بخشی از مقاله
چکیده
حسابداری یک سیستم پردازش اطلاعات است که به منظور شناسایی، اندازه گیری و طبقه بندی رویدادهای مالی موثر بر سازمان و واحد های تجاری و گزارش اثرات این گونه رویداد ها به تصمیم گیرندگان ، طرح ریزی شده است. محیط فعالیت واحد های تجاری متغیر است و تغییر در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محیط باعث تغییر در نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان می شود.
به بیان دیگر ، نیازهای اطلاعاتی جدیدی که بر اثر تغییر در محیط حسابداری برای استفاده کنندگان اطلاعات مالی پدید می آید، تغییر در مبانی حسابداری یا تدوین اصول و استانداردهای اندازه گیری و گزارشگری با کیفیت بهتر و همچنین افزایش میزان اطلاعاتی که لازم است افشاء شود را ضروری می سازد. عوامل زیادی بر کیفیت گزارشگری مالی تاثیر گذار هستند همچنین گزارشگری مالی نیز بر عوامل مختلفی تاثیر گذار است. یکی از اهداف گزارشگری مالی تسهیل در تخصصیص بهینه
سرمایه در اقتصاد است. یکی از مهمترین جنبه های این نقش بهبود تصمیمات سرمایه گذاری است. همچنین افزایش شفافیت مالی پتانسیلی برای کاهش مشکل عدم کارایی سرمایه گذاری می شود ، در اين پژوهش ارتباط میان کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری مورد
بررسی قرار گرفت . دوره زمانی تحقیق 4 سال و از سال 1385 تا 1388 انتخاب و آزمون فرضيه ها با نرم افزارSPSS و به كمك آماره هاي توصيفي و استنباطي نظير تحليل همبستگي، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج به دست آمده در اين پژوهش حاکی از ارتباط مثبت و مستقیم بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری می باشد.
مقدمه
عملکرد و رویه های حسابداری طی قرون متمادی دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای بوده است ولی در جریان این تغییرات، هدف نهایی حسابداری که همان نیاز های اطلاعاتی استفاده کنندگان خدمات حسابداری است، بدون تغییر مانده است. به بیان دیگر مفاهیم ، اصول ، قواعد و رویه های حاکم بر عملکرد کنونی حسابداری در واقع بازتاب نیازهای گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری در طول زمان است. انتظارات ، نیازها و خواسته های استفاده کنندگان بسیار متنوع و معمولا تعیین کننده نوع اطلاعاتی است که باید ارائه شود تا مبنای قضاوت، ارزیابی و تصمیم گیری قرار بگیرد. گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات مالی به دلیل مناسبات متفاوتی که با واحد تجاری دارند ، غالبا نبازمند انواع متفاوت اطلاعات هستند. گزارشگری مالی فراتر از صورت های مالی است و سایر ابزارهای اطلا ع رسانی مانند گزارش هیات مدیره، گزارش های ادواری و اطلا ع رسانی اینترنتی را شامل می شود.
گزارشگری مالی فقط یک محصول نهایی نیست، بلکه فرآیندی متشکل از چند جزء است که عوامل زیادی بر کیفیت گزارشگری مالی تاثیر گذار هستند همچنین گزارشگری مالی نیز بر عوامل مختلفی تاثیر گذار است.طی تحقیقات مختلف رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و متغیرهای مالی و غیر مالی شرکتها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. رویکرد اصلی در این پژوهش بررسی رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری و عوامل تاثیر گذار بر آن می باشد.
فصل اول:
کلیات تحقیق
1-1مقدمه
گزارشگری مالی یکی از مهمترین فرآورده های سیستم حسابداری است که از اهداف عمده آن فراهم آوردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان در خصوص ارزیابی عملکرد و توانایی سودآوری بنگاه اقتصادی است. شرط لازم برای دستیابی به این هدف، اندازه گیری و ارائه اطلاعات ، به نحوی است که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیت های آتی بنگاه اقتصادی موثر افتد.
مدیران ، تحلیل گران و سرمایه گذاران بیشترین توجه خود را به سود گزارش شده شرکت ها اختصاص داده اند. مدیران ، از حفظ روند رو به رشد سود منتفع می شوند، زیرا پاداش آن ها به میزان سود شرکت ها بستگی دارد. تحلیل گران مالی ، درگیر تجارت پردازش و تفسیر اطلاعات هستند ودرک صحیح محتوای اطلاعاتی سود ، یک بخش اساسی از این رویه است.
در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، به تعريف موضوع تحقيق می پردازیم وسپس در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته و همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
2-1 بیان مسئله تحقیق
در سال هاي اخير مطالعات بسيار زيادي در زمينه بررسي ارتباط ميان كيفيت گزارشگري مالي يا سطوح افشا در گزارش هاي سالانه و ويژگي هاي شركت ها انجام شده است . به عنوان مثال، مي توان به مطالعات افرادي مانند سينگ وي و دسايي ، بازبي فرث، كوك ،حسين و همكاران،والاس و همكاران، والاس و ناصر،والاس، لانگ و لوندهولم ، مك نلي و همكاران، چاو و ونگ برن ، احمد و كورتيس ، ناصر و نيوسبه ، فروست و پونال و در ايران ثقفي و ملكيان، و نوروش ،
اشاره كرد . بررسي گزارش هاي سالانه شركت ها نشان مي دهد كيفيت اطلاعات افشا شده در چنين گزارش هايي متفاوت است و تفاوت در افشا شركت ها به احتمال زياد در نتيجه تفكر مديريت و فلسفه فكري آنان و هم چنين صلاح ديد آنان در مورد افشاي اطلاعات براي مقاصد سرمايه گذاري است، از سوي ديگر تصميم هاي افشاي مالي شركت ها معمولا در خلأ انجام نمي شود و گزارشگري مالي يكي از راه هايي است كه به وسيله آن اطلاعات انتقال داده مي شود و تركيب منابع ارتباطي، كميت و كيفيت اطلاعات افشا شده، تحت تاثير عوامل زيادي است كه براي دريافت فهمي كلي در مورد رويه هاي افشا نيازمند بررسي است. تئوريزه كردن و ارزيابي تجربي اثرات متغيرهاي موثر بر افشاي اجباري، فضا و حدودي را ايجاد مي كند كه به بهبود كيفيت افشا كمك مي كند(نوروش،1377،ص24).
گزارشگری مالی فراتر از صورت های مالی است و سایر ابزارهای اطلا ع رسانی مانند گزارش هیات مدیره، گزارش های ادواری و اطلا ع رسانی اینترنتی را شامل می شود. گزارشگری مالی فقط یک محصول نهایی نیست، بلکه فرآیندی متشکل از چند جزء است. (ثقفی ، 1377،ص 23).
عوامل زیادی بر کیفیت گزارشگری مالی تاثیر گذار هستند همچنین گزارشگری مالی نیز بر عوامل مختلفی تاثیر گذار است. يونس بادآور نهندي طی پايان نامه دکتراي حسابداري خود تحت عنوان "تبيين و ارائه الگويي براي تعيين و ارزيابي عوامل موثر بر انتخاب کيفيت گزارشگري مالي در ايران" به بررس عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری مالی در ایران پرداخت.نتايج آزمون هاي تک متغيره فرضيه هاي مرتبط با شناسايي عوامل موثر بر انتخاب کيفيت گزارشگري مالي نشان داد کيفيت گزارشگري
مالي با سودآوري و کارايي مديريت شرکت رابطه مثبت و با رقابت در بازار محصول، محافظه کاري مديريت، اندازه، سرمايه بر بودن فعاليت، چرخه عملياتي و پيچيدگي محيط فعاليت شرکت رابطه منفي دارد. با اين حال بين کيفيت گزارشگري مالي با ميزان فرصت هاي رشد، تمرکز مالکيت، ساختار هيات مديره، مالکيت اعضاي هيات مديره، صداقت مديريت و اهرم مالي شرکت رابطه معني داري مشاهده نشد. نتايج آزمون هاي فرضيه هاي مرتبط با شناسايي پيامدهاي اقتصادي انتخاب کيفيت گزارشگري مالي نشان داد کيفيت گزارشگري مالي با هزينه حقوق صاحبان سهام و عدم تقارن اطلاعاتي بين سرمايه گذاران رابطه منفي دارد. با اين حال بين کيفيت گزارشگري مالي و نوسانات بازده سهام شرکت رابطه معني داري مشاهده نشد.
یکی از اهداف گزارشگری مالی تسهیل تخصیص بهینه سرمایه در اقتصاد است. یکی از مهمترین جنبه های این نقش بهبود تصمیمات سرمایه گذاری است. همچنین افزایش شفافیت مالی پتانسیلی برای کاهش مشکل عدم کارایی سرمایه گذاری می شود و این تحقیق در این راستا انجام شده است.
نتایج تحقیقات قبلی نشان می دهد که کیفیت بالای گزارشگری مالی باعث افزایش کارایی سرمایه گذاری می شود. بوشمن و اسمیت،(2001 ) و همچنین بیدل و هیلاری ( 2006 ) طی تحقیقی به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی با کیفیت بالا در گزارشگری مالی کارایی سرمایه گذاری بالا و حساسیت وجه نقد سرمایه گذاری پایینی را دارند. این نتایج باعث ایجاد سوال دیگری در این رابطه می شود و آن اینکه کیفیت گزارشگری مالی بالاتر چه ارتباطی با کاهش سرمایه گذاری بیش از حد و همچنین کاهش سرمایه گذاری کمتر از حد دارد. (بیدل و هیلاری، 2009،ص 118) .
با توجه به موارد ذکر شده در بالا و با توجه به اهمیت کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری و عوامل موثر بر آن سوالات اساس زیر قابل طرح می باشند:
1- آیا ارتباطی میان کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری در بازار سرمایه ایران وجود دارد یا خیر؟
2- آیا متغیر های مالی و غیر مالی مثل اندازه شرکت، میزان وجه نقد نگهداری شده در شرکت، فرصت های سرمایه گذاری و عینی بودن داراییها می تواند تاثیری بر روابط بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری داشته باشد یا خیر؟
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از عوامل مهم در ارزش گذاری شرکت ها، ریسک اطلاعات است. هرچقدر کیفیت گزارش های مالی افزایش یابد و از استانداردها و ضوابط معتبر در تهیه و حسابرسی گزارش ها استفاده شود، اعتماد استفاده کنندگان اطلا عات افزایش و ریسک اطلاعات کاهش خواهد یافت و بر قیمت سهام تاثیر مثبت خواهد داشت. این پژوهش به بررسی ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد .
براساس چارچوب نظری هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی(FASB) ، اطلاعات مالی برای سودمند واقع شدن در تصمیمگیریها، در درجه نخست باید مربوط و قابل اتکا باشند. اطلاعات برای مربوط بودن باید بهموقع تهیه و ارائه شوند و ارزش پیشبینی کنندگی و ارزش بازخورد داشته باشند. قابل اتکا بودن نیز ارائه صادقانه، قابلیت تایید و بیطرفی را شامل میشود.
بنابراین، شاخص اصلی کیفیت اطلاعات مالی از منظر تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری دو ویژگی مربوط بودن و قابلیت اتکا است و این دو بعد اطلاعات را برای تصمیمگیرندگان سودمند میکند. اگرچه چارچوب نظری استانداردهای حسابداری مالی میزان گرایش به سمت قابلیت اتکا و مربوط بودن را متفاوت میداند، اما آستانه مشخصی را برای هر یک از دو بعد مذکور تعیین نمیکند. این احتمال وجود دارد که ترجیح نسبی بین مربوط بودن و قابلیت اتکا بین گروههای مختلف سرمایهگذاران متفاوت باشد. برای مثال سرمایهگذارانی که افق دید آنها کوتاهمدتتر است، احتمالا مربوط بودن را ترجیح میدهند و سرمایهگذارانی که افق دید آنها بلندمدتتر است، احتمالا قابلیت اتکا را در اولویت قرار میدهند(سجادی، 1388، ص19).
اهمیت کیفیت اطلاعات مالی در زمان وقوع برخی از رویدادهای مالی و غیرمالی صدچندان میشود. مشارکتکنندگان در این رویدادها نیاز دارند که اطلاعات شفاف و با کیفیتی از عملکرد و وضعیت مالی شرکت در اختیار داشته باشند و عدم تقارن اطلاعاتی به حداقل برسد. لذا اهمیت تحقیق حاضر در کشف ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری و همچنین عوامل تاثیر گذار بر این رابطه به منظور کمک به استفاده کنندگان از صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات بهینه می باشد .
4-1 اهداف تحقیق
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیم بندی اهداف به اهداف کلی، فرعی و سایر اهداف به شرح زیر قابل طبقه بندی می باشد:
1- هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری در شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
2-اهداف فرعی: اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل بالقوه تاثیر گذار بر رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری، ازجمله عینی بودن داراییها ، اندازه شرکت، وجه نقد نگهداری شده و فرصتهای رشد می باشد.
3- سایر اهداف، امید است با استفاده از نتایج این پژوهش سرمایه¬گذاران حقیقی و حقوقی که قصد سرمایه¬گذاری کوتاه مدت و بلند مدت دارند، بتوانند سهام¬هایی که دارای بازدهی بالقوه بیشتری هستند را انتخاب کنند.همچنین با آگاهی از اهمیت کیفیت گزارشگری مالی در بازار سرمایه نسبت به افزایش کیفیت گزارشگری اقدام شود. همچنین از دیگر اهداف این تحقیق می توان کمک به سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان از اطلاعت مالی برای فهم بیشتر عناصر صورتهای مالی و تاثیر آنهابر کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری اشاره کرد.
5-1 چارچوب نظری تحقیق
کیفیت گزارشگری مالی برمبنای دو رویکرد نیازهای استفاده کننده و حمایت از سرمایه گذار تعریف می شوند. رویکرد اول بر مبنای نیازهای استفاده کننده است و کیفیت با توجه به سودمندی گزارش ها برای استفاده کنندگان تعیین می شود. در این رویکرد چند مدل شامل چارچوب (مفاهیم) نظری گزارشگری، کمیته جنکینز و مدل استمرار سود وجود دارد. در مدل چارچوب نظری کیفیت برحسب مربوط بودن (ارزش پیش بینی، ارزش تاییدکنندگی و خاصه اندازه گیری) اتکاپذیری (قابلیت رسیدگی، بیان صادقانه، بی طرفی و کامل بودن)، ثبات رویه و مقایسه پذیری اطلاعات تعریف و ارزیابی می شود. در مدل کمیته جنکینز علا وه بر اجزای مدل چارچوب نظری، نیاز استفاده کنندگان به اطلا عات دیگر به شرح زیر مورد تاکید قرارمی گیرد:
تجزیه و تحلیل جداگانه هر قسمت تجاری که فرصت ها و ریسک های متفاوتی دارد، ارائه اطلا عات لا زم برای درک ماهیت فعالیت شرکت و چشم انداز آن. درک دیدگاه مدیریت، درک عملکرد شرکت نسبت به رقیبان و سایر شرکت ها، درک تغییرات مهمی که به سرعت فعالیت ها را متاثر می کنند.
در مدل استمرار سود نیز تاکید بر این است که گزارش های مالی باید بتواند به سرمایه گذار در :
۱) تشخیص سود اصلی از سود غیراصلی
۲) تفکیک نتایج کسب و کار های اصلی از فعالیت های فرعی کمک کند.
در رویکرد دوم بر حمایت از سرمایه گذاری تاکید و کیفیت به طور عمده برحسب " افشای کامل و منصفانه" برای سهامداران تعریف می شود. از زمانی که آقای لویت رئیس پیشین کمیته بورس و اوراق بهادار آمریکا ( SEC) بحث مدیریت سود را مطرح و برنامه هایی را برای جلوگیری از آن اعلا م و اجرا کرد، این رویکرد بیشتر مورد توجه قرارگرفت. مدل کمیته بلوریبون ، استاندارد اصلاح شده حسابرسی ( SAS) شماره ۶۱ آمریکا، مدل کمیته کرک و مدل SEC برای ارزیابی کیفیت استانداردهای بین المللی در این گروه قرار دارد. در این مدل ها بر شفافیت موارد افشا، درجه تهاجمی یا محافظه کاری روش های حسابداری و برآوردهای مورد استفاده، یکنواختی و کامل بودن اطلاعات، مقایسه پذیری و افشای کامل به عنوان معیارهای اصلی کیفیت تاکید می شود.
این دو رویکرد تفاوت بنیادی دارند. رویکرد نیازهای استفاده کننده عمدتا به تامین اطلا عات مالی برای تصمیمات ارزشیابی و تخصیص سرمایه تمرکز دارد ولی رویکرد حمایت از سرمایه گذار در پی اطمینان دادن به استفاده کنندگان است که اطلا عات به مقدار کافی (کفایت اطلاعات) و به شکل شفاف (کامل بودن اطلا عات) ارائه شده است، این دو رویکرد البته مانعه الجمع نیستند و در بعضی زمینه ها تقویت کننده یکدیگرند. کیفیت بالای گزارشگری مالی علاوه بر کارایی بیشتر سرمایه گذاری باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و تامین کنندگان مالی خارج از شرکت می گردد. برای مثال بالا بودن کیفیت گزارشگری مالی شرکت ممکن است شرکت را مجبور به مثبت کردن خالص ارزش فعلی(NPV) پروژه ها یش به منظور جذب سرمایه توسط سرمایه گذاران کند. از سوی دیگر کیفیت گزارشگری مالی باعث محدود کردن انگیزه های مدیریت برای مشغول شدن به فعالیت هایی که ارزش کمی دارند یا ارزش منفی دارند می گردد(فنگ و کریستین، 2010،ص35) .
برای مثال کیفیت گزارشگری مالی باعث تسهیل در بستن قراردادهای بهتر برای جلوگیری از عدم کارایی سرمایه گذاری و توانایی سرمایه گذاران برای کنترل تصمیمات سرمایه گذاری مدیران می شود. بنابر این انتظار می رود افزایش کیفیت گزارشگری مالی باعث کاهش سرمایه گذاری بیش از اندازه و سرمایه گذاری کمتر از اندازه گردد(همان منبع،2010 ،ص41).
کیفیت گزارشگری مالی عبارت از دقت اطلاعات گزارش شده برای تشریح بهتر عملیات شرکت است، عملا اطلاعات مربوط به جریان وجه نقد شرکت اطلاعات مورد علاقه سرمایه گذاران است. این تعریف از کیفیت گزارشگری مالی منطبق بر تعریف هیات استانداردهای حسابداری است که عنوان می کند یکی از اهداف گزارشگری مالی آگاه کردن اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران بالقوه جهت کمک به تصمیم گیری منطقی و ارزیابی جریان وجه نقد مورد انتظار شرکت است(بیدل و هیلاری، 2009،ص 18) .
در این تحقیق ارتباط کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری و عوامل تاثیر گذار بر روی این ارتباط مورد بررسی قرار می گیرد.
نتایج تحقیقات انجام شده درارتباط با کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری درنگاره 1-1نشان داده شده است.
جدول1-1نتایج تحقیقات انجام شده درارتباط با کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری
نتایج اصلی سال تحقیق محقق(محققین(
به این نتیجه رسیدند که افزایش کیفیت گزارشگری مالی باعث افزایش کارایی سرمایه گذاری می شود. (بوشمن و اسمیت، 2001، ص 238). 2001
بوشمن و اسمیت
طی تحقیق خود در رابطه با کیفیت گزارشگری مالی به این نتیجه رسیدند که کیفیت گزارشگری مالی بر ویژگی های شرکت از جمله اهرم مالی ، سرمایه گذاری ، کیفیت حسابرسی و ساختار مالی شرکت تاثیر گذار است(جنسن و مایر،1986،ص 323).
1986
جنسن و مایر
طی تحقیقی به بررسی تاثیر کیفیت گزارشگری مالی بر هزینه سرمایه، عدم اطمینان به اطلاعات و مسئله نمایندگی پرداختند.و به این نتیجه رسید که کیفیت بالای گزارشگری مالی باعث کاهش هزینه سرمایه و هزینه نمایندگی می شود(فنگ لی،2010،ص 184).
2010
فنگ لی
کيفيت گزارشگري مالي با سودآوري و کارايي مديريت شرکت رابطه مثبت و با رقابت در بازار محصول، محافظه کاري مديريت، اندازه، سرمايه بر بودن فعاليت، چرخه عملياتي و پيچيدگي محيط فعاليت شرکت رابطه منفي دارد. با اين حال بين کيفيت گزارشگري مالي با ميزان فرصت هاي رشد، تمرکز مالکيت، ساختار هيات مديره، مالکيت اعضاي هيات مديره، صداقت مديريت و اهرم مالي شرکت رابطه معني داري مشاهده نشد(بادآور نهندي، 1388، ص 148)
1388
بادآور نهندي
اندازه شرکت، عمر شرکت و نوع صنعت ارتباط مثبتی با کیفیت گزارشگری مالی دارند ولی ساختار مالکیت رابطه منفی با کیفیت گزارشگری مالی دارد. (سجادی، 1388، ص 24)
1388 سجادی
6-1 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی 1: بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری در بازار سرمایه ایران ارتباط وجود دارد.
فرضیه اصلی 2: اندازه شرکت بر رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری تاثیر گذار است.
فرضیه اصلی3: وجه نقد نگهداری شده شرکت بر رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری تاثیر گذار است.
فرضیه اصلی4: فرصت های رشد شرکت بر رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری تاثیر گذار است.
فرضیه اصلی5: عینی بودن داراییهای شرکت بر رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری تاثیر گذار است.
7-1 تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق:
تئوری نمایندگی : براساس تئوري نمايندگي ، مديران در حقيقت نمايندگان مالكان هستند تا بتوانند منافع آنها را در مسير صحيح هدايت كنند و در نهايت موجب افزايش ثروت مالكان خود گردند. (جنسن ، 1986) .
سرمایه گذاری : عبارت است از جریان مخارج اختصاص یافته به طرح های تولید کالاهایی که قصد مصرف فوری آنها در میان نباشد. این طرح های سرمایه گذاری ممکن است به شکل افزایش سرمایه مادی و سرمایه انسانی یا موجودی انبار باشد. سرمایه گذاری در حقیقت جریانی است که حجم آن توسط همه طرح هایی تعیین می شود که ارزش حال خالص مثبت یا نرخ بازده داخلی بیشتر از نرخ بهره دارند.(بیدل و هیلاری، 2009، ص125)
کارایی سرمایه گذاری : به عنوان تخصیص بهینه منابع مالی واحد تجاری به سرمایه گذاری ها در ماشین آلات، تجهیزات، مخارج تحقیق و توسعه و طرح های سرمایه گذاری پیش رو تعریف می شود(فنگ و کریستین،2010) .
کیفیت گزارشگری مالی : کیفیت گزارشگری مالی به عنوان دقتی که گزارشگری مالی، اطلاعات درباره عملیات شرکت،مخصوصا جریان نقد مورد انتظار شرکت را منتقل می کند تا بطور عادلانه سرمایه گذاران را آگاه کند، می باشد. (بوشمن و اسمیت، 2001).
فصل دوم:
مروري بر ادبيات تحقيق
1-2 مقدمه
حسابداری به عنوان مکانیزمی جهت ایجاد توان ارائه اطلاعات مربوط، علاوه بر ایجاد امکان تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران ، دارای منافع اجتماعی از طریق بهبود کارکرد بازارهای اوراق بهادار می باشد. تحقیقات حسابداری تاکید دارد که قیمت ها در بازار اوراق بهادار به اطلاعات حسابداری واکنش نشان می دهد که این واکنش نشان از محتوا و، بار اطلاعاتی و اطلاعات مفید حسابداری است که باعث تغییر عقاید و رفتارهای سرمایه گذاران می شود و میزان درجه مفید بودن ، به وسیله وسعت و اندازه تغییرات حجم و با به دنبال انتشار اطلاعات اندازه گیری می شود.
گزارشگری مالی فراتر از صورت های مالی است و سایر ابزارهای اطلا ع رسانی مانند گزارش هیات مدیره، گزارش های ادواری و اطلا ع رسانی اینترنتی را شامل می شود. گزارشگری مالی فقط یک محصول نهایی نیست، بلکه فرآیندی متشکل از چند جزء است که در شکل یک ارائه شده است عوامل زیادی بر کیفیت گزارشگری مالی تاثیر گذار هستند همچنین گزارشگری مالی نیز بر عوامل
مختلفی تاثیر گذار است. یکی از اهداف گزارشگری مالی تسهیل تخصیص بهینه سرمایه در اقتصاد است. یکی از مهمترین جنبه های این نقش بهبود تصمیمات سرمایه گذاری است. همچنین افزایش شفافیت مالی پتانسیلی برای کاهش مشکل عدم کارایی سرمایه گذاری می شود. طی تحقیقات
مختلف رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و متغیرهای مالی و غیر مالی شرکتها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. رویکرد اصلی در این پژوهش بررسی رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری و عوامل تاثیر گذار بر آن می باشد. از آنجا که در این تحقیق برای سنجش و بررسی کیفیت گزارشگری مالی از معیارها و مبانی کیفیت سود و مدیریت سود استفاده شد است در این فصل موارد فوق نیز مورد بررسی قرار می گیرند.
در این فصل ابتدا ادبیات موضوعی در خصوص گزارشگری مالی، سود، کیفیت سود، مدیریت سود ، کیفیت گزارشگری مالی،سرمایه گذاری و همچنین کارایی سرمایه گذاری پرداخته شده سپس در انتهای فصل به تحقیق های گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن نیز اشاره گردیده است.
2-2-مبانی نظری تحقیق
1-2-2 استفاده کنندگان از اطلاعات و نیازهای آنان
یکی از نیازهای اساسی در فرآیندتصمیم گیری، دسترسی به اطلاعات است. بدون دسترسی به اطلاعات تصمیمات به نتایج بهینه منجر نمی شود. کسانی که در حوزه مالی فعالیت می کنند نیازمند اطلاعات مالی هستند. این افراد ممکن است در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت کنند یا بر مبنای آن تصمیم گیری نمایند. اطلاعات مالی توسط گروه های مختلف استفاده کننده و برای مقاصد گوناگون به کار می روند.
حسابداری یک سیستم پردازش اطلاعات است که به منظور شناسایی، اندازه گیری و طبقه بندی رویدادهای مالی موثر بر سازمان و واحد های تجاری و گزارش اثرات این گونه رویداد ها به تصمیم گیرندگان ، طرح ریزی شده است. از آنجا که محیط فعالیت واحد های تجاری متغیر است و تغییر در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محیط باعث تغییر در نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان می گردد ، سیستم پردازش حسابداری ناگزیر از تغییر می باشد. به بیان دیگر ، نیازهای اطلاعاتی جدیدی که بر اثر تغییر در محیط حسابداری برای استفاده کنندگان اطلاعات مالی پدید می آید، تغییر در مبانی حسابداری یا تدوین اصول و استانداردهای اندازه گیری و گزارشگری با کیفیت بهتر و همچنین افزایش میزان اطلاعاتی که لازم است افشاء شود را ضروری می سازد.
عملکرد و رویه های حسابداری طی قرون متمادی دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای بوده است ولی در جریان این تغییرات، هدف نهایی حسابداری که همان نیاز های اطلاعاتی استفاده کنندگان خدمات حسابداری است، بدون تغییر مانده است. به بیان دیگر مفاهیم ، اصول ، قواعد و رویه های حاکم بر عملکرد کنونی حسابداری در واقع بازتاب نیازهای گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری در طول زمان است.
انتظارات ، نیازها و خواسته های استفاده کنندگان بسیار متنوع و معمولا تعیین کننده نوع اطلاعاتی است که باید ارائه شود تا مبنای قضاوت، ارزیابی و تصمیم گیری قرار بگیرد. گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات مالی به دلیل مناسبات متفاوتی که با واحد تجاری دارند ، غالبا نیازمند انواع متفاوت اطلاعات هستند. (حقیقت،1385،ص 8)
2-2-2 هدف حسابداری و گزارشگری مالی:
هدف حسابداری و گزارشگری مالی از نیاز ها و خواست های اطلاعاتی استفاده کنندگان خارجی سرچشمه می گیرد. هدف اصلی گزارشگری مالی خارجی، بیان اثرات اقتصادی رویدادها و عملیات مالی موثر بر وضعیت و عملکرد واحد تجاری برای اشخاص خارج از واحد تجاری جهت کمک به آنان در اتخاذ تصمیمات مالی در ارتباط با واحد تجاری است. ابزار اصلی انتقال اطلاعات به اشخاص مزبور ، صورت های مالی است که محصول نهایی فرآیند حسابداری و گزارشگری مالی محسوب می شود.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری سازمان حسابرسی در مبانی نظری حسابداری و گزارشگری مالی هدف های عمده حسابداری و گزارشگری مالی را فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی وضعیت مالی و بنیه اقتصادی و فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی و توان سودآوری بیان نموده است. (همان منبع،ص 9)
3-2 مفاهیم سود در حسابداری:
یکی از مواردی که همیشه در تعریف آن بین الگوهای مختلف هیچ گاه توافقی نبوده، اصطلاح سود می باشد. اصطلاح سود یکی از غیر ثابت ترین مفاهیم در دنیای تجارت می باشد. پاره ای از اندیشمندان حسابداری براین باورند «سودی که با یک مبنای واحد ارزش گذاری اندازه گیری شود، می تواند تأمین کننده نیازهای همه استفاده کنندگان باشد.» این محققان همچنان توافق عام دارند که اطلاعات ارزش جاری برای تصمیم گیریهای اقتصادی استفاده کنندگان، اطلاعات بسیار مفیدتری از اطلاعات سنتی مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی در اختیار آنها قرار می دهد.
شاید بتوان گفت که سود یکی از مفاهیمی است که حسابداری از اقتصاد به عاریت گرفته است. اگرچه از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود، بیشتر فعالیتهای حسابداری را توصیف می کند اما از لحاظ ملاک اندازه گیری بنیادی کماکان مورد تردید است. براساس مفروضات بازار کارایی سرمایه تحقیقات علمی نیز مؤید این دیدگاه است که سود حسابداری محتوای اطلاعاتی دارد.
FASB در بیانیه شمارۀ 1 مربوط به مفاهیم حسابداری مالی اظهار می دارد «مرکز اصلی توجه گزارشگری مالی آنگونه اطلاعاتی است که با اندازه گیری سود و اجزاء وابسته آن فراهم شده باشد و عملکرد واحد تجاری را نشان می دهد.»
مک نیل در بخشی پیرامون سود واقعی می نویسد: در حسابداری یک تعریف درست از سود وجود دارد و آن این است که سود افزایش در ثروت خالص و زیان، کاهش در ثروت خالص است.
این تعریف اگرچه تعریف یک اقتصاد دان می باشد اما مختصر، مفید، عینی و به صورت ریاضی هم قابل ارائه می باشد و باید گفت این یک ایده آل دست نیافتنی نیست.
1-3-2-مفهوم اقتصادي سود
مفهوم اقتصادي سود همواره مورد توجه اقتصاد دانان بوده است . آدام اسميت نخستين اقتصاد داني بود كه سود را به عنوان افزايش ثروت تعريف نمود . بيشتر كلاسيكها بويژه مارشال به پيروي از آدام اسميت به مفهوم سود توجه كردند و آن را به مفهوم يا تصويري كه از شيوه عمليات تجاري يا كسب كار داشتند ، مربوط نمودند . براي مثال ، آنها سرمايه ثابت و سرمايه در گردش را از يكديگر تفكيك نمودند . آنها سرمايه فيزيكي و سود را از يكديگر تفكيك و بر تحقق سود تاكيد نمودند و ان را دليلي براي شناسايي (ثبت ) سود دانستند .
در آغاز سده بيستم ايده هايي در مورد سود ارائه شد . فيشر ، ليندال و هيكس درباره ماهيت مفهوم اقتصادي سود يك ديدگاه جديد ارائه كردند . فيشر سود اقتصادي را بدين گونه تعريف كرد : يك سلسله از رويدادها كه به حالت هاي مختلف مربوط مي شوند : لذت بردن از سود رواني ، سود واقعي و سود پولي . سود رواني عبارت است از مصرف واقعي شخص از كالاها و خدماتي كه
موجب لذت رواني و تامين خواسته ها مي شوند . سود رواني يك مفهوم روانشناختي است كه نمي توان ان را به صورت تقريبي بيان كرد . سود واقعي عبارتست از بيان رويدادهايي كه موجب بروز يا افزايش لذت هاي رواني مي شود . سود واقعي را مي توان به بهترين شكل ممكن از طريق هزينه زندگي اندازه گيري كرد . به بيان ديگر ، با پرداخت پول براي خريد كالا يا خدمات ، قبل يا بعد از مصرف ، مي توان رضايت حاصل شده از طريق لذت رواني ناشي از سود را محاسبه كرد . از اينر
و ، سود رواني ، سود واقعي و بهاي زندگي سه مرحله متفاوت از سود هستند . سرانجام سود پولي نمايانگر همه ی پول هايي است كه به قصد مصرف در جهت تامين بهاي زندگي دريافت مي شوند . به هر حال ، سود رواني اساسي ترين پايه سطح سود را تشكيل مي ده و سود پولي مرحله اي از سود است كه اغلب آنرا سود مي دانند ، فيشر تصور كرد كه براي حسابداران سود واقعي (نسبت به بقيه) جنبه عملي و كاربرد بيشتري دارد .
ليندال مفهوم سود را در قالب «سود تضمين شده (بهره)» بيان كرد و مقصود ، افزايش مستمر كالاهاي سرمايه اي در طول زمان مي باشد . اين ديدگاه باعث شده كه مفهوم پذيرفته شده سود اقتصادي در قالب مصرف به اضافه پس اندازي كه انتظار مي رود در طي يك دوره زماني مشخص به وجود آيد ، مطرح شود . پس انداز برابر است با تغيير در سرمايه اقتصادي .
هيكس اقتصاد دان انگليسي و برنده جايزه نوبل با استفاده از مفاهيم ارائه شده بوسيله فيشر و ليندال ، تئوري عمومي «سود اقتصادي» را ارائه نمود كه مي توان آن را بدين صورت تشريح كرد كه سود عبارتست از حداكثر مبلغي كه يك شخص مي تواند طي يك دوره زماني مشخص به مصرف رساند بطوريكه ثروت او در پايان دوره همان ثروت اول دوره باشد .(ظريف فرد ، 1378 ، ص 19) .
2-3-2-پيدايش نظريه كيفيت سود
نظريه كيفيت سود براي اولين بار توسط تحليل گران مالي و كارگزاران بورس مطرح شد ، زيرا انها احساس مي كردند سود گزارش شده ميزان قدرت سود يك شركت را آنچنان كه در ذهن مجسم مي كنند ، نشان نمي دهد . آنها دريافتند كه پيش بيني سودهاي آتي بر مبناي نتايج گزارش شده ، كار مشكلي است ضمنا تحليل گران دريافتند كه تجزيه و تحليل صورتهاي مالي شركتها به دليل نقاط ضعف متعدد در اندازه گيري اطلاعات حسابداري كار مشكلي مي باشد .
سوال اساسي اين است كه چرا تحليل گران مالي در ارزيابي خود از سود خالص گزارش شده و يا سود هر سهم شركت (بدون تعديل) استفاه نمي كنند و جانب احتياط را رعايت مي نمايند . پاسخ اين است كه در تعيين ارزش شركت فقط به كميت سود نگاه نمي شود ، بلكه بايد به كيفيت آن نيز توجه شود . منظور از كيفيت سود زمينه بالقوه رشد سود و ميزان احتمال تحقق سودهاي اتي است . به عبارت ديگر ارزش يك سهم تنهابه سود هر سهم سال جاري شركت بستگي ندارد بلكه به انتظارات ما از آينده شركت و قدرت سودآوري سالهاي آتي و ضريب اطمينان نسبت به سودهاي آتي بستگي دارد.
تحليل گران مالي تلاش مي كنند تا چشم انداز سود شركتها را ارزيابي كنند . چشم انداز سود به تركيب ويژگيهاي مطلوب و نامطلوب سود خالص اشاره دارد . براي مثال ، شركتي كه عناصر و اقلام با ثباتي در صورت سود و زيانش وجود دارد نسبت به شركتي كه اين اقلام و عناصر در صورت سود و زيان آن با ثبات نيست ، كيفيت سود بالاتري دارد . همين امر به تحليل گران اجازه مي دهد ، سود آتي شركت را با قابليت اطمينان بيشتري پيش بيني نمايند . (همان منبع، ص 21) .
3-3-2-مفهوم كيفيت سود
وجود زمينه هاي مناسب براي «دستكاري سود» ناشي از تضاد منافع و همچنين به علت پاره اي از محدوديت هاي ذاتي حسابداري از جمله : نارسايي هاي موجود در فرايند براوردها و پيش بيني هاي اتي ، و امكان استفاده از روشهاي متعدد حسابداري ، باعث شده است كه سود واقعي يك واحد اقتصادي از سود گزارش شده در صورتهاي مالي متفاوت باشد . محققان و دست اندركاران حرفه حسابداري ، با توجه به اهميت سود به عنوان يكي از مهمترين معيارهاي ارزيابي عملكرد و تعيين كننده ارزش شركت ، ناگزير به ارزيابي سود گزارش شده توسط واحدهاي اقتصادي مي باشند . براي ارزيابي اين سود از مفهومي بنام كيفيت سود استفاده مي شود .
در مقالات مختلف در تعريف مفهوم كيفيت سود به دو ويژگي براي تعيين كيفيت سود اشاره شده است : يكي از آنها سودمندي تصميم گيري و ديگري ارتباط بين اين دو مفهوم و سود اقتصادي مد نظر آقاي هيكس مي باشد . به عبارت ديگر كيفيت سود عبارت است از بيان صادقانه سود گزارش شده ، که مد نظر آقاي هيكس . منظور از بيان صادقانه تطابق بين توصيف انجام شده و آن چيزي كه ادعاي آن را دارد ، مي باشد . يعني كيفيت سود بالا نشان دهنده مفيد بودن اطلاعات سود براي تصميم گيري استفاده كنندگان و همچنين مطابقت بيشتر آن با سود اقتصادي هيكس مي باشد . اما بدليل آنكه افراد از اطلاعات در تصميمات متفاوتي استفاده مي كنند ، امكان ارائه يك تعريف جامع از سود وجود ندارد .
برخي تحليل گران مالي ، كيفيت سود را بعنوان سود عادي و مستمر ، تكرار پذير و ايجاد كننده جريان نقدي حاصل از عمليات مي دانند ، آنها معتقدند كه كيفيت سود رقمي بين سود خالص گزارش شده و جريان نقدي حاصل از عمليات منهاي ارقام غير تكراري مي باشد .
تاكنون متخصصان مالي نتوانسته اند به يك محاسبه مستقل از سود كه از نظر آنها كيفيت لازم را دارا باشد دست يابند . در اين حالت ، متخصصان مالي با انجام تعديلات مناسب ، مي توانند به يك دامنه كه به شكل صحيح تر نشانگر كيفيت سود نسبت به سود خالص گزارش شده باشد ، دست يابند . بنابراين مفهوم كيفيت سود ، يك امر تعريف شده ثابت نيست كه بتوان به آن دست يافت . بلكه مفهومي است نسبي كه به ارتباط آن با ديدگاه ها و نگرش ها بستگي دارد .
اسلون اثبات كرد كه شركتهاي با سود گزارش شده بالاتر از جريان وجوه نقد عملياتي (حجم بالاي اقلام تعهدي) ، در سالهاي اتي يك كاهشي در سود عملياتي را تجربه خواهند كرد . بنابراين حجم اقلام تعهدي يك شاخص خوب براي كيفيت سود مي باشد .
ميچل معتقد است ، سودي كه بهتر بتواند جريانات نقدي عملياتي آتي موسسه را پيش بيني كند ، با كيفيت تر است .
در متون حسابداري و مالي برخي از ويژگيهاي واحد تجاري شناسايي شده اند كه وجود آنها باعث افزايش كيفيت سود مي گردد .
اگر شركتي ويژگيهاي زير را دارا باشد ، كيفيت سود آن بالا خواهد بود :
1-روشهاي با ثبات محافظه كارانه حسابداري
2-جريان درامد قبل از ماليات ناشي از فعاليتهاي عملياتي و تكرار پذير
3-كسب سطحي از سود خالص و نرخ رشد ، مستقل از ملاحظات مالياتي (مثل كاهش نرخ ماليات كه منجر به معافيت مالياتي مي شود) .
4-داشتن سطح مناسبي از بدهي
5-سود شركت ناشي از تورم نباشد .
همانطور كه ملاحظه گرديد ، تعريف يكساني از واژه كيفيت سود وجود ندارد . بسياري از تحقيقات انجام شده در كشورهاي توسعه يافته مويد اين مطلب است كه سود خالص گزارش شده توسط واحدهاي اقتصادي داراي محتواي اطلاعاتي است . ولي در رابطه با تعريف يكساني از سود ، توفيق چنداني حاصل نگرديده است . لذا ، سوال اساسي اين است كه چگونه مي توان ايرادهاي وارده بر سود را مرتفع ساخت و به عبارت ديگر سودي را گزارش نمود كه امكان ارزيابي را فراهم نموده و توان سودآوري بنگاه اقتصادي را نشان دهد . چنين سودي كه اصطلاحا سود كيفي ناميده مي شود در تصميمات اقتصادي نقش بسيار مهمي دارد و استفاده از آن در شرايط كنوني ايران حائز اهميت فراوان است . (ظريف فرد ، 1378 ، ص 21) .
4-3-2-معيارهاي اندازه گيري كيفيت سود
از آنجا كه تعريف يكساني از كيفيت سود وجود ندارد ، لذا معيار ارزيابي يكساني نيز وجود ندارد . بطور كلي معيارهاي ارزيابي كيفيت سود و اجزاي مربوط به آن را كه در سال 2003 توسط شيپر و وينسنت ارائه شده به صورت جدول زير طبقه بندي كرد :
جدول (1-2) معيارهاي ارزيابي كيفيت سود
معيارهاي ارزيابي اجزاي مربوطه
الف)مفهوم كيفيت سود مبتني بر سري زماني ويژگيهاي سود 1-پايداري 3-نوسان پذيري
2-قابليت پيش بيني
ب)مفهوم كيفيت سود براساس رابطه بين سود و اقلام تعهدي و وجه نقد 1-نسبت وجه نقد حاصل از فعاليتهاي عملياتي به سود
2-تغيير در كل اقلام تعهدي
3-پيش بيني اجزا اختياري اقلام تعهدي به كمك متغيرهاي حسابداري
4-پيش بيني روابط بين اقلام تعهدي و جريانهاي نقدي
ج)مفهوم كيفيت سود براساس ويژگي هاي كيفي چارچوب نظري هيات استانداردهاي حسابداري مالي مربوط بودن و قابليت اتكاء بودن
د)مفهوم كيفيت سود براساس تاثير گذاري در تصميم 1-قضاوتها و براوردها ، معياري معكوس از كيفيت سود .
2-رابطه معكوس بين كيفيت سود و تغيير استانداردهاي حسابداري
منبع:( شيپر و وينسنت 2003 ص 101)
دليل اصلي تهيه و ارائه صورت جريان وجوه نقد تاريخي در سطح واحد انتفاعي اين است كه به سهامداران و اعتبار دهندگان امكان مي دهد كه واحد انتفاعي را با فرض تداوم فعاليت آن ارزشيابي كنند . اين ارزش مي تواند در مدل سرمايه گذاري هر يك از سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان گنجانده شود و مبناي تصميم گيري قرار گيرد .
«صورت جريان وجوه نقد تجزيه و تحليل هاي قوي از فرصت ها و ريسك هايي كه ترازنامه و صورت سود و زيان قادر به نشان دادن آنها نيستند ارائه مي نمايد . در تمامي مراحل توسعه و مشكلاتي كه شركت با آنها روبرو مي شود ، انعطاف پذيري مالي يك عامل اساسي براي حل آن مشكلات مي باشد صورت جريان وجوه نقد بهترين ابزار براي اندازه گيري انعطاف پذيري مالي مي باشد» (فريدسون و آلوارز ، 2002 ، ص 112) .
4-2-مباني نظري مربوط به مديريت سود
فلسفه مديريت سود ، بهره گيري از انعطاف پذيري روش هاي استاندارد و اصول پذيرفته شده حسابداري مي باشد . البته تفسيرهاي گوناگوني كه مي توان از روش هاي اجرايي يك استاندارد حسابداري برداشت كرد ، از ديگر دلايل وجود مديريت سود مي باشد . اين انعطاف پذيري دليل اصلي تنوع موجود در روش هاي حسابداري است. در زماني كه تفسير يك استاندارد بسيار انعطاف پذير است ، يكپارچگي داده هاي ارائه شده در صورت هاي مالي كمتر مي شود . اصول تطابق و محافظه كاري نيز مي تواند باعث مديريت سود شود . بنابر گفته گتشو (1986) ، شركت كار بايد سود سه ماهه نخست سال مالي خود را بدون اضافه نمودن به موجودي نقد و تنها با استفاده از روش هاي تعهدي حسابداري استهلاك ، معافيت هاي مالياتي سرمايه گذاري ها و به حساب دارايي بردن بهره ، افزايش دهد . مديران شركت تاكيد كرده اند كه اين كار براي ارائه صورت هاي مالي واقعي تر و قابل مقايسه كردن صورت هاي مالي شركت ، با ساير شركت هاي در صنعت مشابه صورت گرفته است . تحليل گران مالي و حسابرسان از اين پديده به عنوان «ترفند حسابداري» نام مي برند . اين در حالي است كه تمامي اين اقدام ها در چارچوب اصول پذيرفته شده حسابداري صورت گرفته است . پژوهش ها نشان مي دهد كه مديران شركت ها از روي قصد ، سودهاي گزارش شده را با استفاده از انتخاب سياست هاي حسابداري خاص خود ، تغيير در برآوردهاي حسابداري و اقلام تعهدي ، دستكاري مي كنند تا به هدف هاي مورد نظر خود برسند. تحليل گران مالي انتظار دارند كه شركت ها به پيش بيني هاي انجام گرفته برسند و مغايرتي نداشته باشند ، اين مهم براي شركت هايي كه قابل اتكاء تر هستند ، بيشتر صادق است . تحليل گران مالي و سرمايه گذاران از انحراف ميان مقادير پيش بيني شده وواقعي بسيار ناخشنود خواهندشد (ميلر و جون ، 2002 ، ص 402)
از اين مغايرت ها در خصوص با مديريت سود ، بيشتر استفاده مي شود . در مغايرت منفي ، صاحبان سود را متقلب مي دانند درحالي كه در مغايرت مثبت ، مديريت سود را اقدامي بدون مشكل و طبق صلاحديد مديريت ، قلمداد مي نمايند . (فريدسون و الوارز ، 2002 ، ص 111 ) . برخلاف اينكه ، اكثر افراد هموار سازي را سوء استفاده از انعطاف پذيري در گزارش كاري مي دانند ، به نظر ما ، مديران باخرد كه هدفشان افزايش ارزش شركت هايشان مي باشد ، در چارچوب الزامات قانوني و حسابداري اقدام به بيشتر كردن ارزش شركت تحت نظر خود ،با استفاده ازآن مي نمايند (كيرشنهايتر و ملومند ، 2002 ، ص 17) .
در مقابل ، اگر داده هاي آورده شده در صورت هاي مالي به زيان صاحبان سود تغيير كند ، تقلب مديريت در جهت مقاصد فردي اش محسوب مي گردد . هانت ، موير و وشلوين (1997) بررسي كرده اند كه آيا صلاحديد مديريت كه در مديريت سود اعمال مي شود ، بر ارزش شركت تاثيري دارد يا خير ؟ يافته هاي پژوهش هاي آنها نشان داد كه نشان دادن رقم پايين تر براي سود حاصل از اقلام معوق ، باعث افزايش ارزش بازار سرمايه مي شود . آشكار است هنگامي كه نظرهاي شخصي مديريت باعث كاهش سود مي شود ، يكپارچگي داده هاي ارائه شده در صورت هاي مالي تحت تاثير قرار خواهد گرفت .
بازي با «ارقام مالي» (نامي كه گاهي اوقات براي مديريت سود به كار مي رود) مي تواند تاثير كاملا منفي ، در هنگام كشف شدن باقي بگذارد . با استفاده از حسابداري مديريت سود ، مديريت مي تواند تصورهاي سايرين نسبت به عملكرد شركتش را تغيير دهد . ارزيابي قدرت سودآوري شركت ممكن است به اشتباه تعبير شود و باعث تعيين نامناسب قيمت اوراق بدهي و سرمايه شود . هنگامي كه اشتباه هايي كشف مي شود ، شركت ديگر اطمينان بازار را به دست نخواهد آورد و اين باعث كاهش شديد قيمت اوراق بدهي و سرمايه اش خواهد شد (مافورد و كوميسكي ، 2008 ، ص 38 ) .
مديريت سود وقتي است كه مديران قضاوت خويش را در گزارش گري مالي و در نحوه ثبت و گزارش هاي مالي بصورتي وارد نمايند كه تغيير در محتواي گزارش هاي مالي ، برخي از سهامداران را نسبت به عملكرد اقتصادي شركت گمراه نمايد و بر معيارها و پيامدهاي قراردادي كه وابسته به ارقام حسابداري گزارش شده اند تاثير گذارد . از جمله مواردي كه مديران مي توانند بر آنها اعمال
قضاوت نمايند عبارتند از : عمر مفيد دارايي ها و ارزش اسقاط دارايي هاي بلند مدت و براورد مطالبات مشكوك الوصول و انتخاب يك روش از بين روش هاي مختلف حسابداري كالا و استهلاك وسرمايه گذاري ها و تخصيص هزينه ها در قيمت تمام شده و .. تمامي اين موارد ، جزيي از اقلام تعهدي حسابداري هستند كه مديران در رابطه با آنها داراي اختيار مي باشند . بدين ترتيب اعمال آنها كه منجر به اعمال مديريت سود مي شود جزء اقلام تعهدي اختياري هستند ولي اقلام تعهدي غير اختياري بواسطه مقررات و سازمان ها و ديگر عوامل خارجي محدود هستند و در اختيار و كنترل مديريت نيستند . لذا مديريت امكان تغيير آنها را ندارد . در متون حسابداري از اقلام تعهدي اختياري بعنوان شاخص مديريت سود نام مي برند .
نقش اصلي گزارش گري مالي انتقال اثر بخش اطلاعات مالي به افراد برون سازماني به روشي معتبر و به موقع است (هيات استانداردهاي حسابداري مالي) . براي انجام اين مهم ، مديران از فرصت هايي براي اعمال قضاوت در گزارش گري مالي برخوردار شده اند . مديران مي توانند از دانش خود درباره فعاليت هاي تجاري براي بهبود اثر بخشي صورت هاي مالي به عنوان ابزاري براي انتقال اطلاعات به سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان بالقوه استفاده كنند . با اين حال چنانچه مديران براي گمراه كردن استفاده كنندگان صورت هاي مالي (درون و برون سازماني) از طريق اعمال اختيارات خود در زمينه گزينش هاي حسابداري در گزارش گري مالي ، انگيزه هايي داشته باشند ، احتمال مي رود مديريت سود رخ دهد . ادبيات اوليه در حوزه مديريت سود به آزمون تاثير گزينش هاي حسابداري بر بازار سرمايه پرداخته است .
كانون تمركز اصلي آن تمايز ميان دو فرضيه رقيب بوده است . فرضيه مكانيكي كه در ادبيات حسابداري دهه 1960 رايج بوده ، بيانگر اين است كه استفاده كنندگان صورت هاي مالي ، منابع اطلاعاتي غير از گزارش هاي مالي شركت ها را مورد استفاده قرار نمي دهند و سرمايه گذاران صرفا براساس ارزش هاي ظاهري منعكس در اطلاعات مالي گزارش شده توسط شركت ها ، تصميم هاي خود را اتخاذ مي نمايند . فرضيه مكانيكي پيش بيني مي كند كه رابطه ميان سود حسابداري و قيمت سهام صرفا مكانيكي است . به عبارت ديگر ، سرمايه گذاران ممكن است به طور سيستماتيك به وسيله گزينش ها و روش هاي حسابداري گمراه شوند . رقيب فرضيه مكانيكي ، اصطلاحا فرضيه بازار كارا ناميده مي شود .
1-4-2 تئوری بازار کارآ
هنگامی که پولی وارد بازار مالی می شود، هدف کسب سود از سرمایه گذاری است. بسیاری از
سرمایه گذارها نه تنها مایلند سودی در حد دیگر سرمایه گذارها کسب کنند بلکه تلاش می کنند متوسط سود سرمایه گذاری شان بالاتر از حد متوسط سود بازار سرمایه باشد.
با این حال طبق نظریه سرمایه گذاری «کارایی بازار» که از سوی اویگنه فاما در سال 1970 مطرح شد در هر زمان، قیمت ها تحت تأثیر اطلاعات موجود درباره سهام و بازار است. به این ترتیب طبق این نظریه هیچ سرمایه گذاری از لحاظ پیش بینی سود سهام نسبت به سرمایه گذار دیگر مزیتی ندارد زیرا هیچ سرمایه گذاری به اطلاعاتی بیش از دیگر سرمایه گذارها دسترسی ندارد.
طبق نظریه کارایی بازار سهام همواره بر مبنای قیمت منصفانه و ارزش واقعی شان داد و ستد می شوند و غیرممکن است یک سرمایه گذار بتواند سهامی را با قیمت پایین تر از ارزش واقعی اش بخرد یا با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی اش بفروشد. بدین ترتیب کسب سودی بالاتر از سود متوسط بازار غیرممکن و تنها راه کسب سود بالاتر، خرید سهامی با ریسک بیشتر است.
2-4-2 تأثیر کارایی:
واقعیت این است که صرفاً اطلاعات منتشر شده در اخبار مالی یا تحقیقاتی بر قیمت سهام مؤثر نیست. اطلاعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نیز قضاوت سرمایه گذارها درباره این اخبار چه صحیح باشند چه غلط بر قیمت سهام مؤثر است. طبق نظریه کارایی بازار چون قیمت سهام تحت تأثیر اطلاعات موجود در بازار قرار می گیرد و چون تمام سرمایه گذارها به اطلاعات یکسانی دسترسی دارند، هیچ یک نمی توانند عملکرد بهتری از لحاظ کسب سود داشته باشند.
در بازارهای کارآ قیمت ها غیرقابل پیش بینی می شوند بنابراین هیچ الگویی برای تغییرات آن نمی توان تدوین کرد. این تفکر بازار کارآ حاکی از آن است که هر استراتژی سرمایه گذاری که هدف آن کسب سود بالاتر از حد متوسط بازار است، شکست خواهد خورد. در واقع طبق نظریه بازار کارآ با توجه به هزینه مترتب بر مدیریت سبد دارایی ها برای کسب سود بالاتر بهتر است، سرمایه گذار به خرید سهام پرریسک تر بپردازد، البته با دقت در تمام جوانب.
3-4-2 نقاط ضعف نظریه بازار کارآ
اما در دنیای واقعی استدلال های روشنی علیه نظریه کارایی بازار وجود دارد. برای مثال سرمایه گذارهایی وجود دارند که همواره در اکثر موارد سودی بسیار بالاتر از حد متوسط بازار کسب کرده اند. وارن بافت یکی از همین افراد است. استراتژی سرمایه گذاری او خرید سهامی است که قیمت شان پایین تر از حد واقعی است. همچنین تعداد زیادی از مدیران سرمایه گذاری وجود دارند که بهتر از دیگران روندهای قیمت سهام را در بازارها شناسایی می کنند و برهمین مبنا سود بالایی کسب می کنند. بنابراین درحالی که چنین مواردی وجود دارد چطور ممکن است عملکرد سرمایه گذاران اتفاقی باشد و از هیچ الگویی پیروی نکند؟
در بسیاری از استدلال هایی که علیه نظریه کارایی بازار مطرح شده، آمده است الگوهای مشخص و تکرار شونده ای برای قیمت ها وجود دارد. در ادامه به برخی از مثال های این مورد اشاره می کنیم. تأثیر ژانویه الگویی تکرار شونده است که نشان می دهد در ماه نخست هر سال معمولاً سود بالاتری نصیب سرمایه گذارها می شود. همچنین دوشنبه آبی در وال استریت که خرید سهام را در جمعه بعدازظهر و صبح دوشنبه اشتباه اعلام می کند زیرا طبق الگوی تأثیر آخرهفته قیمت سهام
یک روز پیش از تعطیلی آخر هفته و روز بعد از این تعطیلی بالاتر از دیگر ایام هفته است. مطالعاتی که در زمینه رفتار مالی سرمایه گذاران صورت گرفته و در آن به بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی سرمایه گذارها بر قیمت سهام پرداخته شده آشکار می کند که برخی الگوهای قابل پیش بینی در بازار سهام وجود دارد. معمولاً سرمایه گذارها مایلند سهامی را بخرند که قیمت آن پایین تر از ارزش واقعی است و برعکس تمایل دارند سهامی را بفروشند که قیمت کنونی آن از ارزش واقعی آن بیشتر است و در بازاری که تعداد زیادی سرمایه گذار در آن وجود دارد هر وضعیتی جز کارایی می تواند حاکم باشد.
پل کروگمن استاد اقتصاد دانشگاه ام آی تی معتقد است رفتار سرمایه گذارها باعث عدم کارایی بازارها می شود. بنابراین قیمت سهام حاصل اطلاعات موجود در بازار نیست و همواره از رفتار سودطلبانه سرمایه گذارها تأثیر می پذیرد.
4-4-2 پاسخ نظریه بازار کارآ
نظریه کارایی بازار احتمال وجود موارد متناقض با قواعد این نظریه را نادیده نمی گیرد. در واقع طبق نظریه یاد شده، قرار نیست قیمت سهام همواره مساوی ارزش واقعی و منصفانه آنها باشد. قیمت ها تنها در برخی مواقع و به طور اتفاقی ممکن است بالاتر یا پایین تر از ارزش واقعی شان باشند. بنابراین در نهایت قیمت ها به حد متوسط شان باز خواهند گشت.
به این ترتیب چون انحراف قیمت از ارزش واقعی حالت اتفاقی دارد، استراتژی های سرمایه گذاری که باعث کسب سود بالاتر از حد متوسط بازار می شوند همواره موفقیت آمیز نیستند. از سوی دیگر طبق این نظریه کسب سود بالاتر از حد متوسط حاصل تبحر و تجربه سرمایه گذار نیست بلکه شانس باعث این وضعیت شده است. طرفداران نظریه کارایی بازار طبق قوانین احتمالات چنین می گویند؛ در هر زمان مشخص در بازاری با تعداد زیاد سرمایه گذار، برخی سرمایه گذارها سودی بالا کسب می کنند و برخی نیز همان سود متوسط بازار را می برند.
5-4-2 بازار چطور کارآ می شود
برای آنکه بازار کارآ شود سرمایه گذارها باید تصور کنند بازار غیرکاراست و می توانند سودی بالاتر از حد متوسط آن کسب کنند. نکته جالب اینکه استراتژی های سرمایه گذاری که قصد دارند از عدم کارایی بازار سود ببرند عملاً عامل حفظ کارایی بازار هستند. طبق نظریه کارایی بازار، بازار باید بزرگ و نقد باشد. اطلاعات نیز از لحاظ در دسترس بودن و هزینه باید در هر زمان در اختیار سرمایه گذارها باشد. همچنین هزینه معاملات باید کمتر از سود مورد انتظار از سرمایه گذاری باشد و سرمایه گذارها باید منابع مالی کافی در اختیار داشته باشند تا از موارد عدم کارایی تا زمانی که وجود دارند، استفاده کنند و مهم ترین نکته اینکه سرمایه گذارها باید معتقد باشند که می توانند سودی بالاتر از متوسط سود بازار کسب کنند.
6-4-2 درجات کارایی
قبول نظریه بازار کارآ در خالص ترین شکل آن ممکن است دشوار باشد اما سه طبقه بندی برای این نظریه وجود دارد که نشان دهنده میزان امکان به کار بردن این نظریه برای بازار است.
1- کارایی بالا: این گونه از نظریه شدیدترین گونه استفاده است که طبق آن تمام اطلاعات در یک بازار چه خصوصی چه عام در قیمت سهام مؤثر است. حتی اطلاعات نیروهای داخلی شرکت ها و بازار نیز باعث مزیت یک سرمایه گذار نسبت به سرمایه گذار دیگر نمی شود.
2- کارایی متوسط: طبق این گونه نظریه کارایی بازار تمام اطلاعات عام در تعیین قیمت سهام مؤثر هستند و برای کسب مزیت نسبت به دیگر سرمایه گذاری ها نه تحلیل بنیادی و نه تحلیل تکنیکال مؤثر نیستند.
3- کارایی ضعیف: در این گونه تمام حقیقت های پیشین سهام در قیمت کنونی آن مؤثر هستند. بنابراین برای پیش بینی قیمت آتی سهام از تحلیل تکنیکال نمی توان استفاده کرد (فاما، 1970، ص385)
5-2 مدل هاي اندازه گيري مديريت سود
از آنجايي كه مديريت سود به طور مستقيم قابل اندازه گيري نيست ، ادبيات مديريت سود چند روش برآورد كننده مديريت سود بالقوه را پيشنهاد مي كنند . اين روش ها شامل روش اقلام تعهدي اختياري ، روش اقلام تعهدي يگانه ، روش جمع اقلام تعهدي و روش توزيعي است كه در ادامه به تفصيل مورد بحث و بررسي قرار گرفته اند .
1-5-2-مدل جمع اقلام تعهدي اختياري (مدل جونز ، 1991)
عمومي ترين روش مورد استفاده ، روش اقلام تعهدي اختياري است ؛ كه فرض مي كند مديران براي مديريت سود اساسا به اختيارهاي خود در خصوص اقلام تعهدي حسابداري تكيه مي كنند . اقلام تعهدي شامل اقلام تعهدي اختياري و غير اختياري است . اقلام تعهدي اختياري توسط مديريت تعيين مي شود ، اما اقلام تعهدي غير اختياري بطور اقتصادي تعيين مي شوند و در اختيار مديريت نمي باشند .
مديران از توانايي اعمال اختيارهاي خود براي گزينش روش هاي حسابداري و برآوردهاي مربوط به اقلام اختياري و تعيين زمان شناسايي اين اقلام تعهدي برخوردارند . لذا ، اين روش مستلزم تفكيك اقلام تعهدي به اجزاي اختياري و غير اختياري است ، سپس اقلام تعهدي بعنوان نمادي براي مديريت سود استفاده مي شوند . همچنين روش اقلام تعهدي اختياري با توجه به اقلام تعهدي خاص مورد بررسي ممكن است به دو روش مجزا تفكيك شود . روش اول اصطلاحا روش جمع اقلام تعهدي اختياري ناميده مي شود . براساس اين روش ، جمع اقلام تعهدي به اقلام تعهدي اختياري و غير اختياري تفكيك مي شود . مدل هايي كه بصورت مكرر براي انجام اين جداسازي استفاده
شده اند شامل مدل جونز (جونز ، 1991) و مدل تعديل شده جونز (دچاو و همكاران ، 1995) است . روش كل اقلام تعهدي اختياري به طور وسيع جهت آزمون فرضيه هاي مديريت بكار گرفته شده است . مشكل عمده مربوط به استفاده از اين روش ، نياز به تشخيص و تفكيك كل اقلام تعهدي به اجزاي مديریت نشده و مديريت شده است .به عبارت ديگر ، انتظار مي رود شركت مورد نظر به جاي اقلام تعهدي اختياري داراي اقلام تعهدي غير اختياري عمده باشد . شمول اين اقلام تعهدي در محاسبات مديريت سود منجر به ايجاد اختلالاتي در معيار اندازه گيري مديريت سود مي شود .
بنابراين ، اقلام تعهدي غير اختياري يا مورد انتظار بايد براي برآورد معقول اقلام تعهدي اختياري از جمع اقلام تعهدي كنار گذاشته شوند . مدل هايي كه بطور مكرر براي تفكيك اقلام تعهدي مورد انتظار (غير اختياري) و اختياري استفاده شده اند شامل مدل جونز و مدل تعديل شده جونز هستند . در مدل جونز ، فرض بر اين است كه براي محاسبه ميزان اقلام تعهدي مديريت نشده ناشي از
معاملات اقتصادي شركت ، دو متغير شامل مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات و تغييرات درآمد ، در نظر گرفته مي شود . مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات ميزان هزينه استهلاك را تعيين مي كند ، در حاليكه تغيير درامد بيانگر تغيیرات حساب هاي سرمايه در گردش است . مدل جونز جمع اقلام تعهدي را بر روي مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات و تغييرات درآم
د رگرسيون مي كند . اين رگرسيون منجر به ضرايبي مي شود كه براي برآورد اقلام تعهدي مديريت نشده مورد استفاده قرار مي گيرند . باقيمانده هاي رگرسيون مذكور به عنوان اقلام تعهدي اختياري در نظر گرفته مي شوند (بولو و حسيني ، 1386 ، ص 77) .
با فرض اينكه تغييرات در فروش هاي اعتباري نيز مي تواند منبع مديريت سو
د باشد ، دچاو و همكارانش (1995) مدل جونز را با كسر نمودن تغييرات در حساب ها و اسناد دريافتني از تغييرات درآمد ، تعديل نمودند . مدل تعديل شده جونز ، هم معاملات اقتصادي و هم خط مشي اعتباري شركت را كنترل مي نمايد . دچاو و همكارانش شواهدي را ارائه نمودند كه نشان مي داد مدل تعديل شده جونز در كشف موارد دستكاري درآمد بسيار قوي تر از مدل استاندارد جونز است. براساس مدل تعديل شده جونز ، جمع اقلام تعهدي بر روي مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات و تغييرات درامدها پس از تعديل بابت تغييرات حساب ها و اسناد دريافتني رگرسيون مي شود . آزمون هاي اوليه مدل جونز و مدل تعديل شده جونز براي يك دوره طولاني روي شركتهايي با داده هاي سري زماني كافي براي براورد ضرايب خاص شركت انجام شد . سپس ضرايب بدست آمده براي برآورد اقلام تعهدي اختياري استفاده شدند . متعاقبلا ، بسياري از پژوهشها ، اين مدل را به صورت مقطعي برآورد نمودند (همان منبع، ص 78) .
مدل تعديل شده جونز بيانگر آن است كه هر شركت نمونه ابتدا با تمام شركت هاي همان صنعت مطابقت داده مي شود . جمع اقلام تعهدي روي مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات و تغييرات تعديل شده درآمد براي هر گروه از شركت هاي كنترل مطابقت يافته و با شركت نمونه مورد نظر رگرسيون مي شود . داده هاي اين رگرسيون از سال مالي قبل از سال هاي نمونه برگرفته شده و تمام متغيرها برحسب جمع دارايي هاي ابتداي دوره استاندارد شده اند .
(1-2)
: جمع اقلام تعهدي در سال t براي شركت كنترل i
: جمع دارائي ها در ابتداي سال t (آخر سال t-1) براي شركت كنترل i
: تغييرات درامد طي سال t-1 تا t براي شركت كنترل i
: مبلغ ناخالص اموال ، ماشين آلات و تجهيزات در سال t براي شركت كنترل i
: مجموع خطاي رگرسيون ، فرض بر اين است كه بصورت مقطعي ناهمبسته و داراي توزيع نرمال با ميانگين صفر هستند .
سپس اين ضرايب برآوردي حاصل از رگرسيون هاي شركت كنترل براي براورد ميزان اقلام تعهدي مديريت شده براي هر شركت نمونه از طريق كسر نمودن اقلام تعهدي مديريت نشده از جمع اقلام تعهدي به شرح زير بدست مي آيد :
(2-2)
: اجزاي مديريت شده اقلام تعهدي شركت نمونه i در سال t كه معادل جمع اقلام تعهدي اختياري است .
: تغييرات حساب ها و اسناد دريافتني طي سال t-1 تا t براي شركت كنترل i
بحث قابل توجهي در خصوص كارايي مدل تعديل شده جونز در خصوص كشف مديريت سود انجام شده است . پيزنل و همكاران نشان دادند كه مدل تعديل شده جونز صرفا مبلغ اندكي از اقلام تعهدي عادي سرمايه در گردش را كنترل مي كند . بنابراين ، پژوهش هاي اخير روش جايگزيني را براي اقلام تعهدي اختياري تدوين كردند .
اين روش اصطلاحا روش اقلام تعهدي اختياري سرمايه در گردش ناميده مي شود . براساس اين روش ، تنها اقلام تعهدي سرمايه در گردش به اجزاي اختياري و غير اختياري تفكيك مي شوند . منطق پشتوانه اين روش اين است كه در مقايسه با اقلام تعهدي بلند مدت ، مديران نسبت به اقلام تعهدي جاري از آزادي عمل بيشتري برخوردار هستند و بنابراين ، اجزاي اختياري اقلام تعهدي سرمايه در گردش مي تواند نمادي برتر نسبت به جمع اقلام تعهدي باشد (توح و همكاران ، 1998) . اين مدل كه توسط توح و همكاران براي شناسايي اجزاي اختياري اقلام تعهدي سرمايه در گردش تدوين شد ، بر همان منطق مدل هاي جونز مبتني است . براي يكنواختي مدل جمع اقلام تعهدي اختياري با مدل سرمايه در گردش ، تغيير در درامدها بابت تغييرات حساب ها و اسناد دريافتني تعديل شده است .
ضرايب اقلام تعهدي مديريت نشده از رگرسيون اقلام تعهدي سرمايه در گردش روي تغييرات درآمدها ، به صورت مقطعي ، براي هر گروه از شركت هاي كنترل مطابقت يافته با شركت نمونه مورد نظر به دست مي آيد . رگرسيون شركت كنترل به شرح زير است :
(3-2)
: اقلام تعهدي سرمايه در گردش (جمع تغييرات موجود كالا ، حساب ها و اسناد دريافتني و ساير دارائي هاي جاري منهاي تغييرات حساب ها و اسناد پرداختني ، ماليات بر درآمد پرداختني و ساير بدهي هاي جاري) در سال t براي شركت كنترل i .
سپس اين ضرايب برآوردي حاصل از رگرسيون هاي شركت كنترل ، براي برآورد ميزان اقلام تعهدي گردش از جمع اقلام تعهدي سرمايه در گردش به شرح زير استفاده مي شود :
(4-2)
: اقلام تعهدي مديريت شده سرمايه در گردش شركت j ، در سال t ، كه معادل اقلام تعهدي اختياري سرمايه در گردش است (بولو و حسيني ، 1386 ، ص 79) .
2-5-2-مدل اقلام تعهدي يگانه
برخي پژوهش ها تنها با استفاده از اقلام تعهدي يگانه نظير ذخيره مطالبات مشكوك الوصول (مك
نيكولز و ويلسون ، 1998 ) ، برآوردهاي استهلاك (توح و همكاران 1999) يا ذخاير ارزيابي تخصيص هاي مالياتي به آزمون مديريت سود پرداخته اند .
كوشش براي كشف مديريت سود با استفاده از اقلام تعهدي يگانه داراي معايبي است . نخست اينكه ، صرفا در صورتي مديريت سود مي تواند براساس روش اقلام تعهدي يگانه كشف شود كه اقلام تعهدي مورد آزمون مديريت شده باشند كه معمولا تشخيص اين امر دشوار است. حتي چنانچه اقلام تعهدي مناسبي مورد آزمون واقع شده باشند ، تاثير مدريت هر يك از اقلام تعهدي به تنهايي ممكن است از لحاظ اماري با اهميت نباشند . ثانيا ، اين فرض منطقي است كه مديران براي مديريت سود ، بيش ازيك اقلام تعهدي را استفاده مي كنند . بنابراين ، ضمن اينكه روش اقلام تعهدي يگانه در برخي شرايط براي كشف مديريت سود موثر است ، اما در اغلب موارد منجر به كشف مديريت سود نمي شود (نيكولز و ويلسون ، 1998) . علاوه بر اين ، اعتبار سازه براي روش اقلام تعهدي يگانه كمتر از روش جمع اقلام تعهدي است ، زيرا اقلام تعهدي واحد به سهولت مي تواند تحت تاثير متغيرهاي مختلف قرار گيرد . به عنوان مثال، يك تغيير فزاينده سود در ذخيره مطالبات مشكوك الوصول شركت مي تواند نتيجه مديريت سود باشد . با اين حال ، همچنين تغيير مذكور مي تواند ناشي از تغيير در سياست هاي اعتباري شركت يا تغيير در وضعيت اقتصادي باشد (همان منبع، ص 82) .
3-5-2- مدل جمع اقلام تعهدي
پژوهش هاي مختلفي از طريق بررسي جمع اقلام تعهدي و تغييرات حسابداري به آزمون مديريت سود
پرداخته اند . (هيلي ، 1985) از هر دو روش جمع اقلام تعهدي و تغييرات حسابداري براي ازمون تاثير طرح هاي پاداش ، بر تصميم هاي حسابداري استفاده نموده است . اگر چه وي با استفاده از هر دو نماد مديريت سود ، شواهد پشتيباني كننده را براي فرضيه هاي خود يافت ، اما او ابراز داشت كه روش جمع اقلام تعهدي كاربردي تر از روش تغييرات حسابداري است . زيرا تغيير روش هاي حسابداري بر سود و پاداش مديران در سال جاري و سال هاي اتي تاثير مي گذارد ، در حاليكه تاثير اين تغيير تنها براي سالي كه تغيير در آن رخ داده است ، افشا مي شود . بنابراين ، اين نماد قادر به كنترل تاثير روش هاي حسابداري در سال هاي بعد از انجام تغيير نمي باشد . به طور كلي ، اگر چه ر
وش جمع اقلام تعهدي نيز داراي اختلال است ، اما اين روش براي كشف مديريت سود در اغلب موارد ، موثرتر از روش تغيير حسابداري است . علاوه بر اين ، روش مذكور اطلاعات مديريت سود مورد نظر كميسيون بورس و اوراق بهادار را نيز فراهم مي كند .