بخشی از مقاله

چکیده

هدف این بررسی تاثیرعقب ماندگی ذهنی کودک بربهداشت روانی خانواده است .دراین مقاله به پژوهش هایی پرداخته شده که خانواده هاتحت تاثیر یکی از اعضای خانواده که معلول بوده است قرارگرفته اند.دراین مقاله پس ازبیان راهکارهایی برای تامین بهداشت روانی خانواده،توصیه هایی برای پیشگیری ثالث درعقب ماندگی ذهنی وهمچنین درمان اختلات روانی ورفتاری عقب ماندگان ذهنی ونیز مشاوره خانواده، ایجاد مراکز نگهداری به روش جدید وآموزش وتوانبخشی حرفه ای تاکید شده است. نتیجه:بیشتر بررسی هانشان داده است که حضور کودک عقب مانده ذهنی به عنوان یک عامل تاثیر گذار منفی بر برادران و خواهران سالم بوده است.

کلید وازه ها : عقب ماندگی ذهنی،بهداشت روانی و خانواده

مقدمه

خانواده و فضای حاکم بر آن نقش موثر و تعیین کننده ای در رشد روانی ، شکل گیری شخصیت و سلامت روانی اعضای خانواده به ویژه کودکان دارد .مطالعات دهه ی 1950 تنها در زمینه تاثیر والدین بر کودکان ، بوده است . این در حالی است که بررسی های دهه 1960 در مورد اثرات منفی کودکان بر والدین بوده است . در دهه 70 ، تاثیر بر روابط زناشویی و برادران و خواهران کودک معلول مورد بررسی قرار گرفته است . از دهه 80 به بعد تحقیق در این زمینه ، به بررسی چگونگی تعامل درونی این خانواده ها پرداخته است . و در سال های اخیردیدگاه های پیچیده تری از تحت تاثیر قرار گرفتن خانواده هایی که یکی از اعضای آنها معلول است ، ظهور یافته اند - بریستول و گالاگر ، . - 1986 معمولا تاثیر معلولیت فرزند بر نظام روانی خانواده در پیوستاری به صورت زیر ارائه شده است - هورن بی ،. - 1997

سازش ، توافق ، سازگاری    نگری واقع ، مجدد دهی مان سا    پوچی ، بودن تهی ، علاقگی بی    غم ، امیدی نا ، تاسف    تقصیر ، سرزنش ، خشم   - اعتراض - ، ناباوری ، انکارگیجی،روحی ضربه واکنش میزان امید ، نخستین واکنش والدین بعد از اطلاع از معلولیت فرزندشان ضربه روحی است و بسیاری از والدین گزارش کرده اند که هنگام مشخص شدن معلولیت فرزندشان ، قادر به درک بیشتر توضیحاتی که داده می شده است نبوده اند - بینکل ، . - 1988در بررسی های مختلفی که انجام شده است ، بسیاری از پدران و مادران اظهار داشته اند که احساساتی که در زمانهای خاص تجربه کرده اند در بیش از یک مرحله یا دوره بوده است . عده ای مرحله خاص را تجربه نکرده اند و گروهی گفته اند قبل از رسیدن به مرحله بعدی ، مدتی طولانی به یک دوره وابسته بوده اند و عده ای گفته اند دوره ها را به ترتیب مذکور تجربه نکرده اند ، بنابراین برای هر فرد و خانواده جریان به نوعی تاثیر گذار بوده است - کرانجر و سامراف ، 1984 ، به نقل از نظری نژاد ، . - 1376

خانواده کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به این که کودکشان با سایر کودکان متفاوت است از هنگام تولد و بعد از آن دچار مشکلات بسیار شده ، آرامش روانی آنها بهم می ریزد . حاصل چنین جو خانوادگی بهم خوردن یکپارچگی و سازگاری آن است . با توجه به مسایل یاد شده و جو فرهنگی حاکم بر هر جامعه ، تعداد زیادی از والدین از این که فرزندشان به عنوان فردی استثنایی بشناسند ، اکراه دارند .روس - - 1976 واکنش های والدین را در برابر چنین وضعیتی ، این طور توصیف کرده است : از دست دادند عزت نفس ، احساسات دوگانه و متضاد ، افسردگی و انکار ، احساس حقارت و بدنامی . همچنین والدین تصور می کنند که در صورت داشتن کودکی با عقب ماندگی ذهنی ، از جامعه طرد شده و مورد ترحم و تمسخر قرار خواهند گرفت .

طرد شدن از طرف جامعه امکان دارد یک نتیجه گیری همگانی برای تمامی والدینی باشد که چنین فرزندانی دارند .زیگلر - - 1986 با توجه به تحقیقات وسیع خود به این نتیجه رسیده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در شرایط دشواری قرار دارند ، چرا که از نظر اجتماعی به خاطر داشتن چنین فرزندی احساس شرم می کنند و این احساس شرم امکان دارد به طور آشکار یا پنهان به طرد کودکان منجر شود .ولفنزبرگر - - 1993 اشاره می کند ، والدینی که دارای کودک عقب مانده ذهنی می شوند با کودک خویش همراه با احساس عمیق سر در گمی و شوک ، روبرو می شوند ، چرا که رویاهای آنان درباره کفایت کودک فرو می ریزد ، آرزوی مرگ برای چنین کودکی ، واکنش بیشتر والدین است و گاه امکان دارد والدین از این که امید خویش را برای داشتن یک کودک سالم از دست داده اند ، سوگوار شوند .

رایج ترین عکس العمل والدین هنگام آگاهی از مساله عقب ماندگی ذهنی فرزند ، خویش ، احساس گناه است. آنها به این دلیل احساس گناه می کنند که خشم و خشونتشان به سوی کودک بوده و انگیزه های غیر ارادی برای طرد کودک دارند . از دیگر سرچشمه های احساس گناه این است که والدین با خود می گویند که چرا این مساله برای من روی داده است .کم توجهی نسبت به همسر در دوران بارداری از دیگر عوامل احساس گناه می باشد . هم چنین بعضی از والدین به کودک به دیده یک عامل مجازات از جانب خداوند برای گناهی که در گذشته مرتکب شده اند ، می نگرند . و یا احساس گناه ناشی از تولد کودک ناخواسته ای است که ، از نظر ذهنی کم توان شده است ، به ویژه وقتی که برای سقط وی تلاش شده ولی موفقیت آمیز نبوده است - وورتیس ، . - 1965

احساس گناه والدین مخصوصا هنگامی واقعی است که آنها انگیزه از میان برداشتن فرزند خود را داشته باشند - بولس و کرام ، 1953 ؛ به نقل از ملک پور ، - 1963 .فاربر - - 1975 انواع فشارهای مختلفی را که در اثر وجود کودک عقب مانده ذهنی در خانواده ایجاد می شود ، مورد بررسی قرار داده و اعتقاد دارد که وجود چنین کودکانی اغلب باعث اختلال یا به تعویق افتادن رشد خانواده می شود .بلاچر - - 1984 معتقد است ، هنگامی که کودک دارای نارسایی فیزیکی عمده ای باشد از طرف والدین بیشتر طرد می شود . بیلی و ری - - 1976 اظهار می دارند که ، معلولیت هایی از قبیل اوتیسم و عقب ماندگی ذهنی ، تاثیرات روانی عمده تری در مقایسه با دیگر معلولیت ها دارند.دونوان - - 1985 در مقایسه ای که بین مادران کودکان عقب مانده ذهنی و اوتیسم انجام داد به این نتیجه رسید که مادران کودکان اتیستیک دارای استرس بیشتری نسبت به مادران کودکان عقب مانده ذهنی هستند . هولرید و مک آرتور - - 1976 نیز به نتیجه ای مشابه دست یافتند .

بریستول و شوپلر - - 1982 نیز در مورد سن کودک و تاثیر آن بر خانواده به این نتیجه رسیدند که فشار بر خانواده هنگامی که کودک معلول ، در سنین پایین به سر می برد ، کمتر است . روزنبرگ و رابینسون - - 1984 در پژوهش های خویش به این نتیجه رسیدند که انطباق با این وضع نیز بستگی به وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خانواده دارد ، و خانواده هایی که از نظر اقتصادی و فرهنگی در سطوح پایینی هستند و امکانات حمایتی محدودی دارند ، در سازگاری خویش به وضعیت فرزندشان دچار تجارب ناگواری می شوند .احساسات متضاد از جمله عکس العمل های دیگری است که والدین با آن روبرو هستند . گریلر - - 1992 ناکامی والدین را در نتیجه احساس ننگ اجتماعی ، نبود خدمات اجتماعی ، رشد کند کودک و مشکلات مالی که به دلیل حضور کودک عقب مانده ذهنی در خانواده ایجاد شده است ، می داند .طبق بررسی های اولشانسکی ، بیشتر والدینی که دارای کودک عقب مانده ذهنی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید