بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مقدمه
مقارن سال 560ق.م. دو دولت نيرومند آريايي ماد و پارس با هم متحد شدند و بدين ترتيب، امپراطوري ايران تشكيل شد. اين وقتي بود كه كورش كبير، نخستين شاه هخامنش، پدربزرگش را كه بر مادها پادشاهي داشت، از تخت به زير افكند. «نبودكد نصر» يا شا شاهان به روايت كتاب دانيال نبي ميگويد: «من ديواري محكم برافراشتم كه گرداگرد بابل كشيده شود ... تا دشمني كه قصد حمله به ماد را داشته باشد، نتواند تهديدمان كند ... [و] شهر بابل را به يك دژ مستحكم تبديل كردم». ليكن پس از حكاكي اين دستخط بر روي ديوار مزبور، شهر به تصرف كورش پادشاه ايران درآمد و عمر سلسله «نبوكد نصر» به پايان رسيد. انگيزه گسترش قلمرو امپراطوري ايران، ايرانيان را به نقاطي بس دورتر از بابل كشانيد. مصر در سال 525ق.م. در برابر ايرانيان تسليم شد. در سال 480ق.م.، امپراطوري ايران از رود سند و تا رود دانوب گسترده بود و فقط مقاومت پيروزمندانه يونانيان در سده پنجم پيش از ميلاد توانست مانع الحاق اروپاي جنوبي به اين امپراطوري شود.
به دست اين مردان خارقالعاده، يعني كورش و داريوش اول، سراسر آسيا تسخير شد و ايران به عنوان نخستين امپراطوري بزرگ جهان بدل گشت و 230 سال دوام يافت. از نيل تا جيحون و از درياي اژه تا رود گنگ، عصر نويني آغاز شده و ثبات بيسابقهاي بوجود آمده بود. حكومت مقتدر بر پا شد و شبكه ارتباطي كارآمدي، تجارت را تشويق ميكرد و ثروت هنگفتي پديد آورده بود.
امپراطوري بزرگ هخامنشيان در 2565 سال پيش، يعني سال 560ق.م. به دست كورش كبير تاسيس گرديد. كورش تاجگذاري كرد و اين سلسله با عظمت حدود 230 سال دوام يافت.
اسلاید 2 :
موقعيت جغرافيايي ايران
(در زمان هخامنشيان):
به درياي سرخ، سياه، عمان، مديترانه، درياچه خزر و خليج فارس متصل بود.
60-50 سال پس از تاسيس، حكومت هخامنش توانستند اين پهناي بزرگ را بدست آورند. از مشرق به سرزمينهاي چين، هندوستان، پاكستان و افغانستان، از غرب تمام عراق، سوريه، لبنان، اردن، فلسطين، تركيه، سرزمين مقدونيه و نصف يونان فعلي (آتن)، دشت شام، صحراي سينا، سرزمين مصر، ليبي، تركمنستان و ارمنستان كه در دوران حكومتشان تحت سلطه خودشان دربياورند. ايران بزرگترين پادشاهي دنياي قديم را در كل قارههاي آسيا، اروپا، امريكا، افريقا و استراليا تا به حال داشته است و خيلي هم قوي بوده كه اسكندر مقدوني اين سلسله را از بين برد كه مساحت اين كشور باشكوه (ايران) از كل قاره اروپا نيز بزرگتر بود (ايران به معني سرزمين قوم آريا، سرزمين آرياييها كه تركيهايها عثماني بودند و ليبي و مصر و اينها هم ايراني حساب نميشدند، بلكه فقط تحت سلطه ايران بودند).
اسلاید 3 :
كورش به عنوان نخستين نمايش قدرت، به ساختن مجموعه بسيار بزرگي شامل كاخها، معابد و ساختمانهاي عمومي پاسارگاد در جايي نزديك شيراز پرداخت و در كتيبهاي نصب شده بر ستوني بلند خود را شاه هخامنشي خواند و اين نخستين كانون امپراطوري، معرف سبك معماري هخامنشي است و منشاء آن را به خوبي آشكار ميسازد كه البته امروزه از آن مجموعه به جز مقبره خود كورش بقاياي زيادي باقي نمانده است كه بناي مقبره كورش رو به نام پاسارگاد ميشناسيم، ولي اين مقبره جزئي از آن مجموعه بوده است كه يك مقبره شش پله و تماماً از جنس سنگ و با سقفي شيبدار ميباشد و در سال 529ق.م. ساخته شد و مقبره خودش و زنش درون آن ميباشد.
اندازه و ابعاد اين مقبره وقتي مشخص ميشود كه در كنار اولين پله آن قرار بگيريم كه حتي از قد خود ما نيز بلندتر است، مثلاً يك انسان بلند قد ميتواند سطح پله بعدي را ببيند. ارتفاع پله اول 180-170 سانتيمتر ميباشد. عرض مقبره كورش 5/13 متر است كه مقبره كورش و زنش به روايتي در سقف اين بنا است. با توجه به شش پله مقبره كه رو به بالا از ارتفاعشان كاسته ميشود، پيداست كه حتي براي نخستين پادشاه هخامنشي نيز كوه و شكل نمادين آن به اندازه بينالنهرين اهميت داشته است. ابعاد مقبره در مقايسه با بناهاي بعدي هخامنشي متناسبتر است، ولي مقياس واقعي آن را زماني ميتوان دريافت كه درنظر بگيريم پايينترين پله يا پي آن بلندتر از قامت آدمي است.
اين بنا را پيش از مرگ كورش، در سال 529ق.م. ساخته بودند و هرچند او در جنگي در دوردستهاي شمال خاوري كشته شد، جسدش را براي دفن كردن به اين مكان آوردند. علاوه بر اين بناهاي باقيمانده پاسارگاد، اينك ويران است و مشكل ميتوان دريافت كه شكل آنها چگونه بوده است.
اسلاید 4 :
كاخ بزرگ شوش را داريوش اول، پيش از ساختن آپادانا در تخت جمشيد بنا كرد. كاخ برازنده داريوش در شوش دور تا دور يك حياط (بر روي يك گورستان كهن ايلامي) ساخته شده بود. كتيبهاي كه از آنجا به دست آمده، گزارش جالبي از ساختمان اين كاخ بدست ميدهد. اين كتيبه كه ميتوان آن را تقريباً يك قرارداد ساختماني (پيمانكاري) ناميد، احتمالاً راهنماي باارزشي براي فنوني است كه در ساختمانهاي مشابه در تخت جمشيد و ساير مراكز هخامنشي بكار رفته است. وقتي قدرت و ثروت امپراطوري هخامنشي به سرعت رو به فزوني يافت، داريوش كار ايجاد يك شهر آييني ويژه را در تخت جمشيد آغاز كرد. تاسيس چنين مركز بزرگ قدرت زميني كه به صورت شهر مينوي اساطيري ساخته شده بود و ميتوانست توافق با خدايان را تامين كند، جاي موثري براي دعا و نيايش فراهم آورد و امنيت و رفاه را به همه اقوام اين امپراطوري پهناور هديه كرد. از اين رو شايد با پيروي از نقشههاي كورش، داريوش در حوالي سالهاي 518-516ق.م ساخت بناهاي عظيم تخت جمشيد را آغاز كرد. هنگامي كه اسكندر در سال 330ق.م آن را ويران ساخت، هنوز كاملاً به اتمام نرسيده بود.
اسلاید 5 :
تحقيقات نشان ميدهد كه ساختمانهاي انتهايي، نيمهتمام است. در دوران هخامنشي سه شهر مهم (پايتخت) داشتيم كه همزمان از اين سه شهر استفاده ميشد:
شهر شوش فعلي در استان خوزستان؛
تخت جمشيد با نام اصلي پارسه يا به زبان يوناني پرسپوليس يعني شهر فارسها؛
هگمتانه (اكباتان) در همدان.
اين در حالي بود كه اكباتان و شوش در مناطق سردسير و گرمسير بودند و از اينها به عنوان و يا به صورت فصلي استفاده ميكردند. در فصل تابستان از هگمتانه و در فصل زمستان از شوش و تخت جمشيد هم دائمي بود. مجموعه پارسه از دو پايتخت ديگر مهمتر بوده و به عنوان يك پايتخت آييني براي مراسم بوده است كه محلي براي اين آيينها و مراسم مختلف و جشنها بوده است. جشن نوروز براي آغاز فصل گرما و جشن مهرگان براي آغاز فصل پاييز و سرما. جشنهاي ديگري نيز مانند تيرگان و غيره نيز داشتهاند و تخت جمشيد پايتختي براي اين مراسم و جشنها و اجراي بعضي از مراسم مذهبي و به حضور پذيرفتن سفرا (سفيرها)ي كشورهاي ديگر بوده است (بيشتر آثار معماري ق.م. ما در استان خوزستان و فارس شهر شيراز بوجود آمده است).
اسلاید 6 :
مجموعهاي از كاخهاي مجلل و مختلف هخامنشيان در پارسه ساخته شد كه اين مجموعه در حدود سال 518ق.م. توسط داريوش تاسيس گرديد و پادشاهان بعدي كاخها و بناهاي مختلفي به آن اضافه كردند تا اينكه در سال 330ق.م در حالي كه هنوز كار ساخت آن به شكل كامل به اتمام نرسيده بود، به دست اسكندر مقدوني طبق يك روايت تاريخي به آتش كشيده شد و از بين رفت. هنگامي كه مجموعه تخت جمشيد ساختنش آغاز شد، يك مجموعه بزرگ از پيش طراحي شده بود كه روي يك سكوي بزرگ به ابعاد 500×280 متر بود.
كلمه تخت جمشيد نيز تختش از اين سكو آمده است. اين مجموعه را از سنگهاي بسيار بزرگي ساختند و اين بناي عظيم را بر روي يك سكو بنا كردند كه يك ورودي اصلي داريم و چندين كاخ كه وروديش يك نوع پلكان خاص دارد كه دو طرفه است و هركدام از اين پلكانها 10 متر طول دارد و ارتفاع هر يك 8-7 سانتيمتر ميباشد و دليلش هم عبور اسبها بوده است. دروازه ورودي اصلي تخت جمشيد، به نام دروازه ملل كه براي ورود سفراي مختلف بوده است.
اسلاید 7 :
مساحت كل تخت جمشيد، 14000 مترمربع بوده و در دامنه كوه رحمت، مشرف به جلگه مرودشت واقع شده و با تراشيدن قسمتي از كوه بوجود آمده است. ورودي بناي تخت جمشيد نشانهاي از پيدايش قدرتي موثر است. پلكان ورودي به جاي اين كه از قطعه سنگهاي جداگانه تركيب شده باشد از تخته سنگهاي عظيمي تراشيده شده است كه گاه بخشي از ديوارهها را هم تشكيل دادهاند. پلكان بزرگ كه شيب ملايم آن مناسب عبور يك سوار است، به يك صفه و بلافاصله به ايواني منتهي ميشود كه گاوهاي بالدار با سر آدمي از آن پاسداري ميكنند. در اين ايوان، كتيبهاي از خشايارشاه ديده ميشود. در اين كتيبه، نوشته شده است كه اين «درگاه همه ملتهاست»، يعني همه مردم در آنجا به قلمرو روحاني نيروهاي متعالي وارد ميشوند.
اسلاید 8 :
بيشك، شخص از ايوان وارد بنايي باشكوه و خيره كننده ميشد. در عرض حياط ورودي، تالار معروف به 100 ستون قرار دارد. اين مكان احتمالاً قرارگاه پاسداران شاه بوده است، چون مستقيماً با دروازه ورودي و ساير تسهيلات مربوط است. در آن سوي آپادانا، كاخ كوچكتر داريوش واقع است كه احتمالاً در جريان جشنهاي خاص به عنوان اقامتگاه موقت بكار ميرفته است. در اينجا هم مانند ساير كاخها، بر سردها، قرنيزهايي با طرح خيزران ديده ميشود كه يادآور فتوحات كمبوجيه در مصر است. سپس كاخهاي خشايارشاه و اردشير و ساير كاخهاي كماعتبارتر و بناهاي اداري قرار دارد.
در بيرون بارها، شهر سلطنتي و كاخها و باغهاي مجلل گسترده بوده است. چون تخت جمشيد تنها براي برگزاري جشنها مورد استفاده شاه هخامنشي قرار ميگرفته است. ميان حد جنوبي صفه و كوه، رشته بناهايي واقع بوده كه اينك همگي با خاك يكسان شدهاند. اين پديده، تنها از پايه ستونها معلوم ميشود. نازككاري سراسر بناهاي تخت جمشيد با دقت و وسواس و درست در خور يك بناي شاهانه و مقدس انجام گرفته است. برخي ديوارها را مثل آينه صيقل داداند و جزئيات مجسمهها، گاه گويي با ابزارهاي جواهرسازي تراش خوردهاند. اين جزئيات اغلب چنان دقيقاند كه گويي از فلز تراشيده شدهاند.
اسلاید 9 :
مفهوم نقش برجستههاي همرديف، مانند تركيبشان، خصلت موقر و انساني تمام مجموعه را تاييد ميكند. در آنجا از خشونت و كشمكش مجسمههاي آشوري نشاني نيست. در عوض، سادگي و ملايم و آرامش متناسب با بنايي بزرگ و زنده و با آگاهي از حضور شخصيتي متعالي احساس ميشود. گرچه مجسمههاي تخت جمشيد تا حدود زيادي از سرمشقهاي آشوري و در برخي جنبهها از نقش برجستههاي اقوام ديگر اقتباس شدهاند، ولي در آنها، رفتار و حالت متفاوت خوشايند و عبرتآموزي به چشم ميخورد. بنابراين نقشهاي تزئيني تخت جمشيد از يك نظر مانند آثار آشوري و از نقشهاي برجسته كمعمق تشكيل شدهاند، ولي داراي ماهيت كاملاً متفاوتي هستند. همه تصويرها باوقار و بركنار از زنندگي هستند و در آنها احساس آگاهي از حضوري آسماني به چشم ميخورد.
جامهها كاملاً سادهاند و آرايش اصلي آنها، چين زيبايي پارچههاست. رسمي كه احتمالاً از آسياي صغير آمده است. مجسمههاي تخت جمشيد، گويا و حاكي از معاني فراسوي واقعيت است.
اسلاید 10 :
ديوار بناي تخت جمشيد از خشت خام بوده كه مدتها پيش فرو ريخته است. اين ديوارها، حجمي چشمگير داشتهاند و سراسرشان را رنگ زده بودند. داريوش اول در جلگه تخت جمشيد (نقش رستم) محل آرامگاهش را برگزيد و آن را بر صخرهاي در نقش رستم تصوير كرد. اين آرامگاه كه آشكارا از بناهاي تخت جمشيد و شوش سرمشق گرفته است، از لحاظ ايوان، ستونها، سرستونها و ساير جزئيات شبيه آنهاست و سرمشق شده است. براي آرامگاههاي بعدي، هخامنشيان كه در همان صخرهها حجاري كردهاند. بعدها در عصر ساساني، هنگامي كه شاهان درصدد جست و جوي پيوندي با هخامنشيان برآمدند، بار ديگر در همين محل (نقش رستم) بناي يادبودي از قدرت ايرانيان پديد آوردند.