بخشی از مقاله

چکیده:

کیفیت معابر و خیابانهای شهری بخشی تأثیرگذار در ساماندهی الگوهای هویتی، رفتاری و اجتماعی شهرها به شمار میآید بهنحویکه طراحان از دیرباز تاکنون به دنبال ارائه روشهایی در جهت طراحی متناسب با زمینههای هر بوم شهری بودهاند. ازاینرو هر عنصر از مصالح استفادهشده در جدارهها تا استفاده از گیاهان و جدارهای سبز هرکدام میتواند، به عنوانی نمادی تأثیرگذار که بر خواسته از یک بوم و فرهنگ است را در طراحی این معابر و شریانهای اصلی شهرها تأثیرگذار دانست. با توجه به موارد ذکرشده در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و مطالعات میدانی ومصاحبه ها سعی بر آن شده تا تأثیر درخت - کنار - بهعنوان یک نماد و عامل تأثیرگذار در شهر دزفول بهعنوان یک پوشش گیاهی کارآمد و مفید در کیفیت طراحی معابر را موردبحث و بررسی قرارداد. حضور درخت کنار را میتوان یک انگارهیبومی و ِیادآور سنتهای گذشته و نمادی از همیشهسبز بودن بهعنوان یک پوشش سایهانداز مناسب و همچنین بهعنوان یک نماد معنوی که پارچههایی جهت برآورده شدن نذرها و نیازها به آن بسته میشود و درنهایت با مقایسهی طرحهای موجود و طراحیهای پیشنهادی این نتیجه حاصل میگردد که حضور پوشش گیاهی، نظیر کنار علاوه بر آنکه تلفیقی از حضور طبیعت وزندگی انسانی در بستر شهرها است. میتواند جایگزینی ×مناسب برای پوششهای بتنی و آجری در معابر شهری باشد و همچنین از آن بهعنوان عنصری شاخص از طبیعت و بوم دزفول یاد میشود.

کلمات کلیدی: منظر شهری، درخت کنار، دزفول، بوم، زمینه گرایی

مقدمه:

منظر یک شهر مجموعهای از عوامل طبیعی و مصنوع است که تحت تأثیر ویژگیهای طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شهر خاص شکلگرفته و محل به عینیت درآمدن مشخصات آن شهر است. منظر شهری بهعنوان مقولهای مطرح در کیفیت و مطلوبی شهرها، امری واقعی و    عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها، فضاها، فعالیتها، صداها، بوها هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر - در مقیاسهای مختلف، اعم از دیدن شهر از دوردست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی استقرار در بناها - است. طرحهای توسعه شهری، به مقولات و موضوعات مختلف حوزه محیطهای انسانساخت میپردازند و از طریق اسناد توسعه شهری، آنها را رقمزدهاند. مفهوم منظر شهری نیز، یکی از مقولاتی است که در طول دورههای مختلف تهیه طرحهای توسعه شهری، بهتدریج دچار تحول شده و تکاملیافته است .[1]
تا قبل از انقلاب صنعتی، اندازه و تناسبات عناصر اصلی شکلدهنده شهر، فرم بنای مقیاس انسانی بود و الگوی جابهجایی، بر اساس حرکت فرد پیاده طراحیشده بود؛ یعنی انسان پیاده، اندازه و فاصلهها را تعیین میکرد .[2] پس از ظهور انقلاب صنعتی در شهرها و پیامدهای مدرنیسم، حضور پررنگ اتومبیلها در شهرها، بهخصوص کلان شهرهایی مانند تهران، افزایش یافت. این روند در بسیاری از شهرهای دنیا، سبب بروز مسائل و    مشکلات بیشماری؛ ازجمله تضییع امکانات و منابع طبیعی، افول فعالیتهای مراکز شهری، بهویژه مراکز سنتی، افزایش تصادفات شهری، گوشهنشینی انسانها و بیماری ماشینیزم شد .[3] توسعه بیرویه شهرها، با رشد و توسعه کالبدی شهرها همگام نبود و منجر به ساختوسازهای بدون برنامهریزی و تغییرات فراوان در ساختار فضایی شهرها، گردید .[4] در این میان انگارههای بومی شامل، خاطرات جمعی و اتفاقات اجتماعی برگرفته از تاریخ محدوده موردمطالعه میتواند برساخت و درک منظر شهری و بالتبع منظر خیابان مؤثر باشد. نوع و گونه کاشت درختان یکی از موارد مؤثر است. در شهر دزفول درخت کنار بهعنوان یک عنصر مذهبی-اجتماعی مطرح میشود که از دیرباز نهتنها بر معیشت بلکه بر منظر این ×شهر مؤثر بوده است در این مقاله تلاش میشود تا با رهیافتی پیمایشی به ابعاد منظری اینگونه درخت اشاره گردد.

بهطور خلاصه سه نظریه در مورد »حالت وجودی« کیفیت منظر شهری مطرح میباشد:

.1 تلقی منظر شهری بهمثابه صفتی که ذاتی محیط کالبد شهر بوده و مستقل از انسان بهعنوان ناظر و مدرک وجود دارد
2.    تلقی منظر شهری بهمثابه مقولهایکاملاً ذهنی و سلیقهای که توسط ناظر ساختهام میشود و هیچگونه ربطی به ساختار و خصوصیت محیط .کالبدی ندارد

3.    تلقی منظر شهری بهمثابه »پدیدار« - فنومن - یا رویدادی که در جریان دادوستد میان خصوصیات کالبدی و محسوس محیط از یکسو و الگوها، نمادهای فرهنگی و تواناییهای ذهنی فرد ناظر از سوی دیگر شکل میگیرد [5]

پرسشهای پژوهش:

.1 رابطه درخت کنار بهعنوان یک انگارهی مفهومی در طراحی منظر در شهر دزفول با جدارهها و شریانهای شهری چیست؟ -2×چه میزان از این درخت به عنوان یک نماد زینتی و بومی در طراحی خیابان های شهر استفتده شده است؟

پیشینه پژوهش:

در باب پیشینه پژوهش در مبحث منظر تاکنون مقالاتی کتب زیادی نوشتهشده است که هرکدام جنبههای متفاوتی از منظر از مفهوم تا موارد جزئیتر را موردبررسی قرار میدهند بهنحویکه در کتاب شهر همچون چشمانداز ]منظر3[ ، "ترنر" واژه منظر را در سه حوزه مجزا تعریف میکند: "با توجه به تاریخ علم صرف و نحو، معقولانه است که واژه چشمانداز ]منظر[ به معنای "دید خاصی از جهان" بهکاربرده شود. از جنبه کالبدی،
 
اولین کنفرانس بین المللی منظر راه های شهری و برون شهری با رویکرد بومی سازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، موسسه مهدپژوهش ره پویان حقیقت، چشمانداز ]منظر [ را موقعیت جغرافیایی اشخاص تعریف میکنند. از جنبه روانشناسی، چشمانداز ]منظر[ را ساختارهای ذهنی، که از طریق آنها اطلاعات حسی تفسیر میشود، تعریف میکنند" .[6]

" سایمون بل " در کتاب منظر، الگو، ادراک، فرایند پس از شرح مفصل منظرهای از اسکارت نیک در یورکشایر انگلستان مینویسد: "اینها همگی بخشی از منظری هستند که من و خانوادهام نیز در شکل دادن به آن مشارکت داشتهایم. به همین دلیل، این مکان برایم اهمیت دارد و احساسی که به آن دارم متأثر از زمینه فرهنگی، تجارب وسیع، دانش و وابستگی من نسبت به خانهام است. این منظره دارای قابلیت دید محدود است، الگوهای مشخصی دارد که به سهولت قابلتشخیصاند و توسط فرایندهایی که طی هزاران سال در اینجا رویداده است، قابلتعریفاند" .[7] منظر آن قسمت از محیط است که ما در آن ساکن بوده و بهواسطه ادراکاتمان آن را درک میکنیم. منظر تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارد و نباید آن را به اقتصاد یا تصمیماتصرفاً حرفهای واگذار کرد؛ زیرا بین الگو و فرایندهای سازنده زمین، ادراک ما از آنها و پیوند دائمی با زیبایی، ارتباط مستقیمی وجود دارد که جنبههای فیزیکی زمین را به جنبههای ادراکی منظر تبدیل میکند . [8] لذا در نگاه "بل" منظر یک فرایند از محیط است که از تجربه و سکونت انسان در آن نشأت میگیرد. تعبیر او از منظر در دو حوزه محیط بهعنوان فضای فیزیکی و ادراک بهعنوان فضای غیر فیزیکی در جریان است. برخلاف ترنر که منظر را در سه حوزه مجزا بررسی میکند، سایمون بل منظر را فرایندی بین فضای فیزیکی و غیر فیزیکی میبیند .[9]

دیدگاه دیگر، معرفی منظر بهعنوان تحولات است؛ تجربهای که باگذشت تاریخ در کالبد حادث میشود، لکن این تحولات را نمیتوان در حوزهای خاص بررسی نمود: هنگامیکه منظر را بررسی میکنیم، در حقیقت روابط و تحولات آن است که مدنظر قرار میگیرد. بر این اساس، منظر بهعنوان جلوهگاه ارتباطهای انسان و طبیعت پیرامون او از گذشته تا حال شناخته میشود. لوحی است که او آثار خود را کموبیش دقیق و عمیق، ×بر آن نگاشته است. بدین ترتیب منظر، تاریخی برای نقل است .[10]

مفهوم منظر برای انسانها متفاوت است؛ چراکه از یکسو مناظر، تحت فرهنگی مستقل دیده و درک میشوند و از سوی دیگر هر یک از اقوام و ملل دخالتهایی متفاوت برحسب شرایط فرهنگی، اقلیمی و تاریخی خود در منظر داشتهاند؛ همانگونه که مفهوم جامعه در تفکر اسلامی و مسیحی باهم متفاوت است، مفهوم طبیعت در غرب مسیحی و اسلام و همچنین مفهوم نمادها و سمبلها باهم متفاوت است. شرایط مختلف، دیدهای متفاوت انسانها که به وجود آورندگان منظر هستند را تغییر میدهد؛ به عبارتی، منظر در حال شدن دائمی است. منظر در دنیای امروز، موجودی زنده و پویاست که از یکسو متأثر از انسان و نحوه ارتباط او با محیط و از سوی دیگر با تداعی خاطراتی که در زمانهای طولانی بر بستر آن رویداده است بر ارتباط او با محیط تأثیر میگذارد و به دنبال آن، فرهنگ و تمدن آدمیان را تغییر میدهد. منظر را از یکسو نمیتوان تنها در کالبد خلاصه کرد، چون منظر کیفیت و معنا را هم دربر دارد و از سوی دیگر نمیتوان مفهومی تجریدی و انتزاعی دانست، چون آن را از طریق کالبد و حواس میفهمیم. لذا منظر پدیدهای است که بهواسطه ادراک ما از محیط و تفسیر ذهن، توأمان حاصل میشود؛ درواقع منظر، ×پدیدهای است عینی - ذهنی .[11]

با توجه به پیشینه پژوهش ملاحظه میشود تحقیقی دربارهی استفاده از درخت کنار در طراحی منظر شهری دزفول و سایر جاهایی که در آنها کنارمی روید دیده نمیشود.

روش پژوهش:

اطلاعات بهدستآمده در این مقاله را میتوان حاصل برداشتهای میدانی و حضور در بافت و کالبد شهری و همچنین استفاده از منابع کتابخانهای و روش تحقیق پیمایشی دانست. که در این راستا سعی بر آن شده است تا اطلاعات به دست را با استفاده از جداول و اسکیس ها و همچنین استفاده از تصاویر وضع موجود و پیشنهادی این نتیجه حاصل شود که درخت کنار بهعنوان یک انگارهی بومی و اقلیمی در شهر دزفول که ×بهعنوان نماد و یادآور سنتهای گذشته بوده و میتواند ه عنوان یک عامل اثرگذار در طراحی منظر شهری استفاده شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید