بخشی از مقاله

بررسی مسائل اجتماعی در دیًان استاد شُریار

1.
چکیدٌ

اشعار فارسی به خاطر قدرت انتقال از زبانی به زبان دیگر، در گستره بیان اندیشهها و آرمانها اجتماعی همواره پیشتاز و پیش آهنگ بوده است. از آنجا که شاعر فرزند زمان خویش است؛ انعکاس دهنده اوضاع اجتماع و تصویرگر مسائل و مشکلات مردم و جامعه در شعر خود میباشد. اندیشههای اجتماعی از موتیفها و محوریترین مضامین اشعار استاد شهریار، نماینده شعر معاصر فارسی، است. استاد شهریار با بهرگیری از مضامین اجتماعی، میکوشد به بیان دردها و تنگناهای جامعه بپردازد و مردم زمانه خود را از غفلت زدگی بیدار کند. اگر چه شهریار در طی حیات خود، چندان مورد حمایت نهادهای ادبی و اجتماعی قرار نگرفت؛ ولی توجه و تعهّد ادبی وی نسبت به جامعه و مضمونآفرینی از مباحث گوناگون اجتماعی و انسانی را میتوان عامل گرایش مخاطباتی از پایگاهای مختلف اجتماعی به آثار وی دانست، که نشان از ارزش اجتماعی اشعار این شاعر معاصر دارد.

واژگان کلیدی: مسائل اجتماعی، جامعهشناسی، شعر، استاد شهریار.

.1مقدمٍ

واژه انسان ناخوداگاه جامعه و حیات اجتماعی را در ذهن تداعی میکند. پیوند انسان با جامعه پیوندی جدایی ناپذیر است. در تعریف جامعه آمده است: »جامعه به گروهی از مردم اطلاق میشود که به منظور تأمین نیازهای مادی و معنوی خود جمع میشوند و روابط و مناسبات اجتماعی میان آنها برقرار میشود« (وثوقی، .(33 :1385 از آنجایی که اجتماعی بودن جزئی از سرشت و فطرت انسان است، شخصیت وی نیز در خلال روابط اجتماعی شکل میگیرد. آن چه بیشتر از سایر عوامل در پرداختن شخصیت فرد نقشی بنیادی دارد، عوامل اجتماعی، اخلاقی، علم، ادبیات و جریانهای فکری و فرهنگی موجود در جامعه است (ترابی،.(33 :1385با توجه به نقش جامعه و حیات اجتماعی در شکلگیری شخصیت انسانی، علم جامعهشناسی که شاخهای از علوم اجتماعی است » به کمک روشهای علمی خاص، نهادها، روابط و رفتارهای اجتماعی انسان را از نظر ساخت، کارکرد، پوشش و دگرگونی بررسی و تجزیه و تحلیل و مقایسه و طبقه بندی میکند و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، در جستجوی قوانین حاکم برحیات جامعه از دیدگاههای گوناگون میپردازد« (محسنی، .(130 :1386 کسب بینشی ژرف، آرام، صبور، و گاه اصلاحگر و پیشتاز و انتقادی در خصوص مسایل انسانی، یکی از فواید جامعهشناسی است (امامجمعه، .(9 :1386 که از حوزههای بین رشتهای، جامعهشناسی ادبیات است که ساختارهای معنایی شعر و رمان یا هر نوع از انواع ادبی را به وضعیت اجتماعی و تربیتی پیوند میدهد. به بیانی دیگر، ادبیات در قالب ساختارهای

کلامی و زبان جمعی، در برابر ساختارهای اجتماعی به واکنش میپردازد (گلدمن، لوسین، .(29 :1377 زمانی که زبان مردم از بیان مسائل اجتماعی، سیاسی ... کوتاه است و یا بر اساس فشارهای اجتماعی و سیاسی، قادر به ابراز عقیده و بیان سخن خود نیستند، بیشتر نگاها، در جستجوی فردی در جامعه که واسطه و سخنگوی آنان باشد، به شاعر و نقش او منتهی میشود. نقش شاعران سرشناس همچون شهریار، به دلیل پایگاه اجتماعی و نفوذی که نزد شخصیتهای حکومتی دوران پیش از انقلاب و پس از آن دارند، نمود بارزی پیدا میکند. انتظار از نقش و احساس تعهد خود شهریار، سبب میشود تا این شاعر معاصر در جهت تأثیرگذاری و آگاه سازی مسؤلان و مردم جامعه به بیان مسائل اجتماعی و انسانی بپردازد و به خواسته و توقع جامعه از وی، پاسخ مثبت بدهد. به ویژه در زمان انقلاب اسلامی که همسویی شهریاربا اقشار مختلف جامعه، تأئید کنندهی این مطلب است. اما به نظر میرسدکه پایگاه اجتماعی شهریار، با فراز و نشیبهایی همراه بود. به گونهای که گاهی از سوی جامعه، مورد بیاعتنایی و زمانی مورد ستایش قرار میگرفت. البته واضع است که نحوه ایفای نقش، رابطهی مستقیمی با پایگاه اجتماعی فرد دارد. به گونهای که هر چه شخص به نقشی که در جامعه به او محوّل شده، تعهد بیشتری نشان دهد. پایگاه اجتماعی او نیز افزایش مییابد.

.2 يطه پرستی

از مهمترین درون مایههای شعر معاصر وطن و عشق به آن است. شاعران متعهد برای بهبود سازی اوضاع نابسامان و ناگوار جامعه خود از هنر شاعری خود بهره برده و عشق خود به وطن عزیزشان را در اشعارشان انعکاس دادهاند. (اسدی مجره، (502 :1393 باتوجه به اعتقاد اسلام به جهان وطنی اسلامی نه به وطن به معنای سرزمینی واحد و مستقل، مفهوم وطن در میان کشورهای اسلامی زاییده قرون جدید است (شفیعی کدکنی،(36 :1380 استاد شهریار عاشق کشورش ایران است و در اشعار بیشماری این عشق را تجلی ساخته است. او در شعری با عنوان »حماسه ایران« روزهایی را یادآوری میکند که ایران خاتم انگشتری دنیا بوده

است:

سالها مشعل ما پیشرو دنیا بود چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود
درج دارو همه در حکم حکیم رازی برج حکمت همه با بوعلی سینا بود

گر سخن از صفت قهر و غرور ملّی است کاوه ماست که بر قاف قرون عنقا بود

تاج تاریخ جهان کورش هخامنشیست کز قُماش و منشی محتشم و والا بود (شهریار،(87-88 :1384

.3 خطاب قرار دادن افراد در نقشهای مختلف اجتماعی احساس صمیمیّت شهریار با اطرافیان، همکاران و بیان ویژگیهای شغلی آنان، قسمتی از اشعار اجتماعی او را تشکیل میدهد.

خطاب به دوست و استاد حسابداری (موسیو ادوارد ژوزف):
در مغز تو رشتههای اعصاب چون رشتهی سیمهای قانون
هر تاری از آن به اندکی تاب خواند نغمات نغز و موزون
از پیک پری گرفته پیغام
یکچند که زیستیم با هم بر خوردم از انس و الفت تو
ای یاد توام به سینه مرهم یادم نرود محبت تو
وارداد ژوزف بوَد تو را نام (شهریار،(1239 :1384
خطاب به میرزا افسر (کارمند بانک):
افسر ای بر سر من سایهات کم مباد از سر من
ای تو ماهرترین محاسب بانک عضو مجانی و مناسک بانک (شهریار،(818 :1384

.4 استعمار ستیسی

استعمار ستیزی و دعوت به مبارزه و مقاومت در مقابل بیدادگریها و ستم، از مضامینی است که در ادب و فرهنگ ملتهای مختلف، جایگاهی خاص دارد. عصری که شهریار در آن زندگی میکند، دوران جنگ و خون ریزی و بیعدالتی، ظلم و ستم است، لذا از دردهای جامعه بشری منقلب شده و با زبانی رسا این مصائب را بیان میدارد، وی در شعری با عنوان »پیام دانوب به جامعه بشری«

(اسدی مجره،(506 :1393 چنین میسراید:
افسانه عمر جاودان میگوید لالایی مادری است نوشین پستان
شبها چه به مهتاب و چه در تاریکی افسانه سرای خوابناکان غم است
او را چه گزشتههای محزون سیما بس شاهد صحنههای خونین بوده
چون جنگ جهانسوز اخیر هر کشته سرباز که در وی شستند
صد لکه ننگ و نقش تاریخ سیاه بر دامن این تمدن وحشی بود
لکی که دانوب بگریه تا دامن حشر از صحنه روزگار نتواند شست (شهریار، (1105 :1384

.5بیان واَىجاریَای اجتماعی

شهریار در اشعاری تأثیرگذار، به نمایش ناهنجاریهای اجتماعی همچون: احتکار، اعتیاد، فقر، خرافهزدگی و ... میپردازد. درباره نگاه انتقادی و مبارزه طلبانهی شهریار، مشرف مینویسد: » شهریار، رنج انسانها را میبیند، فقر و بیعدالتی عمیقاً قلبش را به درد

میآورد و در بسیاری از سرودهایش این رنجها را تصویر کرده است« (مشرف،.(71 :1382
فقر:
زمستان، پوستین افزود بر تن کدخدایان را ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
طبیب بیمروّت کی به بالین فقیر آید که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را (شهریار،(86 :1384
اعتیاد:
خدا ذلیل کند ناکسان که قومی را به الکل و هرویین محو و مستحیل کنند
تو خود مسکن قومی کجا رواست ترا به اعتیاد مسکن، چنین ذلیل کنند (شهریار،(618 :1384
قمار:
مباز دل ای جوان که بُردِ قمار خسارتی است اگر نیک بنگری هنگفت
به پای خویش کسی در قمارخانه نرفت که دست خویشتنش خانه از اساس نرُفت
شب قمار، کسان دیدهام به دولت طاق که بامداد گدا گذاشتهاند و با غم جفت
از این خطا، چه جوانان که خودکشی کردند مگر به خاک توانند روی ننگ نهفت
قمار بُرد ندارد از آن به نام او را حریف نرد نخستین، قمار بازی گفت (شهریار،(1072-1071 :1384
گله از مقام یافتن افراد ناشایست:
نی سواران را هوای قهرمانی در سر است قهرمانان را چه آمد، شهسواران را چه شد
خرمگس شاهین شد و صید کبوتر میکند شاهبازان را که زد، شاهین شکاران را چه شد (شهریار،(191 :1384

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید