بخشی از مقاله

چکیده:

این پژوهش به دنبال بررسی تاثیرگذاری تغییرات تورم بر روی قیمت شرکتهای خودروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور رابطه بین شاخص قیمت تولیدکننده و شاخص قیمت گروه شرکتهای خودروسازی و ساخت قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران در بازهی زمانی بهار 1388 تا زمستان 1394 با استفاده از دو آزمون اقتصادسنجی هم انباشتگی و علیت گرنجر مورد بررسی قرار می گیرد.

نتایج تحقیق نشان می دهد که از لحاظ اماری ارتباط معناداری منفی بلندمدت میان تورم و شاخص قیمت شرکتهای خودروسازی وجود دارد. همچنین بررسی رابطه علی میان متغیرهای تحقیق نشان می دهد که یک رابطه یکطرفه درمیان متغیرهای تحقیق وجود دارد.

-1مقدمه:

صنعت خودرو با طول عمر بیش از یک قرن و ارتباط گسترده پسین و پیشین که با سایر صنایع دارد نقش مهمی را در توسعه صنعتی کشور داراست - حسن قلی پور و همکاران،. - 2008 این صنعت در ایران بعد از صنعت نفت بیشترین سهم را در تولید ناخالص ملی دارا است و از صنایع مادر و اشتغال زا محسوب می شود

از سوی دیگر مسئله تورم در ایران نهادینه شده است. عامل اصلی تورم در ایران عملکرد دولتها در تامین کسری بودجه مستمر دولت و تامین هزینهها توسط مالیات تورمی و افزایش حجم نقدینگی می باشد - دارابی و مولایی،. - 1390در ایران بانک مرکزی بیشتر به عنوان یک بازوی خزانه داری عمل میکند تا اینکه یک سیاست پولی مشخص را پیروی کند و همین امر موجب می شود که دولت در مواجهه با کسری بودجه به بانک مرکزی رجوع نموده و به این ترتیب موجب افزایش حجم پول و نقدینگی شده است و از آنجا که این نقدینگی در بخشهای مولد جامعه به کار گرفته نمیشود موجب افزایش تورم میگردد 

نرخ بالای تورم در دورههای متوالی به عنوان بحران تلقی میشود؛ که فعالیتهای واقعی مالی، سرمایهگذاری و در کل اقتصاد را مختل میکند. این موضوع در چند سال اخیر در اقتصاد ایران و به ویژه بورس اوراق بهادار قابل مشاهده است. - مشیری و همکارن،. - 1389 در این مطالعه به بررسی تغییرات تورم بر قیمت سهام شرکتهای خودروسازی پرداخته می شود.

-2مبانی نظری

تئوری کلاسیک همواره ارزش واقعی سهام را در برابر تورم3 و انتظارات تورمی ثابت قلمداد مینماید و بیان مینماید که واکنش قیمت سهام نسبت به تورم مثبت است. در چارچوب تئوری کلاسیک، اولین نظریه در مورد ارتباط نرخ بازده و تورم مورد انتظار توسط فیشر صورت گرفته است. فیشر بیان مینماید که نرخ بازده واقعی سهام نبایستی از تورم تاثیر بپذیرد. به عبارتی سهام سپری مناسب در برابر تورم است اما به طور تجربی در تحقیقات متعدد که صورت گرفته است یک رابطه منفی بین بازده سهام و تورم مشاهده شده است. این نظریات متفاوت، این رابطه را به مسالهای معما گونه تبدیل نموده است

از دهه 1970 نتیجه مطالعات بعضی از پژوهشگران نشان دهنده رابطه منفی بین بازده سهام و تورم بود - بودی1976 4 فاما و شورات5 1977 و گالتکین. - 1983 6 این همبستگی منفی به عنوان معمای تورم - بازدهی مطرح شد. در این راستا فرضیاتی به منظور توضیح رابطه منفی بین تورم و بازدهی بیان شد.مودیگلیانی و کان1979 7 فرضیه توهم تورمی را مطرح نمودند. آنها معتقدند که سرمایه گذاران بازار سهام در معرض توهم تورمی هستند و با افزایش تورم سرمایه گذاران تمایل دارند تا با شدت بیشتری با استفاده از نرخ بهره اسمی بالاتر،درآمد آتی و سود سهام آتی را تنزیل نمایند؛ که این امر موجب رابطه منفی بین بازده سهام و تورم میشود 

فلدشتان - 1980 - 8 فرضیه اثر مالیات را پیشنهاد کرد تا رابطه تورم بالاتر و بازده سهام پایینتر را بیان نماید. وی معتقد است که تاثیر منفی تورم فزاینده بر بازده سهام بر مبنای ویژگیهای بنیادین قانون مالیاتی آمریکا به ویژه کاهش هزینه تاریخی و مالیاتبندی عواید اسمی سرمایه است

فاما - 1981 - 9 همبستگی منفی میان تورم و بازدهی سهام را از طریق اثر زنجیره ای همبستگی منفی کوتاه میان تورم وفعالیتهای واقعی اقتصاد و همبستگی مثبت کوتاه مدت میان فعالیتهای واقعی اقتصاد و بازدهی سهام تشریح مینماید. - فرضیه جانشینی - 10 فاما معتقد بود که در معادله فیشر برخی متغیرهای کلان پولی مانند نقدینگی و نرخ بهره نادیده گرفته شده است. وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که تورم اثر منفی بر بازده سهام دارد، لذا ضربه محکمی بر یکی از قدیمیترین مدلهای مورد قبول - فرضیه فیشر - است

در سالهای اخیر تورم نقش مهمی در تصمیم گیریهای اقتصادی و مالی و سرمایه گذاری داشته است. سرمایه گذاران به نرخ تورم توجه بیش از حدی دارند زیرا تورم تاثیر بسیار زیادی در خالص منافع حاصل از سرمایه گذاری آنها دارد. هر گاه نرخ تورم در مدت زمان سرمایه گذاری و دریافت بازده آنها افزایش یابد،وجهی که سرمایه گذار از سود سرمایه گذاری دریافت میدارد قدرت خرید کم تری را دارا میباشد. در این صورت بازده واقعی سرمایه گذاری، کمتر از بازده مورد انتظار خواهد شد 

این گونه بیان میشود که بازده واقعی برابر است با اختلاف بازده سهام براساس ارزش سهمی از تورم در دوره سرمایهگذاری. اگر تورم به خوبی قابل پیشبینی باشد سرمایهگذار به راحتی درصد را به عنوان تورم به بازده مورد انتظار سرمایهگذاری خودش اضافه مینماید و بازار به حالت تعادل میرسد. در شرایط تورم سود اسمی شرکت افزایش مییابد ولی سودآوری شرکت افزایش نیافته بلکه فقط بر سود اسمی افزوده گردیده است و در نهایت قیمت اسمی سهام نیز افزایش خواهد یافت.

اثر دیگر تورم این است که باعث کاهش ارزش ذاتی هر سهم می-شود. در سالهایی که نرخ تورم بالا می باشد، کیفیت سود واقعی - سود اقتصادی - کاهش مییابد. علاوه بر این، تورم موجب کاهش قدرت خرید مردم میشود و افزایش هزینههای زندگی دیگر فرصتی را برای پسانداز فراهم نمیکند و در نهایت تورم موجب کاهش سرمایه-گذاری، سرمایهگذاری در بورس و در نتیجه کاهش شاخص سهام میشود

تورم موجب توزیع دوباره داراییها و درآمد میشود. افرادی که بهای دارایی آنها بیشتر از نرخ تورم افزایش داشته است از تورم منتفع میشوند و افرادی که قیمت دارایی آنها نتواند همراه با نرخ تورم افزایش یابد از تورم متضرر خواهند شد. صاحبان بنگاه اقتصادی نیز که بتوانند درآمدهای اسمی خود را بالاتر از نرخ تورم نگه دارند از تورم منتفع میشوند و صاحبان بنگاه اقتصادی که درآمدهای اسمی خود را با نرخ تورم نتوانند افزایش دهند متضرر خواهند شد

-3 پیشنه تحقیق

عزیزی و همکاران - 1391 - به بررسی رابطه بین نرخ تورم و بازده سهام با استفاده از دادههای بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی فروردین 1370 تا اسفند 1387 پرداختند. با توجه به نتایج تجربی که حاکی از این بود که فرضیه فیشر11 مبنی بر اینکه بازده حقیقی سهام، مستقل از تورم بوه و سهام عادی سپر کاملی در مقابل تورم است، در کوتاه مدت رد شده و بازار سهام تهران، سپر ضعیفی در مقابل تورم بوده است. به همین منظور در این مقاله از فرضیه فاما استفاده شد و با به کارگیری فیلتر هدریک پرسکات12 تورم به دو جزء دائمی و موقت تجزیه شد. اعمال توجیه فاما برای برقرار نشدن فرضیه فیشر نشان داد که توجیه فاما قادر به توضیح این پدیده نبوده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید