بخشی از مقاله
مقدمه :
نوجواني دوره اي است که در آن دانش آموز بيش از هر زمان ديگر نياز به راهنمايي و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اوليا و مربيان، دست کم بايد بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهاي زيان بخش در محيط خانه و مدرسه پرهيز کند." چهار راه نوجواني"، روايتگر تجربه هاي اوليا و مربيان است که به ندرت فرصت مي يابند فنوني را که طي سال ها در خويش دروني ساخته اند، بررسي کرده، به روشني در باره آن سخن بگويند. "چهار راه نوجوان" با توجه به تجربيات معلمان و مشکلاتي که اوليا با آن مواجه بوده اند، نوشته شده است.بديهي است که خلاقيت و ابتکار فردي معلمان و اولياي خانه، با توجه به تفاوت هاي فردي کودکان و نوجوانان، نقش سازنده اي در امر مشاوره خواهد داشت.
چکیده :
در هر جامعه درصد قابل توجهي از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آن که تمايلي داشته باشند، ناخواسته خودشان را در حصاري از کمرويي محبوس و زنداني مي کنند و شخصيت واقعي و قابليت هاي ارزشمند ايشان در پس توده اي از ابرهاي تيره ي کمرويي، ناشناخته مي ماند.چه بسيار دانش آموزان و دانشجويان هوشمند و خلاقي که در مدارس و دانشگاه ها فقط به دليل کمرويي و معلوليت اجتماعي، همواره از نظر پيشرفت تحصيلي و قدرت خلاقيت و نوآوري نمره ي کمتري از همسالان عادي خود عايدشان مي شود؛ چرا که کمرويي يک مانع جدي براي رشد قابليت ها و خلاقيت هاي فردي است.پديده ي کمرويي در بين بزرگسالان و افراد مسن بسيار پيچيده تر است و چنين پيچيدگي رواني ممکن است در اغلب موارد، نيازهاي دروني، تمايلات، انگيزه ها، قابليت ها، فرصت ها، هدف ها و برنامه هاي شغلي، حرفه اي و اجتماعي ايشان را به طور جدي متأثر و دگرگون کند.پرداختن به پديده ي کمرويي و بررسي مباني روان شناختي آن از اين رو حائز اهميت است که تقريباً همه ي ما به گونه اي تجاربي از کمرويي را در موقعيت هاي مختلف داشته ايم.
تعریف كمرویی:
اصولاً خجالت یا كمرویی یك عاطفه اجتماعی است . این حالت از احساس خود كم بینی سرچشمه می گیرد و در برخی موارد آنقدر شدت می یابد كه تمامی شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار می دهد بطوریكه چنین فردی از حضور در اجتماع یا جمع افراد دچار ناراحتی های گوناگون می شود كه در وضعیت جسمانی او نیز اثر می گذارد . فرد كمرو هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهای مشخص یا انجام كاری همراه آنان بیزار است . فرد كمرو از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوس ترسوست . تعداد بسیاری از افراد كمرو و خجالتی فكر می كنند كه مشكل آنها غیر قابل حل است بطوریكه پند و اندرز همواره بیهوده بوده است و جای تأسف است كه توانائی های عظیم افراد خجالتی علیرغم تمامی هوشی كه دارند به هدر می روند . شخص خجالتی به خوبی می داند كه دیگران از مشكل او آگاهند و همیشه مجبور است با گفتن كلمه بله تمام گفته های دیگران را تأیید كند . اگر شما خودتان جزو این افراد نیستید حتماً یكی دو تا از دوستانتان را با این مشخصات دیده اید : اعتماد به نفس كم ، منفی بافی ، ترس از شروع یك گفتگو و ایجاد مؤثر با دیگران و تر س از شركت در فعالیت های گروهی . این افراد حتی اگر بدانند ترسشان هم بی مورد و بی منطق است باز هم موقع حرف زدن در یك جمع جدی ، سرخ می شوند و دستشان می لرزد و شرشر عرق می ریزند . گاهی این ترس افراطی باعث شوك های عصبی و تپش قلب هم می شود .
مقابله با کمرویی کودکان:
اگر کودکی دارید که خجالتی است ، راههای زیادی برای از بین بردن خجالت وی به صورت منطقی و ظریف دارید. به عنوان مثال: با کودکان همسن فرزند خود هم صحبت شوید و در بازی های آنها شریک شوید. اگر کودک شما نخواهد صحبت کند و یا در بازی شرکت کند ، نگران نشوید.شما و هر کاری که شما با بچه ها انجام دهید که منجر به پاسخ خوب بچه ها شود، به عنوان الگویی است که اجتماعی رفتار کردن را نشان می دهد. شما در ضمن به کودک خود نشان می دهید که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. کمرویی کودکان خجالتی با برقراری ارتباط بیشتر با افراد ناآشنا ، سریعتر کاهش خواهد یافت. با این وجود مواجه سازی اگر به صورت تدریجی باشد ، بهترین نتیجه را خواهد داشت. در هر زمان اجازه دهید که کودک با موقعیت ها و افراد درگیر شود ، قبل از اینکه شما کودک را برای ارتباط ، تحت فشار قرار دهید.
کمک کنید که اعتماد به نفس کودک در یک موقعیت زمانی جدید به صورت تدریجی افزایش یابد و این موقعیت می تواند یک فروشگاه مورد علاقه وی باشد که کودک به طور تدریجی شروع به دادن سفارش خود می کند و همچنین می تواند یک زمین بازی محلی باشد که کودک بالاخره از کودکی که اغلب او را در آنجا دیده است ، اسمش را می پرسد.کودکان خجالتی را بیشتر در معرض کودکان کوچکتر قرارداده و در صورت امکان کودک را در معرض انواع موقعیت ها و افراد قرار دهید تا به تدریج بیشتر و اجتماعی تر عمل کند.
بررسی عوامل كمرویی و گوشه گیری در كودكان
پنجره ها را باز كن گوشه گیری از نظر لغوی به معنای تنهایی، تجرد، در خلوت نشستن و از جمع كناره گرفتن است. گوشه گیر كسی است كه از مردم دوری می كند و عزلت می گزیند تا به این وسیله خود را با محیط اطراف سازگار كند؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود، زیرا هر انسانی دوست دارد گاهی تنها باشد تا به خودشناسی و حل مشكلات زندگیش بپردازد. اما گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می كند كه فرد از معاشرت و رویارویی با جمع و همنوعان بیزار و بیمناك باشد. از نقطه نظر متخصصان علم روان شناسی كمرویی و انزواطلبی یكی از جدی ترین مشكلات كودكان است، هر چند ممكن است از نظر معلمان و گاه والدین چندان مشكل نباشد، كودك كمرو هر چند كه برای معلم هیچگونه ناراحتی ایجاد نمی كند، ولی ممكن است به سبب رنج ناشی از احساس ناامنی و بی كفایتی در خود یكی از ناشادترین كودكان باشد و پیوسته به دنیای درون خویش پناه ببرد. بنابراین اگر در مورد رفتار غیراجتماعی این گونه كودكان چاره ای اندیشیده نشود، احتمالاً خطرناكترین و مساعدترین وضع را برای ابتلا به "اسكیزوفرنی" خواهند داشت. هر چند همه كودكان كمرو و منزوی به بیماری روانی مبتلا نمی شوند، ولی تعدادی از آنان قربانی این بیماری خواهند بود. بهرحال این وضعیت كه عده ای از كودكان منزوی به بزرگسالان ناشاد و بی لیافت در اجتماع تبدیل خواهند شد، به تنهایی دلیل كافی برای توجه به این مشكل است.
علایم و نشانه ها :
گوشه گیری با یك سلسله علایم متعدد و به هم پیوسته همراه است. گوشه گیر چون مشكلاتش را نمی تواند در عالم واقعیت حل كند، به تخیل فرو می رود و به خیالبافی می پردازد. او انسانی است بی هدف كه نمی داند چه باید بكند و برای آینده اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و هر تمنا و خواهش را یك تحمیل تلقی و در برابر آن به شدت مقاومت می كند، از همین رو مرتب با اطرافیان دچار تضاد و كشمكش است، برای دفاع از حقش اقدام نمی كند و كناره گیری را بر تلاش ترجیح می دهد. از دیگر نشانه ها می توان به خجالت و سكوت، احساس محرومیت و ناتوانی از برقراری رابطه با دوستان و معلمان، به تعویق انداختن انجام كارها و یا از این شاخه به آن شاخه پریدن، بی حوصلگی، كسالت، احساس خستگی، پوچی، زودرنجی، نگرانی از آینده، كمك نخواستن از دیگران به هنگام نیاز، سازش با وضع موجود و اعتراض نكردن به آن حتی در صورت احساس ناراحتی و نگرانی، همچنین اجتناب از رقابت، غیبت از مدرسه و بی علاقگی به درس، عدم تمركز حواس، اختلال در خواب و خوراك، بی اعتنایی نسبت به وقایع اطراف، بی اعتمادی نسبت به یك تجربه موفقیت آمیز در یك فعالیت گروهی، برای اینگونه كودكان آغاز بسیار خوبی است.
كودك منزوی نیاز دارد تا احساس كند. عضو باارزش یك یا چند گروه است. او هر وقت كه در فعالیتهای زندگی واقعی ارضا شود، نیازی به عقب نشینی به میدان رؤیاهای خویش برای ارضای خواسته های اساسی اش نخواهد داشت. معلم آگاه باید توجه داشته باشد كه كودك كمرو و منزی نیز دارای تواناییها و شایستگیهای ویژه ای است كه با راهنمایی و تشویق می توان آنها را در یك فعالیت گروهی به كار گرفت. هرگاه شركت وی در فعالیتی با تحسین دیگران همراه باشد، او نسبت به تكرار عمل موفقیت آمیز خویش در موقعیتهای گروهی تشویق خواهد شد. موفقیت در یك عمل تا حد زیادی در بالابردن اعتماد به نفس كودك و در نتیجه در تغییر نگرشهای كودكان دیگر نسبت به او تأثیر خواهد داشت.
ضمناً باید عوامل زمینه ساز گوشه گیری مانند تحقیر و احساس گناه از بین بروند. در این مورد روان درمانی و مشاوره فردی و گروهی می تواند در رفع گوشه گیری مؤثر واقع شود؛ همچنین تغییر وضعیت محیط زندگی از روشهای مفید درمان گوشه گیری به شمار می رود. والدین و معلمان نیز باید با كودكان گوشه گیر با ملایمت و مسالمت و دلجویی رفتار كنند. بردن فرد به گردشهای علمی، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان، همچنین جرأت دادن به او به این معنی كه می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شركت دادن وی در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است كه مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و كودكان را افزایش می دهد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری و انزواطلبی یاری می دهد. پیشنهادهای عملی زیر می تواند تا حد زیادی در زمینه كمك به كودك كمرو و گوشه گیر مفید و مؤثر باشد. با پذیرفتن رفتار مطلوب كودك می توان به او اطمینان بخشید. در كودكان اعتماد به نفس به وجود آوریم و زمینه ابراز وجود را برایشان فراهم كنیم. تجارب موفقیت آمیز در كودك ایجاد امنیت می كند. آموزش صحیح در گسترش رشد احساس شایستگی كمك می كند .
پایه ریزی عزت نفس خود درمان كمرویی:
طرز تفكر ما درباره خودمان تأثیرات شگرفی برتمام جوانب زندگی ما دارد. افرادی كه برای خویشتن ارزش مثبتی قائلند، عموما" به عنوان نشانه های خارجی رضایت درونی حالت توازنی رانشان می دهند و احساس امنیت و آرامش خاطر را منتشر می سازند.طرز تفكر ما درباره خودمان تأثیرات شگرفی برتمام جوانب زندگی ما دارد. افرادی كه برای خویشتن ارزش مثبتی قائلند، عموما" به عنوان نشانه های خارجی رضایت درونی حالت توازنی رانشان می دهند و احساس امنیت و آرامش خاطر را منتشر می سازند. چنین افرادی به تقویت كننده های اجتماعی و ستایش های دیگران وابستگی ندارند زیرا آموخته اند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشوق خویشتن باشند. آنان شركت كنندگان ، مبتكران وچاره سازانی هستند كه موجب به حركت درآمدن ماشین اجتماع می شوند. افرادی كه از عزت نفس بالا بهره می جویند، هیچ گاه در زندگی در زیر فشار انتقاد خرد نمی شوند یا به واسطه طرد شدن ، احساس نابودی نمی كنند.آنان ازشما به خاطر " راهنمایی سازنده تان" تشكر می كنند. زمانی كه با پاسخ " نه " مواجه می شوند، هیچ گاه آن را به معنای طرد خودشان تلقی نمی كنند.
به جای آن ، چندین احتمال را در نظر می گیرند: نیازمند انجام كار بیشتری هستند، آن رویكرد خیلی عجولانه، خیلی خام ، خیلی دقیق ، خیلی پیچیده بود؛ موقعیت و زمان بندی صحیح نبود؛ شخص مخالف مشكلی دارد كه نیازمند مشاوره یا همدردی است. در هر موردی ، دلیل پاسخ "نه" در بیرون از آنان قرار دارد و نه در درون ؛ می توان آن را تجزیه و تحلیل كرد وبا تنظیم برنامه هایی نیروها را مجددا" سازماندهی كرده و با عملكرد آراسته تری مجددا" بازگشت . بدترین دشمن خود بودن فردی كه ازعزت نفس پایینی برخوردار است ، انسان را به یاد فاجعه زیرورو شدن عالم می اندازد. این گونه افراد معمولا" منفعل تر، ترغیب پذیرتر و دارای محبوبیت كمتر هستند . این افراد نسبت به انتقاد منفی به شدت حساس هستند و فكر می كنند كه این انتقاد نابسندگی آنان را ثابت می كند. جای تعجب نیست كه محققین دریافته اند افراد دارای عزت نفس پایین روان رنجورتر از افراد دارای عزت نفس بالا هستند.كمرویی و عزت نفس پایین در كنار یكدیگر قرا ر دارند. تحقیق انجام شده توسط پل پیلكونیس و محققین دیگر در برنامه كمرویی از وجود همبستگی معنا داری میان این دو عامل پرده برداشته اند؛ زمانی كه كمرویی شدید است عزت نفس پایین است وزمانی كه عزت نفس بالا است، كمرویی ازصحنه حذف می شود.
كلامی هشداردهنده :
عزت نفس عبارت است از سنجش ارزش خود برپایه قیاس خود با دیگران . اما در انجام این قیاسها، لازم است از وجود چندین مشكل بالقوه اطلاع داشته باشید. اول، در انتخاب الگوی خودتان برای مقایسه دقت كنید. خوب است افراد معینی را به عنوان " ایده آل " مشخص كنید، اما نه به عنوان تنها مرجع ارزیابی خودتان. بعضی افراد برای مقایسه كردن نامناسب هستند زیرا از نظر روش نگریستن یا نیروی فكر خود دارای استعدادی منحصر به فرد هستند یا دارای اندام مطلوب یا دیگر صفات موروثی . در ابتدا می توان با ایده آل ها به رقابت برخاست اما نباید چهره های مسلم موفقیت، مقام یا پیشرفت را به عنوان الگو برگزید.
دوم، با تمركز بر الگوهای نامناسب برای انجام مقایسه، نه فقط موجبات دلسردی خود را فراهم می سازید بلكه موجب تقویت احساس حقارت ، جاه طلبی به خاطر نفس آن و از دست دادن احساس رضایت در فرایند تغییر كردن نیز می شوید . زیرا تنها درپی دستیابی به محصول هستید. سوم، ممكن است شما از آن بهای مكتومی كه می باید برای كسب موفقیت بپردازید، بی اطلاع باشید. ممكن است مأمور بازرسی كالا ها دراداره شما برای همیشه امكان برقراری ارتباط نزدیك با كودكان خود را از دست بدهد زیرا نمی تواند در یك زمان هم در خانه كنار فرزندانش باشد وهم درجاده به بازرسی سفارشات اضافی بپردازد . یا آن خانم شیك پوشی كه همواره سرگرم پذیرایی از میهمانان خویش است ممكن است هیچ گاه فرصت مطالعه یك كتاب یا امكان لذت بردن ازطبیعت یا چیزهای كم جاذبه تر در زندگی را نداشته باشد. بسیاری اوقات اگر شما بدانید چه بهایی باید بپردازید، شاید تمایلی به پرداخت آن نداشته باشید.
چهارم، موفقیت ، پیشرفت، قدرت تفكر، زیبایی وبیشتر اهدافی كه هواخواه فراوان دارند به استانداردهای یك دوره زمانی معین ، یك بافت و جامعه مشخص وابسته هستند. البته بهتر است به آنها به عنوان عباراتی مطلق كه ما یا واجد آن هستیم یا نیستیم نگاه كنیم . زمانی كه استانداردها تغییر می كنند، چنین طرز تفكری می تواند مسئله آفرین باشد. شما به سطح جدیدی از مقایسه ارتقا یافته اید، اما وقتی به آن می نگرید تغییر دردرون شما صورت پذیرفته است. این پدیده مانند حضور یك ماهی بزرگ در حوضچه ای كوچك است كه به سوی اجتماع اصلی حركت می كند. پنجم، باید برای خودتان مشخص كنید تا چه حدی از دیگران نسخه برداری می كنید. درصورتی كه از برنامه های نوشته شده برای دیگران یا توسط آنها پیروی كنید، نمی توانید ادراك خوبی ازخودتان داشته باشید. پس از شناسایی حضور آنها می باید برای رویارویی مستقیم با آن نسخه های بیگانه تلاش كنید. باید شهامت لازم برای مقابله با آنها را پیدا كنید، تا اگر موجب افت شما می شوند ، بتوانید آنها را طرد كنید یا به گونه ای تغییر دهید تا با نیازها و ارزشهای شما انطباق حاصل كنند. معمولا" حتی نمی دانیم برای اولین بار آن نسخه چگونه درذهن ما جای گرفت.
گاهی اوقات ارزش های فرهنگی نافذ آنها را در روح ما می نگارند - برای مثال مردان گریه نمی كنند، زنان خشم خود را ابراز نمی دارند، پسران باید خشن و نیرومند باشند، دخترها باید دلسوز و مهربان باشند. دردوران جوانی بسیاری از نسخه های ما ، یا تمامی آنها به وضوح از روی والدین ، معلمین و دیگر نمایندگان شناخته شده نوشته می شوند. بسیاری از آ ن نسخ كاملاً خوب هستند واز این رو بهتر است آنها را به عنوان خصوصیات خود پس از رسیدن به سن بلوغ بپذیریم . در نسخه هایی كه حاوی مسائل نیمه تمام و حل ناشده والدینمان می باشند، خطری دركمین نشسته است. ناكامی حاصل از یك ازدواج خالی از عشق پایه ای برای نسخه برداری دخترخانواده می شود، به این مضمون كه " مردان قدرزنان را نمی دانند." ...
باید بر جوانب مثبت تكیه كنید . اگر فقط یك بارزندگی می كنید، پس با عزت نفسی بالا زندگی كنید! این انتخاب به شما بستگی دارد، تصمیمی نیست كه درآسمانها اتخاذ گردد بلكه درمغز شما شكل می گیرد. این نظام حسابرسی عمومی شماست كه بالا یا پایین بودن عزت نفس شما را گزارش می دهد. اگر كمروهستید، احتمالا" برچسب عزت نفس پایین را به خود الصاق كرده اید. اما حتی اگر آن را بر روی سنگ گرانیت هم حك كرده باشید، می خواهیم تعویض آن برچسب را آغاز كنیم. پایین بودن باید ازمیان برود! درباره خودتان به طور مثبت بیندیشید، اهداف معنا داری كه دستیابی به آنها نیازمند قدری بلند پروازی، خلاقیت و پشتكار باشد تعیین كنید . سپس یاد بگیرید كه پیشرفتهای خودتان را به گونه ای صادقانه و واقع بینانه ارزیابی كنید