بخشی از مقاله


کارگردان و گزینش نشانه ها در تئاتر

چکیده
نشانه شناسی، بررسی علمی نشانه و کارکرد آن می باشد. مطالعات نشانه شناسی درام و تئاتر از اواخر دهه هفتاد با کیرالام، تاديوس كوزان، آن اوبرسفلد، آندره هلبو و ماركودو مارينيس آغاز شده است. آنها نحوه ایجاد معانی و ارتباط آنها را از طريق نظامی از نشانه های تاویل پذیر بررسی می کنند. نظامی که تماشاگر را نیز چون یک دلالت کننده به حساب می آورد. نشانه شناسی شیوه نگرش جدیدی را پیش روی کارگردان می گشاید و وی را موظف می کند تا چگونگی ارائه دلالت کننده ها را کنترل نماید و اطمینان حاصل کند که نظام های نشانه ای، هم به تنهایی و هم در ارتباط با سایر نظام ها به درستی عمل می کنند. در این رویکرد، کارگردان با تاكيد يا عدم تاکید بر نظام های نشانهای مختلف، سبک ها و ژانرهای متفاوتی را ایجاد می کند. این مطالعه، نقش کارگردان به عنوان گزینش گر، سازمان دهنده، ترکیب کننده و وحدت دهنده نشانه های دیداری و شنیداری را بررسی می کند. و با یافتن ارتباط بین نحوه گزینش، توزیع، تاکید و ارزش گذاری نشانه های منفرد یانظام های نشانه ای، با فرایند تشكيل معنا، با بی معنایی، سعی در ارائه راهکارهای مناسبی برای کنترل دریافت تماشاگران دارد.


مقدمه
دهه ۱۹۷۰ میلادی مصادف با رشد و گسترش تحلیل متن با استفاده از دانش جدیدی به نام نشانه شناسی بوده است. در این دانش عوامل صحنه و عوامل بیان تئاتری به صورت نظامی از علائم و نشانه هایی که برای مخاطب فرایافتنی و تأويل پذيرند، بررسی و پژوهش گردیده اند .کارگردانی از دیدگاه نشانه شناسی، نگاهی به کاربرد دانش نشانه شناسی در پدید آوردن نمایش است .این نگرش بسیار علمی و کاربردی است. زیرا با مطالعه نمو و کارکرد هر نشانه و با ابژه ، پنداشتن تئاتر و عناصر آن، امکان مطالعه ای عمیق و فراگیر و استفاده از دستاوردهای آن را مهیا می کند.
بابک احمدی معتقد است که نقطه آغازین نشانه شناسی را می بایست در کارهای فرمالیست های روسی و ادامه منطقی آن ساختارگرایی جستجو نمود . او می گوید: "بررسی ساختار ياشكل هر پدیده تلاشی است برای ادراک نسبت های درونی نشانه ها، یعنی شناخت گستره دلالت ها. درواقع بحث از شكل اثر هنری یا ساختارش به سرعت به بحث از رمزگانش تبدیل می شود، گاه این رمزگان در هنری خاص در یک دستگاه (نظام) تک ۔ نشانه شناسی بیان می شود [...] و گاه در قالب چنددستگاه (نظام) نشانه شناسانه، شامل نشانه های دیداری، نشانه های حرکتی، نشانه های زبانی گفتاری نشانه های زبانی نوشتاری، نشانه های آوایی غیر زبان شناسانه، و نشانه های موسیقایی شکل می گیرد. آشنایی با قاعده های نشانه شناسانه هریک از این دستگاهها (نظام ها برای درک بهتر و دقیق تر اثرضروری است" احمدی. ۱۳۷۴، ص ۳۱۹ - ۳۰۶).
دو اندیشمندی که نظریاتشان آغازگر نشانه شناسی به شکل امروزین بوده است، فردیناند دوسوسور و چارلز سندرس پیرس می باشند که نظریاتشان به وسیله محققان مکتب پراگ) به تئاتر و درام تعمیم یافته است. به اعتقاد الام سال ۱۹۳۱ نقطه عطفی در تاریخ مطالعات تئاتری است. تا آن زمان درام و اجرای تئاتری پیشرفت کمی نسبت به منشأ ارسطوئی شان کرده بودند .اما انتشار دوپژوهش در چکسلواکی، دورنمای تحلیل علمی تئاتر و درام را به طور ریشه ای تغییر داد نخستین به نام زیبایی شناسی هنر درام نوشته اوتاکار زیچ و دیگری تلاشی برای تحلیل ساختاری پدیده بازیگر نوشته ژان موکاروفسكي" میباشد. زیبایی شناسی زیچ تأكيد خودکار بر متن نوشتاری را رد کرده و به هیچکدام از اجزای درگیر در تئاتر امتیاز ویژه ای نبخشیده است. تحلیل ساختارگرایانه موکارفسکی نیز اولین پله به سمت نشانه شناسی اجرا است که مجموعه نشانه های حرکتی و کارکردهای آنها را در حالت های چهره چارلی چاپلین دسته بندی میکند (6-1994 : 5 ,Elam) .


در سال های پس از آن نشانه شناسی تئاتر، ابعاد گسترده ای يافته و تمامی شکل های تئاتری در بر گرفته است. تادیوس كوزان، كير الأم، مارتین اسلین(۱۳)، پاتریک پاویس(۱۳)، آن اوبرسفلد (۱۲)، مارکو دو مارينيس ، فرناندو دو تورو، آندره هلبو۱۷)، از پژوهشگرانی بوده اند که مطالعات نشانه شناسی را در حیطه درام گسترش داده اند.
نشانه: ویژگی ها، کارکرد نشانه هر آن چیزی است که بتواند جایگزین چیزی دیگر شود و به جای آن بر معنا و مفهومی ذهنی دلالت کند. اوتاکارزیچ معتقد است که نشانه ها در تئاتر دو هدف را دنبال می کنند: الف:مشخص و تعیین کردن اشخاص و جای داستان؛ ب: مشارکت در داستان نمایش (اسلین و دیگران، ۱۳۷۴، ص ۲۱۷) ۳ بابک احمدی نیز در ساختار و تأويل متن» به نقل از اكو، نشانه شناسی را پایه گذار دونظريه متفاوت می داند .نظريه رمزگان و نظریه تولید نشانه ها. نشانه شناسی خاصی که به دلالت معنایی می پردازد سازنده نظريه رمزگان» و نشانه شناسی که نكته مرکزیش ارتباط است سازنده نظريه «تولید نشانه ها» است. (احمدی، ۱۳۷۸، ص ۷) پیرس نشانه ها را تحت سه مقوله شمایل) نمایه نماد طبقه بندی کرده است.
هرچند آشنایی با این سه مقوله که از طريق سطوح مختلف دانش و یادگیری ادراک می شوند ممکن است منفعت آنی در پی نداشته باشد، بحثی مختصر درباره آنها که بتواند برد و پیچیدگی نشانه ها را در اجرا روشن کند مفید می نماید.
جون ويتمور ) در كتاب «کارگردانی تئاتر پست مدرن» (۲۳) می گوید: نشانه های شمایلی و نمایه ای به صورت نمونه وار از طريق مشاهده دریافت می شود. نشانه های شمایلی عینا بازنمایی دیداری و شنیداری یکی شیء محسوس (ابژه) می باشند.
نقاشی از چهره، مجسمه سازی و عکاسی می تواند به عنوان نظام هایی از نشانه های شمایلی مورد توجه قرار گیرد . اما البته همه شمایل ها بصری نیستند. صدای بوق ماشین در نمایش شمایلی است از صدای بوق ماشین
1994 ,Whitmor. اسلین نیز می گوید: «شمايلها هم می توانند واقعی و عکاسی شده (۲۴) باشند و هم بسیار شیوه پرداخته شکل های طرح گونه ای با دامن ياشلوار که برای علامتگذاری دستشوئیهای زنانه و مردانه به کار می رود، از نشانه های شمایلی به شمار می روند» (اسلین، ۱۳۷۵، ص.(۳۵

نشانه های نمایه ای، نشانه هایی هستند که نمایانگر ابژههای واقعی هستند . به این صورت که خود آن ابژه در آن لحظه حضور ندارد اما از علائم به جا مانده با اشارات موجود می توان از علت پی به معلول برد مثلا اگر یک شخص بازی بگوید: مادر دارد می آید وبه سمتی اشاره کند که شخص بازی بعدا وارد صحنه می شود كلمات وادا و اشاره وی نشانه های نمایه ای خواهند بود. همان گونه که اثرانگشت در محل وقوع جرم، نشانه حضور مجرم می باشد.
نشانه های نمادین سومین دسته از نشانه ها می باشند که در آنها، دال ۳۷) و مدلول۲۰) به وسیله یک قرارداد به یکدیگر مربوط می شوند مانند زبان گفتاری و نوشتاری. داستان معروف مار(نوشتاری) ومار(تصویری) را به خاطر آوریم که اولی نشانه ای نمادین است و فقط برای کسانی معنا دارد که رمزگانی که دال را به مدلولهای ممکن متصل می کند را آموخته باشند و دومی نشانه ای شمایلی است که برای هر آنکس که ما را مشاهده کرده باشد، قابل ادراک است.
کارگردان، نشانه و نظام های نشانه ای
بنا به نوشته ویتمور نظام های نشانه ای (چنانکه پیش تر آمد مجموعه ای از نشانه هایی هستند که از یک سرچشمه واحد مثل كلمات گفتاری، اشارات فیزیکی یا موسیقی نشأت می گیرند.
این نظام های نشانه ای چندگانه در مجموع تجربیات اجرائی زیبائی شناسانه ای را تشکیل می دهند. کارگردان ها قادرند تولیدات فردی خود را با تأكيد يا عدم تأكيد بر نظام های نشانه ای متفاوت ارائه نمایند . این نظام ها، دارای توانایی بالقوه تولید تجربیات حسی و تشكيل معنای متفاوتی برای تماشاگران می باشند »(1994 : 7 ,Whitmor). الن استون در کتاب «تئاتر همچون نظامی از نشانه ها» می نویسد: «هم چنانکه نمایشنامه نویس منشأ نظام نشانه ای زبانی است، مسوولیت ترتیب دادن نظام نشانه ای اجرایی تئاتر برعهده کارگردان است. کارگردان حاکم بر شكل اجرایی در مقابل شكل دراماتیک) می باشد، او با در دست داشتن نظام های نشانه ای تئاتر(مانند نورپردازی، صحنه آرائی، وسایل صحنه)، یک جریان رمزگذاری شده را به منظور نمایش متن ترتیب می دهد که عدم موفقیت او در این امر به نامفهوم بودن اجرا برای تماشاگرمنجر خواهدشد » (استون، ۱۹۹۴، ص۱۰۰).
ويتمور معانی را که در یک اجرای تئاتری ارائه می شود، نتیجه همایش منحصر به فرد دلالت کننده ها در یک ترکیب ویژه می داند این ترکیب، زمینه ای برای دریافت هر دلالت کننده نه به تنهایی، بلکه در یک مجموعه با رشته به وجود می آورد. یک دلالت کننده واحد به تنهایی ممکن است معانی متفاوتی با آنچه که همان دلالت کننده در یک مجموعه ایجاد می کند تولید نماید. (1994 : 8 ,Whitmor) برای مثال، یک قاب عکس به تنهایی می تواند معرف شخصی غایب باشد اما همان قاب عکس در کنارشمع و صدای گریه و حركات عزاداری نمایانگر فقدان آن شخص است همایش و ترتیب صحیح نشانه ها نیاز به مهارتی ویژه دارد.
استون، تلاش برای فهمیدن یک نظام نشانه ای نامربوط و فاقد ترتيب معين را تجربه ای ناخوشایند می داند که نمایانگر ناتوانی هنری کارگردان است (استون، ص ۱۰۰).
ويتمور وظیفه کارگردان را انتخاب و به کارگیری صحیح ابزار و روش های ارتباطی میداند که در اختیار وی قرار دارد. وظیفه کارگردان این است که اطمینان حاصل کند که هر دلالت کننده و همچنین هر نظام نشانه ای علاوه بر آنکه به تنهایی درست عمل می کند، در کنار سایر دلالت کننده ها و دیگر نظام های نشانه ای نیز تأثير مطلوب ایجاد می نماید او از بیست نظام نشانه ای شامل نظام های نشانه ای کادر بندی (الف - محيط فیزیکی ب - تبلیغات)، نظامهای نشانه ای تماشاگر (الف - تماشاگر واحدب - گروه تماشاگران)، نظام های نشانه ای نمایشگر. (الف - شخصيت اجتماعی ب - صداو کلمات گفتاري ج- بيان صورت در اداواطوار وحرکت ۵- - طراحی چهره و آرایش مو نظام های نشانه ای دیداری، الف - فضا ب - چیدن ترکیب صحنه ج – لباس د- وسایل صحنه و - نورپردازی ۵- -رنگ) نظام های نشانه ای شنیداری (الف - موسیقی ب - صوت) نظام های نشانه ای بویایی (بو) ونظامهای نشانه ای لامسه ای (لمس) نام می برد که ابزارهایی برای ارتباط در تئاتر به وجود می آورند همچنین پنج نظام ارتباطی زبانی، دیداری، شنیداری، بویایی و لامسه ای را که شاهراه هایی برای انتقال دلالت کننده به مفاهیم را فراهم می آورند را معرفی میکند .انگاره ارتباطی در شکل ۱ راهنمای کارگردانان برای انتخاب دلالت کنندها، نظامهای نشانه ای ورمزگان فرهنگی ای است که می تواند به بهترین وجه شكل برای کمک به تشكيل معانی در ذهن تماشاگران به کار گرفته شوند.

ويتمور اجزای انگاره ارتباطی را چنین تشریح می کند: منبع) شامل: تصور نمایشنامه نویس، کارگردان، طراح، آهنگساز، نمایشگر و تكنسين.انتقال دهنده شامل: نمایشگران (صدا، بیان صورت، ادا و حركات، طراحی چهره و مو)، میزانسن (چیدن تركيب صحنه، لباس، بلندگوهای صوتی، نور، رنگ، لباس، فضا) و تماشاگران.دلالت کننده شامل: گفتار، موسیقی، رنگ، نور، بو، حرکت، ادا و اشاره.

گیرنده" شامل: تماشاگر (از طریق چشم، گوشها، بینی، قوه چشائی و پوست).
معناه" شامل: معرفت، هیجانات، آگاهی روحانی، حس زیبائی شناسانه.
رمز شامل: مجموعه مقررات و خطوط راهنمایی که هم به وسیله منبع (در شکل دادن دلالت کننده ها (رمزگذاری "") و هم به وسیله گیرنده (در خلق معنا لرمزخوانی ) درک می شوند.
ويتمور در ادامه می گوید: «از آنجا که بسیاری از نظام های نشانه ای در یک اجرا به طور همزمان کار میکنند .کارگردانان، در پیش زمینه قرار دادن ۳۹) (در معرض توجه قرار دادن) را به عنوان یک تکنیک برای توجه دادن تماشاگر به دلالت کننده های با ارزش در یک لحظه انتخاب شده اجرا، به کار می گیرند. در لحظه بعد سری متفاوتی از دلالت کننده ها ممکن است نیاز به تأكيد داشته باشند . به منظور واداشتن تماشاگر به تمرکز بر محرک های متفاوت، نباید همه نشانه ها و نظام های نشانه ای در تمام مدت، دلالت کننده هایی با قدرت مشابه ایجاد کنند. در غیر این صورت، تماشاگر احساس پریشانی خواهد نمود. ارائه بیش از حد دلالت کننده های چندگانه و کنترل نشده در هر لحظه اجرا اطلاعاتی را به تماشاگر ارائه می دهد که متفاوت نیستند و با روی هم انباشته شدن موجب بیزاری وی می شوند. کارگردانان سینما و ویدئو، برای کنترل تمرکز تماشاگر، از دوربین استفاده می کنند کارگردانان صحنه، به علت نداشتن این وسیله تمرکز بخشی، با در پیش زمینه قرار دادن و در پس زمینه قراردادن (در حاشیه قرار دادن) دلالت کننده ها و نظام های نشانه ای، صحنه را هماهنگ) می کنند. با هدایت کردن گیرنده های تماشاگر، کارگردانان می توانند تا حدودی یکسانی و یکنواختی درک تماشاگر را تضمین کنند.(با در نظر گرفتن این حقیقت که هرگز نمی توان یکدلی صددرصد ایجادکرد)»
(-23-25-1994 ,Whitmor
چیدن عوامل اجرا)
به عقیده ویتمور و بسیاری از پژوهشگران کارگردانان اغلب نخست بر کلمات متن و داستان نمایشنامه تأكید میکنند و طراحی لباس، انتخاب اسباب، انتخاب رنگ و نمایشگران و سایر عوامل اجرایی را با توجه به مرکزیت کلام انجام می دهند. اما در تئاتر پست مدرن که آغازگر استفاده از نشانه شناسی به شکل علمی و امروزین می باشد نظام های ارتباطی دیگری برجسته می شوند. ويتمور در این باره می گوید: «بسیاری از کارگردانان مانند ژوزف سوبودا) و رابرت ویلسون (۳۵) بر نظام های نشانه ای بصري تأكيد می کنند . دیگران مانند پیتر سلرز اغلب از موسیقی به عنوان یک نظام نشانه ای اصلی استفاده می کنند . معذلک عده ای دیگر مانند اینگمار برگمان در کار مادام دوساد) لباس را به عنوان نظام ارتباطی دیداری عمده برمی گزینند. این کارگردانان کاوش می کنند که چگونه در پیش زمینه قراردادن و در پس زمینه قرار دادن خود نظام های نشانه ای (نه فقط دلالت کننده های جداگانه) می تواند محتوای عمده اجراشود» ( -27-1994 ,Whitmor). ويتمور برای آن که چگونگی انتخاب و میزان به کارگیری نظام های نشانه ای را در هر اجرای مجدد ازیک متن ثابت روشن سازد و برای آن که نشان دهد که چگونه گزینش های کارگردانی و میزان تأكيد يا عدم تأكيد وی بر نظام های نشانه ای، بر سبک، محتوا و معنای اجرا اثر می گذارد، یک کار پست مدرن و یک کار سنتی از البرشاه را مورد بررسی قرار می دهد .او هر نظام نشانه ای اجرایی را همچون پیوستاری میان دو کرانه انتخاب به نمایش میگذارد(نمای شماره ۱ و ۲)، کرانه سمت چپ استفاده نکردن یا استفاده ناچیز از یک نظام نشانه ای بخصوص را نشان می دهد و کرانه سمت راست هرپیوستار، استفاده از آن نظام نشانه ای بخصوص راه در بین دو کرانه، درجات استفاده از نظام های نشانه ای متفاوت به نمایش در می آید.
پیوستار نخست محصولی ساختارشکنانه از ليرشاه را نشان می دهد. اجرایی که از این گزینش ها حاصل می شود. دارای صحنه آرائی اندک است، لباس ها دارای جزئیات نیستند و ممکن است از ماسک نیز استفاده شود نمایش وابستگی اندکی به گفتار دارد و دیالوگها به شدت کوتاه شده اند. داستان نمایش از طريق میدان دیده، صداهای منطبق بر هم از زوایای مختلف)، فضا، نورپردازی، وسایل صحنه لمس، بو و ارتباط نمایشگر به تماشاگر صمیمانه ای که با دقت كنترل و طراحی شده است، ارائه می شود.اما محصول سنتی لیرشاه انتخاب هایی را ترجیح می دهد که در نمای ۲ منعکس شده است . نظام های نشانهای اصلی عبارتند از شخصيت اجتماعی بازیگران (ممكن است بازیگران مشهور نقش کاراکترهای اصلی ایفا کنند)، بیان چهره، گفتار، لباس، رنگ و تبلیغات در حالی که نظام های نشانه ای لامسه، بویایی، شنیداری و ارتباط نمایشگر - تماشاگر از اهمیت بسیار کمتری برخوردارند (30- 1994 ,Whitmor).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید