بخشی از مقاله

بررسي تطبيقي هنر مليله سازي قبل و بعد از اسلام در ايران
چکيده
تنوع در طرح ، اندازه و نقش آثار مليله اي موجود در موزه ها و منابع مکتوب تاريخي، اين پرسش را مطرح ميسازد که کدام يک از دوره هاي هنري و تاريخي بيشترين تأثير را در تغيير فرم و نقش آثار مليله داشته اند و مليله سازي به شکل امروزي آن ، از چه دوره اي رايج شده است . براي پاسخ به پرسش هايي ازاين دست نگارندگان ، دو حوزه زماني مليله سازي پيش از اسلام و بعد از اسلام را به دليل شاخصه هاي خاص فرهنگي، مذهبي و سياسي آن دو دوره ، برگزيدند. پس از آن با تأکيد بر تکنيک هاي اجرايي و تزئيني، فرم و نقش آثار موجود در اين دو زمان را بطور جداگانه و در دو مقطع زماني متفاوت (درزماني) با روش تحليلي- توصيفي بررسي و درنهايت ، با يکديگر مطابقت دادند.
يافته هاي اين بررسي پس از مطابقت ، افزون بر مستندساختن مراحل شکل گيري نقوش از هزاره سوم قبل از ميلاد تا پايان دوره قاجار و بيان تکنيک ساخت آثار مليله ، اين واقعيت بود که مفتول هاي تابيده و نتابيده به کاررفته در زيورآلات و
اشياي تزئيني ايران باستان ، با پشت سرگذاشتن تحولات بنيادي به عنوان هنري مستقل ، به نام مليله وارد عرصه هنر- صنعت
گشته اند. پس از آن ، اين هنر مراحل شکوفايي و تکامل خويش را در دوره هاي صفوي، افشار و زند و قاجار سپريکرده است .
کليدواژگان : مليله سازي، هنر فلزکاري، پيچک .


مقدمه
آثارمليله ١ايران ،بخشي از هنر فاخر فلز کاري ايران به شمار ميرود که توليد آن طي سال هاي اخير دستخوش تغييرات بسياري شده است . اين هنر که امروزه به دلايلي رونق و فروغ گذشته اش را ازدست داده ، زماني نه چندان دور زينت بخش زنان و مجالس
باشکوه بزرگان ايراني بوده است .
اشيائي که امروزه به عنوان هنر مليله سازي شناخته ميشوند، نسبت به اشيايي که در کاوش هاي باستان شناسي يافت شده اند
يا از دوره هاي متأخر به دست آمده اند، تفاوت هاي بسياري باهم دارند. وجوه مشترک و تمايزات قابل لمس در آنها چنين پرسش هايي را در ذهن برميانگيزد که باوجود اختلاف ظاهري اين اشيا چرا محققان آنها را در يک مجموعه و تحت عنوان مليله سازي قلمدادميکنند، آنچه امروزه به عنوان هنر مليله سازي شناخته شده از چه دوره اي شکل امروزي خويش را يافته و سير تحول و تطور هنر مليله سازي در ايران چگونه بوده است .
بااينکه درباره هنر فلزکاري در بسياري از کتاب هاي تاريخ هنر ايران ، سخن به ميان آمده ليکن هنر مليله ميان ساير هنرهاي فلزي مانند حکاکي، قلم زني و طلاکوبي کمتر مورد تموليجله سصاازحيب چنظندران بوسداه اه سوت .دارزادين رتوس جسنتبجودوه دروزپمييرنوه آثن ار مطالعات جامعي هم در اين خصوص انجام نگرفته است . از سوي ديگر دسترسي به آثار موجود در موزه ها مشکلات و موانع خاص خود را دارد چراکه بخشي از اين آثار به دليل گرانبها بودن در مخازن موزه ها نگهداريميشوند و گروهي ديگر حتي داراي شناسنامه يا عکس نيز نيستند. با اين وجود، مقاله پيش روي با هدف پيبردن به مراحل شکل گيري هنر فلزکاري و يافتن مهم ترين دوره هاي تاريخي تأثيرگذار بر آن ، تدوين يافته است . يکي از مؤثرترين راه ها براي پيبردن به مهم ترين تغييرات
اعمال شده بر فرم ، نقش و منشاء پيدايش فرم ها و نقوش به کاررفته در هنر مليله سازي ايران ، جمع آوري آثار، دسته بندي و انطباق آنها در دوره هاي قبل و بعد از اسلام است که در اين مقاله تمامي اين موارد صورت پذيرفته است .
پيشينه پژوهش
مليله سازي، از نخستين نمونه هاي موجود از دوران پيش از اسلام است که همواره به دليل استفاده از فلز باارزش طلا و نقره ، مناسب ترين کاربرد را براي زينت بخشيدن به پوشاک يا ظروف تجملي داشته است . همچنين باوجود تمام زيباييهاي نهفته در دل اين پيچ و تاب زرين و سيمين ، تا به امروز تحقيق و پژوهشي جامع دراين باره صورت نگرفته است .
بااينکه در تعداد بسياري از پايان نامه هاي دانشگاه هاي هنر تهران ، اصفهان ، شيراز و تبريز بطور خاص مليله سازي نقره بررسيشده ليکن در هيچ يک از آنها درزمينه چگونگي پيدايش و شکل گيري فرم و نقش به کاررفته در مليله سازي و تطابق آثار قبل و بعد از اسلام , پژوهشي صورت نگرفته است .
بااين همه از ميان آنها، پايان نامه هايي که به قلم علي ابوترابي (١٣٧٣) باعنوان "تحقيقي پيرامون هنر مليله کاري از ديرباز تاکنون "و شهره مجيري (١٣٨٥) باعنوان "بررسي و مقايسه مليله اصفهان و زنجان " نوشته شده اند، داراي مطالب مفيد تاريخي است که در مقاله حاضر از آنها بهره گرفته ايم . بين منابع مکتوب نيز، بيش از همه فريه (١٣٧٤) در "هنرهاي ايران " و جليل ضياءپور (١٣٤٤) در "زيورهاي زنان ايران از ديرباز تاکنون "، بطور پراکنده به زيورآلات مليله اشاره نموده اند٢.
روش پژوهش
آنچه با نگاهي گذرا به نخستين نمونه هاي کشف شدة مليله از شوش تا متأخرترين آن در عصر قاجار و معاصر به دست ميآيد اين است که طي اين سال ها تحولاتي عظيم در فرم ، نقش و تکنيک ساخت مليله رخ داده است . براي بررسي اين دگرگونيها آنچه لازم به نظر ميرسد؛ جمع آوري آثار و توجه به هرگونه تغيير و تحول متناسب با دوره هاي تاريخي است که آثار در آنها ساخته شده اند.
سير نوشتار پيش روي بدين گونه است که متن (مليله سازي) در دو مقطع زماني (درزماني) بررسي تطبيقي شده اند. مقطع زماني نخست که پيش از اسلام است ، داراي مليله سازي به روشي بومي- سنتي و در مراحل ابتدايي و با شيوه ساخت و تزئيني مشابه زرگري اوليه بوده است که در طراحي و ساخت آثار آن ، باورهاي فرهنگي و آئيني نقش بسزايي داشته اند. در مقطع زماني دوم هم ، آثار ساخته شده دوران بعد از اسلام بررسي شده است . ظهور دين اسلام در ايران و ممنوعيت استفاده از طلا براي مردان و همچنين جايگزيني نقوش متنوع گياهي و هندسي بجاي نقوش انساني در تزئين آثار، اين هنر را دستخوش تحولات کرده است . ابزار و شيوه هاي گردآوري اطلاعات دربردارنده جستجوي کتابخانه اي، مطالعات ميداني، بررسي برخي از آثار در محل نگهداري و دريافت نمونه هايي ازطريق سايت هاي موزه هاي خارجي و داخلي است . آثار موجود در سه مرحله با يکديگر انطباق داده ميشوند که شامل دوره پيش از اسلام (جدول ١)، دوره اسلامي (جدول ٢) و درنهايت تطبيق نتايج حاصل از بررسي دو دوره در جدول ٣ است .
درادامه ، شش اثر از دوران پيش از اسلام و شش اثر از دوران اسلامي ايران معرفي خواهندشد. اين آثار متعلق به تمدن ها و سلسله هاي حاکم بر ايران در محدوده زماني هزاره سوم پيش از ميلاد تا دوره قاجار و محدوده مکاني ايران کنوني است .
مليله سازي پيش از اسلام
سرزمين ايران از گذشته هاي بسيار دور تمدن هاي عظيم و باشکوه بسياري را در خود پرورانده است . تنوع و پراکندگي اين تمدن ها در مناطق مختلف جغرافيايي مانند گيلان ، آذربايجان ، لرستان ، کاشان و جيرفت همگي نشانه اي از تنوع در فرهنگ ، وضعيت معيشتي و اقتصاد در هر تمدن است .
استفاده از طلا و نقره به عنوان فلزي ارزشمند براي ساخت ظروف و زيورآلات ، در اين مناطق نيز رواج داشته است .
آنچه در اين بخش مورد توجه قرارميگيرد، آثاري است که به گونه اي با هنر مليله سازي در ارتباط بوده و از عوامل تأثيرگذار بر شکل گيري مليله سازي پيش از اسلام است .
- ايلام : ايلام در زمان هاي قدرت ، کشوري ثروتمند و آباد و شوش يکي از چهارراه هاي دنيا به شمار ميرفته است (آميه ، ١٣٧٢: ٣). احتمالاً به تناسب پيشرفت در صنعت ، بازرگاني و به دنبال آن وضعيت معيشتي مردمان آن زمان زيورآلات ، ظروف و آثار بسياري از فلزات گرانبها توليد يا توسط بازرگانان به مراکز اقتصادي و تجاري ايلام آورده ميشد.
افزون بر انگشتريهايي يافت شده از قبري قرارگرفته دربرابر معبد اينشوشيناک ٣، يک دسته چاقو تيزکن نيز از اين دوره دردست است (تصوير١). اين اثر که از طلا ساخته شده ، سر شيري در آن تجسم يافته که قلاده گردن آن با نوارهاي تابيده و هنر زبره کاري ٤ تزئين شده است .
- آذربايجان : در کاوشگاه هاي زيويه ٥، حسنلو و مناطقي از آذربايجان غربي، جواهراتي قابل سنه گذاري که دربردارنده آويزهاي گوژکاريشده گرد يا ستاره اي و گوشواره هايي مليله کاري به شکل ماه به دست آمده است که طيف و مسير تحول طرح ها و همچنين اسلوب هاي معمول در ايران شمالي را آشکارميسازند (فريه ، ١٣٧٤: ١٨٧). نمونه هايي از آنچه فريه از آنها نام برده ، در منابع يافت نشده است . ليکن گردنبندي از منطقه حسنلو دردست است که از لوله اي استوانه اي تشکيل شده است . همچنين سيم هاي نازکي از طلا به شکل چهار دايره پيچي دور آن ديده ميشوند که فضاي کوچک مدوري را وسط آن به وجود آورده اند (ضياءپور، ١٣٤٤: ٨٧). درواقع آنها به شکل دوايري متحدالمرکز ساخته شده اند که در ساخت مليله کور از آنها استفاده ميشود (تصوير٢).
- گيلان : در ميان آثار يافت شده از منطقه مارليک در جبهه شرقي سفيدرود و نقاط باستاني جوبن و کلوز واقع در جبهه غربي سفيدرود در استان گيلان ، انگشتري که از مفتول هاي ريز ساده و مارپيچ ساخته شده است ، نمونه اي خاص محسوب ميشود. چراکه محل اتصال مفتول هاي تشکيل دهنده اين انگشتر به اندازه اي ظريف است که با چشم ديده نميشود (تصوير٣). دقت در ساخت و طراحي آن به شکل مارپيچ ، با قطر٢.٣ سانتيمتر، نشانه اي از مهارت زرگران آن تمدن است (همان ).
- هخامنشيان : ويژگي هنر زرگري هخامنشي، آميختن و آشتيدادن ميان شيوه هاي متفاوت جواهرسازي در سرزمين هاي
تحت سلطه شاهان هخامنشي است . مزيت مهارت فني، تعادل

121 تصوير١. دسته سنگ سنباده از جنس طلا، قلاده شير با تزئينات خوشه اي، طول ٠.١ متر، موزه لوور، پاريس (آميه ، ١٣٧٢: ٨٧).

تصوير٢. گردنبند طلا، منطقه حسنلو، سده هاي هشتم و نهم پ .م .، موزه ايران باستان ، تهران (نگارندگان ). (ضياءپور، ١٣٤٤: ٩٠).

تصوير٣. انگشتر طلا، گيلان ، هزاره اول پيش از ميلاد (ضياءپور، ١٣٤٤: ٥٦).
ميان جذابيت و قريحه هنري، تابش رنگ ها، امتزاج نگاره ها و جوشش شيوه هاي به کاررفته که حاصلش هماهنگي ميان آنهاست بيآنکه سنت هاي هنري محو و مستور گردند، تمامي عواملي است که جواهرسازي هخامنشي را بيشتر از آنکه بديع سازد، اشتياق انگيز و جذاب تر کرده است . با استناد بر آثار موجود ميتوان به برخي از ويژگيهاي هنر مليله سازي اين دوره همچون بهره مندي از فن لحيم کاري ظريف و احتمالاً پودري، امکان به کارگيري حديده به واسطه استفاده از مفتول هاي حديده کشيشده طلا، استفاده از نوار يک لاتاب و دولاتاب نوردنشده و توانايي در ساخت احجام توخالي و کوچک اندازه از مفتول پيبرد. دستبند نمايش داده شده در تصوير٤ از زيورآلاتي است که در ساخت آن از فنون مليله سازي نيز بهره گرفته شده است .
- اشکانيان (پارتيان ): با بررسي اندک آثار برجاي مانده از تمدن و فرهنگ اشکاني و پيکره ها و نقوش برجسته پادشاهان و ملکه ها، جنگاوران ، شاهزادگان اشکاني در ايران همانند الحضر٦، پالمير٧، نيپور٨ و دو رااروپوس ٩ اينچنين دريافت ميشود که اشکانيان علاقه بسياري به جواهرات و اشياي زرين و سيمين داشتند (فخرموحدي، ١٣٨٧: ١٦).
درباره مليله سازي اين عصر نميتوان بسيار سخن گفت بلکه تنها با بررسي نمونه هاي موجود، ميتوان به عمده ويژگيهاي شاخص آن پيبرد. آويز طلا در تصوير٥ نمونه اي است که طراحي ساده و معمول در جواهرسازي پارتي را نمايان ميسازد.

تصوير٤. يک جفت النگوي طلا با نقش سر شير، دوران هخامنشي، موزه ميهو ژاپن (محمدپناه ، ١٣٨٥: ١٣٩).

تصوير٥. آويز طلا، مرصع به هفت لعل با تزئين جودانه اي، سده هاي اول تا دوم ميلادي، موزه بريتانيايي، لندن (فخرموحدي، ١٣٨٨: ٢٦).
اين گوشوارهُ تنگي شکل ، تزئيناتي مليله کاري و زمينه اي جودانه اي دارد که مرصع به تخمه هاي لعل است (فريه ، .(190 :1374
- ساسانيان : تنها نمونه از زيورآلات دوره ساساني که به آن در متون اشاره شده ، طرح آويزي طلايي است که اساس آن يک زيور، احتمالاً گوشواره گرد هشت ستاره است که دو زنجير بافته شده از مفتول هاي نازک از آن آويزان است (ابوترابي، ١٣٧٣: ٦٤). نقش گل هشت پر روي اين زيور و هشت گلبرگ قلب مانند که بين هر دو گلبرگ گل هشت پر قراردارد، به احتمال زياد با مفتول هاي نازکي که با دقت فراوان بر سطح ورق طلا لحيم شده اند، به وجود آمده است .
هريک از دو آويز گوشواره از يک مفتول تابيدة بلند که در قسمت بالا با انحنايي فرم حلقه به خود ميگيرد و تا روي سطح کروي پائين آويز ادامه مييابد و دو مفتول ديگر در جوانب آن ، ساخته شده است . نقش گل هشت پر و قلب وارونه ازجمله نقوش رايج در آثار ساساني است (تصوير٦).
آنچه با بررسي آثار مليله دوران پيش از اسلام در ايران به دست ميآيد، دربردارنده اين موارد است . استفاده بيشتر از فرم هندسي در کنار فرم گياهي در طراحي آثار، کاربري تزئيني و زينتي آثار، توانايي در لحيم کردن مفتول به صفحه نازک طلا، تزئين اشيا با پيچک هاي ريتميک ، به کارگيري هنر مليله سازي به صورت الحاقي، تلفيق زبره کاري با مليله سازي، بهره گيري از تکنيک لحيم کاري پودري و ظريف و توانايي در حديده کشي و تابيده کردن مفتول ها. در اين بخش ، يادآوري اين نکته ضرورت دارد که مهم ترين نوآوريهاي تکنيکي در دوره هخامنشيان روي زيورآلات اعمال شده است . چراکه در اين دوره افزون بر دنبال کردن آنها، مراحل توليد دوره هاي پيشين پيچک گذاري با مفتول نتابيده انجام شده است . در آثار دوره اشکاني و ساساني نيز اين پيچک ها کاربرد داشته است .

تصوير٦. گوشواره با طرح گل هشت پر، دوران ساساني (ضياءپور، ١٣٤٤: ٢٩٨).


مليله سازي پس از اسلام
پس از استقرار دين اسلام در سرزمين ايران که درنتيجه پيروزي اعراب مسلمان بر ساسانيان و فتح ايران به دست آنها در سال ٦٥١ م ..٣٠ه .ق . رويداد، تحولات بسياري در عرصه هاي اجتماعي، مذهبي و سياسي ايران به وجودآمد. بااين وجود، جامعه ايراني به رغم ازدست دادن استقلال سياسي، هويت فرهنگي خود را حفظ کرد. «درواقع امر، خلفاي اموي احتمالاًعباسي بسياري از مراسم و آداب دربار ساساني را اختيارکردند و نيز دولت مردان و کاردانان ايراني را به خدمت گزيدند.
در زمينه هاي هنري و پيشه وري نيز در زمان هاي آغازين حکومت اسلامي بسياري از نقش مايه ها و مضامين ايراني همراه با اسلوب ها و استادکاريهاي متداول برجاي ماندند.» (فريه ، ١٣٧٤: ١٩٠).
اهميت و ارزش طلا و نقره به ويژه ازنظر اقتصادي، همواره مورد توجه جامعه بشري بوده و به عنوان پشتوانه اي قوي براي دولت ها به شمار ميرفته است . در احکام و قوانين اسلامي نيز براي بهبود و رونق اقتصادي، دستوراتي مبنيبر به گردش درآمدن آنها داده شده آن گونه که تراکم و انباشتن طلا و نقره امري نکوهيده تلقي گرديده است . چنانکه در اين رابطه در سوره مبارکه توبه آيه بيان شده : «کساني که طلا و نقره را ذخيره ميکنند و آنها را در راه خدا مصرف نميکنند، به عذابي عليم نويدشان ده .» ١٠ (توبه . ٣٤).
- سامانيان : فرهنگ هنرياي که در زمان حکومت سامانيان در ماوراءالنهر (ترکستان غربي) و خراسان شکوفاشد،

تصوير٧. گردنبند طلا، گرگان ، سده چهارم ه .ق .، طول ٣٥سانتيمتر (فخرموحدي، ١٣٨٧: ١٤).
يکي از بنياديترين جنبه هاي تمدن تاريخ ميانه اسلام را که هنوز به قدر کافي کشف و ارزيابي نشده است ، به نمايش گذاشت (اسکارچيا، ١٣٧٦: ٤٧).
تصوير٧، نمونه اي از زيورآلات مورد استعمال از آن دوره است . مهره هاي شيشه اي، اشکال هندسي منتظم ، سنگ هاي رنگارنگ ، گويهاي مليله کاري شده همراه با سکه هاي طلاي رايج در آن عصر، از تزئيناتي است که براي باشکوه تر ساختن اين گردنبند به کار رفته است . با دقت بر جزئيات اين گردنبند، ميتوان قاب بنديهاي ساخته شده از نوار تابيده را که به شکل کره هاي توخالي و احجام هندسي منظم ساخته شده اند در کنار طاووسي که دُم مليله کاري شده خود را در پلاک اين گردنبند به نمايش گذاشته است ، به خوبي مشاهده نمود. به احتمال بسيار پديدآمدن چنين تحولي در ساخت و به کارگيري قطعات مليله کاري شده در زيورآلات ، تحت تأثير هنر زرگري ماوراءالنهر، بخارا، سمرقند، خراسان ، هرات و ... بوده است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید