بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات عرفانی بخش کثیری از منابع ادبی را در بر میگیرد و ادب عارفانه نیز دارای زیبائی خاصی است که برای همگان ملموس نیست و با طبع لطیف شاعران عارفمسلک به تصویر کشیده میشود. زیرا اوج عرفان در دریافت مفهوم خودشناسی و خداشناسی و ارتباط انسان با خداوند علی عالی اعلی تجلی مییابد. از جمله شعرای عارف، جلال الدین محمد بلخی - مولوی - میباشد که اندیشهی عرفانی وی مشحون از تفکر اسلامی مبتنی بر دیدگاه الهی است که از این رهگذر؛ آثار بدیع و ماندگاری از خود برجای گذارده است.
دستاورد علمی اثر حاضر که بر اساس منابع کتابخانهای صورت پذیرفته این است که تأثیر یکی از منابع اصیل عرفان اسلامی بر ادبیات مولوی را خاطرنشان سازد و نگارنده درصدد بوده برای اولین بار با نگاهی جدید، بازتاب تأثیر عرفان نهجالبلاغه بر آثار مولوی را بررسی نماید. پس از اشارهی اجمالی به تاریخچهی ادبیات عرفانی، به مباحث عرفانی مانند "وحدت وجود" و "عشق" و "ارتباط با خدا" از دیدگاه مولوی متأثر از کلمات امام علی - علیه السلام - پرداخته شده و این نوشتار با نتیجهگیری به صورت مقایسهای بین آموزههای عرفانی نهجالبلاغه و ادبیات عارفانهی مولوی خاتمه مییابد.
مقدمه
ادبیات عرفانی از جمله مباحثی است که هم در حوزهی ادبیات و هم در حوزهی عرفان در میان ادیان و ملل مختلف، قابل مطالعه و بحث و بررسی است. در ابتدا ذکر این نکته لازم است که در اثر حاضر، ادبیات عرفانی از منظر اسلامی مدنظر بوده و از همین زاویه نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
ادبیات عرفانی بخشی از ادبیات منثور یا منظوم است که در قالبهای مختلف ادبی از شعرای عارف گذشته بر جای مانده و تاکنون نیز همچنان بخش عظیمی از ادبیات فارسی ما را به خود اختصاص داده است. ادب عرفانی از حیث تنوع و غنای مطالب اهمیت خاص دارد؛ هم حاوی موضوعات اخلاقی است و هم مطالب فلسفی را در بر دارد، هم مشتمل بر علومی مانند تفسیر است و هم گذری بر تاریخ دارد.
البته ذوق و هنر مجرد ادیب عارف،اکثراً در قالبغزلیّات عرفانی او مجال ظهور مییابد و از همین رو غزلهای عارفانهی شعرای عارف، آنان را از قید و بندهای لفظی و ظاهری جدا ساخته و آثاری تصفیه شده و متعالی از آنان ارائه میدهد. مضامین غزلهای عرفانی در قالب اوزان مطلوب و دلنشین و در پوشش تعبیرات و اصطلاحات خاص عرفانی جلوه دیگر پیدا میکند که برای مخاطب بسیار حلاوتبخش است. در دین مقدس اسلام، مأخذ عمده این اصطلاحات و تعابیر دلنشین، قرآن کریم است و البته این مسئله نیز قابل انکار نیست که از همان ابتدای ورود اسلام و رویآوردن مسلمانان به عرفان و تعالیم عرفانی، علاوه بر قرآن کریم، کلام معصومین مخصوصاً سخنان فصیح و بلیغ مولی العارفین؛ حضرت امیر مؤمنان؛ امام علی - علیه السلام - بر ادبیات عرفانی مسلمانان تأثیر گسترده و چشمگیری دارد.
لذا آنچه به عنوان میراث ادبی از ذوق و قریحه و روح لطیف یک شاعر عارف مسلمان نشأت میگیرد متأثر از تأثیرپذیری وی از منابع عرفانی اسلامی است. در میان شخصیتهای اثرپذیر از مکتب عرفان اسلامی میتوان از جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی 672 -604 - ه. ق. - نام برد. ملای رومی - مولوی - هم در عرصهی ادب عاشقانهی عرفانی و هم در عرصهی ادب تعلیمی عرفانی بینظیربوده است.
مثنوی معنوی مولوی، اثر ادبی جاودانه و گرانسنگی است که از بهترین و غنیترین میراث ادبیات با رویکرد عرفانی به شمار میرود که با مباحث اجتماعی هم پیوندی استوار دارد. مضامین پر شور و حال اشعار منظوم از این شاعر عارف دلسوخته، در عین حال که به موضوعات و حالات عرفانی همچون عشق و محبت و دعا و مناجات و... پرداخته و به برخی مقامات و منازل عرفانی با زبان ادبی اشاره نموده و از سوی دیگر، بیان احوال اجتماعی را نیز در بر دارد.
تأثیرپذیری ادبیات عرفانی مولوی از عرفان نهجالبلاغه 3
تاکنون در خصوص تأثیرپذیری ادبیات عارفانهی شعرا و بالأخص مولوی اثری ارائه نشده و فقط جهت بیان پیشینه ذگر میگردد که چند مقاله به صورن گذرا و غیر مستقیم به این بحث اشاراتی مجمل داشتهاند. آثاری همچون: مقالهی »تاثیرپذیری متون عرفانی از قرآن و نهج البلاغه در مقوله حیرت - ششمین وادی سلوک - «؛ مندرج در نشریهی عرفان اسلامی - ادیان و عرفان - و نیز مقالهی »بهرهگیری مثنوی از اصول اخلاقی نهجالبلاغه«؛ مندرچ در نشریهی النهج و نیز پایاننامه با عنوان بررسی تاثیر نهجالبلاغه در شعر عرفانی فارسی قرن ششم تا نهم تألیف هرمز ترگلری از دانشگاه آزاد اسلامی.
در مقالهی حاضر،تأثیرپذیریِ مستقیم ادبیات عرفانی مولوی از سخنان عارفانه امیر عارفان، حضرت علی - علیه السلام - در نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته و نگارنده سعی داردبُعد معرفتی این بحث را به تصویر بکشد.
هدف از پرداختن به این موضوع نیز لزوم آشنائی مخاطب با چگونگی تأثیرپذیری ادبیات عرفانی از منابع اسلامی مخصوصاً به طور خاص؛ پرداختن به بحث ادبیات عارفانهی مولوی و تأثیرپذیری آن از کلام معصومینمخصوصاً سخنان مولا علی - علیه السلام - در نهجالبلاغه بوده است که کسب این شناخت موجب میشود معانی ژرف و عمیق آثار عرفانی در حوزهی ادبیات مورد عنایت بیشتر قرار گیرد.
در ابتدا به تاریخچهی مختصر از ادبیات عرفانی اشاره شده و آنگاه محور اساسی عرفان از منظر مولوی یعنی"وحدت وجود" در این مجال اندک به صورت موجز مورد بحث قرار گرفته و با استناد به کلام امام علی - علیه السلام - در نهجالبلاغه بررسی شده است. سپس به بخشهائی از مقوله ادبیات عرفانی در اشعار مولوی همچون مباحث عشق و محبت و ارتباط با خدا و دعا و ... استناد گردیده و ارتباط این مباحث با کلام حضرت علی - علیه السلام - نیز بیان شده است و سرانجام در پایان با نتیجهگیری به صورت »مقایسهای« بین آموزههای نهجالبلاغه و آثار مولوی، اهمیت طرح بحث تأثیرپذیری ادبیات عرفانی مولوی از نهجالبلاغه برای خواننده روشن میگردد. بررسی مقایسهای، نگاهی نو و رویکردی جدید و قابل توجه است که از رهگذر آن میتوان اثری جدید با مستندات علمی به مخاطبان عرضه نمود.
این نکته قابل ذکر است که تهیه و تدوین مطالب این اثر، با مراجعهی مستقیم به نهجالبلاغه و مطالعهی شروح آن خصوصاً شرحهای عرفانی آن و نیز رجوع به کتاب مثنوی معنوی مولوی و بررسی شروح مشهور آن صورت پذیرفت. البته به دلیل عدم دسترسی به منابع تخصصی غنی مکتوب و کتابخانهای در شهرستان، سعی شده است از فناوری اطلاعات و اینترنت و نرمافزارهائی همچون دانشنامه علوی علوی و مثنوی معنوی