي، و نظاير آن.
پوسترهاي تجاري در كشورهاي اروپايي بهمنظور تبليغ وسايل تفريحي مانند نمايش اپرا و فرآوردههاي تجملي براي بانكها و مؤسسات تجاري و صنعتي، و در امريكا بهمنظور جلب توجه مردم به مراكز تفريحي در تصويرهاي بزرگ و رنگين بر تختههاي چوبي طراحي و ارائه ميگرديد. در فرانسه ژول شره كه در كار چاپ بود با سفرهايي كه به امريكا داشت، علاوه بر تجربههايش در زمينه چاپ، تجربه پوسترهاي چوبي را با خود به فرانسه آورد. وي در سال 1869 براي نخستين بار پوستري با شمارگان هزارودويست برگ انتشار داد كه ميتوان آن را سرآغاز پيدايش سبك نوين پوسترسازي دانست. پس از آن، پوستر چنان اهميت يافت كه نخستين كتاب درباره پوستر به
وسيله مندرون در سال 1884 نوشته شد و نخستين نمايشگاه پوستر در سال 1888 در پاريس برپا گرديد و بهتدريج از جنبه تبليغاتي به پديدهاي هنري تبديل شد و نقاشان مشهوري چون پيربونارد و تولوز لوترك به اين هنر پرداختند (7: [3]). هنرمنداني چون كاپيلو و كِساندر، از برجستهترين هنرمندان پوستر در اين قرن بهشمار ميروند. كساندر در دوران كارش "كارگردان خيابان" لقب گرفت، زيرا همانگونه كه كارگردان، صحنه تئاتر را وسيله نماياندن هنر خود قرار ميدهد، او خيابان را جولانگاه كار خود كرده بود.
از اوايل قرن بيستم، دو جنبه هنري و تجاري و در هر جنبه، دو شاخه اطلاعاتي[3] و انگيزشي[4] هر هنر پوسترسازي غلبه يافت (95:5). پيشرفت سريع چاپ نيز انجام اين مهم را بسيار ساده كرد. پوستر را بهطور كلي نقاشان و طراحاني كه عنوان "گرافيست" يافتند بهوجود آوردند.
از سال 1920 به بعد، هنر عكاسي بهتدريج در حوزه پوسترسازي نفوذ كرد و در بسياري از موارد بهجاي نقشهاي تصويري از عكس استفاده شد؛ و تلفيقي از عكس، نقاشي، و خط نيز در پوسترها بهكار رفت. در دوران جنگ جهاني دوم، استفاده از پوستر در تبليغات سياسي رواج يافت، ولي پس از پايان جنگ، پوسترسازي تا اوايل دهه 1960 از رونق افتاد و سپس مسير عادي خود را در پيش گرفت. امروزه، پوسترسازي به موقعيت ممتازي رسيده است. دلايل كسب اين موقعيت ويژه عبارتند از: 1) نوسازي پس از جنگ و بهوجود آمدن جامعه مصرفكننده و رواج پوسترهاي تجاري؛ 2) ايجاد گرايشهاي گوناگون سياسي و انتشار پوسترهاي سياسي؛ و 3) رواج پوسترهاي تبليغاتي درباره پيشرفتهاي فرهنگي و جهانگردي و نياز به شناساندن جاذبههاي گوناگون، مانند مناظر طبيعي، آثار باستاني، ديدنيها، و جلب توجه همگان به آثار و رويدادهاي فرهنگي، نمايشگاهها، كنسرتها، سينما، تلويزيون، و جز آن؛ پوستر نقش اخير را به بهترين وجه برعهده دارد، بهطوريكه هم اكنون در سراسر جهان هر روز هزاران پوستر طراحي و عرضه ميگردد.
پوستر در ايران. در تاريخچه پوستر ايراني نخست به نوعي تصويرسازي تزييني برميخوريم كه فضاسازي و موضوع مذهبي داشته و هنوز هم گاهي نمونههايي از آن ديده ميشود. حدود صدوپنجاه سال قبل، هنرمندان ايراني براي تبليغات ديني بنا به تقاضاي افراد يا نياز جامعه، پوستر را با توسّل به فنون ساده (گاه بهصورت نوشتاري و گاه تصويري) همراه با آرايشها و نقوش زيبا و خطيخوش تهيه ميكردند (3: 101). اين زمان را ميتوان بهعنوان تاريخ پيدايش هنر "اعلان" در ايران بهحساب آورد. در بيشتر اين اعلانها خوشنويسي عنصر اصلي است و اگر تصويري هم وجود داشت، داراي رنگهاي سياه و سفيد، تكرنگ، و گاه آميزهاي از رنگهاي مختلف طبيعي بود كه شفافيت و درخشش چنداني نداشت، كه البته ممكن است بهسبب كيفيت رنگها يا كهنگي كار و يا بهجهت نوع چاپ بوده باشد (3: 97). هنرمند ايراني با آگاهي كامل از معناي تبليغات، اثر خود را ميآفريد و مالك اثر معمولاً آن را در قابي زيبا در بهترين نقطه خانه يا محل كسب نصب ميكرد.
در متن اين اعلانها از خطوط نسخ، نستعليق، شكسته، و مانند آن استفاده ميشد و در حواشي، بهصورت كتيبه، خطوط ثلث و نقاشي قرار ميگرفت كه از لحاظ تصويري به سه دسته تقسيم ميشد: 1) اعلانهايي كه در آنها نوشته در درجه اول اهميت قرار داشت و نقش و تزيين، مكمل آن بود؛ 2) اعلانهايي كه در آنها تزيين از اهميت بيشتري برخوردار بوده و خطوط و نوشتهها در ميان نقشها قرار ميگرفت؛ 3) اعلانهايي كه در آنها صرفاً از خوشنويسي استفاده ميشد.
اعلانهاي آن زمان بنابر نياز جامعه و سفارش مردم تهيه ميگرديد و، بهسبب ضعف صنعت چاپ در كشور، نمونههاي اندكي از آنها در دست است. همراه با صنعت چاپ سنگي، كادر، حاشيه، فرمها، و طرحهاي مختلفي از گلبوتههاي تزييني كه هنوز هم با عنوان اِسليمي مورد استفاده قرار ميگيرد، وجود داشت. در اعلانهاي ديواري اين دوره، همان ويژگي كتابهاي خطي، يعني حفظ تقارن كه معمولاً معقول و چشمنواز بود، حاكم است، ولي ويژگيهاي هنري خاصِ اعلان ديواري را ندارد و تفاوتي ميان آگهي روزنامه و آگهي ديواري ديده نميشود و اصولاً فاقد ارزشهاي خلاق و ابداعات پوستر است (41:4).
ويژگي استفاده از تكرنگ يا رنگهاي اصلي و تند، مانند: آبي، قرمز، و زرد در اعلانهاي تئاتر و بعدها سينما و كالاهاي تجاري يا مطالب سياسي در چاپ سنگي به چشم ميخورد كه متناسب با امكانات موجود آن زمان صورت ميگرفت.
با توسعه صنعت چاپ و پيشرفتهاي هنر گرافيك، اعلانها بهشكل امروزي در ايران رواج يافت كه فضاي حاكم بر آن تقليد از اصول و قواعد پوسترسازي بهسبك غربي است. منشأ پيدايش اين اعلانها همان اطلاعيههاي نظام وظيفه است كه عاري از هرگونه خلاقيت و عناصر بصريِ گيرا بود و با حروف يكنواخت چاپ ميشد (19:4).
در حدود سال 1307 ش. شايد نخستين پوسترهاي فيلم توسط برادران موشخ و ناپلئون سارواري، كه از ارمنستان به ايران مهاجرت كرده بودند، طراحي و ساخته شد و سپس فردريك تالبرگ، مهاجر سوئدي، به كار تهيه و طراحي پوستر اقدام كرد (40:1). پس از شهريور 1320 ابتدا "تئاتر آذربايجان" در تبريز و سپس تئاترهاي تهران و سرانجام مؤسسات تبليغاتي و سياسي از پوستر بهعنوان عاملي مؤثر در آگاهيرساني استفاده كردند. از اين زمان، پوستر بهصورت رسانهاي ارتباطي بهتدريج در جامعه ايران مطرح گرديد. در سال 1337، با تأسيس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، در درس "هنرهاي تزييني" طراحي پوستر بهعنوان يكي از سرفصلهاي درسي براي دانشجويان تدريس شد (20:4).
در دهه 1320 تلفيقي از شيوههاي قديم و جديد پوسترسازي در ايران آغاز گرديد و انديشهها و تجربههاي تازهاي در بازار كار پوسترسازي مطرح شد و سه نوع گرايش بهوجود آمد:
1. پوسترهاي سينمايي و تكاعلانهاي بزرگ با رنگ و روغن روي بوم بر سردر سينماها، كه مشهورترين پوسترساز سينمايي هايك اجاقيان بود؛
2. پوسترهاي سياسي كه تحت تأثير پوسترهاي سياسي زمان جنگ جهاني دوم قرار داشت و بيشتر آنها كار محسن دولّو بود؛
3. پوسترهاي تجاري كه عامهپسند و در جهت سليقه سفارشدهندگان و داراي ديدي كم و بيش اروپايي و متأثر از آگهيهاي تجاري روزنامهها بود. مشهورترين طراح پوستر، محمد بهرامي بود كه با شيوه خاص در تصويرگري، تأثير عمدهاي بر طراحان داشت. موج جديد پوسترسازي با كارهاي هوشنگ كاظمي، صادق بريراني، و مرتضي مميز آغاز گرديد و عليرغم تأثير سبكهاي مختلف گرافيك خارجي، توجه و گرايش روزافزوني به سنتهاي فرهنگي و هنري ايران در كار طراحان پديد آمد (21:4).
طراحي پوستر دورنمايي از نظامهاي ارتباط غيركلامي را ميسر ميسازد. بنابر نظريه زبانشناسان، روشهاي ارتباط غيركلامي پوسترها به سه گروه تقسيم ميشود:
1. ارتباط تصويري بدون كمك گرفتن از نوشتهها كه پيام را بهتنهايي انتقال ميدهد. اين پوسترها شامل تصاوير پايدار و ثابت قابل تجزيه هستند، مانند نقاشي و علائم راهنمايي و رانندگي؛
2. ارتباط كلامي كه صرفاً از نوشتار تهيه شدهاند. در اينگونه پوسترها، براي اعلام مطلب يا پيامي ممكن است چند كلمه درشت بهعنوان پيام اصلي و كلمات كوچكتر براي توضيحات فرعي بهكار رود. پوسترهاي علمي در همايشها و اطلاعيههاي مذهبي و دولتي جزو اين گروه هستند (192:2)؛
3. پوسترهايي كه در آنها از خط و تصوير بهطور هماهنگ و تلفيقي استفاده شده است.
ارائه پوستر در مكانهاي مناسب، اثر اعلان را در ذهن بيننده بيشتر ميكند؛ بنابراين، در جريان فعاليت روزانه، اتوبوسها، ديوارها، راهها، ايستگاههاي قطار، و پايانههاي هوايي و زميني مكانهايي مناسب براي جلب توجه رهگذران است. داشتن محل دائمي براي نصب پوستر نيز سبب مؤثر بودن پيام آن ميگردد.
اندازه (قطع) پوستر همان اندازههاي استاندارد كاغذهاي موجود در بازار است:
اندازه 60×90 س. م.= سه و نيم برگي
اندازه 70×90 س. م.= چهار برگي
اندازه 70×100 س. م.= چهار و نيم برگي
براي اعلانهاي سينمايي اندازههاي فوق به نام "ليست"، مشهور است و اندازههاي سهليستي (100× 120 س.م.)، دوازده، پانزده، هجده، بيستوچهار، و بالاخره سيوشش ليستي رواج دارد. در سالهاي اخير، نمونههاي پايهدار و ايستاده در شكلهاي مسطح، استوانهاي، و چندوجهي و همچنين نمونههاي كِركِرهاي با ظرفيت سه نوع آگهي در يك جايگاه (كه با استفاده از موتور ميچرخد)، براي نصب پوستر بهوجود آمده است.
پوسترهاي امروزي را ميتوان برحسب موضوع به صورت زير تقسيمبندي كرد:
1. پوسترهاي فرهنگي، كه براي معرفي نمايشگاههاي هنري و فرهنگي، موزهها، تجليلها، يادبودها، مطالب مذهبي، ورزشي، فروش فيلم، تئاتر، آثار هنري، و جلب مردم به كلاسهاي آموزشي، طراحي ميگردد و ميتواند مانند همچون تابلوي نقاشي بدون قيدهاي معمول طراحي شود و طراح امكان بيشتري براي ارائه هنر خود دارد و با ذهن بيننده رابطه بهتري برقرار ميكند؛
2. پوسترهاي تجاري، كه با استفاده از دانش روانشناسي و سليقهها و ذوق عموم تهيه ميشود و پيام را بهسرعت به ذهن بيننده منتقل ميكند؛
3. پوسترهاي اجتماعي، كه براي هشدار دادن و راهنمايي اخلاق و رفتار عمومي مانند رعايت قوانين و مقررات مختلف، حفظ محيط و بهداشت، همبستگيهاي گوناگون، و جز آن طراحي ميشود. ويژگي عمده آن، جلب اعتماد عمومي براي پذيرش نظرها، هشدارها، و پيامهاست. بنابراين، طراح بايد در زمينههاي روانشناسي جامعه، موضعگيريهاي دقيق براي ايجاد ارتباط مؤثر بر عواطف مردم داشته باشد. در اين نوع اعلانها نوشته اهميتي ويژه دارد؛
4. پوسترهاي ايمني و هشداردهنده اجتماعي و غيرانتفاعي، كه بيشتر به نفع مصرفكنندگان است تا سفارشدهندگان، و از طرف مراكز آموزشي، سازمانها، شركتهاي دولتي، يا ارگانهايي كه خود را موظف به حفاظت از منافع جامعه ميدانند، درخواست ميشود. ويژگي خاص اين اعلانهاي خبري و هشداردهنده، اقدام به انجام هر عملي است كه قصور در انجام صحيح آن منجر به بروز حادثهاي ناخوشآيند ميشود؛
5. پوسترهاي توريستي، كه پيوستگي هنر و اقتصاد است. خصوصيت اصلي اين اعلانها تعيين تصميمگيري براي بيننده است. معرفي و شناساندن موضوع پوستر در واقع شناسنامه تصويري كشورها بوده و اثري تبليغاتي و هنري داشته و حافظ سنتها و هنر ملي است؛
6. پوسترهاي علمي، كه وسيله ارتباط شخصي با افراد علاقهمند به مطلب مورد بحث است و در مجامع و همايشهاي علمي و فرهنگي بهعنوان جايگزينِ سخنراني بهكار ميرود و هدف آن انتقال سريع اطلاعات مورد نظر نويسنده به مخاطباني است كه مجالِ صرف وقت كافي براي كسب اطلاعات را ندارند (191:2).
مآخذ: 1) "تاريخچه پوستر فيلم در ايران". گزارش فيلم. س. سوم، 2 (خرداد 1371): 40-41؛ 2) حرّي، عباس. آييننگارش علمي. تهران: هيأت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، دبيرخانه، 1378؛ 3) رايگاني، فاطمه. "اعلانهاي عاميانه مذهبي". پاياننامه كارشناسي هنر، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران، 1367؛ 4) رنگچيان، محمد. "طراحي پوستر". پاياننامه كارشناسي هنر، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران، 1373؛ 5) رهبرنيا، زهرا. "ضرورت بررسي علم ارتباطات". پاياننامه كارشناسي ارشد تصويرسازي، گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران، 1374؛ 6) عارفي، هادي. "نقش پوستر در تبليغات". پاياننامه كارشناسي هنر، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران، 1369؛ 7) هنر پوسترسازي در ايران. تهران: موزه هنرهاي معاصر، ]بيتا[.
رضا آشفته:
اتفاق مهمی که در ابتدای سال 87، از سوی مرکز هنرهای نمایشی در مراکز 30 استان کشور به وقوع پیوسته. برگزاری جشن اردیبهشت تئاتر ایران است که در طول این ماه و هر روز در یک استان برگزار میشود و آخرین مرحله برگزاری و جشن نهایی آن در تالار وحدت تهران است.
حسن این جشن معرفی تئاتر در سراسر ایران است. البته تئاتر در کل ایران معرف حضور همگان است اما این بار با اهمیت دادن به آن به عنوان یک هنر مردمی و فعال میتوان در استقرار تئاتر به مفهوم واقعی آن کوشید. متأسفانه در تمام شهرهای ایران، تئاتر به شکل حرفهای دنبال نمیشود. اگر تئاتر در تهران را تا اندازه زیادی تئاتر حرفهای بدانیم، چنین جایگاه و منزلتی برای تئاتر در هیچ شهر دیگری در نظر گرفته نشده است. حتی در شهرهای بزرگی مانند مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز و غیره نیز چنین چیزی در حال حاضر برقرار نیست. با آن که شهرداریها، حوزه هنری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و غیره به تئاتر میپردازند، اما نوعی پراکندگی عجیب
مانع از استقرار تئاتری فعال در شهرهای ایران شده است. از سوی دیگر تئاتر به عنوان یک هنر فرهنگساز در جهان شناخته شده است. با آن که این هنر برای ما وارداتی است اما همانند مابقی کالاهای وارداتی قابلیت ایرانی شدن را دارد. فقط کافی است هنرمند ایرانی به دنبال کشف و ارائه ظرف و مظروف دلخواه خود در این هنر باشد. چنانچه تاکنون نیز در سطح کلان گروهها و هنرمندان و نظریهپردازان ایرانی فعالیت گستردهای را برای این منظور انجام دادهاند و البته در این جا نیز عدم انسجام کلی و پراکندگی زمانی مانع از تحقق یک پژوهش قابل استناد و کاربردی شده است. در عین حال حرکتهای گروه هنر ملی، نه به همین نام، و به صورت پراکنده توسط
کارگردانان، نمایشنامهنویسان و نمایشگران متعدد پیگیری شده است. آنچه عباس جوانمرد و علی نصیریان آغاز کردند، بهرام بیضایی، بهزاد فراهانی، نصرت نویدی و دیگران ادامه دهنده این راه پیش از انقلاب بودند. هدف این گروه رسیدن به الگوهای اجرایی کاملاً ایرانی بود. ایرانی به این معنا که ضمن نوآفرینی بر اساس الگوهای رایج نمایشهای ایرانی، بتوان حرف و سخن امروزی را بیان کرد. به هر تقدیر این نکته قابل پیشبینی است که تئاتر به عنوان یک هنر وارداتی غربی نمیتواند فرهنگ ما را تحت
سیطره خود درآورد. بلکه ما ایرانیان میتوانیم از این امکان فرهنگی به بهترین شکل و نحو در ارائه مفاهیم و دغدغههای اساسی خود بهرهمند شویم. این دیگر به اراده ملی ما برمیگردد که تا چه میزان بر پایه هویت ملی و در عین حال انسانی و فرامرزی بخواهیم برای عموم مردم فرهنگسازی کنیم. همه این عوامل دست در دست هم میدهد که ما ناخواسته یا خواسته بپذیریم که تئاتر برای جامعه ایرانی به هر شکل و منظری مفید و ضروری است. تئاتر هم از جنبه سرگرمکنندگی و هم از جنبه محتوایی تأثیرگذار است و جوامع پویا و فعال برای گریز از ناهنجاریها دست به دامن ابزار و امکانات بالقوه هنجارساز میشوند.
تئاتر
تئاتر یک مکان عمومی برای اجرای نمایش به منظور جذب اقشار مختلف جامعه است. تئاتر امروز برخلاف تئاتر قدیمتر که منحصر به استفاده طبقه اشراف بود، امروز شکل عمومیتری به خود گرفته و اقشار مختلف به ویژه طبقه متوسط را جذب خود میسازد. جالب اینجاست که ایران امروز با اکثریت جمعیت متوسط شهرنشین مواجه شده و اگر نیازهای مطلوب این جامعه فراهم نشود، امکان رواج هر نوع تهدید و خطری هست. هنر، ورزش، مناسک عبادی و آیینی، امور فرهنگی و تربیتی از جمله مواردی است که تحکم و استقرار نهادهای مرتبط با امور باعث و بانی جهتدهی مثبت به یک جامعه شهری یا روستایی خواهد شد. کمبود هر یک از این موارد نیز خلائی را برای نفوذ و برقراری امور غیراخلاقی و ضداجتماعی موجب خواهد شد.
این روزها حتی در کوچکترین شهرهای کشورمان نیز آمفیتئاترهای چندمنظوره برای اجرای برنامههای مختلف در این شهرها ساخته شده است. اما با کمی تغییر این مکانها قابلیت تئاتری شدن پیدا میکنند. مثلاً با افزودن به عمق آمفی تئاتر و کاستن از دو یا چند ردیف از صندلیها فضای بیشتری برای اجرای نمایش ایجاد میشود. با حذف سکو و البته تبدیل این مکانها به فضاهای سیال و قابل انعطاف، به کاربردهای تئاتری بیشتری رهنمون خواهند شد. مثلاً تالار مولوی و تالار چهارسو در تهران از چنین قابلیتی برخوردار است، و اگر چنین تالارهایی در همه شهرها ساخته شود به راحتی میتوان از این فضا برای انواع اجراهای نمایشی بهره گرفت. بنابراین بودن یک مکان تئاتری، از ابتداییترین ضرورتهای استقرار هنر تئاتر در هر شهری به شمار میآید که این تئاتر باید از سوی یک متولی فرهنگی حمایت مادی شود.
یک تئاتر علاوه بر هزینههای مرتبط با حفظ و نگهدرای آن، به لحاظ آب، برق، گاز، تلفن و دیگر امور خدماتی، نیاز به وجود جمعی از کارکنان و یک مدیر است. بنابراین یک سازمان یا اداره دولتی باید چنین وظیفهای را برای اداره یک تئاتر بر عهده داشته باشد. این مسأله به این دلیل به دولت باید سپرده شود، چون هنوز در کشورمان چنین اموری در حیطه اختیارات بخش خصوصی نیست. حتی در تهران هم تئاترهای خصوصی از آن اهداف عالیه هنر تئاتر دور ماندهاند و بیشتر با هدف سرگرمکنندگی و جذب مخاطب بیشتر فعالیت میکنند. در صورتی که این نمیتواند یک هدف عالیه و متمرکز برای یک تئاتر فرهنگساز باشد. بنابراین با حمایتهای مادی دولتی میتوان به چنین هدفی نزدیکتر شد. در کشورهای اروپایی نیز شهرداریها و وزارت فرهنگ بیشترین حمایت را از تئاترهای خصوصی به عمل میآورند. تا در ورطه درآمدزایی کذایی غوطهور نشوند و بتوانند آثار درخور تأملی را تولید و اجرا کنند.
تشکیل گروهها
تئاتر یک هنر گروهی است که یک وجه آن به عوامل هنری و ادبی متمرکز در یک گروه بستگی پیدا میکند. کارگردان، مشاوران هنری و تحلیلگران کارآمد (دراماتورژ)، نمایشنامهنویس، بازیگر، طراح صحنه و لباس، طراح نور، طراح گریم، آهنگساز، دستیاران و منشیها و غیره از جمله عواملی هستند که شرکت آنان برای تولید یک اثر نمایشی لازم و ضروری است و با حذف هر یک از آنان به بدنه اثر هنری ضربه وارد میشود.
این عوامل باید با مدارج علمی و هنری و مرور دانشکدههای تئاتری و هنری، مسلط به کار و تخصص خود باشند. یا با طی دورههای کوتاهمدت استعدادهای خود را به مرحله کاربردی و تجربی نزدیکتر ساخته باشند. چنانچه امروز بسیاری از هنرمندان با قبولی در دانشکدههای دولتی مستقر در تهران، یا مراکز غیرانتفاعی و دانشگاههای آزاد سراسر کشور به طور تخصصی با گرایشهای مختلف هنر تئاتر آشنا میشوند. حالا با این تحلیل میتوان به بودن افراد متخصص در اکثر شهرها امیدوار بود، اما تشکیل و استقرار گروهها نیاز به حمایت مادی از سوی نهادهای فرهنگی دارد. این افراد باید تحت لوای گروههای تئاتری از حقوق مناسب و مطلوب برای ادامه حیات هنری و چرخاندن زندگی روزمره خود برخوردار باشند. با گسترش مراکز صدا و سیما در استانهای کشور بسیاری از این هنرمندان جذب امور و فعالیتهای خاص این ادارات شدهاند و از تئاتر دور ماندهاند. یا برخی به دلیل نبودن یک تئاتر حرفهای دیگر از شهرهای خود دور افتادهاند و با سکونت دائمی در تهران به فعالیت خود در تهران ادامه دادهاند. این موارد از جمله آسیبهایی است که در عدم گسترش هنر تئاتر در کشورمان به وقوع میپیوندد.
در این سالها به طور متوسط هر سال 1000 نفر از دانشکدههای تئاتری فارغالتحصیل میشوند. این افراد فراتر از نیازهای تئاتری شهر تهران هستند. مگر آن که در تهران نیاز هنر تئاتر در حد نیاز و به شکل استاندارد گسترده شده باشد. در این صورت نیز باز عدهای از فعالیت در تئاتر تهران باز میمانند چون محدودیت خاصی بر این وضعیت حاکم میشود. اما گسترش تئاتر به منظورهای مختلف آموزشی و خلاقیت آموزشی، از سوی نهادهای فرهنگی به هر صورت ممکن، استفاده از نیروهای تربیت شده انسانی را بالاتر میبرد.
تماشاگران
تماشاگران جزئی لاینفک از تئاتر هستند که در نبودن آنان هیچ تئاتری استقرار و قوام نمییابد. تماشاگران باید عادت به تئاتر دیدن کنند و این عادت از دوره مهدکودک و دبستان باید آغاز شده و در دورههای بعدی تکمیلتر شود. اگر در شهری مردم عادت به تئاتر دیدن ندارند، باید این عادت از طریق کارتهای میهمان و برای چند بار صورت گیرد. در ابتدا باید تئاترهایی با جنبههای سرگرمکنندگی بالاتر تولید و برای آنان اجرا شود و به تدریج از جنبه سرگرمکنندگی این تئاترها کاسته و به جنبه محتوایی این آثار افزوده شود. پس از مدتی این افراد حتی برای تهیه بلیت حاضر به پرداخت پول هستند. البته این بلیتها باید مناسب و ارزان باشد. چون هدف از تئاتر در وهله اول ارائه آثار فرهنگساز است و بسیاری از مشکلات را حل کرده و آموزشهای لازم را از طریق همین تئاترها میتوان به مردم القا کرد. بنابراین دولت از طریق یارانههای مخصوص مصارف فرهنگی باید در چنین راستایی حرکت کند. پس از آن که همه شهرها، یا هر شهری به وضعیت مطلوب فرهنگی رسید، آن وقت رفتن به تئاتر و خریدن کتاب و امثالهم جزء لاینفک زندگی مردم خواهد شد.
تبلیغات عمومی تئاتر از طریق مراکز فرهنگی و رسانههای گروهی ضروری مینماید. مردم با تشویق و ترغیب این مراکز به تدریج با تئاتر انس خواهند گرفت و آن را یک ضرورت عمومی در نظر میگیرند. تئاتر از تمام رسانههای گروهی تأثیر مطلوبتری بر جای خواهد گذاشت و این امکان فقط و فقط به دلیل زنده و رو در رو بودن آن است.
بنابراین اگر دولت فرهنگی ما بخواهد، در کوتاهترین مدت صاحب ابزار فرهنگی قوی و باارزشی خواهد شد که از طریق استقرار آن به بسیاری از خواستههای عمومی و اجتماعی خواهد رسید. امروز تئاتر در تمام ابعاد عمومی حضور دارد و به مراتب در امور آموزشی حتی از آموزش و پرورش و رسانههای گروهی نیز میتواند قویتر عمل کند. مشروط بر آن که فضای کار داشته باشد.
گفتگوی اختصاصی سایت "تئاترما" با استاد قباد شیوا، پیشکسوت گرافیک ایران
پوستر تئاتر باید تألیف شود!
- تئاترما: لطفا به عنوان اولین سئوال درباره ی ارتباط بین گرافیک و تئاتر برایمان صحبت بفرمایید.
- قباد شیوا: سلام عرض می کنم به دوستداران هنر تئاتر و آنانکه این سایت خوب تئاتر را مطالعه می کنند.
اگر به گرافیک به عنوان یک صنعت نگاه کنیم، می توانیم ببینیم که هر صحنه ای دارای گرافیکی است. در هنر تئاتر وقتی نام گرافیک ادا می شود، به یاد بروشور و پوستر می افتیم. اما به عنوان یک صفت، هنر گرافیک این توانایی را دارد که انرژی بصری هرچیزی را تشدید کند. در میزانسن اگر گرافیک نباشد این ممکن نخواهد بود. در رنگ، لباس و حرکات بازیگران همواره گرافیست باید با کارگردان همکاری داشته باشد. طراح گرافیک با اظهار نظرهایش به خصوص در مورد رنگ، در نمایش بسیار مفید خواهد بود. به این صورت ارزش های بصری صحنه به مدد گرافیست تشدید می شود. در سینما و معماری و تئاتر، گرافیک به عنوان صفتی انجام وظیفه می نماید. به اصطلاح می توان گفت گرافیک یک لایه ای است روی هنرهای نام برده شده، خاصیت عایق دارد و سبب تأثیر بصری بیشتری می شود. تا به حال درمورد گرافیک به عنوان صفتی در تئاتر بحث نشده ولی اگر بخواهیم از گرافیک به عنوان اطلاع رسانی به صورت عرف آن صحبت کنیم بر خاطرمان "پوستر" می آید که این مهم به دست "پوستر" و یا "بروشور" امکان پذیر است.
نمایش قبل از اینکه به روی صحنه بیاید، قبل از آنکه تئاتر با تماشاچی اش تماس پیدا کند، ممکن است تمام شهر از متن و موضوع و زمان و مکان نمایش خبردار شوند. این وظیفه را "پوستر" انجام می دهد که کاری صددرصد فرهنگی است.
- تئاترما: پس می توان گفت که گرافیک نقش تبلیغاتی تئاتر را بازی می کند، اینطور نیست؟
- قباد شیوا: کاملاً صحیح است. پوستر تئاتر برای تئاتر کاملاً تبلیغاتی است با آنکه بار بسیار سنگین فرهنگی را با خود حمل می کند. پوسترهای تئاتر به غیر از کارهای دیگر گرافیک است، آنها پوسترهای فرهنگی می باشند و محتوای تجاری ندارند. اطلاع رسانی می کنند.
- تئاترما: یک پوستر تئاتر باید چه مشخصاتی داشته باشد؟
- قباد شیوا: هر پوستری همنشینی تأثیر پذیری بصری و کلامی است. کلام نوشتاری آن است که نشان می دهد مثلاً یک تئاتر وجود دارد. یک تئاتر نمایش داده خواهد شد. اما ما این عقیده را داریم که اگر کسی نتواند نوشته ی پوستر را بخواند، تنها با دیدن پوستر باید پی به تئاتری بودن آن ببرد. تمام پوسترهای تئاتری دنیا خاصیت بصری دارند. به اصطلاح ما تئاتر خودش یک پوستر است. یعنی فشرده ی یک زندگی، تراژدی و یا کمدی است. تماشاچی در سینما با نفس هنرپیشه رو به رو نیست، تنها تصویر را می بیند. در صورتیکه در تئاتر تماشاچی با گوشت و پوست و خون بازیگر در ارتباط است، آنها را حس می کند. به طور خلاصه تئاتر هنری اکسپوز است. اگر صحنه ای با متریالی درست شده است، تماشاچی آنرا می بیند. پس از نقطه نظر گرافیک بایستی پوسترهای تئاتر نیز خصوصیات اکسپوز بودن را داشته باشند.
طراح نیز بسیار مهم است. طراح هایی هستند که خیلی مستقیم و بدون حاشیه به تئاتر نگاه می کنند. به نظرمن طراح گرافیک حتماً باید مذاکره هایی با کارگردان برای ساختن پوستر داشته باشد. من ترجیح می دهم که حتماً عکس هایی از صحنه داشته باشم و جزئیات صحنه برایم خیلی مهم است و حتماً قبل از نمایش باید بازی را دیده باشم. مسائلی که در بازی از نظر کارگردان مهم است باید برای گرافیست نیز مهم باشد ولی کارگردان و گرافیست نباید هم نظر باشند. من اکثراً سعی می کنم که دقیقاً به مانند کارگردان فکر نکنم و به طور کلی سعی در پیدا کردن عصاره ی تئاتر و یا نمایش می کنم. زیرا تئاتر خودش عصاره ی زندگی است. پوستر تئاتر حالتی تألیفی دارد، باید آنرا تألیف کرد.
- تئاترما: یعنی پوستر یک کار هنری جدید است و می تواند ورای خود نمایش باشد؟
- قباد شیوا: بلی و خیر. پوستر تئاتر در موازات نمایش است. فراموش نکنید به موازات خط نمایش. پوستر نمایش مکمل نمایش است ولی خود نمایش نیست. آنجا است که طراح باید قالب و محتوا را یکی کند.
- تئاترما: می شود درباره ی گرافیک اکسپوز کمی توضیح دهید.
- قباد شیوا: همانطور که بیننده بازیگرها را می بیند، با لباسهایشان، با رنگ هایشان و می داند که این بازیگر هفته ها پیش نقش دیگری را مثلا شاید درست نقش مخالف امروزش را بازی کرده است و یا وقتی دکور صحنه را می بیند و متوجه می شود قصری که در جلوی روی دارد، واقعی نیست، به همین ترتیب در پوستر این نمایش باید جای قلم هایمان را مشخص کنیم. باید بفهمانیم که این اثر با قلم مو رنگ شده است. اگر کار پوستر یک کلاژ است این مفهموم باید به بیننده انتقال پیدا کند. نباید آن را استتار کرد.
لکه های رنگ باید حضور داشته باشند. باید معلوم باشد که یکی با دست آنرا خلق کرده است.
- تئاترما: اولین کار گرافیکی تئاتریان مربوط به چه زمانی است؟
- قباد شیوا: حضور ذهنی ندارم، فکر کنم اولینش 40 سال پیش بود. تئاتری بود که براساس آیین بود، یعنی ریتشوال تیتر، که در یکی از جشن هنرها به نمایش درآمد. تم جالبی داشت، من از آن کار خیلی لذت بردم و از تم فرهنگ و فلسفه ی قدیم ایرانی که نبرد بین اهریمن و نیکی است مدد گرفتم. پوستر دیگری طراحی کردم که نام آن "اسکی روی آتش" اثر محمود صالح اعلا بود که آنرا نیز سالها پیش انجام دادم. این تئاتر، تئاتری تجربی بود. من برای این کاردوتا دهان باز کشیدم که توی یکی از آنها حرف زرد و در دیگری حروف قرمزبود. این از مهمترین پوسترهای موفق تئاتری بود که هنوز هم سراغ آنرا می گیرند. اولین پوستر عکسی تئاتری ایران را من ساختم. پوستری بود برای تئاتری با متن وموضوع قتل میرزا تقی خان امیرکبیر. من در این پوستر مرحوم "رضا ژیان" را در وسط خواباندم، او خوابید، یک لُنگ روی او کشیدم و بعد با یخ جامد حالتی تخیلی به موضوع دادم. یادم می آید کارگردان این نمایش می گفت بیش از نمایش، پوستر هواخواه دارد. فکر می کنم مردم ارزش کار خوب را می دانند. قلندرخانه و دیگر کارها.... کارهای زیادی برای تئاتر انجام داده ام.
- تئاترما: آیا طراحی پوستر تئاتری را می پسندید؟
- قباد شیوا: بسیار می پسندم. دوست داشتنی است. کارگردانان و بازیگران معمولاً هزینه ی زیادی نمی توانند برای این کارها خرج کنند و برای این موضوع بسیار متأسفم.
- تئاترما: درباره ی بروشور نظرتان چیست؟
- قباد شیوا: تماشاگر وقتی وارد سالن انتظار می شود، باید به او اطلاعات بدهیم. اطلاعات هم می تواند یک صفحه ی سیاه و سفید باشد و هم می تواند با کاراکتر و لی آت آن نمایش سازگاری داشته باشد. این اطلاعات با دومی تأثیرپذیرتر است. این بروشور تئاتراست. بروشور خوب تئاتر را مردم دور نمی ریزند و آنرا نگه می دارند. و این یک یادگاری است و در آرشیو آنها جای می گیرد. پوستر خوب تا ابد می رود به نمایشگاه ها و یا شاید به موزه ها، دانشگاه ها نسخه ای برای فرهنگ بصری جامعه است. و اینها به بودجه نیاز دارد.
- تئاترما: آیا برای نصب پوستر، جای به خصوصی باید در نظر گرفت؟
- قباد شیوا: در شهر تهران اصولی ندارد. ولی در جهان تئاتر پانل های خاصی دارد که پوسترهای تئاتر آنجا نصب شده و در کنار آن پوسترهای تجاری مثلا پوستر تبلیغاتی سس گوجه فرنگی جایی ندارد. فکر کنم شهرداری کمی با تئاتر مهربان نیست.
- تئاترما: استاد، خیلی ممنونیم که وقت با ارزشتان را به ما دادید.
- قباد شیوا: من هر کمکی از دستم بر بیاید برای سایت "تئاترما" انجام خواهم داد. شما دوست داشتنی هستید. فعالیت شما مرا هیجان زده می کند. مرحمت شما زیاد باشد.
گفتگو کننده: عطا ابراهیمی راد
تهران – ایران
19/3/1386